ختم جنگ و مشکلات آمریکا در افغانستان آغاز مشکلات برای پاکستان است!
طالبان گروهی نیست که پاکستان توان مدیریت آنها را داشته باشد چون طالبان در ماهیت خود یک گروه یاغی قومی مذهبی جنگی هستند که حد اقل به پنج شاخه تقسیم شده اند و هریکی از آنها خود را فاتح جنگ افغانستان می دانند و حتی از پاکستان که نقش اساسی در پیروزی آنها و شکست آمریکا و ناتو داشته است نه تنها یادی نمی کنند بلکه طالبان پاکستان را که هم‌سنگر و هم مفکوره یکدیگر اند مشکلات داخلی پاکستان می دانند و مخالفت با سیم کشی در مرز رسمی خط دیورند دارند.

طالبان به جز اینکه یک نیروی جنگی باشند دیگر هیچ وجه مشترک با پاکستان ندارند بلکه صد در صد مخالف ارزش های پاکستانی اند، پاکستان یک کشور فدرالی است طالبان از کلمه فدرالی نفرت دارند و برای ایجاد یک امارت تک قومی تک مذهبی و شدیداً متمرکز تلاش دارند ، پاکستان انتخابات را قبول دارند طالبان انتخابات را نماد از کفر می دانند، پاکستان حقوق زن و مرد را مساوی می دانند در شریعت طالبان مردان قیم و زنان از جمله مال و ملکیت مردان به شمار می روند، در پاکستان تعدد احزاب وجود دارد و در نزد طالبان هر که بیرون از دایره امارت باشد خوارج به حساب می آید و بالاخره ستون فقرات پاکستان را قدرت چند قومی تشکیل می دهد در حالیکه طالبان ستون فقرات قدرت را حق یک قوم می دانند و خود را مالک قدرت در کشور کثیرالقومی افغانستان می دانند.

دیری نخواهد گذشت که طالبان از طریق تندروان قومی مذهبی ارزش های طالبانی را برای پاکستان نسخه بدهند.
تک قومی بودن طالبان بزرگترین مشکلات برای پاکستان است که پیآمد آن بسیار خطرناک خواهد بود.
پاکستان توسط طالبان جنگ را در افغانستان برده است اما بازی در میدان سیاست را نبرده است مشکلات پاکستان بعد از این شروع می شود همانگونه که خلیل زاد ، حامد کرزی و اشرف غنی احمدزی با استفاده از طالبان برای آمریکایی ها و اعضای ناتو آبرو نگذاشتند بدون هیچ تردید استخبارات منطقه و جهان با استفاده از حس قومی مذهبی طالبان و ارتباط طالبان با طالبان پاکستان و تندروان قومی مذهبی پاکستان برای پاکستان آبرو نمی گذارد.

راه نجات پاکستان از تنور داغ افغانستان که بسیاری ها در آن سوخته اند حفظ موازنه قومی قدرت در افغانستان است و اگر پاکستان نتواند موازنه قومی قدرت را در افغانستان حفظ نماید سیستم سیاسی، بافت اجتماعی و جغرافیایی پاکستان دچار مشکلات می شود و از آفت طالبان مصوون نمی ماند.

حسن علی عدالت

>>>   من شخصن طفدارلغووزارت زنان وایجادوزارت یااداره بنام عبدالمعروف بی نیکر نیستم.
عاقل

>>>   گفتم وگفت.
گفتم:سلام چطورهستی رفتی بخیروطن ودوباره امدی؟
گفت:نی واله نشد،ویزه ندارم.
گفتم:افغانستان رفتن وامدن که برای ماوشما ویزه کارنیست.
گفت:ان دوره هارااب برد.حالا چهارویزه کارکادری.(پیراهن تمبان،ریش،لنگی سیاه وپشتو صحبت کردن)پیراهن تمبان دارم،ازریش ولنگی سیاه متنفرم وبااین سن وسال دردیارمهاجرت چطور پشتوبیاموزم؟ازین لحاظ نشدونمیشود.
گفتم:خداکمکت کند.
گفت:خداانقدربزرگ است که به همچومسایل کوچک هیچ علاقه مندی ودلچسپی ندار،وقتی درفکرپایان جنگ ۴۳ ساله افغانستان بااین همه قتل وقتال وکشتاروحشت نیست پس من چطورامدوارباشم که خداوندسفرسیاحتی من رابه افغانستان ترتیب وتنظیم کند.
گفتم:ازتو معکول.
عاقل

>>>   تشکیل دولت کاملاً تک قومی و تک جنسیتی و تک مذهبی و کاملاً دینی مؤقت طالبان ،بدین منظور ایجاد شد تا در تشکیل دولت بعدی،زمینه چانه زنی کمتر برای دیگر اقوام و جنسیت و مذاهب و یا قشر های جامعه وجود داشته باشد.
طور مثال یک زن هزاره را که در یک رشته تحصیل کرده باشد،به یک چوکی وزارت نصب میکنند،در نتیجه تک قومی بودن و تک جنسیتی بودن و تک مذهبی بودن و تک دینی بودن دولت از بین میرود و میشود دولت فراگیر.
در یکی از قریه جات افغانستان یک نفر به یک پسر بچه مزدور خود،تنها یک کلاه داده بود.
پسر بچه بیچاره در زمستان از خنک میلرزید و به مالک اش گفت که یک پیراهن تنبان برایم بخر تا از خنک نمیرم!
مالک اش در جواب اش گفت:تو پدر لعنت در سرت کلاه نداری؟کلاه سرت گلدوزی ندارد؟کلاه سرت از پنبه نیست؟کلاه سرت رنگه نیست؟کلاه سرت،جلو خنک خوردن سرت را نمیگیرد؟و امثالهم.
پس چرا از من پیراهن تنبان میخواهی؟
حالا با نصب یک خانم در پست یک وزارت خانه،فصه همان کلاه مزدور،همه پروبلم های دولت تک قومی از بین میرود.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است