نقش رهبران سیاسی در شکست جمهوریت
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۶    ۱۴۰۰/۶/۲۹ کد خبر: 168433 منبع: پرینت

در "نظام جمهوری" صاحب اصلی قدرت مردم است و حاکمیت به وکالت و نمایندگی از مردم اِعمال قدرت می‌کند. مردم، قدرت را در فرایندی به نام "انتخابات" به امانت در اختیار جمعی می‌گذارند و طبق قرارداد از آنها پس می‌گیرند و به این ترتیب توزیع و گردش قدرت، مانع فساد و شکل‌گیری دیکتاتوری می‌گردد.
حکومتی که نخبگان جامعه؛ اعم از روشنفکران یا عالمان دینی بدون رأی و ارادة مردم اداره بکنند نمی‌تواند نظام جمهوری باشد.

نظام جمهوری در افغانستان در مقایسه با نظام سلطنت سابقة زیادی ندارد. در سال 1352 خورشیدی محمّدداوود خان با یک کودتای نرم، نظام سلطنت را سرنگون و نظام سیاسی کشور را جمهوری اعلام کرد. البته جمهوری داوود خان، همان سلطنت محمّدظاهر خان بود که نامش تغییر کرده بود؛ چنانکه حکومت گروه‌های چپ، دیکتاتوری خشن حزبی بود و از جمهوری تنها نام آن را داشت.

با سقوط امارت طالبان در سال 1380، نظام سیاسی کشور بازهم جمهوری اعلام شد. این جمهوری که در زیر سایة غربی‌ها به وجود آمده بود، نشانه‌های کم رنگی از جمهوریت را داشت.

در جمهوریت پساطالبان، برای نخستین‌بار به رأی و اراده مردم بها داده شد. انتخابات برگزار شد و قدرت در میان نخبگان براساس قانون اساسی به گردش در آمد. (هر چند ضعف‌ها و کاستی‌های فراوانی داشت که بحث دیگری است).

قانون اساسی سال 1381 که مبنای جمهوریت بود، مترقی، پیشرفته و مردمی است و آیندة بسیار خوبی را برای کشور پیش‌بینی کرده است. افغانستان با این قانون اساسی و نظام جمهوریت می‌توانست به یک کشور توسعه‌ یافته و پیشرفته تبدیل گردد؛ امّا این جمهوریت دوام نیاورد و پس از 20 سال فرو ریخت و حالا به جای آن امارت اسلامی نشسته که از نوع دیکتاتوری مذهبی است.

پرسش اصلی این است که نظام جمهوریت چرا شکست خورد و چه کسانی در شکست آن نقش و سهم دارند. به نظر این قلم عوامل اصلی شکست نظام جمهوری عبارتند از: 1. ایالات متحده امریکا با خیانت به افغانستان و تعقیب منافع ملّی خود؛ 2. گروه طالبان با جنگ‌های دوام‌دار؛ 3. آماده‌ نبودن زیر ساخت‌های نرم جمهوریت و پایین بودن فرهنگ و سواد سیاسی مردم؛ 4. نخبگان، دولت‌مردان و رهبران سیاسی افغانستان.

بررسی عوامل شکست جمهوریت بحث دامنه‌داری است و قطعاً عوامل دیگری نیز در این مسأله دخیل است؛ چیزی که می‌خواهم در این نوشته بدان اشاره کنم عامل چهارم است.

جمهوریت کشتی‌ای است که نیاز به ناخدای دانا و توانا دارد. این کشتی در افغانستان به دست ناخدایان خائن، نادان و بیمار افتاد. رهبران سیاسی و سران احزاب؛ از نوع جهادی یا سکولار، ملا یا روشنفکر، در این 20 سال در قدرت حضور داشتند و در حکومت‌های حامد کرزی و اشرف غنی نقش بازی کردند؛ هرچند پس از فروپاشی جمهوری، برخی از آنها حالا خود را کنار می‌کشند و نقش خود را انکار می‌کنند.

در جمهوری 20 ساله، فرصت‌های بسیاری سیاسی و اقتصادی به افغانستان روی آورد؛ فرصت‌هایی که می‌توانست افغانستان را زیرورو نماید و به کشوری در حال توسعه، تبدیل و جنگ، ناامنی، فقر، بیکاری، بی‌سوادی و ... را ریشه‌ کن کند. این فرصت‌ها در اختیار رهبران سیاسی بود؛ امّا رهبران سیاسی به دلایل زیادی، فرصت‌ها را آتش زدند؛ از جمله فقدان دانایی و مدیریت، نداشتن درایت، شعور سیاسی و دوراندیشی، غرق‌شدن در فساد، افتادن در دریای قدرت و ثروت و کر و کور شدن و نداشتن درد ملّی و مردمی. رهبران سیاسی، فرصت‌ها را به نفع شخصی و حداکثر قومی و حزبی خود مصادره و بی‌اثر کردند.

فساد و بی‌دردی این رهبران از کاخ‌های فرعونی، سفره‌های قارونی، موترهای آن‌چنانی، ریخت‌وپاش‌ها، ثروت‌های کلان در داخل و خارج آشکار است. در کشور فقیری که بیش از 90 درصد مردم، نمی‌توانند شکم خود را از نان خشک سیر کنند، داشتن چندین کاخ با امکانات رفاهی فوق‌العاده، موترهای آخرین سیستم آمریکایی و اروپایی، ساعت‌های 25 هزار دالری، خرید لباس از فروشگاه‌های لوکس فرانسوی، ساختن‌ شهرک‌های متنوع، پنهان‌کردن خود در میان 200 تا 300 محافظ و ... با کدام عقل و کدام وجدان سازگار است.

در این 20 سال میلیاردها دالر برای بازسازی افغانستان از خارج آمد و در اختیار رهبران قرار گرفت؛ امّا رهبران، این پول‌ها را به خارج انتقال دادند و بانک‌های کشورهای عربی و اروپایی را پر کردند. میلیون‌ها دالر، طلا، کاخ‌ها و مارکیت‌های آن‌ها پس از فرار به دست طالبان افتاد.

فرصت‌های سیاسی 20 ساله و میلیاردها دالر اهدایی، به جایی این‌که افغانستان را از فقر، جهل استبداد و عقب‌ماندگی برهاند و در توسعة کشور هزینه شود، رهبران سیاسی را در ثروت و قدرت غرق کرد؛ چنان غرقی که عقل و درایت را از آنان گرفت؛ کور و کر شدند و دیگر واقعیت‌ها را ندیدند و نفهمیدند که بر سر راهشان چاهی دهان باز کرده است. رهبران سیاسی از درون پوک و خالی شده بودند و نیاز به لگدی داشتند که خاکستر شوند. با لگدی که خوردند، خاکستر شدند و باد بردشان.

بنابراین رهبران سیاسی نادان، بی‌درایت، فاسد و خائن یکی از عمده‌ترین عوامل شکست جمهوریت در افغانستان مي‌باشد.

سیداسحاق شجاعی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان
سیاسی
نظرات بینندگان:

>>>   راه نجات افغانستان فقط تجزیه است. هرکسی که این کار هدف خویش قرار دهد، قطعا با استقبال گرم اقلیت های کشور قرار می گیرد. از قدیم گفته اند: مرگ یکبار و شیون یکبار.

>>>   مثلث خبیثه کرزی و غنی و خلیلزاد باعث سیطره فاشیسم پشتونی و شکست جهان در افغانستان شد.

>>>   کدام جمهوریت؟؟؟!!! جمهوریت کرزی و غنی که افغانستان را به امارت طالب تسلیم کرد جمهوریت کرزی و غنی روی دیگر سکه ناچل پشتونیزم بود خوب شد که خراب شد و روی اصلی و خشن و واقعی آن که طالب است و پشتونیزم را علناً اعلام کرده و با کسی فارسی حرف نمیزند آمده است این واقعیت کشوری است که سه صد سال است که اشغال شده است و باید برای همیشه آزاد شود راه دومی وجود ندارد ازبک و تاجیک و هزاره و ده ها اقوام غیرپشتون باید کشورخود را بسازند زندگی با طالب و پشتونیزم هیچ امکان ندارد باید یک جنبش واقعی توسط مردم به رهبری جوانان براه افتد و بصورت طبیعی براه میافتد و وطن ما غیرپشتونها آزاد میشود

>>>   یک چیز را در اقتصاد بنام عرضه و تقاضا و بازار یابی میگویند.
یک چیز را در دولت بنام گرفتن بودجه میگویند.
وقتی که این جنس عبارت از سلاح باشد.آیا بازار این جنس چیست؟
معلومدار جنگ است.
اضافه از هفتاد سال از تشکیل دولت اسراییل میگذرد.چرا جامعه بین المللی به تشکیل دو دولت اسراییل و فلسطین موافقه نمی کنند؟
بخاطر این که بحران جنگ و رقابت تسلیحات منطقوی و فروش سلاح ازبین میرود و روسای جمهور کشور های منطقه نیز بودجه کافی برای جنگ و فروش سلاح و خورد وبرد ازین قرارداد ها بدست نمی آورند.
جنگ افغانستان نیز چنین بود.
یاددتان می آید که بعد از حمله امریکا به افغانستان،طالبان از افغانستان بیرون شدند و قسیم قهیم وزیر دفاع مقرر شد و او گفت که ما از دولت امریکا تشکر میکنیم که با ما در از بین بردن رژیم طالبان کمک کردند و حالا مجاهدین خودشان امنیت افغانستان را بدوش میگیرند و از شما تشکر میکنیم.شما میتوانید دوباره به وطن تان برگزدید.
امریکایی هابرایش گفتند:مه.این پنجاه میلیون دلار را بگیر و جیل و پوستک خود را بگیر و از وزارت دفاع بیرون شو.
ما اینجا بخاطر جنگ و گرفتن بودجه برای جنگ افغانستان از پارلمان امریکا آمده ایم،نه برای خروج طالبان.
همان بود که قسیم فهیم پول را گرفت و رو به تجارت تیل و گاز آورد و در عوض اش،رحیم وردک وزیر دفاع مقرر شد و طالبان دوباره ظهور کردند و جنگ شروع شد و خیل سربازان و سلاح و مهمات امریکایی وارد افغانستان شد و بیست سال مکمل جنگ افغانستان دوام کرد و یک و نیم تریلیون دالر برای این جنگ بودجه گرفته شد.
همان قسمی که صد ها ملیارد دلار کمک جامعه جهانی در افغانستان خورد و برد شد و به مردم نرسید،به همان اندازه صد ها ملیارد دلار از بودجه جنگی افغانستان نیز توسط مقامات دولتی و پارلمان امریکا خورد و برد شد.
حالا بنام ویروس کرونا چند تریلیون دالر بودجه گرفتند و چند وقت بعد باز یک بحران اقتصادی و یا کدام جنگ دیگر ویا کدام ویروس دیگر و یا کدام بهانه دیگر برای گرفتن بودجه پیدا میکنند و از دولت بودجه میگیرند.
این سلسله از آغاز تشکیل دولت ها و امپراطوری ها در جهان وجود داشته است و حالا نیز وجود دارد و در آینده نیز وجود خواهد شد.
برنده این بازی طبقه حاکم و سرمایه دار ها هستند و بازنده طبقه محکوم و محروم و قشر غریب جامعه که سال بسال نرخ تورم بالا میرود و مردم نمیتوانند توسط معاش خود مایحتاح روزمره خویش را بخرند و روز بروز همداز نگاه کمیت و هم از نگاه کیفیت،فقر در جهان بیشتر میشود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است