اگر قطر بتواند در مسایل فکری و عقیدتی طالبان را با دکتر یوسف قرضاوی همسو کند، شاید طالبان بتوانند رابطه بهتری با درس و کار زنان و ریش و موی جوانان داشته باشند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۷ ۱۴۰۰/۶/۲۹ | کد خبر: 168434 | منبع: | پرینت |
جمعیت اصلاح در مورد کار و آموزش زنان به فتاوی یوسف قرضای روی آوردهاند، کتابهای یوسف قرضاوی در دورهی نخست طالبان از جمله کتابهای ممنوعه بود. هرچند جمعیت اصلاح و اخوانیها در روزها نخست بهخاطر از بین رفتن یک حکومت سکولار و آمدن حکومت دینی بر طبل شادی میکوبیدند، اکنون پس از گذشت یک ماه از طالب، گویا طالب نه با این گروه روی خوش نشان داده و نه به کسانی امثال آخند مجیب.
رابطهی طالبان با سلفیها اصلا رابطهی خوبی نیست، کشتن متوکل نشان میدهد که طالب به چه اندازه از سلفیها و وهابیها متنفرند.
پس از اینها، شاخهی خراسانِ داعش بزرگترین تهدید علیه طالب بهشمار میرود، سلفیت رابطهی تنگاتنگی با داعش دارد (که داعش را سلفیت جهادی میگویند). داعش دیروز در ننگرهار یک موتر نظامی طالبان را انفجار داد و عنوان کرد که طالبان غلامان آمریکا هستند.
بسیاری از حزب التحریرها هم گویا میانهی خوبی با طالبان ندارند. حزب التحریر، جمعیت اصلاح و اخوانیها که اکثرا از بین دانشگاهیها گزینش میگردند و اکثرا تحصیل کرده و شهرنشبن هستند و از آنجایی که ایدئولوژی دینیشان غیر بومیست، برای طالبانی که خود را تفکر بومی میدانند ( که من آنرا تفکر قبیله میدانم) و خود را متعهد به ارزشهای قبیله میدانند، رقیب بهشمار میرد.
ریشههای این دگرگونی فکری طالبان:
۱_طالبان بخاطر تسلیم ندادن رهبر شبکه القاعده مورد خشم آمریکا قرار گرفت و این امر به فروپاشی نظام طالبان انجامید. آمریکا در جنگ بیست ساله با تروریزم، دهها تن از افراد القاعده و دیگر عربهای موجود در بین طالبان را از بین برد.
۲_ظهور طالبان به یکی دو سال پس از پیروزی مجاهدین بر میگردد، زمان جنگ بر سر قدرت در کابل و اوج فساد و نا امنی در کشور. در آن زمان هنوز عربهایی که در جبهات مجاهدین میجنگیدند در کشور حضور داشتند که بعدا به صفوف طالبان پیوستند، از جمله اسامه بن لادن.
۳_ در مدت بیست سال جنگ، حضور عربها در جبههی طالبان به شدت کاهش یافت و برعلاوهی این، حضور کنونی طالب با سفارش و برنامهریزی آمریکا صورت گرفته است که این امر برای عربها و سلفیهای جهادی خوشآیند نیست.
۴_آمریکا قطر را واسطهی خود با طالب، در عوض عربستان سعودی قرار داده است و رابطهی قطر با طالبان نیز خوب است. رابطه قطر و عربستان بر سر رهبریت کشورهای عربی تنشآلود است و در این میان طالبان طرف قطر را گرفتهاند و روی خوش به سلفیهای عرب نشان نمیدهند. این رابطه با قطر، ایران را به طالبان نزدیکتر میکند.
۵_داعش خطر بالقوهای برای طالب است، و هر نیروی که استعداد جذب تفکر داعشی داشته باشد برای طالب خطرآفرین است. در این میانه هزارهها و مخصوصا هزارههای پیرو ایران، بخاطر دشمنی مذهبی با داعش، میتوانند با طالب کمک کنند.
جواد ظریف بهدروغ لقب «جنبش اصیل منطقه» به طالب نداده است. نگرانی دیگر طالبان، جذب نظامیهای شمالی و قسمتی از جبههی مقاومت به شاخهی خراسان داعش است. این موضوع را باید جدی گرفت، چنانچه در حملهی پارسالِ دانشگاه کابل یک فرد پنجشیری به اتهام همکاری با داعش بازداشت شد.
سخن پایانی: اگر رابطهی طالبان با قطر ادامه پیدا کند و قطر بتواند در مسایل فکری و عقیدتی طالبان را با دکتر یوسف قرضاوی همسو کند (که احتمالش زیاد است) شاید طالبان بتوانند رابطهی بهتری با درس و کار زنان و ریش و موی جوانان داشته باشند؛ البته اگر تفکر قبیلهایشان چنین اجازهای را بدهد.
رسول پارسی
>>> عرب ها چرا این اسلام افراطی را برای کشورهای خودشان نگاه نمیدارند
1400 سال است که بشریت از دست اینها رنگ ارامش به خود ندیده
>>> یوسف قرضاوی خون شعیان را حلال اعلام کرده است و از حامیان سلفی ها میباشد
خطبه هایش در نماز جمعه قطر موجود است
قطر و همان قرضاوی پدر معنوی اخوانی ها و سلفی ها میباشند پس اگر طالبان با قرضاوی همسو شود جان هزاره ها به خطر میفتد
>>> طالب انقدر دوامی ندارد که به این سو و ان سو میل کند
>>> هیچ کس پشتونیزم طالبی را درمان کرده نمیتواند این یک سرطان ناعلاج است و باید جراحی شود توسط اقوام غیرپشتون
>>> طالب را برای ترور، قتل، جنایت، انتحار ساخته اند طالب هیچوقت اصلاح نمیشود زیرا
زمینی که تلخ است وی را سرشت
نشایدکه شهد و شکرها درآنجا گشت
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است