تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ ۱۴۰۰/۷/۱۲ | کد خبر: 168580 | منبع: |
پرینت
![]() |
گزارش 8صبح برای من، نه یک گزارش بلکه به یک جوک سرگرم کننده می ماند. یک گزارشِ بشدت ضعیف و یک روایت بسیار ابتدایی از یک فرد پیاده. حتا برای سرگرمی خواننده، کوشش نشده روایت را کمی هیجانی تر ویراستاری کند.
این گزارش که توسط سهیل سنجر تهیه شده، برای من مایوس کننده و حیرت انگیز بود. مأیوس کننده از آن جهت که سنجر را، یک روزنامه نگارحرفه ای، توانا، مسولیت پذیر و خوشنام می دانم. خواندن چنین گزارشی از قلم او، روزگار آشفته و فکر پریشان و ذهن گیج روزنامه نگاری حرفه ای را برایم تداعی می کند که پس از ان سقوط عظیم پانزدهم اگست، همه ی ما دچار آن شده ایم. حیرت آور به این دلیل که 8صبح را یک روزنامه ی صاحب سبک و اثرگزار و البته معتبر می شناسم با مدیران مدبر، خوشفکر و با سواد. نشر این گزارش غیرحرفه ای اما بادرونمایه ی پر از ابهام و اوهام و لاپوشانی از زبان یک سوم شخص مجهول و داستان سرای ضعیف، اعتبار 8 صبح را برای من زیر سوال و حیرت می برد.
این گزارش از لحاظ پرداخت حرفه ای و راست آزمایی روایت گرانه، دچار مشکلات پرداختی و مستندات روایی پرابهامی می باشد که به چند محور می توان تأکید نمود:
راوی، نه منصب و مسولیتش مشخص است و نه مدعاهایش قابل راستی آزمایی و تطبیق با واقعیت و یا مقایسه پذیری با سایر روایت ها.
راوی، یکسری ادعاهایی مطرح می کند که مستند به هیچ سند و گزارش ثابت شده ای نمی باشد. روای از کجا می دانسته و براساس کدام منبع ادعا کرده که امرلله صالح دو روز پیش از سقوط کابل، به پنجشیر رفته است؟ راوی درحالی که خود پیش تر از همه به چرخبال نشسته، از کجا و چگونه دریافته که سروردانش با کاروان موترهایش به میدان هوایی رفته است؟ این ها ادعاهایی می باشند که از یک فردِ درحال فرار، آن هم در شرایطی که همه چیز درهم ریخته و هیچ اطلاعاتی در درون ارگ رد وبدل نمی شود و هیچ مقامی از یکدیگر خبر ندارد، چگونه فرصت کسب این اطلاعات را از فضای بیرون از چرخبال بدست آورده است؟
جناب سنجر بدون توجه به این نکته ها و بدون مقایسه و تطبیق آن با سایر روایت ها و یا بدون مصاحبه با سایر شاهدان، روایت آن راوی را بعنوان سند یک گزارش حرفه ای نشر کرده است. در فقدان چند روایت موازی، چگونه یک روزنامه نگار حرفه ای، می تواند روایت یک منبع مجهول و بی نشان را مبدأ و محور مستند یک گزارش ژورنالیستی قرار داده و بعنوان یک مفروضه ی حرفه ای نشر کند؟
راوی در حالی که ادعا می کند درتمام لحظه ها و جزئیات فرار شاهد اتفاقات بوده، اما زیرکانه و عامدانه از آنچه دزدی 169 ملیون دالر توسط ریسش علنی شده، چیزی ندیده و لب به سخن نمی گشاید. او، در حالی که باجزئییات، از بوی مدفوع فراریان به کرات سخن می گوید اما تعفن دزدی دالرها توسط ریسش به دماغش نمی رسد. با آن که حتی یادش مانده 7 دقیقه جلو اقامتگاه غنی توقف کرده اما بیاد نمی آورد غنی از اقامتگاهش چه چیزی را با خود به چرخبال منتقل کرده است؟!
تمام اوج حادثه ی روایت روی دو نکته ممترکز است: بدرفتاری ماموران و مقامات اوزبیکستان با فراریان و جریان بوی بد مدفوع مکرر همراهان فراری. از این که در ارگ، جزییاتی فراتر از آنچه بصورت کلیشه ای تا حالا در رسانه ها ادعا شده، چیزی شرح نمی دهد. از جزئییات قبل از صبح سقوط و اقدامات روز سقوط و تصمیمات ریس جمهور و دو عنصر مهم همراهش، محب و فضلی هیچ حقیقتی را فاش نمی کند.
در روایت راوی، چنین نشان داده می شود که گویا غنی با یک خیانت از پیش طرح شده مواجه گردیده و بدین سان، ناگزیر به فرار شده است. یعنی غنی قرار بوده جلسه وزیران تشکیل دهد ولی وزیران یا روز قبل و یا روز سقوط فراری شده اند. معاونانش پیش از او ارگ را ترک کرده بوده اند. غنی قرار بوده برای رتق وفتق امور به وزارت دفاع برود ولی وزیر دفاع، پیشاپیش مقر وزارت را ترک کرده بوده. می خواسته با لوی درستیز جلسه کند، لوی درستیز اما با امریکایی ها جلسه داشته است. حتا اشپزها پیشاپیش فرارکرده و محافظان قبلا جامه بدل کرده اند.
ترتیب، راوی یک سناریویی را شرح می دهد که گویی براساس آن سناریوی بسیار منظم، غنی را باید تنها بدام بیندازند و براساس این گزارش، اشرف غنی بصورت ناگزیر، "آخرین" نفری بوده که مجبور به ترک ارگ و اقامتگاه خود شده است.
خلاصه این که من از این روایت، اینگونه فهم کردم که گویی پیام این گزارش، بصورت غیرمستقیم، تبرئه آشکار و معنادار غنی و همدستان فاسدش می باشد. تبرئه ای که بوی تعفنش از دور دماغ هر حقیقت جویی را می آزارد.
حمزه واعظی
>>> Dr-Mearajuddin Malikzada
ندارد کسی با تو ناگفته کار
ولیکن چو گفتی دلیلش بیار
چیزی که ۸ صبح نشر کرد توجیه ندارد. یک داستان ساختگی و بی محتوا بود، شاید هم بخاطر نشر نکردن روایت حقیقی از پولهای باد آورده گرفته باشد.
>>> تاریخ درباره غنی قضاوت خواهد کرد ، غنی اگر میماند و دست به مقاومت میزد کابل زیبایم ویرانه می شد ، از دزدی های امرالله صالح یکم بنویسید ،
حبیب الله یوسف زی
>>> راوی اگر دروغ نگفته نام چند همراه خود را افشا کند.
>>> در همین روز ها باز اسناد پاندورا که رهبران جهان ثروتی را که پنهانی می اندوزند از طریق شرکت های خیالی صندوق پستی به کشور های خارج انتقال میدهند و یا سرمایه گزاری میکنند،نشر شده است.
این رهبران پول ها را در صندوق ها جابجا کرده و در طیاره سوار شده و به کشور دیگر نمیروند و مسؤلین بانک ها در میدان هوایی به پیش واز آنها نمی آیند و این پول ها را به بانک ها برده و بنام آنها در حساب بانکی آنها نمی اندازند.
زیرا این بدان معنی است که یک دزد قبلاً اعلان کند و به مردم و پولیس اطلاع دهد که من امشب در فلان خانه میروم و دزدی میکنم و پول ها را در فلان جا پت میکنم.
این رهبران این پول ها را از طریق شرکت های خیالی در پوست بکس ها و حساب های خیالی که تنها یک رقم و شفر در آن ذکر است و هیچ نام و نشانی از صاحب اصلی پول وجود ندارد،انتقال میدهند.
اکثر رهبران و مقامات بلند پایه دولتی و گروپ های مافیا و دزدان و سرمایه دارانی که میخواهند از پرداخت مالیات به دولت خود داری کنند،ازین سیستم استفاده میکنند.
شاید قسمت اعظم گردش مالی جهان،از همین پول های غیر قانونی صورت گیرد و در بخش های مختلف اقتصاد جهانی اعم از تولیدات صنعتی و زراعتی و خدمات سرمایه گزاری میشوند.
بنأ این که اشرف غنی یکصد و شصت میلیون دلار را در طیاره بار کند و به دوبی پرواز کند،فکر نمی کنم.اما دور از امکان نیز نیست.
زیرا در آخرین ماه های ریاست جمهوری اوباما،پیمان پروگرام هستوی ایران بنام برجام توسط گروپ پنج به علاوه یک با ایران امضأ شد و امریکا پنجاه ملیارد دلار پول های بلوک شده ایران را آزاد کرد و از جمله آن پنج ملیارد دلار به شکل نقد،توسط طیاره از امریکا به سویس،محل برگزاری جلسات انتقال داده شد و وزرای خارجه پنج کشور عضو دایمی شورای امنیت به علاوه یک که وزیر خارجه آلمان بود،این پول ها را به حساب های بانکی خودشان،البته از طریق شرکت های خیالی و پوست بکس های خیالی و حساب های بانکی بدون نام و نشان،به حساب های خود انتقال دادند.
>>> طراح کاریکاتور پیامبر اسلام در یک حادثه ترافیکی جان باخت(منبع سپوتنیک).
اناللاه واناالیه راجعون.
عاقل
>>> حمزه واعظی دردت از کجاست؟
دیگر ما که میدانیم به سهیل سنحر حسادت می کنید
خود سهیل سنجر کاملا واضح نوشته است که او بدون دخل و تصرف عین گفته های فرد مذکور را آورده است و شاید شما در روایت بقیه دست ببرید و متن آن را عوض کنید ولی سهیل سنجر امانت دار است و کاملا حرفه ای گفته است من تایید نمیکنم و حاضرم هر کس ادعایی دارد با او تماس بگیرم
پس دردتان از کجاست؟ چه ارتباطی به سنجر دارد؟او که فقط عین گفته ها را نشر کرده است
کافیست یک نگاه به نوشته های واعظی کنید و متوجه فاجعه و غیر حرفه ای بودن او شوید و فقط ادعا دارد
>>> ولی ما که خواندیم اصلا ضعیف نبود
آقای سنجر قصد نداشتند یک رمان جنایی و یا داستان هیجان انگیز بنویسند و یا تخیلی نویسند
یک نفر از همراهان تعریف کرده است او هم آن را نشر کرده است
اتفاقا برای ما بسیار جذاب بود
شما توقع داشتید فیلمنامه بنویسد؟
چرا فقط از همه چیز انتقاد می کنید
شما اگر می توانید بهترش را بنویسید
>>> واعظی! خیر است دو روز پیش نه بلکه کمی بعد ګریخت و بعد باز بنزد رحمانوف تزاری پدر ان سقویان مفسد پرچمی
>>> چرا از دزدی ها و بی غیرتی های امر الله صالح و دبل عبد الله چیزی نوشته نمی کنید؟.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است