امروز نه تنها اقوام غیر پشتون ماهیت سیصدساله وطنفروشی فاشیست ها را درک میکنند که اکثریت پشتون ها نیز پی بردهاند که دیگر فریب فاشیست های پشتون را نخورند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۶ ۱۴۰۰/۷/۱۳ | کد خبر: 168591 | منبع: |
پرینت
![]() |
1- چین میدان هوایی بگرام را اشغال کرد و امکان مداخله نظامی مجدد آمریکا در افغانستان را در دستور روز قرار داد. اما باید خاطرنشان ساخت که تا حال چین با هیچ قدرت جهان بر خورد رویاروی نظامی نداشته زیرا سیاست چین به اساس تآمین منافع ا قتصادی و به شکل خزیدن بدون سرو صدا د ردیگر کشورها بوده است.
2- تاجکستان نیروی نظامی خود را در سرحدات افغانستان مستقر ساخت و طالبان بیش از چندین هزار جنکجو ی دهشت افکن را به نام گروه جیش اانصر القاعده در تخار، بدحشان و قندوز جابجا کرد که این خود احتمال در گیری تاجکستان را با طالبان که خود کدام نیرویی نیست بلکه د رواقع با پاکستان ممکن ساخته است.
3- روسیه بنا به تعهدات که با تاجیکستان دارد در صورت درگیری تاجکستان با طالبان نا گزیر خواهد شد تا به دفاع از تاجیکستان وارد عمل شود.
4- ایران بنا به هر دلیل که است در این اواخر مناسباتش با طالبان تیره شده است و گفته میشود که 25000 رزمندگان فاطمیون را که ضرب شتم آنها را داعش در سوریه و عراق چشیده اند برای سرزنش طالبان به خاطر جرایم ضد بشری طالبان که در دایکندی مرتکب شدهاند در افغانستان بفرستد.
5- از بکستان با درنظرداشت منافع اقتصادی صدور برق و گاز چشم براه است تا لب نانی از این اوضاع متشنج منطقه نصیب خود سازند.
6- قزاقستان با اینکه تا حال به خاطر امیدوار بودن به روابط خوب با طالبان و صدور امتعه تجارتی با طالبان روابط کجدار و مریز داشت ولی دراین اواخر نماینده قزاقستان در ملل متحد، طالبان را به خاطر پاسخ ندادن به خواست های کشورها ی جهان مورد سرزنش قرار داد.
7-هندوستان که در بیست سال گذشته کمکهای فراوان برای افغانستان نموده و حالا تقریباً میدان را به نفع حریف خود پاکستان در حال از دست دادن است مآیوسانه دست به دامن بعضی از افرادی میزند که فکر نمیکنم در سیاست افغانستان دیگر جای پای داشته باشند مانند امرالله صالح.
7- ترکیه اردوغان این عوامفریب و عنصر دمدمی مزاج جهان اسلام با ژست های ماکیاولیستی که ظاهرآ خود را مخالف امریکا جلوه میدهد ولی در واقع و به شکل بسیار مرموز نه تنها از طالبان غیر مستقیم دفاع میکند بلکه با گسیل گروه داعش که در اصل دست پروردگان آمریکا است میخواهد برای نفوذ داعش در بین طالبان اوضاع را به نفع آمریکا بچرخاند.
8- عربستان سعودی بر خلاف دفعه قبل، از آمدن طالبان چندان استقبلال نکرد. تحولات در داخل عربستان در حال تکوین است. مناسبات عربستان بهخصوص شهزاده محمد بن سلمان با امریکا در حال دکرگونی است و بایدن در روز اول شهزاده بن سلمان را متهم به قتل خبرنگار سعودی خاشقچی کرد. همچنان در این اواخر نشانه هایی از ایجاد روابط نیک عربستان سعودی با ایران دیده میشود.
9- قطر از دیر زمانی است که محل رفت و آمد سازمان های جاسوسی کشورهای مختلف غربی میباشد و از خود چندان اختیار ندارد. با اینکه از دیر زمانی تلاش کرده تا طالبان رابه قدرت برساند ولی سیاست های طالبان قطر را وا داشته که منتظر تصمیم های بادارا ن غربی خود باشد.
اما بازنده اصلی آمریکا است زیرا وی با اشتباهات باور نکردنی که مرتکب شد نه تنها به اعتبار و حیثیت خود در افکار جهان لطمه جدی وارد کرد بلکه سیاست جیوولتیک خود را در منطقه به شکست مرگبار مواجه ساخته و میدان رقابت ر ا در منطقه به مخالفین خود چین و روسیه واگذار کرد.
از همه مهمتر جنک افزار هسته ای که در حال حاضر در اختیار ارتش پاکستان است در معرض خطر جدی قرار گرفته است. رشد چشمگیر جنبش طالبان پاکستانی که در حال حاضر حتی دولت پاکستان را اخطار میدهد و خطر اینکه جنک افزار های مستقر در مناطق پشتون نشین پاکستان به دست طالبان پاکستانی بیفتد و در نتیجه برای اولین بار در جهان سازمان های تروریستی دارای جنک افزار هسته ای شود در دستور روز قرار داده گرفته است.
از طرف دیگر امروز اکثر کارشناشان نظامی بر این عقیده هستند که ارتش پاکستان بسیار قوی است و توانایی آنرا دارد که از جنک افزار هسته ای پاکستان به نفع آمریکا دفاع کند ولی ما نباید تجربه اخیر ارتش نیرومند افغانستان تربیه شده به دست آمریکاییان را نادیده بگیریم زیرا همان ارتش با تمام سازوبرگ مدرن امریکا و با مدت ها تعلیم و تربیت افسران نظامی آمریکا، دولت افغانستان را دربست به چند پای لچ بی همه چیز سپردند. حالا با شیوع افکار اخوانیت در ارتش پاکستان از زمان جنرال ضیاالحق تا امروز نمیتوان در سپردن جنک افزار هسته ای پاکستان توسط ارتش پاکستان که نفوذ اخوانیت در آن کم نیست به طالبان پاکستانی شک داشت.
گرچه در حال حاضر برنده میدان، سازمان های تروریستی مانند القاعده، داعش، جنبش اسلامی ترکستان، گروه انصار و غیره هستند و نفوذ فزاینده ای این گروهها همان سانی که طالبان را واداشته که در مقابل خواست اکثریت مطلق کشورهای جهان لجاجت به خرج بدهند و از ایجاد دولت همه شمول ابا ورزد همان سان احتمال آن میرود که در آینده نزدیک حوصله این کشور ها تمام شود و طالبان را در پرتگاه سقوط حتمی سوق دهند. حتی در این روزها خبری هم در رسانهها دیده میشود که آمریکا و روسیه برای زدودن طالبان از روی زمین با هم متحد شوند.
به هر ترتیب، بسیار مشکل خواهد بود تا بادرنظرداشت این همه دست اندازی ها و مداخلات و همچنان روش و تکتیک های این کشورها که هر آن در حال تغییر و تحول است، آینده اوضاع را در افغانستان به طور مطمئن پیشبینی کرد ولی دگرکونی های عمیق که در وضع بازیگران داخلی کشور در حال شکلگیری است و میتوان با اطمینان کامل منتظر یک افغانستان نوین بود به طور واضح قابل درک است.
افغانستان که برای سیصد سال متوالی توسط یک قوم اداره شده است، با دسیسه و توطئه تسلیمی به اصطلاح جمهوری توسط فاشیست های پشتون با همکاری ISI پاکستان به اشاره مستقیم انگلیس و آمریکا به طالبان، با افتضاح فرار اشرف غنی و در آخر با عملکردهای ضد هر گونه ارزش های انسانی طالبان، قبول بردگی آشکار پاکستان و دفاع علنی از سازمان های تروریستی جهانی هیچ آبروی برای قوم پشتون بجا نگذاشته است.
امروز نه تنها اقوام غیر پشتون با تمام وجود خود ماهیت سیصدساله وطنفروشی قوم پشتون را درک میکنند بلکه اکثریت پشتون های که سیصدسال را با بدترین شرایط زندگی سپری کرده اند و هر زمانیکه فاشیست های پشتون خواسته اند که باداران خود را عوض کنند بزرکترین تلفات را مردم عادی پشتون متحمل شدهاند نیز پی بردهاند که دیگر فریب فاشیست های پشتون را نخورند. گرچه این برو آن بر صدای منحوس بعضی از فاشیست ها شنیده میشودکه از طالبان دفاع میکنند و هنوز هم بابا غنی را شعار میدهند ولی این صداها ناشی از عنعنه پشتونوالی است «هر پشتون که هر نجاست را ببلعد باید از پشتون دفاع شود» میباشد و آنقدر ها هم قابل ارزش نیست.
مهمتر از همه تحولات که بعد از سیصدسال در وضع منطقه و جهان رخ داده و میتواند تآثیرات عمیق بالای ساختار اجتماعی جامعه افغانستان در آینده داشته باشد، موضع گیری قاطعانه ای امام علی رحمان رییس جمهور تاجیکستان در دفاع از فارسی زبانان جهان است. سیصد سال تمام یک اقلیت با مزدوری انگلیس و حمایت پشتون های پاکستان نه تنها به نام کوچی اقوام غیر پشتون را مورد آزار و ازیت قرار میدادند بلکه هر زمانیکه از طرف اقوام غیر پشتون مقاومت صورت میگرفت این ایزار کشالان آن طرف سرحد بودند که به کمک دولت فاشیستی افغانستان می شتافتند و با قلع و قمع مقاو متگران غیر پشتون جنبش مقاومت را سر کوب میکردند.
از طرف دیگر حمایت پنجابی های پاکستان از دولت های فاشیستی افغانستان با استفاده از اوغانهای بیشعور آن طرف سرحد، همیش مردم افغانستان را در حال ترس و ارعاب نگهداشته بود. این امر نه تنها باعث خود داری اقوام غیر پشتون از مقاومت در برابر استبداد قوم پشتون میشد بلکه نخبگان، قلم بدستان و حتی روشنفکران را به این فکر نادرست معتقد ساخته بود که نباید قوم پشتون را به صورت علنی و رک و راست و با نام گرفتن از پشتون کوبید و باید برای حفظ جان از زبان دیپلوماسی کار گرفت. حالا با حمایت علنی تاجیکستان از فارسی زبانان افغانستان موازنه قدرت بین پشتون ها و قوم تاجیک به کلی تغییر خورده و پشتون ها دیگر نمیتوانند با القاح زور و جبر بادران پاکستانی و اوغان های آنطرف سرحد اقوام غیر پشتون را مورد تهدید قرار دهند.
خبر بسیار امید وار کننده دیگر گرچه هنوز تآیید نشده اما عملی شدن آن بعید به نظر نمیرسد و آن آمادگی مبارزان فاطمیون برای دفاع از قوم هزاره و به منظور جلوگیری از ادامه برخورد نا انسانی طالبان در مقابل مردم دایکندی و کوچاندن اجباری آنها از منازل مسکونی میباشد.
بر همگان معلوم است که نیروی فاطمیون سال های متمادی است که در سوریه و عراق به پیروزی های بزرگی رسیده اند و ضرب شصت آنها را داعش و پشتیبانان داعش چشیده اند. با اینکه دولت ایران هنوز هم در مقابل خواست بر حق فاطمیون که دفاع از قوم خود فاطمیون یعنی هزاره که سال ها بدون کوچکترین حمایت از طرف هیچ قدرتی از جهان، همیشه پامال سم ستوران قوم پشتون بوده اند، کار شکنی میکند اما مردم آزاده ایران بهخصوص روشنفکران عدالت پسند ایران و افکار جهانی فارسی زبانان، دولت ایران را قناعت خواهد داد که این رسالت و و ظیفه انسانی، اسلامی و وجدانی مردم و دولت ایران است که فاطمیون را در تصمیم شان برای کمک به قوم خودشان هزاره آزاد بگذارند تا از این طریق به پشتون ها و طالبان فهمانده شود که هزاره ها دیگر تنها نیستند.
حال در وضع اقوام چهارگانه تاجیک، پشتون، ازبک و هزاره بعد از سیصدسال تغییرات بنیادی در حال تکوین است. برخلاف سیصد سال گذشته که تنها پشتون ها از حمایت کشورهای انگلیس، آمریکا و پاکستان بر خوردار بود و از هیچ نوع ظلم و تعدی در مقابل سه قوم دیگر دریغ نمیکردند حالا اوضاع تغییر خورده و اقوام دیگر هم حمایت بعضی از نیروها را در منطقه بدست آورده اند. ازبک ها که نه تنها در پیکار مسلحانه همیش از قدرت لازم بر خوردار بوده اند بلکه حمایت ترکتباران منطقه را باخود داشته اند. تاجیک ها با ایستادگی امام علی رییس جمهور دولت تاجیکستان میتواند از پشتیبانی وی برخوردار شود و نیروی هفتاد هزار نفری فاطمیون با آن که دولتی در کار نیست اما میتواند پشتیبان قوی قومی برای هزاره ها باشد.
بنا بر این همه شواهد دال بر آن است که دیگر پشتون ها نمیتوانند بازهم قدرت را در افغانستان به دست گیرند لذا یگانه راهی که میتواند یک افغانستان آرام، آباد و قابل قبول برای همه جهانیان ایجاد کرد، ساختار سیاسی است که همه اقوام به صورت مساوی واقعی در دولت سهیم باشند و این مآمول بر آورده نخواهد شد مگر اینکه رهبری ساختار سیاسی آینده افغانستان که من ترجیح میدهم نظام فدرالیسم باشد به رهبری اقوام غیر پشتون پایه گذاری شود. اکثریت قوم پشتون که از موجودیت فاشیسم پشتون به ستوه آمدهاند با موضعگیری صادقانه علیه فاشیسم پشتون میتوانند به طور مساویانه با اقوام دیگر در ساختار سیاسی آینده افغانستان سهیم شوند.
اراهیم فتا
>>> انگلیس ها سه مرتبه به افغانستان حمله کردند.شکست خوردند.
روس ها حمله کردند،شکست خوردند.
امریکا گفت که شما باید در جنگ افغانستان متحدین میداشتید تا پیروز میشدید.اینه من بخیر همراه چهل کشور متحد خود بالای افغانستان حمله میکنم و پیروز میشوم.
بالاخره بعد از بیست سال جنگ گفت که ما ره ازی شوربای چرب تیر و جیل و پوستک خود را گرفت و رفت......
>>> یک پشتون مثلی ژنرال عبدول رازق پیدا شود ریشه این فاشیست هایی پشتون دیگر را حتما میکند خداوند به این فالی نیک تان کومک کند
ارا هیم فتا
>>> از فاطمیون ابی گرم نمیشه خودتونو خسته نکنید قوم هزاره وتاجیک کم دلاور نداره فاطمیون یک دهم هزاره ها هم نیست خودتون باید بلند بشید دفاع کنید خودی نشون بدید طرفدار هم پیدا خواهید کرد شما هزاره ها و ما تاجیک ها که کمتر از طالب نیستیم و خیلی راحتر مورد پذیرش جهان واقع میشیم اما اول باید نشون بدیم میشه روی ماهم سرمایه گذاری کرد اما باید درعین اینکه متحد داشته باشیم استقلالمان حفظ شود و مانند طالبان برده و بنده هیچ کشوری نباشیم
>>> کاملا تحلیل درست و صحیحی است
>>> هم وطن از دایکندی کفتید در ولایت دایکندی
در والسوالی خدیر 13 نفرتسلیم این شیاطین ها شدند
به ظرز فجیع تیر باران کردن این از گدام انسانیت
است اکر از آدم کرای راه رفتیم لا آقل از حیوانات
یاد بیکریم حیوانی درنده یک شکار میکند منطقه را
ترک میکند آدم اکر درنده شود دردش نا علاج است
هر در دوا میشود فقط یک درد دوا ندارد
آن همان دردی جهل شهوت پناه میبریم بر خدا
از دست طالبان آدم کش بی رحم کینه توز
>>> راستگوی
عجب. حالا که تمام افغانستان بدست پشتونها سقوط کرد آن هم بعد از شکست واضح ناتو او مریکا) و تمام دنیا به شمول کشورهای همسایه(بدون تاجکستان) به قوت طالبان تمکین کرده اند و در صدد روابط نیک استند. نویسند در خواب عکس آن است. حتی تاجکستان هم بعد از جابجای استشهادیها در مرض لحن اش نرم شده و در ترس به سر میبرد. در تاریخ افغانستان اولین بار است که حکومت ۱۰۰٪ در دست پشتون است و همه همسایه هم ازان میترسند و در صدد روابط خوب اند. تاجکان حال شما را خراب میبینم.
>>> راه حل
افغانستان غیر متمرکز
انتخابات و آزادی عمل ولایات در امور روزانه شان
>>> چه عجب بالاخره یک نویسنده پیدا شد به نقش کثیف ترکیه در انتقال داعش به افغانستان و کاسه لیسی پشت پرده اش برای آمریکا اشاره کند
>>> خواهش میکنم این نوشته را حذف کنید این نوشته فقط جان شیعیان افغانستان را به خطر می اندازد
نویسنده دیوانه است و هیچ درک و شناختی از مساءل سیاسی امنیتی ندارد.در صورت آمدن فاطمیون جنگ شیعه و سنی به راه میوفتد و تمام گروههای تروریستی حتی از پاکستان متحد شده گردانهای انتخاری وارد مناطق شیعه نشین شده و هر روز بمبگذاری و شلیک هزاران راکت به مناطق شیعه نشین که باعث قتل و عام و کشتار گسترده شیعیان شده که حادثه افشار در مقابل آن شوخیست..از ان طرف مرز گسترده ایران با پاکستان و افغانستان باعث گسیل انتحاری طالبان و داعش به خاک ایران میشود
حذف کنید این مطلب را
>>> نویسنده فکر میکند آمریکا و روسیه چون طالب حکومت همه شمول تشکیل نداده صبرشان تمام میشود و حمله نظامی به طالبان میکنند. همچنین نویسنده می گو ید شک نداشته باشید که ارتش پاکستات بمب اتم را تحویل طالبان پاکستان میدهد.که کجا رو باهاش بزنند؟آمربکا یا هند؟هر کدوم را بزنند پاکستان مورد بمباران اتمی هند و آمریکا شده و از نقشه حذف میشود و پس چه سودی از حکومت طالبن بر افغانستان میبرد؟نویسنده اولویت منافع تمام این کشورهایی که نام برده را نمیداند و همه چیز را خیلی سطحی و از دریچه چشم خود میبیند.پس نباید به حرف نویسنده عمل کرد چون عواقب آن را درک نمیکند
>>> در این جای شک نیست که پشتونها برای بقای حاکمیت خود نیاز به پشتوانه دارند اما کشورهای قدرتمند هم نمیتوانند برای همیشه از یک قوم پشتیبانی کنند که در اینصورت حتما پشتونها دنبال سلاح هسته ای را خواهد گرفت تا دیگر هیچ قومی یا کشوری حریف آنها نشود اگر طالبان بقدرت برسند باور داشته باشید که هتلر زنده خواهد شد و همه جهان را تهدید خواهد کرد طالبان از روش و رفتار و کردارشان معلوم است که میخواهند پشتونها یک کشور مستقل داشته باشند که فقط متعلق به خودشان باشد بنام کشور پشتونها آنها به هر قیمتی که باشد به دنبال پوره ساختن این خواب خواهد رفت اگر از همین حالا جلو یکتازی آنها گرفته نشود همه جهان با اینها به درد سر بزرگی خواهد افتاد...
ع ح
>>> مولوی عبدالحجید به طالبان تبریک گفته است
نزدیک دویست هزار نفر پشتون در ایران زندگی می کنند که شیرینی پخش کردن و در پارک ملت تهران پرچم طالبان را بالا بردن.یعنی دخالت ایران باعث جنگ داخلی در ایران شیعه و سنی از آنطرف پشتونهای ساکن در ایران برای تلافی شروع به بمبگذاری و انتحاری در خیابانها و مترو و مراکز خرید ایران بکنند.از آن طرف هم طالبان به مناطق شیعه نشین حمله کرده و حادثه مزارشریف به صورت خیلی فاجعه بارتر تکرار خواهد شد.پس به خاطر کوچاندن چند نفر از مردم دایکندی این چنین فاجعه به وجود بیاید که حداقل صد هزار شیعه کشته میشوند در افغانستان
>>> اگر فاطمیون می خواهند بروند خوب بروند کسی جلویشان را نگرفته
کسی نمی تواند جلوی فاطمیون رو بگیرد
مگر اینها را زندانی کرده اند؟
>>> فاطمیون با کدام سلاح می خواهند جنگ کنند؟
>>> به راستگو
حال تمام افغانستان خراب است و بدتر خواهد شد حاصل حکومت پشتونی و بندگی پاکستانی حاصلی جز فقر ۹۳درصدی نمیبینیم مرگ میلیون ها انسان در اثر بیماری فاشیستی خدا شمارا شفا بدهد واقعا اگر حاصلی از پشتنوالی نصیب شما و ملت میشد چه میکردید در جهان امروز و لشکر کشی های جهانی که پیش از این اتفاق افتاده هیچ قوم اصیلی وجود ندارد یعنی از شما دی ان ای بگیرن معلوم نیست چند درصد متعلق به پشتون باشی چند درصد مغول باشی چند درصد انگلیسی چرا شما ادم نمیشید دست از خودخواهی نمیکشید بابا تاجیک اگر میگوید کشور خراسان چون تمدن دارد اسم و رسم دارد جهان گذشته اش را به نیکی میشناسد و همه اقوام را در بر میگیرد بدون تبعیض اما پشتنوالی چه اسم و رسمی جز انتحار و کشتار دارد ادم ننگش میشود بگوید من افغانستانی ام بخدا شماها مریضید دنبال هدفی موهوم بی ریشه میگردید هم خود را به کشتن میدهید هم دیگر مردم را وهم کشور را هر روز بین این قدرت و اون قدرت دست به دست میکنید اگر نامی بلند پشتون در جهان داشت ما با افتخار خود را پشتون مینامیدیم و سربلند میکردیم اگرما از داعیه خراسان بگذریم باید از همه دانشنمدان و مفاخر فارسی هم بگذریم همه که مانند شما ابله نیستند واقعا چه را بدهیم که چه چیزی بگیریم شما مفاخر خودرا بیاورید و به جهان عرضه کنید ماهم با افتخار بگوییم ایشان هموطن ما بود
والا جز انتحاری و انفجاری چیزی برای نشان دادن ندارید
کشور های دیگر هم از شما نمیترسند تاریخ را خوب خوانده اند همه که مانند شما بیسواد نیستند شمارا در تاریخ دنبال کردند و میدانند وطن فروشان درجه یک هستید در عوض قدرتی که از شما نمیگیرند تا به رویای پشتنوالی خود برسید تمام کشور را غارت میکنند از بی سوادی و جهل شما سود میبره
>>> یک نفر میخواست در پسشت اش عکس یک شیر را خالکوبی کند.
نزد خالکوب رفت و حالکوب که اولین سوزن را در پشت اش زد،مردکه گفت از کجایش شروع کردی؟
گفت از سر اش.
مردکه گفت:خیر است.سرش را رسم نکن.از جای دیگرش شروع کن.
خالکوب باز سورن زد و مردکه گفت از کجایش شروع کردی؟
خالکوب گفت:از دمب اش.
باز مردکه گفت:خیر است دمب اش را هم رسم نکن.
به همین ترتیب پاهای شیر و غیره جاهایش.
آخر خالکوب به مردکه گفت:
شیر بی دمب و سر پایی کی دید؟
این چنین شیر را خدا نیافرید.
حالا نظر من را که نظر دهنده اول بودم،نیم اش سانسور شده است و خواننده بیچاره چه خواهد گفت که نظر دهنده اول با این نظر ناقص چه را میخواست بیان کند؟
خبر ندارد که نیم نظر نظر دهنده اول،مثل قروت خورده شده است و توسط ....از نشر باز مانده است.
>>> امارت اسلامی برای پول برق باید همه بلدنگ های شیرپور که از پول سیاه ساخته شده اند را به فروش بگذارد
غ
>>> پشتونها به دنبال سلاح هسته ای میروند
بابا این حرفها که بخواهی سایر کشورها را تحریک کنی با طالبان وارد جنگ بشوند تاثیری ندارد
>>> وزارت امور خارجه جمهوری قره باغ اعلام کرد: جمهوری آذربایجان با کمک ترکیه در حال انتقال بخشی از نیروهای جهادی از افغانستان به بخش قره باغ تحت کنترل باکو است. پس از آنکه طالبان قدرت را درافغانستان بدست گرفت، بخشی از ستیزه جویان«القاعده» بسرعت توسط آذربایجان به مناطق اشغال شده جمهوری «آرتساخ»اعزام شدند. این کار که بطور مشترک با ترکیه انجام میشود چندین هدف را دنبال میکند. تروریست ها در قره باغ مشکلاتی را برای رقبای منطقه ای ترکیه- روسیه و ایران- ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، ترکها به ستیزه جویان تابع خود در آذربایجان بعنوان ابزار کنترل باکو می نگرند. ترکیه از اهرم های نیرومندیی برای آنکه باکو در«روابط برادرانه» با آنکارا تجدید نظر نکند استفاده می کند. سیمون پگوف خبرنگار جنگی روسیه به نوبه خود در کانال تلگرامی خود «WarGonzo» از تدوین و تهیه طرحی توسط مقامات آذربایجان برای اسکان مهاجران افغانی در قره باغ که قبلا وارد شده بودند گزارش داد. رهبر ترکیه «رجب اردوغان» رئیس جمهور آذربایجان «الهام علی اف» را گویا ملزم کرده که چندین هزار افغانی را بپذیرد.
>>> معاون فرمانده نیروهای منطقه مرکزی روسیه اعلام کرد که شبه نظامیان وابسته به داعش از مناطق تحت کنترل آمریکا در سوریه و عراق در حال انتقال به افغانستان هستند. نیروهای ویژه آمریکا در حال اقدامات فعال در این زمینه هستند. در مناطق تحت کنترل آنها در سوریه و عراق شبه نظامیان سازمان های تروریستی سرگرم آموزش برای انتقال به آفریقا و آسیا هستند. ما شاهد انتقال گروههای داعش به استان های شمالی افغانستان هستیم. ماموریت آنها بی ثبات سازی منطقه است.
خروج آگانه آمریکایی ها از افغانستان با هدف تشدید تهدیدهای تروریستی برای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای صورت گرفته است. هدف آنست که برنامه های اقتصادی و زیربنایی در مقیاس منطقه مختل و زمینه فاجعه انسانی فراهم شود.
>>> اولا هفتاد هزار نفر و بقیه که در مناطق هزاره نشین به اینها بپیوندند را کی مسلح خواهد کرد؟
بالاخره طالبان تجهیزات به جا مانده و مدرن آمریکایی دارند و فاطمیون هم باید توپخانه تانک ماشین زرهی سامانه پدافند هوایی برای رهگیری راکت ها و رادار برای ردگیری هلی کوپترها مسلسل و سایر تجهیزات حفاظتی غذا دارو و ... نیازمتد هستند که احتمالا چندین سال پشتیبانی لجستیکی می خواهد و با یک حساب سرانگشتی نزدیک پنج میلیارد دلار میشود
چه کسی می خواهد تجهیز کند و پنج میلیارد دلار را از کجا باید بیاورد؟بعد اگر مناطق هزاره نشین محاصره کامل شدند چه باید کرد؟چه کسی اقدام خواهد کرد؟
>>> ناسیونالیسم قومی پشتون و فروپاشی افغانستان ازنویسنده هندی شیوان ماهندراجا
بر اساس طنزی قدیمی، «بزرگترین دستاورد اتریش این است که جهان را قانع کرد بتهوون اتریشی و هیتلر آلمانی است.» به همین سان، باید به سیاستمداران پشتون (اوغان) جایزه داد که خارجیهای زودباور و «کارشناسان» را قانع کردند که افغانستان همیشه همین مرزهای کنونی بوده است و بیشتر جمعیت آن پشتوناند. برای همین است که آنها مدعی «حق» حکومت پشتونها بر افغانستاناند.
واژه «اوغان» مترادف «پشتون» یا «پتهان/پتان» است. این واژه را در متون جغرافی و تاریخ فارسی و عربی قرن دهم میلادی میبینیم. از «اوغان» در مورد مردمانی استفاده میشود که در کوههای سلیمان غرب هند (پاکستان امروز) زندگی میکردند. اوغانها از قرون وسطی، راهزن و سرباز بودند. سلطان محمود غزنوی اوغانها را به عنوان نیروهای مزدور به خدمت میگرفت اما تیمور لنگ اوغانها را مزاحم خود میدید و قتلعامشان کرد.
قابلیتهای نظامی اوغانها و میل آنها به خشونت و نزاع از خصوصیات شناخته شده شان بود. ویلیام دالریمپل، تاریخدان اسکاتلندی، در نوشتهای غریب، در مورد رسم نزاعهای خونین آنها مینویسد: «چیزی شبیه تفریح ملی است؛ مثل معادل افغانستانیِ کریکت محلیِ شایرهای انگلستان.»
جغرافیدانان و تاریخدانان پیشامدرن هرگز از مناطق افغانستان امروزی به عنوان «افغانستان» نام نمیبردند. آنها از نامهای محلی همچون بامیان، بلخ، فراه، غور، کابل و پنجشیر استفاده میکردند. اگر میخواستند در سطح کلان نام این مکان را ذکر کنند یا «ایران» بود (یا مترادفهایش همچون ایرانشهر یا ایرانزمین) یا هند، سند، خراسان، سیستان، ترکستان یا ماوراءالنهر. شهرها و مناطقی همچون بلخ، بوست (هلمند)، فراه، هرات، کابل، مرو و غیره بخشی ماهوی از ایران شمرده میشدند. (برای نمونه نگاه کنید به نوشته تورج دریایی، «شهرستانهای ایرانشهر»، ۱۲-۷۲؛ بینام/مینورسکی، «حدود العالم»، بخشهای ۲۳ و ۲۴)
اولین اشاره به نام «افغانستان» را سیف الهروی در «تاریخ هرات» (نوشته ۱۳۲۲ میلادی) آورده اما در اینجا هم منظور از افغانستان، باریکه کوچکی از قندهار تا غزنه است که در شرق به کوههای سلیمان محدود میشود و از مهاجرت اوغانها به سوی غرب از هند به ایران خبر میدهد. اوغانهایی که اساسا ساکن سرزمین هندوستان بودند، اکنون به سرزمینهای ایران قدم میگذاشتند. مثلا شهر قندهار بخشی از ایران بود؛ اما غزنه متعلق به هند بود. (برای نمونه نگاه کنید به بینام/مینورسکی، «حدود العالم»، بخش ۲۴، بند ۹)
متون پیشامدرن جغرافی و تاریخ به روشنی نشان میدهند که در بیشتر مناطق افغانستان امروزی، مردمانی غیر از اوغانها زندگی میکردند. آنان را با نامهای قومی یا نسبهایشان میشناختند (صفاتی که از محل زندگی یا تولدشان خبر میداد)؛ مثلا هروی (هرات)، پنجشیری، بلخی، تاجیک یا بدخشانی و هنوز منظور از لفظ اوغان (پشتون)، مردمانی هندی بودند که به زبان هندو-ایرانی پشتو سخن میگفتند و سرزمینهایشان در قلب هند بود.این اوضاع در قرن نوزدهم تغییر کرد. بریتانیاییهای مستقر در هند یک چهره پشتونِ خارجیستیز و ضدشیعه به نام عبدالرحمان را امیر افغانستان کردند و به او پول نقد و تسلیحات مدرن دادند. به امیر گفتند در مقابل دستاندازیهای احتمالی ایران و روسیه از مرزها حفاظت کند. او برای این کار، نسلکشی مردمان هزاره را غالبا شیعه بودند به راه انداخت و مناطق غیرپشتون در شمال، شمال شرق، غرب و مرکز را زیر سلطه خود درآورد. جانشینان او تا محمد داود (که در سال ۱۹۷۸ در کودتایی مارکسیستی سرنگون شد) در دولتسازی بهشدت شکست خوردند اما آغازگر روند تحمیل زبان پشتو و هژمونی پشتونها بر مردمان متکثر افغانستان شدند.
مرزهای افغانستانِ معاصر را بریتانیاییها و ٰژوزف استالین تعیین کردند و واژه «افغانستان» بر این کشور ساختگی تحمیل شد. طولی نکشید که غربیهای بیمبالات از جمله «کارشناسان افغانستان» از بلوچها، هزارهها، پنجشیریها، ازبکها و دیگران به عنوان «افغان» نام بردند. با توجه به تاریخ سوءاستفاده، بردگی، شکنجه و نسلکشی که تداعی کننده حاکمیت یک قوم می باشد، بیشتر غیرپشتونها از استفاده از واژه اوغان برای شناسایی خویش به عنوان شهروند افغانستان پرهیز میکنند.
افغانستان کشور است نه ملت. اکثریت سرزمین افغانستان ایرانی است؛ بخشی از آن هم هندی است. فرهنگ افغانستان فارسی-اسلامی است؛ این فرهنگی است که از آن مولوی، حافظ، رودکی، خیام، غزالی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، نظامالملک، خواجه نصیرالدین طوسی و غیره بر آمدهاند؛ و هنر درخشانی که در نمایشگاه «ایران شکوهمند» موزه ویکتوریا و آلبرت دیدیم. زبان اکثریت در افغانستان فارسی است. امپراتوری بریتانیا مردمان هندی را بر فارسیوانهای (فارسیزبانهای) خراسان، بامیان و سیستان تحمیل کرد. زبان پشتونها از نظر فارسیوانها غیرقابل فهم است. حاکمان پشتون برای صحبت با بندگان خود (یعنی قربانیان خود) میبایست فارسی یاد میگرفتند. این است که گویش «دری» (منصوب به گویش درباری در دوره ساسانیان) در فارسی پا گرفت.
خلاصه اینکه «افغانستان» یعنی «قُلابستان». پشتونها از این واقعیت آگاهاند. پشتونها چیزی برای برابری با پنج هزار سال تاریخ و فرهنگ ایرانی ندارند. همین است که بر «پشتونسازی» اصرار میکنند؛ یعنی حذف یا انقیاد سایر هویتها، فرهنگها و زبانهای رایج. کارزارهای پشتونسازی مشابه کارزارهای روسیسازیاند که تزارها و کمیسرها سر مسلمانان آسیای مرکزی آوردند.در تاریخ جلو بیاییم و به ۱۱ سپتامبر و لشکرکشی آمریکا به افغانستان برسیم. متحدان آمریکا همگی غیرپشتون بودند: ازبکها، پنجشیریها و هرویها. پشتونها در آمریکا و اتحادیه اروپا از اینکه میدیدند کابل به دست پنجشیریها میافتد یا ازبکها و هزارهها و هرویها حاکم بر میهن خویشاند، هراسان بودند. در همان حال که افغانستان بمباران میشد، ناسیونالیستهای قومی همچون اشرف غنی و زلمای خلیلزاد بازگشت پشتونها به اوضاع پیش از جنگ را تدارک میدیدند. همکار و همراه آنها در این راه «بهاصطلاح کارشناسها» و اخضر ابراهیمی، فرستاده ویژه سازمان ملل برای افغانستان بودند.
تلاش ناسیونالیستها برای بازگرداندن افغانستان به اوضاع پیش از جنگ، زمانی که تنها پشتونها بر این کشور حاکم بودند، به روی کار آمدن حامد کرزای به عنوان رئیسجمهور موقت منجر شد. «کارشناسان» افسوس خوردند که افغانستان «چندپاره شده» و شاید افغانستان هم مثل یوگسلاوی به چند کشور تجزیه شود. غنی و خلیلزاده این خط فکری را تشویق کردند و تجمیع قدرت در یک نهاد سیاسی، یعنی ریاستجمهوری به عنوان پادتنی برای بیماری خیالی «بالکان سازی» تجویز شد.
به رهبران جوامع غیرپشتون برچسب «جنگسالار» یا «ناقض حقوق بشر» زده شد. احمد رشید با پیشبرد برنامه سازمان اطلاعات پاکستان در جهت به حاشیه راندن رهبران سیاسی و نظامی غیرپشتون، سیاهنمایی درباره رهبران غیرپشتون را آغاز کرد و تقریبا در هر گفتوگوی تلویزیونی، از آنها به عنوان جنگسالار نام برد. به برخی رهبران غیرپشتون هم که به مذهب اسلامی خود عمل میکردند، لقب «اسلامگرا» و «افراطی» داده شد و نمایندگان آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل طردشان کردند و ترجیح دادند با پشتونهای غربیشده ارتباط و همکاری داشته باشند. «دموکراتهای سکولار» و «تکنوکراتهای» وارداتی (مثل اشرف غنی) مد شدند و غنی مدعی شد که نابغه متخصص ترمیم دولتهای ناکام است و حتی در این مورد کتاب نوشت!
کارشناسان واقعی میگفتند که رهبران خوشههای قومی متنوع افغانستان به بازیکنان پوکر میمانند؛ میخواهند ژتونهای بازی را قسمت کنند، نه میز پوکر را. در ضمن چندپاره بودن حالت طبیعی افغانستان بود؛ تنوعات قومی-زبانی و جغرافیایی این سرزمین نکات مثبتیاند که باید از طریق مرکززدایی از آن استقبال شود. چارچوب فدرال در کشورهایی همچون استرالیا، آلمان، سوییس و آمریکا به این دلیل موفق شد که تنوع نهادینه آنها را در نظر گرفت؛ اما به کارشناسان واقعی توجهی نشد.
خلیلزاد، غنی، کرزای، ابراهیمی و غیره اراده خود را بر لویی جرگه قانون اساسی سال ۲۰۰۳ تحمیل کردند. قانون اساسی در ۴ ژانویه ۲۰۰۴ تصویب شد و قدرت را در دستان ریاستجمهوری متمرکز کرد و در نتیجه، سامانه «همهچیز از آن برنده» ایجاد شد که هدفش درهم کوبیدن آمال سیاسی غیرپشتونها بود. ویلیام مالی، دانشور حقوقی استرالیایی، در نظراتی که برای گروه سازمان ملل نوشت، با این الگو مخالفت کرد. به نظر او بیتوجهی شد. به جای به رسمیت شناختن تنوعهای نهادینه منطقهای، قومی و زبانی «قلابستان»، خارجیها سامانه اداره مرکزی و ناکارامدی را تحمیل کردند.توافق بُن (۵ دسامبر ۲۰۰۱) به «سرشماری مردم افغانستان» (بند ۳، تبصره دو) پیش از انتخابات فراخوان داد اما اجرا نشد چرا که پشتونها مدعی اکثریت بودند و سرشماری نشان میداد که درست نمیگویند. اگر پشتونهای پاکستان هم محسوب میشدند شاید در اکثریت بودند؛ اما در آن صورت، باید میلیونها ایرانی و تاجیکستانی را هم به درصد تاجیکها اضافه کرد و ازبکستانیها را به درصد ازبکها.
انتخابات معیوب و پرتقلب هژمونی پشتونها را تحکیم و سرنوشت افغانستان را محتوم کرد. پشتونها در ۲۰ سال گذشته از نهاد ریاستجمهوری و تمام نهادهای دولتی و سازمانهای غیردولتی نه برای دولتسازی که برای تحمیل سیاستهای قومی-ناسیونالیستی پشتون استفاده کردند. یک نمونه کارت شناسایی زیستسنجی است. غنی و دارودستهاش اصرار کردند که تمام شهروندان، فارغ از قومیت، به عنوان «اوغان» ثبت شوند. این موضوع شکافهای تلخ و غیرضروری را سبب شد.
یکی دیگر از آسیبهایی که ناسیونالیسم قومی پشتون وارد آورد، «برنامه همبستگی ملی» بود. افغانستان پیش از فرود آمدن خارجیها با سوغات دموکراسی و دولتداری، مکانی بیدولت و بیحکومت نبود. سازوکارهای بومی حکمرانی، مالیات، قانون و نظم از زمان باستان شکوفا شده بودند. شوراهای روستایی مناطق را مدیریت و اختلافها را حل میکردند. شورای مشورتی شمال که احمد شاه مسعود بر پا و رهبری کرد، برای پسران و دختران آموزش فراهم کرد و مدیریت و عدالت را به مناطق تحت سیطره خود آورد اما کابل بهجای توسعه نهادهای موجود حقوقی و اجرایی، اصرار کرد که از طریق «برنامه همبستگی ملی» نهادهای جدید درست کند. هدف اصلی این برنامه نابود کردن نهادهای قومی و بدینسان دریغ کردن قدرت اجرایی و سیاسی از غیرپشتونها بود. این مستقیما به ناکامی کابل در ارائه خدمات دولتی منجر شد و به شورش به رهبری طالبان کمک کرد.
در دوره ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ که طالبان سر کار بودند، ناسیونالیستهای قومی پشتون در غرب از اینکه جوامع و مناطق غیرپشتون (به جز پنجشیر) شکست خورده و به حاشیه رانده شدهاند، ابراز رضایت میکردند. آنها به «برادران پشتون» خود افتخار میکردند. در پی ۱۱ سپتامبر، لحنِ خود را در عرصه عمومی عوض کردند اما سازشان هنوز بر همان کوک بود. پشتونها با توافقهای تشریک قدرت مخالف بودند چرا که چنین توافقهایی به غیرپشتونها (و پشتونهای به حاشیه رانده شده که جذب طالبان شدند) از قدرت سیاسی و بودجههای موجود سهم میداد. ناسیونالیستهای قومی ترجیح میدادند طالبان به قدرت برسد تا اینکه قدرت را با تاجیکها، ترکها، ازبکها و هزارهها قسمت کنند.
آنها در اواخر ژوییه و اوایل اوت ۲۰۲۱ هم دقیقا همین کار را کردند. حاکمان شهرستان و ولایتها که غنی تعیین کرده بود، استانها را به «برادران پشتون» خود تحویل دادند. ارتش ملی افغانستان پر از افسران پشتون شده بود. آنان هم مثل والیان پشتون به برادران پشتون خود تسلیم شدند. (در ازای پول نقد و جوایزی که قرار بود وقتی طالبان به منابع مالی دولت دست یافت به آنان بدهد) مثلا در هرات، افسران و داوطلبان تاجیک و هروی میخواستند بجنگند اما به آنان دستور داده شد به طالبان تسلیم شوند و آنها ترجیح دادند با تسلیحات و تجهیزات خود به ایران فرار کنند.
تنها دوستان واقعی آمریکا جوامع غیرپشتون بهخصوص هزارهها و پنجشیریها بودند. آنان از طالبان متنفرند و اگر آمریکا با تسلیحات، اطلاعات و پوشش هوایی، بهخصوص پهپاد، از آنها حمایت کرده بود، حاضر به جنگیدن بودند؛ اما دولت آمریکا، از بوش تا بایدن، همواره جانب پشتونها را گرفته است.
>>> تحلیل فتا احتمالش وجود دارد
اما این احتمال از چهل فیصد بیشتر نیست
>>> طالبان ساخته انگلیس وامریکا ایست مفتش گران است. مردم باید اینموجود مزاحم رامنکوب کند . فقط هزارهها و تاجیکها وازبکها میتوانند این شررادفع کنند وبس والسلام نامه تمام/!
>>> آخرین تلاشهای مزبوحانه فاشیزم قومی طالبان است که برای همیشه بگور سپرده میشود و مردم افغانستان برای همیشه آزاد و مستقل میشوند از شر پاکستان و طالب
>>> پشتون چندقرن داره حکومت میکنه هیچ دست آوردی نداشتع جزخرابی قتل وعقب ماندگی من شک ندارم نطفه ایناباشیطان لعین بسته شده چون ماننداولجبازومغروراستش شیطان وقتی ازدستورخداسرپیچی کردتا امروزجزلجبازی کینه توزی کاری نکرده رفتاراینارفتارپدرشان شیطان استش کلمهفاشیست شمادرست کردیدحقیقت ایناشیطانه آخه شمابه این فکرنمیکنیدکه نه خودتان آسایش داریدنه دیگراقوام هزاره تاجیک اوزبک قابل تغیره اگه بزارن پشتون تغییرناپذیرن همانگونه که ابلیس ملعون تغیییرنمیکنه بابابه خدابسه چقدجهل نادانی دنیابکجارسیده شماتازه میخواهیددین اسلام وشریعت پیاده کنید بخداتمام دنیاازآدم تاحیواناتش داره میخنده ای خدای بزرگ مادیگه ازدست ایناخسته شدیم یا ایناراباپدرشان ببخش یامارایک شبه بکش
>>> فاطمیون بدون کمک هسچ دولتی قرار است مسلح شوند و 70 هزار نفره افغانستان را فتح کنند. نفریت از ایران حتی در جایی که میدانند تنها ایران است که میتواند کاری از میش ببرد سبب شده، از بردن نام این کشور هراس داشته باشند
>>> اگر گروه از دزد ها بزور خشونت و کشتار و ایجاد وحشت بیاید خانه شما را غضب کنند و اداره خانه شما را بروز بر دست بگیرند آیا آن دلیل شده میتواند که حساب های بانکی شما هم باید در اختیار همان دزد های وحشی و زورگو باز شود و تمام سرمایه خانواده شما که در بانک ها محفوظ هستند هم باید در اختیار همان دزد ها قرار داده شوند؟ به هیچ صورت نه۰
اگر هدف جامعه جهانی تنها کمک به مردم عادی و مستضعف کشور ما است آن بدون چاق کردن این تروریست های که قدرت را بروز غضب کرده اند هم امکان دارد، مثلاً زیر نظر و مدیریت ملل متحد و سازمان های بشری غیردولتی میشود قسمتی از آن پول ها در معاش و حمایت مردم و مامورین استفاده شود.
به هیچ صورت پول و سرمایه ذخیره ملت را در اختیار دشمنان آزادی و حقوق اساسی ملت قرار ندهید.
این طالبک های نکتاهی پوش غرب نشین هم که در جهت آزاد سازی سرمایه ملت بدست طالبانک وشش ممیکنند هم از همان جمله فاشیست های قومی هستند و هدف شان فقط کمک کردن به هم تبار های قومی شان است نه کمک به ملت و مردم که اسیر این وحشی ها شده اند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است