چه بر سر آرامگاه ناصر خسرو خواهد آمد؟
مقبره این شاعر بزرگ‌ پارسی‌گو در دامنه‌ای بلند، سرسبز و پوشیده از درختان و در بین تپه‌های سنگی قرار دارد که از آنجا یک منظره زیبا از دره یمگان را در مقابل چشم بیننده قرار می‌دهد 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۵۷    ۱۴۰۰/۷/۱۸ کد خبر: 168627 منبع: پرینت

آرامگاه ناصرخسرو در منطقه یمگان بدخشان افغانستان است.
معلوم نیست طالبان با ارامگاه شخصیت هایی مانند ناصر خسرو چه خواهند کرد؟
(یک جلد قرآن کریم بزرگ در پوست آهو تا سالیان آخر در صندوقی در این مرقد نگهداری می‌شد، اما در زمان «داوود خان» نخستین رییس جمهور افغانستان با فریب و به بهانه نگهداری در آرشیو ملی به کابل انتقال داده شد که اکنون اثری از آن در آرشیو ملی به چشم نمی‌خورد)

ناصر خسرو قبادیانی از شاعران بزرگ فارسی زبان، فیلسوف، حکیم و جهانگرد ایرانی بود که در قرن پنجم قبادیان از توابع بلخ متولد شد.
آرامگاه ناصر خسرو شاعر نامدار پارسی گوی در ایالت بدخشان در شمال افغانستان قرار دارد.
ناصر خسرو از شاعران و نویسندگان برتر ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت هم توانایی های زیادی داشت و آثار او از گنجینه های ادب و فرهنگ ما محسوب می شود.

از ناصر خسرو دیوانی از اشعار فارسی در دست است و از معروف ترین کتاب های این شاعر گرانقدر میتوان به سفرنامه، جامع الحکمتین، زادالمسافرین، خوان الاخوان، روشنایی نامه، سعادت نامه و دلیل المتحرین اشاره کرد.

مقبره این شاعر بزرگ‌ پارسی‌گو در دامنه‌ای بلند، سرسبز و پوشیده از درختان و در بین تپه‌های سنگی قرار دارد که اطراف آن در اثر بارندگی‌ها و سایر عوامل طبیعی و غیر طبیعی مورد فرسایش و ریزش قرار گرفته و خطر لغزش و فروپاشی کامل آن وجود دارد.
در بالای تپه، کلبه محقری با دیوارهای سفید قرار دارد که بنا بر گفته مجاوران آن قدمت 400 ساله داشته و تاریخ تعمیر آن در چوب‌های آن حک شده است.
در مقابل این کلبه، محوطه نسبتاً همواری با چنارهای بزرگ وجود دارد که از آنجا یک منظره زیبا از دره یمگان را در مقابل چشم بیننده قرار می‌دهد.

تمام ستون‌ها، تیرها و دستک‌های تعمیر در محوطه ورودی و در داخل آرامگاه به طور بی‌نهایت زیبایی کنده‌کاری شده و با آیاتی از کلام‌الله مجید به رنگ‌های مختلف مزین شده است.
در سال‌های آخر یک تعداد افراد ناشناس به این آرامگاه هجوم آورده، دروازه آن را شکسته، تکه‌های ابریشمی قدیمی بالای مرقد را پاره، بعضی آیه‌های مزین بر دستک‌ها را با اسلحه سرد کنده و بعد از تهدید مجاوران می‌خواستند این آرامگاه را ویران کنند که به دلیل مداخله مردم محل از این فاجعه جلوگیری شد.

چندی پیش نیز جنایت‌کاران و غارتگران آثار باستانی شبانه داخل مرقد شده و به حفاری پرداخته بودند که صدمات بزرگی به مرقد وارد شد و اینکه در اثر این حفاری چیزی ربوده شده یا نه مشخص نیست.

ناصر خسرو در سال 1005 میلادی در ولایت بدخشان افغانستان متولد شد و در دربار شاهان غزنوی و پس از آن در دربار سلجوقی‌ها شخصی درباری و شاعری توانا بود.

محمود منجم زاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ناصر خسرو
بدخشان
نظرات بینندگان:

>>>   بعضی چیز ها در دین اسلام و یا هر دین دیگر وجود دارد که بعضی اشخاص از نگاه عقلی درک آنها برایشان مشکل است،تا زمانی که واقعیت ها در مورد ضرورت آنها گفته نشود و بعضی ها نیز در مورد ضرورت آنها اضافه روی میکنند.
مثلاً اگر باد شما میرود(گوز میزنید)،باید وضو خود را تازه کنید.
اما برای بعضی ها از نگاه عقلی مشکل است بپذیرند که چرا وضو را باید تازه کرد و از همه مهمتر جایی که باد می برآید شسته نمیشود یعنی استنحا نمیشود و صرف دست و روی و پا شسته میشود؟
دلیل آن این است که اگر قرار باشد در نماز با رفتن باد وضو نشکند،همه در عین نماز جماعت باد خود را رها خواهند کرد و در نتیجه مسجد پر از بوی میشود.
بنأ شکستن وضو بخاطری با باد رفتن در نظر گرفته شده است که مردم از رها کردن باد خود در نماز خود داری کنند.
خصوصاً رمانی که نان نیز زیاد حورده باشید و هنگام رکوع و سجده بالای معده شما فشار بیاید.
در مورد دفن اموات،قبل از بمیان آمدن ادیان.در عقاید و باور های بومی،به اشکال مختلف دفن صورت میگرفت که بعضی از آنها باقی مانده است و بعضی از آنها از بین رفته است و اکثر این دفن ها،برای جلوگیری از پوسیدن و خراب شدن جسد و گرفتن مکروب و مریضی کسانی که در اطراف جسد است،نشوند.
بعضی ازین مراسم از بین رفتند.
مثلاً بعضی مردم در زمان های سابق جسد های خویش را در روی بام ها میگذاشتند،تا زاغ ها بیایند و جسد را بخورند و راغ ها نیز هنگامی که جسد را میدیدند خوشحالی میکردند و صدا میکشیدند و دیگر زاغ ها را خبر میکردند و می اًمدند و جسد را میخوردند.
از همین خاطر حالا نیز بعضی راغ ها که قاع قاع میکنند،مردم شئون بد میدانند و میگویند:خیر خدایا!باز چه گپ شده است؟
در بعضی مناطق امریکای جنوبی،مردگان خود را بخاطری که از خوردن حیوانات وحشی نجات داده باشند،در کوه های بلند در غار ها میگذاشتند و دهن غار را خار و یا چوب میگرفتند.
هندو ها،بخاطری که زمین وافر برای دفن اجساد ندارند و از طرف دیگر بخاطری که روح میت از جسد آزاد شود و دوباره به دوران بیاید،اجساد را میسوزانند.
ادیان ابراهیمی،بشمول یهود ها و مسیحی ها و مسلمانها،اجساد خود را دفن میکنند.چون در مناطق خشک و ریگزار شرق میانه،چوب کافی برای سوختاندن آنها ندارند.
مصری ها اجساد خود را مومیایی میکردند و در تابوت میگذاشتند و با مواد خوراکه در اطاق های احرام ساخته شده برای مومیایی ها میگذاشتند.
در مورد روح نیز بین مسیحی ها و مسلمان ها فرق وجود دارد.
مسیحی ها میگویندکه بعد از مرگ شخص و گذاشتن او در قبر،روح میت به آسمان میرود و در آنجا مورد بازخواست قرار میگیرد.
اما مسلمانها میگویند که نی،روح میت در قبر با میت باقی میماند و وقتی که قیامت شد،همه مردگان از قبر بیرون میشوند و دوباره زنده میشوند و مورد بازپرس قرار میگیرند.
این عقیده مسلمانها نیز دلیل دارد.
دلیل آن کفن دزدان است که قبر ها را باز کرده،کفن ها را میدزدیدند.
بعضی مسلمانها قبر ها را به زیارت تبدیل میکنند و از آنها مراد خود را میخواهند.
رهایی ها مخالف قبر پرستی هستند و آن را مثل بت پرستی کفر میدانند و فقط زیارت کعبه و مدینه را امر میکنند.
بنأ همه این باور ها و اعتقادات و ادیان،روی صروریاتی بوده است که بمیان آمده است.
اما از نگاه دانشمندان علوم طبیعی،انسان نیز مثل میلیون ها نوع زنده جانهای دیگر از حجرات تشکیل شدند که بصورت زوجی و یا غیر زوجی تکثر میکنند و در هسته تخمه های آنها،دی،ان،آ و یا پلان ساختمان این زنده جانها وجود دارد و در اثر القاح،این تخم القاح شده شروع به تقسیم شدن و تشکیل حجرات جدید میشوند و در مدت زمان معین،نظر به پلان،دی،ان،آ رشد میکنند و به موجود جدید زنده تبدیل میشوند.
چنانچه ما میتوانیم شکل یک جسم را در کمپیوتر ترسیم کنیم و آن را به چابگز سه بعدی انتقال بدهیم و چابگز سه بعدی ،آن را توسط موادی از پلاستیک و یا آهن و یا سایر مواد میسازد.
دی،ان،آ نیز مثل یک تصویر کنپیوتری است،منتهی به شکل کود.هرچتد خود کمپیوتر نیز با استفاده از اعداد بیونر یعنی صفر و یک،مانند کود عمل میکند.
بنأ موجودات زنده نیز به همین شکل توسط انقسام حجرات بمیان می آیند و ساختمان بدن شان مکمل میشوند و تولد میشوند و همین حجرات تا مدتی رشد و نمو میکنند و موجود زنده نیز رشد و نمو میکند و بعداً زشد و نمو موجود زنده به کندی میگرآید و دیگر حجرات جدید تشکیل نمیشوند و پیر میشوند و از بین میروند و موجود زنده میمیرد و دوباره به اجزای تشکیل دهنده خود در اثر خوردن مکروب ها تجزیه میشوند و از بین میروند.
این شامل حال تمام موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات و قارچ ها و انسانها میشود و هر موجود زنده حرکت میکند،حتی نباتات که اما حرکت آنها خیلی بطی است و ما به چشم دیده نمیتوانیم و این حرکت به معنی موجودیت جان و یا روح در بدن نیست،بلکه مربوط بع انرژی بیوشیمی در حجرات موجودات زنده است که توسط مغز آنها هدایت میشوند.
حتی ما دو قطب همگون یک مقناطیس را با هم نزدیک کنیم،آنها یکدیگر رادفع میکنند و قطب های مخالف یکدیگر را جذب میکنند و حرکت میکنند.
پس این به معنی موجودیت روح و جان در داخل مقناطیس نیست،بلکه یک نیرو از چهار نیروی طبیعت است که در طبیعت وجود دارد .
بنأ اگر طالبان میخواهند واقعاً شاگردان مکاتب و دانشگاه ها به واقعیت علم و دانش از اعتقادات و باور های قدیمی گرفته تا بوجود آمدن ادیان و تا دوران روشنگرایی و اکتشافات علوم طبیعی و سایر علوم عصر حاضر پی ببرند و آن را بیاموزند،باید از بیک بن یا شروع بوجود آمدن جهان شروع کنند و تا عصر امروز که عصر دیجیتال و کمپیوتر و هوش مصنوعی است،بطور کلی برای تمام شاگردان بیاموزند تا خود را و جهان پیرامون خود را بشناسند و بعداً میتوانند هرکدام آنها به رشته مشخصی ازین رشته های علمی نظر به ضرورت بازار کار جامعه،برایتحصیلات خود ادامه بدهند.
در غیر آنصورت در صورتی که ما پیدایش و انکشاف بخش های مختلف علوم را و تسلسل اًنها را و ارتباطات آنها را با یکدیگر به شاگردان نیاموزیم،از شناخت واقعیت جهان و موقعیت خودشان در جهان و فهمیدن آن بی بهره میمانند.

>>>   آقای محمود منجم ززاده من یک ایرانی هستم
شخص شما بارها ایران را برادر بزرگ غاصب خوانده اید که شاعران و نویسندگان بزرگ افغانستان را ایرانی خوانده ک حتی این را یک معضل جهت تضعیف زبان فارسی در افغانستان دانسته اید
تکلیف را مشخص کنید که ما هم از دوگانگی خارج شویم.شما در این نوشته ناصرخسرو را ایرانی نامیدید
بالاخره اگر اینها را خود شما می گویید ایرانی هستند پس چرا از ایران انتقاد می کنید که شاعران در افغانستان فعلی متولد شده اند را ایرانی می گویند ولی خود شما آنها را ایرانی می نامید.در هر حال اینها صد در صد متعلق به افغانستان کنونی هستند

>>>   ناصر خسرو بعد از بازگشت از مصر شیعه مذهب شد و در همان زمان مورد آزار و اذیت بود
بلی بخاطری شیعه بودن ناصر خسرو می خواستند مقبره او را ویران کنند

>>>   طالب و داعش دو بال شیطان اند که در آسمان تیره وطنم در پرواز اند .
تیر مقاومت ملت ما این شیطان را با دوبالش نابود خواهد کرد.

>>>   امارت اسلامی ۀآنرا ترمیم وباز سازی میکند مانند مقبره احمد شاه مسعود
غ
همی دزدای پوسته فروش شمالی کجاستن؟
زنده باد امارت که همی دزداره سرجای شان شاند

>>>   همان که سر قبر حکیم سنایی غزنوی و فرخی سیستانی و ارزقی هروی آمد

>>>   ......درسال 1005 میلادی دربدخشان تولد شد ؟؟ یا دفن شد ؟؟ کدام درست است

>>>   سلام به همه دوستان که نوشته را خوانده اند . بنده هیچ وقتد(بارها ایران را برادر بزرگ غاصب خوانده اید چنین چیزی نوشته نکردم . ناصر خسرو در بدخشان متولد شدوآرامگاه اش نیز در بدخشان است درکل تمام این شخصیت ها در خراسان بزرگ تولد شدند. منجم زاده بنده به کسانیکه با تحقیقات بر نوشته بنده انتقاد دارند ممنون می شود
. مولانا همه همه می دانند در بلخ تولد شده است خیلی ها چون تعصب دارند میگوید مولانای رومی در صورتیکه ( مولانای بلخی دقیق است وی تا سن هفت پا هشت سالگی در بلخ زندگی کرده سپس با پدر اش از بلخ کوچ کردن است .

>>>   آقای منجم زاده من همان ایرانی هستم
اولا بنده هیچ تعصبی ندارم همان گونه که خودم گفتم اینها متعلق به افغانستان کنونی است
دوما در این صورت پس چرا ابن سینا را بلخی می گویید او که در ازبکستان کنونی به دنیا آمد
نوشته شما موجود است و از آنجا یادم مانده که گفتید ایران در تضعیف زبان فارسی در افغانستان نقش دارد و یک دلار هزینه مثل ترکیه و عربستان نکرده و برادر بزرگ غاصب است که این بزرگان را ایرانی می داند
برادر من شما یک لحظه تصور کن زبان ایران فارسی نبود بعد آن وقت وضعیت زبان فارسی در افغانستان چطور بود.در هر حال موفق باشید

>>>   سوال : ناصر خسرو چرا رفت افغانستان؟؟؟ اونجا چکار می کرد!؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است