آمریکا یک کشور فروپاشیده را از یک طالبان که بر کشور حاکمیت داشت تحویل گرفت و کشوری که طول بیست سال هزینه کرد و ساخت را با تمام تجهیزات نظامی و اداری و... دوباره بهدست طالبان سپرد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۶ ۱۴۰۰/۷/۲۰ | کد خبر: 168645 | منبع: | پرینت |
طالبان بیش و پیش از آنکه به فکر تطبیق شریعت باشند، به دنبال ثبات سیاسی هستند. چنانچه در طول این یک ماه گذشته کمترین سخنان را (در ردههای بالای طالبان) در مورد تطبیق احکام شریعت از زبان طالبان میشنویم و اگر سخنی در اینمورد میزنند اکثرا کلیگویی و پرابهام است. تقریبا تبدیل شده است به یک تابوی سیاسی برای طالبان. در کل من این گروه را یک گروه سنتی/قبیلهای تلقی میکنم تا یک گروه بنیادگرای مذهبی که در اندیشهی تقابل با قدرتها و دنیای مدرن باشد.
برخی از نخبگان ما هنوز از اصطلاح گروه افراطی مذهبی در تحلیل طالبان استفاده میکنند که پیآیند سخنانشان بر یک مقدمهی خطا استوار است.
طالبان همان قدرتِ نهفتهی قبیله است، قدرتی که حرکتشان تحت عنوان مبارزه با گروههای شر و فساد (مجاهدین) تحت نام حرکت اسلامی(که در آن زمان بهخاطر شکست کمونیسم و برند بودن حرکتهای جهادی/اسلامی اصطلاح کارآمدی بود)آغاز نمودند. این حرکت بیشتر دغدغهی قومی داشت/ دارد تا دغدغهی دینی و مذهبی.
در آن زمان هیچ گروه غیر اسلامی در کشور وجود نداشت که طالبان رسالتشان را مبارزه با کفر و الحاد تعریف کنند. مشخصا در زمانی که این گروه شکل گرفت، قدرت کشور بهدست جمعیت اسلامی و به نحوی بهدست تاجیکان اداره میشود، گلبدین نتوانست بر اریکهی قدرت تکیه بزند و تمام امید پشتونها یکی پس از دیگری نقش بر آب میشد و زمینه را برای یک حرکتِ یکدستِ پشتونی فراهم میساخت(چنانچه حضور چشمگیر خلقیهای گذشته که با جمعیت اسلامی مشکل اساسی داشت، در حرکت طالبان دیده میشد/میشود). در کنار اینها، حرج و مرج در زمان گروههای مجاهدین باعث گردید تا این گروه آغاز خوبی داشته باشد چنانچه توانستند در کمترین زمان جای خود را در سیاست افغانستان باز کنند.
اکنون تمام قدرت کشور را (با چراغ سبز نشان دادنِ آمریکا) در دست طالبان است، بدون هیچ گروه متخاصمی در میدان نبرد که آنها را چالش جدی روبرو کند. آمریکا یک کشور فروپاشیده را از یک گروه که بر نود و پنج درصد کشور حاکمیت داشت تحویل گرفت و کشوری که طول بیست سال هزینه کرد و ساخت را با تمام تجهیزات نظامی و اداری و... دوباره بهدست طالبان سپرد.
طالبان دیگر آن طالبان بیست سال پیش نیستند، چیزی که هنوز منتقدان وطنیشان نتوانستند درک و هضم کنند و هنوز بر همان کلیشههای بیست سال پیش به تحلیل طالب مینشینند.
بسیاری از بزرگان طالبان، کشورهای زیادی را گشتهاند(اینرا میشود از چهرههایشان فهمید، چهرههایی که غیر ممکن است در کوه و صحرا بوده باشد) و زندگیهای متفاوتی را دیدهاند.
فراموش نکنیم که نسل جدید طالبان با نسل گذشته بهگونهی نسبی فرق میکند، این دو نسل در موارد زیادی با هم اختلاف دارند، از جمله مساله زنان و جوانان که طالبان نسل جدید خواهان آزادیهای نسبی هستند، البته هنوز نتوانستهاند طالبان گذشته را قناعت بدهند.
رسول پارسی
>>> "هنوز منتقدان وطنیشان نتوانستند درک و هضم کنند" میتوانی بگویی که منظورت از کدام 'وطنی است؟؟؟ زیرا این جانیان از یک وطن نیستند و یا اصلأ وطن ندارند.
"فراموش نکنیم که نسل جدید طالبان با نسل گذشته بهگونهی نسبی فرق میکند، این دو نسل در موارد زیادی با هم اختلاف دارند" یک شبه نان تازه را با نان پوپنک زده یکجا بگزار تا معنی نوشته ات را فردای آن بفهمی. دوم اینکه این اختلاف همان درز کاسه یی است که برای افطارت آب نگه داشته یی!!!!!!!!
آتش خاوری
>>> هیچکدام طالبان بدنبال کشتار، ترور، نسل کشی، کوچ اجباری غیرپشتونها و استبداد اند .... یک دروغ است
>>> روس ها دو حزب در افغانستان داشتند،خلقی و پرچمی.
اول افراط گراهای انقلابی یعنی خلقی ها را به قدرت رساندند که خوب مردم را شکنجه بدهند و بندی کنند و به کشتار گاه ببرند و قتل عام کنند و در مقابل خان ها و روحانیون عکس العمل نشان بدهند و بعداً پرچمی ها یعنی گروپ معتدل انقلابی را یکجا با ارتش خود بیاورند و به قدرت برسانند و بندی ها را رها کنند و از مردم دلجوبی کنند ،تا مردم به بودن قوای شوروی در افغانستان شکر کنند.
چنانچه در هنگام اشغال آسیای میانه نیز چنین سیاستی بکار گرفته شد و نتیجه داد.
اما درمورد افغانستان نتیجه نداد.زیرا کشور های غربی و کشور های عربی و پاکستان و چین ،همه دست ها را یکی کردند و از مجاهدین پشتیبانی کردند و بالاخره سبب خروج قوای شوروی از افغانستان و شکست دولت داکتر نجیب شد.
با نزدیک شدن روابط اروپا با روسیه و نزدیک شدن روابط ربانی با روسیه و آتش بس در تاجکستان،کلینتن مجبور شد در همکاری با پاکستان،گروپ دیگری را بنام طالبان تشکیل کنند.
طالبان در جنگ با مجاهدین سابق نزدیک بود که تمام افغانستان را اشغال کنند که حادثه یازدهم سپتامبر رخ داد و جورج بوش طالبان را پس کرد و دوباره مجاهدین را به قدرت نشاند.
حالا دموکرات ها از طالبان پشتیبانی میکنند و جمهوری خواه ها از طالبان.
حالا اگر احیاناً در آینده دوباره جمهوری خواهان به قدرت برسند،معلوم نیست که چه وقت خواهد بود،امکان این که مجاهدین دوباره از تاجکستان و ازبکستان تجهیز شوند و به افغانستان در مقابل طالبان فرستاده شوند،وجود دارد.
بعداً دوباره دموکرات ها به قدرت میرسند و طالبان به قدرت میرسند و این مرتبه با جنگ مجاهدین را دوباره تا تاجکستان و ازبکستان پیش میکنند و در نتیجه تاجکستان و ازبکستان توسط طالبان اشغال میشود و به پیش بسوی روسیه میشود.
حالا مجاهدین در تاجکستان و ازبکستان،گروپ های ریزرفی جمهوری خواهان امریکا است که وقت اش بیاید،دوباره آنها را به قدرت میرساند و یا زمینه را قسمی جور میکنند که خود تاجک ها و ازبک ها و روس ها آنها را تجهیز کنند و زمینه جنگ و اشغال تاجکستان و ازبکستان فراهم شود.
>>> طالبان پشتون های عقده یی هستند که در بین سنت پشتونوالی و زندگی مدرن راه گم گشته اند.
جنگجویان شان در پی ایجاد نظام اسلامی هستند و رهبران شان دنبال پیدا کردن چار چوکات شریعت و نظام اسلامی.
>>> طالبان دنبال شیطنت و مکاری چلبازی آدم کشی
طالبان دنبال بچه بازی نوکر با چتلستان شیطان
طالبان دنبال مالی مردم وناموس مردم وشیطنت
طالبان دنبال شهوت وچرس و شراب عربی وهابی
طالبان دنبال که هم دیکر را سوار شود
ظالبان دنبال جهل بهانه و فریب مردم
از مسلمان بودن طالبان کافر هزار مر تبه بهتر بهتر
>>> صفوف طالبان به دزدی رو آورده اند و یک تعداد داوطلب پیشمرگه های جدید میخواهند به طالبان بپیوندند !
از طالبان اصلی کرده داوطلب پیشمرگه های جدید که میخواهند طالب شوند خطر ناکتر و مضر تر هستند و به خاطر که قلبا طالب نیستند برای امتیاز گیری میخواهند با تخریب منتقدان طالبان طالب شوند خیلی افراطی حرکت می کنند ، این روش در رژیم منفور گذشته کارآمد داشت چون آنها پول فراوان داشتند و فیسبوک چلونکی استخدام می کردند اما رژیم طالبان پول ندارند و صفوف آنها به دزدی رو آورده اند بعید به نظر می رسد که فعلا از داوطلب پیشمرگه های جدید استفاده نمایند و شاید به عنوان جاسوس با پول بسیار کم استخدام نمایند تا وظیفه تفرقه افکنی را به عهده بگیرند و امکان اینکه به پول فراوان دست پیدا کنند کم به نظر می رسد .
حسن علی عدالت
>>> من این شریعت بی برکت را باور ندارد!
>>> طالب هدف قتل عام همه غیرپشتونها را دارد و برای پشتونهای مخلاف خود نیز رحم نمیکند که مثال آن کشتار قندهار است
آری آری و وووووووو آری!!!؟
طالب را امریکا و پاکستان در انبار استعمار ذخیره کردند تا دوباره نوبت شان برسد. طالب و داعش و دیگر نامهای تروریستی و افراطیون همه از یک کارخانه تروریست سازی پاکستان با دالرهای نفتی امریکایی ساخته شده اند. این انفجارهای مساجد شیعه ها و کشتار هزاره ها در تظاهرات و مساجد و مکاتب همه از طرف سی آی ای و آی اس آی و امنیت ملی غنی دزد احمدزی و حمدالله محبت نطفه حرامی رهبر منفور قدیمی طالبان ملاناخالص انجام میشد و امروز در در حکومت شیطانی طالبان زیر نام داعش تکرار میشود هدف کشتار مردم شیعه، هزاره و تاجیک و غیره است. در پشت آن امریکا و پاکستان ایستاده اند. برای مردم یک راه وجود دارد یا مرگ یا مبارزه برای آزادی و استقلال و عزت و شرف
>>> طالبان نه از شریعت چیزی میدانند و نه از سیاست.
اگر از شریعت چیزی میدانستند به مجرد رسیدن به قدرت باید چار چوکات مدون شرعی در همه امور روزمره را رونمایی میکردند و نیاز به این نبود که دنبال چوکات شرعی برای حضور زن در جامعه و دختر ها در مکتب و امثالهم بگردند که تا هنوز نیافته اند.
اگر از سیاست چیزی میدانستند به پنجشیر حمله نمیکردند و بر عکس حکومت داری خوب ارائه میکردند و در تعامل با دنیا آرامش و ثبات داخلی را به وجود می آوردند و لشکر چرک و چتل و بد قواره خود را از سرک ها جمع میکردند و با ایجاد یک کابینه همه شمول همکاری جهان را جلب میکردند و بعد گذشت ۵ سال اگر کدام برنامه خاص خود را هم میداشتند به تدریج عملی میکردند ، اما
طالب ها که سالها از جانب مافیای مواد مخدر پشتیبانی مالی شده اند حال در گرو مافیا هستند و نه از دین شدند و نه از دنیا.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است