از کنفرانس های منطقوی بی ثمر باید ترسید
گردهمایی ها در مورد افغانستان سرعت گرفته است و میرود که شکل رقابت های منطقوی را به خود گیرد و بهانه دفاع از منافع ملی در برابر رقبای منطقوی در میدان افغانستان در برابر هم صف کشیده اند 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۰۹    ۱۴۰۰/۷/۲۷ کد خبر: 168703 منبع: پرینت

گردهمایی های در این روزها در مورد افغانستان سرعت گرفته است و میرود که شکل رقابت های منطقوی را به خود گیرد و قدرت های منطقه با سیاست های هجومی ایشان باز هم افغانستان را نشانی نموده اند و بهانه دفاع از منافع ملی ایشان در برابر رقبای منطقوی در میدان افغانستان در برابر هم صف کشیده اند.

۱- ترکیه:
با داشتن سیاست پان ترکیزم از مدیترانه الی بحرالکاهل قلمروی تاخت و تازش می داند و خود را حامی و سهم دارند بزرگ در هر گونه تغییرات در منطقه می داند
ترکیه هیات افغانستان را رهبری سرپرست وزارت خارجه افغانستان دعوت کرد و حرف ها و خواسته های این کشور را به هیات افغانستان تشریح کرد.

موضوع به رسمیت شناسی افغانستان را به انجام شرط های چون:
- تشکیل دولت فراگیر
- آزادی زنان
- آزادی بیان
-حفظ دست آورد های بیست سال گذشته.
برای طالبان رسانید؛ این یک هشدار برای طالبان از نظر من پنداشته می شود.
موافقتنامه براه امضا نرسید.
سکوت برسمیت شناسی در برابر طالبان ادامه یافت.

۲-پاکستان:
بزرگترین حامی دولت طالبان به رسمیت شناسی طالبان را از جانب این کشور منوط به رسمیت شناسی منطقه بصورت یکدست خواند این کشور در این روزها مصروف تاراجگری هایش در افغانستان است.
سکوت در برابر برسمیت شناسی طالبان ادامه یافت.

۳- ازبکستان:
از طالبان بصورت رسمی دعوت کرد؛ ولی موافقتنامه به امضا نرساند، همه حرف ها روی وعده ها باقی ماند.
هر دو طرف وعده های همکاری دادند و بس.
ازبیک ها حرف های خود را توسط معاون شورای وزیران ازبیکستان، به هیات افغانستان رسانیدند.
برسمیت شناختن طالبان سکوت را در برابر خود دید.

۴- کنفرانس مسکو بر اساس نشست های سه جانبه شکل می گیرد.
این کنفرانس با وجود جو سازی خوب از جانب روسیه، پاکستان، ایران و چین باز هم گوشزد به طالبان خواهد بود.
تشکیل دولت فراگیر.
آزادی بیان.
آزادی زنان.
حفظ دستاورد های بیست ساله.

حرف های نهایی این کنفرانس خواهد بود.
کمک های بشری پوش انسانی این کنفرانس است، چیزی که طالبان به آن راضی خواهند بود.
در این کنفرانس چین و پاکستان بسیار فعال خواهند بود ولی منافع ملی خود را به افغانستان تعویض نخواهند کرد.
روسیه موجودیت هزاران داعشی را در شمال افغانستان طرح خواهد کرد و سرحدات بسته آسیایی میانه را سیاست منطقی خواهد خواند.
موضوع برسمیت شناسی ساکت و منوط به عمل کرد های طالبان گفته خواهد شد.

۵- هندوستان:
کنفرانس مشاورین امنیت ملی منطقه و کشور های دخیل در قضیه افغانستان حرکت گرم هندی ها است.
این گردهمآیی نه روی برسمیت شناسی و یا کمک های بشردوستانه خواهد بود بلکه امنیت منطقه و شبکه های تروریسم مطرح خواهد شد.
نوع هشدار گونه خواهد بود.
برسمیت شناختن طالبان مسکوت می ماند.

۶- کنفرانس تهران:
اساس این کنفرانس نشان دادن توقعات ایران از طالبان مبنی بر حمایه شیعیان افغانستان از گزند داعشی است.
ایران سر موافقت با طالبان دارد و می خواهد تا می تواند راه های را جستجو کند که شکست آمریکا را بزرگتر و شرم آورتر جلوه دهد؛ ولی ایران از حوادث اخیر خوشحال نیست و می خواهد بگوید که طالبان باید چنین حملات را مهار کند.
این کنفرانس برسمیت شناسی طالبان را منوط به شرایط قبلا ارایه به طالبان می دانند.

نتیجه:
هر کدامی از قدرت های منطقه در تلاش آن اند تا منافع ملی خود را در افغانستان حمایه کنند.
چگونگی این حمایه ها در استراتژی این کشور ها با خط درشت ثبت است و اخلال در آن سبب تصادم می شود.
حال با درنظرداشت اهداف متفاوت اين كسورها و در تعداد موارد متناقض امکان تصادم بالای وجود دارد، که می تواند این سه شکل صورت گیرد.
۱- منطقه باهم در افغانستان سازش کنند و یک صلح متوسط المدت به میان آید و هر یکی سهمی را از افغانستان بردارند.
۲- منطقه بر آن شوند تا طالبان را حذف کنند (این امر با موجودیت چین دشوار است).
۳- طالبان حاضر شوند از امارت اسلامی بگذرند و تن به ایجاد حکومت فراگیر بزنند.
۴-جنگ نیابتی مانند سوریه ولی به مراتب بزرگتر از آن درگیرد، فکر می کنم این یکی هولناکتر و نزدیکتر است.

هشدار:
طالبان، مردم، احزاب سیاسی، جهان رفته در سکوت مرگبار!
نگذارید سوریه را تکرار نماییم.
شما را خدا نگذارید.
جهل سال جنگ تحمیلی چه دشوار است.

عشق آباد
سید مسعود


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کنفرانسهای منطقوی
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   چه میتوان کردن؟؟؟
در کشور های اسلامی تجربه مرد های ۴ زنه را داریم اما زن هایی با بیشتر از یک شوهر را نه.
حال عروس طالبان آمده است با شوهر هایی چون روس و چین و ایران و پاکستان در صف اول
ازبیکستان و ترکمنستان و ترکیه و قطر در صف دوم
و چند کشور عربی که درست دیده نمیشود در صف سوم.
این عروس هزار داماد را افغانستان تازه تجربه میکند و هرکدام هم که داخل حجله شود بیرون کردنش سخت است.
حال یک دلال حرفوی میخواهد تا این روابط را تنظیم کند.
تازه این عروس بد بخت ریش دار هم است‌.

>>>   مرتب می گویید سوریه واقعیت اینست که وضع افغانستان بدتر از سوریه است در سوریه فعلا دولت با قسمت اعظم جغرافیا کشور حاکم است و امنیت نسبی برقرار است سوریه طرف مدت کوتاه قضیه را جمع کرد ولی افغانستان بیش از چهل سال گرفتار بحران است

>>>   الان طالبان در قدرت است اگر بخواهيم جنگ نشود بايد به طالبان رسميت داد پس كشورهاي همسايه اگر بخواهند به طالبان رسميت دهند مورد لعن و نفرين افغانها قرار مي گيرند اگر به طالبان رسميت ندهند آوارگان افغان به كشورهايشان سرازير مي شود و جنگ هولناك داخلي شكل مي گيرد و باز هم توسط افغانها لعن و نفرين مي شوند پس شايد براي كشورهاي همسايه بهتر باشد سكوت كنند همين كاري كه الان دارند مي كنند تا وقتي ما افغانها خود را مظلوم بدانيم و از دنيا طلبكار باشيم همين سرنوشتمان است در آخر هم تركيه سوار بر سرنوشت ما ميشود تا افغانستان را تجزيه و منابع ما را به غارت ببرد و ما را در حماقت و ضديت با ايران نگهدارد تا راحتر بتواند غارت كند و تجزيه كند

>>>   مردم افغانستان پشت دولت شان بایستند ٬ هیچ کس هیچ کاری کرده نمی تواند.

>>>   امریکا و پاکستان و طالبان در یک جهت هستند،با وجودی که امریکا روی زمانه طالبان را برسمیت نمی شناسد،اما طالبان دست نشانده امریکا و پاکستان هستند.
در طرف دیگر چین و روسیه و هند و ایران و ترکیه و کشور های آسیای میانه و اروپا هستند.
با وجودی که این کشور ها طرفدار یک دولت دموکراتیک و همه شمول در افغانستان هستند،اما توان ایجاد چنین دولتی را بدون همکاری امریکا ندارند.
امریکا با ایجاد دولت طالبان در منطقه،تمام کشور های منطقه را در ترس و وحشت نگهداشته است و ازین کشور ها امتیاز میگیرد که در صورت مخالفت با سیاست های امریکا،طالبان را به جان شان رها خواهد کرد.
چنانچه تشکیل سپاه استشهادی یا همان انتحاری های سابق که اینبار با لباس نظامی ملبس و رو هایشان را نیز با جوراب پوشانیده اند،نمونه این ترس و وحشت است.
مردم افغانستان شاید ازین انتحاری ها با لباس نظامی،زیادتر خواهند ترسید ،نظر به طالبان با لباس شخصی و موها و ریش های کشال.

>>>   در تمام دنیا این کنفرانس ها و دعوت کردن سران کشورها خیلی خیلی عادی است
ولی نویسنده از این دیدارها به این نتیجه رسیده است که جنگ جهانی سوم در راه است
همه کشورها در افغانستان صف کشی کرده و آماده اند و در دنیا هیچ کار دیگری نیست همه چیز تعطیل است و همه دنیا در حال نقشه کشیدن برای افغانستان هستند و نویسنده حتی نمی داند که روسیه و چین و آمریکا و اروپا و سازمان ملل و سایرین فقط و فقط برای جلوگیری از جنگ داخلی مانند دهه هفتاد و گسترش آن حاکمیت طالبان را بطور نیم بند پذیرفته اند

>>>   بدون تردید بایدن تصور می‌کرد ایران به حمایت از پنجشیر و هزاره‌ها با طالبان وارد جنگ میشود و در همین زمان جمهوری آذربایجان و ترکیه از غرب به ایران حمله‌ور میشوند ولی ایران در نقشه ی از پیش طراحی شده توسط دشمن بازی نکرد.

>>>   در سراشیبی سقوط
… در شب و روز هایی که طا لبان با‌ گذشت هر ساعت قدرت‌مند ساخته می‌شوند، در این‌طرف خط صحبت از خیزش‌هایی مردمی است. مراد از خیزش های مردمی عبارت از مسلح ساختن مردم عادی مناطق زیر تهدید بلند جهت جنگ علیه طا لبان است که زیر عنوان دفاع از نظام به راه انداخته شده است. نظامی که در راس آن اشرف غنی احمدزی و شرکایش قرار دارد و این نظام دارای قانون اساسی، بیرق، اردو، پولیس، امنیت و سایر چتیات “ملی” نیز می‌باشد!
جلسات متعددی راه انداخته می‌شود و در این جلسات تعدادی آدم گردهم می‌آیند تا به زعم خود شان برای سرنوشت مملکت کله بجنبانند. در یکی از این جلسات به اشتراک (نام‌ها)، آدم‌های کم بضاعتی چون من و حشمت رادفر نیز حضور داشتیم گپ های زیادی گفته شد، کلیات حرف‌ها شریک ساختن اطلاعات از منابع مختلف بود اما سردرگمی و ابهام پیرامون سرنوشت جمعی، مخرج مشترک حرف های همه است. کسی به درستی نمیداند‌ چه اتفاق خواهد افتاد اما همه میدانند که آخر این ماجرا برای همه گران تمام خواهد شد، همه به صورت صریح و یا ضمنی اشاره به تبانی راس نظام با طا لبان دارند و اذعان می‌دارند که غنی بالاخره کشور را تسلیم طا لبان می‌کند اما در عین‌ زمان به اصطلاح دود درستی از دیگدان هیچ طرفی بلند‌ نمی‌شود…
مهم‌ترین مساله‌ی که ما در آن جلسات مطرح می‌کردیم طرح چند سوال ساده بود:
چرا؟ با چی؟ برای چی؟
چرا، یعنی چرا مردم عادی را گوشت دم توپ طا لب بسازیم؟
با چی، یعنی با کدام امکانات مردم به جنگ بروند؟
برای چی، یعنی حتی اگر دو پرسش بالا را نیز نادیده گرفته و فرض را بر پیروزی بگذاریم، فردای این جنگ چه خواهد شد؟ آیا نظامی که در راس آن غنی باشد قابل دفاع است؟ صرف نظر از غنی آیا ریاست حمدالله محب بر این کشور قابل تحمل است؟ چه تفاوتی بین غنی و طا لب وجود دارد؟ یکی دشمن آشکار است ‌‌و‌ مستقیم می‌کشد اما دومی با نقض قانون اساسی، با فرمان تقنینی، با جعل و تقلب در انتخابات، با تحمیل هویت قومی، با تداوم سلطه قبیله و صد ها حیله و‌ نیرنگ دیگر زیر نام جمهوریت و‌ دیموکراسی چنان گرگی در لباس میش نه تنها می‌درد بلکه ریشه‌ها را نیز می‌خشکاند…
سمیر بدرود

>>>   خیر بایدن کاملا میدانست عکس العمل ایران در قبال طالبان و هزاره ها چیست اتفاق تازه ای نیست در این چهل سال ایران همیشه یکی به نعل زده یکی به میخ سعی در تفاهم با همه گروه ها دارد تا خودش دچار مشکلی نشود به زبان از فارس ها و شیعیان حمایت میکند در عمل و پشت پرده با طالبان سازش میکند همه گروه های سیاسی افغانستان را بازی میدهد فارس ها و هزاره ها به خاطر به حمایت پاکستان از پشتون ها همیشه خودرا نزدیک ایران نگهمیدارند و سعی میکنند دوست و متحد ایزان باشند طالبان هم برای اینکه شکافی در این اتحاد ایجاد کند به کمک استخبارات پاکستان طوری جلوه نمود که این فارس ها که همراه غنی هستند همه به داعش کمک میکنند و دشمن ایران هستند و با نمایش چند پرده که ظاهرا مرزهای ایران را از داعش حفظ میکنند به راحتی هم جدایی بزرگی بین ایران و فارس ها ایجاد کرد و هم مانع کمک ایران به مقاومت شد
حالا معلوم شد که وقتی هیچ اثری از غنی و کل حکومت سابق نیست داعش نه تنها ضعیف نشد بلکه هر روز تقویت میشود امروز پاکستان با فریب ایران و روس نوکرانش را در افغانستان جای داد و حالا ایران حکم مهره سوخته را دارد و طالبان علنا گفتن ما در نشست وزیران خارجه کشورهای همسایه در تهران شرکت نمیکنیم
بایدن که مترسک است اما اتاق فکر امریکا کاملا درست پیش بینی کرده بود اول باید دست فارس ها از دامن ایران شسته میشد تا دوباره تیمی مانند فاطمیون تشکیل نشود و در مرز ایران علیه داعش بجنگد و در واقع فاطمیون تقویت نشود
دوم فارس ها که بیشترین جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند از ایران ناامید شده و در زمین اروپا وامریکا بازی کنند
ایران همان کاری را کرد که امریکا پیش بینی میکرد حالا که داعش قویتر از همیشه ظاهر شده و طالبان دیگر دستش برای ایران رو شده اگر این داعش به مرز ایران نزدیک شود واقعا چه کسی دفاع خواهد کرد ؟
قطعا خوده ایران و فاطمیونی که برای چنین روزهایی پرورش داده نکته مهم این است ایا با تمام این اتفاقات فاطمیون مثل سوریه حاضر است مجدد برای ایرانی که پشت شیعیان را خالی کرد بجنگد؟ هنور پلان های بسیاری در راه است اما هدف اول امریکا که همان گسست پیمان فارس ها و شیعیان با ایران بود اتفاق افتاد و حالا ایران دستش از نیروی نیابتی در افغانستان خالی است و کنترلش کاملا در افغانستان از بین رفته
حالا طالبان نیازی به حفظ حمایت ایران ندارد بلکه برعکس برای جلب توجه امریکا اربابش میکوشد زیرا بقای حکومتش امروز در حفظ کمک های جهانیست باید منتظر شد و دید پلان بعدی امریکا چیست و چه خوابی دیده
وایران چطور می خواهد اعتماد از دست رفته فارس ها بخصوص شیعیان را جلب کند طالبان به اعلام عدم شرکت در نشست تهران حرف های زیادی زده چطور در چین و روس میتواند هیات بفرستد لیکن در ایران نه؟
چه پیغامی را مخابره میکند بنظرم اینکه دیگر کار ما با شما تمام شد دوستی ما تا گرفتن قدرت معنا داشت و بس پاکستان نمیگذارد چابهار به جای بنادر خودش جایگزین محصولات ترانزیتی افغانستان شود و هزاران منافع ریز و درشت که در افغانستان دارد با ایران تقسیم کند این روباه مکار افغانستان را به بهای گزافی از امریکا خرید و از نزدیک شدن حلقه های طالبان به همه کشورها جلوگیری میکند به احتمال زیاد به زودی شاهد ترور ملا برادر و دیگر میانه روهای طالبان باشیم تا کشور یک دست در اختیار حقانی های داعشی باشد تا مو به مو برنامه های امریکا به دست پاکستان اجرا شود سیاست بازی پیچیده ایست شاید به زودی سر مسعود از دامان ایران بلند شود شاید خبری هست که طالبان روی گردانده از ایران و هزاران شاید دیگر
تنها چیز واضح ان است طالبان و ایران رابطه شان رو به سردی گراییده و خطر داعش از با القوه باالفعل شده

>>>   بزرگواری که رفتار ایران را تحلیل کرده اید.
جنگ فکری میان ایران و امریکا مربوط به یکسال و یک ماه نیست که ایران برای امریکا قابل پیش بینی باشد یا نه. تا بحال امریکا در منطقه هر دستی بازی کرده ایران خلاف آن را به کرسی نشانده که همان تبدیل تهدید به فرصت است. چه در یمن چه سوریه چه لبنان چه غزه چه عراق. در همه این میدان ها پیروز کوتاه مدت امریکا بود و هم پیمانانش و پیروز بلند مدت ایران بود. عربستان هم روزگاری میخواست در یک هفته یمن را اشغال کند. آمریکا و اروپا هم پشتیبانش بودند. امروز هفت سال از آن روز میگذرد و مجبور شده در برابر ایران سر خم کند. پاکستان که نه به اندازه عربستان توانایی مالی دارد نه توجه ان روز غرب را دارد. توجه کنید که امروز غرب بیش از آنکه عربستان یا پاکستان برایش مانند گذشته مهم باشد مساله چین مهم است. ایران یک مفهوم اساسی در سیاست خارجی خود دارد و ان صبر راهبردی است. اگر طالب در نشست تهران شرکت نکرد چون از نام آن به درستی ترسید. برنامه جامع برای تشکیل دولت فراگیر نام سنگینی است. مشخص است که طالب از همین نام هم خوشش نیاید. دیگر نشست ها این واژگان را با اینگونه آشکار نمی گفتند. پایان این بازی به دست ایران و روس و چین نوشته میشود. پاکستان در این زمین بازی دوام ندارد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است