تاریخ انتشار: ۱۳:۱۱ ۱۴۰۰/۷/۲۸ | کد خبر: 168712 | منبع: | پرینت |
طالبان در حالیکه برای به رسمیت شناخته شدن تلاش و تقلا دارند، بعید است این را ندانند که تقدیر از خانودادههای انتحاریها در به نتیجه نرسیدن این تلاش شان بیتاثیر باشد. پس چرا چنین میکنند؟
چرا طالبان در حالیکه برای برسمیت شناخته شدن اینهمه تلاش میکنند اما در عین حال کارهایی انجام میدهند که مانع برسمیت شناخته شدن شان میگردد؟ این تناقض را فقط میتوان اینگونه رفع کرد که در رهبری طالبان دو دستگی جدی وجود دارد. یکدسته در تلاش ترمیم وجهه طالبان است و یک دسته در تلاش حفظ اصول اولیه متشکله هویت و ماهیت طالبان.
احتمالا دسته اخری نیرومندتر باشد. این دسته باید از جایی دیگر دستور بگیرد و ماموریتش همین باشد که از هویت خشن طالبان محافظت کند! این دسته اجازه نمیدهد که طالبان متفاوت از ان چیزی ظاهر شوند که تا کنون شناخته میشدند.
بعضی از ناظرین به موجودیت دو حلقه نسبتن نیرومند و متشکلتر از سایر حلقهها در رهبری طالبان اشاره دارند که رفتارهای متناقض طالبان میتواند به موجودیت همین دو حلقه با برداشتها، عقاید و گرایشهای متفاوت مرتبط باشد.
شبکه حقانی و بقایای حزب دموکراتیک خلق افغانستان اعضای این دو حلقه گفته میشوند. اولی با ایدیولوژی تندروانه طالبانی مجهز است و حاضر نیست تحت هیچ شرایطی از چارچوب و منظومه فکری و اعتقادی طالبانی بیرون شود. دومی اما پایبند عقاید سخت و سفت طالبانی نیست و بیشتر تفکر قومی ان را به اتحاد و همکاری با طالبان کشانیده است. اعضای این حلقه میخواهند که طالبان در تفکر دینی خود تغییراتی ایجاد کنند که زمینه کسب مشروعیت ملی و بینالمللی فراهم شود. چیزیکه از نظر حلقه اولی معادل ارتداد و عدول از اصول اولیه است!
نورالله وليزاده
>>> حلقه اول نه تنها شبکه پتاقی بلکه ترکیب اشرار رقیبی است که در طول چار دهه یکدیگر را قتل کرده اند (بیشتر از آنکه در جنگ روسها کشته شده اند، جهودیان راه مخدر). گروپ دیگر تشکیل نا مناقض "بقایای حزب دموکراتیک خلق افغانستان"، ماهویست ها و افغان ملت است.
یعنی باروت داخل بمب با شرش پشتونیزم و تنها یک جرقه کار دارد.
آتشخاوری
>>> بهترین تحلیل چند ماه اخیر
بسیار سپاسگزارم
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است