طالبان با مقوله امارت در صدد محدود سازی ارزش های مردم سالاری اند. طالبان با ارزش های سنتی و قبیلهای که پاسخگوی نیازهای عصر کنونی نیست، مدافع چارچوبی ایدیولوژیک بر اساس مقولات امارت اند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ ۱۴۰۰/۸/۹ | کد خبر: 168823 | منبع: |
پرینت
![]() |
با فروپاشی نظام جمهوری و قدرتگیری دوباره طالبان در کشور فصل جدید از مناسبات داخلی و خارجی آغاز گشته؛ از یک سوی حضور طالبان بر مسند قدرت، کشور را در وضعیت بحرانی و از سوی دیگر ورود طالبان همسو با چالشهای سیاسی، افغانستان را در انزوای بین المللی قرار داده با اینکه طالبان در جهت کسب مشروعیت بین المللی در تلاش اند اما راهبرد اداره طالبان بر محور منافع ایدیولوژیک مسیر صلح را با دشواری های فراوان مواجه ساخته از جهت دیگر سلطه طالبان بر کشور باعث تغییر نظم اجتماع و موازنه قدرت گردیده بدین منظور اساسی ترین چالش های پیشرو جامعه افغانستان عبارت اند از:
بحران مشروعیت:
طالبان به عنوان بخش طرد شده جامعه با رویه افراطی همواره مورد انزجار سیاسیون، افکار عمومی و رسانه ها بودند بااینکه طالبان بازیگر اصلی در گسترش جنگ داخلی و تبعات منفی آن بودند هرگز پذیرش اجتماعی را بدست نیاورند از این جهت بدون ابزار خشونت نمیتوانند جایگاهی در کشور داشته باشند.
داعش:
در مورد رابطه طالبان و داعش نظریات مختلفی ارایه شده هرچند اخبار موثقی در زمینه همکاری این دو جریان وجود ندارد اما با تضعیف موقعیت طالبان، گروه داعش در حال بازسازی منابع و برنامهریزی اهداف استراتژیک است و این زنگ خطر و تهدید بالقوه برای منافع ملی کشور، منطقه و جهان است.
ارزش های دموکراتیک:
طالبان با مقوله امارت در صدد محدود سازی ارزش های مردم سالاری و نظام دموکراتیک اند هرچند در تفکر اسلامی فرد به عنوان یک عنصر مهم در محیط جامعه دارای قدرت بوده و از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن بهرمند است در حالیکه طالبان با ارزش های سنتی و قبیلهای که پاسخگوی نیاز های عصر کنونی نیست، مدافع چارچوبی ایدئولوژیک بر اساس مقولات امارت اند.
موازنه قدرت:
قدرت گیری طالبان با ترکیب جمعیت حداکثری پشتون و نقش اول آنان در حکومت، فضای بی اعتمادی را نسبت به دولت و ناامیدی از تقسیم قدرت را برای دیگر اقوام به وجود آورده تا جایی که میتوان نتیجه گرفت جنگ داخلی در کشور نیز ریشه قومی دارد.
رکود اقتصادی:
با شکست دولت و سلطه طالبان برنامه های راهبردی به دلایل ضعف مدیریتی، نبود نیروی متخصص و سرمایه با شکست مواجه شده و اقتصاد نیز با روند نزولی فرصت سرمایه گذاری را در پایین ترین حد خود قرار داده بنابراین اقتصاد جامعه نیز متأثر از وضعیت نابسامان اقتصاد کشور در حال متلاشی شدن است.
جنگ داخلی:
توافقنامه دوحه و مذاکرات بین الافغانی نتوانست زمینه پایداری صلح و تقسیم قدرت میان افغانستانیها را به وجود آورد از نگاه دیگر وجود تعارضات و سیاست های پشت پرده فرصتی را بهوجود آورد تا طالبان با سازوکار خشونت قدرت سیاسی را علیرغم نارضایتی مردم تصاحب نمایند با این حال چنین تحرکی آتش جنگ در افغانستان را شعله ور ساخته و نیرو های مخالف طالبان در جهت بسیج عمومی و آرایش نظامی آماده میشوند در صورتیکه طالبان همانند سیاست های فاشیستی دولت غنی از مسیر صلح و همدلی فاصله گیرند جنگ در ابعاد مختلف شدت مییابد.
سیاست خارجی:
از آنجاییکه طالبان به عنوان یک گروه تروریستی با پیشینه نقض حقوق بشر در سطح جهانی شناخته میشود عملا در فضای تحریم در نبود روابط اقتصادی و سیاسی پویا با سیاست خارجی منفعلانه مواجه اند اگر چه طالبان بر اساس خواست ملی و بین المللی پیشنروند و منافع ایدیولوژیک را بر منافع ملی ترجیح دهند بدون شک در انزوای بین المللی باقی خواهند ماند.
حقوق سیاسی:
محور تشکیلات ایدیولوژیک بر ساخت تکبعدی و محدود که محوریت را بر معیارهای وفاداری و همفکری قرار میدهد؛ برقرار است بطوری که دیگر افراد نمیتوانند در سطوح حکومتی بازیگر نقش اول باشند از جانب دیگر، طالبان به نقش زن در سیاست و اجتماع نیز باورمند نیستند با این حال عموم افراد و به ویژه زنان از حقوق اولیه خود در نظام امارت محروم میشوند.
رسانه:
رسانه به عنوان ابزاری قوی و مهم در جامعه نقش تاثیرگذاری در تحول و آگاهی افکار عمومی و بسیج افراد دارد چنانچه در جامعه باز میتواند مسیر سیاستگزاریهای دولت را به چالش کشاند اما رسانه در جامعه بسته با محدودیت های فراوان مواجه است از این نظر رسانه در سایه حکومت طالبان نیز با دشواری و چالش های پیچیده روبرو است.
«روشندل»
>>> بگذارید که همه فراریها از کشور فرار کنند بیست سال دیگر یک نسل جدید و کاملا متابق شرعیت اسلام پاک خواهد داشتیم روزهای سخت پیش روی امت اسلام افغانستان در پیش روی است اما همه سختی ها تمام میشود و روی کسانیکه از وطن فرار کردند دیگر در افغانستان جای نخواهد داشت زنده باد اسلام پاک محمدی...
شیخ عبدال
>>> Farid Dari
طالب؛طالب است، درانی وغلجایی ندارد، همه نوکراند ودیگران شان نوکرِ نوکر. اینکه باهم دوست باشند یا مخالف ودشمن، در اختیار خودِ شان نیست، کسانی که امروز توانسته اند گروه های طالب را در برابر هم قرار دهند؛ فردا به آسانی می توانند آن ها را کنار هم بنشانند، تفکر اینکه درانی اش دیگر پذیر تر است وغلجایی اش انحصار طلب ؛ با تجربه ثابت شده است که از ریشه غلط است .خود مان را مصروف این منازعات درون گروهی طالب ننماییم وبه این باور متعهد باشیم که طالب در کُل و سرجمع دشمن ماست.
>>> رزاق مامون
دپلوماسی خام ترکمنستان
من به دپلوماسی ترکمنستان با طالبان حیران هستم. وزیر خارجه ترکمنستان به کابل آمده تا پروژه تاپی را اجرایی کند. تف نه رسید، جوش آمد.
طالب، از سوی هیچ کشوری رسمیت نیافته و شمال افغانستان شب و روز به باشگاه کندک های انتحاری طالبان، ظهور گروپ های مسلح مقاومت ملی و ( قرارشاهدی استخبارات روسیه) به تجمع گاه داعش تبدیل شده روان است. شمال میدان گاه اصلی بازی بزرگ جدید است اما ترکمنستان خیال می کند که پروژه تاپی را با یک گروه تروریستی وابسته به پاکستان از قوه به فعل می آورد!
دپلوماسی ترکمنستان امیدوار است که از درخت بید، گیلاس حاصل بگیرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است