تاریخ انتشار: ۱۱:۰۴ ۱۴۰۰/۸/۲۹ | کد خبر: 169019 | منبع: | پرینت |
زنتپیلشاه کابلی؛ پادشاه که اطراف کابل را دیوار کرد و آن را به گورستان اعراب مبدل ساخت: در سال ۶۹۸ میلادی برابر با سال ۷۹ هجری و در دورهی فرمانروایی عبدالملک ابن مروان خلیفه اموی، عبیدالله ابن ابوبکر که برخی تواریخ وی را عبدالله ابی بکره و برخی دیگر یزید بن زیاد خوانده اند، از سوی حجاج ابن یوسف به عنوان حاکم سیستان (منطقهای که اکنون در دو سوی مرز افغانستان و ایران کنونی موقعیت دارد) تعیین گردید که حاکم مذکور به زودی سپاه بزرگی گردآورده و قصد تسخیر کابل نمود.
در این زمان پادشاه کابل که با عنوان کلی "کابلشاه" شناخته میشد، شخصی به نام زنتپیلشاه فرزند جیپالشاه بود. زنتپیل/ژنتپیل که گاه به اشتباه رتبیل هم نگاشته شده است، در واقع نامواژهی مرکب از دو واژهی کهن پارسی یعنی "زند/ژند" به معنای بزرگ، مست، خشمگین و "پیل" که همانا پیل/فیل است ساخته شده و معنای "پیل بزرگ"، "پیل مست" یا "پیل خشمگین" را میرساند.
حاکم عربتبار سیستان که قصد تسخیر کابل نموده بود، در حوالی کابلستان با سپاه زنتپیلشاه مواجه شد و پس از جنگ شدیدی که میان دوطرف به وقوع پیوست، به سختی شکست خورد و سپاهیانش فراری گردید. سپاهیان شاهِ کابل لشکریان عرب مسلمان را تار و مار نمود و اکثریت شان را کشته و یا به اسارت گرفت. براساس مدارک تاریخی، بقایای این سپاه که تسلیم و یا به اسارت رفته بودند، جهت نجات خویش هفتصد هزار (هفت لک) درهم برای شاهِ کابل پرداختند و جان خویش را نجات دادند.
دو سال پس از این شکست یعنی در سال ۷۰۰ میلادی برابر با سال ۸۱ هجری عبدالملک ابن مروان سپاه بیشماری را به فرماندهی عبدالرحمان ابن اشعث جهت تسخیر کابل و گرفتن انتقام از کابلشاه به سوی کابل روانه ساخت. با شنیدن خبر تهاجم سپاهیان خلیفهی اموی، زنتپیلشاه به اقدامات پیشگیرانهی نظامی جهت دفاع از شهر و شهریان کابل دست یازید و به سرعتِ تمام توسط شهریان کابل و سپاهیان خویش گرداگرد شهر کابل را دیوار کرد که هماکنون بقایای این دیوار بر کوهِ شیردروازهی کابل قابل مشاهده است.
سپاه عرب سیستان، بُست و قندهار را تسخیر نمود و فرمانده آنها عبدالرحمان در حالی که که خود مشغول تصرف غزنی گردید، شماری از سپاهیان خود را به فرماندهی لیث ابن قیس جهت تسخیر کابل فرستاد. لیث ابن قیس با لشکریانش در کنارههای دیوار کابل با سپاهیان کابلشاه مواجه گردید و جنگ سختی میان دوطرف به وقوع پیوست. در این جنگ لیث ابن قیس با سپاهیانش در وضعیت سختی قرار گرفتند، به گونهی که لیث جان خودش را از دست داد و از کشتهی سپاهیانش پشتهها ساخته شد. لشکریان لیث به گونه کامل در آستانهی کشته شدن قرار داشتند که لشکر عبدالرحمان که از تصرف غزنی فراغت یافته بود، به کابل رسید و لشکر تازه نفس وی تیغ در میان سپاهیان خستهی کابلشاه و مردم کابل که جهت دفاع از کابل بسیج گشته بودند، گذاشت.
زنتپیلشاه به قلعهی گردیز پناه برد و کابل به دست عبدالرحمان ابن اشعث افتاد. عبدالرحمان، لیث ابن قیس را در جای که اکنون در اشاره به لیث ابن قیس که در جنگ کابل بنا به شدت زیادِ نبرد با دو دست شمشیر میزد به نام "شاه دو شمشیره" یاد میگردد، دفن نمود. عبدالرحمان عبادتگاههای کابل که متعلق به آیین پیشین کابلیان بود را ویران نمود و در نزدیکی آرامگاه لیث ابن قیس بنای مسجدی را گذاشت که اکنون به نام مسجد "شاه دوشمشیره" یاد میگردد و به عنوان نخستین مسجدِ ساخته شده در کابل شناخته میشود.
پس از مدتی زنتپیلشاه دوباره کابل را تصرف نمود و عبدالرحمان فرمانده سپاه عرب که مورد غضب حجاج ابن یوسف قرار گرفته و در بُست (هیرمند کنونی) از سپاه زنتپیلشاه شکست خورده بود، به وی پناه آورد. زنتپیلشاه در سال ۷۰۳ میلادی برابر با سال ۸۴ هجری عبدالرحمان را به گونه اسیر به حجاج فرستاد و در عوض خلافت اموی از گرفتن خراج به مدت هفت سال از شاه کابل، چشم پوشید.
نگاره: تصاویری از دیوارهای تاریخی کابل که در اثر بیتوجهی نهادهای ذیربط و باشندگان پایتخت در معرض نابودی کامل قرار دارد...
ذبیحالله ساعی
>>> طالبان پسماند فکری همان تازیان وحشی و نادان هستند.
>>> قصه زنبیلک شاه،مرا به یاد دوسیه دو قوم انداخت که بخاطر گرفتن یک زن دعوا داشتند و به محکمه رفته بودند.
هر کدام این قوم میگفت که این زن بیوه با ما خویشاوندی دارد و باید با یکی از افراد قریه ما عروسی کند.
قاضی که هوشیار بود،از سران هردو قوم رشوه گرفته بود ،چنین فیصله کرد:
زن را به یک قوم داد و چند افغانی آنها را جریمه کرد،که از پول رشوت گرفته،مقدار آن را کم کرد.
به قوم دیگر گفت که دوسیه به نفع شما فیصله شد و شما نباید جریمه بپردازید.
این قوم خوشحالی کرده به قریه برگشتند و گفتند که دوسیه به نفع ما فیصله شد و قوم دیگر جریمه شد و به دولت جریمه پرداختند.
مردم پرسیدند که زن چی شد؟
نمایندگان مردم گفتند که قاضی رن را به قوم دیگر داد.
حالا زنبیلک شاه بعد ازین قدر جنگ ها،کابل را دوباره تصرف کردو تنها هفت سال از جزیه به عرب ها معاف شد.
بعد از هفت سال باید جزیه میداد و جزیه را بالای مردم عرب ها،سال به سال بالا میبرد،تا بالاخره مردم بیچاره گرسنه میماندند ،یا باید مسلمان میشدند و یا به طرف جنوب به سرزمین هند مهاجرت میکردند.زیرا عرب ها طرف شمال،یعنی آسیای میانه را نیز یا تصرف کرده بودند و یا در صدد تصرف آن بودند.
>>> روايت ديگري حاكيست كه :
مسلمانان بعدا به تخريب قبور بزرگان كابل پرداختند ، ژندبيل شاه براي جلوگيري از تخريب مقبرهء پدركلانش (رتبيل شاه ؟) چنان وانمود كرد كه أن مقبره محل دفن ليس بن قيس يا همان شاه دوشمشيره است و بدين ترتيب تخريب مقبره را جلوگيري كرد ،درحاليكه محل دفن ليس بن قيس در لب دريا كابل موقعيت كنوني كارته چهار كابل است
ر ش كابلي
>>> تکرار تاریخ های تاریک
آتشخاوری
>>> یک گروه ....طالب مزدور پاکستان نمیتواند تاریخ کابل را محو کند بزودی خود این تروریستان محو و نابود میشوند در این هیچ شک و شبهه وجود ندارد تاریخ کابل این را ثابت کرده است
>>> بنام خدای توانا ودادگر. باید مردم هر کشوربه تاریخ خویش افتخار کنند . اما کدام تاریخ تاریخ قتل جنایت .کفر والهاد که نه..دران زمان مردم کابل مسلمان نبودند ولشکر عرب بدون کدام امتیاز از فامیل ها ئ واولادهای خود دور شده وشهادت را افتخار خود دانسته دین مقدس اسلام را در سرزمین من وتو باعلمای بزرگ وصحابی گرانقدر اسلام مانند تمیم صاحب انصار وجبیر صاحب انصار .لیس بن قیس وغیره صحابی کرام تقدیم وترویج نموده ومردم را به دین اسلام مشرف ساختند که از برکت آن شهدای عزیزامروزالحمدلله ما وشما مسلمان هستیم.آنهافقط هدف شان ترویج دین اسلام بوده وهیج کدام مقصد سمتی وزبانی نداشتندپس آنها را نمیشود با هرکس دیگر محاسبه کرد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است