چرا بازار آزاد نه؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۳۱    ۱۴۰۰/۸/۲۹ کد خبر: 169027 منبع: پرینت

نظام را در كتاب "چرا بازار آزاد نه" تعريف دادم كه با سيستم تفاوت ساختاري دارد.

تعريف نظام:
نظام عبارت از مجموع قانونمندي هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي است كه مطابق ذات خودش پاليسي ايجاد نموده و بر انديشه و تفكر خودش استوار مي شود (كتاب چرا بازار آزاد نه- نوشته استاد مسعود).
١- از اينرو نظام سرمايه بر قاعده هاي خودش مطابق تفكر و انديشه هاي سرمايداري استوار است.
٢- نظام سوسيالستي بر قاعده هاي خودش مطابق تفكر و انديشه هاي ماركسييتي استوار است.
٣- نظام اسلامي بر قاعده هاي داده شده در قرآن مجيد و احاديث پيامبر اسلام ص استوار است انديشه و تفكر اسلامي نيز داده هاي أست كه در قرإن مجيد و احاديث پيامبر اسلام (ص) آمده أست.

ايا نظام مختلط را مي توان نظام گفت!؟
نبايد اقتصاد مختلط را نظامي دانست پايدار و مستقل كه بر قاعده هاي انديشه و تفكر خاص استوار است، نظام مختلط انديشه و تفكر خاص ندارد، اين نكته را غربي ها و شرقي ها پنهان كاري مي كنند.
نظام مختلط را دوستان ما به غلط نظامي مي دانند اقتصادي كه در آن سكتور خصوصي و دولتي پهلوي هم در بازار فعاليت مي كند.
اين يك اشتباه فكري است، اگر كار كردن پهلوي هم (سكتور خصوصي و دولتي)؛ نظام مختلط باشد، پس هيچ نظام در جهان به جز مختلط نخواهد بود، چين كمونيست و آمريكا ليبراليست و هند دموكرات و ايران اسلامي و عربستان فاندمنتاليست همه مختلط بايد باشند.

پس نظام مختلط چيست؟
تعريف:
نظام مختلط عبارت از نظام است گذار و مضمحل شونده كه در درون خويش قاعده هاي نظام متمركز سوسيالستي، نظام غير متمركز كاپيتالستي و نظام دين گرا را پرورش داده و در زمان مناسب با مساعد شدن شرايط تطبيقي يكي از اين نظام ها ،دروازه همان نظام ها را باز مي كند.

خصوصيات:
١- نظام مختلط نظام دايمي و يا دراز مدت نيست.
٢- بر قاعده هاي مشخص استوار نيست (قاعده هاي هرسه نظام، قاعده هاي نظام مختلط را مي سازد).
٣- قاعده هاي هرسه نظام در درون نظام مختلط پرورش و انكشاف داده مي شود.
٤- با انتخاب نظام بعدي، نظام مختلط مضمحل مي شود.

نكته مهم:
در هر نظام استوار بودن بر انديشه و تفكر اصل است.
پس هر نظام مي تواند به سه نظام تقسيم مي شود.
١- نظام اقتصادي
٢- نظام اجتماعي
٣- نظام سياسي
در درون هر نظام سيستم هاي در حركت مي شود.

سيستم چيست؟
تعريف:
سيستم عبارت از مجموعه قواعد، سياست ها و پاليسي هاي أست كه در يك بخش از زندگي (اقتصاد، اجتماع و سياست) را تنظيم مي كند و درون نظام كلي شكل مي يابد.
قاعده هاي حركي سيستم بر اساس قاعده هاي كلي نظام كه تراوش يافته انديشه و تفكرات نظام است ، پديد مي آيد.

نتيجه:
١-اقتصاد مختلط نظام پايدار نيست بل گذرا بوده و زمينه ساز انتخاب نظام بعدي است.
٢- سيستم نظام نبوده بلكه جزو نظام أست كه قاعده هاي مطابق نظام كلي را پديد مي آورد.
نظام به سيستم ها تقسيم مي شود و مجموع اين سيستم ها نظام را شكل مي دهد.
هرنطام كه بتواند بصورت بهتر منافع ملي يك كشور را تامين كند بدون اينكه چه نام دارد خوبترين نظام براي آنكشور است.
اين يك اصل سياسي و اقتصادي و اجتماعي انسان گرا است.

سید مسعود


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
بازار آزاد
اقتصاد
نظرات بینندگان:

>>>   نظام اقتصادی افغانستان قسمی است که دولت امریکا ادعا کرده است که ده ملیارد دلار دولت افغانستان پیش ما بلوک شده است.
اگر این موضوع را امریکا نمی گفت،طالبان از کجا خبر میشدند که ده ملیارد دلار افغانستان پیش امریکایی ها است؟
آنها فقط ادعا داشتند که اشرف غنی چهارصد میلیون دلار پول بانک افغانستان را با خود دزدی کرده و برده است و شاید به دولتی که اشرف غنی در آنجا است،فشار می آوردند که این پول ها را بر گرداند.
طالبان از کجا میفهمیدند که در بانک های افغانستان چقدر پول است و در کجا است؟
خوب.امریکا چرا ادعا کرده است که ده ملیارد دلار پول دارایی های افغانستان نزد آنها بلوک است؟
بخاطر این که طالبان را تحت فشار قرار دهند که هرچیزی که امریکا میگوید،مطابق آن عمل کنند،در غیر آنصورت این پول ها پرداخته نمیشود.
ناگفته نباید گذاشت که این ده ملیارد دلار،پنجاه فیصد عواید ناخالص ملی کشور افغانستان را تشکیل میدهد.
جامعه جهانی تریلیون دلار را در افغانستان خرج کردند و آخر هم افغانستان بیست ملیارد دلار عواید ناخالص ملی دارد.آیا این خنده دار نیست؟
امریکا که از سال ۱۹۷۱ در زمان ریاست جمهوری ریچارد نکسن،پشتوانه دلار امریکایی از طلا جدا شد و بدون پشتوانه دلار چاپ کرده رفتند و هر سال کسر بودجه داشتند،هر سال عواید ناخالص ملی شان بالا میرفت و حالا به سرحد بیست تریلیون دلار رسیده است که در ظرف دو سال تقریباً ده تریلیون دلار دیگر برای مبارزه با کرونا و اقلیم جهانی و زیر ساخت های امریکا بودجه قرض گرفتند،یعنی پنجاه فیصد عواید ناخالص ملی شان.
آیا این خنده دار نیست؟
قدرت خودش در جهان اقتصاد شده است.عواید خود را زیاد نشان میدهد و عواید کشور های غریب دیگر را کم.
یک اثر پیکاسو را که در دو دقیقه رسم کرده است،صد میلیون دلار ارزش میدهد که معادل کار تمام دهقانان افغانستان در یک سال میشود.
پس در دنیا هیچ راستی وجود ندارد.همه اش دروغ است و هیچ عدالت وجود ندارد.
زور هم قانون است و هم اقتصاد و هم همه چیز.

>>>   اما مهم تر از همه داشتن شناخت از قوانین اقتصادی نظام است.
نظام طالبی دارای چه قوانین اقتصادی است؟؟؟

>>>   جناب استاد!
شما خود در طول بیست سال رژیم های دست نشانده استعماری امریکااز حامیان پروپاقرص (بازار آزاد) بودید؛
بعد از اینکه زیر نام بازار آزاد در بیست سال گذشته٬ رژیم های مافیایی را بر گرده مردم را سوار کردید و اقتصاد یک ملت را به نابودی و تباهی کشانیدید٬ و سرنوشتش را به دست آدمخواران مافیای جهانی سپاریده و سیه روزش کردید؛
حالا چرا از نظریات عالمانه و تخصصی خویش پشیمان شده اید و به اصطلاح کوچه و بازار ( بعد از رهایی باد) می خواهید چار زانو بنشینید؟
یکی از شاگردان شما

>>>   آغا جان میخواهی با باز نویسی لکچر های دانشگاه مردم گرسنه را سیر و بام خیمه هایشان را کاه گل کنی؟؟؟ حال چیز های باید بنویسی که در راه برکنی فرهنگ شوم بربری و رستاخیز رنسانس کمک کند و بعد در جامعه نوین طرح هایت را ارایه بده
آتش‌خاوری

>>>   به نظر دهنده دوم:
قبل از پیدایش پول و بانک و بانکداری و سیستم و قوانین تحارت و اقتصاد و بازار که آن هم به شکل های گوناگون از بانکداری سیستم کاپیتالستی گرفته تا سوسیالستی و کمونستی و اسلامی و غیره،تقسیم بندی شدند،تبادل جنس با جنس در میان مردم صورت میگرفت.
طور مثال تو مرغ داری داشتی و چند دانه مرغ را به بازار میبردی و در عوض اش از یک دهقان که زمین داشت،گندم میگرفتی.
در آنجا سیستم تقاضا و عرضه وجود داشت.به هر اندازه که تقاضا زیاد میشد،به همان اندازه ضرورت پیدا میشد و اگر تولید ضرورت را کفایت نمی کرد،ارزش جنس بالا میرفت.
اما چون تعین ارزش اجناس نیز خیلی مشکل بود،بنأ یک زرگر در فکر این شد که در عوض ساختن زیورات،سکه بسازد و منحیث پول به مردم در مقابل مفاد قرض بدهد و مردم خرید و فروش خود را انجام دهند و در آخر سال،پول او را با مفاد برایش بدهند.
این سکه ها طلا و نقره بود.
در جریان مبادلات معلوندار بعضی ها فایده میکردند و پول زرگر را با مفاد به او پس میدادند و بعضی ها که نقص میکردند، در عوض باید جایداد و یا چیز دیگر خویش را منحیث مقاد به زرگر میدادند.
حالا میدانی که چرا بانک ها در قدیم هیچوقت ضرر نمی کردند؟
زیرا مجبور بودند هم برنده تجارت به بانک پول و یا جنس بپردازند و هم بازنده تجارت.
هر چقدر که ثروت بانک ها زیاد میشد،به همان اندازه تولید سکه تیز زیاد میشد.
بعداً بانک ها در مقابل سکه یی که تاجران به بانک ها میپرداختند،برایشان یک سند رسید میداد که اینقدر سکه به بانک تحویل داد و آن را امضا و مهر میکرد.
آهسته آهسته این سند ها به پول کاغذی تبدیل شد.
حالا اگر نوشته پول های افغانی را بخوانید،چنین نوشته شده است:
ددی سند لرونکی ته وعده سپارل کیژی چه دغوشتنی په وقت کی،هغوی ته،لس افغانی یا سل افغانی و غیره ورکول کیژی.
این به معنی ده و یا صد سکه افغانی است که اگر پشتوانه طلا و نقره نداشته باشد،یک توته آهن بی ارزش است و هیچ ارزش ندارد.
حالا دلار امریکایی که حالا گردش جهانی دارد،از سال ۱۹۷۱ بدینسو،دیگر پشتوانه طلا و نقره ندارد و یک توته کاغذ بی ارزش است،که صرف بر روی اعتبار معامله میشود.
اگر بانک های تمام کشور های جهان و کمپنی های تمام کشور های جهان در یک لحظه واحد از کشور امریکا بخواهند که در مقابل ذخیره های ارزی دلار شان،برایشان سکه طلا بدهد.یک هزارم قسمت آن را نمیتواند بپردازد.
در سال ۱۹۴۷ که دلار حیثیت ارز جهانی را بخود گرفت،یک گرام طلا یک دلار ارزش داشت.یک انس که سی و سه گرام میشود،سی و سه دلار بود و یک کیلو طلا که سی انس میشد،یک هزار دلار ارزش داشت.
حالا یک کیلو طلا اضافه از پنجاه هزار دلار ارزش دارد.
یعنی پنجاه برابر.
تقریباً هر سال ارزش دلار تیم میشود.
یعنی صد فیصد انفلاسیون.
اما جالب چیست؟
امریکا سالانه انفلاسیون خود را یک فیصد و یا دوفیصد نشان میدهد.
این در حقیقت بازی دادن مستهلکین و کارگران و کارمندان دولتی است که سال به سال وضعیت اقتصادی شان خراب تر میشود.
سابق ها یک نفر کار میکرد و خود و خانم و شش اولاد خود را نام میداد.بعد ها مجبور شد خانم اش نیز کار کند و تعداد اولاد ها را کم کند.
بعد ها معاش شان کفایت زندگی را نمیکرد،مجبور بودند از بانک قرض بگیرند و برای پرداخت قرض باید دو وقته کار میکردند.
حالا که در آینده تمام کار ها را ماشین ها و روبات ها و هوش مصنوعی انجام میدهند،یا باید دولت ها برای تمام اتباع شان معاش ور مقابل هیچ ،برای امرار معیشت شان در نظر بگیرند و یا همه انسانها از بیکاری و گرسنگی بمیرند.
بنأ دولت ها باید تصمیم بگیرند:
یا کمونیزم نا خواسته که در اثر رشد کاپیتالیزم و امپر یالیزم بوجود می آید و یا مردن انسانها از بیکاری و بی معاشی و گرسنگی.

>>>   همه‌ی نظام‌های اقتصادی دنیا مختلط هستند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است