در بيست سال گذشته در راس بانك مركزي كه حساس ترين بخش اقتصاد است، آدم هايی نصب شدند كه چشم براه مشوره نه بل رهبري گونه دوستان خارجي بودند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۴ ۱۴۰۰/۹/۳ | کد خبر: 169065 | منبع: | پرینت |
اينگونه مي توان دشواري های سيستم بانكي كشور را تنظيم كرد.
اولين دشواري؛
بي باوري و بي اعتمادي:
اولين و مركزي ترين دشواري همانا سير نزولي اعتماد و باور أست (عمليات بانكي بر عامل باور استوار است) و از اين رو عمليات بانكي چون ليترآف كريدت ها يا اعتبار نامه، پس انداز ها، امانات و حساب جاري، كريدت هاي پذيريشي، يا متوقف شدند و يا بسيار كند پيش مي رود.
متوجه باشيد اين بي باوري ها و سير آن از ده سال به اين طرف بصورت تدريجي آغاز و از سال ٢٠١٤ بخصوص سير شديد به خود گرفت.
پس نكته مركزي مشكل سيستم بانكداري كشور (در بيست سال گذشته) فروكش كردن باور هاي مردم به بانك و باور هاي بانك بر عمليات بانكي داراي بهره وري بانكي مناسب بود، بانك ها در اين زمان در خود فرو رفتند و مصروف سرمايه گذاري در آنجا كه وابسته به آنان بود، شدند.
دومين دشواري؛
به خاك و خون كشيدن بانك هاي تخصصي:
دولت با يك حركت غير اقتصادي حتی غير ملي، با بهانه اقتصاد بازار (كه با غلط بازار آزاد مي خواندش) دست به از ميان برداشتن بانك هاي تخصصي زد، در حاليكه مي توانست با تغيير مديريت و يا فروش آن به سكتور خصوصي و يا سهامي سازي آنان اين هسته ها را نگهدارد، هسته ايجاد كردن ها در عرصه بانك كار بسيار دشوار است؛ ما در اين صورت هسته ها را از دست داديم و هيچ بانك خصوصي در اين راستا تشويق به ايجاد نگرديد.
تا هنوز ما بانك پس انداز و بانك سرمايه گذاري با وجود سابقه ٨٢ ساله بانكي نداريم.
سومين دشواري؛
ضربه فني كردن بانك مركزي:
دولت با حركت نمايشي فوق العاده بد بانك مركزي را به بانك پاليسي ساز مبدل كرد و عملا بانك مركزي وظايف بزرگش را از دست داد.
دولت و ياران خارجي در اول بر كابل بانك سرمايه گذاري كردند و بعد بانك آ اي بي را نشاني كردند كه تقريبا قدرت بانك مركزي را نمايش مي داد.
بانك مركزي در تمامي كشور هاي جهان صرف نظر از اينكه داراي كدام سيستم اقتصادي اند داراي قدرت تشويق كننده و باز دارنده حالت بد اقتصادي بشمار مي رود.
فدرال بانك امريكا، دويچ بانك آلمان، گوس بانك روسيه، بريتش بانك انگليس، انديان بانك هندوستان، بانك مركزي ايران همه در تطبيق سياست هاي اقتصادي دولت نقش بزرگ دارند.
اين نقش در بيست سال گذشته در كشور ما به نازل ترين سطح نزول كرد و اين بانك را در تعداد موارد دنباله روي بانك آ اي بي ساخت.
چهارمين دشواري؛
گنگس شدن بانك مركزي در انجام وظايف:
بانك مركزي كه بانك دولت است وظايف زيرين را در اقتصاد به عهده دارد.
١- رييس بانك عضو كابينه نبوده بلكه در تمامي مجالس شوراي وزيران مانند عضو بدون حق راي شركت مي كند.
٢- نشر پول در انحصار بانك مركزي است.
٣- توازن بيلانس تاديات.
٣- رسيدن به استخدام كامل. (حالا بنظرم استخدام مناسب بهتر أست)
٤- مجري سياست هاي پولي دولت و تطبيق كننده آن.
٥- تعين انفلاسيون رسمي به منظور تشويق سرمايه گذار.
٦- اتخاذ ريفلاسيون به منظور برگشت به نقطه تعادلي.
٧- نظارت كمي و كيفي بر بانك ها، به منظور جلوگيري از باز كردن بر رويه كريدت ها از يك سو و سمت و سو دادن كريدت ها به طرف ضرورت معقول سرمايه گذاري
٨- اخذ گزارش از بانك ها و ارایه گزارش به شوراي وزيران.
(كتاب سياست هاي پولي - نوشته اسناد مسعود)
پنجمين دشواري؛
تقرري هاي بر اساس خارجي بودن ها:
در بيست سال گذشته در راس بانك مركزي كه حساس ترين بخش اقتصاد است، آدم هايی نصب شدند كه چشم براه مشوره نه بل رهبري گونه دوستان خارجي بودند، اين دوستان متخصص يك بخش اداري يا محاسبه و يا مامور بانك جهاني در يك زمان بودند كه باسياست بانكي آسنايي نداشتند ويا حد اقل آشنايي داشتند.
رياست بانك مركزي بدست آنانيكه مديريت بانكي را بلد بوده و سياست مدار بانكي اند قابل اداره است.
بسياري از روساي بانك در محاسبه بانكي و عمليات بانكي تخصص ندارند ولي كاركشته در عرصه سياست بانكي اند.
در بيست سال پسين به اين امر توجه چندان نشد. (همه از خارج تشريف آوردند و همه جفا كردند)
ششمين دشواري؛
ثبات تصنعي پول بر اساس تزريق يا پمپ ارز و اسعار به بازار پولي:
ما در اين مورد آسان ترين وسيله سياست پولي را تخاذ كرديم، در هر هفته از ٢٥ مليون دالر تا ١٣٥ میليون دالر براي نگهداشت ارزش تصنعي پول به بازار پولي بفروش رسانيديم.
در بيست سال تنها براي نگهداري اين ارزش فريبنده پول افغاني ١٦ میليارد دالر را وارد بازار پولي كوچك ما ساختيم.
هفتمبن دشواري؛
خنثي شدن تاثيرات پمپ اسعار و چپاول ارز توسط مافياي پولي دولتي و خصوصي با تباني با مافياي پولي خارجي:
با تزريق ١٦ میليارد دالر براي حفظ ارزش تعين شده از جانب عامل سياسي (٤٥ افغاني مساوي به يك دالر) طي بيست سال ارزش افغاني به ٩٤ افغاني في دالر افت كرد.
اين يك تياتر مسخره در بازي هاي افغانستان است.
راهكار:
چه بايد كرد؟
دولت ها هر دولت كه هست بايد براي رشد و توسعه اقتصادي گام زيرين را بردارند:
١- سيستم هفت گانه بانكي را احيا كنند، بانك هاي تخصصي مي توانند خصوصي، سهامي و يا مختلط باشند.
٢-بانك هاي پس انداز و بانك سرمايه گذاري را پايه گذارند.
٣- نظارت كمي و كيفي بانك ها از جانب بانك مركزي صورت گيرد.
٤-بانك مركزي را بايد دوباره بانك مركزي ساخت، اين يك وجيبه ملي است.
٥-رييس بانك مركزي بايد تخصص و تجربه كافي سياست بانكي را داشته باشد، ضرور نيست رييس بانك حتما محاسب بانك باشد ولي در صورتيكه مامور بانك سياست بانك را بلد أست اولويت داده شود، سياست بانكي جز سياست عمومي كشور است كه متناسب به سياست هاي كشور براي تطبيق بهتر آن اقدام مي كند، رييس بي خبر بانك از سياست هاي عمومي، كشور را پرتگاه ميبرد. (تجربه پسين ثابت ساخت)
٦- جلوي نشر پول را بصورت بي رويه بگيريد، درست أست نشر پول يكي از وسايل سياست پولي أست ولي احتياط شرط است (نشر پول بعد از سال ١٣٧١ آنهم به كانتينر و تن)
(كتاب افغانستان در نشيب و فرار اقتصادي-نوشته اسناد مسعود)
٧- پول ملي را استاندارد ملي بسازيد، اين استاندارد سازي نبايد به معاملات ارزي صدمه زند.(مكتوب اخير بانك مركزي)
٨- ذخاير ارزي را تقويه كنيد ولي از مصارف فرصتي ناشي از آن جلوگيري به عمل آوريد. (عمليات خوب بانك مركزي در زمان داكتر اشرف غني احمدزي)
سید مسعود
>>> این دشواری هایت دشواری های پول داران است، مردم غریب (اکثریت مردم) به بانک تنها برای دادن پول برق میروند آنها حتی خبر ندارند که چگونه حساب باز کنند.
برای آنها دشواری های سو تغذی را به خاطر گرسنگی و نداشتن نان تشریح کن.
آتشخاوری
>>> من آنچه پول به دستم رسید بعد از ۱۵
اگست ۲۰۲۱ به خزانه دار عمومی
یعنی زمین مقر خاموش انسان ها بعد از مرگ سپردم کسی هم جز خودم جای آنرا نمیداند . این را بعد از ضربه های که دیدم.
بهتر دانستم تا به دزدانی مانند بانک ها و دولت های نا مشروع بسپارم .
سیدال
>>> من با تعداد زیادی از تاجران و متشبثین مقادیر زیاد خساره را در رژیم های
واپسین تجربه کردیم و از رژیم بانک داری در افغانستان سیاه دل و منزجریم
اگر تفصیل بدهم هیچ دردی دوا نه میشود
فراهی
>>> تا ملا در راس بانک است کار بانک لنگان بود
>>> ملا و مولوی را بگذارید از ضرب یضرب
ضربآ فهو ضارب سخن بگوید .
وی ار امور تخصصی و علوم عصری درین
عصر ذره و اتم، مدرنیته و تکنالوژی هیچ
چیزی در چانته نه دارد .
او هنوز باورمند است که زمین در شاخ گاو است و گاو در پشت ماهی و........
انجنیر م. حلیم
>>> سیدال بچیش،یک روزی خواهد مردی و پول ها همانجا در زیر زمین باقی خواهد ماند و کدام قبر کن.عین کندن کدام قبر برای طالع محمد،این صندوق را همراه پول ها بدست خواهد آورد و خواهد گفت:
نام خدا مرحومی طالع محمد.آنقدر آدم طالع بخت بود که بعد از مردن اش در هنگام کندن قبر برایش،یک صندوق پول پیدا کردم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است