اعتبار پول افغانستان در بیست سال گذشته یک اعتبار عاریتی و وارداتی بود، نه محصول سیاستهای پولی دولت عاریتی وقت و قدرت اقتصاد بومی.... | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۶ ۱۴۰۰/۹/۲۳ | کد خبر: 169258 | منبع: |
پرینت
![]() |
در گذشته مهر شاه بر طلا فقط ارزش موجود طلا را تأیید میکرد. چون طلا واجد ارزش ذاتی است که در لحظهی کوتاه هستانشاش در زیر فشار و گرمای باورنکردنی انجامین دمهای یک ستارهی در حال انفجار (مرگ) کسب کرده است. اما وقتی پول کاغذی به میدان آمد، اعتبار خود را از دولت میگرفت. چون دولت ضمانت میکرد که به اندازهی اسکناسهای منتشر شده، طلا در اختیار دارد.
دالر امریکا نیز در آغاز بر همین مبنا اعتبار یافت. اما حالا آشکار است که میزان طلای جهان در قیاس با حجم عظیم اسکناسهای موجود، بسیار محدود و چشم پوشیدنی است.
پس این کاغذها حالا اعتبار خود را از کجا میگیرند؟
از نظام اقتصادی با ثبات؟
از مجموع تولید ناخالص داخلی؟
از سیاست پولی کارآمد؟
از تجارت بینالمللی؟
از قدرت بینالمللی دولت؟
از کجا؟
همهی اینها و نیز صدها عامل اقتصادی دیگر تنها سازندهی بخشی از این اعتبار است. چرا که هیچ کدام از اینها مبنای بنیادی اعتبار دولت نیست. اعتبار دولت از ثبات جامع و پایدار منشا میگیرد؛ ثبات از مشروعیت سیاسی مورد قبول عام مردم یک سرزمین و مشروعیت پایدار از فرهنگ سیاسی عادلانه، قانونمحور و رها از افکار بدوی.
اعتبار امروز دالر از ساخت عقلانی و پذیرفتهشدهی دولت امریکا، اقتدار مرکزی ناشی از مناسبات ربطی و ارادهی مردم ایالتها؛ و نیز پیشتازی آن کشور در تولید علم و اطلاعات جدید و ابتنای قدرت ملی بر اقتصاد دانشبنیاد، سرچشمه میگیرد.
همهی اینها در فضایی شکل میگیرد که در آن هیچ محدودیتی برای اندیشیدن وجود ندارد و انسان برسرنوشت خویش حکومت میکند. (با اینحال هیچ کشور ایدهآلی از این لحاظ تا هنوز وجود ندارد).
اعتبار پول افغانستان در بیست سال گذشته نیز یک اعتبار عاریتی و وارداتی بود، نه محصول سیاستهای پولی دولت عاریتی وقت و قدرت اقتصاد بومی. به تعبیر دیگر این حمایت اقتصادی جهان بود که ثبات نسبی پول افغانستان را برقرار نگه میداشت.
اعتبار بنیادی برای پول افغانی از مجرای مشروعیت فرهنگی و سیاسی ناشی از توافق و رضایت همهی شهروندان حاصل میشود. مشروعیتی که ساخت عقلانی دولت و عدالت سیاسی پایدار را ضمانت کند.
در چنین فضایی اقتصاد دانش و دانشهایکاربردی، اقتصاد زاینده و سرمایههای عظیم داخلی و بیرونی میتواند نفس بکشد و ثبات سیاسی، ثبات اقتصادی را ضمانت نماید.
ازاینرو رسمیتپذیری داخلی آشکارا بر رسمیتبخشی خارجی تقدم دارد.
حالا که طلا به اندازهی کافی نیست، دولتها خود باید همچون طلا (از لحاظ عدالت و کارایی) باشند تا کاغذهایشان ارزشمند شود و رونق اقتصادی، حیات ملی را تداوم بخشد.
در غیر آن فاجعه انسانی و فروپاشی جامعهی سیاسی پرهیزناپذیر است.
عزیزالله آریافر
>>> دنیا به یک بازار قمار تبدیل شده است.
سابق دولت ها صرف به اندازه ذخیره طلا شان پول چاپ میکردند.
دهه شصت میلادی سال گذشته جنگ ویتنام و پروگرام سفر به ماه فضانوردان امریکایی در زمان جان کنیدی و بلند بردن قیمت نفت توسط کشور های عضو اوپک،بخاطر اشغال فلسطین توسط اسراییل،همه باعث این شد که مصارف امریکا بی اندازه ریاد شود و پول زیاد چاپ کند که چند برابر ارزش ذخیره طلا امریکا بود.
ارزش دلار پایین آمد و همه کشور ها میخواستند در مقابل ذخیره دلار خود از دولت امریکا طلا بگیرند.
چون امریکا طلا کافی نداشت،بنأ پشتوانه دلار را از طلا حذف کرد.
بعد ازین که طلا دیگر پشتوانه طلا نبود،امریکا شروع کرد به گرفتن بودجه های سرسام آور از دولت و هر سال ده ها فیصد مصارف امریکا از عواید اش زیاد تر بود هیچ سال بدون کسر بودجه نبود.
بعضی وقت ها نرخ بهره را بالا میبرد تا دلار های تیت شده در جهان را جمع کند،اما بعداً متوجه شد که برای دلار های جمع شده نیز باید سود پردازد و در نتیجه باید دلار ریاد تر چاپ کند و دلار ریاد تر در جهان تبت میشود.
بنأ نرخ بهره را پایین آورده رفت تا به صفر رساند.
حالا با نرخ بهره صغر،انفلاسیون زیاد شده است و نرخ ها بالا رفته است و باز امریکا باید بخاطر مصارف خود،بودجه زیاد تر بگیرد و دلار زیاد تر چاپ کند.
بنأ این سلسله ادامه دارد و سرمایه دار ها سرمایه دارتر شده میروند و غریب ها غریب تر.
شوروی هم از بین رفت که یک اندازه کشور های سرمایه داری از او ترس داشتند.
چین نیز اقتصاد کمونستی را رها کرد و رو به اقتصاد سرمایه داری آورد.
روز بروز بازار کار ،چه فزیکی و چه دماغی،نیز توسط ماشین ها و روبات ها و هوش مصنوعی پیش برده میشود و در جهان ده ها میلیون نفر سالانه بیکار میشوند.
پس آینده جهان سرمایه داری و آینده بازار کار جهانی و آینده معیشت مردم،نا معلوم است که چه خواهد شد.
حالا یک تعداد کشور ها میخواهند ارز های دیجیتالی را روی کار بیاورند که در رقابت با ارز های فعلی کشور ها در رقابت خواهند شد و این که این ارز ها جایگاه پول های کاغذی را خواهند گرفت و یا نه،معلوم نیست.زیرا قیمت آنها در بازار ها همیش در نوسان است و یک بار میبینی شصت هزار میشود و باز در چند روز بعد میبینی که سی هزار و بیست هزار میشود.
رقابت چین نیز با کشور های غربی در بازار اقتصادی جهان ورسره.
بنأ معلوم نیست که آینده سیاسی و اقتصادی جهان چگونه خواهد شد.
>>> دالر امریکا اعتبار ندارد هر ساله دولت امریکا هزار بیلیون(میلیارد) دالر کاغذ دالر چاپ کرده به بازار های جهانی میفرستدو نیاز های خود را بر طرف میکند
>>> "پیش کله خر یاسین خواندن" شما چه توقعاتی بزرگی از بلوک غلام بچه های یا ملیشه های اجیر بی مغز دارید.
آتش خاوری
>>> مهم مدیریت بحران و مدیریت مالی در دوران گذار است که این دو در توان چند تا ملای نیمچه نیست.
ترکانی د بیزو کار نده.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است