استراتژی پاکستان نابودی زیر بناهای افغانستان
مردم ما نتیجه تقابل با پاکستان را با گوشت و پوست خود احساس میکنند در حالیکه کوبندگان طبل تقابل و ادعای ارضی بر غندی خیر نشسته و یا در استراحتگاه های امارات و غرب غنوده اند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۰    ۱۴۰۰/۱۰/۵ کد خبر: 169347 منبع: پرینت

استراتژی پاکستان نابود سازی زیر بناهای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی افغانستان است.
بازی پاکستان با سرنوشت و مقدرات کشور و مردم ما مربوط میشود به آغاز سیاست پاکستان ستیزی محمد داوود و پیشبرد سیاست های نا عاقبت اندیشانه او و عده ای از قبیله پرستان که دور و پیش او جمع شده بودند.

اولین چوب بر طبل تجزیه پاکستان از طرف او کوبیده شد و ریاستی بنام سرحدات در کابل و نمایندگی های ان در ولایت های مشرقی، پکتیا و قندهار تاسیس یافت تا در کنار راه اندازی تبلیغات خصمانه، عملیات تخریب راه های مواصلاتی، شبکه های مخابراتی، ابرسانی و سایر شبکه های زیر بنایی را در داخل پاکستان مدیریت کتد.

افرادی از اعضای حزب عوامی ملی به رهبری خان عبدالغفار خان و فرزندش عبدالولی خان هفته وار با مقداری از سیم ها و سلیترهای شکسته برق و تلفن و نشانه های دیگری مبنی برثبوت عملیات خراب کارانه، به ریاست سرحدات در کابل مراجعه و دستمزدهای گزافی از بودجه ان ریاست دریافت میکردند. در ریاست سرحدات گدام مخصوصی از این اثار وجود داشت که گاهگاهی مورد بازدید صدراعظم قرار گرفته مامورین ریاست سرحدات به پاس شهکار های شان مستحق پاداش و نوازش میشدند.

رادیو افغانستان هرشب در برنامه پشتونستان اخبار این خرابکاری ها را به نشر رسانده از خرابکاران بنام های مجاهدین و خدمتکاران یاد میکرد. بیشتر این سیم ها و سلیترهای مستعمل از بازار های کهنه فروشی پشاور خریده میشد تا به چشم سیاستمداران کابل خاک بزنند و پول بیت المال فقیر ترین مردم جهان را بنام احمق پولی به جیب زده باشند.

فرزندان و وابستگان همین خرابکاران با بورسیه های تحصیلی دولت خداداد افغانستان به دانشگاههای معتبر انگلیس و امریکا فرستاده میشدند اما نسبت نداشتن اهلیت تحصیلی و دانش لازم بعد مدتی ترک تحصیل کرده در انکشورها به عیش و عشرت مشغول میشدند.
تا اینکه صفحه برگشت و نوبت پاکستان فرا رسید تا در مقابل خرابکاری های قبیله پرستان افغان اقدام متقابل کرده باشد.

با کودتای ۲۶ سرطان روابط دو کشور به تیره ترین حالت رسید. استخبارات پاکستان با تجهیز افرادی از حرکت اسلامی افغانستان درصدد برهم زدن امنیت و تزلزل پایه های دولت محمد داوود بر امد. گرچه اقدام مسلحانه حرکت اسلامی بر ضد دولت محمد داوود به شدت سرکوب شد اما پاکستان کمپ های تربیت نظامی برای ملیشه های مربوط حرکت اسلامی افغان را در مناطق مرزی خودش ایجاد و تا زمان وقوع کودتای ثور ۱۳۵۷ به تعلیم و تربیه نظامی این گروهها ادامه داد.
کودتای ثور به تعقیب ان هجوم ارتش سرخ تبر پاکستان را برای گرفتن انتقام تاریخی و به زانو در اوردن این کشور به طریقی که تا چند قرن دیگر نتواند نفس براحتی بکشد، دسته کرد.

از ذکر جریانات مربوط به کمکهای مالی و تسلیحاتی کشور های غربی و جنگهای خونین حدود یک دهه حضور قوای شوروی و در نهایت خروج و فرار انها در این نوشته بخاطر اختصار مطلب صرف نظر میشود، فقط چشمدید خودم و انچه را از اشخاص ذیدخل در دوران جنگ بر ضد اشغال قوای شوروی در رابطه به اهداف و مقاصد تخریبکارانه پاکستان شنیده ام یاد اور میشوم.

تا وقتیکه نسبت مجبوریت و حفظ جان خود و خانواده مجبور به ترک میهن نشده بودم، درک عمق فاجعه که دامنگیر کشور بود، مشکل بود. در اولین شب اقامتم در شهر تربت جام استان خراسان ایران با یکی از دوستان و همدوره های دانشگاه که از اغازین روزهای مقاومت به صف مبارزین پیوسه بود روبرو شدم او مرا بخاطر ترک وطن و مهاجرت مورد شماتت قرار داده گفت که زندان و مرگ تحت شکنجه درخیمان خلق و پرچم به مراتب بهتر از قبول خفت مزدوری پاکستان بخاطر ویرانی وطن و کشتار مردم بیگناه میباشد. وقتی تعجب مرا دید گفت که خودش هم در صدد ترک صف مقاومت بوده و عنقریب به یکی از کشورهای غربی پناهنده خواهد شد. او داستانهای عجیبی که قبل از ان برایم غیر قابل باور بودند را تعریف کرد. او میگفت که بخاطر دسترسی بزبان انگلیسی جبهات مقاوت او را با پلانهای عملیات چریکی جهت مذاکره، حصول مهمات جنگی و پول به پاکستان میفرستادند و او با جنرالان ارتش و استخبارات پاکستان مذاکره میکرده. او میگفت جبهه مقاومت پلانهای عملیاتی را طوری ترتیب میداد که دور از مناطق مسکونی و تاسیسات عامه بر کاروانهای قشون سرخ و دولت کابل شبیخون زده شود تا به مردم و تاسیسات اسیب نرسد. اما جنرالان ای اس ای پلان جبهه مقاومت را کنار زده پلان خود شان را روی میز می گذاشتند. در پلان انها باید عملیات ها در مزدحم ترین نقاط شهرها، روستاها و تاسیسات عامه صورت میگرفت.
زمانی پلان انها مورد اعتراض ما واقع میشد میگفتند از پول و مهمات در غیرتطبیق پلان خودشان خبری نخواهد بود. حتی اخطار زندان و ترور را هم علاوه میکردند.

بیشترین بخش پلانهای عملیاتی که انها ترتیب میکردند، از بین بردن سرک ها، پل ها جنگلات، تعمیرات دولتی بشمول مراکز صحی، تعلیمی بود. او علاوه میکرد که تخریب این زیرساختها نزد پاکستانی ها از حمله به تاسیسات نظامی و قرارگاه های روس ها هم مهمتر و ضروری تر پنداشته میشد.

دست تقدیر بعد چند ماه اقامت در ایران مرا به طرف پاکستان و شهر پشاور کشانید. مدتی در دولت موقت مجاهدین در پشاور و در وزارت های متعدد بحیث کارمند اداری و حسابی مصروف کار بودم تا توانسته باشم لقمه نانی برای خانواده تهیه کرده باشم. فرمانده های زیادی از تنظیم های مختلف جهت دریافت کمک و تصفیه حساب به وزارتها مراجعه داشتند که وقتی پای صحبت انها مینشستم قصه هایی مشابه درد اور تری از اوامر نظامیان پاکستان در جهت تخریب ساختارهای زیربنایی، ابادی ها و شهرها داشتند که شنیدن ان دل هرباشنده این سرزمین را بدرد میاورد.
عده ای از فرماندهانی را میشناختم که در نهایت به حکم وجدان صحنه را ترک و خانه نشین شده بودند.

از سال ۱۹۹۱ الی سقوط رژیم داکتر نجیب در یکی از NGO های مقیم شهر پشاور مصروف خدمت بودم. موسسه مذکور پول هنگفتی در اختیار داشت و ان پول را به فرماندهان میداد تا انها در مناطق ازاد شده از سلطه دولت کابل جهت بهبود وضع زندگی مردم مصرف کنند، فرماندهان پروپوزل هایی را که تنظیم ها برای شان ترتیب میدادند جهت دریافت پول با خود میاوردند که مربوط میشد به ایجاد پروژه های زراعتی، ابیاری، مالداری، تربیه مرغ، قالین بافی، باغ های میوه، سرک سازی و غیره‌ حتی یک پول سیاه هم برای بخش اموزش و تعلیم اختصاص نمی یافت.

من وقتی انجا استخدام شدم رییس موسسه که انسان پاک نفس و با ایمانی بود از من تقاضا کرد که به عنوان بازدید از پروژه های مذکور بداخل کشور سفر کنم و گزارش بدهم که ایا پول های باد اورده به اهداف اصلی مصرف شده خواهند بود یا خیر؟ هدف اصلی سفر همین بود اما رییس من هدف سفر را سروی مناطق بخاطر تاسیس پروژه های جدید عنوان کرد زیرا در صورت اگاهی فرماندهان شاید قبل از خروج از پشاور ترور میشدم.

با نهایت احتیاط تمام ان پروژه های خیالی را که پول ان بین فرماندهان و رهبران تنظیم ها در همان پشاور تقسیم شده بود بررسی و گزارش ان را به رییس سپردم. قبل از من چند هیات دیگر هم به همین منطور رفته بودند و گزارش های جعلی به رییس تحویل داده بودند.
انچه در انزمان در مناطق جنوب کشور در ولایت های پکتیا، پکتیکا، خوست، غزنی، ننگرهار، لغمان و کنر به چشم سر دیدم درد ان تا مغز اسخوان نفوذ میکرد.
فرد راهنمای من نیز انسان صادق و با دردی بود او تمام خرابی هایی را که فرماندهان خود فروخته بنا بدستور ای اس ای انجام داده بودند یکایک برایم نشان میداد. بیشترین خرابی ها مربوط نهاد های تعلیمی میشد. او جاهایی را در شهرستانها و روستاها که زمانی ساختمان مکتب در ان قرار داشت نشان میداد که فقط حفره های تهداب ان حکایتگر وجود ساختمانی در ان محل بود حتی سنگ های تهداب را به تاراج برده بودند. ساختمانهای دیگر همچو کلینک صحی، یا دفاتر دولتی فقط تخریب شده بودند که امکان احیای ان با مصرف بودجه نه چندان زیاد میسر بود جاده ها و پل های بیشماری با استفاده از مواد منفجره تخریب و غیر قابل استفاده ساخته شده بودند. نفر راهنما که خودش انجینیر ماهری بود حین شرح خرابی ها که در بعضی موارد شاهد انفجار و تخریب انها بود اشک میریخت و گلویش را بعض چنان فشار میداد که برای لحظاتی از حرف زدن باز میماند. ان مرد وطندوست میگفت وقتی از فرماندهان می پرسیم چرا دارایی های ملت خود را ویران میکنید جواب میدهند که دستور مقامات نظامی پاکستان چنین است اگر این کار را نکنیم برای ما امکانات مالی و نظامی نمیدهند. حتی امکان زندانی شدن و کشته شدن ما بدست انها وجود دارد.

ذکر حوادث بعد از سقوط دولت داکتر نجیب و تاسیس اولین دولت اسلامی الی سقوط ان دولت هم اینجا تکرار خواهد بود. نسل موجود هنوز ان ماجرا ها را بخاطر دارند.‌
در هفته های اول استقرار دولت اسلامی گذری داشتم به شهر میرانشاه مناطق قبایلی نا رسیده به شهر میرانشاه منطقه برای فروش غنایم جنگی مجاهدان برپا شده بود. در این ساحه لاشه صدها تانک مدرن، ماشین های زرهی، طیارات جنگی و ترانسپورتی که قبلا در داخل افغانستان تخریب شده و به نرخ اهن پاره باقپان وزن و بفروش میرسید دل هر بیننده را خون میکرد. حتی باشنده های میرانشاه به ما و همراهان ما طعنه میزدند که شما افغانها چرا دشمن جان و مال خودتان شده اید.
در زمان سقوط ولایت خوست بدست افراد جلال الدین حقانی که گزارش تصویری ان از بی بی سی نشر شده بیشتر از نود هواپیمای نظامی عارضه دار در فرودگاه خوست موجود بود. همه انها تخریب و به نرخ اهن پاره به پاکستانی ها فروخته شد.

بهترین فرصتی که برای ایجاد فضای تفاهم و رفع خصومت بین دو کشور همسایه افغانستان و پاکستان طی پنجاه سال گذشته میسر شده بود، ایجاد اداره و دولت موقت بعد از حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بود اگر زعامت کشور به افراد دلسوز، اگاه به مسایل ملی و بین المللی سپرده میشد امکان داشت با طرح همه مسایل مورد اختلاف راههای حل عادلانه و منطقی برای انها جستجو شده دو کشور همسایه در فضای صلح و ارامش و حسن همجواری در کنار هم راه ترقی و تعالی را بپیمایند و مشترکا برای مبارزه با لشکر جهل و نادانی به مبارزه برخیزند اما با درد و افسوس که باز عنان کشور بدست کسانی داده شده که از معضلات و معادلات ملی و ماحول کشور درک درستی نداشته باز هم برطبل دشمنی با پاکستان کوبیده دعوی واهی اراضی از دست رفته انطرف خط دیورند را که بیشتر مصرف داخلی دارد دنبال کردند. گروه ها و افراد متعصب قبیله گرا کرسی های حساس دولت را در اختیار گرفته از هر فرصتی برای تحریک دستگاه قدرتمند استخبارات پاکستان استفاده کردند. اینها حتی از حوادث سال های دهه نود میلادی که منجر به سفوط دولت تنظیم های اسلامی و قدرت گیری طالبان شد، درس عبرت نگرفتند در حالیکه سقوط ان دولت هشداری بود برای حکومت های اینده که باید با همسایه قدرتمند از مدارا و تعامل کار گرفت نه از تقابل و ادعای ارضی بر قلمرو یک کشور دارنده سلاح هستوی و قوی ترین ارتش و استخبارات.

اینک نتیجه این تقابل را ملت افغانستان با گوشت و پوست خود احساس میکند در حالیکه کوبندگان طبل تقابل و ادعای ارضی بر غندی خیر نشسته و یا در استراحت گاه های کشور امارات و کشور های غربی غنوده اند.

سعدی سلجوقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تانکهای افغانستان
پاکستان
نظرات بینندگان:

>>>   با پلان های مجاهدین،روس ها از افغانستان بیرون نمی شدند.زیرا پلان های آنها مختص به عملیات علیه قشون روس ها بود،نه مردم عادی.
زیرا در پهلوی قوای شوروی باید مردم عادی نیز ضرر میدیدند،تا برضد دولت قیام میکردند که امنیت آنها را گرفته نمیتوانند و یا مجبور به فرار به پاکستان و ایران میشدند،تا دولت ضعیف میشد و مخالفین دولت زیاد میشد و به جامعه جهانی نیز نشان داده میشد که در افغانستان چی حال است؟
ما دور نمیرویم،در همین دوران اشرف غنی که عملیات انتحاری طالبان زیاد شد،آیا شما طالبان را زیاد ملامت قرار میدادید و یا دولت اشرف غنی را؟
در همین سایت افغان پیپر به ده ها و صد ها مرتبه بالای اشرف غنی اعنراض نکردید که بیادر،امنیت را که گرفته نمیتوانی،چوکی را ایلا کو و برو.
بالاخره چوکی را ایلا کرد و رفت و شما را تحویل طالبان کرد.

>>>   ای نعلت بر چرکستان
کدام دادگاهی نیست که حرف ودرد ما را بشنود؟ وبه این همسایه جنایتکار اخطار بدهد که حق دخالت در امور سیاسی کشوری غیر را نداری؟
دنیا شده جنگل حیوانات وما مشتی گوسپندان استیم؟

>>>   صد فیصد بلکه هزار فیصد>>>>>>؟؟؟؟؟؟!!!!............

>>>   "کودتای ثور به تعقیب ان هجوم ارتش سرخ تبر پاکستان را برای گرفتن انتقام تاریخی و به زانو در اوردن این کشور..."
سوال همیشه گی من اینست که اگر ما عرب پرست نمی بودیم آیا بازهم چرکستان تبرش دسته دار میشد تا هرگوی که دلش بخواهد بالای ما چاکران بکند. کودتای ثور هم مسئله وطنی خودمان بود و بیاد هم داریم که حمله های اشرار در پنجشیردر زمان داوود پیش از ۷ ثور بود!!!!!!!!!! و اگر دورتر برویم ملا های دیوبندی وقتی بنام سفسطه های جاهلانه برای کشتار و خرابی ملک مان سوق داده شدند که نه داوود بود و نه کودتای ثور
ما خود و ملک خودرا فدایی عرب ها و 'مولی کراسی' (بنام جهودیت در برابر کفر) ساختیم و حالا ازهمگی پس گردنی میخوریم. دالخور های مردار خور هم دانگ را بدست گرفته اند. "خود کرده را نه درد است و نه درمان"!!!!!!
تا حالا همه چیز مان فدای عرب بربر شده و تا زمانی که این وایرس کووید را از جامعه پاک نکنیم همین حال خواهد بود و همین منوال و دیگر نه از کسی باید گله کنیم و نه برف خواب سنگین خودرا به بام دیگران بیندازیم. مشکل همان یکی بوده، یکی است واگر هوشیار و بیدار نشویم باز هم همان یکی خواهد بود!!!
آتش‌خاوری

>>>   بلی! تحلیل تان درست است!! در فارسی یک ضرب المثل است !،""زور کم اما قهر بسیار""!! این ضرب‌المثل در حال سیاستمداران افغانستان کاملا صدق میکند اما حالا کار از کار گذشته!! زیرا پاکستانی ها توسط خود ما افغانها " خط دیورند " را تا دریای آمو رسانده اند و در رگ رگ عناصری در داخل افغانستان رخنه کرده اند!.‌‌.. متاسفانه فعلا ده ها هزار مسلح وطنی در داخل به ساز پاکستان میرقصند و نیز پاکستانی ها با حلقات و قبایل خاصی در داخل افغانستان مراودات ومناسبت تنگاتنگ بر قرار نموده اند ! متاسفانه خیلی افراد در داخل افغانستان بخاطر تامین منافع پاکستان مبارزه میکنند !! لذا بنظرمن : حالا دیگر دامن زدن به قضیه خط دیورند میتواند بحیث یک وسیله تاکتیکی در از هم گسیختن وبرهم زدن مناسبات پاکستان با عوامل داخلی آن درافغانستان بکار برده شود!!( امتحان شرط است)

>>>   خوب است که شما اقای سلجوقی ازجنایات مجاهدین نیز دست چین کرده و به نشر سپردید ورنه هر روز طرفداران تنظیمها از شورای نظار مربوط احمد شاه مسعود تا گلبدین بی دین همه لاف از مقاومت و جهاد اکبر میزنند...تشت رسوایی شان از بام افتاد.گرچه کتاب تلک خرس از جنایات انها پرده برداشته است...
موضعگیری محمد داود در چند سال نخست حاکمیتش علیه پاکستان خصومت امیز بود ولی بنا به مشورتهای امریکا به متحدینش چون عربستان سعودی و ایران ووعده های کمک های مالی به موصوف که تحقق هم نپذیرفت در برابر پاکستان تغییر مثبت کرد او به پاکستان سفر کرد و صدراعظم پاکستان به افغانستان ۱۳۵۵. صفحه تغییر کرد. . دگر تبلیغات زهر اگین از هر دو طرف قطع شد رادیوی پاکستان که نشرات تحت نام کاکا جان به زبان فارسی داشت و محمد داود را{{ تپوس }} خطاب میکرد قطع گردید. برای داود خان شمشیر و دکتورای افتخاری داده شد. روابط بهبود میافت.
در پاکستان ده ها کودتای نظامی طی عمر کوتاه این کشور صورت گرفت و رهبران کودتا ها ده ها قرار داد نظامی را با امریکا و انگلیس عقد کردند مشاورین نظامی انگلیس و امریکا بوفرت و کثرت
در پاکستان فعالیت و همکاری داشتند پاکستان عضویت پیمانهای منطقوی ارتجاعی را حاصل کرد اما هیچگاهی هیچ حکومات سابق افغانستان اعتراضی نداشتند بخاطر انکه دولتهای ما حق مداخله در امور داخلی دگران را بخود نمیدادند ... پس چرا پاکستان علیه یک دولت مستقل برسمیت شناخته شده دارای حاکمیت بر قلمرو کشور مورد غضب پاکستان قرار گیرد؟؟؟ افغانستان حتی قبل و بعد از موجودیت ارتش شوروی همچنان کرسی سازمان ملل را داشت عضویت کنفرانسهای بین المللی را داشت البته به جز سازمان فاسد کشور های اسلامی ...پس چه دلیلی وجود داشت که هنوز هم افغانستان اماج هدفهای تروریستی از خاک پاکستان قرار میگرفت باید پاکستان با افغانستان کنار میامد که نیامد.
از نظر شما موضعگیری های تحریک امیز محمد داود و امدن نظامیان شوروی در افغانستان پاکستان را به مداخله در امور افغانستان تشویق کرد و در صدد انتقام برامد بزبان دگر گویا پاکستان قربانی حوادث پنجاه سال اخیر است ...نه افغانستان.چنین ارزیابی اشتباه امیز است.
باید ماهیت خاصیت و استراتیجی پاکستان در قبال افغانستان و هندوستان را از هفتاد سال قبل به بررسی گرفت...این کشور از بدو پیدایش خویش خود را در حلقه ای محاصره میان هند و افغانستان احساس میکرد که بی جهت بود...زیرا هر دو کشور دارای سیاست خارجی بر مبنای حسن همجواری بودند.بر عکس پاکستان مثل حکومتهای صهیونیست در اسراییل برای جلب و حمایت های مالی و نظامی امریکا و غرب خود را قربانی توجیه میکرد و یقینا امریکا هم دنبال کشوری بود که بتواند هدفهای استراتیجیک امریکا را بر اورده سازد و هم سالانه پول نقد بدست اورد. این نوعی از تجارت سیاسی پر منفعت میباشد. دولت شاهی اردن و جمهوری مصر نیز بخاطر حفظ روابط حسنه با صهیونیزم سالانه ملیارد ها دالر از امریکا در یافت میدارند. دولت فعلی سوریه ملیونها دالر از ایران دریافت میدارد.. پس چرا افغانستان باید هدف قرار میگرفت.
جناب سلجوقی
مداخلات گسترده پاکستان قبل از امدن روسها در افغانستان اغاز یافته بود در حالیکه از جانب حکومت تره کی و امین هیچ نوع تهدیدی متوجه پاکستان نبود و این موضوع هیچگاه در نوشته های گویا اگاهان سیاسی افغانستان یاد دهانی نگردیده است که این خود جفا در حق مردم ما و خوش خدمتی برای پاکستان و امپریالیزم است.حکومت امین بار ها تلاش نمود تا زمینه ملاقات رهبران دو کشورحد اقل در سطح وزرای خارجه صورت گیرد...بعد از سقوط حفیظالله امین دولت کارمل بیش از صد بار برای مذاکرات تمکین نشان داد صد ها بار از طریق سازمان ملل متحد تقاضای قطع مداخلات اشکار پاکستان را نمود ...بار ها این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل طرح گردید که از هر طرف امریکا و متحدینش ویتو شد ..سلجوقی شما انسان عاقل هستید . میدانید که چرا؟
اقای سلجوقی
شما فکر میکنید که سیاسیون و نظامیان پاکستان صادق هستند و میخواستند با افغانستان در صورت برخوردهای درست جانب افغانستان صلح کنند ؟ این یک خواب است. پاکستان از هفتاد سال بدینسو دنبال سیاستهای
ماجراجویانه در رابطه به همسایگانش بود. خوب فرض کرد که سراسر جانب افغانستان ملامت . چرا پاکستانی ها با هند کنار نمی ایند ... بار ها این کشور از تعهدات خویش در برابر هند تخطی کرده است . یکی از تخطی های جدی پاکستان تجاوز بر خاک هند در سال ۱۹۹۴ تحت رهبری پرویز مشرف بود...جنگ کارگیل تلفات فراوان برای هر دو طرف بار اورد و هندوستان باز هم مثل همیشه تجاوزات پاکستان را عقب زد ...
مردم افغانستان با سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان که زمینه ای سقوط ان از یکسو با ادامه جنگهای داخلی با حمایت امریکا و تنظمهای تروریست افغانی و از سوبی دگر خیانت عده ای از رهبری حزب چون فرید احمد مزدک سلیمان لایق عبدالوکیل ...و مقامات شوروی اماده گردیده بود بهترین فرصت تاریخی را از دست دادند بخصوص که نجیب الله مشی مصالحه ملی را که بر اساس تیزس های دهگانه ببرک کارمل اعلام کرده بود و از احمد شاه مسعود و سایر رهبران و قوماندانان تنظیمها خواهش کرد که دگر از خونریزی دست کشیده و با دولت یکجا شوند.
قوای مسلح افغانستان پاکستان را در جنگ جلال اباد شکست داد... باید به این پیروزی افغانها افتخار کنند ...که متاسفانه بسیاری از اگاهان سیاسی مورخین اکامیسین ها به شمول شما اقای سلجوقی فقط و فقط دهل تجاوز شوروی را مینوازند و شهامت انرا ندارند که بگویند اگر ما فریب تبلیغات امریکا را نمیخوردیم و با دولت وقت بخصوص بعد از سرنگونی امین یکجا میشدیم و یک افغانستان قوی اباد با اردوی قوی به کمک شوروی میداشتیم امروز طالب بی سر و پا بر سی و پنج ملیون نفوس کشور حکومت کرده نمیتوانست و پاکستان مجبور میشد از راه تمکین و احترام با ما برخورد کند.
سقوط طالبان و اعلان جنگ با تروریزم توسط امریکا بعد از حمله تروریستی در سال ۲۰۰۰ بر امریکا صفحه جدیدی از در امد های مالی برای پاکستان را باز نمود و ما نباید به این سادگی تصور کنیم که پاکستان بخاطر موضعگیری چند سیاست مدار بی سر و بی پای حکومات کرزی و غنی و یا خود انها به انتقام گیری ادامه داد. پاکستان با ما زمانی به حیث یک کشور مستقل و ازاد نگه میکند که همه با هم متحد و یک پارچه باشیم و دگر در فکر بربادی یکدگر بنام پشتون و تاجیک و هزاره نباشیم . پیروزی ما در وحدت ما است... ورنه برای همیشه پاکستان با ما منحیث یک برخورد خواهد کرد.
حنظله

>>>   دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی!
خبر داری نداری برادر، افغانستان رفت پشت کارش، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
غنی فرار نکرده است، غنی طبق یک برنامۀ قبلاً تنظیم شده توسط امریکا – انگلیس موقتاً بجای مصون بُرده شده است، مطمین باشید که با تغیرات در میدان بازی افغانستان، غنی با تعدادی از همکارانش دوباره به آغوش طالب باز گردانده میشود. دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
طالب نیامده، طالب آورده شده است، طالب در یک معاملۀ پنهانی میان امریکا- انگلیس، غنی و پاکستان برای اجرای نقش هیولا در تیاتر منطقه آورده شده است، هیاهوی تخلیه، رسمیت نشناختن و تحریم مالی همه نمایشی بیش نیست، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
پاکستانیها با پوشش و رویکردهای زشت دینی ی طالب میخواهند، هویت افغانی، ارزشهای فرهنگی و سرمایۀ معنوی ما را مسخ و نابود کنند، آنها با ممنوعیت و محدویت کار، آموزش، موسیقی، مقام زن، طرز لباس شخصیت کُشی نموده میخواهند چهرۀ زشتِ دین را جاگزین هویت افغانی و ارزشهای فرهنگی نمایند، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
به استثنای چند تن ملای فروخته شده که هویت و آدرس افغانی دارند ، بیشتر طالبان افغان نیستند اتباع پاکستان اند، ملکیت ها و خانه های طالبان با فامیلهای شان همه در پاکستان اند، مانند مولوی کبیر که از بنوی پاکستان اند همه شان اتباع پاکستان اند، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
سیاست خارجی ما توسط پاکستان اداره میشود، قریشی و عمران خان در تمام منابع خارجی به نمایندگی افغانستان صحبت میکنند، اگر با دوکلیمۀ زبانِ دپلوماسی هم آشنایی داری افغانستان تحت الحمایۀ پاکستان شده است، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
عمده ترین هدف پاکستان بدست گرفتن رهبری سه ارگان امنیتی افغانستان (دفاع، داخله و امنیت) است، که هم اکنون در اختیار دارد، آی اس آی بخشهای مختلف ادارات استخباراتی خود مرتبط به افغانستان را با پرسونل آن بشمول کابل به مراکز هشت ولایت بزرگ افغانستان انتقال داده است، دِلِت قبول میکنیی یا نمیکنی.
غنی افغانها را گروه گروه بدست طالب داد و کُشت، مگر طالب شما را یک یک نفر بدون سروصدا بطور پنهانی میکُشد، آیاکسی است نام بگیرد کدام جنرال و یا افسر عالیرتبۀ اردو، پولیس و یا امنیت دولتی فعلا در وظیفه حاضر باشد؟ پس آنها نخست کارمندان ارگانهای امنیتی را تثبیت و مخفیانه ترور میکنند، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
استخبارات نظامی پاکستان قطعات نظامی جدیدی را با پرسونل پاکستانی مانند قطعاتِ بدری، منصوری در تشکیل وزارت دفاع تأسیس نموده است، برعلاوه برای هزاران جنگجوی پاکستانی تذکره های افغانی داده است، دِلِت قبول میکنی یا نمیکنی.
مه خو از اول گفته بودم برادر، به ته و‌ بالا گشتنِ چند تا ملای شکمبوی لنگی دار بازی نخورید، افغانستان رفته پشت کارش، مگر خودت قبول نمیکردی، حالا قبول میکینی یا نمیکنی؟
هاشمی
26 دسمبر 2021
تورنتو - کانادا

>>>   استراتیژی پاکستان نابودی فرهنگ، آزادی، استقلال، غیرت، هویت و همه چیز مردم افغانستان است.
شاعر افغانستانی (رسول پویان) نتیجه بیش از چهل سال جنگ و اشغالهای سه گانه شوروی، امریکا و پاکستان را این طور گفته است: بعد از چهل سال ویرانی و جنگ و تجاوز در وطن ++ خلق را کردند اسیر یک گروه نابکار
خوب است که ادامه شعر را نیز مطالعه کنید:

جیغ آزادی و پایداری
سال نـو آمد ولی دل ها پـریشان و فگار
در سر مردم نیابی صبر و آرام و قـرار
زیـر سنگ آسـیاب طالبان جـان می‏دهند
از بـرای لـقـمۀ نانی بـه هـرســو انتظار
خانـۀ بی آب و نـان مردم از گرمی تهی
از دم شمـشیـر استبداد می ریـزد شـرار
نه امید مهـربـانی نـه دلی سـوزد به کس
چشم احساس ودل خون عواطف اشکبار
جشن سـال نـو شـده ماتمسرا بـر خلق ما
تا که بربستند بزم خنده و چنگ و دوتار
مردم از میهـن گریزان اند با دسـت تهی
یا چوزندانی گروگان اند در شهر و دیار
دست وپای مردم بیچاره زنجیرپیچ گشت
بـر سـر آنان فـرو افـتاده کـوه های فشار
هرطـرف گرگان وصیادان دام افکنده اند
تیغ ها در دست و می گردند دنبال شکار
می کُشند، زندان اندازند و تبعید می کنند
خلق مظلوم بـاچه موجودات گردیده دچار
زیر نـام امـربالمعروف تـوهین می شوند
زیـر پـای جهـل افـتـادسـت آبـرو و وقـار
سـلطۀ قـومی بـه نـام دیـن حاکم کـرده اند
پاسـخ حـق و حـقـوق خـلق می باشـد متار
بـا زبـان دانـش و فـرهـنگ ما بیگانـه انـد
کـور و لال و کـر چه می نداند شهد گفتار
کارشان تخریب فرهنگ وتمدن بوده است
چـون که دردل نیست حبِّ کشورِ با اقتدار
رهـبـری خـلق را بیگانگان بگـرفـتــه انـد
نـوکـران بی خرد از خـود نـدارنـد اختیار
بعد از ویرانی و جنگ و تجاوز در وطن
خلق را کـردنـد اسـیـر یک گـروه نـابکار
حـامی افـراطیون جهـل و تاریکی شـدنـد
نزد خلق عـالـم و یـزدان دانـا شـرمـسـار
قـول امریکا و پـاکـسـتان سـرتا پـا دروغ
بس که پیمان‏ها شده گردِ جهان بی اعتبار
ضد تعلـیم و تعلم خـصم فـرهنگ و تمدن
هان! عمرانخان شده بازیگرتاریک شعار
چشم می پوشد ز تاریخ و تمدن با غرض
نیست درکردار و گفتارش میزان و عیار
زن در تاریخ ما شـاهنشه و گُرد یل است
شاعر و دانشور و فرخنده فال و شهریار
سـلطه و اشـغال پاکستان بحرانزا شدست
فـقر و استبداد آوردسـت جـای کار و بـار
دم به دم بحران میهن می شود تند ووخیم
میرود درکام نابودی به سرعت این قطار
مرز و بـوم ما شـده میدان بـازی بـزرگ
چشم عبرت برگشا و پرده ها را برشمار
جهـل افـراطی نـدارد از کـرونـا بـرتـری
میکَشد منصورها برحلقه های تنگ دارد
یک طرف بال وپر آریان را بگشوده اند
سـوی دیگر تیغ طالب را کـردند مرگبار
گـر نگـردد جـیغ اسـتـقـلال و آزادی بلند
می رود بـربـاد عـزّ و آبــرو و افـتـخـار
پـایـداری و تـقـلّا گـوهــر راز بـقـاســت
پشتِ سـرمای زمستان باز می آیـد بهـار


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است