پاکستان هراس از اين دارد كه ورود كالا هاي هندي به بازار افغانستان واردات مواد غذايي از اين كشور كاهش قابل ملاحظه مي يابد كه اينكار شدني و حتمي است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۰ ۱۴۰۰/۱۰/۸ | کد خبر: 169378 | منبع: | پرینت |
١- بندش كاروان مواد غذايي هندي براي كمك به مردم افغانستان در خاك همسايه شرقي:
برايم تعجب آور نيست كه از سال هاي ١٩٦٨ كه همسايه شرقي اولين بار ترانزيت را مانند يك وسيله فشار سياسي وارد كرد و عكس العمل شديد محمد داود صدراعظم آنوقت را در قبال داشت و روابط تيره افغانستان را با اين كشور پايه گذاشت.
هندوستان كمك هاي بشر دوستانه خود را با موافقه همسايه شرقي براي كمك مردم افغانستان گسيل داشت، ولي اين محموله بزرگ مواد غذايي به علت هاي در خاك اين همسايه دلسوز ما گير مانده و اجازه حركت برايش داده نمي شود.
اين در زمان صورت مي گيرد كه مردم افغانستان به چنين كمك هاي نياز دارد.
نكته جالب:
١- هند به صدها هزار تن به مردم افغانستان كمك رساني مي كند.
٢ - همسايه شرقي به صدها هزار تن به قيمت هاي بلند صادر مي كند و بفروش مي رساند؛ هند كافر است و همسايه مسلمان و هزاران كالا هاي مختلف و ارز و اسعار را بصورت قاچاق داخل كشورش مي سازد.
به دربار خدا حيرانمT چه هندو هوشيار و چه مسلمان نماي كم هوش و حريص.
علل:
١- همسايه شرقي در اين اواخر يكي از بزرگترين كشور صادر كننده به افغانستان مبدل شده أست و تمامي كالا هاي نازل اين كشور به قيمت هاي بلند كه خود تعيین مي كنند بفروس مي رسد.
اين كشور هراس از اين دارد كه ورود كالا هاي هندي به بازار افغانستان واردات مواد غذايي از اين كشور كاهش قابل ملاحظه مي يابد كه اينكار شدني و حتمي است و تشكل قيم از دست تجار اين كشور در افغانستان بيرون مي رود.
افغانستان هيچگاهي در اين سطح نزول نكرده بود كه قيمت بازار افغانستان از جانب تجار همسايه شرقي معين شود.
٢- همسايه شرقي در خالي كردن بازار هاي افغانستان نقش اولي دارد.
واي بر ما كه نمي دانيم.
٣- همسايه شرقي مانند هميشه خواست هاي پنهان و پيدايي دارد كه تعداد آنرا مي دانيم و تعداد ديگر آن در شكم استخبارات اين كشور است، همسايه مي خواهد همان خواست هاي پنهان را براي افغانستان بازگو كند.
٤- براي اين كشور مهم نيست كه در افغانستان كي بر قدرت است، امارت، جمهوريت، دموكرات ها، اسلاميست ها، سلطنت و يا كي اين كشور در هر زمان ترانزيت را مانند يك وسيله فشار سياسي بر افغانستان وارد آورده است و ضربات كوبنده را بر پيكر اقتصاد كشور ما زده است اينكه دولت ما نمي داند حرف ديگري است.
قرار مطالعات ماركيت واچ تا هنوز به اندازه يك مليارد دالر (يك بليون دالر) خساره به تجار كشور از سال ١٩٦٨ ميلادي به اينطرف از طريق فشار ترانزيتي اين كشور متوجه ما شده است، دولتمردان نمي داند!؟
چرا چنين مي كند؟
١- تعداد دانشمندان آنرا مربوط به رسميت شناسي سرحدات موجود مي خوانند.
ولي؛
٢- من به فكر رسيده ام كه حالا اين سرحد براي اين كشور ايستراتژيك نيست، هدف چيزي ديگري است:
اهداف همسايه شرقي:
كنفدريشن شدن افغانستان و بدان وسيله:
- دولت دنباله رو
-دهليز براي رسيدن به آسياي ميانه
- ختم نفوذ و ساحه حياتي هند
- و تشكيل قمر سياسي جغرافيايي براي اين كشور
ولي؛
ههههههه چه مي دانم بسياري تلاش كردند و آمدند و رفتند.
ولي نشد.
نتيجه:
١- براي همسايه شرقي تيوري فقر سازي همسايه به اوج قدرت خود باقي است و از هر وسيله و در هر زمان از آن بر عليه افغانستان استفاده مي برد.
٢-افغانستان در استراتژي اين كشور مانند كنفيدريشن تعريف شده است، يعني كشور مستقل وابسته به اين كشور.
٣- اين كشور بي پرده اهداف خود را مي گويد و عمل مي كند.
٤- از خاموشي نفرت انگيز قدرت هاي منطقه و جهان استفاده بالاي را مي برد.
نكته كليدي:
با اين كشور بايد سياست كرد و عمل سياسي را بكار بست، چيزي را كه در سي سال آنرا از دست داده ايم.
از ما نمي شود.
بايد در هر واگذاري چيزي را بدست إورد.
خط هاي قرمز منافع ملي معين شود و روي آن هيچ معامله انجام نشود.
مي دانيم ملي بودن خيلي دشوار است ولي ناممكن نيست.
امتحان كنيد، اگر شما نتوانستيد ديگران مي آيند و آنرا انجام خواهند داد.
باور كنيد مي آيند نه كفن كش هاي قديم بل مردان سرزده از دل درد و اندوه...
استاد مسعود
>>> در پاکستان هیچ شیطان وجود ندارد بلکه شیطان کمبود پرسونل خود را از پاکستان تکمیل میکند.
>>> پاکستان به استبداد طالبان و زندانی کردن زنان جنبه تاریخی، قومی و فرهنگی میدهد و آنرا قابل احترام میدانداما آنرا در پاکستان قبول ندارد مرگ بر رهبران ظالم، فاسد و ضد بشری پاکستان که سیاست یک بام و دو هوا را در منطقه پیشگرفته اند به شعر شاعر افغانستانی(رسول پویان) توجه کنید:
شاعر نتیجه بیش از چهل سال جنگ و اشغالهای سه گانه شوروی، امریکا و پاکستان را این طور گفته است: بعد از چهل سال ویرانی و جنگ و تجاوز در وطن ++ خلق را کردند اسیر یک گروه نابکار
خوب است که ادامه شعر را نیز مطالعه کنید:
جیغ آزادی و پایداری
سال نـو آمد ولی دل ها پـریشان و فگار
در سر مردم نیابی صبر و آرام و قـرار
زیـر سنگ آسـیاب طالبان جـان میدهند
از بـرای لـقـمۀ نانی بـه هـرســو انتظار
خانـۀ بی آب و نـان مردم از گرمی تهی
از دم شمـشیـر استبداد می ریـزد شـرار
نه امید مهـربـانی نـه دلی سـوزد به کس
چشم احساس ودل خون عواطف اشکبار
جشن سـال نـو شـده ماتمسرا بـر خلق ما
تا که بربستند بزم خنده و چنگ و دوتار
مردم از میهـن گریزان اند با دسـت تهی
یا چوزندانی گروگان اند در شهر و دیار
دست وپای مردم بیچاره زنجیرپیچ گشت
بـر سـر آنان فـرو افـتاده کـوه های فشار
هرطـرف گرگان وصیادان دام افکنده اند
تیغ ها در دست و می گردند دنبال شکار
می کُشند، زندان اندازند و تبعید می کنند
خلق مظلوم بـاچه موجودات گردیده دچار
زیر نـام امـربالمعروف تـوهین می شوند
زیـر پـای جهـل افـتـادسـت آبـرو و وقـار
سـلطۀ قـومی بـه نـام دیـن حاکم کـرده اند
پاسـخ حـق و حـقـوق خـلق می باشـد متار
بـا زبـان دانـش و فـرهـنگ ما بیگانـه انـد
کـور و لال و کـر چه می نداند شهد گفتار
کارشان تخریب فرهنگ وتمدن بوده است
چـون که دردل نیست حبِّ کشورِ با اقتدار
رهـبـری خـلق را بیگانگان بگـرفـتــه انـد
نـوکـران بی خرد از خـود نـدارنـد اختیار
بعد از ویرانی و جنگ و تجاوز در وطن
خلق را کـردنـد اسـیـر یک گـروه نـابکار
حـامی افـراطیون جهـل و تاریکی شـدنـد
نزد خلق عـالـم و یـزدان دانـا شـرمـسـار
قـول امریکا و پـاکـسـتان سـرتا پـا دروغ
بس که پیمانها شده گردِ جهان بی اعتبار
ضد تعلـیم و تعلم خـصم فـرهنگ و تمدن
هان! عمرانخان شده بازیگرتاریک شعار
چشم می پوشد ز تاریخ و تمدن با غرض
نیست درکردار و گفتارش میزان و عیار
زن در تاریخ ما شـاهنشه و گُرد یل است
شاعر و دانشور و فرخنده فال و شهریار
سـلطه و اشـغال پاکستان بحرانزا شدست
فـقر و استبداد آوردسـت جـای کار و بـار
دم به دم بحران میهن می شود تند ووخیم
میرود درکام نابودی به سرعت این قطار
مرز و بـوم ما شـده میدان بـازی بـزرگ
چشم عبرت برگشا و پرده ها را برشمار
جهـل افـراطی نـدارد از کـرونـا بـرتـری
میکَشد منصورها برحلقه های تنگ دارد
یک طرف بال وپر آریان را بگشوده اند
سـوی دیگر تیغ طالب را کـردند مرگبار
گـر نگـردد جـیغ اسـتـقـلال و آزادی بلند
می رود بـربـاد عـزّ و آبــرو و افـتـخـار
پـایـداری و تـقـلّا گـوهــر راز بـقـاســت
پشتِ سـرمای زمستان باز می آیـد بهـار
>>> هر کسی که از اول تا آخر بخواند،می فهمد که تو ....هند هستی و داری به نفع هند .... می کنی. اگر مرد هستی، نام آن همسایه شرقی را به زبان بیاوری، تا همه بدانند آن همسایه شرقی کیست. تو اصلا دلت برای افغانیهای جنگ دیده، خانه بدوش، پدر و مادر و فرزند و و و که به دست سربازان جنایتکار آمریکا کشته شدند نمی سوزد! تو از یک چیزی می ترسی، می ترسی وضع افغانیهای بیچاره به کمک آن همسایه شرقی بهتر بشود. تو فقط تو فکر استوانی هستی که ارباب تو به تو می دهد، نه تو فکر خوب تر شدن وضع مردم افغانستان. چقدر .....هستی.....
>>> استادمسعودکاش،ای،کاش،حرفای،شمارادرزهن،وطن،پرستان،حک،شو ،!!،،،،
>>> این کمنت نویس سوم همان یوسفزی پاکستانی است که از وقتی طالب با پاکستان درگیر شده دیگر کامنت نمیگذارد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است