سرنوشت تلخ دست نشاندگان
غنی فاسد ترین و نالایق ترین دست نشانده غرب بود که نه تنها آبروی خود، بلکه حامیان خود را نیز برد. او در زیر دالرها، ماشین جنگی و حمایت امریکا غرق در تکبر، خود شیفتگی، فساد و قوم پرستی شده بود 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۶    ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ کد خبر: 169386 منبع: پرینت

روایت فرار از زبان فاسد ترین مرد سال؛
بحث اول: سرنوشت تلخ دست نشاندگان؛
واقعیت این است که تمام دست نشاندگان و بازیچه های قدرت های خارجی در افغانستان از شاه شجاع درانی گرفته تا اشرف غنی احمدزی وقتی از قدرت کنار زده شدند و بجای شان دست نشاندگان جدید بر تخت بردگی نشست، عین واژه را استفاده می کنند که اشرف غنی می کند:" من قربانی شدم".

بیاد دارم وقتی نیروهای شوروی از افغانستان خارج میشدند داکتر نجیب عین شکوه را از گربچوف می کرد و جالب این است که نجیب روز خروج قوت های شوروی را روز " آزادی افغانستان" اعلام کرد و عکس های خود و شاه امان الله را در روزنامه دولتی حقیقت انقلاب ثور چاپ نموده، مدعی شد که شاه امان الله استقلال افغانستان را از بریتانیا گرفت و داکتر نجیب الله استقلال افغانستان را از شوروی ها گرفت. وقتی دست به فرار نافرجام در ۱۹۹۲ زد و پناهنده در دفتر سازمان در کابل شد این بار باریس هلسن رییس جمهور فدراتیف روسیه جانشین شوروی سابق را متهم کرد که به او" خیانت کرد".

بحث دوم: فرار برای نجات جان و یا جلوگیری از تخریب کابل؟
مظلوم نمایی ها و داستان سرایی های اشرف غنی از فرارش نه تنها نمی تواند خیانت و حماقت او را توجیه کند، بلکه بیشتر او را در لجنزار دروغ پراگنی، بی حیایی و سر افگندگی غرق می کند. او چیزی تازه ای نگفت تقریبا روایت فرار او توسط همدستانش محب و عمر قبلا در رسانه ها گفته شده بود. او با بی شرمی و مظلوم نمایی خواست از زبان خودش روایت ها و داستان سرایی های همدستان خود را بازگو کند و خود را قربانی نشان دهد.

اشرف غنی فاسد ترین، نالایق ترین و ناکام ترین دست نشانده غرب بود که نه تنها آبروی خود، بلکه حامیان خود را نیز برد. او در زیر دالر های سرشار، ماشین جنگی و حمایت سیاسی امریکا و متحدینش غرق در تکبر، خود کامگی، خود شیفتگی، نبوغ کاذب، فساد و قوم پرستی شده بود و تصور هم نمی کرد، که اربابانش بجای تکنوکرات سر سپرده شان روزی تروریستان خون آشام را بقدرت برسانند و خود با سربازان شان از افغانستان فرار کنند.

اشرف غنی باور داشت همان طور که دست او را گرفتند از لجنزار تقلب بیرون کشیده به تخت فساد نشاندند، مطابق به سنایوی دوحه شاید از دست برادران طالبی اش گرفته به کابل آورده در زیر رهبری او دولت ایتلافی بسازند. اما ترامپ و بایدن کلید ارگ را قبلا به ملا برادر بحیث مهره طالب امریکایی مطابق به سناریوی خلیلزاد بجای او سپرده بودند.

در فرجام بازی وقتی اشرف معتقد شد بحیث مهره سوخته دیگر در سیاست امریکا جای ندارد، با فرار خود با همدستی آی اس آی و انتقال قدرت به شبکه حقانی سناریوی خلیلزادی امریکا را در اوج فرار امریکا از فرود گاه کابل نقش بر آب می کند.

واقعیت این است که پیش از فرار امریکا از افغانستان اشرف غنی، دست نشانده شان زیرکانه فرار کرد. اینکه چگونه اشرف غنی از نزد امریکایی ها که فضای افغانستان را کنترول می کردند با ۴ هلیکوپتر، پول های هنگفت و ۵۴ نفر مسافر در روز روشن از کابل تا ترمز و از ترمز به امارت متحده عربی فرار کرد، یک راز و یک سناریوی سری دیگر است که شاید در آینده روشن شود.

اشرف غنی مدعی است که بخاطر جلوگیری از تخریب کابل و خونریزی قربانی داده فرار کرد. این در حالی است که او از ترس جان بخاطریکه به سرنوشت نجیب الله، حلق آویز نشود مجبور شد از کشور فرار کند. خلیلزاد در واکنش به سخنان غنی می گوید:" اگر او ترسیده بود باید از آمریکا کمک می خواست".

غنی تصور می کرد که خلیلزاد او را به طالبان تسلیم می کرد. این در حالی بود که مطابق به اظهارات محب در نیویارکر مدت ها قبل از آمریکایی ها خواسته شده بود که غنی و محب را در برنامه تخلیه شان از افغانستان درنظر بگیرند ولی امریکایی او را جدی نگرفتند.

غنی همچنان مدعی است هیچ نیروی برای دفاع از شهر کابل باقی نمانده بود و ارتش فروپاشیده بود و برای این کار وزیر دفاع را مقصر معرفی می کند. این در حالی بود که خودش بحیث سر قوماندان اعلی نیرو های مسلح افغانستان و محب بحیث مشاور امنیت ملی، هرکاره امنیتی رژیم، سلسله مراتب قدرت در ارتش را در طول قدرت شان از بین بردند تمام صلاحیت ها در دست رییس جمهور و مشاور امنیت ملی متمرکز بود.

هیچ کسی این دروغ را باور نمی کند که غنی می خواست به ولایت خوست برود و مقاومت را از پایتخت و پایگاه شبکه حقانی بعد از وزیرستان شمالی علیه طالبان آغاز کند.
ولی برایش گفتند که ولایت خوست و ننگرهار هم سقوط کرده بود. این در حالی بود که خودش بحیث سرقوماندان اعلی ارتش و محب بحیث مشاور امنیت ملی تمام ولایات شمالی و جنوبی را در ظرف دو هفته به دشمن تسلیم نموده اجازه مقاومت در برابر دشمن ندادند.

قابل یاد آوری است که محب قبلا در صحبت با رسانه ها گفته بود که اشرف غنی می خواست به لوگر و یا پنجشیر برود، ولی بسم الله محمدی امکان مقاومت در پنجشیر را که در محاصره بود خیلی ضعیف توصیف کرده بود.

غنی با مظلوم نمایی به غربی ها می گوید تمام اعتبار، عزت و حیثت او برباد رفته است و قربانی خوش باوری و اعتماد بر شرکای بین المللی افغانستان شده است. اما او پروای تباهی، بربادی، آوارگی، گرسنگی، بی حیثیتی و تحقیر مردم افغانستان در منطقه و جهان را ندارد که در نتیجه خیانت، لجاجت، بزدلی و حماقت خود وی و دارو دسته اش و حامیان خارجی اش شده اند. در نتیجه افغانستان در زیر سلطه برادران ترورستش که خود نقش کلیدی در تقویت و انتقال قدرت به آنان در تحت مدیریت پاکستان داشت، به سختی نفس می کشد.

کاش اشرف غنی کمی وجدان می داشت در ۱۰۰ روزیکه شاهد تباهی افغانستان بعد از فرارش بود بجای داستان سرایی های کودکانه از مردم افغانستان معذرت می خواست و از غلطکاری ها و خودکامگی هایش احساس پشیمانی می کرد.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اشرف غنی
دست نشاندگان
نظرات بینندگان:

>>>   سر قوماندان اعلی/ خاین دروغگو
متقلب اعظم/ فراری بابا در مصاحبه اش گفت که در روز سقوط کابل "می خواستم به خوست یا ننگرهار بروم."
لعنت خدا به این دروغگوی متقلب. شهر جلال آباد حوالی ساعت شش صبح روز ۱۵ اگست مطابق ۲۴ اسد به دست طالبان افتاد یعنی سرقوماندان اعلی تا ساعت ۱ الی ۳ بعد از ظهر حدود هشت ساعت از سقوط یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای کشور اطلاع حاصل نکرد؟؟؟؟
بلی، راست می گوید. چون مصروف سنجش قرار داد های منابع واحد ریاست تدارکات ملی و جمع و تفریق و انتقال پول های که از کدام پروژه چند مانده و به کدام حساب در کدام کشور انتقال نماید؟، بود.
حامد علمی

>>>   وقتی در صف سربازان امریکا برای سخنرانی خروج ترامپ دیوانه وار کف می زدید در آنجا دیگر بحث خروج قطعی بود. بحث خروج ای که در توافق قبلی حتی در زمان ماموریت انتقال مسولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به افغان, سالها قبل شما خود به عهده داشتید. حالا نمی دانم در کجای کار با شما امریکایی ها جفا کردند که هر بار همین حلقه خبیثه جمهوریت تان فرار شرمسارانه تاریخ را بدان گره می زنید. مگر این شما به عنوان متفکر دوم جهان و معاون تان آقای صالح به عنوان نابغه استخبارات قرن, نبودید که از دفاع مستقلانه و خودی فریاد های کاذبانه سرمی دادید ,فریاد های که حتی خود نیز بدان باور نداشتید.
اگر رئیس جمهور و سرقوماندان علی قوای مسلح تا رسیدن طالبان به ارگ از اوضاع این قدر بی خبر بودند جرم بی کفایتی اش به مراتب قبیح تر و سنگین تر از فرار است و در این شک نداریم که جایگاه تان در میان رهبران فاسد و بی کفایت دنیا خیلی هم دقیق و با محاسبه رقم خورده است.
بگذارید قیمت خیانت جمهوریت سه نفره تان را یک ملت سوخته در آتش خاموشانه بپردازند . فقط شما ها در کاخ های مجلل دبی ,سویس , لندن و امریکا آسوده باشید و آرام , و از پول های فرار داده بی حساب مصرف کنید.
نصیر فیاض

>>>   Mohammad Anwar Ahmadi
بابای فراری فکر میکند مردم افغانستان از همه چیز بی خبر اند . سرقومندان اعلی کشور که خودت بودی خائن وطن فروش مادرت را تنها رها کردی

>>>   دقیقاً تحليل مناسب و بجااا
کرکتر و ظرفیت واقعی غنی را آقای ترامپ از همه بهتر شناخته بودد
جناب شان دو بار به حمایت مطلق آمریکایی ها به قدرت رسید تا آخرین روز زمامداری جرحت یک حرف و نقد کوچک علیه کوچکترین فرد و روش کاری انها نکرد. امروز مقصر آمریکا شد.
آمریکا در مقایسه طالب با تو طالب را ترجیع داد تا تو ذليل شده از صحنه خارج شوی. کاری نیک و اقدام خوبی بود.
از تاریخ امضای توافقنامه آمریکایی ها الی فرار غنی هر روز بطور اوسط سه صد نفر تلف میشد اما جناب شان خاطر خونریزی کابل قرار به فرار گذاشت؟
پینچ هزار طالب قیدی را به یک فشار کوچک رها کردی و تا آخر سربازان را علیه طالب شعار جنگ دروغین میدادی.
تا صبح روز فرار قصد نداشت وطن را ترک کند جالب ههه در حالیکه یکسال قبل با گزینش قوماندان میدان هوایی کابل شروع به انتقال پول و ثروت و دارائی کرد
قرار بود از کابل خوست برود به چی منظور؟
تصمیم به انسجام نیروها داشت یا مدغم ساختن.
دلیل که مردم حتی مسولین تقریبا بلند پایه نظام از واقعیت موضوع نا آگاه باقی ماندند چی بودد؟
دلیل دست پاچه شدن و سراسیمگی اضطراب در مقرری های اخیر در چی بودد.
چرا در سقوط ولسوالی ها علاوه براین که تدابیر و اقدامات لازم اتخاذ نشد فرصت به سقوط مراکز ولایات پلانگزاری و هم آهنگی میشدد؟
یک فرصت خوب به بابای پلاستکی بود تا از مردم عذرخواهی و معذرت میخواست سن و سال اش کهنه شده وبه آخر رسیده چانس داشت تا با پوزش خوایی از میزان خشم مردم کاسته میشد. هنوزم گویا اراده و امید خدمت و فعالیت دارد
چهارماه گذشت مردم عزیز ما باز با شنیدن صدای خسته کن و فریب دهنده تکراری حال شان به هم خورد.
سردار کاکر

>>>   Bashir Maidani
آقای ناصر و دیگر همجوران تان .
شما تا به حال خبر هم‌ندارید که آمریکا به افغانستان بخاطر چی کار آمده بود و چی جفای به حق مردم افغانستان کرد ..
شما ها را به مسلی گوسفند استفاده کرد . و به هزار ها تریلیون دلار از افغانستان دوزدید. و رفت همین حالان به برکت افغانستان ۵۰در صد ترانسپورت جهان برقی شد پنج سال دیگر صد درصد ترانسپورت جهان تبدیل به برق میگردد این همه سرمایه از افغان ها است که شما ها به امریکا و انگلستان فروختید .
چرا آمریکا و انگلیس در هلمند جای در جای بود از این خبر دارید کو های لیتیوم را با خود بورد و به همه دنیا فروخت از این خبر‌دارید .
عربها از طریق نفت خود برای ملت خود اسوده گی ایجاد کرد همه عرب را میلیونر ساخت شما چی کردید.
اگر داکتر غنی پنج سال دیگر دوام میکرد آمریکا باید ۵۰درصد این تریلیون ها را قانونی به افغانستان برمیگشتاند ...ثبوت داکتر غنی کنترول آب های افغانستان است .
آمریکا از غنی موش واری ترسید شما ها را استفاده کرد .
حلان بگو نام کی باید فاصد خانده شود غنی و یا هم شما ها

>>>   Fazlkhoda Fetehmohammad
بار ها وبار ها اعلان کردن که ما از افغانستان خارج میشویم،متفکر جهان ایا گپ های مقامات رده اول امریکا را شوخی فکر میکرد یا آن قدر قدرت ونام این چوکی برایش مهم بود که تا آخرین موقع ممکنه این مقام را نگاه کندبرایش مهم نبود که در دوران حکومت داری اش ویا فرارش چقدر مردم به خاک وخون کشانده شدند. این چطور متفکر درجه چندم جهان بود که هر روز وضع از روز پیش گرده خراب وخرابتر میشد واین ادم متفکر جهانی بود ولی در داخل کشور چه میکذشت ان را نتوانست بداند

>>>   در خصوص مصاحبه صوتی اشرف غني با BBC:
تحلیل ها و برداشت ها يقيناً به تفصیل ثبت تاریخ خواهند شد، اما برای امروز:
- در اولين لحظه وقتيكه شنونده متوجه میشود که یک جنرال امنیتی انگريز (نيك كارتر) در نقش يك ژورناليست مصاحبه كننده ظاهر ميشود (بيزو د تركاڼ کار کوي)، «سیتنگ» و پلانگذاري موضوع واضح ميگردد.
- غني با تناقضات متعدد كوشش ميكند كه خود را همزمان در سه نقش تبارز دهد:
الف: يك ولسمشر وطندوست كه شكار توطئه هاى بيروني شده است،
ب: يك بيخير از اوضاع كه شكار حالات شده است،
ج: يك بيگناه كه مورچه زير پايش ازار نديده، يك ملنگ و فقير كه ماديات دنيا را ترك كرده است، تا اخيرين لحظه كوشيده كه به وطن خدمت نمايد.
................
چند اعترافِ شايد ناخواستهٔ اشرف غنی:
- او خانمش را به موقع و پلان شده به خارج منتقل ميكند،
- او در محاسباتش دچار تخيلات رواني خود بوده و تا اخير ندانسته كه پلان امريكا چيست؟
- او اعتراف ميكند كه رييس جمهور خود مختار نبوده،
- او تا حدى بي كفايت بوده كه خوست و ننگرهار سقوط كرده اما منحيث سرقوماندان خبر ندارد،
- ظرفيت و توانايي مديريت قطعات محافظ خود را نداشته كه بى خبرش پاشيده اند! نيروهاى دفاعي و امنيتي را بگذاريد بجايش.
- در روز سقوط معاونين اول و دومش، وزراى دفاع و داخله، رييس عمومي امنيت همرايش نيستند! (پيغمبر خود خوانده كه اُمت ندارد).
- زندگي بالايش چنان چربي و شيريني كرد كه امر و هدايت مشاور امنيت خود را پذيرفت، فرار كرد و ملت را در ورطه گذاشت.
..............
اعترافاتى كه نكرد اما جبر تاريخ اعترافش را خواهد گرفت:
- او يك رواني خود شيفته و خود بزرگ بين بود،
- يافته هاى ذهني اش يگانه واقعيت ممكن در جهان بودند،
- او همزمان سياستمدار، داكتر، انجينير، مدير آب ها، مدير انرژي، مدير تداركات، بانكدار، حقوقدان و قاضي بود، باقي همه احمقانى بودند كه بايد از مغز متعفن و مريض او اطاعت ميكردند،
- مهمتر از همه اینکه او یک دست نشانده بود، در لبنان کشف شد، در امریکا تربیه شد و در خدمت استعمار امریکا بر افغانان نازل گرديد!
................
جالب ترين همينكه يك Game designer سرنوشت بودن يا فرار يك رييس جمهور منتخب را تعيين ميكند. زنده باشيم و بخوانيم كه تاريخ اين تلخكامي افغانستان چگونه نوشته ميشود؟
..................
قضاوت تاريخ كار فردا ها است
درس امروز اينكه:
انانيكه به دلايل متعدد خودكُشي ميكنند، به هر صورت انسانان صادق تر و قوي تر از اين ولسمشر كاغذي اند! حداقل اين قوت وجدان را دارند كه به مجازات خودي تسليم مي شوند!!!
عبدالقدیر بابکرخیل

>>>   Qadamali Nekpai
دروغ نگفته به واقعیت که از هیچ حال واحوال مملکت خبر نبود که موضوع از چه قرار است؟ یک _ دو چوکره نیابتی که داشت هر راست ودروغ شانرا باور میکرد. اونها که وطن را خوب فروختند باز اورا خبر کردند بیا بریم که گپ خرابه تا تمام رسوایی های خود شانرا به گردن این بابای رسوای بی باده مست و بیخبر بیاندازند .

>>>   Bahaar e Mehr
بزرگ‌ترین مبارزه پیدا نمودن پهلوهای پت و پنهان تبهکاری ها ، تاراجگری ها و ویرانگری های حاکمان ستمگر ، شرارت پیشه و بیدادگر به مردم می باشد که توسط
مردی از تبار ازاده گی چون جناب حامد علمی باز تاب یافته است .

>>>   Sayed J Sadat
تاریخ سنگ محک است تاریخ مرد و نامرد را شناسائی و هزاران سال بعد هم برای فرزندان مان صفحاتش را باز و حقایق را بازگو میکند
انسانهای جبونی ،لوده ، دروغگوی وقومګرا که بمقام رهبری یک ملت برسد عاقبت بدنامی را از خود به یادگار میگذارند

>>>   Ferdaws Kawish
توهم غنی، نجیب، شاه شجاع
اشرف‌غنی در گفتگویش با جنرال سرنیک‌کارتر که از امواج بی‌بی‌سی پخش شد اذعان کرد که به متحدان جهانی‌اش باور عمیق داشت اما آنان قربانی‌اش کردند. از سخنانش این طور استنباط می‌شد که او تصور می‌کرد که هیچ وقتی قدرت‌های غربی تعویضش نمی‌کنند و هیچ‌گاهی برای آنان نمی‌سوزد. او حتا پس از امضای توافق‌نامه‌ی دوحه در فبروری سال ۲۰۲۰ و تناقض‌های این توافق‌نامه‌ با اعلامیه‌ی کابل که در همان روز و در حضور دبیرکل ناتو صادر شد، تصور می‌کرد که ایالات متحده صد در صد خارج نمی‌شود و او را قربانی نمی‌سازد. بر اساس توافق‌نامه‌ی دوحه و سیاست‌های ترمپ روشن بود که نیروهای امریکایی صد در صد خارج می‌شوند. این هم واضح بود که با خروج آنان سقوط حتمی است و صلحی در کار نیست، به دلیل این که حاکمان کنونی هیچ انگیزه‌‌ی سیاسی، نظامی و ایدیولوژیک برای حل سیاسی نداشتند. در فبروری ۲۰۲۱ پیش از اعلام خروج بی‌قید و شرط، یک گزارش کارشناسان امریکایی به کنگره نشان می‌داد که با خروج بی‌قید و شرط سقوط حتمی است. اشرف غنی به نحوی اذعان دارد که تصور خروج بی‌قید و شرط را نداشت. نجیب هم فکر می‌کرد که برای روس‌ها نمی‌سوزد، او تصور می‌کرد که مسکو معامله‌ای را که در آن حزب وطن به‌کلی نابود شود نمی‌‌پذیرد، اما روس‌ها در اعلامیه‌ی مشترک کرملین با شماری از رهبران تنظیم‌های ضد نجیب، در اکتبر سال ۱۹۹۱ حاضر به قبول یک رژیم اسلام‌گرا در افغانستان شدند. این اعلامیه نشان می‌داد که چنین رژیمی برای مسکو قابل تحمل است به شرط این که جنگ به آن‌سوی آمو نرود. نجیب در سال ۱۹۸۸ هم به این باور بود که روس‌ها صد در صد خارج نمی‌شوند. در توافق‌نامه‌ی دوحه هم از حکومت اسلامی پسا توافق سخن گفته شده است، گنجاندن این عبارت در آن سند نشان می‌داد که دو طرف از نظم پس از بن و قانون اساسی ۲۰۰۴ در غیاب حکومت وقت عبور کرده اند. این عبارت هم‌چنان نشان می‌داد که برای قدرت‌های بزرگ روی کارآمدن یک رژیم تندرو دینی در افغانستان در صورت دریافت تضمین امنیتی امر ناگوار، اما قابل تحمل است. در سندی که سرویلیام مکناتن با سران نیروی ضد انگلیسی در کابل در سال ۱۸۴۲ مذاکره کرد، از سلطنت شاه شجاع عبور کرده بود و او هیچ در جریان نبود. شاه شجاع را سران نیروهای ضد انگلیسی به رهبری قبول می‌کردند در صورتی که به جنگ انگلیسی‌ها می‌رفت اما او تا چند ساعت قبل از کشته شدنش به این باور بود که هند بریتانیایی با بارک‌زایی‌ها تعویضش نمی‌کند. توافق‌نامه‌‌ی دوحه، اعلامیه‌ی اکتبر سال ۱۹۹۱ و پیمان ۱۸۴۲ محتوای تقریبا مشابه دارند. من پس از امضای توافق‌نامه‌ی دوحه در یک مطلب نوشته بودم که این وضعیت تکرار سناریوی خروج انگلیسی‌ها، روی کارآمدن مجدد دوست محمد خان و مرگ شاه شجاع است. به نظر می‌رسد که اشرف‌غنی به رغم تاریخ‌دانی‌‌اش متوجه این شباهت نشده بود. اما با وجود این واقعیت، غنی اگر در داخل کشور، زندانی یا اعدام می‌شد، عمر سیاسی جاودانه می‌یافت.

>>>   نجیب الله از برنامه روس ها کاملا مطلع بود. روس ها برایش نقشه را داده بودند، چونکه ببرک کارمل با نقشه روس ها مخالفت داشت. داکتر نجیب الله همه چیز را می دانست.
روس ها پس از برآمدن شان از نجیب الله حمایت کردند و این حمایت زمانی قطع شد که روسیه دچار تحولات داخلی شد.
اسدالله ندیم

>>>   Ferdaws Kawish
پس از همان تحولات داخلی، سران تنظیم‌ها به استثنای یکی‌دو نفر در اکتبر سال ۱۹۹۱ به مسکو دعوت شدند و با کرملین یک اعلامیه‌ی مشترک صادر کردند که در آن بر ایجاد یک حکومت اسلامی انتقالی تاکید شده بود. محتوای آن اعلامیه با توافق دوحه شباهت دارد.

>>>   Wahid Payman
افغانستان در طول تاریخ این‌قدر غریب و بی‌کَس نشده بود. طی ۲۰ سال گذشته نسلی پرورش یافته بودند که دانش، آزادی و ارزش‌های بشری زیادی را فرا گرفته بودند. آن‌ها تصور نمی‌کردند که روزی همه‌ی این ارزش‌ها، بی‌ارزش می‌شوند.
امروز دلم خیلی گرفت، در صفحات دو تن از استادان برجسته دانشگاه هرات دیدم که کشور را ترک کردند. آن‌ها تا سطح دکتورا در هند و ایران تحصیل کرده بودند. سپس به افغانستان آمدند تا داشته‌های خود را برای نسل بعدی انتقال دهند.
تقریبا اکثر استادان دانشگاه و صاحبان فکر یا افغانستان را ترک کردند یا در صدد ترک هستند. آن‌ها از آینده کشور ناامید شده‌اند. بسیاری‌ها عشق بازگشت به افغانستان دارند، اما افغانستانی که فرمانروایان آن به تنهایی، طالبان نباشند. فرامان‌روایان آن به دانش، علم، آزادی و عدالت باور داشته باشند. در غیر آن کسانی که کشور را ترک می‌کنند، مقصر نیستند و انتخاب دیگری ندارند.

>>>   من فرار کردم.
من از بی کاری و بی پولی و گرسنگی فرار کردم .
غم نانی که شما الان در موردش می‌نویسید من ماه هاست همرایش زندگی میکردم ولی عزتم و آبرویم را ندادم ، من برای معاونت ولایتی سمنگان پیش رفتم، برای خیلی کارها پیش رفتم برای خبرگزاری اقتصادی تلاش کردم و پیش رفتم ولی در مقابل ش و برای اجرایی شدنش عزتم را ندادم ، منِ فراری، از گرسنگی، از نشدن ها ، از وعده های رنگی که باید زیر خواب خیلی ناکس ها میشدم فرار کردم .
خوشحالم که فرار کردم
در حال این فرار با یکی از کارمندان دفتر بانو اول روبه رو شدم من از خود کشی یک قهرمان فوتسال گفتم ، من از خداحافظی برادرم (علیرضا) گفتم در مقابل از نرفتن به سفر و چکر های کارمندان دفتر بانو اول و بورس نشدن ها شنیدم ، من فرار کردم و خوشحال از این بند ، از این بی عزت شدن ، از این بی ابرو .
من فقط میتوانم بجایی تمام ملت افغانم از تک تک کارمندان دفتر بانوی اول که بورس نشدن که چکر و سفر خارج نشدن عذر خواهی کنم منِ فراری ...
مهسا قربانی

>>>   يك جوان كاكه پيدا نشد كه يك تكت برگشت بگيرد؟
نفر ميخواسته به خوست برود حالا چهار ماه است با يكصد و شصت ميليون دالر در امارات است !
فاصله ي زيادي بين امارات و امارت نيست . بيايد و با برادران بزرگ خود بيعت كند حتمن در اين مدت ريش جناب عالي هم رسيده است و لونگي هم جاي نيكتايي را گرفته … پس مشكلي ديگري نخواهد باشد!
سمیه رامش

>>>   Miraqa Rahimi
در طول تاریخ غلامان وطن فروشان خائین ها قومگرا ها معلوم است شرم هم خوب چیز است که متاسفانه بعضی ها ندارد باز هم از یک شخص که واقعآ وطن را بر باد کرد دفاع می‌کنند.

>>>   Abdulhalim Qarizadah
این همانفراست که مردم اورازیاد وطن دوست فکر میکرد ،برایش روی بیریق ملی کشور میلیون ها امضا جمع کردن وازهرات تحف دادن ای شخص اول تراز همه وطن رافروخت.

>>>   اشرف غنی یک قهرمان است که از افغانستان گلم دزدان ولندغرانی جهادی را جمع کردو بدون خون ریزی صلح را در افغانستان برقرار نمود.
زلمی

>>>   اشتباه از انسان عادی سرمیزند و بعدا متوجه میشود ولی دیوانه زنجیری که دیگر خودش در کل اشتباه است
حکمرانی هفت ساله ی یک دیوانه مطلق بر ملت ما دلیل بی خبری ، غفلت ودر کل نااگاهی خود ما است
ما باید قبل از ایننکه یک دیوانه را محاکمه کنیم باید خود را مورد بازپرس جدی قرار دهیم
....بر غنی دیوانه
داود

>>>   Hamed Elmi
آه،
از تفاوت راه،
دو پاره ی آهن از يك بوته گاه،
يكی نعل ستور و ديگری آيينه شاه
اگرچه تشابهات فراوان میان این دو زمامدار پیشین، خصوصا تلاش برای فرار از کشور، وجود دارد ولی یک فرق فاحش را از تجربه/ دیدگاه خود می نویسم اینکه:
زمانیکه جنگ در اطراف شهر جلال آباد، حوت ۱۳۶۷، و بعدا در خوست، حمل ۱۳۷۰، درگرفت، بنده خبرنگار بودم و از هر دو جنگ گزارشات و مقالات فراوان نوشته ام. در زمان جنگ های اطراف شهر جلال آباد و جنگ خوست که منجر به سقوط آن گردید،‌ داکتر نجیب الله سر قوماندان اعلی قوای مسلح حکومت اش بود. از مصاحبه ها و مخابره های فرماندهان حکومتی و جهادی آن زمان بر می آمد که نامبرده بطور بیست و چهار ساعته پای مخابره نشسته و جنگ را رهبری و خبرگیری می نمود. حتی برنامه خواب و استراحت آن به کسی معلوم نمی گردید چون ساعت دوی شب، چهار صبح و یا بعد طلوع آفتاب خودش مستقیما با جنرالان نظامی و کدرهای استخباراتی اش به تماس می شد و جزییات را مو به مو می پرسید.
اما
امروز با در نظر داشت پیشرفت سرسام آور تکنالوژی ارتباطات، تلیفون های همراه و دهها وسیله دیگر، شهر جلال آباد حوالی ساعت شش صبح ۲۴ اسد ۱۴۰۰ بدست طالبان می افتد، در حالیکه والی آن ولایت هم یکی از کسانی بود که تاج تقلب را بر سر فراری بابا گذاشت، و شهر خوست ساعت ۱۰ صبح همان روز ۲۴ اسد سقوط کرد ولی فراری بابا، سرقوماندان اعلی قوای مسلح، هشت ساعت بعد از سقوط جلال آباد چهار ساعت بعد از تصرف خوست به دست طالبان به ساعات بین دو سه بعد از ظهر (طیارات هلیکوپتر به ساعت ۲:۱۵ بعد از ظهر از ارگ پرواز کردند.) می خواهد به آن شهرها فرار کند و آن زمان برایش گفته می شود که خوست و جلال آباد تسلیم شده است.
بی کفایتی و خیانت ی بزرگتر از این را سراغ دارید؟
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

>>>   Hamed Elmi
فرار نکرد پس چه عمل ی را مرتکب شد؟؟
عده ی از کابران شبکه های اجتماعی به مجردی که لغت "فرار" را در جلو یا عقب اشرف غنی بیندازی با صد دو دشنام بدرقه ات می کنند. حال می پرسم اگر فردا شخصی تاریخ کشور را بنویسید، صرف نظر از عوامل و زمینه ها و صد در صد جعل کننده/ متقلب تاریخ هم باشد، خارج شدن اشرف غنی با دار و دسته اش از ارگ/ افغانستان را به جز از "فرار ایشان" چه خواهد نوشت؟

>>>   بحث روی فرار: درحالیکه معاون ریس جمهور،وزیر دفاع، و رئیس امنیت جلوتر از قوماندان خود فرار کردند. ضمنا تمام روسای جمهور جهان با رویداد فرار، تبعید، مرگ، حبس، اسارت روبرو میشوند. یک هوا پیما ایرفورس همیشه برای فرار رئیس جمهور امریکا آماده باش است. عوامل سقوط چه بود؟

>>>   زمانی که یه شخصی در تنگنایی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرار می‌گیرید و خل می شی و از راست و دروغ چیزی حالیت نمیشه و خصوصا که سر سپرده و غلام و برده هم باشی و در یه سیاست تو خالی هم ، و باید چند حرف و کلام و چرت و پرت های رو سر هم کنی تا خودتو از بار ملامت تیریه کنی و این همان جوری است که جناب آقای غنی از خودشون تبارز میده ،اخر مرد حسابی ، مردم جهان آنقدر که احمق نیستند که ندونن دوتا دو تا چهار تا میشه به گفته بعضا پنج تا هم میشه که نمیشه این قانون معادلات حساب است و الآن همه توی قرن بیستم یکم و قرن ربات ها همه دارند زندگی می کنند در افغانستان یه دختر بچه 10 ساله هم میدونن سیاست یعنی چیه ، و این و با این چرندیات می‌تواند خودتو نبریه کنید ؟ نه ، و جنابعالی که ریس جمهور یه کشور 35 میلیونی و با آن همه ارتش ،کد نمبر چند و اداره امنیتی و... چجوری آنها فلج و حق دفاع کشور رو از آنها گرفته اید ؟ آنها رو مجبور به ترک کشور و اسیر ظلم کشور های اجنبی نموده اید خدا ازت می گذرد ؟ البته که نه تو باید تقاص پس بدهند و جوانان ، ارتشیان دفاعی کشور با داد و گریه که دل انسان های وطن پرست با درک رو می سوزاندند که حق هیچ فایر رو به ایشون ندادید و کشور رو راحت به دشمنان این مرز و بوم تحویل دادند و این گند که زدید و الان که اجازه افشای اونو ندارید ، این سیاست جهانی است که 10و یا 15 سال بعدشم گندش در میاد ، که چجوری راحت به فرماندهی ابر قدرت ها کشور رو نا بود کرده‌اید و کشور رو به قرن حجر بردید آن زمان که آب از آسیاب افتاد و هیچی به هیچی و بالای قبر حقیقت فاتحه خوند

>>>   این نیمه انسان پست و رزیل باید محکمه شده و بدار آویخته شود تا جهان بداند که مردم افغانستان چنان که آن ها تصور میکنند، بی غیرت و بی حیثیت نیستند. این مردم از پیشوایان کاذب و خاین خود حسب می گیرند و آن ها را در صورت اثبات خیانت به دار می آویزند.
سباوون اسدی

>>>   بعد از سقوط حفیظ الله امین قصاب و باندش حکومت کارمل به تمام تحصیل کردگان و وطنپرستان پیام عودت به وطن را اعلان کرد از همه خواست تا بیایند و این وطن را یکجا بسازیم.
اما از هر گوشه صدا بلند شد ..تنظیمها به حکم امریکا و پاکستام و ایران فریاد بر میاوردند که وطن را کفر گرفته است جهاد بر ضد این ملحدین روا است.
بعضی فریاد کشیدند که کارمل دست نشانده و وطن فروش است{{ تا بحال هم کسی ثابت نتوانست بکند که کارمل چند بلست این خاک را به روسها فروختنه است}} ماوویستها افغان ملتی ها دگر حزبک های خردو کوچک همه با امپریالیزم و غرب و صهیونیزم پاکستان هم اواز شدند همه به یکصدا اواز مخالفت را بلند کذدند...
در سال ۲۰۰۲ امریکا بنام مبارزه با تروریزم به افغانستان حمله کرد . اشغال کرد. همه مهر تایید گذاشتند.همه همکار قلمی و سیاسی با امریکا شدند. دگر نه از گروه احمد شاه مسعود نه از سیاف شیطان نه از طرفداران مولوی خالص نه از رهبران حزب وحدت حزبیکه به دستور ایران ایجاد گردیده بود صدای اعتراض بیند شد هیچ کس نگفت که افغانستان اشغال شده است .هیچ کس نه گفت که کفار به افغانستان امده اند... هیچ کس نه گفت که امریکاییان در قندهار هر روز جنایت میافرینند و کشتار دستجمعی میکنند بعدا بر اجساد وطنداران ما را از خرد ادرار کرده و بعدا اجساد را اتش میزنند.
هیچ کس نه گفت که طیارات بی پیلوت امریکایی اطفال را هدف قرار میدهد
همه همه چیز را فراموش کرده بودند و فقط به فکر پر کردن جیب های خود بودند....این است تعریف شما جهادی ها تکنوکراتها امیرزاده ها اکرم اندیشمند ها داکتر اسپنتاها ....
همین شمایان بودید که کرزی و غنی توانستند بر مسند قدرت باقی بمانند.
شما نظام پرچمی ها را تکذیب کردید و تا توانستید بنام جهاد وطن را تخریب کردید و حالا هم هر روز سر مقاله مینویسید و گاهی کرزی و گاهی اشرف را بز بلا گردان میسازید.
اقای امیر زاده گاهی به این فکر افتاده اید که ملا قسیم امرالله صالح و ده پنجشیری جمعیتی دزد تان از کدام راه ملیونر شده اند گاهی انها را مخاطب قرار داده اید که نزد ملت حسابده استند.
شما از دکتور نجیب الله یاد کرده اید...کاش نیمی از شخصیت فهمد درایت و کاردانی او را مجاهدین به شمول احمد شاه مسعود میداشت. اگر ده فیصد
کاردانی و لیاقت او را میداشتند بعد از انکه در سال ۱۹۹۲ به قدرت رسیده بودند وطن را برباد نمیکردند...
دکتور نجیب الله یک وطنپرست بی مثال بود. از قدرت و عظمت او پاکستان در هراس بود ...پاکستان میدانست که اگر نجیب الله زنده باشد در اینده نه طالبی و نه جهادی دزدی را میتواند به قدرت برساند.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان بهترین فرزندان سرسپرده در دامن خود تربیه کرده بود که با دادن سر های شان از وطن دفاع کردند. از سپاهیان انقلاب تا جنرالان همه در خدمت وطن بودند...از شکرالله سنگر از نورالله شهید تا خلیل ارین زاد شهید از هزاران سر سپرده این حزب که در بستر قبر های گمنام خفته اند... و اکنون فامیل هایشان در فقر به سر میبرد بخاطریکه انها از اموال و دارایی ملت دزدیدی نمیکردند .
بلی حزب با تاسف افراد خاین نیز در دامن خود داشت .. اینها افراد ابن الوقت و خاین به ارمانهای مردم بودند. یکی از خاینین فرید احمد مزدک
پنجشیری است...این خاین کسی است که بنده را به حزب جذب کرد زمانیکه هنوز متعلم بودم. من تا کنون براه و رسم حزب خود وفادارم ولی این پست فطرت با بی شرمی در مصاحبه هایش با بی بی سی
چرندیات میگوید . یکی دگر از این خاینین سلیمان لایق است. عبدالوکیل
عبدالظهور رزمجو ...اینها خیانت به خونهای ریخته شده ای اعضای حزب کردند اینها به رهبر خود ببرک کارمل مردم خود و ارمانهای خود خیانت کردند...و در اخیر نجیب الله را بر باد کردند...
اقای امیر زاده
با انچه پاکستانی ها فخر میکنند شما فخر نکنید. انها دکتور نجیب را کشتند و شما هم به گونه ای طعنه به روح او میزنید.
اگر امروز نجیب زنده میبود نوبت مجاهدین دزد و کرزی غنی اسپنتا های خاین نمیرسید...
سینا

>>>   درعهد غ معدود زنان وکسانی بودند که با رولاغنی خانم خارجی اشرف غنی رابطه داشتند ونان شان از طریق رولاغنی، روغنی بود.بخش مهمی از قدرت را این خانم‌درقبضه‌داشت، از پول تا عزل ونصب ها. این بانو به هیچ قانون وکتابی ارتباطی به افغانستان نداشت.خوبی ط این است که درکل بانوی اول وآخر ندارند همه را به یک چشم بد می بینند.
Naqib Arwin

>>>   سال 2021 میلادی با تمام مشقت اش، با تمام درد ورنجش، باتمام سختی ومرارتی که برمردم ما وبر سرزمین غریب و ویران ما تحمیل کرد ساعات آخرش را در حال سپری کردن است.
سالی پر از نکبتی که قدرت های بزرگ به سرکردگی آمریکا بعد از بیست سال جنگ وکشتار ومعامله غیر انسانی با طالبان؛ افغانستان را ترک ومردمش را در پای دار و درزیر دشنه ی تروریستان آدمخوار بین المللی تنها گذاشته وچشمانشان را بر روی تمام جنایت ها وخیانت های طالبان وسیه روزیهای مردم بی پناه بستند ودرکنج عافیت استعماری خویش آرمیدند.
سالی که ریس جمهور اشرف غنی با تمام بی تفاوتی وعدم احساس مسوولیت، نادیده گرفتن خون بیش از صدهزار سرباز وافسر شهید در راه دفاع ازوطن و مظلومیت خانواده های شان، یگجا با همفکران وهمقطارانش از کشور فرار ونجات جانش را بر زندگی چهل ملیون انسان این سرزمین ترجیح داد.
رییس جمهوری که با خیانت وفسادش تاریخ افغانستان را در سطح بین المللی مخدوش ساخته وبا کارنامه سیاه وننگینش در زمره نا کار آمدترین وفساد پیشه ترین روسایی جمهور جهان قرار گرفت.
با این همه؛ با بیم وامید به سال 2022 چشم دوخته ایم وآمدنش را به تمام خوبان و عزیزان هموطن در داخل وخارج تبریک می گویم ازخداوند سعادت وآرامش همگانی را خواهانم!
سال 2022 برشما مبارگ!
M Hussain Azizi

>>>   مصاحبه‌ی آقای اشرف‌غنی در سطح داخلی دو گروه از مخاطبین دارد.
نخست عام مردم به شمول کارکنان دولت
این گروه درد سوزانی در سینه دارد. این گروه شوکه است و نمی‌داند که چه بلایی بر سر آن‌ها آورده اند. ولی یک چیز را به‌خاطر باید سپرد که این گروه روزی در دادگاه وجدان اجتماعی عاملان سقوط را محکوم خواهد کرد.
از سویی هم کارمندان دولت قربانی اصلی رفتن آقای غنی هستند. این گروه به ویژه بخش نظامی، پولیس و استخبارات در کمین مرگ‌بار زندانی هستند. هر سیلی که به روی سربازان حکومت قبلی کوبیده می‌شود، وجدان همه را تکان می‌دهد.
دوم گروه کاوش‌گر
گفت‌وشنود های غنی و مشاورینش به پرسش‌های اساسی کاوش‌گران و تحلیل‌گران پاسخ نداده اند. من سه پرسش مهم را در میان می‌گذارم:
نخست، این‌که امریکایی‌ها با ط.‌البان معامله کردند، درست است. اما پرسش این‌ست چگونه شد که امریکایی‌ها ط.‌البان را ترجیح دادند؟ این‌جا نقدی بر آقای غنی موجه است. وی نتوانست به مشکل داخلی بپردازد. جمعیتی‌ها، حزبی‌ها، وحدتی‌ها، جنبشی‌ها، شورای نظاری‌ها و همه‌ی معامله‌گران دیگر به سان کرزی و عبدالله ریشه حکومت را خشکانیدند. غنی به این باور بود که با چند مشاور جوان و سخن‌گویان بی‌تجربه در ارگ می‌تواند گروهی از این بازی‌گران خطرناک و بازماندگان جنگ سرد را مدیریت کند.
دوم، غنی تا روز های اخیر حکومت بر پنج حلقه ترسیم‌شده به نام سیاست خارجی تاکید می‌کرد. حالا که متقاعد و بی‌کار است، بهتر خواهد بود تا سیاست خارجی برخی از دولت‌های هم‌سایه به ویژه ایران، هند و پاکستان را مرور کند. آن‌گاه آن‌را با روی‌کرد پنج حلقه‌ای خود مقایسه کند. بد‌تر این‌که غنی وزارت خارجه را در شورای امنیت زندانی کرده بود. پس چگونه انتظار داشت تا جهان به جای غنی طالبان را برنگزیند.
سوم، قوای مسلح چه شد؟
غنی علاقه‌ی زیاد داشت تا خود را سر قوماندان اعلی قوای مسلح بنامد. آیا در شرایط جنگی می‌توان با وزیر دفاع معلول جنگید؟ آیا می‌شود با وزیر داخله‌ی که فعال جامعه‌ی مدنی بود امنیت، نا امن‌ترین کشور جهان را تامین کرد؟ آیا می‌توان با استخبارتی که استقلالیت استراتژیک‌اش را یک متخصص IT محصور کرده بود، دشمن‌شناسی کرد؟ غنی مشکل جدی در رهبری قوای رزمی، امنیتی و استخباراتی داشت.
در این‌که خلیل‌زاد نقش ویران‌گری در این روند داشت، شکی نیست. این درست است که دکترین جنگ در واشنگتن تاکتیک تازه‌ای را پیرامون وضعیت در منطقه برگزیدند. این‌ درست است که دورنمای اقتصادی امریکا در باب جنگ با آمدن دموکرات‌ها دگرگون شد. اما عالمی از فکتورهای داخلی سبب شد که سناریوی ۱۵ آگست را می‌توانست به گونه‌ی بهتر مدیریت کند. این شکست استراتژیک را غنی و مشاورینش باید اعتراف کنند و از مردم پوزش بطلبند.
در اخیر این‌که، به باور من تا آقای غنی و مشاورین‌ش به این پرسش‌های اساسی پاسخ‌های موجه ارایه ندهند، حق ندارند در مورد آینده‌ی سیاسی افغانستان سخن گویند. این‌کار اهانت به ضمیر اجتماعی است.
Malek Sitez

>>>   سه اعجوبه‌ی داخلی که مسبب وضعیت امروزی هستند.
غنی
بربریت و قبیله‌گرایی در سیمای یک متفکر
مطلق‌گرایی و استبداد قومی در وجود یک دموکرات
فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی در سیمای یک تکنوکرات
مافیای مستکبر سه نفری در وجود قهرمان جمهوریت تقلبی
کرزی
ترویج استبداد ط‌البانی در سیمای برادرخواندگی
نبود فهم و معنا از دوست و دشمن در وجود بی‌برنامه‌گی
فریب، بهتان و سرخورده‌گی در سیمای یک شخصیت سنتی
مافیای خانوادگی، گروهی و عشیره‌ای در وجود یک خان قبیله
عبدالله
کلی‌گویی، سطح‌نگری و بی‌برنامه‌گی در وجود اپوزسیون همیشه‌گی
مطیع، ساده‌نگر و بی‌استقامت با شعار های کلان ولی همیشه مغلوب
نامزد انتخابات خسته‌گی ناپذیر در وجود هم‌پیمانان بی‌مایه و بی‌ثبات
شیک‌پوش، شیک سلیقه و شیک رفتار در وجود یک دیپلومات بی‌ثبات و ناکام
یادداشت ضروری
این سه اعجوبه تنها پدیدآوران وضعیت داخلی هستند. من مسببین خارجی را به خوبی می‌دانم و به آن‌ها خواهم پرداخت.
Malek Sitez

>>>   با سلام!
من مصاحبه ی اشرف غنی رییس جمهور قبلی را با بی بی سی شنیدم. این مصاحبه از سر تا پاه بی محتوا و دروغ های شاخداری بیش نبود. مخصوصآ در جای گفت که محبوسین طالبان را بزور آزاد کردند، در حالیکه خودش بارها گفت که ما از محبوسین تعهد گرفته ایم که دوباره به جنگ نروند و نمیروند. و ما از تمام موضوعات در مذاکرات دوحه به جریان هستیم.
آن وقت چرا این حرف ها را نمی گفت؟
در افغانستان معمول است وقتی پهلوانی در کشتی زمین میخورد باز بهانه میآورد که نیکرم تنگ بوده.
این یک آدم دروغگوی، فریب کار، ترسو و میان تهی در سیاست، مدیریت و اقتصاد بوده و است. بارها می گفت که ما شیر هستیم شیر، هرکس نزدیک شود او را میخوریم، اما حالا میگوید که ترسیدی و فرار را بر قرار و ایستادگی ترجیح داده است. در آخرین روزهای تان به امان الله خان قهقه خندیدید و گفتید که فرار کرده است اما دیر نپایید که خودتان فرار کردید.
بهترین راه برای اشرف غنی و دلقکان و بلی گویان نزدیکش اینست که از مردم افغانستان معذرت بخواهند و بگویند که ما نه لیاقت رهبری را داشتیم و نه اهل حکومت و سیاست بودیم و نه در آن هم هستیم.
اینهای که در حمایت از اشرف غنی بودند بهتر است دیگر در رسانه ها حاضر نشوند و با دروغ های شاخدار شان از این بیشتر مردم را جاهل و احمق نپندارند. و بر زخم های مردمی زخمی و داغدیده ی افغانستان نمک نپاشند.
احمد سعیدی

>>>   درک رفتار امریکا سخت نیست. آن چه سخت است عبرت نگرفتن یک دست نشانده جدید امریکا از سرنوشت دست نشانده های قبلی است. در ایران محمدرضا شاه پهلوی پس از کودتای 28 مرداد علیه مصدق به پشتیبانی امریکا و انگلیس به قدرت بازگشت. اراده چندانی از خود نداشت و همین که خواست تا با نفت منافع غرب را به خطر بیندازد پشت او را به آسانی خالی کردند.
در مورد حاکمان کشورهای جعلی حوزه خلیج فارس که پدرانشان دست نشانده انگلیس بودند، تاجایی که منافع امریکا اقتضا میکرد اینها گاو شیرده بودند و به پشتوانه امریکا در یمن و عراق و سوریه و لبنان دخالت بیجا میکردند. ولی امروز منافع امریکا در بی اهمیت دانستن منطقه و تمرکز بر چین است، پس به آسانی پشت این حاکمان را خالی کرده و میکنند.
این رفتار امریکا با دست نشانده ها یک روند تکرار شونده است. ادم باید خیلی احمق باشد که با لبخند امروز آنها احساس کند جای پایش قرص و محکم است. ولی قدرت چشم حاکمان را کور میکند. غنی هم همین بود. میدانست چگونه در انتحابات حداقلی و با دخالت امریکا به ارگ رفت ولی قدرت چشم او را کور کرد و بیش از حد به امریکا تکیه کرد.
امریکا غنی را به قدرت رساند تا سه کار عمده انجام دهد.
اول دشمنی میان مردم افغانستان و ایران که خود دو نمود داشت. اول در قالب دشمنی با زبان فارسی و دوم گوشه و کنایه زدن به ایران توسط خودش و نزدیکانش.
دومین وظیفه غنی از بین بردن قدرت های محلی مانند اسماعیل خان بود. درست است که شاید مردم دل خوشی از او نداشته باشند ولی در روزگاری هم برای هرات امنیت آورد هم وقتی به قدرت رسید آبادی ها و زیرساخت هایی را درست کرد. این مساله باعث قدرت گیری اقوام میشد و دیگر پشتون ها نمیتوانستند سلطه خود را حفظ کنند.
اسماعیل خان و هرات نمیتوانند با ایران رابطه بدی داشته باشند چون هنوز خوی خراسانی دارند. همینطور اغلب تاجیک ها. ولی اشرف غنی همه را نابود کرد و واژه تحقیرآمیز جنگ سالاران را وارد ادبیات مردم کرد.
غنی برای یک هدف امریکا آمده بود و آن ایجاد شکاف میان ایران و افغانستان بود و خود هم یک ژن پلشت قبیله پرستی داشت. هر دو را بخوبی رشد داد. و وقتی امریکا دید منافعش در مذاکره با طالب است غنی را به هیچ گرفت گویی افغانستان دولت مرکزی نداشت زمانی که امریکا مذاکره با طالب را شروع کرد.
وقتی تاریخ مصرف غنی سررسید امریکا به راحتی مانند یک دستمال توالت او را دور انداخت. این همان رویه مرسوم انگلیس و امریکاست. کسانی چون غنی باید کمی عقل داشته باشند و درس گیرند. طالب هم بهره چندانی از عقل نبرده است و همان راه غنی را دنبال میکند. فعلا بجای امریکا پاکستان را به عنوان خدا میپرستد ولی التماس میکند تا امریکا بپذیرد و او را به خربندگی بپذیرد.

>>>   Rustam Rooshangar
یکی از عادت‌های بد ما تاجیک‌ها این است که در "حریم خصوصی سایر اقوام" زیاد مداخله می‌کنیم. منظورم از حریم خصوصی سایر اقوام، مسایل درون قومی سایر اقوام است که به ما ربطی ندارد و به منتقدین و تحلیل‌گران دیگر اقوام ربط دارد.
به‌گونه مشخص به واکنش‌هایی اشاره دارم که در چند روز اخیر شماری از تاجیک‌ها به نشر عکسی داشتند که در ان جمعی از هوادران محمد محقق، رهبر یکی از شاخه‌های حزب وحدت، به استقبال او در ایران گوسفند کشتند. این‌ موضوع به هزاره‌ها ربط دارد و نه به تاجیک‌ها. تاجیک‌ها در همچو موارد نباید موضع‌گیری داشته باشند.
فراموش نکنیم که هزاره‌ها و شخص محقق یکی از متحدین ما تاجیک‌ها در مقاومت اول بود، در بیست سال اخیر نیز او هر چند گاهی در کنار سیاسیون حوزه مقاومت قرار گرفت و در چند ماه اخیر نیز گزارشی از تلاش او در جهت مخالفت با جبهه مقاومت به نشر نرسیده است.
ما تاجیک‌ها باید یاد بگیریم که از کی، چه وقت، چرا و چگونه انتقاد کنیم و انتقادما چه مبنا و پیامد دارد و چه تاثیری بر روابط قومی ما با سایر اقوام خواهد داشت. ما تاجیک‌ها در مبارزه با طالبان نیاز به اتحاد با هزاره‌ها و ازبیک‌ها داریم.

>>>   اقای سینای عاشق اندیشه سوسیالیسم کمونیسم مائوییسم یک سئوال؟ این حزب دموکراتیک خلق افغانستان ویا بعدها حزب وطن چه جایگاهی در سیاست این مملکت دارد که تو میلیشیای لافوک متوهم صدا بلند کرده ای؟
خودت می خواهی بدانی هم مسلکان وطن فروشت در کجا استند؟
به نقل رسانه ....پس از آنکه مجاهدین، قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، تعداد زیادی از اعضای حزب به خارج از کشور فراری شدند؛ و حدود بیست حزب را بنامهای مختلف تأسیس نمودند از جمله حزب مردم در اروپا به رهبری داوود کاوش، حزب متحد ملی به رهبری نورالحق علومی و نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان به رهبری شیر بزگر در افغانستان یکی از قوی‌ترین حزب روشنفکران بشمار می‌آید. این حزب‌ها به صورت علنی فعالیت سیاسی دارند...این بیست حزب در روزهای خون و آتش و فقر در خارج چه غلطی می کنند؟!خودم به شما می گویم اینان از کنار سیاستهای خود پیسه جورکردند تا روزگاری خوش باشند.واگر تو از قافله عقب مانده ای به دلیل داشتن مغزی به اندازه فندق است نه وطن پرستی! حال عصبانی استی که چراسهمی به تو نرسیده است؟
این دومین بار است که با تحلیل های بچگانه در افغان پیپر چرندیات می سازی، یک کلام: مردم این دیار به همان اندازه که از مجاهدین بدشان میاید که از رفقای خلقی وپرچمی شما متنفر استند.میدانی چرا؟ چون اول بار شما بودید که متجاوز (شوروی) را به این خاک مقدس راه دادید. همین شما وطن فروشان بودید که دردیوار استوار حکومت روزنه ایجاد کردید.به نظرم متجاوز متجاوز است چه امریکا باشد وچه روسیه اما خودت نظرت این است که متجاوز خوب داریم و متجاوز بد! کمی هم بشرمید ای بنیان گذاران خرابی و ویرانی افغانستان زیبا...

>>>   عاقبت تکیه کردن به کشور های بیرونی بدون اینکه به خواست مردمش اتکاٰٰ داشته و احترام بگذارد هیچ وقت مردم افغانستان حرف ویرا باور نداشتند ، غرق در تکبر و دالر و غرور کاذب به خیال خودش که یک عده از فاشیست ها مانند خودش از او حمایت خواهد کرد رفتار وی این حفیظ اله امین بود 👿

>>>   محترم رستم روشنگر
هسته حزب وحدت اسلامی افغانستان توسط رهبری جمهوری اسلامی ایران در شهر قم اگر فراموش نکرده باشم در سال ۱۹۸۵ ایجاد شد. علی مزاری نظر به صوابدید ایران به حیث رهبر انتخاب و راهی افغانستان برای فعالیتهای تخریبی گردید.هفت تنظیم اسلامی شما نیز سرنوشت و تاریخ شبیه با هشت تنظیم دارد. شما به نوشته {{ سعدی سلجوقی }} که بیطرف است توجه کنید تا از جنایات جهادی ها ی شیعه و سنی به خوبی اگاه شوید.این یاددهانی مختصر از ماهیت مقاومت دوره نخست تان.
محقق و رهبران فعلی مقاومت شما چپاولگران دوره مقاومت اول و حکومات بیست سال حامد کرزی و اشرف غنی بوده اند. محقق و هم قماشان شان از لحاظ داشتن تعلقات نزدیک با یک قدرت خارجی با طالبان فرقی ندارند. طالب در پاکستان ازادانه رفت و امد و فعالیت داشت تمویل میشد و اقای محقق نیز از چنین امتیازات برخوردار است.محقق بدون دستور اخوند های ایران یک قطره اب هم نوشیده نمیتواند. اگر ملیت هزاره هنوز هم به این اشخاص دزد و معامله گر بچسپند دگر حق شکایت را ندارند میگویند ازموده را باز ازمودن خطاست. همین قضیه در مورد تاجیکان نیز صدق میکند.
تاجیکان افغانستان هیچگاهی احمد شاه مسعود در مجموع شورای نظار و رهبران حزب جمعیت اسلامی افغانستان را به حیث نماینده و رهبر نه شناخته و نخواهند شناخت. یک رهبر باید حلیم دلسوز و خدمت گار برای همه اقوام ساکن کشور باشد. یک رهبر مبری از تکبر حرص جمع اوری پول و دارایی باشد.یک رهبر خرد دانش و بینش عمیق سیاسی و اجتماعی داشته باشد. یک رهبر نه باید سکتاریست و تجزیه طلب و قوم پرست باشد. یک رهبر باید منافع شخصی خود را در منافع مردم ببیند یک رهبرنباید ماجراجو و ابن الوقت باشد . رهبر باید اصولگرا باشد... یک رهبر باید بعد از ختم وظیفه اش دارایی اش نباید از یک کتابخانه تجاوز کند نباید سرپناه مجلل داشته باشد و حتی ضرورت باشد در کانتینر زندگی کند. ایا رهبران تان دارای چنین خصایل بوده و است ...من در افغانستان صرف یک رهبر را با چنین خصایل بخاطر دارم که در زندگی به جز چند جلد کتاب دگر چیزی از خود به خانواده اش به میراث نگذاشت و این شخص ببرک کارمل است که سالهای اخیر زندگی خود در افغانستان را در کانتینر زندگی میکرد اینکه می پذیرید یا به شخصیت او دشنام میدهید از وزن شخصیت او چیزی کم و زیاد نمیشود.من در بخش فارسی بی بی سی و یکی از مجلات المانی بنام اشپیگل این حرفها را در مورد او در یافتم ایا چنین خصایل را رهبران هزاره ها به شمول محقق دارد ؟؟
اگر رهبران گروه مقاومت از افرادی چون امرالله صالح بسم الله محمدی و دگر افراد سرشناس استفاده جو از دارایی های عامه تشکیل شده باشد دگر فاتحه ای انرا باید خواند.
من یک تاجیک هستم . من مقاومت ملی را در وجود جبهه وسیع ملی پدر وطن متشکل از تمام اقشار اقوام و احزاب وطنپرست می بینم نه در وجود یک مشت تاجیک که برای دست یافتن دوباره به امتیازات دیروز شان مقاومت را بهانه قرار داده اند. جبهه مقاومت باید در قلب کابل رویا روی با طالب به تظاهرات و اعتصابات بپردازد. مانند سرسپردگان راه ازدی و دموکراسی در کشور{{ برما}} علیه نظامی گران حاکم .جبهه مقاومت باید صدای مردم باشد نه صدای یک گروه معین ...
مردم در گذشته مزه حکومت وحدت ملی را چشیده اند دگر نمی خواهند دهن خود را با این چشک ها تلخ سازند.
حکومت همه شمول و شرکت همه اقوام در حکومت طالبان به معنی دوباره رویکار امدن همان ددان و دزدان دیروز دره پنجشیر و هزاه جات و بامیان نیست.حکومت همه شمول به معنی حکومت و دولت واقعا مستقل و ازاد و بر کشیدن بهترین و کاردان ترین افراد از اقوام مختلف و گماشتن انها در مسوولیتهای مهم . ایجاد فضای اعتماد و برادری بین ملیتها از بین بردن انحصار طلبی قدرت و تامین حقوق کامل زنان ...
محترم روشنگر:
مردم هزاره در افغانستان در شرایط سخت بیکاری و فقر به سر میبرند . اکثریت مطلق هزاره را زحمتکشان هزاره تشکیل میدهد نه مشتی از معامله گران سیاسی و سرمایداران دلال انها...این افراد در صورتی که ادعا دارند که گویا نماینده قوم شان استند و در تصمیمگیری ها نقش مهم دارند باید حسابده باشند. یقینا هم هزاره و هم غیر هزاره چشم بر حرکات این داشته و دارند. در شرایطی که مردم در افغانستان به مشکل پیدا کردن یک وقت نان استند پس کشتن گوسفند از جانب مشتی از پولداران هزاره مقیم هزاره یک نمایش مضحک و خود سازی احمقانه ای بیش نیست..
در شرایطی که سازمانهای بین المللی برای کودکان و مردم بی بضاعت افغانستان هر روز با صدای بلند خواستار کمک از کشور ها و منابع معتبر مالی اند ... در ایران گوشفند در پای محقق کشته میشود نهایت حرکت طفلانه و بی مسولولیت است.
مردم افغانستان به همکاری چنین شخصیتها و گروه های مافیایی هزاره تاجیک پشتون و ازبیک ضرورت ندارند.
زکریا رازی

>>>   فرق بین جاسوسان دولتهای کرزی و غنی و گروه مزدور و اجیر طالبان نیست فرق این این است که غنی و کرزی جاسوس امریکا بودند و طالبان جاسوسان پاکستان اند یعنی چندین درجه پستر تر چون طالبان مزدور مزدور اند

>>>   Mohammad Dawod
اشتباه محمد اشرف غنی :
محمد اشرف غنی هنوز هم تصور میکند که تحلیلگران، سیاسیون، روشنفکر، و کارشناسان افغان با ادبیات لیبرالیزم غربی آشنا هستند؛ ازینرو پاسخ های لیبرالی به سوالات کارتر ارایه کرده است، غربی ها از مصاحبه اشرف غنی کاملا تعبیر غیر از سنتی های افغان دارند. اشرف غنی درین مصاحبه ۹۰٪ ایالات متحده امریکا و‌ناتو را ملامت و ۱۰٪ فاکتور های داخلی را مستند، مدلل، و علمی تحولات بیست سال اخیر و بخصوص ۲۰۱۸- اگست ۲۰۲۱ قلمداد کرده است. سیاست اینجا علم، منطق، ‌اسناد نیست؛ بلکه هتاکی، حقارت، تجاوز به حریم خصوصی همدیگر است که اشرف غنی با این روش آشنا نیست!
محمد اشرف غنی:” اشتباه من این بود که به امریکا اعتماد کردم”
اشتباهی که ببرک کارمل به آن اعتراف کرد، اشتباهی که کرزی اعتراف کرد، این اشتباه را حالا محمد اشرف غنی اعتراف میکند: ولی کشور های کوچک از این اعتراف ها درس نمی اموزند. هنوز هم بدنبال خارجیها میدوند!!!!!

>>>   +++ جواب به دوست بینام که با تحریر چند سط به جواب اقای
ســــــــــــــــــینــــــــا عقده گشایی کرده اند:
این دوست بینام از وضعیت نا متجانس کشور برداشتی ندارند.محترم متذکر شده اند که حزبی ها روزنه ای تخریب را در دیوار قدرت سیاسی در افغانستان باز کرده اند. این بیخرد این قدر نمیداند که مردم افغانستان حدود نیم قرن حاکمیت خاندان محمد زایی در دنیای عقب ماندگی بیسوادی و دربدری نگهداشته شدند... تفوق طلبی زور گویی های قومی عدم تساوی حقوق ملیتها همه و همه کارد را تا استخوان مردم رسانده بود الته اشتباهات فذاموش ناشدنی باند امین مربوط حزب دموکراتیک افغنستان فراموش تاریخ نمیشود.اینهمه درد زایمان مانند این دوست گمنام شاید بخاطر ان باشد که قدرت و عظمت طبقاتی شان از دست شان رفته باشد.این دوست حقیر ما نمیدانند که افغانستان با جنگ های نیابتی کشور های همسایه و کشور دوست و برادر ایشان به شمول اسراییل مواجه شدند...و برای بربادی این کشور بیتشر از سه تریلیون دالر مصرف شده است.نمیدانم که این عالیجناب چیزی بنام شرم در وجود مبارک دارند یانه که با افتخار مینویسند مجاهدین. در قاموس توده های ملیونی کشور مجاهدین همان دزدان اشرار صفت اند که کشور را بنام اسلام ویران کردند.ما با چهار جنگ با خارجیان اشنا استیم . سه جنگ افغان -انگلیس و جنگ افغان -پاکستان 1989که در این جنگ افغانها پیروز شدند و همکاران تان روی سیاه.داکتر نجیب الله قوماندان جنگ بود.
کاملا مشهود است که احزاب سیاسی دچار نوسانات و تغییرات سیاسی و تشکیلاتی نظر به جو حاکم در داخل کشور میشوند و این موضوع کدام طرح تازه نیست...طرز نظر این اقای کودن با موقف سیاست و استراتیجی نظامیان پاکستانی روسای جمهور اجیر شده کنسرسیومها و بانکهای معتبر امپریالیستی به خصوص سه رییس جمهور اخیر ایالات متحده امریکا که طی بیست و چهارسال ریاست شان { بل کلینتن جورج بوش و ابامه } به 9 کشور اسلامی به شمول افغانستان یورش بردند بیشتر از یازده ملیون شهروند این کشور ها را کشتند تشابه زیاد دارد اما افراد بیخرد و کم سواد و عقده یی مانند شما که یقینا منافع طبقاتی تان با انها گره خورده است یکبار هم به انها تروریست نگفتید ا ایدیالوجی لیبرال سرمایداری انها را وحشی و ضد انسانی نخواندید چون پول سرمایه وجدان تانرا خریده و تسخیر کرده است...69 هزار سرباز و افسر افغان فقط طی بیست سال شهید شدند بیشتر از
هشتاد هزار کودک جان سپردند و اکنون حدود پنج ملیون کودک اواره در بدر و گرسنه اند...یاز هم شما مسوول حزب وطن را میدانید؟؟؟
محترم نویسنده گمنام برای یک لحظه فکر کنید که مسوول اواره و دربدری ملیونها فلسطینی عراقی لیبیایی حزب دموکراتیک خلق افغانستان است یا اتحاد برادرانه اخوان المسلمین با امپریالیزم....خیر مغز سر شما را که پوپنک زده است با این حرفها باز نمیگردد...
بخاطر داشته باشید که در همین سایت و در همین پیپر همواره با تبصره های سازنده برای روشن ساختن حقایق برای نسل جوان برخواهید خورد...این شبکخ خبر رسانی در انحصار شما و باداران امپریالیست شما نیست. در این سایت همه حق اظهار نظر دارند و جوانان وقتا فوقتا با افکار مترقی و سابقه مبارزات خستگی ناپذیر احزاب سیاسی بخصوص حزب دموکراتیک خلق افغانستان اشنا خواهند شد.
حنظله

>>>   احمد سعیدی
با سلام و درود !
دوستان گرامی اضافه تر از چهار ماه میشود که هر کدام ما به نوبه ی خود در مورد اشرف غنی گاهی مثبت و گاهی هم منفی می نویسیم.
بعضی اوقات در دنیای مجازی یکی در دفاع و دیگری بخاطر توهین و تحقیر اشرف غنی دست و گریبان میشوند.
بیایید برای همیش روی همین موضوع دیگر بحث نکنیم، شخص که خود را رئیس جمهور منتخب میگفت، سر قوماندان اعلی قوای مسلح میگفت، بعد در روز دشوار کشور را با دار و دسته ی خود ترک کند تمام ملت، و قوای مسلح را بی سرنوشت بسازد و هر کدام در گوشه ی یک کشور پناه ببرند دیگر همچو انسان ها هرگز قابل بحث نیست، فقط بهترین راه اینست که برای آینده فکر کنیم، و راه حلی برای بیرون رفت از این بحران جستجو نماییم.
اگر ما و شما دیگر در مورد اینها بحث کنیم و بنویسیم در حقیقت برای اینها شخصیت می بخشیم و بزرگشان میسازیم، اینها آنقدر کوچک هستند که بعد از این دیگر نباید به ذره بین دیده شوند.
چيزيكه برای ملت و وطن ميتوانيم:
تجديد قوت، بسيج شخصيت هاى نيك نام بر محوريت وطن واحد، ملت واحد، جلوگيری از انزوا و تجريد افغانستان است.

>>>   جواب به کامنت دهنده سی و چهارم!!!
زمانی که از حزب دموکراتیک خلق افغانستان صحبت میگردد بحث پیرامون همان مقطع زمانی میباشد که حزب وافراد وابسته به آن موجود و زنده بوده و فعالیت داشتند. تمام بحث و روایات من از همان دوران قبل و بعد از بدست گرفتن قدرت سیاسی میباشد قضاوتها بر اساس وقوع حوادث همان زمان است... ..حالا که ح.د.خ.ا. به چند پارچه تقسیم شده است بحث جداگانه است و من با آنها کاری ندارم و در هیچ یک از آنها عضویت هم ندارم و خواهان و تمایل پیوستن را هم ندارم .ولی به اندیشه سوسیالیزم معتقد استم ، این تفکر مال شخصی کدام فرد و یا حزب نیست... با ماوویزم سر سازش ندارم. هم شخص ماوتسی تنگ هم افکار وی و هم احزابی که از این ترین پیروی میکنند خوشم نمیاید. جمهوری خلق چین و حزب کمونیست آن بخاطر رقابت با شوروی طور غیر مستقیم با امپریالیزم همکار بود، شوروی ویتنامی ها را علیه امریکا کمک می‌کرد ولی چین برعکس ، حتی این ها از رژیم پولپوت که مسوول قتل سه ملیون شهروند یک کشور کوچک استند در کامبوج حمایت کردند، حزب کمونیست چین در جنگ‌های نیابتی سال‌های نوزده هشتاد افغانستان از همکاران نزدیک اشرار بود ....چین برای رقابت با هند پاکستان فتنه و توطیه گر را حمایت های مالی و نظامی می‌کند. چین در فکر غارت جهان از طریق اعطای قرضه ها است. ..و این را هم نمی پذیرفتم که سوسیالیزم واقعی در شوروی ساخته شده بود.. . ولی اگر میخاییل گرباچف و تیم وی خیانت به حزبش بنام عینیت و بازسازی نمیکرد امروز کشور شوروی با قدرت بیش‌تر با امریکای هژمونیست کله میزد. من در دوران عضویتم در حزب یک فرد عادی در صفوف حزب بودم و خوشبختانه در نبرد های پنجشیر ، لغمان و قندهار علیه اشرار نیز شرکت داشته ام بدون آنکه خواستی از حزب داشته باشم برای من گرفتن پست بلند دولتی هم کدام ارزشی نداشت با در نظرداشت آنکه تحصیلات بنده در سطح ماستری بوده است، هزاران عضو حزب بدون توقع امتیاز مادی حاضر به انجام وظایف بودند...بار ها در پوسته های امنیتی شهر کابل اجرای وظیفه کرده ایم تا جناب شما و خانواده های تان آرام بیاسایند واقعا درد آلود است وقتی صفوف حزب سرسپرده در راه و آرمان مردمی شان وظیفه اجرا میکنند یکتعداد چون فرید احمد مزدک سلیمان لایق و غیره فراکسیون بازی میکنند این بحث علیحده است بلی اولین افراد از رهبری حزب همین فرید مزدک عبدالوکیل و غیره بودند که از کشور فرار کردند ولی اکثریت مطلق اعضای حزب در کشور موجود بودند ،آمدن طالبان در سال‌های نود صفحه را کاملا تغییر داد.خواستم برایتان بگویم که رفقای حزبی مانند من در پی امتیاز نبودیم و هم نیستیم ...سوسیالیزم و کمونیسم در دستور کار حزب دموکراتیک خلق افغانستان جناح پرچم نبود زیرا ببرک کارمل میدانست که افغانستان یک جامعه سخت سنتی است و هر لغزش کوچک بر بادی بزرگی را بار میاورد. ببرک کارمل بر اساس گفته دستگیر پنجشیری مخالف قتل محمد داود بود ...اما ،این نور محمد تره کی و حفیظ الله امین بودند که چنین میاندیشیدند . امین ادعا می‌کرد که سوسیالیزم را در پنج سال در افغانستان میسازد، او در هر صحبت تلویزیونی چند مقوله از مارکس را نقل قول می‌کرد ، این چیزی نبود که رهبری سالم حزب میخواست حفیظ الله قصدا و یا از روی حماقت و نادانی لطمه ای بزرگی بر سوسیالیزم وارد ساخته است، کاری که امریکا به مشکل میتوانست اجرا کند. جنایات تنظیم‌ها و فعالیتهای تروریستی احزاب اسلامی و گروه‌های اسلام افراطی و یا طالبان به معنی آن نیست که اسلام چنین میخواهد، امروز اعمال تروریستی این گروهک ها باعث آن گردیده است که جهان غرب به چهره هر مسلمان تروریست را ببیند در حالیکه هر مسلمان تروریست نیست و هر حزب سیاسی با افکار مترقی وطنفروش نیست. با فروپاشی اتحاد شوروی و یا سقوط ج.د.ا. و یا پیروزی اخوانی های شیعه در ایران ،همه فکر کردند که آخرین میخ بر تابوت کمونیسم کوبیده شد، چنین حرف را صدیق افغان نیز میزد ، ولی چنین برداشت ها ناشی از عدم درک عمیق از اندیشه های مترقی و مبارزات طبقاتی میباشد، جهان سرمایداری همیشه نمیتواند خود را از حساب مردم از بحران‌ها نجات دهد ،راه مبارزه دشوار است ، صبر شکیبایی حربه ای منطقی در این راستا میباشد.اقای محترم:
سوسیالیزم برای من یک ایده قابل پذیرش بوده و خواهد بود...
سینا

>>>   انهاییکه درک منطقی و واقعی از تاریخ مبارزات سیاسی بر ضد استبداد و استکبار در افغانستان ندارند هنوز هم دچار توهم میباشند ...یکی از دوستان ما در این بخش سبکسرانه نوشته اند که اگر نظام داودی را نابود نمیکردند کشور به چنین روز گار مواجه نمیشد و بعدا این اقا زاده حمله به حزب دموکراتیک خلق افغانستان و انشعابات از این حزب میکند و اگر کسی از روند کارکردهای جنبش مترقی و دموکراتیک خلق افغانستان نماید بدون خریطه به فیر کردن اغز میکند. من به این اقا بگویم که اگر نهضت امانی را با توطیه از بین نمیبردند ما کشور عقب مانده نمیبودیم چرا چنین کردند. چنین برداشت از تحولات منفی در قبال سقوط شاه امان الله کاملا منتفی است سقوط نظام شاهی و از میان رفتن نهضت امانی وابستگی کامل با عوامل و شرایط داخل و خارجی دارد در حقیقت هر دو عامل دو روی یک سکه استند. به همین ترتیب تحولات و کودتاه و قیامهای بعدی وناکامی و سردرگمی انحرافات وغیره همه ای این عوامل باعث ایجاد جو نامساعد در درون جامعه میگرددد...این اقا زاده غافل از ان است که بداند که در عمق هر تحول نیروهای موافق و مخالف قرار دارند ...در افغانستان نیروهای مخالف عقاید و افکار مترقی به مراتب قوی تر از انچه فکر میشد استند و بخصوص که روشنفکران و چیزدانانی چون همین اقازاده با انها همگام شوند دگر چنین نیروی اهریمنی به یک انفجار قوی و تباه کن مبدل میشود ...
زرگر

>>>   فال بین
تو شاید آن یکی خوبی
که نام کردی بهار مهر
یکی تک مهره شهری
چو جادوی هزاران سحر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است