تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ ۱۴۰۰/۱۰/۱۴ | کد خبر: 169420 | منبع: | پرینت |
در یک گوشه نسبتاً دور، در سمت شرق شهر بامیان، خانوادهای شب و روز میگذرانند که سرما، رنج مریضی و گرسنهگی خواب از چشمانشان ربوده است. سرپرستی این خانواده را زنی به نام فاطمه دارد؛ خانمی پنجاهویکساله که سالها پیش شوهرش را از دست داده است. این خانم در ساحه «پیتاب لغمان» از مربوطات مرکز شهر بامیان با پسر و دخترانش زندهگی میکند. این مادر میگوید که زمستان امسال برای او و کودکانش «قیامت» است. به قول عفیف باختری، شهر اگر از درد به خودش بپیچد، درد هر کس به خودش مربوط است.
فاطمه چهار سال میشود که در گوشهای از شهر بامیان با مشکلات و چالشهای زیاد شب و روزش را سپری میکند. چهار سال پیش هنگامی که بهشدت مریض میشود، همسایههایش وی را از ولسوالی پنجاب با هزینه خود به شفاخانه ولایتی بامیان برای درمان انتقال میدهند. مداوای فاطمه وقتگیر میشود. وی از همسایههایش تقاضا میکند که کودکانش را نیز به بامیان بیاورند. اینگونه، فاطمه و فرزندانش در شهر بامیان زندهگی را شروع میکنند.
چاشت یک روز ابری به خانه این مادر و کودکانش رفتیم. با آنکه مادر، لب خندان داشت، اما صورتش از درد بیماری پندیده بود و با صدای لرزان بهسختی سخن میگفت. در حالی که شبهای بامیان تا منفی هشت درجه سرد است، این خانواده چندین شب متواتر نتوانستهاند هیزمی پیدا و اتاق نمزدهشان را گرم کنند. فاطمه میگوید: «زندهگی تیر موشه، به بسیار سختی.» فکر گرسنهگی کودکان، بیماری و سردی اتاق هر شب مانع از آن میشود که فاطمه بخوابد. به قول خودش: «این شبها خاو ندارم. در نماز صبح که بلند میشوم، پاهایم به سوختن میآید. دستم بیحس است. سال تا سال دردم زیاد شده. شبها یک کمپل گردن میکنم تا که خواب بروم. شب و روز سر و دندانهایم میسوزه.»
فاطمه تعریف کرد که شبها را هم در روشنایی نور مهتاب سر میکنند. وی افزود: «سولر ما هم خراب شده. چند شب را در روشنایی مهتاب بودیم. آدم در هر سر که بزنه، نموشه.»
آنها شش ماه از کرایه خانه نیز بدهکارند. اتاقکی که باید ماهانه ۶۵۰ افغانی بابتش پول پرداخت میکرد و هنوز موفق به این کار نشده است. باری مالک خانه فرش و وسایل آنها را به بیرون انداخته است. فاطمه میگوید که بعد از عذر زیاد و تعهد به پرداختن کرایه، مالک خانه رضایت داده که دوباره برگردند، اما فصل سرمای پیشرو غم آنها را چند برابر کرده است، آن هم در شرایطی که در خانه نه یک پاکت روغن دارند، نه بوری آردی و نه هیزمی برای گرم کردن. تا جایی که او و دختر نوجوانش وادار شدهاند شب و روز را با روزه گرفتن بگذرانند. فاطمه گفت: «در امید خدا استیم. همی بچایم در زمستان از پیش مه…» و دیگر ادامه نداد.
خلاف ولسوالی پنجاب، اینجا همسایههایش هنگامی که یک کیلو آرد به او میدهند، قرص آن نیز سرش میماند. فاطمه همسایههایش را ملامت نمیکند، او تاکید دارد که امسال دست همه تنگ است. اگر وضعیت یکی خوب باشد، حتماً کمک میکند. با این حال وی را در فهرست کمکهای افراد نیازمند که از سوی وزارت احیا و انکشاف دهات توزیع میشود، نیز شامل نکردهاند. باری نیز به نام او کمک گرفته شد، اما شورای محل به جای آرد و کمپلی که به اسم فاطمه گرفته بود، تنها ۱۸۰ افغانی برایش فرستاد. فاطمه گفت: «مردم بسیار بددیانت شده.»
بیگمان، این تنها فاطمه و کودکانش نیستند که در چنین شرایط سخت قرار گرفتهاند؛ هزاران خانواده مثل آنها، بدون هیچ پشتوانهای در درد، رنج و نگرانی به سر میبرند. اخیراً یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان اعلام کرده که یک میلیون کودک در افغانستان با خطر مرگ ناشی از گرسنهگی روبهرواند. اگر به این وضعیت توجه نشود، از کجا معلوم، شاید یکی از آن کودکان، کودک فاطمه از شهر بامیان باشد.
هشت صبح
>>> من رنج مردم را درک میکنم.
اما رنج بزرگتر از فقر و ناداری،رنج بیسوادی آنها است که اطفال زیاد بدنیا می آورند و نان و آب و جای داده نمیتوانند و هم خود را به تکلیف میسازند و هم جامعه جهانی را.
بدتر از آن این که اگر جامعه جهانی یک سیر آرد و یا یک پیپ روغن برایشان کمک کند،باز چند روز شکم شان سیر میشود و باز میبینی که تراقاص اولاد به دنیا آورده میروند.
آیا شما میدانید که نفوس دنیا بطرف نه ملیارد و ده ملیارد نفر میرود.کره زمین توانایی نان دادن اینقدر انسانها را ندارد.محیط زیست جهانی خراب شده است.آب و هوای جهان خراب شده است.همه جا را ذباله های پلاستیکی گرفته است. میلیون ها تن مواد رادیو اکتیف را که ذباله های استیشن های برق اتمی است، در زیر زمین دفن کردند و روز بروز مقدار آن زیاد میشود و اشعه خطر ناک آن هزاران سال باقی میماند و از بین نمیرود و اگر در زیر زمین در اثر زلزله به سطح زمین بیاید و یا در آب های زیر زمینی داخل شود،باعث از بین رفتن انسانها و دیگر زنده جانها میشود.
شما هیچ به مشکلات جهانی فکر نمی کنید و فقط یک گپ دارید که داد خدا است.خدا خودش میدهد.داد خدا نیست.در دست بشر است.
مگس و زنبور هم زاد و ولد میکنند و شما نمی گویید که داد خدا است.بلکه مگس کش را به جانش میگیرید.
جامعه جهانی مگس کش را به جان شما نمیگیرد،اما تا اندازه یی که دلش شد و یا توانش شد،به شما کمک میکند .اما بالاخره که میبیند که شما اصلاح ناپذیر هستید و طفل بدنیا آورده میروید،شما را به حال خود رها میکند.
بنأ شعار مشهور است که میگویند فرزند کمتر،زندگی بهتر.
این شعار را سرمشق خویش قرار دهید و نه خود را به تکلیف کنید و نه جامعه جهانی را.
>>> دست آورد شوم 'مولی کراسی' و میراث بربریت.
آتشخاوری
>>> طالبان در فکر مردم نیست طرح طالب و پاکستان کشتار، زندان، زنجیر و خفه کردن مردم است تا افغانستان برای پاکستان خالی شود زیرا پاکستان معادن و ذخایر و خاک افغانستان را بحیث سنگر علیه هند بکار دارد پس طالبان مردم را در گرسنگی میکشند و این استراتیژی طالبان و پاکستان است باید چاره اصلی سنجیده شود که مبارزه و مقاومت است
>>> وجوهات شرعی کجا میرود.
>>> این رهبران هزاره مثل خلیلی ،محقق، شمشیر ، علی پور ودیگران اینقدر عاطفه ندارد که حد اقل یک زن بیوه که در گرداب زندگی گیر مانده است را نجات دهند. یا آنها صرف برای بربادی وطن و یا زر اندوختن تیار هستند.
>>> این رهبران هزاره مثل خلیلی ،محقق، شمشیر ، علی پور ودیگران اینقدر عاطفه ندارد که حد اقل یک زن بیوه که در گرداب زندگی گیر مانده است را نجات دهند. یا آنها صرف برای بربادی وطن و یا زر اندوختن تیار هستند.
>>> هزاران نفر مانند این خواهر شبها خواب ندارند
از غصه
از گرسنگی
از بدبختی اولادهایشان
از ظلم طالب
از ترس برای آینده نامعلوم
از....
>>> "اخیراً یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان اعلام کرده که یک میلیون کودک در افغانستان با خطر مرگ ناشی از گرسنهگی روبهرواند. "
چه میکنند تنها خواهند گفت چقدر بد و بعد به میز شام خواهند رفت و بعد خوش خواهند خوابید و فراموششان میشود هیچ کس در این دنیا به فکر ما نیست
>>> حضرات مفسران هر روز در حال نوشت که چه شد طالبان آمد چه شد اشرف غنی رفت تاجیک هزاره پشتون... چند فیصد استند؟؟؟؟؟؟
هیچکس به فکر نیست هر روز معلومدار نیست برای که می نویسند؟پرسان کنید در لندن پاریس و برلین کدام جای دگیر که هستید چند بار به فکرگرسنگان بوده اید؟از گلویتان نان پایین می رود به راحتی؟
الله تعالی شما هشت صبح و دیگر خبرنگارانی که با غیرت در کشور در کنار مردم ماندن اجر دهد نام شما که در افغانستان برای گفتن درد فاطمه ها و عایشه ها و... و طفلان آنها ماندید در تاریخ کشور به نیکی یاد خواهد شد.انجنیر سابق بیکار و بیچاره حال
>>> فاطمه جان امیدوارم درکشور خودت به سلامت زندگی کنی اگر نتوانستی خودت را به مرزدوغارون ایران برسان درمشهد میتوانی زندگی کنی شاید هم خودم ازتو پذیرایی کردم
م توسلی زاده
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است