هزاره ها باید در محور منافع کلی هزاره باهم متحد شوند نه احزاب و شیعه!
هزاره ها جز ای از اقوام ستون پایه افغانستان هستند و لازم است که در رفتار و کردار سیاسی خود مانند پشتونها، تاجیک ها و اوزبیک ها رفتار نمایند نه پشتونها برای سنی گری جنگیده اند، نه حقوق تاجیک ها را طالبانی سنی مذهب تامین کرده اند و نه هم اوزبیک ها از سنی بودن در افغانستان به جایگاه مناسب خود رسیده اند.
طالبان هم هیج شیعه را به ترک مذهب شیعه تشویق نکرده اند.

طالبان یک گروه سوچه قومی مذهبی است که صبغه قومیت آنها بر مذهبی بودن آنها چربی می کند و از مذهب برای پوشش و توجیه برای تحکیم بیشتر پایه و اهداف قومی استفاده می کنند.
عده ای از تاجیک ها، اوزبیک ها و هزاره ها اگر طالب شده اند و یا در خدمت طالبان درآمده اند از این ها هم در راستای تقویت قومی طالبان و توجیه قومی طالبان استفاده می کنند و در اصل اینها در منبع قدرت و تصمیم گیری هیچ کاره اند.

ملا های هزاره باید متوجه باشند که اگر هزاره ها منحیث یک پایه قدرت مطرح شوند حق مذهبی آنها به هر مذهبی سه گانه که پیروی می کنند خود به خود حفظ می شود و اگر در محور شیعه و فرار از هویت هزاره حرکت می کنند تیشه به ریشه هزاره ها تا سرحد نابودی می زنند، ملا های شیعه هزاره فقط در مورد احکام فقهی و امنیت مساجد و تکایا می‌توانند صحبت کنند در مورد اشتراک هزاره ها در سیاست اینکار را در محور هزاره بودن دنبال نمایند.

همبستگی اکثریت مطلق پشتونها از دینداران گرفته تا بی دین از کمونیست گرفته تا مسلمان، از تکنوترات گرفته تا ملای مسجد و از دیپلومات گرفته تا چوپان کوچی با طالبان نمونه خوبی برای تمام اقوام افغانستان و از جمله هزاره ها است.

شیعه های غیر هزاره از قبیل سادات، بیات، قزلباش و هر شیعه دیگر هم می توانند از آدرس قومی خود با هر مرجع و آدرس که خواسته باشند راجع به احقاق حقوق خود وارد مذاکره شوند اما هیچ یکی باید اجازه ندهند آنهای که در رژیم های منفور گذشته وزیر، وکیل، سناتور و در مقام های گوناگون ایفای وظیفه می کردند و امتیاز می گرفتند اینبار زیر نام شیعه چهره‌های خود را پنهان کنند و به امتیاز برسند.

مسأله افغانستان و حل مسأله افغانستان قومی است نه مذهبی و هزاره ها هم باید در محور منافع کلی هزاره ها خواسته های خود را مطرح کنند.
هویت زدایی از هزاره ها در نهایت به نابودی هزاره ها و حتی نابودی مذهب هزاره ها منجر می شود، امیدوارم ملا های هزاره وسیله قرار نگیرند و با افتخار از هویت خود دفاع کنند.

حسن علی عدالت

>>>   هزاره ضرور نیست از هویت خود دفاع کند.بلکه پشتون ها و تاجک ها هویت آنها را میشناسند.
بینی پچق و چشم ها تنگ.
حتی در روزمره مردم سوال میکنند که بیادر همینجا یک نفر را ندیدی که تیر شد؟
پرسان میکند که چه قسم نفر بود؟
جواب میدهد که یک نفر که قواره هزارگی داشت، همراه چشم های تنگ و بینی پچق!
جواب میدهد:نی بیادر .ندیدم. خدا نشان نته.
همین خودش هویت هزاره ها نیست؟

>>>   همه چیز را قومی کنید
دست طالب را از عقب ماندگی بسته ای حسن علی
در لجنزار قومی غرق شده ای
بهتر است سادات هر چه بیشتر از هزاره چنگیزی فاصله بگیرد تا آلت دست هزاره نشود

>>>   باالاخره راه فدرالی شدن و یا اعلان استقلال را یافتید به حساب زردچه ها "good luck"
آتش خاوری

>>>   در حاکمیت اسلامی نه اکثریت مطرح است و نه اقلیت و نه قومیت و نه مذهب . همه در برابر قانون اسلامی یکسان هستند ، منافع وطن منافع تمام مردم افغانستان است ، اشخاصی اگر باشند و بخواهند منافع قومیت را بر منافع وطن ترجیح دهند ان اشخاص فاسد هستند و هیچ جایگاهی در حاکمیت امارت اسلامی نخواهند داشت ، مهم افغانستان و منافع کشور است، اگر قلب در سینه داشته باشیم و مهم تر از ان وجدان باید به تمام مردم افغانستان به دیده یکسان نگاه کنیم ،
حبیب الله یوسف زی

>>>   هزاره ها باید باید از هویت اصیل خود دفاع کنند باید از حقوق یکسان خود در کشور دفاع کنند البته با اتحاد وهمبستگی خود میتوانند به حقوق واهداف خود برسند واگر باهم متحد نشوند دانه دانه وتکه تکه توسط این طالبان فاشیست نابود میشوند

>>>   یوسف زی،
حاکمیت اسلامی در انحصار قوم. اسلام عجب ابزار خوبی برای حکومت است. انطور که مردم در طول تاریخ از اسلام هزینه کردند تا به خواسته خود برسند دیگر شیطان احساس بازنشستگی کرد و برای استراحت به عربستان رفت. امروز بار شیطان بر گردن شماست. مبادا کوتاهی کنید. هر کاری خوشایند قبیله بود بکنید و بگویید اسلام گفت.

>>>   حال آدم از این همه نژاد پرستی بعضی از ما هزاره ها به هم می خورد. در زمانی که کشور به رسیدن به هویت ملی احتیاج داشت، نژاد پرستان هزاره گرا ....هزاره گرایی و نژاد پرستی را به صدا درآوردند. نژاد پرستی بی حد و مرز این طیف روحیه نژاد پرستی را در اقوام پشتون و تاجیک و ازبک هم زنده کرد و سر نتیجه آن شد که شخصی چون کرزي که دیدگاه فراموشی داشت، تحت‌ تآثیر غوغای نژاد پرستانه هزاره و تاجیک ها قرار گرفته، او نیز پشتون گرا شود و به دنبال تقویت طالبان راه بیفتد. و اشرف غنی هم راه او را در پیش گرفت.در واقع اینها دیو خفته پشتون گرایی را بیدار کردند. در هر کشوری منافع اقلیت ها با هویت ملي تضمین می شود و گرنه نژاد اکثریت همه را از دور خارج خواهند کرد چنانکه در اثر نژاد گرایی بی حد و مرز هزاره ها و سایر اقوام به همین جا رسیدیم که حالا هستیم و پشتونیسم بنام دین همه را کنار زده و کشور را همچون سابق تک قومی اداره‌ می کنند.
اینجا است که شعر معروف صدق می کند:
یکی بر سر شاخ بن مي برید

>>>   به حبیب الله یوسفزی
به همه ی مردم افغانستان دیده یکسان داشتید که غیر پشتون هیچ در حاکمیت کابل نیست

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است