طالبان نیز مانند حکومتهای قومی پیشین، تنشهای مرزی را برای مصرف داخلی صحنهسازی میکنند. این صحنهسازی برای طالبان بسیار مهم است. زیرا مردم اینها را لشکر پاکستان میدانند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۸ ۱۴۰۰/۱۰/۱۸ | کد خبر: 169447 | منبع: | پرینت |
مرز دیورند توافق رسمی بین انگلیس و عبدالرحمان است. این مرز در جهان به رسمیت شناخته شده است. اما حکومتهای قومی در افغانستان گاهگاهی اعتراض میکنند که مرز را به رسمیت نمیشناسند. این اعتراض را درحالی انجام میدهند که پاکستان را با تمام قلمروش به رسمیت میشناسند، در اسلامآباد سفارت و در پشاور کنسلگری دارند.
اگر حکومتهای قومی در افغانستان مرز را به رسمیت نمیشناسند، مدرک و سندی دارند با استفاده از آن در سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی شکایت رسمی و حقوقی باز کنند. روابط رسمی و دیپلماتیک خود را با پاکستان قطع کنند، سفارت افغانستان را در اسلامآباد و کنسلگری افغانستان را در پشاور ببندند. مهمتر از همه سند خود را به مردم افغانستان نشان دهند که سند ما برای به رسمیت نشناختن مرز دیورند این است.
حکومتهای قومی افغانستان مرز دیورند را در همهی مناسبات رسمی، همسایهگی، منطقهای و بینالمللی به رسمیت میشناسند، اما برای اینکه از احساسات مردم سوء استفاده کنند، میگویند نصف پاکستان از ما است. گفتن اینکه نصف پاکستان از ما است، مانند این است یک دوست پشتون ما واژهی ویرجینیای آمریکا را ریشهشناسی کرده بود و گفته بود این پشتو است، بنابراین ویرجینیا اساسا از مردم پشتون بوده است.
طالبان از هر نظر با حکومت و مدرسههای اسلامی پاکستان ارتباط دارد و خاستگاه و سرچشمهی معنوی و... طالبان مدرسههای اسلامی و حکومت پاکستان است، چرا وانمود میکنند که با پاکستان تنش مرزی دارند؟
حکومتهای قومی افغانستان همیشه تنشهای مرزی با پاکستان را صحنهسازی کرده و از آن صحنهسازی برای مصرف داخلی استفاده کردهاند. محب و غنی چند روز پیش از فرار خود تمام تبلیغات رسانهای و... را بر این عیار کرده بود که نصف پاکستان را میگیریم. مردم از جهان بیخبری ما هیاهو راه انداخته بود که در سرمای زمستان میرویم پشاور و کراچی زندگی میکنیم.
طالبان نیز مانند حکومتهای قومی پیشین، تنشهای مرزی را برای مصرف داخلی صحنهسازی میکنند. این صحنهسازی برای طالبان بسیار مهم است. زیرا مردم اینها را لشکر پاکستان میدانند. درک این واقعیت برای طالبان حتا در بین قوم پشتون بسیار خطرناک و نگرانکننده است. طالبان نیاز دارند وانمود کنند که مستقل از پاکستان استند و همچنان مانند حکومتهای قومی پیشین ادعای تصرف نصف پاکستان را دارند و "لر او بر را یو افغان" میدانند. در ضمن، تصور میکنند با صحنهسازی تنشهای مرزی، احساسات تاجیک هزاره، اوزبیک و... را نیز برمیانگیزانند. اما فکر میکنم تاجیک، هزاره، اوزبیک و... دیگر با صحنهسازی تنشهای مرزی و ادعای تصرف نصف پاکستان دچار هیجان و احساسات نمیشوند.
به جای "لر او بر یو افغان" بهتر است بگوییم پشتون، تاجیک، هزاره، اوزبیک و... شهروند، هموطن و مردم افغانستان است. اگر لر او بر یک افغان باشد، تاجیک افغانستان و تاجیک آسیای میانه هم یک تاجیک است. اوزبیک افغانستان و اوزبیک آسیای میانه هم یک اوزبیک است. تاجیک، بلوچ و سایر فارسی زبانهای غرب کشور با مردم ایران یک ایرانی است.
آیا درست است تاجیک و اوزبیک آسیای میانه ادعا کند که در افغانستان همزبان و خویشاوند آنها است، پس نصف افغانستان از آنها است؟
مرزهای افغانستان با آسیای میانه، با پاکستان، با ایران و... در صد سال پسین نهایی و توافق شدهاند. درست این است به مشکلات داخلی و معضلهای داخلی خود توجه کنیم. مشکل و معضلهای داخلی خود را که رفع کردیم با شعار اللهاکبر بخیر نصف جهان را میگیریم، نماز پیشین را زیر برج ایفل میخوانیم و برای افتخار این پیروزی چند کپه نصوار میزنیم. دیر خوند کوی!
یعقوب یسنا
>>> آیا طالبان اصل خط دیورند را قبول ندارند و خواهان انتقال مرز به اتک هستند یا اینکه ادعا دارند که پاکستان از اصل خط به طرف خاک افغانستان تجاوز نموده و باید به اصل خط بر گردند.
فاشیست هایی مثل یون و طاقت و اصولی و دیگر لر و بر خواهان کجا خزیده اند.
>>> پشتون ها مانند هم نژادان یهودی شان در جعل بیشرمانه تاریخ بسیار ماهر اند٬ چون داستان های پته خرانه٬ ملالی٬ بیت نیکه و صد ها جعلیات و لاطیات دیگر.
به یاد دارم که پنجاه سال قبل در یک اوغان مقیم امریکا با بی حیایی تمام تبلغاتی به راه انداخته بود که:
نام مکسیکو مشتق شده« مه کوه سه کوه »٬ هکذا « لاس انجلس کلیفورنیا» در اصل « لا سل جنی » پشتو است٬ ازینرو باید شهر لاس انجلس و کشور مکسیکو باید مال افغان ها ( پشتون ها) باشند.
خداوند متعال بندگانش را از گیر این مخلوق که با همه معیارها٬ موازین و سرشت انسانی در تضاد اند٬ نجات دهد.
محمد صابر کابلی
>>> هنوز هم مردمان کشورای جهان سوم تابع و رهرو احساسات ناسیونالیستی استند.هنوزهم این ترفند برای تقویت حکومتهای ضد مردمی جواب میدهد هنوز هم میتوان با صحنه سازی و وطنپرست نشان دادن حاکمیت های مستبد به اهداف شوم رسید.وقتی باسوادها و نفرات رسانه ای پرادعایی مانند جمیل قادری و ولی محمدی ودیگران برطبل تهی این وطن پرستی دروغین می کوبند از مردم ملکی چی انتظار داریم؟
>>> کسانی که مردم افغانستان را حول محور رقابتهای دینی و مذهبی و حاشیه ایی جمع و در بیراهه ها مشغول می کنند، در اصل بر علیه صلح و ثبات افغانستان و به نفع طالبان ....تلاش و فعالیت کرده و می کنند. اتّحاد و مبارزه حول محور آرمان و اهداف ملی و مشترک مردم افغانستان تنها راه نجات کشور و مردم افغانستان از دست طالبان و توطئهً دیگر رقیبان وی برای رسیدن به صلح و ثبات داخلی هست ولا غیر. خدا قوّت بر قهرمانان دلیر افغانستان.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است