نقش موازى ايران با پاكستان در افغانستان
منظور ايران از زمينه سازى اين گفتگو و تفاهم، متقاعد كردن رهبران طالب مبنى بر نقش غير قابل انكار ایران، نشان دادن دست پُرش از افغانستان و گرفتن امتياز از طالبان در عرصه هاى ديگر است 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۵۸    ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ کد خبر: 169459 منبع: پرینت

در چهار دهه اخير نقش موازى اين دو كشور همسايه در صحنه افغانستان برجسته بوده است. طوريكه هر دو كشور گروه هاى نيابتى خود را در اختيار داشته و دارند كه در جنگ و صلح از آن به نفع خويش سود بوده و ميبرند.

هر چند ايران و طالبان از جهات مختلف سياسى، مذهبى و فرهنگى با هم چندان سنخيتى ندارند، اما ناگزيرى و منافع دو طرف در سال هاى حضور امريكا و جامعه جهانى در افغانستان، آنها را بهم نزديك ساخته. چنانچه جمهورى اسلامى ايران قبل از تسلط طالبان به افغانستان، روابط گرمى را با اين گروه ايجاد نموده و خوشبين به پيروزى شان نيز بود.

اما رهبرى طالبان كه وابستگى انحصارى به اسلام آباد دارند، بعد از ورود شان به پايتخت، چندان التفات و عنايتى به ايران نكردند. بررگترين بده - بستانى كه ميان شان صورت گرفت، نحوه تعامل و مواجهه قوم هزاره و شيعيان افغانستان با موج جديد طالبان است. ظاهراً با وساطت ايران توافق بر اين شده كه فعالين و نخبه گان قوم هزاره و شيعه افغانستان نه تنها با امارت طالبانى مخالفتى نميكنند، بلكه متحد هيچ يك از مخالفين طالبان نيز نميشوند. در عوض طالبان نيز رويكرد ملايم تر و منعطف ترى نسبت به گذشته در برابر شان اتخاذ مى كنند تا ديده شود كه فرآيند اين سياست كجدار و مريز چگونه تداوم خواهد يافت.

طورى كه معلوم ميشود، طالبان اين امتياز را چندان جدى نگرفته، براى جمهورى اسلامى نقش و جايگاهى در قضاياى افغانستان قایل نيستند و ايران خود را از صحنه داغ افغانستان در حاشيه احساس ميكند.

ايرانى ها اخيراً اقداماتى را روى دست گرفته و سعى دارند، از برگ برنده تاجيكان در بازى شان با طالبان استفاده كنند تا نقش خود را در صحنه افغانستان پُر رنگ تر سازند. زمزمه ها حاكى از آنست كه براساس گفتگو هاى مقدماتى با دو طرف، قرار است در جريان سفر ملا متقى وزير خارجه امارت طالبان به تهران، مقامات ايرانى زمينه ملاقات امير اسمعيل خان و احمد مسعود را با نمايندگان طالبان مساعد سازند.

گفتنى است اينكه متقى نه تنها منحيث وزير خارجه بلكه بعنوان نماينده با صلاحيت ملاحسن ریيس الوزرا با بسته اى از مشوق هاى وسوسه كننده عازم ايران شده. او وعده ٢٠ كرسى دولتى را به امير اسمعيل خان سپرده است. احتمالاً امتياز بزرگترى که تخلیه پنجشیر از سوی طالبان یکی از آن خواهد بود را به رهبرى جبهه مقاومت نيز درنظر داشته باشد.

نگاه طالبان به امير اسمعيل خان و احمد مسعود كه فرزند شهيد احمدشاه مسعود است، معطوف به دو نكته اساسى مى باشد:
نخست اينكه اينها دو محور معروف جهادى اند كه از دو سمت افغانستان نمايندگى مى كنند.
ثانياً اينكه متعلق به يكى از اقوام بزرگ غير پشتون اند كه رژيم طالبان از فقدان آن در كنار خويش رنج مى برد. اين معامله در كوتاه مدت براى طالبان غالباً جنبه تبليغاتى و كسب مشروعيت داخلى دارد. هدف ثانوی شان جلوگیری از وقوع جنگ در بهار پیشرو است.

منظور ايران از زمينه سازى اين گفتگو و تفاهم، متقاعد كردن رهبران طالب مبنى بر نقش غير قابل انكار جمهورى اسلامى، نشان دادن دست پُرش از افغانستان و گرفتن امتياز از طالبان در عرصه هاى ديگر است.
حالا توپ در ميدان دو حريف شكسته خورده اى طالبان است كه نه حامى جدى خارجى دارند و نه توان و قابليت بازى آن چنانى را در سطح داخلى دارا اند كه چطور از اين معامله در مطرح شدن بهتر و تقويت بيشتر خويش سود مى برند. قابل یادآوری است اینکه سنگین ترین مطالبه طالبان از مخالفین شان در حال حاضر، بیعت به امارت آنها است.

تصور ميرود اين دور از مذاكرات كه جنبه مقدماتى دارد، تا حدى محرمانه و بدون نتيجه ملموسى پايان يابد كه تفاهم احتمالى روى آن وابسته و پيوسته به تداوم گفتگو ها، چانه زنى ها، امتياز طلبى ها و وقت كُشى هاى دو طرف در آينده خواهد شد.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ایران پاکستان
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   میگویند ' آدم هوشیار از یک غار دوبار گزیده نمی شود' خلقی ها و شعله یی هایی درون ملیشه ها چندین بار روسیه و چین را 'چندک' گرفتند و اشرار و 'افغان ملتی' آنها هم توسط چرکستان آنقدر استعمال شدند که به پرزه های ناکارآمد تبدیل شده اند.
حال ایران هم با تکه های شاریده بنام 'محور معروف جهادى' میخواهد پیراهن واه واهی بدوزد!!!!!!
آتش خاوری

>>>   طالبان به پشتون ها و تاجکان و ازبکان و هزاره هایی که در دولت گذشته در زمان اشغال در مقامات بالا کار میکردند و یا در دولت کار نمی کردند و در رسانه ها حضور داشتند، کار نمی دهند.
زیرا این را خیانت به جهاد میدانند.
همین حالا هیچ پشتون مشهور از دولت قبلی نیز در ترکیب دولت طالبان وجود ندارد.
اما شاید یک تعداد کدر های جدید از اقوام تاجک و ازبک و هزاره را،بعد از ارزیابی های وفاداری آنها به دولت طالبان،در پهلوی خویش بگیرند و منحیث وزرا و یا والیان آنها را مقرر کنند.
در تهران نیز هیچگونه مذاکراتی بین طالبان و اپوزیسیون آنها یعنی اسمعیل خان و احمد مسعود صورت نمیگیرد.

>>>   طالب تنها یک زبان را میفهمد و آن زبان زور است اقوام غیرپشتون باید با مقاومت عمومی در همه ابعاد حقوق خود را به زور از قوم پشتون بگیرند طالبان یک گروهک مزدور پاکستان است موضوع این است که باید یک توازن عادلانه بین قدرت تمام اقوام در تمام عرصه ها بطور قانونی و واقعی ایجاد شود این حق را پشتونها برضائیت نمیدهند باید بزور گرفته شود راه دیگری نیست اقوام غیرپشتون باید هیچ ترسی در اراده خود راه ندهند و آمادگی برای یک مبارزه طولانی بگیرند.

>>>   وقتی احمد شاه مسعود بخاطر دینی که اعراب انرا به سرزمین ابایی ما با زور شمشیر و شلاق اورد و بنام اسلام شهید مسعود خون هزاران سرباز و افسر قوای مسلح دولت سابق را ریخت و همین مسعود بخوبی میدانست که هر دالری که از پاکستان میگیرد هر پوند و دیناری که از اعراب و انگلیس یا از طریق پاکستانی هامیگیرد در اخر کار انرا باید برای بربادی وطنش صرف کند برای تخریب پل و پلچک صرف کند که چنین هم کرد. زمانی سران اجداد ما و شما که اکنون بسیاری بنام خراسان بزرگ و کوچک با ان افتخار نموده و تفرقه اندازی میکنند به اعراب که کاملا با فرهنگ اندوران ما با دین عقاید و زبان ما فرق داشتند یکی بعد دگر سر تسلیم فرود اوردند و مسلمان شدند..پس مخالفت مسعود خیل به چه معنی؟؟؟ طالبان خون شان DNA افغانی دارد عرب بیگانه نیستند انچه را اعراب یک و نیم هزار سال بنام اسلام بالای اجداد ما قبولاندند امروز طلبان انرا دو باره بر مردم تطبیق میکنند.مسعود خیل از کوه پایین شوند با طالب بدبخت معامله کنند و مبارزه را از درون اغاز کنند . اصلاح سازی طالب کار یک ماه و دوماه نه بلکه کار سالها میباشد...
یک نکته را بخاطر داشته باشید که اگر طالب علاقمندی به حکومت همه شمول داشته باشد میتوانند صد ها متخصص را در همه عرصه از داخل کشور در بین هزاره تاجیک و ازبیک و سایر اقوام تشخیص و مسوولیت بلند بدهند...در انصورت ضرورت ندارند که به افراد فرتوت چون تورن اسماعیل و یا بازماندگان مسعود مراجعه کنند باید طالبان بدون فوت وقت به مردم افغانستان اعم از تاجیک و پشتون و هزاره و غیره مراجعه کنند مردم را در قدرت شریک سازند نه یک گروه مافیایی فراری را...مردم از اینها خاطرات بدی دارند.
اگر حکومت فراگیر معنی شرکت حتی یکی از رذیلان جهادی و تکنوکراتهای غربی و امریکایی و اکادمیسینهای بی مقدار افغانی که زیاد تر شان در المان و انگلستان زندگی دارند و طی چهل سال دمار از روز گار مردم به نامهای مختلف یا از طریق میله تفنگ و یا از نوک قلم در اورده اند باشد در انصورت این حکومت فراگیر نه بلکه حکومت دزدان دوران صبغت الله مجددی استاد ربانی طالبان و دوره دردناک بیست ساله کاکا حامد کرزی و بابای فراری اشرف غنی و شرکای خاین انها میباشد. در انصورت همان اش و همان کاسه خواهد بود. همان رنج و همان درد مردم همچنان دوام خواهد یافت.
سینا

>>>   آقای منصوری ! تحلیل عالی کرده اید ؛ درست است پشتون ها که در قالب طالبان یا همان ترورستان قاتل دیروز که در مسیرها مردم را قتل عام می ساخت ؛ راه زنی می کردند و عملیات انتحاری علیه مردم صورت می دادند ؛ به این نتیجه رسیده است که به تنهای و بدون اقوام بزرگ دیگر کشور نه تنها تاسیس حکومت نمی توانند که حتی شب ها در خانه خود نیز امنیت نخواهند داشت بدین جهت و برای دفع خطر بهترین گزینه راه دادن تاجیک تباران در حکومت فاشستی است چرا که تاجیکان اگر زیر چتر نظام فاشستی قرار گیرد نصف خطر را دفع کرده اند . دو قوم قدرتمندی دیگر مثل دو خایه بیرون میمانند منظورم ازبک ها و هزاره ها است پشتون ها جلوی ازبک ها هم یک استخوانی خواهند انداخت که تا مشغول باشند و آنها از یک تکه استخوان بیشتر هم نمی خواهند و نخواسته است و تنها هزاره ها باقی میمانند که با این قوم معامله بین المللی را در پیش خواهند گرفت و بحث حق خواهی سنی های ایران پیش خواهند آمد به تنها حامی که هیج اطمینانی در حمایت آن نبوده و نیست ؛ خواهند گفت که شما به سنی های ایران کدام پست کلید را داده اید ؟ همان پست را ما شیعه های هزاره میدهم . ایران دراین میدان دست از حمایت هزاره های شیعه کشیده و آنها را رها خواهند کرد . پدر در آور گروهک تروریستی طالبان .

>>>   نویسنده هزاره سعی کرده است اعلام حمایت هزاره ها از طالبان که باعث انتقادات سایر اقوام افغانستان از هزاره ها شده بندازد گردن ایران
تاکتیک قدیمی بنداز گردن دیگران
در ضمن اعلام نفرت از احمد مسعود را هم در نوشته دیدیم ولی همان احمدمسعود بالاخره غیرت داشت که از بیرون برگردد به افغانستان مبارزه کند
ما ایرانیها به همزبان خود احمد مسعود و پدر فقیدش افتخار می کنیم و پاره تن ماست

>>>   افغانستان در حوزه استراتژیک ایران نیست
فقط در افغانستان جنگ نباشد و سیل مهاجرین متوقف شود و داعش را در افغانستان شکست دهد.همین
طالبان هیچ امتیازی ندارد که بدهد فقط کمک میخواهد

>>>   هزاره خودش از طالبان حمایت کرده و از دو آخور تغذیه می کنند گروهی از اینان در حال بده بستان با طالبان هستند و گروهی دیگر که همدست گروه اول برای کاهش حساسیتها در حال تطهیر هزاره های حامی طالبان
....

>>>   این که صلح باشد و همه مردم افغانستان با هم زندگی کنند و به جای جنگ و خرابی کشور خودشان را اباد کنند چه ایراد و عیبی دارد که ایران را متهم به ان میکنید که خطا میکند

>>>   با سلام به نویسندهً محترم ، بیست سال اتحاد و مبارزه با آمریکا با دخالت و نفوذ مخفی و آشکار جمهوری اسلامی ایران، فرصت و زمینه و میدان را به طالبان داد. ایران و شرکا و عواملش در جبهه شیعی و پاکستان در طرف و جبهه سنی، افغانستان مظلوم را میدان رقابتهای ..... خود کرده و همواره مردم افغانستان را قربانی جنگ و رقابتهای .... خود کرده و می کنند. اگر جمهوری اسلامی ایران متحداً با شرکای خود در افغانستان ایجاد نا امنی نکرده و بر علیه آمریکا جبهه بندی و به رقابتهای .... نمی پرداخت، طالبان وحشی هیچ شانسی و امکانی برای رشد و تقویت و گسترش هجوم و حملات خود در افغانستان نمی یافت.

>>>   در شرایط فعلی هر تحرکی بهتر از سکون است. دست کم امیدی هست که نتیجه برای مردم بهتر شود.

>>>   توافقی صورت نمیگیرد بگیرد هم مردم افغانستان در دراز مدت جبهات جدید تشکیل خواهند داد و به جنگ با طالبان ادامه میدهند بارها گفتم برای ملت سازی باید هویتی با پشتوانه فرهنگی قوی برای تمام ملت تعریف کرد طوری که همه خود را دران ببینند فرهنگ انحصاری طالبی و پشتونی فاقد این فاکتور مهم است و دیر یا زود از هم خواهد پاشید این دولت نیم بند هم کشته های انتحاری طاابان هزارن در هزار است مردم فراموش نمیکنند اینها عزیزانشان را کشتند پس هرگز مورد پذیرش جامعه نخواهند شد و جامعه که نپذیرد و حمایت مردمی نباشد یعنی شکاف و باید دید باز کدام کشور از این شکاف دری میسازد برای ورود به افغانستان

>>>   محمد مرادی
با این که جبهه مقاومت، دیدار احمد مسعود را با هیئت طالبان در تهران رد کرده اما این ملاقات صورت گرفته است. جبهه مقاومت با تکذیب این رویدادِ مسلّم و آشکار، شعور حامیان خود را به بازی گرفت.

>>>   تاج الدین سروش:
بچه مسعود، اسماعیل و حفیظ منصور با امیرخان متقی وزیر خارجه کشور دیدار داشته اند!

>>>   مگر می شود کسی را به زور به ملاقات کسی برد؟

>>>   خوب برادران انچه نویسنده نوشته تخیلات خود عارف منصوری است که میخواهند در افغانستان جبهه مقاومت را بزرگ نشان دهد اما نزد انسانهای با وجدان بیدار مردم افغانستان انها کسانی اند که در طول بیست سال طلای جز به فکر تصاحب چوکی های دولتی وسوی استفاده از دارای عامه کماریدن اشخاص وافراد خود. در چوکی های دولتی وقراداد های میلونی بدست اوردن و. سر تسلیم فرو اوردن به اجنبیها دیگر وظیفه نداشتند و. حالا به کدام عزت و. حرمت دوباره خواهان قدرت و چوکی هستند ،وای به طالبان که این چپاولگران و دزدان دولتی را در دستگاه دولتی جا دهد امید این خبط سیاسی را مرتکب نشوند ورنه از این زیادتر رسوا میگردند .
عبدالله ریحان

>>>   هموطنان عزیز ! طالبان یک قدرت و واقعیت موجود در افغانستان اند . سی سال دیگر باز هم به کمک خارجی ها جنگ به کار است تا این ها را شکست داد . تا کی ؟ بگذار مشکلات موجود از راه گفتگو و صلح و صلاح حل شود . مردم افغانستان همین ها اند که می بینید . شما روشنفکران محدود در داخل و خارج باید به شرایط موجود جامعه تان مرور کنید و ببینید که الترناتیف شما که است و چه است ؟ سخن های فسبوکی کار ساز نیستند . بس کنید .

>>>   یک نظر دهنده گفته که دخالت ایران در مبارزه با آمریکا در افغانستان باعث آمدن طالبان شد
جالبه که خود آمریکا این نظر را ندارد و تا حالا نگفته که دخالت ایران باعث شکست آمریکا شد ولی باید بزدلی و مبارزه نکردن با طالبان را جوری توجیه کنید
طالبان چیزی نداشت ولی شما ارتش مجهز بودید
دیگه گوش دنیا از این حرفهای شما پر است که تقصیر این بود تقصیر اون بود طالبان اومد
ولی نظر خود آمریکا این است:
چرا ما باید به جای کسانیکه حاضر به دفاع از کشورشان نیستند بجنگیم
بله آقای نظر دهنده خود آمریکا شما افغانها را مسءول آمدن طالبان می داند.

>>>   برادرانی که میگویند ایران با کمک به طالب موجب به قدرت رسیدن طالب شد. مغالطه نکنید لطفا. ایران چهارسال پیش برای مبارزه با داعش به طالب کمک کرد. چون داعش ساخته امریکا بود و غنی هم دست نشانده امریکا و هیچ اراده ای برای جنگ با داعش نداشت. پس ایران مجبور بود با طالب برعلیه داعش همکاری کند تا مرز شرقی امن بماند.
این مساله مربوط به جهار سال پیش است.

ترامپ از پارسال با طالب مذاکره کرد و امتیاز داد که روستاها را طالب بگیرد ولی شهرها را نه. مذاکرات طالب با ارگ بر سر سهم خواهی از قدرت به نتیحه نرسید و برنده در میدان جنگ مشخص شد. طالب در این یک سال و نیم در مذاکره با امریکا و سپس ارگ بود و پس از جدی شدن بحث خروج امریکا و مذاکرات نافرجام دوحه دست به کشورگشایی زد.
شما برگی از تاریخ چهارسال پیش ایران را می اورید و در کنار امروز طالب میگذارید و میگویید ایران به طالب در اشغال افغانستان کمک کرد. این یک مغالطه است. فکر پیشروی و اشغال روزی در طالب کاشته شد که امریکا مذاکره با او را شروع کرد و این فکر در زمان مذاکرت دوحه درختی تنومند شد.و با خروج امریکا به بار نشست. در این زمان نقش ایران چه بود؟ کدام کمک؟ برادران ایرانی ها دشمن شما نیستند. نه مردم نه سردمداران.

>>>   درود بر دختران و زنان شجاع افغانستان
ننگ بر مردان فراری افغانستان
کیست که نداند چرا شما مردان مقاومت نکردید
به خاطر زندانی کردن زنان افغانستان توسط طالبان که از نظر شماها پر رو شده بودند
حالا ایران را بهانه کنید آخر هم زنان افغانستان طالبان را سرنگون می کنند

>>>   ایران نقش موازی ندارد بلکه سیاست خنثی و بسیار ضعیف دارد که کاملن مبهم و برای خود جناحهای ایرانی نیز مبهم و گنگ است ایران با این سیاست منفی ضیعیف نمیتواند با عمق استراتیژیک پاکستان که با سی آی ای امریکا یکجاست و برنامه پخش افراطیون و تروریستها را در تمام آسیای میانه دارند و با تروریستان اردوغان و سعودی همآهنگ است مقابله کند
اعتماد به طالب مزدور پاکستان و سیاست خام دولت ایران بجز ندامت و خجالت برای مردم افغانستان ندارد و در پشت آن آی اس آی پاکستان و سی آی ای امریکا قرار دارند که دولت ایران به پاکستان و امریکا چراغ سبز نشان داده است در پشت همه این سیاستهای پوشالی حوادث آسیای میانه و قزاقستان است که طالبان به کمک مستقیم آی اس آی در دخالت مستقیم داشته اند و تروریستان آسیای میانه را بعد از آموزش به قزاقستان فرستاده اند به همه جهت امام علی رحمن در نشست امنیتی کشورها پیمان امنیت جمعی کمربند امنیتی را بدور افغانستان مطرح کرد تا جلو حملات طالبان گرفته شود. حمله به ترکمنستان نیز توسط طالبان صورت گرفته است. افغانستان مرکز تمام عملیان سازمانهای جاسوسی منطقه و جهان است طالب مواد سوخت این خرمن آتش اند و جنگها و تروریستان را و مواد مخدر مافیا را انجام میدهند و مزدور و اجیر اند. در رهبری آن آی اس آی و سی آی ای امریکا اند که از طرف موساد اسرائیل و انتجلنت سرویس انگلیس تغذیه فکری میشنود. پاکستان بحیث مزدور معاش و دلر میگیرد و ایران .... دفاع میکند و هیج طرح و برنامه ندارد ...

>>>   چرا تالبان بعد از دیداری که در ایران با رهبری جبهه مقاومت داشته‌اند، در باره رهبری جبهه مقاومت گفتار تحقیرآمیز دارند؟
مثلا امیرخان متقی و ذبیح مجاهد سخنگوی این گروه، هر دو طوری صحبت می‌کنند که انگار رهبری مقاومت در ایران با التماس و تضرع از تالبان امان خواسته‌اند و تالبان نیز این خواست را اجابت کرده و در حق رهبران جبهه مرحمت فرموده‌اند! در پشت این‌گونه گفتار قصد و نیت تحقیر رهبران مقاومت نهفته است.
اما چرا؟
در پاسخ به این چرا باید گفت که در اصل این تالبان هستند که با نشستن به میز مذاکره با رهبران جبهه مقاومت، خود را تحقیر شده می‌پندارند و واقعن که تحقیر شده‌اند.
همین تالبان تا چند روز پیش می‌گفتند که اصلا مقاومتی وجود ندارد. چه شد که حالا از مذاکره با رهبران مقاومت می‌گویند؟ واقعیت این است که تالبان اگر کمترین چاره‌ای به حاضر نشدن به گفت‌وگو با رهبران مقاومت می‌داشتند، هرگز به گفت‌وگو حاضر نمی‌شدند. آنان در واقع در اوج بی‌چارگی حاضر به مذاکره شده‌اند. تصور کنید، گروهی که مدعی شکست امریکا و ادعای دومین امپراتوری جهان را دارد، چرا هنوز از پیروزی‌اش نیم سال نگذشته، حاضر شده که با یک دشمنی که اصلن وجود آن را انکار می‌کند و نفی می‌کند، گفت‌وگو کند؟! پاسخ این سوال اوج درماندگی و حقارت تالبان را نشان می‌دهد.
گفته می‌شود که ایرانی‌ها تالبان را مجبور کرده که با رهبران جبهه ببینند. ایرانی‌ها به تالبان گفته‌اند که به کمک ما قدرت را گرفتید و هنوز کار ما با شما تمام نشده است. ما که حمایت تان کردیم، حالا مجبورید که حرف ما را گوش کنید و رضایت طرفین مختلف را برای تشکیل حکومت کسب کنید.
به نقل از منابعی در تهران، مقام‌های ایرانی با لحن تهدیدآمیزی با وزیر خارجه تالبان صحبت کرده و او را متوجه مکلفیت‌هایی نموده اند که گروه تالبان در قبال ایران دارد. مگر می‌شود، تحقیری از این بزرگتر؟! جالب این‌که هیات تالبان در تهران نه منطق بحث داشته و نه هم صلاحیت بحث پیرامون موضوعات اساسی. منابع نزدیک به رهبری جبهه مقاومت می‌گویند که هیات تالبان در جریان مذاکره طوری رفتار می‌کردند که گویا جبرا به میز مذاکره کشانده شده‌ باشند.
بنابراین، گفتار تحقیرآمیز تالبان در باره رهبران جبهه در واقع نوعی انتقام‌جویی و تلافی‌جویی است تا از این طریق تحقیر شدن خود را پنهان کنند‌.
البته برای جبهه مقاومت، نفس حاضر شدن تالبان به گفت‌وگو، یک موفقیت است و به این معناست که تالبان جبهه مقاومت را به عنوان یک نیروی سیاسی برسمیت می‌شناسند و خود را ناچار به گفت‌وگو با آن می‌دانند. زمانی که برای تالبان در قطر دفتر بازشد، همه آن را نشانه رسمیت یافتن و مشروعیت دادن به تالبان تلقی کردند که زمینه برگشت این گروه را به قدرت مساعد می‌سازد.
حضور مقام‌های ایرانی در این گفت‌وگوها و حضور رهبران جبهه در ایران، اعتبار سیاسی دیگری برای جبهه مقاومت است.
در مورد چگونگی گفت‌وگوها و محتوای بحث‌ها و هم‌چنین نقش و تلاش ایران در این زمینع در نوشته‌های بعدی خواهیم پرداخت.
رستم روشنگر

>>>   محمود منجم زاده
۱- گفتگوها بعد از مشورت با تعدادی از شخصیتهای ملی، افراد متنفذ و تاثیر گذار، با حضور احمد مسعود، حسام الدین شمس، داکتر عبدالظاهر فیض زاده، مولوی حسام شمس و الحق آریانفر به ریاست امیر محمد اسماعیل خان با امیر خان متقی وزیر خارجه طالبان صورت گرفت.
۲- این گفتگوها به منظور زمینه سازی برای یک مذاکره در مورد ایجاد حکومت فراگیر و همه شمول صورت گرفت.
۳- ما یک اجندای مشخص را به طرف مقابل سپردیم.
۴- طرف مقابل تعهد کرد تا بعد از صحبت با رهبری خود، موضع خویش را در مورد چگونگی مذاکرات اعلام نماید. اقای شمس والی سابق ولایت باغیس عضو هییت گفتگو کننده ، گفته است که وی و اقای ظاهر فیض زاده اعضای گفتگوکننده ای هستند که با آقای اسماعیل خان در گفتکو ها اشتراک نموده آند و آنها عضو جیهیه مقاومت به رهبری احمد مسعود که در تهران حضور داشتند نمی باشند

>>>   منابع از رهبری مقاومت می‌گویند که هیات جبهه مقاومت، به رهبری جناب امیر اسماعیل خان، دو جلسه با نمایندگان تالبان در تهران داشته‌اند.
در دیدار اولی، متقی و وزیر تجارت و اقتصاد تالبان در برابر استدلال‌های هیات جبهه مقاومت کم آورده، خشم‌گین و عصبانی شده‌اند. سپس با پا درمیانی ایرانی‌ها، هیات تالبان به جلسه دومی حاضر می‌شوند اما به نتایجی دست نمی‌یابند.
بعد از جلسه دوم، امیرخان متقی می‌خواسته که به سفارت افغانستان رفته و به اصطلاح سفارت را بگیرند و در آنجا عکس‌گیری نمایند که به اثر مخالفت نمایندگان جبهه مقاومت، ایرانی‌ها مانع این کار هیات تالبان شده و این امر موجب خشم بیشتر متقی و همراهانش شده و پس از آن، متقی تهران را به مقصد مشهد ترک کرده و از مشهد به کابل برگشته است.
گفتنی است که هیات تالبان به رهبری متقی، برنامه داشته که چند قرارداد تجارتی و اقتصادی با جانب ایران امضا کند، چندین ملاقات با مقام‌های ایرانی داشته و اعلامیه مشترک نشر کنند که بعد از خشم‌گین شدن و تنش به میان آمده، این کارها نیز ناتمام مانده و هیات تالبان با عجله به کابل برگشته است.
نکته قابل یادآوری دیگر این است که متقی و هیات همراهش در جواب به خواست‌های مطروحه هیات جبهه مقاومت، استدلالش این بوده که ما صلاحیت لازم نداریم.
منابع هم‌چنان می‌گویند که ایرانی‌ها زیاد بر تالبان فشار آورده تا به خواست‌های مشروع و معقول جبهه مقاومت گوش دهند و اگر به این خواست‌ها توجه نشود، عواقب ناگواری بدنبال خواهد داشت.
باید گفت که جناب احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی در دو جلسه‌ای که هیات تالبان و هیات مقاومت در تهران داشتند، حضور نداشته و روشن نیست که ادعای تالبان مبنی بر مذاکره با جناب مسعود بر چه مبنایی استوار است. این نکته‌ای است که رهبری جبهه باید در موردش وضاحت بدهد.
رستم روشنگر

>>>   حاضر شدن تالبان به مذاکره با جبهه مقاومت ملی به رهبری جناب احمد مسعود، نشان‌دهنده تن دادن تالبان به این واقعیت است که جبهه مقاومت با جنگ و فشار نظامی شکست خوردنی نیست. این برای جبهه یک موفقیت است. این موفقیت به قیمت خون شهدای راه‌آزادی و عزت مردم ما و به قیمت شجاعت و پایمردی رزمندگان راه آزادی بدست آمده است.
تالبان در ابتدا تلاش کردند که جبهه مقاومت و مبارزه و ایستادگی مبارزین این جبهه را نادیده گرفته و از رویکرد انکار و کتمان استفاده کنند. در چند ماه اخیر هرگاهی که از رهبران تالبان در مورد مقاومت پرسیده می‌شد، با تکبر و تفرعن طوری پاسخ می‌دادند که مقاومتی وجود ندارد. تالبان با همین تکبر، پیش از حمله به پنجشیر، چند روزی را برای مذاکره اختصاص دادند که در واقع فرصتی برای مذاکره نه بلکه مهلتی برای اتمام حجت و آمادگی جبهه به بیعت و تسلیمی بود. برای همین، مذاکره چاریکار نتیجه نداد. چون تالبان تسلیمی می‌خواستند نه گفت‌وگو.
حالا اما با آن‌که به نظر می‌رسد تالبان به واقعیت"شکست‌ناپذیری جبهه از راه نظامی" پی برده اما بعید است که این گروه حاضر به پذیرش خواست‌های اصلی جبهه مقاومت بوده و به اصطلاح بخواهد وارد گفت‌وگوی اصلی و جدی شود. به احتمال زیاد تالبان می‌خواهد که جبهه را مصروف مذاکره بسازد تا در مهلت باقی‌مانده برای آغاز فصل جنگ بهره‌برداری سیاسی و نظامی نماید. این رویکرد، در سال‌های گذشته بارها از سوی تالبان در مذاکره با حکومت قبلی به مشوره پاکستان اتخاذ شده است و یک رویکرد آشنا است.
البته تا جایی‌که به رهبری جبهه مقاومت ربط دارد، رد کردن گزینه مذاکره و بستن درب گفت‌وگو با تالبان یک گزینه مناسب به نظر نمی‌رسد. هرچند شماری از حامیان و متحدین جبهه گزینه رد کردن مذاکره با استناد به جنایت‌های ارتکابی تالبان در پنجشیر و بعضی نقاط دیگر حوزه مقاومت تجویز می‌کنند. اما هرگاه جبهه گفت‌وگو را رد کند، از نظر سیاسی این اقدام را تالبان به نفع خود استفاده کرده و مدعی کسب وجاهت اخلاقی خواهند شد که گویا آنان صلح می‌خواهند اما جبهه مقاومت گفت‌وگو را رد می‌کند.
البته جبهه مقاومت قبلا شروط و خواست‌هایی را برای مذاکره مطرح کرده که اگر تالبان با تمایل به پذیرش آن خواست‌ها حاضر به گفتگو شده باشند، یک پیشرفت خوب است. آنچه مهم است این است که جبهه بر خواست‌های خود، که برحق و نیاز مبرم صلح و ثبات دایمی در کشور است، تاکید کرده و از آنان منصرف نشود.
خواست‌های جبهه مقاومت شامل خروج نیروهای تالبان از مناطق شمال، شمال‌شرق، مرکزی و بخش‌هایی از غرب کشور(حوزه مقاومت که اکثریت باشندگان آن غیرپشتون‌ها اند) و هم‌چنین استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در کابل و تشکیل حکومت موقت و رفتن بسوی تغییرساختار سیاسی و تدوین قانون اساسی و انتخابات عنوان شده است. اگر روی این موارد توافق شود و صلحی مبتنی بر آن شکل گیرد، چه بهتر. هرجنگی به یک صلح ختم می‌شود‌. اگر خواست‌های مشروع از طریق صلح تامین شود، چرا باید جنگ کرد؟ اما نباید پیش از رسیدن به توافق صلح، آمادگی و ادامه جنگ فراموش شود. خواست‌های فوق‌الذکر اگر از طریق صلح حاصل نشود، باید از طریق جنگ حاصل شود. خوش‌بختانه که اکنون رهبری جنگ و صلح از آدرس حوزه مردمی مقاومت دست کسی است که از لوث معامله مبرا است و تعهدش به مردمش نیز جای شک و شبه ندارد.
مژده ظفری بخشی

>>>   طالبان، جبهه مقاومت را در تهران ضربه فنی کرد و از ادامه بازی، بازداشت
مرادی

>>>   خطاب به رستم روشنگر
پس ایران به طالبان گعته با حمایت ما حاکم شدید؟
در خاک ایران بر علیه امنیت ملی ایران فعالیت میکنی
در حال توجیه حقارت جبهه جعلی مقاومتتان هستید که با التماس از ایران خواستند که ترتیب دیدارتان را با طالبان بدهند ایران هم پشیزی برای حرف شما قاءل نیست که به خاطر تو سفارت را تحویل ندهد
خودش تصمیم گرفته ندهد اطلاعات غلط به مردم افغانستان نده که یکهو ریز مذاکراتتان را افشا می کنیم فکر کردی سپاه به شما اطمینان می کند؟
تو تمام اتاقها شنود نصب شده بود همچنان که در محل اقامت تک تک شماها از مسعود اسماعیل خان شنود وجود دارد

>>>   به رستم روشنگر
اینجا تند تند داری خالی میبندی شما اگر ایران تهدیدتان نکرده بود که می خواستید انکار کنید دیدارتان را التماس می کردید که ایران دیدار احجد مسعود رو با طالبان رسانه ای نکند
از چه چیزی شرم داشتید؟حالا برای رفع حقارت اومدی گفتی ایران طالبان را حمایت کرده است؟
حیف به خاطر ریش سفیدان افغان در ایران فعلا با شما کاری نداریم ولی هشدار بهت می دهم اگر به دروغگویی ادامه دهید ناگهان فایل صوتی مذاکراتتان سر از بی بی بی فارسی در می آورد آن وقت خیلی شرمنده می شوید.

>>>   اوه اوه تاجیکها چه در حال تطهیر احمد مسعود هستند

>>>   تطهیر که نیست دیگر این ماله کشی است

>>>   در جواب به شما که نوشته ای؛ اینجا تند تند داری خالی می بندی:
آقاجان بیشتر بر روی نثر و شیوه نوشتاری کار کن؛ تا شبیه به نوشته های یک ایراتی بشود!
باید به جای "تند تند" مینوشتی پشت سرهم! و یا به جای ... هر کس که اندکی با گویش و نوشتار ایرانی ها آشنا باشد می تواند متوجه هویت اصلی تو بشود.
تو اگرمی خواهی علیه احمد مسعود قهرمان مطلب بنویسی؛ لطفا بدون جعل هویت و ملیت، مخالفت خود را آشکار کن واز سوی مردم ایران نظرت را تحمیل نکن! توده مردم ایران طرفدار سرسخت مسعود و جبهه مقاومت هستند و این مانند خورشید بر همگی آشکار است.
به صراحت می توانم بگویم که از کدام قوم و قبیله هستی؛ اما قضاوت را بر عهده مخاطبین محترم اصلی این سایت وزین می گذارم.
اما چرا هشدار داده ای که فایل صوتی مذاکرات سر از بی بی سی در میاورد؟ یعنی تو مخاطبت را اینقدر ساده و بی اطلاع فرض کرده ای که باورکنند مکالمه ضبط شده ای وجو دارد؟! جهت اطلاع شما و دیگران عرض می کنم که این مذاکرات و جزییات مذاکراتی شبیه به این مانند مذاکرات قطر و یا حتی مذاکرات وین میان ایران و غرب هیچ وقت علنی نخواهد شد وتنها بعد از جلسات، اگر صلاح بدانند مسئولین در باره اهداف ونتایج اصلی سخن می گویند اما مردم هرگز فایل صوتی از این مذاکرات را گوش نخواهند کرد؛ چرا ‌که اگر فایل صوتی و جزییات فاش شود، دیگر آبرو و جایگاهی برای کشور میزبان متصور نخواهد بود و یک رسوایی شبیه به واقعه "واتر گیت" رخ می دهد ‌که باعث شد رییس جمهور نیکسون وادار به استعفا گردد!
هر آنچه از مذاکرات اخیر به گوش تو ودیگران رسیده؛ گمانه زنی ها و داستان سرایی کانال های خبری برای جذب مخاطب بیشتر است!
از عزیزان خواهشمندم به هرکس که خود را ایرانی و یا افغانستانی می داند و یا تلاش می کند با تغییر عامدانه رسم الخط، میان مردمان دو کشور تفرقه و جدایی بیندازد؛ اعتنایی نکنند و نگاهشان را نسبت به یکدیگر با این فریب کاری های متداول درفضای مجازی تغییر نداده؛ به دوستی و همدلی بیشتر فکر کنند.
به امید سربلندی و زندگی بهتر برای مردمان نجیب هر دو کشور ....خداوند یارتان باد!

>>>   این آقا و یا خانمی که ایران را بعد از این همه سال فتنه و جنگ افروزی و نا امن کردن افغانستان که موجب رشد و هجوم طالبان گشته و حالا خود را صلحدوست قلمداد جا میزند باید عرض کنم که نوش دارو بعد از مرگ سهراب به چه درد می خورد؟ سالهاست کشور ایران متحداً با طالبان و پاکستان... کشور افغانستان را میدان جنگ و رقابت و نا امن کرده و مانع استقرار صلح و ثبات گشت و حالا برای ما افغانیها سریال دایهً مهربانتر از مادر درست می کند؟ نیش عقرب نه از ره کین است --- بل اقتضای طبیعتش این است. شما بفرمائید بحرانهای داخلی و خارجی خودتان را حل کنید و ما را بحال خود بگذارید. ما را به خیر شما امید نیست، شر مرسانید. همین

>>>   اقایی که از جنگ افروزی ایران و نوش دارو و مرگ سهراب گفتی، به شما مینویسم.
اول که وقتی طالبان وارد کابل شدند بسیاری گفتند ایران حمایت مالی و نظامی کرد. ما هم بررسی کردیم و دیدیم یک مغالطه بیش نیست که کسانی که به دنبال تفرقه بودند بر سر زبانها انداختند. ایران چهار سال پیش بخاطر جنگ با داعش با طالبان پیمانی داشت که سلاح هم به او داد. ولی بحث تصرف افغانستان اصلا در آن زمان مطرح نبود. خود دولت مرکزی چون دست نشانده امریکا بود هیج اراده ای برای سرکوب داعش نداشت چون داعش هم مهره دیگری ساخته امریکا بود پس ایران مجبور بود با گروهی در افغانستان متحد شده و با داعش یجنگد.
حال از دو سال پیش پمپو با طالبان مذاکره کرد بر سر تقسیم قدرت با غنی. طالب به رسمیت شناخته شد و یکسال مذاکرات دوحه برقرار بود بین ارگ و طالب. در اینجا طبق توافق قرار بود طالب روستاها را بگیرد ولی تا شش ماه به مرکز ولایات حمله نکند. ولی توافق دوحه با سهم خواهی غنی و طالب بی نتیجه ماند و میدان نبرد طالب را به ارگ رساند.این مساله از دو سال پیش با شروع مذاکرات امریکا و طالب شروع شد. در توافق دوحه خود امریکا و طالب توافق کردند که روستاها را به طالب بدهند. ایا برای شما سخت است بیاد بیاورید که نقش امریکا و مذاکرات دوحه و خروج امریکا چه تاثیری در رسیدن طالب به ارگ داشت؟ این اتفاق مربوط به دو سال پیش است چه ربطی به چهارسال پیش روابط ایران و طالبان دارد؟ اگر مشکل شما این است که طالیان با سلاح هایی که ایران چهارسال پیش برای مبارزه با داعش به آنها داده بود میجنگید، این حرف حساب است. ولی باید پرسید اگر آن سلاح ها نبود ایا طالب با بیل و کلنگ حمله میکرد یا پاکستان تمام قد او را تامین میکرد؟ آیا نشنیدی که زخمی های طالبان در پاکستان درمان میشدند؟ آیا نشنیدی که جنگجویان طالب از پاکستات بودند و زبانی که سخن میگفتند به لهجه های افغانستان شباهتی نداشت؟
شما نقش کثافت کاری غنی ( که باعث شد کسی انگیزه برای دفاع داشته باشد) ، نقش طرح و نقشه و مذاکرات طالب و امریکا، نقش پاکستان را در این دو سال حساس نادیده میگیری و تنها بابت اینکه چهار سال پیش ایران با طالب علیه داعش همپیمان شد ایران را مقصر میدانی؟ حکایت همان خر دزد است که هر کس یکی را مقصر میدانست که در را محکم نبسته و طناب بسته نبود و.... آخر کار همه مقصر بودند بجز دزد.

صحبت شما یک مشکل دیگر هم دارد. اول شما میدانید در این مدت که غنی در ارگ بود چه ایران ستیزی شدیدی به راه انداخت. ما بگوییم چون غنی با زبان فارسی در جنگ بود و ایران ستیز بود پس همه مردم افغانستان بد هستند؟ این دلیل درستی است؟ اگر به فرض سیاست سردمداران ایران به کام شما خوش نیامده پس همه مردم ایران محکوم به قصاص هستند؟ بله شما میتوانید بگویید ایرانی ها در این سایت نظر ندهند و بد و بیراه هم نثارشان کنی که مثل بیرون کردن مهمان از خانه است ولی صاحبخانه این حق را دارد. ولی لطفا بر اساس تهمت های شایعه شده چیزی نگویید. ایران اگر هم پول داشت هرگز در این شرایط اقتصاری یه طالب نمیداد. شما از شرایط کلی اگاهی ندارید و از سختی ها دل سوخته شدید. به گمان من هنور هم ایرانی ها دلسوزترین مردم برای مردم افغانستان هستند و برعکس.

>>>   به کمنت نویسی که نوشته: این آقا یا خانمی که ایران را بعد این همه سالها؛
نفرات .....ای که مانند خودت هر رور وساعت در اینترنت به دنبال تفرقه استند و دو و دوشنام می دهید و به خاطر اهداف .....که دارید خودتان را از طرف مردم کشور دیگری گپ میزنید بیاب شده اید.خودت نوشته افغانی ها! یک انسان بیشرم استی.این را بدان بیسواد که افغانی واحد پول است.وهمین خطایت نشان میدهد که یک ایرانی از زبان ملتی دیگر می گوید تا مبان مردم تفرقه وجدایی بیندازد.ما همیشه کشور ایران ومردم مهربانش را دوست خود میدانیم و تبلیغات لافوکهایی مانند تو برای نفرت وتفرقه جایی ندارد.

>>>   مرده باد رهبران فراری ترسو و خاین به مردم و میهن


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است