"نبود" رهبری، دغدغه‌ای فراتر از "بود" طالبان
هنوز شرایط برای قیام سراسری علیه طالبان فراهم نیست. در صورت گسترش اعتراضات به سراسر افغانستان با خلای قدرت و هرج‌و‌مرج روبرو خواهیم شد 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۳    ۱۴۰۰/۱۰/۲۵ کد خبر: 169495 منبع: پرینت

فرض کنیم که اعتراضات ولایت فاریاب به همه ولایت‌ها کشیده شود؛ در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
بدون شک که گروه طالبان تضعیف می‌شود و هرج‌ومرج و خلای قدرت به وجود می‌آید.

با این که هنوز شرایط برای قیام سراسری علیه طالبان فراهم نیست اما این اتفاق که زمان وقوع آن مورد بحث است، حتماً رخ خواهد داد. این که گفتم هنوز شرایط برای قیام فراهم نیست به این دلیل است که مردم از یک‌طرف از جنگ‌ خسته‌اند و از طرف دیگر هنوز خاطرات بد حاکمیت گذشته را در ذهن دارند و نگران هستند که نکند دوباره به همان شرایط برگردند. تازه طالبان هم هنوز چهره اصلی خود را آشکار نکرده‌اند و به همین خاطر، بسیاری از مردم به این گروه خوش‌بین بوده و منتظر هستند تا ببینند که طالبان چکار می‌کنند.

وقتی طالبان پس از به رسمیت شناخته شدن، ماهیت خود را آشکار کردند که یک جریان مستبد، قسی، تمامیت‌خواه، افراطی، واپس‌گرا، مخالف پیشرفت، زن‌ستیز، فاقد مولفه‌های زندگی شهری، به دور از مواهب تمدن و عاری از عطوفت انسانی هستند، مردم برای یک خیزش عمومی آماده می‌شوند اما اتفاقات دیگری هم باید رخ دهد تا مردم عملاً حرکت کنند.

این اتفاقات زیربنای اقتصادی دارد که شامل رکود شدید اقتصادی و افزایش بیش‌از‌پیش فقر و بیکاری است. هرچند که ما اکنون در شرف این اتفاقات هستیم اما مقدار آن به حدی نیست که جامعه را به انفجار وادارد. هرگاه طالبان به اصلیت خود برگشتند و بحران اقتصادی هم تشدید شد و به اصطلاح کارد به استخوان رسید، شرایط برای قیام عمومی فراهم می‌شود و انقلاب مردمی حتمی است.

اینجا است که ما با یک مشکل اساسی روبرو می‌شویم و آن نبود و فقدان رهبری است. دقیقاً چالشی که اکنون با آن روبرو هستیم. این که گفتم در صورت گسترش اعتراضات به سراسر افغانستان با خلای قدرت و هرج‌و‌مرج روبرو خواهیم شد، اشاره به نبود رهبری است.

با این که طالبان یک جریان نامطلوب است و حاکمیت این گروه مورد تایید اکثر مردم نیست اما بازهم بهتر از آشوب، خون‌ریزی‌های بیهوده و غارت اموال عمومی است. تاکید می‌کنم که هرگاه فشار زندگی فراتر از طاقت و توان مردم شد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، قیام سراسری صورت می‌گیرد اما همان‌طور که اشاره شد، اگر قیام و انقلاب، فاقد رهبر کاردان، مردمی، دلسوز، شجاع و خبیر باشد، به انحراف و آشوب کشیده می‌شود. لذا همان‌گونه که اکنون از موجودیت طالبان دغدغدهایی وجود دارد، باید به خاطر نبود رهبر برای مدیریت قیام آینده هم نگران بود.

به عبارت دیگر، مادامی که راهنما و رهبر جامعی برای انقلاب آینده و یا جایگزین بهتر از طالبان وجود نداشته باشد، آرزوی سرنگونی رژیم طالبان، راهی به جایی نمی‌برد. این که چگونه باید برای انقلاب رهبر پیدا کرد، دشواتر از مرحله قیام است و با چند پیشنهاد و نسخه کلیشه‌ای نمی‌توان به رهبر ایدآل دست یافت و یا فلان جریان را به عنوان جایگزین طالبان معرفی کرد زیرا تاکنون همه رهبران و جریان‌ها امتحان خوبی به ملت نداده‌اند.

بنابراین، از همین الان باید به فکر رهبر بود تا در زمان انقلاب و قیام علیه طالبان، خلای رهبری وجود نداشته باشد. با این همه حتی اگر در حال حاضر، رهبر برای سازماندهی اعتراضات وجود نداشته باشد، اهرم‌های فشار و اعتراضات علیه طالبان باید ادامه داشته باشد تا از یک‌طرف این گروه را از زیاده‌خواهی بازدارد و از طرف دیگر نگذارد که گروه طالبان به ماهیت خود برگرد و هر آنچه می‌خواهد انجام دهد.

مرادی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
قیام سراسری
نظرات بینندگان:

>>>   همان گونه که پیش بینی کرده بودیم، اوضاع پس از سال نو میلادی رو به خرابی می گذارد. کما این که پیش بینی کرده رودیم که با فرا رسیدن بهار اگر طالبان از سر پیل مست فرود نیایند، کشور وارد فاز تازه یی از نبردهای نیابتی و جنگ های چریکی خواهد شد که می تواند به جنگ جبهه یی مبدل گردد. البته، خطر انقلاب اجتماعی هم بسیار بالا است.
بیگمان حطر درگیری شدن طالبان با یک دیگر هم بسیار بالا است. به مصداق:
اگر هر دو طرف از جاهلان اند،
اگر زنجیر باشد بگسلالند
هنوز هم تا پایان نوروز شانس جلوگیری از جنگ تازه فرسایشی بی پایان است. البته، به شرطی که طالبان سر در گریبان خود فرو ببرند و حساسیت و شکنندگی بحران را درک کنند و اوضاع را درست ارزیابی کنند و تن به یک دولت فراگیر ملی انتقالی بدهند، نیر وهای نظامی خود را از ولایات غربی و شمالی بیرون بکشند و کابل را هم غیر نظانی ساخته به نیروهای صلحبانی سازمان ملل بسپارند.
دولت انتقالی فراگیر باید کمیسیونی را برای تسوید قانون اساسی نو و اصلاح ساختار نظام بگمارد.
کشور بیطرف اعلام گردد و راه برای رویکار آمدن یک دولت نو فراهم گردد.
در غیر آن مسوولیت همه ویرانی ها به دوش طالبان حواهد بود و خود در آتشی که بر افروخته اند، خواهند سوخت.
اکنون کشور در وضع مصیبت بار و فاجعه باری به سر می برد. بیکاری، تورم، گرانی و ناداری و بیماری بیداد می کند.
Aziz Arianfar

>>>   "چه بخواهیم و چه نخواهیم، قیام سراسری صورت می‌گیرد اما همان‌طور که اشاره شد، اگر قیام و انقلاب، فاقد رهبر کاردان، مردمی، دلسوز، شجاع و خبیر باشد، به انحراف و آشوب کشیده می‌شود": اگر قرار باشد که داکو های اشرار (شاگردان آی اس آی) سرنخ را بدست بگیرند بهتر است که هیچ قیامی اتفاق نیافتد زیرا رستاخیز بجای 'آزاد ستان' به 'بهشت ستان' خواهد رفت "که همان خرک خواهد بود و همان درک". مگر امیداوارم که چنین رستاخیز زمانی اتفاق می افتد که دیگر سنگ و چوب این سرزمین به عرب و عربیسم دشنام میفرستند!!!
آتش خاوری

>>>   افغانستان یک کشور فقیر با سنت های دینی و مذهبی است.
دولت طالبان یک دولت دیکتاتوری است که قانون و شریعت را بالای مردم بزور می قبولانند.
مالیات را از مردمی که عاید دارند،جمع آوری میکنند و مردم فقیر که چیزی ندارند،مالیه نمی دهند.
بنأ شاید یک تعداد مردم که عواید بیشتر دارند و گرفتن مالیه برایشان درد آور باشد و یا یک تعداد مردمی که قدرت میخواهند، اعتراض کنند.
اما اعتراض آنها جایی را نمیگیرد.
خود رهبری طالبان مثل رهبری دولت قبلی نیست که خودشان برای خود بلند منزل ها و خانه های لوکس جور کنند و چور و چپاول کنند و مردم را گرسنه نگاه کنند.
اگر هم چور و چپاول کنند،مثل رهبران قبلی به رخ مردم با زندگی های فیشن و درشن نشان نمی دهند.
بنأ برای مردم فقیر و بی سواد و مردم سنتی و مذهبی افغانستان که اکثراً در اطراف وقریه جات رندگی میکنند و از زرق و برق رندگی شهری،نظر به حسادتی که دارند و یا سنتی بودن شان بیزار هستند،زندگی در تحت لوا طالبان، یک زندگی ایدآل است. برای پاکستان نیز یک دولت ایدآل است و حالا پاکستان تصمیم گرفته است که برای پیشبرد امور دولتی در افغانستان،کدر های خودرا بفرستد. زیرا ملل متحد وعده کمک مالی به افغانستان کرده است و پاکستان میخواهد هرچه زودتر مصارف این کمک ها را به عهده خود بگیرد و از آن خورد و برد کند و بر معادن افغانستان نیز دست رسی کامل پیدا کند.
باقی میماند مردم شهری.
مردم شهری که در ایران در طول چهل و سه سال گذشته با اعتراضات شان نتوانستند رژیم آخوندی ایران را چپه کنند،مجبور شدند تا با این رژیم بسازند.
حالا مردم شهری افغانستان نیز بشمول زنان،چند وقت مظاهرات خواهند کرد و دیدند که نتیجه نداد،خاموش میشوند و نسل آینده شان مجبور میشوند با زندگی با رژیم طالبان بسازند.

>>>   همى تو رهبر اينقدر كه رهبر رهبر گفتى!! ضد و نقيض نوشته نكن!!

>>>   آزموده را آزمودن خطا است : امید به حکومت پشتون نداشته باشید مگر تاریخ افغانستان را نخوانده باشید مگر تا کنون در راس نظام اینها نبودند ؟ از زمان احمد شاه بابا تا اکنون مگر حکومت دست پشتون نبودند ؟
پشتون ها حکومت داری را نمیدانند دو قرن دیگر هم اگر سپری شود از این قوم همین که است اینها فقط قتل و کشتار و قساوت و سنگ دلی چیزی دیگر انتظار نداشته باشید

>>>   رهبر شما فاسدان و مفسدین غنی وعبدالله صالع و. عطا بدنام است ،والا طالبان با وجود همه کمی وکاستی های خویش از شما لندغر ها بهتر و خوبتر است امروز همه بدبختیها که در جامعه پریشان افغانستان رونما است از دست شما چپاولگران و دزدان است که حق مظلوم بیچاره افغانستان را به تاراج بردید. و. حالا دعوای رهبری واحد دارید شرم باد به شما .
عبدالله ریحان

>>>   در است که فعلان آنچه کمبود احساس میشود مدیریت وضعیت بعد از پیروزی است اما شعله این حرکت خود جوش را باید باید در همه ولایات روشن بسازیم بنابر چند دلیل با اهمیت است
۱- کشور ها از نارضایتی مردم از طالب آگاهی بیشتر حاصل می‌کنند از به رسمیت شناختن امارت خود داری می‌کنند
۲- این جرات و شجاعت نه گفتن ، در ذهن مردم و لایات دیگر حک میشود که ما هم اگر خواسته باشیم مانند و لایت فاریاب در برابر ظالم طالب ایستادگی کرده میتوانیم
۳- به هر اندازه دامنه اعتراضات گسترده شود به هم پیمانه حکومت طالب تضعیف ‌میشود و ایده برنامه تک قومی حکومت کردن کرزی ،،غنی و طالب. دارد روز به روز رنگ می بازد

>>>   Rustam Rooshangar
انعام سمنگانی، "مرتضوی امارت"، تنش‌های قومی را محصول دموکراسی خوانده است. هر چند او این حرف را به کنایه گفته و خواسته که هم دموکراسی را مذموم بشمارد و هم اختلاف‌های قومی را بی‌ریشه و کم‌اهمیت جلوه دهد؛ اما واقعیت این است که براستی دموکراسی اگر یک دست‌آورد عمده داشته باشد، همین بلند بردن شعور قومی مردم است. این اما نه‌تنها قابل تقبیح نیست بلکه قابل تمجید است‌.
دموکراسی کمک کرد که مردم افغانستان به‌ویژه اقوام غیرپشتون سطح شعور قومی خود را بالا ببرند. دموکراسی کمک کرد که پرده فریب و خدعه پشتون‌ها افگنده شود و اقوام غیر پشتون از طریق گفتمان باز و آزاد به کنه مسایل پی ببرند و دریابند که ماهیت اصلی سیاست در این کشور قومی بوده است‌.
این فهم و شعور برای رهایی مردمان غیر پشتون از زیر استبداد پشتونی خیلی مهم و حیاتی است. آگاهی پیش‌نیاز انقلاب است. دموکراسی و آزادی، آگاهی خلق کرد و حالا نوبت عملیاتی کردن آگاهی قومی است و انتهای این کار رهایی از ستم و استبداد قومی برای غیرپشتون‌ها است که دستکم در یک قرن اخیر رنج آن را فراوان کشیده‌اند.
باید گفت که تنش‌های قومی محصول آگاهی است. فقط کسانی وارد تنش قومی می‌شوند که از توطیه‌ها و دسایس قومی باخبر باشند. هر غیرپشتونی که بداند پشتون‌ها چه خواب‌های بدی برای قوم و زبان و هویت او دیده‌اند، به‌جوش می‌آید و وارد پیکار رهایی‌بخش می‌شود.
در همین‌جا لازم است یادآوری شود که بر خلاف رویکرد عامیانه یا مغرضانه بسیاری‌ها که سکوت و بی‌تفاوتی عوام‌الناس در باب مسایل قومی را می‌ستایند و آن را به‌حساب فضیلت مردم عام می‌گذارند، واقعیت این است که این سکوت ناشی از نفهمی است و اگر جهل و نادانی فضلیت باشد، باب بحث دیگری است. تنش قومی، محصول آگاهی است و آگاهی قومی محصول دموکراسی و آزادی!!

>>>   افغانستان در حال تجزیه نیست
بلکه از تجزیه نجات یافت.
ترکستان میگفتن هزارستان میگفتن خراسان میگفتن.
خجالت بکشید.
طالبان باید کاری بکنن در فاریاب تا درسی باشد
برا همه کسانی که با میلیون دالر بیت المال در خارج
از دور ...میکنند

>>>   بعد از این دور جوانان آمده
رهبران نو به میدان آمده
خودفروشی نیست در آئین شان
دور استعمار پایان آمده

>>>   مگر دوران قرن عشیرتی و خان خانی و گله و چوپانی است که مردم دور یک شخص خلیفه و یا رهبر جمع شده و مطیع و سرسپردهَ وی گردند؟ مردم باید همانند اروپا و جهان آزاد حول محور آرامان و اهداف ملی و مشترک خود جمع شده و سرنوشت خود و کشور و فرزندانشان را بطریق انتخابات و رای آزاد بدست گیرند قبل از اینکه سرنوشتشان بدست یک خلیفه و یا دیکتاتور دیگری مانند طالبان و یا پرچمیها رقم زده و به اسارت گرفته شود. این رسانه های جاهل و مرتجع و عقبمانده و مردم را گیج و گمراه کرده اند.

>>>   چند پرسش مهم در باره جبهه مقاومت: نخست، آیا این جبهه واقعا ملی است؟ اگر ملی است چرا از آمر تا مامور، همه از یک محل اند؟ دوم، اگر این جبهه برای یک افغانستان همه شمول تلاش می کند، چرا سایر اقوام در تیم مذاکراتی آنها در تهران شامل نبود؟ چرا از نخبگان اقوام شریف تاجیک، پشتون، هزاره و ازبیک و نماینده زنان را شامل تیم مذاکرات خود نکردند؟ سوم، اگر آجندای جبهه متذکره ملی و مردمی است، چرا بعد از مذاکرات آنها با طالبان، چندین روایت متفاوت ارایه نمودند؟ در ابتدا هر گونه مذاکره با طالبان را انکار کردند، بعد گفتند تنها امیر صاحب اسماعیل خان حضور داشت اما دیرتر، همه چیز برعکس ثابت گردید. در عین حال، چرا در تیم مذاکراتی آنها، سایر رهبران جمعیتی یا مردمی حضور نداشتند؟ نهایتا، اگر این جبهه انعکاس دهنده خواست و اراده نسل جدید است، چرا جوانان بدخشانی، هراتی، خوستی، لغمانی، بامیانی و ننگرهاری در آن نقش ندارند؟ چرا ظرفیت تحمل دیگران و تعامل با دیگران در میان آنها دیده نشده؟ آیا خودخواهی و انحصار گرایی اینها شبیه خودخواهی و انحصار گرایی حلقه اشرف غنی نیست؟‌
محمد جواد رحیمی

>>>   Rustam Rooshangar
واقعاً این ادعا و شعار و استنباط و استدلال افرادی مانند آقای رستم که می فرمایند،باید گفت که تنش‌های قومی محصول آگاهی است!!! عجب! خیلی تاًسف انگیز است. دوست عزیز انسان و جامعهً آزاد و آگاه همواره برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود به راه حل های سیاسی و مسالمت آمیز روی آورده و قوانین دموکراتیک را حاکم کرده است تا جامعه به حقوق خود رسیده و صلح و دوستی حاصل شود، بنابراین بر عکس جنگ آنچیزی که شما گفتید خونریزی فعلی در افغانستان و دیگر کشورهای مسلمان محصول و میراث جهل و نادانی حاکمان دیکتاتور این کشورهاست که حق حاکمیت ملی را غصب و راه روند رشد اصلاحات و راه حلهای مسالمت آمیز سیاسی بصورت قلم و پشت میز و گفتگو و مدیای آزاد را مسدود و از جامعه گرفته و بجای آن سرکوب خفقان و زندان و زور سرنیزه حاکم کرده است و بجای فرهنگ و راههای مسالمت آمیز فقط سرکوب و خشونت را پرورش داده اند. خیلی برای شما و این سایت که نظرات راهگشا را به نفع طالبان و دیگر مرتجعین سانسور و مخفی میکنند متاًسفم. باینگونه سایتهای مزدورو عقبمانده مردم افغانستان هرگز به صلح و ثبات داخلی نرسیده و نخواهد رسید. پیروز باد صلح و دوستی . چو تو خود کنی اختر خویش را بد --- مدار از فلک چشم نیک اختری را. از مکافات عمل غافل مشو --- گندم از گندم بروید جو ز جو. خشونت از خشونت روید و مسالمت از مسالمت و دوستی.

>>>   این ادعا و شعار و استنباط و تحلیل و استدلال افرادی مانند رستم که می فرمایند،باید گفت که تنش‌های قومی محصول آگاهی است! خیلی تاًسف انگیز است. دوست عزیز انسان و جامعهً آزاد و آگاه همواره برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود به راه حل های سیاسی و مسالمت آمیز روی آورده و قوانین دموکراتیک را حاکم کرده است تا جامعه از تاخت و تاز دیکتاتورها رها شده و به حقوق و حق حاکمیت خود رسیده و صلح و دوستی حاصل شود، بنابراین بر عکس استلال شماآنچیزی که شما گفتید جنگ و خونریزی فعلی در افغانستان و دیگر کشورهای مسلمان محصول و میراث جهل و نادانی حاکمان دیکتاتور این کشورهاست که حق حاکمیت ملی را غصب و راه روند رشد اصلاحات و راه حلهای مسالمت آمیز سیاسی بصورت قلم و پشت میز و گفتگو و مدیای آزاد را مسدود و از جامعه گرفته و بجای آن سرکوب خفقان و زندان و زور سرنیزه حاکم کرده است و بجای فرهنگ و راههای مسالمت آمیز فقط سرکوب و خشونت را پرورش داده اند. خیلی برای شما و این سایت که نظرات راهگشا را به نفع طالبان و دیگر مرتجعین سانسور و مخفی میکنند متاًسفم. باینگونه سایتهای مزدورو عقبمانده مردم افغانستان هرگز به صلح و ثبات داخلی نرسیده و نخواهد رسید. پیروز باد صلح و دوستی . چو تو خود کنی اختر خویش را بد --- مدار از فلک چشم نیک اختری را. از مکافات عمل غافل مشو --- گندم از گندم بروید جو ز جو. خشونت از خشونت روید و مسالمت از مسالمت و دوستی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است