گروههای بنیادگرای افراطی که مایه مصیبت جهان اسلام اند یکی دو تا نیستند و شمارشان فراوان است، اما هیچکدام در قباحت خود به اندازه طالبان نیست، جز داعش که شباهت فراوانی به این گروه دارد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۹ ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ | کد خبر: 169863 | منبع: | پرینت |
ما میدانیم و میبینیم که افراد و گروههایی برای قباحتزدایی از طالبان کمر بستهاند، و میکوشند روایتی ساختگی و کاذب را درباره این گروه ترویج کنند مبنی بر اینکه گویا با دهه نود تفاوت کردهاند، تا مردم افغانستان و همچنان جامعه جهانی آنان را به عنوان واقعیت غیر قابل انکار بپذیرند. این تلاشها، با هر انگیزهای که باشد، تلاشهایی کثیف است که سرانجامی جز افزودن بر سیهروزیهای بیشمار و بیپایان این مردم فلاکتزده در پی نخواهد داشت.
اکثریت مردم افغانستان با طالبان مخالف هستند. اگر شماری از مردم با انگیزههای صرفا قومی یا سیاسی با این گروه مخالف هستند/باشند، شمار بیشتری از مردم، به شمول من و امثال من، مخالفت شان در گام نخست به دلایل انسانی و اسلامی و در گام بعدی به دلایل ملی و مردمی است.
در اینجا به صورت فشرده بیان میکنم که چرا ما با طالبان مخالفیم، و بدون تغییری بنیادی در وضعیت کشور از این مخالفت دست نمیکشیم، و ناگزیریم تا جایی که در توان داریم برای این تغییر تلاش کنیم.
دلایل مخالفت ما با طالبان:
1. این گروه ساخته دست استخبارات منطقه و مزدور سرسپرده پاکستان است، و باوری به منافع ملی ندارد. البته تعامل معقول و منطقی با پاکستان، به مثابه یکی از همسایههای متنفذ افغانستان، علیرغم همه آسیبی که به ما رسانده است، موضوع جدایی است، و همه گروههای سیاسی کشور باید راهکاری معقول برای تعامل و برقراری روابط حسنه با آن کشور پیدا کنند، بدون اینکه طوق بردگی آن را به گردن بیفکنند. این اما با مزدوری بسیار فرق دارد. هر کس که مزدوری طال بان برای پاکستان را نمیبیند و خود را به هر علتی به کوری میزند، برای شان باید گفت: انها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب اللتی فی الصدور! افغانستان امروز کشوری سرتاپا اشغال شده است، و مردم این کشور در هیچ زمینهای اختیاردار زندگی خود نیستند.
2. این گروه نماینده متحجرانهترین قرائت افراطی و بنیادگرایانه از اسلام است و چنین قرائتی از دین به تنهایی کافی است که سبب تباهی و نابودی جوامع انسانی شود. گروههای بنیادگرای افراطی که مایه مصیبت جهان اسلام اند یکی دو تا نیستند و شمارشان فراوان است، اما هیچکدام در قباحت خود به اندازه طالبان نیست، جز داعش که شباهت فراوانی به این گروه دارد و از همان رو رقابت سختی با هم دارند.
3. این گروه در پی سلطهجویی نژادپرستانه برای یک قوم است و در درون آن قوم نیز در پی برتریجوییها و انتقامگیری های قبیلهای است و به برابری نژادها و مساوات اقوام باور ندارد و عدالت شهروندی را تحمل نمیکند. این گرایش تبارگرایانه یکی از عوامل بیثباتی و نزاع خونین در صد سال اخیر بوده و در آینده نیز سبب خونریزیها، آوارگیها و درد به دریهای بی پایانی برای همه ساکنان این سرزمین خواهد بود. شمار محدودی از چهرههای متعلق به سایر اقوام که برای تزیین و دیکوریشن از سوی این گروه به خدمت گرفته شدهاند آدمهای فرصتطلب و کممایهایاند که خواست عدالتخواهی مردم را تضعیف کرده، سبب شکاف بیشتر صفوف شده، و قبل از همه به قوم و تبار خود خیانت روا میدارند. در اثر سلطه این گروه، تنشهای قومی و تباری به اوج خود رسیده و هیچگاه در تاریخ این کشور به این پیمانه وجود نداشته است. این گروه سبب شده است که صداهای جداییخواهی و تجزیهطلبی به صورت فزاینده طرفدار پیدا کند و بیش از هر زمان دیگری، میلیونها انسان این سرزمین به فکر فرار از خانه و آشیانه خود باشند. این مشکل هیچ گاه برطرف نخواهد شد مگر آنکه کرامت انسانی مبنای تثبیت حقوق و جایگاه یکسان برای تمام شهروندان باشد و هر گونه تبعیض به پایان برسد.
4. این گروه به تخصص و تواناییهای مسلکی باور ندارد و مانند دیگر نظامهای ایدئولوژیک، همه مناصب کلیدی کشور را، بدون درنظر گرفتن توانایی و شایستگی، به افراد خاص خود داده است و افراد خاص این گروه ملایان بیسوادیاند که بنا بر معیارهای علمی جهان امروز حتی سواد دوره ابتدایی مکتب را ندارند، از وظایف مهم نظامی گرفته تا وظایف مالی، مدیریتی، علمی و... هر کشوری که به چنین وضعیتی گرفتار شود، حتی اگر بقیه معایب بالا را هم نداشته باشد کمرش خواهد شکست و زیر بار محرومیتها از پا در خواهد آمد، زیرا بدیهیترین اصل مدیریتی را که سپردن کارها به اهل آنهاست زیر پا کرده است.
5. این گروه از نظر ساختار قدرت از نوع نظامهای مستبد و دیکتاتور است و به هیچ صورت راضی نمیشود که از استبداد و تمرکزگرایی در قدرت فاصله بگیرد و به سوی مدنیسازی ساختار قدرت که از طریق تمرکززدایی امکانپذیر است گامی بردارد. هر نظام استبدادی متمرکز، صرف نظر از اینکه به چه قوم، مذهب، ایدیولوژی و گروهی تعلق داشته باشد، سبب فلاکت جامعه و سرکوب نیروها و هزاران آسیب دیگر میشود که از دیرباز در کتابهای اندیشه سیاسی توضیح داده شده است، از جمله در کتاب مشهور طبائع الاستبداد و مصارع الاستعباد از عبد الرحمن کواکبی، کتاب جامعه باز و دشمنان آن از کارل پوپر و کتاب توتالیتاریسم از هانا آرنت. قرآن مجید در روایتی که از فرعون به دست میدهد او را مظهر استبداد معرفی میکند و مبارزه با آن را بخشی از رسالت پیامبران میداند. هر نظام تمرکزگرای مستبد، نظامی فرعونی است و مردم مکلفند با آن مقابله کنند.
6. این گروه به حقوق اساسی آدمیان باور ندارد، حریم خصوصی انسانها را به رسمیت نمیشناسد، آزادی اندیشه و آزادی بیان را بر نمیتابد، فردیت انسانها برایش معنایی ندارد، اعتقادات و باورهای مردم برایش بیارزش است، و سایر حقوقی که در دنیای امروز از ابتداییترین حقوق به رسمیت شناخته شده آدمیان است، در دیدگاه این گروه قابل درک و قابل قبول نیست. شهروندانی که با چنین رفتار خودبرتربینانه و اهانتآمیز رو به رو هستند چارهای جز باز پس گرفتن کرامت انسانی خویش ندارند و برای اعاده عزت خود ناگزیرند مبارزه کنند و این خود به تداوم جنگ و بیثباتی منتهی خواهد شد.
7. بدترین ظلمی که این گروه میکند در حق زنان است، زیرا نیمی از انسانهای یک جامعه را از حقوق طبیعی شان محروم میکند، فرصتهای آموزشی، کاری و اجتماعی را که حق طبیعی شان است از آنان باز میدارد، و بیسوادی، محرومیت و عقبماندگی را بر آنان تحمیل میکند. عواقب این موضوع در زمینه تربیت اولاد، در زمینه فعالیتهای اجتماعی، در زمینه کارهای اقتصادی و سایر زمینهها به حدی وخیم است که باید جداگانه به آنها پرداخته شود. هیچ جامعهای در جهان امروز نیست که با محروم نگاه داشتن زنان خود از فرصتهای برابر، توانسته باشد پیشرفتی بکند و گامی در جهت خوشبختی بردارد. این خود مصیبتی بزرگ است که مجبور باشیم برای توضیح چنین امر بدیهی و روشنی، آنهم در قرن بیست و یکم، بحث و مناقشه کنیم، و چون گفتگو با این گروه به آسانی نتیجه نمیدهد ناچار باشیم از این سر دنیا تا آن سر به دادخواهی بپردازیم، تا بتوانیم راهی به اجازه تحصیل و تعلیم زنان کشور خود پیدا کنیم.
8. این گروه به معاهدات، میثاقهای بین المللی و عرفهای پذیرفته شده در نظام بین الملل آشنایی ندارد و به آنها ارزشی قایل نیست، و نمیداند که همه کشورهای جهان، به شمول کشورهای اسلامی از طریق احترام به چنین میثاقهایی مکانیسم تعامل با دنیا را یافته و راه همکاری با جهان را در پیش گرفتهاند. انسانیت مبنای مشترک همه میثاقهای بین المللی است، و این احترام به انسانیت، در احترام به جایگاه شهروند و اعتنا به رأی مردم متجلی میشود. هر سلطهای که به میثاقهای پذیرفته شده جهانی، به ویژه میثاق جهانی حقوق بشر بیاعتنایی کند و به رأی و خواست مردم بها ندهد، هم مایه بحران داخلی و هم زمینهساز تشنج در سطح منطقهای و بین المللی خواهد شد.
این دعوا، دعوایی شخصی نیست، دعوای اکثریت مردم این سرزمین است، و مبتنی بر ارزشهای انسانی و اسلامی است، که اگر پذیرفته شود، به سود همه ساکنان این سرزمین، به شمول طالبان، است و هیچکس از آن بابت زیان نخواهد کرد. اما اگر تغییری در پایهها و بنیاد قضیه نیاید، بحران ادامه خواهد یافت، و در نتیجه راهی جز مخالفت با این گروه نخواهد ماند.
محمد محق
>>> این افراد و گروها که در حال توجیه طالبان هستند کی هستند؟ نام آنها را بگویید که چه کسانی هستند که افکار جامعه جهانی را هم تحت تاثیر قرار می دهند؟ بگویید تا همه بدانیم.اگر مردم اکثریت با طالبان مخالف هستند این افراد چه تاثیری دارند پس؟
مطمءن هستم جوابی نداری چون هیچ افرادی در کار نیستند بلکه فقط بهانه ای کرده ای تا برای ما افکار روشنفکرنه ات را بروز بدهی تا تحسین شوی
نه برای مردم بیچاره می نویسی نه افرادی وجود دارد و برای خودنمایی اینها را می نویسی
>>> من بار بار این را نوشته کردم 83 فیصد مردم آمریکا و غرب مخالف کمکهای بشردوستاته به افغانستات هستتد و متاسفاته تا هنوز بعضی از وطنداران ما لاف و پتاق جامعه جهانی را می زنند.کدام جامعه جهانی؟
جامعه جهانی به اوکراین و رییس جمهورش بسیار احترام دارد که در برابر روسها ایستاد شدند.آنها ما را دیدند که به طیاره آویزان شدیم آن زلنسکی را هم دیدند که برایش گفتند که از وطنت بیرون شو گفت من به اسلحه نیاز دارم نه به طیاره برای فرار
آن را با فرار اشرفک مقایسه می کنند و دیده می شود برای آزادی و طوق بردگی با روسها جنگ می کنند.حال شما باید جامعه جهانی را از نو بشناسی
>>> جزاک الله جناب محق صاحب
>>> قانونی اسلامی میگوید: عین نجاست تطهیر شدنی نیست حال نوکران چرکستان که فرصت ادمیزادی زیستن را از مردم افغانستان دریغ کردند و جمهوریت را فدای قدرت طلبی خودشان نه مصلحت ملک را شناختند و نه صلاح مردم را ارج گذاشتند
>>> جامعه جهانی را باید فراموش کرد
>>> طالب طالب؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!....
طالب برده های نو وانتحاری است
در جای بمب امریکایی انفجاری است
طالب برای دولت و ملت نیامده است
مزدور فوج پاکستان و انحصاری است
>>> بلی لالا جان نود فیصد جامعه جهانی نمیداند اوغانستان در کدام جای دونیا استه
>>> اساس تشکیل کشور افغانستان بر اساس تبارگراییست
>>> محترم محق
نوشته ای شما هشت جز دارد. هفت بخش ان درست ولی بخش نخست ان قابل اندیشه است... بدین معنی که حرکت طالبان چون دگر احزاب اسلامی اهل تشیع و تسن وابستگی های انکار نا پذیر با جمهوری اسلامی ایران و پاکستان داشته اند. دور نمیرویم . حزب وحدت اسلامی افغانستان متشکل از چند حزب دست چیده ساخت شهر قم ایران با همکاری های سیاسی و مالی فرمان و هدایت ایت الله ها ساخته شد . محمد علی مزاری دزدانه خلاف مقررات قبول شده بدستور ایران وارد افغانستان شد و حزب وحدت را ساختند و مطابق دستور اخوند ها علی مزاری رهبر انتخاب شد.ایران از قرنهاست که با این کشور در رقابت است از دوره صفویان اغاز تا کنون . از جمله هفت تنظیم پشاوری شش تنظیم بدستور پاکستان ساخته شد تا رقیب یکدگر باشند و همین احزاب بنام اسلام دمار از روزگار افغانستان براوردند ...جنایات حزب وحدت تنظیمهای پشاوری هم در سالهای ۱۹۹۰ و هم در بیست سال اخیر قدرت شان قابل مکث است.
مردم افغانستان به طالب اخوند ایت الله و ملا ضرورت ندارند. اسلام را به نظر مردم همینها منفور ساخته اند...هر جنایت کرده اند بنام اسلام ختم میکنند...
اقای محق
من از طالب کور مغز و متحجر چون شما نفرت دارم ولی از یک موضع خیلی خوشحال هستم و ان اینکه دگر مردم از شر تجلیل سال های کشته شدن احمد شاه مسعود و علی مزاری بیغم شدند. هر سال شماها ارامش مردم را برهم میزدید.شما امتحان تان را داده اید.
طالب هم تا زمانیکه امریکا بخواهد در قدرت باقی است و هر زمانیکه نخواهد با یک بهانه دوباره انها را به وطن اصلی شان یعنی پاکستان روان میکند.اما مردم دگر نمیخواهد چهره های معامله گر کثیف قاچاقبر دزد چون محقق خلیلی هزاره عطا نور لافوک و امرالله خان لافوک و دگر دزدان تاجیک و پشتون و هزاره را بیبیند. تاریخ انها را به گور سپرده است.
دگر این کشور را بنام قوم و قبیله و زبان بخش نکنید ...همینقدر که از این راه پول دزده اید برایتان کفایت میکند.
سینا
>>> رژیم طالبان ظرفیت دیگرپذیری وهمدیگر پذیری را ندارد.
اگر به فکر آیند و سوره الکافرون را با ترجمه و تفسیر با دقت و تفکر سالم بخوانند راه قبول شان در داخل و خارج و دوام شان به قدرت کشوده خواهد شد. و کشور مجروح و مظلوم ماهم بیش ازین صدمه نخواهد دید.مهاجرین عودت میکنند و در خدمت وطن و آبادی سهم فداکارانه میگیرند
سارینا نووارد لندن
>>> طالب چنان آلوده به خون، لجن، کثافت مرداری، نجاست، جهل، نفرت، عقده، کینه و نژادپرستی است که خدا نیز نمیتواند او را بشوید و از این آلودگی پاک کند بنده ها بجای خود شان.
>>> Soraya Baha
پشتونیزه کردن تمام نهادهای کشور از سال ها بدین سو فراز و فرودهای داشته و اماکرزی وغنی آنرا به اوج رساندند و به دست طا-لب سپردند تا نهادینه اش کند و واپسین میخ محکم را برتابوت هویت تاریخی، هویت تباری ،هویت فرهنگی و هویت زبانی ملیت های دیگر بکوبد و حذف شان کندکه روند حذف تداوم دارد !
>>> سینا جان !
نوشته شما جمع نقیضین است .من اقای محق را ازروی تفکر شان میشناسم با سوگند متذکر میشوم که ایشان را قطعآ تا حال ندیده ام و نه جناب شان مرا دیده اند. این تحلیل شان جامعه شناسانه و عالمانه است شما این جناب را در یکی دو جای نبشته تان با اشتباه با جمعیت که در جامعه ما اشتباهات و منفی گرایی هایرا مرتکب شده اند وابسته خطاب کرده اید یک بر چسپ کاملآ بی خبرانه ، بی انصافی و غیر قابل قبول است.
معذرت خواهی شما موجب اعاده خوبی و درک سالم شما به شخصیت تان خواهد شد .
احترام م .ش ف کابل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است