تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ | کد خبر: 169864 | منبع: | پرینت |
پس از انتقادات و واکنشهای گسترده به نادرست خواندن آیت قرآن از سوی وزیر داخله طالبان، سخنگوی این گروه با نشر پیامی از طالبان خواسته است که به منتقدان، یا به تعبیر او «دشمنان» طالبان بهانه ندهند.
سراج الدین حقانی روز شنبه، ۱۴ حوت سخنرانیاش در مراسم فراغت شماری از دانشجویان آکادمی پولیس را با آیتی از سوره آل عمران آغاز کرد، اما نتوانست این آیت را درست بخواند.
به نقل از افغانستان اینترنشنال؛ محمد نعیم، سخنگوی طالبان، با نشر پیامی به زبان پشتو در توییتر بدون اشاره به سراج الدین حقانی، به منتقدان این گروه حمله کرده و گفت که آنها با استفاده از این «لغزشها» میخواهند «دستاوردهای طالبان را کمرنگ جلوه دهند.»
او از اعضای طالبان خواست که «از انجام هر عملی پرهیز کنند که زمینه تبلیغات دشمنان امارت اسلامی را مساعد میکند.»
قرائت اشتباه یک آیت قرآن توسط یک مقام بلند پایه طالبان، واکنشهای تند کاربران شبکههای اجتماعی را برانگیخته است. چنانچه، شبیر احمد نیازی نوشته است: «او سالها مردم ما را به نام دین جوخه جوخه به قبرستان فرستاد، اما خودش بلد نیست یک آیت قرآن را درست قرائت کند.»
سودابه کامروا، کاربر دیگر شبکههای اجتماعی گفته است نسبت به سواد «امیرالمومنین طالبان» نیز مشکوک است و گمان میکند او نیز بلد نیست قرآن را به درستی بخواند.
کد (7)
>>> طالبان نیمچه ملا ها اند که بلای دین اند چنانکه نیمچه داکتران بلای جان.
>>> وحشت باستانی یابزکشی.
سریک گوساله بیزبان ومعصوم رابایدبریدوبعدچندوحشی سواربراسپان باقمچین کاری دوامدارووحشیانه اسپهاازطریق کش وگیرجسد بی جان گوساله راباید پارچه پارچه کنند.یک افتخاردیگرافغانی.
اووحشیها !مگرنمیتوانید عوض پیکربیجان یک حیوان معصوم از یک بوجی ریگ به وزن پنجاه یا شصت کیلوویاهم وزن دلخواه تان استفاده کنید؟
اووحشیها!مگرنمیتوانیداین احماقت تان رابدون قمچین کاری اسپان بیگناه انجام دهید؟وقتی باکف تان اهسته به گردن اسپ دکه دهیدو(چو) بگوییدکفایت نمیکند؟مگراسپ هاهوشیارترازافغانها نیست؟وقتی باکف دست حتی گردن اسپ رانوازش کنیدوچوبگویید،اسپ میفهمدکه باید بدود وکفایت میکند.کدام دردرابایدنالید؟
عاقل
>>> آقای حقانی خودت یک افغان را گرفته و میگویی که همین سوره که خودت تلاوت کردی طلاوت کن و غلط تلاوت کرد حتمی جزایش میدهی که چرا ...... برای خودت چه قضاوت شود جواب اینرا داری و یا همین سوال از دیگر اعضای طالبان میکنم که چه باید کرد. و یا اینکه آقای حقانی مقامش بلند است مانند دیگران کسی باید انتقاد نباید کرد . همین سوال را از آقای حبیب الله یوسفزی دارم که همیشه از این گروه تمجید و توصیف میکند. به نظر خودم آقای حقانی خواست که روی مبارک خود را نشان بدهد متاسفانه با تلاوت این آیه خود را شرماند و باقی طالبان را از دیگرانش خود توقع نداریم باقی کلمه خود را یاد ندارند چه رسد که تلاوت قرآنکریم . بهتر همین است که جل و پوستک خود را کرفته پیش بادار های خود بروید
>>> اینها وهابی و دشمنان اسلام هستند و از قرآن تنها برای فریب مردم استفاده میکنند ،عربی شان هم وهابی گراست.
آتش خاوری
>>> قرآن به زبان عربی است. برای این که قرآن را درست خوانده بتوانید،باید زبان عربی بلد باشید. مهم نیست که شما به شکل درست قراعت میکنید و یا نه،بلکه مهم آن است که صحیح تلفظ کنید و مهمتر از آن این است که شما معنی آن را بفهمید.
اکثر ترجمه ها و تفسیر هایی که برای قرآن انجام شده است،در خارج از سرزمین عرب شده است.
کسانی که این ترجمه ها و تفسیر ها را نموده اند،از یک طرف در سرزمین عرب نیوده اند و از طرف دیگر شرایط چهارده صد سال پیش شبه جزیره عرب و قوانین و مقررات و عرف و عنعنات و کلتور و وضعیت جغرافیایی و پیداوار و روابط مردم با یکدیگر را بلد نبودند و در نتیجه برای ترجمه و تفسیر قرآن،شرایط و عصر و زمان و کلتور و عنعنات خود را در نظر گرفته ترجمه و تفسیر کردند.
مهمترین تفسیر در افغانستان تفسیر بخاری است که من خودم شاهد بسیار نقایص درین تفسیر هستم.
بنأ برای خواندن درست قرآن،باید زبان عربی بفهمید و زبان عربی را با محاوره با مردم عرب زبان یاد میگیرید.
اگر شما در یک مسجد و مدرسه سال ها علوم دینی بخوانید،نمیتوانید با یک عرب مکالمه عربی کنید.
اما اگر قلم های هندی را ببینید، در ظرف یک سال زبان هندی باد میگیرید.
بنأ کسانی که در مسجد و مدرسه دروس علوم دینی میخوانند،باید فلم هایی به زبان عربی ببینند،تا عربی را یاد بگیرند.
>>> ما نشنیده ایم لطفآ بگویید چگونه بوده است .
جمعی از دانش آموزان
>>> ههههههه معلوم است که اینها بویی از دین نبرده اند چوپان هایی که حتی شهر را ندیده اند چی انتظار می توان داشت از کسی که پدر و جدش هم ملا نبودند فقط اسرای آی اس آی پاکستان بودند که شهرت شان را رهین قتل اای وحشیانه و ترورهای خطرناک اند.
>>> طالب ز اسم دین و خدا سود میبرد
اسلام را به مسلک یهود میبرد
طالب برای خواندن قرآن نیامده
این بیسواد به مرکز نور دود میبرد
>>> نظر نظر دهنده دوم را که خواندم،به فکر مسابقات بوکس که در سطح جهان مشهور است،افتادم.
چنان بر سر و روی و پوز و چنه یکدیگر میزنند و میکوبند که خون و خون پر میشوند و بعضی هایشان چشم هایشان چنان می پندد که در هنگام مسابقه درست دیده نمیتوانند که به کحای جریف وار میکنند. هیچ فکر نمی کنند که نشود که بطور ناغلتی در چشم جریف ضربه بزنند و چشم حریف را نیز کور کنند.
در زمان امپراطوری روم،مسابقات گلادیاتور ها بود که در یک ستدیوم دونغر شان یا در مقابل یکدیگر با شمشیر و نیزه میجنگیدند و بکی شان کشته میشد و یکی شان پیروز میشد.
اما جالب چیست؟
نفر آخر که پیروز میدان میشد،بدون شمشیر و نیزه و سلاح به میدان آورده میشد و بعداً خود امپراطور از ستیز تماشاچیان با شمشیر و نیزه پایین میشد و با زدن نبزه به شکم گلادیاتور و با زدن شمشیر به گردن اش،او را به قتل میرساند و دست های خود را قهرمانانه بالا میکرد و تماشاچیان همه برای امپراطور کف میزدند.
در اسپانیا بعداً به جای مسابقات گلادیاتور ها،مسابقات گاو بازی رواج شد که تا هنوز ادامه دارد و یک نفر در میدان با گاو وحشی با یک تکه سرخ در دست مبارزه میکند.
اما بر خلاف در هندوستان گاو چنان مورد احترام است،که اگر موتری در سرک بیاید و ببیند که گاو در روی سرک خوابیده باشد،مجبور است که موتر را توقف کند و هر زمانی که گاو اراده کرد که از روی سرک پس شود،بعداً موتر اجازه دارد حرکت کند.
بنأ در دنیا کلتور ها و عنعنات مختلف در طول تاریخ بودند و حالا هم هستند و این که آینده با این کلتور ها چه خواهد کرد،در آینده معلوم خواهد شد.
>>> عالیقدرنظردهنده نهم(درموردنظردهنده دوم نظرداده اید).
وحالا نظرمن.۱- بوکسرها خودبه به این ورزش ومسابقه تصمیم میگیرندوبعضا ملیونها دالر کمایی میکنند مثل برادران کلیچکو.مسابقات باشمشیرونیزه هم وحشیانه است امابازهم تصمیم خوداشخاص است.اماگوساله نگفته است سرمن راببریدواسپان نگفته اندبیاییدماراقمچین کاری کنید.
۲-وقتی عبادت ماازطریق سربریدن گاو درروزعید قربان است وعبادت هندوان مبالغه دراحترام به گاو(موجودبیضرر،شیرده وخدمتگار درحمل ونقل اموال وقلبه).پس اگرکمی دقت کنیم عبادت انها واضحا بهترازعبادت ماست.یاچطور؟ومن اله التوفیق.
عاقل
>>> به نظر دهنده دهم:
یک روز ملا نصرالدین به بازار مال فروشی رفت و یک راس خر خرید.
ریسمان خر در دست اش،خودش پیس،پیش و خر اش از عقب اش میرفت.
در راه دو نفر دزد پیدا شدند،یکی از آنها ریسمان را آهسته از گردن خر باز کرد و به گردن خود بست و نفر دوم خر را دزدید و رفت.
وقتی که ملا نصرالدین به خانه رسید،دید که در عوض خر،یک آدم ریسمان به گردن اش است.
ملا نصرالدین پرسید که خودت کی هستی؟و خر من کجاست؟
مرد مذکور جواب داد که من همراه خشوی خود جنگ کرده بودم و او در حق من دعای بد کرده بود و من به خر تبدیل شدم.
حالا فکر میکنم که او از دعای بد خود پشیمان شده است و در حق من دعای خوب کرده است و من دوباره به آدم تبدیل شدم.
ملا نصرالدین معذرت خواست و مرد مذکور را چند درهم نیز داد و رخصت اش کرد.
یک هفته بعد ملا نصرالدین باز به بازار برای خرید خر رفت،دید که همان خر را دزدان به فروش آوردند.
ملانصرالدین آهستای کرده خود را به گوش خر نزدیک کرد و در گوشش گفت:باز با کی جنگ کردی که در حق ات دعای بد کرده است و به خر تبدیل شدی؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است