شکست هیچ یک به نفع جهان سوم نیست پیروزی شان هم چه غرب و چه روسیه بر سر اوکراین به سود ما نیست، آنها بزنند تا جهان سوم نفس راحت بکشیم | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۷ ۱۴۰۱/۲/۴ | کد خبر: 170163 | منبع: |
پرینت
![]() |
بسیاری از پارسی زبانان معتقدند هیچ کشوری به اندازه روسیه به سرزمین های پارسی زبان در چند صده اخیر ضربه نزده است. روسها دستور نابودی پادشاهی بخارا داد، قفقاز و آسیای میانه را از ایران جدا کرد، حکومت امیر حبیب الله کلکانی را با حمایت انگلیس و تعدادی از اجیران شان در خراسان ساقط کرد، از بعد دینی دولت های روسیه بیشترین ضربه هارا به کشورهای اسلامی زده اند از همین رو بوده که احزاب دست چپ در اروپا همیشه از روسیه به عنوان سپر در برابر مسلمانان حتی از دوره عثمانی یاد می کنند...
وقتی یلتسین رییس جمهور روسیه پوتین را برای جایگزینی خویش به مردم روسیه معرفی کرد بعد از تحسین پوتین گفت: آقای پوتین شخصی است می تواند روسیه را دگرگون کند برمشکلات و چالش ها فایق آید.
پوتین حتی قبل از ریاست جمهوری در دوره کوتاه نخست وزیری خویش دستور حملات شدید را به داغستان و چچن داد بعد ریاست جمهوری گسیل نیروها را به چچن صادر کرد آن کشور را ضمیمه روسیه کرد بعد آن کشور نوبت مجازات گرجستان رسید حملات زمینی و هوایی به آن کشور یک چیز را آشکار کرد «تسلیحات نظامی روسیه قدیمی و کهنه هستند.» روسیه از آن به بعد شروع به مدرن سازی ارتش و تسلیحات نظامی خویش دست زد و چند سال بعد در سوریه تسليحات جدید از جمله جنگده ها را به رخ همگان کشید. امروزه هر چند روسیه از نظر مدرن سازی تسلیحات در مقابل آمریکا و غرب فاصله زیادی دارد اما همچنان کشورقدرتمند "دارنده هزاران کلاهک اتمی است" که باعث باز دارندگی و بر خورد محطاطانه کشورها با روسیه می گردد.
دخالت روسها از آسیای میانه تا خاورمیانه شمال آفریقا حتی آمریکای جنوبی در دوره پوتین و ظهور روز افزون قدرت چین که هر دو کشور مخالف نظم کنونی حاکم بر جهان هستند باعث شد آمریکا برای روسیه در اوکراین یک دام پهن کند تحریم ها از یک طرف فشار جنگ از طرف دیگر باعث فشار اقتصادی و روانی بر مردم روسیه وارد کند تا به نان خوردن شان محتاج شوند تا اعتراض کنند شهرها را به آشوب بکشند، دولت را سرنگون کنند اگر امکان داشت روسیه را تجزیه کنند، این هدف آمریکا و انگلیسی است هر چند بعید بنظر می رسد.
روسیه دو راه در جنگ اوكراين پيش رو دارد؛
اولي حملات را شديدتر كند پايتخت را اشغال كند تا يك توافق مورد نظرش را با دولت شكست خورده اوكراين به سر انجام برساند كه اين تا امروز دشوار بنظر مي رسد.
دومی عقب نشيني كامل از تمام خاك اوكراين كند حتي اوكراين ممكن است جزيره كريمه را هم مورد حمله قرار دهد چونكه روسيه را در حالت شكست مي بيند. پیش بینی بحران اوکراین در این روزها دشوار است غرب و روسیه هر دو بر خواسته اشان اصرار دارند هر چند از هم اکنون جنگ اوکراین بحران انرژی(نفت و گاز) مواد غذایی بر سر روسیه اروپا و جهان سایه انداخته است.
هر چند شكست روسيه براي مخالفان نظم كنوني جهان دشوار است اما تجزيه آن به مراتب مي تواند عواقب ناگوار تر در پي داشته باشد. تجزيه روسيه دروازه ورود به تجزيه چين است، چين به علت نظام تك حزبي، سركوب مخالفان، بحران استقلال طلبي تايوان، مخالفت ها در هنك كنك، سركوب و شكنجه مسلمانان اويغور و ديگر بحرانهاي تجزيه طلبي و مخالفان بيروني آن كار راحت تري براي غربي ها است. هرچند تجزيه روسيه و چين بر اثر فشار بيروني غير قابل پذيرش است اما غرب به دنبال خلق بحران در داخل کشورها هستند تا آن طریق افسار کشورها را در دست بگیرند. چین و روسیه در کنار یکدیگر تنها کشورهای هستند می توانند در مقابل نظم کنونی جهان که به رهبری آمریکا پیش می رود ایستادگی کنند.
رهبری چین با اتحاد روسیه برای جهان خطرناک است اما در آنطرف شعار دموکراسی، آزادی، انسانیت، حقوق بشر فریبنده آمریکا هم برای جهان ما چیزی به ارمغان نیاورده است. بوسنی، میانمار، فلسطین، سوریه، یمن، عراق، افغانستان، لیبی و بحران کنونی اوکراین سیاست های دوگانه آمریکا را نشان می دهد. همانطور شکست هیچ یک به نفع جهان سوم نیست پیروزی شان هم چه غرب و چه روسیه بر سر اوکراین به سود ما نیست، آنها بزنند تا ما (جهان سوم) نفس راحت بکشیم چونکه دخالت، کمک مالی و تسلیحاتی آنها است ما در جنگ های خانمانسوز می سوزیم.
گل امیری
>>> جهان سوم کجا باهم جور هستند؟
ایران و عرب ها جور هستند؟
هندو ها و مسلمان ها جور هستند؟
در امریکا جنوبی دولت های چپی و راستی جور هستند؟
در افریقا سیاه پوست ها و سفید پوست ها و مسلمان ها و مسیحی ها جور هستند؟
اصل قضیه بالای ابرقدرت بودن در جهان است و این از دوران امریکا و شوروی و یا امریکا و روسیه و یا امریکا و چین شروع نشده است،بلکه در طول تاریخ تمام امپراطوری ها به همین منوال تشکیل شدند و توسعه پیدا کردند و در جنگ ها با امپراطوری های جدید و یا هم در اثر اختلافات درونی،ضعیف شدند و تجزیه شدند و از بین رفتند.
اگر شما فکر میکنید که با جنگ امپراطوری های فعلی و شکست آنها زمینه برای نجات کشور های بیطزف مهیا میشود و آنها با هم اتحاد میکنند و یک جامعه ایدیال را تشکیل میدهند، این خود یک اتوپی یی بیش نیست.
زیرا اولاً کشور های جهان سوم خود در گیر اختلافات درونی خویش هستند و ثانیاً اگر اختلافات خویش را نیز از بین ببرند،هیچ امکان وجود ندارد که بالای موضوعات مختلف دوباره باهم اختلافات پیدا نکنند و یا از میان شان یک یا چند امپراطوری جدید بمیان نیاید و باز زد و خورد هایشان باهم شروع نشوند.
همانطوری که شما ارمان از دست دادن سرزمین های خود را در اثر توافقات گلستان و ترکمن چای میخورید،شوروی نیز تجزیه خود را در اثر جنگ افغانستان و بحران اقتصادی و پیروسترویکه گرباچف، یک بد بختی به خود میدانست.
همانطوری دولت ایران از ملیت های مختلف و زبان های مختلف تشکیل شده بود و توسط جنگ ها تسخیر شده بود و در زمان نادرشاه افشار تا سرزمین هند رسیده بود،شوروی نیز در اثر جنگ ها و قرارداد ها این سرزمین ها را بدست آورده بود.
باشندگان اصلی امریکا نیز در اثر مهاجرت اروپایی ها بر این سرزمین و مستعمره ساختن این سرزمین ها و از بین بردن نسل سرخ پوست ها،دولت های جدید امریکا را تشکیل کردند.
این پروسه از آغاز بشریت تا امروز ادامه دارد و اگر در اثر جنگ های اتمی بشریت خود را در مجموع نابود نکند، در آینده نیز وجود خواهد داشت.
جهان غرب پیشرفت اقتصادی خویش را نتیجه ساختار دموکراسی کشور های خود میدانسستند.
حالا که با پروبلم غول آسای رشد اقتصادی کشور چین مواجه شده اند که در همدستی با توسعه نظامی روسیه در شرق میانه و غرب افریقا و دیگر نقاط جهان،زمینه امنیتی را برای سرمایه گراری های کمپنی های چینی و خرید مواد خام آنها فراهم میکند،جهان غرب با وجود زیر تسلط داشتن تمام ارگان های بین المللی،بشمول ملل متحد و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و ده ها ارگان بین المللی دیگر،ترس از برای از دست دادن قدرت جهانی خویش هستند و درپی چاره اندیشی هستند که اول پیمان شانگهای و بریکس را ضعیف بسازند و از بین بروند و در نهایت جلو رشد اقتصادی چین و رشد نظامی و توسعه نظامی روسیه را بگیرند.
اما شکست اینها در جنگ میان خود،هیچ فایده یی به جهان سوم نمیرساند.
بلکه بحران اقتصادی و امنیتی جهانی بنیان خواهد آمد که تر و خشک را خواهد سوختاند و کشور های جهان سوم نیز ازین ورته نجات نخواهند یافت.
>>> در تاریخ نباید ماند. جملهی قصاری وجود دارد که دشمن دشمن من دوست است. روسیه از آن جایی که دشمن آمریکاست یک کشور دوست است. پوتین امروز همان ناپلئون بناپارت و آدولف هیتلر دیروز هست که مقابل انگلیس ایستاد و هر دو در کشورهای مستعمره طرفدارانی داشتند.
امروز بخواهیم باور کنیم یا دنیا فقط یک قطب دارد و آن هم آمریکاست. آمریکا تنها کشوری است که هنوز داعیهی حکومت جهانی را دارد. خودش را قیم ملت ها تصور می کند و استقلال و آزادی شان را نادیده می گیرد چون پول دارد چون در جریان جنگ جهانی طلای غارت شده چند قاره توسط انگلیس و فرانسه به آمریکا منتقل شد و مالکیت اقتصاد جهان به دست این کشور افتاد. روسیه حتی اگر بخواهد هم نمی تواند خطرناک باشد چون اساسا امکاناتش را ندارد.
>>> دوست و دشمن دائمی وجود ندارد. شوروی در عقب نشینی از افغانستان زخم هایی از قوم تاجیک خورده بودند و وفاداری هایی از قوم ازبک دیده بودند و باعث شد ۳ روز قبل از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی نیمی از خاک تاجیکستان منجمله سمرقند و بخارا را جدا کنند و به ازبکستان ببخشند چون فکر می کردند تاجیک ها ضد روس و ازبک ها روسوفیل هستند ولی امروز برعکس شد و روابط تاجیکستان با روسیه گرم تر از روابط ازبکستان با روسیه است.
>>> وضعیت پیچیده ایست
>>> من طرفدار شکست روسیه نیستم به این دلیل که با شکست روسیه جهان یک سره در کنترول امریکا و ناتو و غرب قرار میگیرد و با یک قطبی شدن جهان این غرب است که دستور خواهد داد و دنیا باید اطاعت کند.
اوکراین فدای خودخواهی زلنسکی شد و حال این جناب خودش را قهرمان و مردم را در بدر و کشور را ویرانه ساخت و در نهایت چیزی را که قبل از جنگ با قبول آن از وقوع جنگ میشد جلوگیری کرد قبول دارد اما بسیار دیر شده.
>>> روسیه شیطان بزرگ است، جنایاتی که روس ها به تنهایی انجام داده اند برابری می کند با جنایات آمریکا و بریتانیا.. روس ها خیانت پیشه و رویاهای شیطانی برای کشورهای دیگر دارند و به هيچ وجه خیرخواه حتی مردم خودشان نیستند چه برسد به جذذم دیگر
>>> بسیاری از پارسی زبانان؟
ایرانی ها حتی شما را منحیث انسان به رسمیت نمیشناسند ولی شما دنبال آنها روان هستید
>>> بلند بگو مرگ بر آمریکا
>>> مردم پوتین را دوست دارند چون در سوریه و اوکراین و گرجستان به دهن رژیم جلاد امریکا زده و حالا نوبت ذلیلنسکی جهود و مزدور امریکاست. مردم از امریکا و امریکاپرستان خاکبرسر تنفر دارند.
>>> جناب گل امیری
خوشبین بودن به این یا ان کشور خارجی و یا رهبر خارجی بدون استلال درست معنی عدم تمرکز فکری ما را نشان میدهد.بر هر حال بر اساس ادعای ایرانیان در مجموع ایران سه اعشاریه پنج کیلومتر ۳.۵ خاک خود را از دست داده است که بنظر شان در دنیا بی سابقه است و در این جمله بنا بر ادعای ایران بر اساس پیمان پاریس و پیمان منطقه یی مستشاران انگلیسی خاکهای شرقی ایران که شا مل افغانستان کنونی و هرات { ۶۲۵۲۲۵} کیلو متر میشود ظالمانه از ایران جدا گردیده است.یعنی هرات همیشه از افغانستان جدا و مربوط به فارسها بوده است.
در این میان بازماندگان چنگیز خان اسناد برخ جهان بکشند و ادعای تمامیت ارضی بر ایران کشور های کنونی عربی افغانستان کنونی و اروپای شرقی نمایند یا دولت ترکیه عثمانی و یا امپراتوری روم که تجزیه شدند.در اینجا ادعای شما که روسیه فلان منطقه را از ایران جدا کرده است چندان چنگ بدل نمیزند.
تلاش امریکا برای تجزیه قفقاز به معنی این نبود و نیست که انها به ازادی کامل خود برسند بلکه مقصد امریکا تجزیه کامل شوروی بر اساس تیوری برجینسکی و اکنون تجزیه روسیه بر اساس همان تیوری بوده است و یقینا بعد از تجزیه دامن زدن جنگهای فرقوی در این جمهوریتها و کشانیدن پای داعش و تروریستهای وهابی ...و تبدیل این مناطق به افغانستان دوم.
حیف که شما این نکته را درک نکرده اید.
من طرفدار استعمار نیستم ولی امروز مردم چیچن در ارامش دوباره به سر میبرند و شما به شهر KAZAN پایتخت جمهوری تاتارستان بروید . یک شهر سیکیولر دارای بیش از هزار سازمان مذهبی است. اسلام مسیحیت و ارتدوکس کاتولیک بودیستها و دگر سکت خرد و کوچک مذهبی بدون تعصب در کنار هم زندگی میکنند. در سال 2005 در مراسم سالگرد هزار سالگی شهر کازان را به عنوان شهر کثیرالملیتی و بهترین محل زیست مسالمت امیز مسلمانان و مسیحیون در جهان نامیدند د.این است نتیجه ای زندگی یک جمهوریت مسلمانان ....مناطق قفقاز و اسیای میانه توسط تزار اشغال شده بود که در زمان لنین ازاد گردیدند ولی در سال نوزده بیست و چهار در این مناطق احزاب کمونیستی با پیکار های سرسخت علیه قدرت مطلقه خان و بیگها حکومت مردم را تشکیل دادند که از برکت همان کار . زحمات انها بود که در این جمهوریتها یک بیسواد وجود ندارد.و شهر کازان نمونه ای برجسته ای ان است .
در قسمت جمهوریتهای اسیای میانه باید گفت که این مناطق در سده های اخیر مرکز عقب ماندگی سیستم خان خانی وحشی گری بیگها بود. امروز این جمهوریتها که به حال خود استند به مراتب از کشور من و تو اباد تر و مقبول تر اند.
فدراتیف روسیه سوسیالیستی طی هقتاد سال بیشترین خدمات را برای جمهوریتهای اسایی انجام داده است انچه امروز در این جمهوریتها میبینید از برکت همان سیستم سوسیالیستی سابق است.ما چه داریم؟؟؟
در بخش دگر صحبت گمراه کننده ای تان باید بگویم که امیر حبیب الله کلکانی عیار مرد ساده دل توسط ملا های انگلیس جستجوشد تشویق شد و به کمک بعضی قبایل از طریق توزیع پول نقد نظام مترقی را ساقط کرد مثل طالبان امروزی دروازه های مکتب را مسدود کرد.امیر زمانی توطیه ای انگلیس را درک کرد که تیر از کمان خطا خورده بود.. حکومت امیر از طریق جنوب کشور با مصرف لکها روپیه هندی توسط انگلیس ساقط گردید نه با کمک روسیه
بر خلاف ادعای شما بزرگترین ضربات را بر کشور های اسلامی امپریالیزم وارد کرده است.اتحاد شوروی حامی منافع و حقوق داعیه ای فلسطین بود .
بعد از ختم جنگ دوم جهانی انگلیس و فرانسه به استعمار کشور های اسیای غربی و امریکای لاتین و افریقا همچنان ادامه دادند...ملیونها انسان را بهره کشی کردند ثروت طبیعی افریقا را غارت کردند ...ایا از این جنایات که تا امروز ادامه دارد چشم پوشی میکنید؟ وضع در امریکای لاتین بد تر از افریقا
بوده است.بانک جهانی که تحت رهبری امریکا است از طریق اعطای قروض توانستند بر منابع طبیعی این کشور ها دست یابند حتی اب را در انحصار خویش قرار دادند تا سرحدیکه مردم حق ذخیره اب باران را نداشتند.این مشت نمونه خروار است.
اتحاد شوروی بعد از پاکستان دومین کشوری بود که جمهوری اسلامی ایران را برسمیت شناخت. از جمال عبدالناصر به خاطر ملی ساختن کانال سویز در برابر انگلیس و فرانسه دفاع کرد. در جنگ ۱۹۷۲ عرب و اسراییل شوروی مصر و سوریه را قویا در برابر اسراییل اماده ساخت و همین کمکها بود که مصر خاکهای از دست رفته ای خود را از اسراییل واپس گرفت....
بازهم کشور ها به شمول شوروی سابق در مورد منافع و امنیت ملی خود فکر میکنند و این حق طبیعی انها است.اما شما اقای گل امیری سعی نکنید که تاریخ بین المللی را برای عده ای از جوانان وارونه جلوه دهید. خوب و خراب در تاریخ هر کشور وجود دارد ولی خرابی ها در سیاستهای امپریالزم نسبت به خوبی ها بیشتر است .,...
ضرورت به توضیح جنگ اوکراین و روسیه نیست . بهترین سکالر ها چون noam chamsky ,vijay prashad,john pilger وغیره علل جنگ و اهداف نهایی امریکا را جانانه تشریح کرده اند.در قسمت جمهوری خلق چین
باید گفت گرچه این کشور سیاستهای دو پهلو و معمولا ضد اهداف مترقی داشته و معمولا در مناقشات میان امریکا و شوروی سابق در کنار امریکا قرار داشته است اما چین هشتصد ملیون نفوس خود را از فقر بیرون کشید و این بزرگترین دستاورد برای حزب کمونیست چین است.یقینا چین دگر نمیخواهد واقعات توهین امیز قرن گذشته غرب و جاپان را نبت به خود بپذیرد...
پوتین و گروه او در مجموع امپریالیستهای طراز جدید استند و این جنگ جنگ میان دو کشور امپریالیستی است و بس. با تاسف زیلینسکی از درک ان عاجز بود.
در بخش اخیر تحلیل تان با شما همچنان موافق نیستم زیرا تداوم جنگ بین اوکراین و روسیه و ناتو بیشتر انسانهای بیگناه قربانی میشوند و هم وضعیت اقتصادی فوق العاده خراب میگردد و در نتیجه اکثریت مطلق نفوس جهان از گرسنگی خواهند مرد. از همین اکنون بلند رفتن نرخ مواد خوراکه و غیره مردم را به وضعیت بد اقتصادی قرار داده است. البته در این راستا فقط کمپنی های سلاح سازی انگلیس امریکا و اسراییل چاقتر میشوند.
ایمل سینا
>>> در هر کجا و هر دین و مذهب و هر رویکرد
سیاسی بشر در پی قدرت بیش و بیشتر است
به اصطلاح به بهانه ای شیرین و تلخ
در پی قدرت و انحصار قدرت است .
خلاصه قانون در اصلیت خود همان قانون
جنگل است زور آور کمزور را میخورد .
چنگیز ملعون میگفت زمین آنقدر وسعت
نه دارد که چندین پادشاه باشد یک پادشاه کافیست .
م. نسرین خسته از حرص بشر
>>> به کانت هفتم :
وقتی نام افغان بر روی ما گذاشته شد به رسمیت نمیشناسد و بیگانه میداند به تاجیک های تاجیکستان چرا اینگونه نیستند فکر میکنند ما پشتون استیم
>>> آمریکا طالب را بر افغانستان حاکم ساخت.
پس بهتر است تا روس ها پوز آمریکا را در اوکراین به خاک بمالند و این شدنی است.
>>> هیچ درگیری بین دوملت مسلمان ایران و افغانستان نیست
هر چه هست فریب خوردن غربگرایان دو کشور است که گوش به رسانه های شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار دارند غافل از آنکه غربی ها همیشه خواستار اختلاف و جنگ بین مسلمانان هستند
>>> قبل از اینکه آدمی اشتباهاً قضاوت کینه ایی و مغرضانه و یا بچه گانه کند، و یا قبلا از اینکه آدمی در دام آدمهای جاهل و عقبمانده و مغرض و مشکوک و فتنه انگیز بیافتد، باید معیار و ملاکی برای تشخیص دوست و دشمن، حق و باطل و یا ظالم و مظلوم داشته باشد تا با آن معیار ملاک بتواند قضاوت و مرزبندی درست و اصولی نموده و جبهه و جرگهً خود را تعیین و انتخاب کند. احترام به آزادی ( بیان، قلم، اندیشه...)صلح و حق حاکمیت ملی و پایبندی به قوانین حقوق بشر جهان شاخص و معیار انسانی واجتماعی ماست. زیرا فقط این معیار و شاخصهای صلح آمیز تاًمین کنندهً منافع ملی کشورهاست. حالا با این شاخص و سنگ ترازو در کدام جبهه می ایستیم؟ در جبههً متجاوز و دیکتاتوری که حق حاکمیت ملی مردم روسیه را غصب و حتی آزادی و حقوق مردم داخل را رعایت نکرده و با دیکتاتوری و سرکوب و سانسور خودکامگی حکومت می کند و یا در طرف جبهه و مردمی که مانند مردم اکرائن از حق آزادی و استقلال و تمامیت ارضی خود دفاع می کند؟ کبوتر با کبوتر باز با باز --- کند همجنس با همجنس پرواز. زنده باد صلح و آزادی و شرف و حق و عدالت انسانی و اجتماعی.
>>> تجزیه شوروی تحقیر مردم روس بود آنها اهمیتی به تحریمها نمی دهند همیشه اقلیتهای چاپلوس غرب در هر کشوری وجود دارد اگر توانستی افغانستان را مانند چین که بدون دموکراسی از حلقوم اژدهای فقر کشید بیرون یک طرف بایست و در طرف دیگر دموکراسی را انتخاب کن ببین مردم افغانستان کدام را انتخاب می کنند.اگر یک حکومت دیکتانوری مثل چین همین الان در افغانستان شکل بگیرد و باعث توسعه و پیشرفت و رفع فقر در افغانستان شود باز احمقهایی مثل تو هستند که می گویند نه این قبول نیست آزادی قلم خوب است.اگر جرات داری در آلمان آزادانه راجب هولوکاست حرف بزن تا با زندانی کردنت جوابت را بدهند
>>> بخاطر که روسیه بحق است .
امپریالیزم جهانی مسبب قتل ها خون ریزی ویرانی جان شده اګر لازم شود به جنګ داوطلب خواهیم رفت البته به طرف داری روسیه
>>> به عنوان یک ایرانی از اینکه بعضی ها چه در ایران چه در افغانستان در طرفداری از طرف های درگیر جنگ اوکراین و روسیه با یکدیگر درگیر میشوند نارحت میشوم دلیل جهان سوم بودن ما همین رفتار ها است ،چه دلیلی دارد برای یک مشت خارجی و کافر به یکدیگر دشنام بدهیم؟؟ اصلا جنگ آن ها به ما چه؟؟ ماباید از این جنگ منافع و تهدید ها را بررسی کنیم و منفعت خودمان را از دل آن بیرون بکشیم همانطور که گفتید منفعت جهان سوم قطعا در ادامه و طولانی تر شدن این جنگ است .همین روسیه صد ها زخم از غرب خورده است اما برای منافعش بر سر ایران یا مناطق دیگر بار ها با غرب معامله کرده است چون بحث سر منافعش است .تنها راه بیرون شدن منطقه غرب آسیا و بخش های از آسیای میانه از منجلاب بی نظمی و جنگ های بی نهایت احیای ایران شهر است،نه ایران شهری ففط برای فارس ها بلکه ایران شهری برای تمامی اقوام و ایرانی تباران و یا اقوامی با فرهنگ ایرانی از پشتون و فارس بلوچ کرد و آذری تا تات و گیلک و .....
>>> بخاطر این که روسها از خاک و امنیت و ارزشها و تاریخ و فرهنگ شان در برابر تجاوز امریکا و متحدان امریکا دفاع میکنند. این امریکاست که از آن طرف دنیا در مرز روسیه علیه منافع و امنیت روسیه جنگ نیابتی راه انداخته است. امریکا افغانستان را تخریب کرد و به تروریستان طالب و داعش تسلیم کرد.
>>> برای آن دسته که تجزیه ایران بزرگ را مشابه تجزیه امپراطوری روم و عثمانی و شوروی می دانند عرض کنم که آنها امپراطوری هایی بودند که از ملت های متکتری تشکیل شده بودند که ذیل یک قدرت سیاسی هنجارهایی مشابه را به سایر ملل تحمیل می کردند و این طبیعت چنین امپراطوری هایی است که با قدرت نظامی در دوره ای به اوج خود می رسند و احتمالا شکوفایی فرهنگی و اقتصادی را تجربه می کنند ولی ایران بزرگ یک ملت بود متلا خراسان و پارس چه تفاوت جهانبینی و فرهنگی و تاریخی داشتند که دسیسه آنها را تجریه کرد؟ این را در مقابل تفاوت ترکان و اعراب در امپراطوری عثمانی یا تفاوت ملت های شوروی بگذارید.. در واقع استعمار موجب تجزیه ایران بزرگ شد و نه اتفاقات و اختلافات داخلی که در هر ملتی کن و بیش رخ می دهد... نتیجه آنکه مردم افغانستان و نخبگان آن هر چقدر تلاش کردند نتوانستند از آنها یک ملت بسازند و هویت های دینی هم نتوانست تاکنون آرامش را برای اون مردم بیاورند و همچنین هویتی دینی برای مردم ایران هم مشاهده میکنید کار را به کجا کشانده.. استعمار یک زمانی با تجزیه و زمانی با تز دینی و زمانی گلوبالبسم و غیره افکار ما را پریشان کرد و نتوانستیم بفهمیم که در این دنیا آنقدر عمر نمی کنیم که آرمان گرایی ها را بجای واقعیت های تاریخی بتوانیم برای نسل های بعدی تفهیم کنیم و التهاب و بی قراری اجتماعی می شود حاصل این توهم ها و فریب خوردگی ها.. مردم اروپا توانستند
>>> افغانستان بخاطر موقعیت استراتژیک همیشه در نظر قدرتهای جهانی بوده است. دروازه ی چین و شوروی و هند. با وجود مردمی جنگجو متاسفانه سیاستمداران تراز اول جهانی کمتر به خود دیده است.
مشکل امروز اوکراین، مشکل افغانستان است. کشوری با موقعیت استراتژیک که سیاستمداران قابلی ندارد و کارش به اینجا رسیده است که غرب او را هل میدهد و شرق سیلی میزند.
بزرگی میفرماید: هنگام فتنه، چون شتر دو ساله باش نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند چنان زى که در تو طمع نبندند.
کشور متمدن افغانستان باید حکومتی با نمایندگی گروههای مختلف تشکیل دهد و اولین هدفش تربیت جوانان سیاستمدار برای ساختن اینده باشد.
این موقعیت خاص افغانستان اگر با سیاست درست توام باشد، نعمت است و اگر با سیاست و درایت توام نباشد محنت.
بقول سعدی شیراز:
سه چیز پایدار نماند: مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است