تاریخ انتشار: ۰۵:۵۹ ۱۴۰۱/۲/۷ | کد خبر: 170188 | منبع: |
پرینت
![]() |
هفتم ثور 1393، مصادف با کودتای حزب دموکراتیک خلق و سرنگونی دولت نخستین رییس جمهور است.
در هفت ثور سال 1357 بازهم کودتایی در کابل صورت گرفت: این بار سردار محمد داوود خان توسط متحدان پیشین اش سرنگون گردید. حکمروای جدید، نور محمد تره کی، رسما خواست این را داشت تا مطابق به سرمشق شوروی، افغانستان را به یک بهشت سوسیالیستی مبدل کند. چنین بهشتی را، طوری که همه می دانند، افغانستان تجربه نکرد. برخلاف این تصور، وضع کشور بعد از به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق بیشتر به دوزخ شبیه گردید.
با آنكه در برخی موارد داوود خان افكاری را ارايه می نمود و روزنه هايی اميد را به رخ ملت می كشيد اما اعتبار سياسی ملت از آنها كاملا گرفته شده بود زيرا او هم در مقابله با ترفندها و بازی های سياسی خارجی ها نتوانست راه منطقی را بيابد و مسيری را برگزيند كه كشور را نجات دهد.
کودتای هفت ثور پیامدهای دردناکی برای مردم افغانستان داشت. این پیامدها شامل کشته شدن 1.5 میلیون شهروند افغانستان و مهاجرت 5 میلیون تن به خارج از کشور و معلولیت صدها هزار تن از هموطنان و یتیم و بیوه شدن هزاران تن و نابودی زیر ساخت های افغانستان بود.
اما بهشت واقعی را گروه های مختلف مجاهدین به مردم وعده دادند که در هشتم ثور 1371 به قدرت رسیدند. پیامد این وعده یک جنگ ویرانگر داخلی بود که راه را برای حاکمیت طالبان باز کرد و هنوز هم، از صلح در افغانستان خبری نیست.
با جهاد و مقاومت مردم افغانستان بعد از چهارده سال مبارزه مسلحانه علیه نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به حکومت کابل ریاست جمهوری داکتر نجیب الله به سقوط مواجه کرد و به تاریخ هشت ثور 1371 به رهبری حضرت صبغت الله مجددی حکومت (به اصطلاح) اسلامی روی کار آمد اما جنگ های داخلی از افغانستان رخت بر نبست.
حالا سوالی که مطرح می باشد، این است که آیا پیامدهای هفت ثور 1357 و هشت ثور 1371 برای مردم افغانستان یکسان است؟
پاسخ همه آن هایی که از این یا آن جناح جانبداری می کنند، به طور قاطع «نه» است. هر یک از این جناح ها چنین ادعا می کنند: مبارزه و جنبش ما صادقانه و برای رهایی مردم افغانستان از نفوذ خارجی ها، از فقر و بی عدالتی و از دیکتاتوری بود.
کد (12)
>>> در زمان ظاهر شاه یک نفر ژورنالست از انگلستان به افغانستان آمد و با ظاهرشاه مصاحبه کرد و اولین سوال اش این بود که شما در افغانستان چه وقت دموکراسی را پیاده خواهی کرد؟
ظاهرشاه در جواب اش گفت:
دموکراسی یک اندازه سخت است و مردم افغانستان،یک جامعه مذهبی و محافظه کار و با کلتور و عنعنات و رسم و رواج های مخصوص خودشان است و نمیتوانند دموکراسی را هضم کنند.
ژورنالست در جواب ظاهرشاه گفت:
شما مردم افغانستان را بهانه قرار میدهید و بخاطر حفظ قدرت خود ،جلو پیاده کردن دموکراسی را در افغانستان میگیرید.
ظاهر شاه در جواب اش گفت:این موضوع را من و شما در طول حیات خویش خواهیم دید.
همان بود که لویه جرگه دایر شد و قانون جدید تصویب شد و قانون آزادی و فعالیت احزاب پاس شد و احزاب شروع به فعالیت کردند و مارش ها و میتینگ ها و شعار های زنده باد و مرده باد شروع شد و در پوهنتون داکتر نجیب و گلبدین یخن به یخن شدند و به سر و کله یکدیگر میکوبیدند و چون داکتر تجیب یک ذره چاق و کته بود و گاو زوری میکرد،بنأ گلبدین رورش به داکتر نجیب نرسید،کوفت اش را از دختران مکتب بیچاره کشید و بر روی آنها تیزاب پاشید.
ظاهرشاه بیچاره هر دفعه که رهبران احزاب هر دفعه برضد صدراعظم جدید و کابینه اش مظاهره میکردند،او صدراعظم جدید مقرر میکرد،اما چند ماه و یا یک سال تیر نمیشد که باز همو خرک و همو درک و همو تظاهرات.
آخر خسته شد و به ایتالیا رفت و داودخان با کمک خلق و پرچم و شوروی کودتا کرد و به قدرت رسید و ظاهرشاه بیچاره از جنجال بیغم شد.
روابط داود خان و شوروی خراب شد و حزب خلق و پرچم روی کار شد و اخوانی ها از پاکستان برضد خلق و پرچم جهاد کردند.بالاخره سبب تجزیه شوروی و از بین رفتن دولت خلق و پرچم شد.
مجاهدین آمدند و جنگ داخلی شروع شد و یک گروه دیگر بنام طالبان آمدند که ای چی حال است؟شما اسلام را بدنام کردید و ما اسلام ناب محمدی را پیاده میکنیم.
طالبان قدرت را گرفتند و حادثه یازدهم سپتامبر شد و امریکا و ناتو به افغانستان سرازیر شدند و در اول گفتند که ما در افغانستان دموکراسی را پیاده میکنیم.
کریسمس و سال جدید عیسوی شد و سربازان خارجی با تانک ها در جاده های شهر کابل میخواستند سال نو عیسوی را تحلیل کنند، که در کوتل خیرخانه بالای تانک شان حمله شد و چند سرباز شان کشته و زخمی شدند.
بعداً گفتند که ما از پیاده کردن دموکراسی در افغانستان صرف نظر میکنیم.ما صرف بخاطر مبارزه برضد تروریزم در افغانستان مبارزه میکنیم. ما از دموکراسی خود در غرب،در کوه های هندوکش افغانستان دفاع میکنیم.
هله،هله،زدند و کندند.بیست سال تیر شد و جنگ ختم نه شد.
بالاخره رییس جمهور جدید امریکا آمد و گفت که یک نسل امریکا در جنگ افغانستان تلف شد،ما نمیخواهیم که این جنگ را به نسل دیگر به میراث بگذاریم.
همان بود که گفت هراتی ها ،قوای خارجی دوتا کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.
حالا طالبان دوباره بر سر قدرت شدند و همانطوری که خودشان در مقابل دولت اشرف غنی از بمب های چسپکی و حملات انتحاری کار میگرفتند، حالا مخالفین شان عین کار را میکنند.
بنأ این همه از برکت همان دموکراسی بود که نتیجه اش را هم ظاهرشاه خدا بیامرز دید و رفت و هم آن ژورنالست دید و نمی دانم که هنوز زنده است و یا او هم از دنیا رفت. اما نتیجه دموکراسی خواهی او را نسل چهارم افغانها بدوش میکشند و هنوز خلاصی ندارد.
>>> کمونیست ها درخت بد بختی را کاشتند و تا حال ثمره همان درخت است که کام ملت را تلخ میکند.
طالب بر بنیاد همان شجره ملعونه بنا شد و تا حال زیر بنا اش خلقی های کمونیست است و پیشرو هایش جوانان بیسواد روستا های پشتون نشین که فکر میکنند مسلمانی یعنی پشتو گپ زدن.
در این میان استخبارات پاکستان در تربیه گاه مشهور تروریستی اش جامعه حقانیه و زیر نظر شیطان بزرگ ملا فضل رحمن و سمیع الحق مردار شده یک عده کثیر جوانان بیچاره و نادار و بد بخت اکثرا" پشتون را به نام ملا و طالب تربیه کرد که حالا یکی اش وزیر تحصیلات عالی است و باقی اش در بدنه حمارت طالبانی مخکش های شیطان صفت.
راه حل
جاروب کردن کثافت های طالب و داعش و القاعده از بستر افغانستان و دور ریختن شان در کثافت دانی جهانی یعنی پاکستان.
>>> انقلاب هفت ثور آغازی بود برای تحقق اهداف ملی و دموکراتیک ، اما مسیر این قیام که با تغییرات ژرف انقلابی جامعه ای سنتی و عقب مانده افغانستان را دگرگون میساخت ، توسط گروهی از اعضای ح.د.خ.ا.((باند امین))به بیراهه کشانیده شد و زمینه را برای تبلیغات سوء دشمنان داخلی و خارجی حزب و دولت جدید مساعد گردانید.در کل میتوان انقلاب هفتم ثور را انقلاب ملی و دموکراتیک نام نهاد:
با تاسف بیروکراتها ، تکنوکراتها، و چپ نما ها از لحاظ عقب ماندگی فرهنگی قصدا تبلیغات گسترده را در داخل کشور براه انداختند و هم از انجاییکه مرام و اهداف حزب و دولت مخالف خواسته های کشور های غربی و امریکا بود ، حزب و دولت مورد تهاجم و سیل تبلیغات زهر اگین تا زمان سقوط کامل آن قرار گرفت.
عده ای زیاد از گویا پژوهش گران تاریخ افغانستان تاریخ جنبش های مشروطیت را در دهه های سی ، چهل مورد مطالعه درست و واقعبینانه قرار نداده اند.و دنباله رو تبلیغات امپریالیزم ، نیروهای راست گرای افراطی بوده و هستند و از اینرو انقلاب ثور را از دیدگاه دشمنان آن ارزیابی میکنند.
تاریخ جنبشها سوالی را مطرح میسازد:”چرا جنبش دهقانی مزدک بامداد مورد نکوهش قرار میگیرد؟ ، جواب داده شده :”بخاطری که قلم بدست دشمن بود.”
نسل جوان کشور باید تاریخ واقعی اندوره را که نیاز افغانستان برای ملت سازی بود ، عمیقا مطالعه کنند.قبل از انقلاب ملی و دموکراتیک ، حکومت عمدتا در دست یک خانواده بود، در دوره حکومتهای خاندانی مردم هزاره باید جوالی و حمال میبود، پنجشیری باید سقاو و بچه های ازبیک در عسکری نفر خدمت میبود و بسیاری از مناطق جنوبی از عسکری معاف بودند و بر اساس همان مفکوره های قدیمی استبدادی مردم افغانستان به قبایل و اقوام تقسیم شده بودند .اما در جریان حکومت ملی افغانستان فعالیتهای گسترده در مورد تبدیل مردم به شهروند صورت گرفت، تحصیل و کار بر مبنای شهروندی تنظیم شد و ملیتها برای نخستین بار از حقوق مساوی برخوردار گردیدند،آموزش و پرورش همگانی بوجود آمد و هیچ فردی بر اساس تعلقات زبانی ،مذهبی ، سمتی و طبقاتی از حقوق شهروندی محروم شناخته نمیشد.بناءزمانیکه ساکنین یک کشور به شهروند تبدیل و مردمان آن به حیث یک ملت شناخته شود
و حقوق شهروندی شان توسط قانون و حکومت حراست شود به معنی تحول کیفی است و چنین تغییرات کیفی در جهان بینی علمی انقلاب نامیده میشود.
انقلابها بعد از پیروزی به مرور زمان تغییرات کیفی و بنیادی را در جامعه وارد میسازند در حین زمان انقلاب ها بعضا در اثر پیدایش افراد ماجراجو، ریویزیونیست در درون حزب و پروسه انقلاب و مداخلات بیرونی شکنند و آسیب پذیر میباشند. انقلاب ثور از این استثنا خارج نبود ابتدا از درون خودش آسیب دید و بعدا با مخالفت نیروهای درونی عقب گرا و نیروهای مخالف خارج از مرز چون امریکا ، غرب ، ایران و پاکستان ، از صحنه خارج ساخته شد و در نتیجه آن همه دستاوردهای آن چون حقوق کامل زنان ، حقوق مساوی ملیتها ، حفظ و حراست از حقوق آنها ،بخصوص اقلیتها ، رشد اقتصاد ، ایجاد شرایط کار و حق تحصیل و ارایه رایگان خدمات صحی و ده ها دستاورد های مهم به بن بست تا سرحد نابودی مواجه شد.
متاسفانه که در همین سایت اطلاع رسانی و دگر منابع نشراتی عموما محتوای نوشته ها در مورد انقلاب ثور یک جانبه و با همان جملات متحدالمال
تخریب آمیز مورد ارزیابی قرار گرفته است..
بلی ، انقلاب ثور در آغاز از طرف افغانها در مرکز و ولایات وسیعا حمایت شد ولی دیری نپایید که باند امین آب سرد بر آرزوهای مردم ریخت ، اما بعد از ششم جدی دوباره به مسیر اصلی خود حرکت کرد ولی اینبار به نام اشغال و غیره مورد غضب امریکا و ناتو در مجموع و اخوانی های داخل یکجا با چپ های بریده ، قرار گرفت.
در اخیر باید گفت که در صورت ادامه انقلاب و تحقق اهداف ملی و مترقی آن ، امروز ما در زیر پاشنه های آهنین طالب ، ارتجاع منطقه و بین المللی قرار نمی گرفتیم.
ایمل سینا
>>> کی ها مخالف انقلاب ثور بودند؟
احزاب اخوان المسلمین
ماوویستها که قبله ای شان چین بود و چین مخالف شوروی
زمینداران و فیودالان بزرگ زیرا در صورت تطبیق منطقی اصلاحات ارضی آنها مجبور بودند زمینهای خود را دهاقین کم زمین بدهند.
سرمایداران دلال ، زیرا در صورت حمایت از سرمایداران ملی ، سرمایداران دلال بشقابت جدی مواجه میشدند
زنان. زنان افغانستان طور گسترده برای اولین بار در تاریخ دوصدو پنجاه سال اخیر به آزادی کامل مطابق قانون رسیده بودند و هم زنان در پروسه امور اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی عملا فعال گردیدند
اقلیتها. اقلیتهای افغانستان که سالها از حقوق ابتدایی محروم بودند ، در زمان کارمل از حقوق مساوی نه در حرف بلکه در عمل مستفید گردیدند.
خدمات و تحصیلات و ابتدایی رایگان.
کار برای فارغین موسسات عالی تعلیمی
وارد کردن ادویه جات جنریک برای رقابت با نرخ بلند دوا ..
مستخدمین دفاتر برای بار بار نخست از امتیاز داشتن کوپون مواد خوراکه برخوردار شدند.
کارگران افغانستان از طریق اتحادیه های صنفی خواستهای خود را مطابق قانون اتحادیه مطرح میکردند .. یعنی حق رخصتی تفریحی ، حق رخصتی مریضی ، حقوق تقاعد و غیره
مخالفین دولت:
احزاب اسلامی
قطاع اطریقان
افراد فاسد و ضد منافع ملی
نوکران پاکستان و ایران ، امریکا و غرب
تجار قاچاق مواد مخدره و سلاح
فیودالها و زمینداران بزرگ که منافع خود را از دست میدادند
سرمایداران دلال
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است