اگر جهادیست شدن شورشیان بلوچ دقیق باشد، آنان مثل تیتیپی با حاکمان کنونی افغانستان سنخیت ایدیولوژیک پیدا میکنند و مشکل کلان برای کشورهای منطقه میآفرینند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۵ ۱۴۰۱/۲/۱۱ | کد خبر: 170209 | منبع: |
پرینت
![]() |
حملهی تروریستی سازمان پیکارجوی جداییطلبهای بلوچ به موتر استادان چینی دانشگاه کراچی که موجب قتل سهتن از آنان شد بازتاب گسترده در رسانههای پر مخاطب جنوب آسیا یافت. دلیل بازتاب گسترده این بود که عامل این حملهی انتحاری یک زن بود. این زن بلوچ به موتر استادان چینی حملهی انتحاری انجام داد. اولینبار است که یک بانوی پیکارجوی جداییطلب بلوچ حملهی انتحاری انجام داده است.
پیکارجویان جداییطلب بلوچ مثل کردهای جداییطلب، خودشان را به لحاظ ایدیولوژیک مارکسیست میدانند، ولی حملهی اخیر این گمانهزنی را تقویت کرده است که جنگجویان جداییطلب بلوچ به جهادیسم روی آورده اند.
در آخر سال ۲۰۱۸ که گفتگوهای نیروی حاکم بر افغانستان و امریکا تازه آغاز یافته بود، حملهی مهاجمان انتحاری به خانهای در شهرک عینو مینهی قندهار خبرساز شد. چند روز بعد روشن شد که آن مهاجمان در زیرزمین تاریک آن خانه، اسلم اوچو، رهبر سازمان پیکارجوی سپاه آزادی بلوچستان را کشتند. اسلم اوچو موج چهارم شورشگری در بلوچستان را رهبری میکرد. او و سازمانش قلمرو افغانستان را به عنوان عقبه و پایگاه استفاده میکردند. حکومت قبلی افغانستان گویا در تلافی استفادهی حاکمان کنونی از قلمرو پاکستان، اجازه داده بود که اسلم اوچو، در قندهار برای خودش عقبه و پایگاه بسازد. با مرگ اوچو و سقوط جمهوری اسلامی افغانستان تصور میشد که دیگر گلیم پیکارجویی جداییطلب بلوچ جمع شده است، اما از ماه فبروری سال جاری، حملههای این پیکارجویان در پاکستان افزایش یافته است. گویی شبح اوچو برگشته است و حملههای جدید طراحی میکند.
شورشگری جداییطلبان بلوچ هفت دهه سابقه دارد. پس از این که خان قلات، میر احمد خان در مارچ سال 1948 معاهدهی الحاق به پاکستان را امضا کرد، برادر او آقا محمد کریم بلوچ، آن را نپذیرفت و به کمک شماری از جنگجویان قبایلی دست به شورش زد. خان قلات پس از لشکرکشی پاکستان معاهدهی الحاق به آن کشور را امضا کرد، نه داوطلبانه.
روایت ناسیونالیسم بلوچ این است که خان قلات قبل از لشکرکشی پاکستان اعلام استقلال کرده بود. قانون استقلال هند که پارلمان بریتانیا در جون ۱۹۴۷ تصویب کرد به شهزادهنشینها اجازهی اعلام استقلال میداد. برادر خان قلات ظاهرا به همین دلیل دست به شورش زد. او همراه با جنگجویانش به افغانستان عقبنشینی کرد. سلطنت ظاهر شاه مانع این عقبنشینی نشد. این بلوچهای جداییطلب، با استفاده از خاک افغانستان، تا سال 1958 جنگیدند. در آن سال پاکستان پس از توافق با برخی از قبایل و دستیابی به اهداف کمپینهای نظامیاش این شورش را خواباند. موج دوم شورش جداییطلبی در دههی شصت کلید خورد و پس از یک سال خاموش شد.
پس از استقلال بنگلهدیش در سال 1971, حکومت ذوالفقار علیبوتو و استبلشمنت، از سازمانهای هویتطلب مسالمتآمیز هم احساس خطر کردند. نگرانی این بود که تجربهی بنگلهدیش در بلوچستان تکرار شود. حکومت ایالتی بلوچستان در سال 1972 کارمندان پنجابی دستگاه بیروکراسی آن ایالت را با باشندهگان محل تعویض کرد و یک نیروی پولیس خودمختار محلی هم تشکیل داد. این اقدامات بخشی از توافقاتی بود که هدف از آن خواباندن موج شورشهای جداییطلب خوانده میشد. در سال 1973, حکومت ذوالفقار علی بوتو و استبلشمنت، حکومت ایالتی بلوچستان را ملغا و اصلاحات آن را ابطال کردند. در واکنش به این اقدام موج سوم شورشگری کلید خورد، رژیم تازهتاسیس سردار محمد داوود خان، مثل دورههای قبلی اجازه داد که جداییطلبان بلوچ خاک افغانستان را استفاده کنند. در همان سال پاکستان هم خاکش را در اختیار جهادیستهای افغانستان گذاشت. روسها هم در آن وقت شورشگری جداییطلب در بلوچستان را حمایت کردند. با تغییر در سیاست خارجی داوود خان قبل از کودتای 7 ثور، حمایت از شورشگری بلوچها سرد شد. یکی از نگرانیهای پاکستان در دههی هشتاد این بود که اگر پای روسها در افغانستان محکم شود، جداییطلبی در بلوچستان اوج میگیرد. هند هم برای اعمال فشار بر پاکستان شورشگری جداییطلبانه در بلوچستان را در برهههای مختلف حمایت کرد.
موج چهارم شورش جدایی طلبانه در بلوچستان در سال 2004 در واکنش به تجاوز به یک بانوی بلوچ کلید خورد و با قتل نواب اکبر بگتی، تشدید شد. اسلم اوچو صدها جنگجوی بلوچ را در سال 2006 به قلمرو افغانستان عقبنشینی داد و سازمان سپاه آزادی بلوچ/ بلوچستان را تاسیس کرد، خانوادهی بگتی هم به او پیوستند. اسلم اوچو در اوایل دههی ۹۰ میلادی که تازه ۲۰ ساله شده بود، به حلقهی درسهای ناسیونالیستی خیربخش مری راه یافت. مری یکی از فعالان جداییطلب بلوچ بود که در رژیم حزب دمکراتیک خلق در کابل زندگی میکرد و از حمایت آن حکومت برخوردار بود. او پس از سقوط داکتر نجیب به پاکستان برگشت و جلسههای درس برای جوانان بلوچ برگزار کرد. اسلم اوچو از همدرسهایش برای سپاه آزادی بلوچ/بلوچستان سربازگیری کرد.
حکومت حامد کرزی هم گویا در تلافی استفاده از خاک پاکستان توسط حاکمان کنونی، مانع استفاده از قلمرو افغانستان توسط شورشیهای جداییطلب بلوچ نشد. گفته میشود که هند هم آنان را حمایت میکرد. بلوچهای جداییطلب علاوه بر رد مشروعیت الحاق بلوچستان به پاکستان، میگویند که استبلشمنت آن کشور منابع طبیعی ایالت بلوچستان را با بیعدالتی خرچ ایالتهای دیگر میکند و با راهاندازی پروژههای کلان آبادانی مثل توسعهی بندر گوادر در صدد اسکان غیر بلوچها در بلوچستان و اقلیتسازی این قوم در سرزمین خودش است.
حملهی اخیر نشان داد که با مرگ اسلم اوچو و تغییر رژیم در افغانستان، شورشگری جداییطلبانه در بلوچستان نابود نشد. دسترسی شورشیان بلوچ به اقتصاد جرمی، بمبگذاران انتحاری و راههای قاچاق، از دید برخی از پژوهشگران نشانههایی نفوذ جهادیسم بر این شورشیان و تغییر ایدیولوژی آنان است.
شورشگری جداییطلب در بلوچستان چند ویژگی دارد، این شورشگری واکنشی بوده است، دومین ویژگی آن گسست است طوری که گاهی میخوابد و گاه اوج میگیرد، ویژهگی دیگر آن این است که افغانستان، هند و در گذشته روسها، به آن نگاه ابزاری و سودجویانه داشتند. اگر جهادیست شدن شورشیان بلوچ دقیق باشد، آنان مثل تیتیپی با حاکمان کنونی افغانستان سنخیت ایدیولوژیک پیدا میکنند و مشکل کلان برای کشورهای منطقه میآفرینند، حاکمان کنونی با نیروهایی که ایدیولوژی مشترک دارند نمیجنگند. تغییر قهری رژیم در افغانستان ثبات هیچ کشوری را تقویت نکرد. امریکا و دیگر قدرتهای بزرگ شورشیان بلوچ جداییطلب را تروریست میدانند.
فردوس کاوش
>>> صرف جنبه معلوماتی دارد نه تحلیلی. به هر حال از اقای کاوش و یا سایر مقاله نویسان خواهش دارم عزیزان ما مانند پاکستانی ها که با نوشتن کلمات انگلیسی با الفبای زبان اردو حل مطلب میکنند و از این طریق زبان زیبا و خوش اواز اردو را مسخره و مضحک ساخته اند دنباله روی نکرده از همان شیوه در زبان فارسی استفاده نکنند. طور مثال در نوشته اقای فردوس کاوش امده :
ذوالفقار علی بوتو {{ استبلشمنت}} یا این کلمه انگلیسی ذکر شده را با امانت داری به انگلیسی شامل متن نمایید و یا ترجمه ای دقیق انرا بفارسی بنویسید...
با تاسف با امدن دموکراسی امریکایی در افغانستان منظورم دوره حکومت شورای نظار - حامد کرزی و عبدالله - غنی لوایح دکانها تجارتخانه همه و همه به سیستم پشاور و اسلام اباد در امد و البته در این زمان شاید بیشتر شگوفان شود.در سطح مجالس پارلمان و سنا و میان اراکین بلند پایه حکومات وقت هر روز روی زبانهای زیبای سرزمین ما پشتو و فارسی جنگ بود ولی این بیخبران از وضع داخل کشور غافل از ان بودند که وضعیت نوشتاری پشاوری لوایح در کابل و ولایات رواج یافته است.
هر روز در تلویزیون طلوع اشتیاهات زیاد در طرز نوشتن کلمات در گذشته وحال به چشم میخورد از حال شکایتی نداریم ولی در گذشته ها شهر کابل با حضور هزاران ادیب و شاعر و لشکری از اگاهان سیاسی و اکادمیسینها در اکادمی علوم افغانستان و هرگوشه از افغانستان بیروباری عجیبی داشت چرا کسی به این مسایل توجه نکرده بود؟؟؟
مدد
>>> نخست از همه باید خدمت دوستان عرض کرد که جنبش ازادیخواهان بلوچ نباید زیر نام شورش گری های جدایی طلبان بلوچ تعریف و یا ترجمه گردد. بلوچستان قدامت سده ها بیشتر از پاکستان دارد. ضرورت بر تکرار تاریخ غم انگیز مبارزات ازادیخواهی خلق بلوچها در اینجا نیست. مبارزات خستگی ناپذیر این ملیت سده ها است که جریان دارد نه هفت دهه . قرنها مردم زحمتکش بلوچ به مهاجمین خارجی مالیه پرداختند باج واگذار گردیدند تلاش بخرج دادند تا مستقلانه زیست کنند ولی قدرتهای بزرگتر به انها فرصت اسایش را نداد .اینبار اختاپوت یعنی مار هفت سر{ جمهوری خلق چین } با ساخت و بافت های سیاسی با پنجابی های اسلام اباد بدور کمر توده های بلوچ حلقه زده اند تا استخوانهای این مردم سلحشور را در هم شکنند.امید در تشریح و تحلیل اخبار وقایع و رخداد های چون قضیه بلوچستان با احتیاط و امانتداری برخورد کنیم. ترجمه ها و بر گرفته های ما در رابطه باید از منابع بیطرف و اثار محققین با وجدان باشد نه از روی مطالبی که رسانه های جانبدار خارجی بخاطر تضعیف نیروی جنبش ازادی خواهی خلق بلوچ به دست نشر میرسانند.
متاسفانه مردم افغانستان از چهل و پنج سال بدینسو شکار چنین توطیه های نشراتی بوده اند و با وجود افشای حقایق در موارد قضایای چهل سال اخیر باز هم تعداد ی از گویا اگاهان حقایق را از منابع مفسد خارجی گرفته و چون زهر در بین نسل جوان پخش میکنند. اینها دانسته یا ندانسته اب را در اسیاب دشمنان افغانستان میریزند...
حنظله
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است