آیا اکراین، افغانستان دیگر روس‌ها است؟
جنگ ضد شوروی در افغانستان دینی بود، نه میهنی. اما جنگ ضد روسی اکراین، روایت میهن‌پرستانه دارد. روس‌ها در افغانستان نشان دادند که آنان در نبرد فرسایشی ظرفیت بقا ندارند 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۵۶    ۱۴۰۱/۲/۲۲ کد خبر: 170290 منبع: پرینت

پوتین سکان‌دار کرملین در مراسم گرامیداشت پیروزی اتحاد شوروی در جنگ دوم جهانی گفت که ارتش کشورش جنگ در اکراین را برنده می‌شود ولی هیچ نشانه‌ای دال بر تایید این مدعا در دست نیست.
اکراین به رغم تحمل ویرانی، تلفات و آوارگی شهروندانش حاضر نیست خواست‌های مسکو را بپذیرد. از دید کیف، خواست‌های کرملین استعماری و غیر قابل قبول است. به نظر می‌رسد که کشورهای عضو ناتو در نظر دارند اکراین را باتلاق روس‌ها بسازند.

افغانستان در دهه‌ی ۸۰ میلادی باتلاق روس‌ها شد‌. روس‌ها از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ با چریک‌های مورد حمایت ایالات متحده، عربستان، بریتانیا و دیگر کشورهای عضو ناتو، در افغانستان جنگیدند و در پایان کار تحقیر شدند و شکست خوردند.
خروج ارتش سرخ از افغانستان، در واقع پیروزی ایالات متحده بود. این پیروزی برای امریکایی‌ها بسیار ارزان تمام شد. اسناد نشان می‌دهد که ایالات در جنگ ده‌ساله‌ی شوروی در افغانستان کمتر از چهار میلیارد دالر مصرف کرد، بیشتر این پول هم صرف خرید جنگ‌افزار به پارتیزان‌های اسلام‌گرای ضد شوروی شد. پول بیشتر گلوله‌ها و موشک‌هایی را که به روس‌ها شلیک شد امریکا پرداخت. عربستان هم همین قدر مصرف کرد.

شمار امریکایی‌هایی که عملیات کمک‌رسانی به ستیزه‌جویان ضد شوروی را به دوش داشتند، به صد نفر نمی‌رسید. جیمی کارتر رییس‌جمهور امریکا در سال ۱۹۷۹ وقتی از ورود نیروهای شوروی به افغانستان اطلاع یافت، پالیسی کمک محرمانه به جنگ ضد روسی را امضا کرد و دیپلوماسی حکومت او ظرف دو هفته، ایتلافی از کشورها را به هدف بدل کردن افغانستان به ویتنام شوروی گرد هم آورد. کارتر با جنرال ضیاالحق و پادشاه وقت عربستان هم به توافق رسید. رونالد ریگان هم در دو دوره‌ی ریاست‌جمهوری‌‌اش همین پالیسی کارتر را دنبال کرد. در آن زمان تمام دمکراسی‌‌های دنیا به استثنای هند، مخالف روس‌ها در افغانستان بودند. خلاصه که ایالات متحده با مصرف اندک، وقت کم و منابع محدود، شکست و روسیاهی تاریخی به روس‌ها در افغانستان تحمیل کرد. در آن جنگ بینی یک امریکایی هم خون نشد.

تصامیم راهبردی در مورد آن جنگ را جنرال ضیاالحق می‌گرفت، او با هوش‌مندی تمام، آهسته و پیوسته زمین را به گونه‌ای زیر پای روس‌ها داغ کرد که موجب درگیری نظامی بین شوروی و پاکستان نشد. تصمیم گسترش جنگ به آن‌سوی آمو و ورود استنگر به میدان نبرد را هم ضیاالحق گرفت.
در آن زمان امیرالمومنینی برای جهادیست‌ها تراشیده نشد، ولی جنرال ضیاالحق "امیرالمومنین" اعلام‌ناشده‌ی آنان بود. او چنان نفوذ دینی و معنوی گسترده در میان تنظیم‌ها، رهبران، فرماندهان و ستیزه‌جویان عادی ضد شوروی ایجاد کرده بود که همه خود را از دل و جان ملزم به اطاعت از او می‌دانستند. اگر زنده می‌ماند، شاید حوادث پس از سقوط داکتر نجیب به گونه‌‌ی دیگر رقم می‌خورد.

در آن‌ زمان رهبران شوروی هم سال‌خورده، بیمار، ناکارآمد و بدسنجش بودند. در آغاز بیشتر این رهبران با لشکرکشی به افغانستان مخالفت کردند. جایی خواندم که صرف اندروپوف رییس کا‌جی‌بی با این لشکر کشی موافق بود. ظاهرا وزارت دفاع شوروی هم طرف‌دار همکاری با امین و مخالف لشکرکشی علنی بود.
اما بعدا تصمیم شان تغییر کرد و به افغانستان نیرو فرستادند. اشتباه دیگر روس‌ها این محاسبه‌ی غلط بود که تصور می‌کردند با صد هزار نیرو تسلط نظامی در افغانستان ایجاد می‌شود.‌ روس‌ها در سال ۱۹۶۸ پنج‌لک سرباز به چکسلواکیا فرستادند، در حالی که جغرافیای پیچیده‌ی افغانستان ایجاب این کمیت بزرگ سرباز را می‌کرد نه سرزمین هموار چک. به همین دلیل بود که روس‌ها قادر به کنترل عبور و مرور پارتیزان‌ها از خط چندهزار کیلومتری دیورند نشدند. به نظر می‌رسد که روس‌ها در اکراین با همین شرایط روبرو اند.

گزارش‌های رسانه‌ها نشان می‌دهد که پوتین سال‌خورده و بیمار است. ارتش روسیه قادر به سوق کردن چند صد هزار سرباز به مقصد اشغال کیف نیست. اقتصاد نفتی روسیه ورشکسته است و نظامیانش در جنگ فرسایشی تاب نمی‌آورند. بازهم تمام دمکراسی‌‌های دنیا به استثنای هند، جنگ پوتین در اکراین را نکوهش کرده اند. جنگ روس‌ها در افغانستان نشان دادند که آنان در نبرد فرسایشی ظرفیت بقا ندارند. گورباچف حتی قبل از روی کار آمدنش متوجه شد که یا باید شش‌صدهزار عسکر روسی در افغانستان بجنگد یا شکست خود را بپذیرد. او پس از روی کار آمدنش گزینه‌ی دومی را انتخاب کرد. روس‌ها از سال ۱۹۴۳ به بعد هیچ جنگی را نباخته بودند ولی افسانه‌‌ی شکست‌ناپذیری آنان در افغانستان دود شد و به هوا رفت. کشورهای عضو ناتو می‌خواهند همین تجربه در اکراین تکرار شود.

جنگ افغانستان در دهه‌ی ۸۰ برای غرب یک پیامد ناخواسته داشت و آن ظهور جهادیسم جهانی بود.
علت این امر این بود که روایت جنگ ضد شوروی در افغانستان دینی بود، نه میهنی و دموکراسی‌خواهانه. اما جنگ ضد روسی اکراین، روایت میهن‌پرستانه دارد. فوکویاما معتقد است که شکست پوتین موج دیگر گذار به دمکراسی و زوال اقتدارگرایی را در جهان به دنبال خواهد داشت ولی کسانی مثل میرشایمر از جنگ هسته‌ای می‌ترسند.

فردوس کاوش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اکراین
افغانستان
روسیه
نظرات بینندگان:

>>>   تفاوت این جاست که مناطق تحت اشغال روسیه اکثرا روس تبار هستند و طرفدار روسیه.

>>>   باید کلان تر نگاه کرد. باید مثل یک استراتژیست به ماجرا نگاه کرد و چرندیات BBC مزدور را قبول نکرد.
1_روسیه از ابتدا قصد تصرف کیف را نداشت و ندارد.در آغاز جنگ قواتی را با تانک و سلاح ثقیله به سمت کیف فرستاد تا قدری از قوای اردوی اوکراین در آنجا مصروف شودو از فشار در شرق و جنوب کم شود.
2_ هدف اصلی روسیه جدا کردن شرق اوکراین (دونتسک و لوهانسک) و جنوب اوکراین (تا مولداوی) است تا دسترسی اوکراین به بحر سیاه را قطع کند.
3_روسیه در جنوب اوکراین بندر ماریوپل را گرفته. اگر بندر اودسا را هم بگیرد کار اوکراین تمام است.
3_پوتین نه پیر است و نه بیمار. او یک ورزشکار و جودوکار حرفوی!! (حرفه ای درست است و حرفوی مزخرف) است و می داند چه می کند.او بسیار باهوش است. پوتین باربار از رئیس جمهور کودن و نافهم امریکا (باید احمق) و وزیرخارجه وحشی انگلیس هشیارتر است.
4_ پوتین کدام چاره ای جز حمله به اوکراین نداشت چون دلقک مزدور امریکا (زلنسکی) می خواست اوکراین را با ناتو یکجا کند.
5_[[جنگ اوکراین نقطه عطف تاریخ بشر است و نتیجه آن کدام اهمیتی ندارد.]] این جنگ یک جنگ تمدنی میان شرق و غرب ظالم و ستمگر است. پس از اضمحلال شوروی یلتسین مرحوم و پوتین هرکاری برای "عادی سازی روابط" با اروپا و غرب انجام دادند ولی معلوم شد غرب به کمتر از نابودی روسیه رضا نیست.مردم مظلوم جهان باید در کنار روسیه یکچا شوند تا بالاخره روزی کشتی های مظلومین جهان در سواحل اروپا و امریکا عساکر خود را پیاده و این کشورهای ظالم و ستمگر و خونخوار غربی را خلع سلاح کنند. بدون کمک روسیه و چین و هند چه قسم می شود ظلم و جنایت 300 ساله غرب را ختم کرد؟ آیا این ظلم نباید ختم شود تا مردم دنیا از شرارت اروپای وحشی و امریکای وحشی و خونریز در امان باشند؟ این حیوانات غربی صرف در 20 سال گذشته در عراق و افغانستان و سوریه و صومال و لبنان و لیبی و یمن خون میلیون ها مسلمان را ریختاندند. آیا با چپلک نباید به دهان انگلیس و فرانسه و جرمانی و غلامان همکار آنها در منطقه زد؟ گاو غرب را باید از شاخش گرفت تا شرارت نکند. شرارت غرب وحشی بس است.

>>>   اوکراین برای رسها میدان تمرینهای نظامی و عملیاتی برای جنگ سوم جهانی است. همین مناطقی که گرفته اند برای روسها ملیاردها ارزش دارد و از نگاه استراتیژیک امنیت روسیه را تضمین میکند.

>>>   شما شاید تاریخ روس ها را مطالعه نکرده باشید.روس ها و بیلو روس یا روسیه سفید و اوکراین هرسه شان یک ملیت هستند.تفاوت زبان روسی و اوکراینی،تنها در لهجه است. مثل لهجه هراتی و لهجه مزاری.
کیف پایتخت اوکراین در حقیقت میهن اصلی روس ها است و در تاریخ روس ها بنام روس های کیف یاد میشدند.
پوتین با بسیار احتیاط تنها مراکز نظامی و انبار های اسلحه اوکراین و میدان های هوایی و خطوط آهن آن را مورد حملات قرار میدهد تا از تلفات مردم عادی جلوگیری شود. زیرا پوتین مردم عادی اوکراین را مثل مردم خود میداند.
جالب آن است که زورنالست های غربی با مردم اوکراین هنگام مصاحبه با آنها میگویند که بالای شما مظلوم ها روس ها حمله کردند،اما همه این اوکراینی ها به زبان و لهجه روسی پاسخ این ژورنالست ها را میدهند.
چیزی که ارتباط به شرایط جنگ افغانستان و جنگ اوکراین ارتباط میگیرد، افغانستان یک سرزمین کوهستانی است و در آن جنگ مشکل است. اما سرزمین اوکراین کاملاً دشت های هموار و زمین های زراعتی هموار است که در آن جنگ مشکل نیست.
گذشته از آن پوتین هیچ گاهی در فکر اشغال کامل اوکراین نیست. پوتین فقط میخواهد مناطق شرقی و جنوبی اوکراین را تصرف کند تا از رویارویی با ناتو و راه یافتن قوای بحری ناتو به بحیره سیاه ممانعت کند.
روسیه جنگ چیچین را ختم کرد. جنگ اوسیتیای شمالی را میان گرجستان و روسیه حتم کرد،شبه جزیره کریمیه را از اوکراین جدا کرد ،جنگ قره باغ کوهی میان آذربایجان و ارمنستان را ختم کرد. تظاهرات اخیر قزاقستان را با مداخله نظامی ختم کرد. در سوریه نیز آتش بس حکمفرما است. در نابجریا و غرب افریقا نیز نیرو هایش بخاطر ختم جنگ مبارزه میکنند. جنگ اوکراین را نیز نکته پایان خواهد گذاشت.

>>>   شکست شوروی در افغانستان بدون مداخله ای چهل و هشت کشور که جز اقمار امریکا بوده و استند میسر نبود. باید عزیز دوستان ما این را بیان میکردند که در اثر شکست جمهوری دموکراتیک افغانستان در دراز مدت کی ها متضرر شدند... ؟ من برایتان میگویم : بازنده اصلی مردم افغانستان است. زمینه های این باخت تحقیر امیز چهل و پنج سال قبل توسط دشمنان وطن به شمول همسایگان ما اماده گردیده بود. زندگی تحقیر امیزی که امروز در زیر سلطه ای حاکمان طالبی داریم نتیجه ای همان جهادی است که تخم انرا پاکستانی ها و امریکایی ها کاشته بودند..
از شکست شوروی در افغانستان و مقایسه ای ان با جنگ اوکراین در سایتها تبصره های بیشمار وجود دارد. اکثرا دوستان از منابع خارجی ترجمه کرده بدست نشر میسپارند ...معمولا نوشته های منابع خارجی خالی از تجزیه و تحلیل درست قضایای چهل سال اخیر افغانستان است.
کشمکش نظامی در اوکراین اصلا بین امریکا و روسیه است.هم روسیه و هم امریکا خواهان تداوم جنگ اند با بلند رفتن قیمت نفت در بازار های جهان با وجود تعزیرات روسیه پول سرشار بدست میاورد و از این راه میتواند قروض بین المللی خود را که از بانکهای جهانی برای بازسازی وام گرفته است بپردازد و از سوی دگر اعلان کمک های نظامی امریکا به اوکراین در حقیقت شبیه کمکهای امریکا به افغانستان میباشد. تما م کمک های وعده داده شده به پنتاگون و کمپنی های بزرگ امریکایی یا به اصطلاح قرار دادی ها میرود.
در این جنگ همانند مردم افغانستان بازنده مردم اوکراین است و برندگان مشتی از افراد فاشیست اوکراینی که بنام میهن پرستی تجارت سیاسی میکنند و حتی اقای زیلیسنکی را هم گروگان و روپوش برای بر اورده شدن مقاصد شان نگهداشته اند میباشد.
با سقوط اتحاد شوروی و ختم جنگ سرد سی سال قبل بسیاری از تحلیل گران مثل اقای فوکویاما با خوشباوری معتقد بودند که دگر دموکراسی واقعی در جهان بوجود خواهد امد ...اما همه خاصیت و ماهیت امپریالیزم امریکا را فراموش کرده بودند انها اینرا فراموش کرده بودند که امریکا معتاد به جنگ است جنگ یعنی بقای امریکا . بعد از ختم جهان دوقطبی ما شاهد جنگهای وحشتناک در عراق افغانستان یوگوسلاویای سابق لیبیا یمن سوریه بوده ایم که جان ملیونها انسان را گرفت و گردانندگان سناریوی این جنگها انگلیس و امریکا وهمکاران منطقه یی شان بودند.
بسیار کودکانه خواهد بود که ما از امریکا انتظار صلح را داشته باشیم اگر چنین میبود فلسطینی ها هر روز قربانی نمیدادند...
بالاخره جنگ اوکراین پایان دارد و دوستان ناظر باشند که امریکا اتش جنگ تاازه ای را در یک گوشه دنیا روشن خواهد کرد ...زیرا با هر جنگی که امریکا در ان شرکت میکند ملیاردها دالر عواید بدست میاورد. این ما مردم ساده لوح استیم که با نام های مختلف برای بربادی یکدگر خویش بار بار غرض کمک مالی و نظامی به یک ادرس مراجعه میکنیم و این ادرس امپریالیزم امریکا است.
حنظله

>>>   هر جنگ فاجعه ای بشری میافریند. جنگ اوکراین نیز از این تعریف مستثنی نیست.اما دوستان محترم به این نکته توجه کنند که چرا جنگ اوکراین از طرف امریکا و غرب مورد توجه جدی قرار گرفت و در این راستا دنیای غرب به شمول کانادا و امریکا در تشدید جنگ نقش بزرگی را ایفا میکنند.امریکا در این جنگ منافع دراز مدت استراتیجیک دارد . یعنی تجزیه روسیه ولی در شناخت و روحیه وطنپرستی روسها متخصصین امریکایی اشتباه کرده اند.
امریکا جهان غرب به استثنای فرانسه را مجبور کرد تا روسیه را متهم به جنایات جنگی قتل عام و نسل کشی نماید. امریکا در این جنگ خود را حامی دموکراسی شرافت و کرامت انسانی قلمداد کرده و به جهان میخواهد نشان دهد که این امریکا است که حافظ منافع بشریت و دموکراسی در جهان است.
سراپا غلط . دروغ و فریب. در سالهاییکه امریکا از طریق ملل متحد تعزیرات اقتصادی را بر عراق { ۱۹۹۱-۱۹۹۹} وضع کرده بود ماهانه پنج هزار طفل عراقی از اثر کمبود ادویه جات و غذا جان به حق میسپردند هر باریکه مسوولین ملل متحد و دگر کشور ها پیشنهاد ختم تعزیرات را به شورای امنیت پیش میکشیدند از جانب امریکا ویتو میشد.این است سیاست انساندوستی امریکا . بد نیست در این رابطه جواب خانم Madelein Albright نماینده امریکا در ملل متحد در زمان کلینتن را که خبر نگاری در رابطه به نتایج مرگبار تعزیرات اقتصادی بر عراق از او پرسیده بود مثال بیاورم:
از خانم پرسیده شد:the death of half a million Iraqi children were a price worth paying for sanction
خانم البرایت چنین جواب داد:....We think the price worth it
بد نیست تبصره ای یکی از جنرالان بلند پایه قوای هایی امریکا مسوول بمباردمان عراق را مرور کنیم:
They know we own their country ... we dictate the way
they live and talk and that's what's great about America
این است مشت نمونه خروار در رابطه به دموکراسی امریکایی.
شوروی برای اشغال چکوسلواکیا ۱۹۶۸ دوصد هزار پرسونل نظامی به شمول پنج هزار تانک فرستاده بود. رقم پنجصد هزار در سایتها درست نمیباشد و اقای فردوس کاوش رقم را یا خود شان فرضی نوشته اند یا از متنی که برداشته اند نویسنده ان صادق و امانتکار در مسایل تاریخی نیست.
جنگ اوکراین وضع اقتصادی اروپا را دگرگون خواهد کرد و دموکراسی
نیم بند اروپا را امروز یا فردا به مخاطره خواهد انداخت... زیرا با بلند رفتن قیم مردم بر سر حکومتها خواهند ریخت و قضیه اوکراین برای حکومتها به
زخم ناسور تبدیل خواهد شد.تبصره های زیاد وجود دارد که روسیه با اشغال اوکراین اروپای غرب را با هم متحد ساخت. ..شاید حکومتها ظاهرا با هم متحد شوند ولی مردم تصمیم خود را میگیرند...
ایمل سینا

>>>   رابطه روسیه و اکراین بیشتر شبیه رابطه ایران و افغانستان است.
نیمی از اکراین زبان مادریشان روسی است و همه اکراینی ها روسی بلد هستند.
برای ارتش و سربازان روسی سخت است که کودکان و زنان و پیران همزبان خود را بکشند. تعداد زیادی اکراینی در روسیه زندگی و ازدواج کرده اند. ولی اکراینی ها خود را در حال دفاع از خانواده و خانه خود میبینند و بنابراین رحمی به سربازان روسی ندارند.
ولی آمریکا و شوروی هیچ قرابت و رحمی به افغانها احساس نمیکردند و بنابراین به راحتی کشنده ترین و قویترین سلاحهای خود را بر سر افغانها میریختند و باکی از کشته شدن زنان و کودکان و خرابی کل افغانستان تا صد سال بعد نداشتند.
اکراین تا ده- دوازده سال پیش سهمیه گاز بسیار ارزان گاز از روسیه دریافت میکرد و بشدت روابطش با روسیه خوب بود. تا وقتی که اروپا و آمریکا محصولات کشاورزی و گوشت اکراین را به بهانه های مختلف تحریم کردند و مردم اکراین را به فقر و فحشا وادار کردند. بعد هم مردم به خیابانها ریختند و همه چیز را تقصیر روسها میدانستند. دولت بعدی اکراین تقاضای عضویت در ناتو کرد که روسیه این را به چشم خیانت اکراین دید و کریمه را گرفت . ناتو هم سیل اسلحه را به اکراین سرازیر کرد تا اکراین و روسیه را به جان هم بیندازد و انتقام دوران شوروی را از هرچه روس است بگیرد.
البته موفق هم شد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است