گلبدین حکمتیار از اخوانیسم تا فاشیسم
 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۳۵    ۱۴۰۱/۲/۲۴ کد خبر: 170303 منبع: پرینت

گلبدین حکمتیار متولد ولایت قندوز، در دوران دانشجویی از فعالان نهضت اسلامی و سپس رهبرشاخه انشعابی از جمعیت اسلامی استاد برهان الدین ربانی، به نام حزب اسلامی یکی از چهره های شناخته شده اخوانیسم در دهه های پیشین بود. وی در مدت فعالیت های سیاسی و ایدیولوژیکی و سپس نظامی داعیه جنبش و نهضت اصیل اسلامی در منطقه و کشور را داشت، و در این مسیر با جریان های رادیکال اسلامی رابطه تنگاتنگ داشت. در این دوره برحسب ظاهر نه تنها مسئله قومیت و زبان برای حکمتیار اهمیت نداشت، بلکه وی برای گسترش نهضت اسلامی مرزهای جغرافیایی کشورها را نیز قبول نداشته و آن را دسیسه استعمار می دانست.
اما با گذشت زمان دیدگاه و رویکرد گلبدین کاملا دچار دگردیسی گردید. او در این دگردیسی از اندیشه سیاسی اخوانیزم و نهضت بین المللی اسلامی به یک فاشیست تنگ نظر و سوپر متعصب قومی تغییر جهت داد.

کارنامه سیاسی گلبدین در تحولات بعدی نشان می دهد که وی برای رسیدن به قدرت تمام اصول و ارزش های قبلی خود را زیر پای نهاده است، در برابر تمام هم فکران و نیروهای همسوی سابق خود بی رحمانه شمشیر کشیده و در حذف فیزیکی و مقابله فکری آنان از هیچ رویکردی کوتاهی نکرده است. سقوط گلبدین در این سیرنزولی چنان شتاب داشت که وی حاضر شد در استخدام آی اس آی پاکستان در آید، و طبق طرح پاکستان در کودتاها و حملات نظامی خونبار با خاین ترین عناصر همدست و هم پیمان گردد.

با همه تقلاها و عطش ها و دست و پا زدن های گلبدین برای رسیدن به قدرت، اما عقده ناکامی پای گذاشتن در ارگ بعنوان رییس جمهور در وجودش بدل به غده سرطانی گردید که وی را روز بروز در گرداب روحیه فاشیستی فرو برد. عقده های انباشته شده و ناکامی های پیاپی گلبدین سرانجام وضعیت وی را چنان آشفته و درهم کوفته ساخت که حکمتیار پیرو اندیشه اخوانیسم و مدعی رهبری انترناسیونالیسم اسلامی در منطقه، امروز مرید ملای مجهول الهویه یعنی هبت الله گردیده و در بیعت با او از روی عقده و کینه فاشیستی، کشتار مردم غیرنظامی پنجشیر و بغلان و تخار و...از سوی طالبان جنایتکار را مورد تشویق قرار داده است.

البته گلبدین حکمتیار نخستین فردی نیست که در مسیر سیاست اینگونه سیرنزولی را در پیش گرفته و از یک مدعی مبارزه برای رهایی، بدل به دشمن مردم گردیده و یوغ بردگی پاکستان و حقارت حاکمیت ضدانسانی امارت را پذیرفته است و آخرین هم نخواهد بود. مبارزه برای آزادی و آزادگی گاه دچار آفت هایی می گردد که عناصر سست اراده، بی ظرفیت و جاه طلب و فاشیستی چون گلبدین آفت این راه هستند.

شکور اخلاقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
گلبدین حکمتیار
فاشیست
نظرات بینندگان:

>>>   گلبیدین پیرو مکتب مکاولبستی است و بود، این عنصر مضحک و مفلوک همه راه های رسیدن بقدرت را مشروع می شمارد، مانند دیگر اخوانی ها دین برای او یک وسیله است و نه هدف و بهمین خاطر به هر خس و خاشاک دست داد، ترور کرد توطئه کرد، وجدان خود فروخت و مانند موم در دست سازمان مخوف ای اس ای قرار گرفت. برای این عنصر خودفروخته منافع پاکستان و ای اس ای همیشه برمنافع افغانستان ارجیحت و تقدم داشته است. نرسیدن در صدر قدرت کشور چون داغ ابدی در قلب اش باقی ماند و با خود بگور خواهد برد.
شمس تمنا

>>>   بیچاره گلو چنان ضربه از احمدشاه مسعود خورده که هر وقت خواب میشود خواب مقابله و شکست دادن مسعود را میبیند مگر با بیدار شدن عرق خجالت از پیشانی اش ریزیدن میگیرد.

>>>   ملا راکتبار از شیطان زشت تر و از یزید بدتر است. او از درون با فارسی زبانان کینه و دشمنی دارد. دولت ایران معلوم نیست به جه دلیل از طالبان و جاسوسان پاکستان حمایت میکند:
گلو ای خائن بدنام ملعون
سر و پایت بخون خلق گلگون
تویی جاسوس پاکستان ظالم
تو ای قاتل مردم جگرخون

>>>   رادیکال ها و میانه رو ها در تمام جنبش های دینی و فلسفی تاریخ چند هرار ساله دین و فلسفه وجود داشته است.
موسی با فرعون روی همین مسئله اختلافات پیدا کردند و قوم خود را گرفته از مصر بیرون شد و به یوروشلیم یا بیت المقدس آمد.
در یونان قدیم یکی از فلاسفه آن میگفت که هیچ کس در دنیا مجرم تولد نمیشود،بلکه این جامعه است که او را مجرم میسازد،بنأ مجرم نباید مجارات شود.
او را محکوم به اعدام کردند.
در بیت المقدس در دهن عبادت گاه دست فروشان وجود داشت که هنگامی که عبادت کنندگان از عبادتگاه بیرون میشدند،چیزی میخریدند.
عیسی مسیح همراه یاران اش تمام تبنگ های مردم را همراه موادشان دور ریختند که اینجا عبادت گاه است و یا بازار.
مورد خشم امپراطور روم قرار گرفت و همراه چند نفر یاران اش به اعدام محکوم شد.
در شمال هند نیز دین بودایی در پهلوی هندوییزم بمیان آمد که مخالف سوزاندن جسد مردهگان بودند و از شمال افغانستان داخل افغانستان شدتد و دین بودایی را به افغانستان آوردند.
در مکه نیز محمد پیغمبر برضد بت پرستی قیام کرد و جنگ ها بین قریش مکه و مسلمانان مدینه صورت گرفت.
جنگ های دیگر مذهبی میان مسلمانان و مسیحی ها و یهودی ها و هندو ها و جنگ ها میان فرقه های مسلمانان رخ داد.
جنگ های صلیبی در بیت المقدس.
جنگ های سی ساله میان کاتولیک ها و پروتستانت ها.
اختلافات بین جریان های سوسیالستی و کمونستی که یک گروه طرفدار دیکتاتوری پرولتاریا و انقلاب بودند و گروپ سوسیال دموکرات ها طرفدار گرفتن حقوق کارگران از طریق پارلمان و مجرای قانونی بودند.
در مدرسه های دیوبند هندوستان و بخارا ودسنرقند مولوی ها طرفدار همزیستی مسالمت آمیز ادیان بودند،اما ملا ها طرفدار حاکمیت اسلام.
در جنبش اخوان المسلمین افغانستان،ربانی طرفدار برخورد مسالمت آمیز دینی در افغانستان،اما گلبدین طرفدار افراطی بودن.
خلق و پرچم تیز همچنان. خلقی ها افراطی بودند و پرچمی ها معتدل.
مجاهدین نیز در آغاز افراطی بودند،اما با بوجود آمدن طالبان،مجاهدین نسبتاً متعادل شدتد و در دوران حکومت کرزی و اشرف غنی بالای حجاب و موجودیت زنان در ادارات دولتی مخالفت نشان نمیدادند.
حالا طالبان در راس افراطیت قرار دارد و چهار حالت امکان دارد:
یا تعویض خواهند شد .
با دولت مشترک با دیگر گروپ ها تشکیل خواهند کرد.
یا راه تعادل را در پیش خواهند گرفت.
و یا هم به حالت فعلی باقی خواهند ماند.

>>>   قابل تدجه شکور بد اخلاق:
حکمتیار یک فاشست نه بلکه یک مومن وطندوست وکفر ستیز است ، برای خودت هم شخصیت این مجاهد ومبارز کفر ستیز تعریف است. بعضی همچو شما فاشستان ازروی عقدهمندی حکمتیار را فاشست میگوید لطف نوده روز جمعه به به مسجد ایمان تشریف اورید و اگر از روی فریضه نباشد به خاطر کسب معلومات در قسمت شخصیت ان جناب نماز نا مقبول بخوانید وببینید که بشتر کیها تاجکها ویا پشتون ها به حکمتیار اقتدا میکند. وبعضیاحمق هاوبیدینان چنین استلال میکند که اگ حکمتیار مبارز برحق میبود تا اکنون به قدرت میرسید در حالیکه تمام قدرت های کفری در صدد ان است که این مجاهد بزرگ به قدرت نرسد. این بیدینان بیخبر ازاسلام نمیدانند که پیامبران صدها سال دعوت کردند ولی به مطلب دلخواه نرسیدند. سقوط حکومت مرسی از ضعف اخوان نبوده بلکه خطرناک بودن ای حزب در مقابل استکبار وطاغوت جهانی به اثبات میرساند. برادربزرگوارحکمتیار داماداش پنجشیری است ویک عروس پنجشیری دارد وتقریبا از ۳۰ سال به این طرف قوماندان محافظین اش پنجشیری تاجک تبار است. بناء لعنت خدا بالا ی همچو شما متعصبین فاشست وبیدین که چشمانت از درک حقیقت کور است(ختماالله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم).
بشارت دیندوست:

>>>   حکمتیار یگانه رهبری در دنیا است که در طول عمر خود به سه دولت ویا سه رژیم متفاوت تسلیم شد . او در سال ۱۹۹۶ به دولت استاد ربانی تسلیم شد و در سال ۲۰۱۸ به حکومت اشرف غنی تسلیم شد و در سال ۲۰۰۱ به حکومت طالب تسلیم شد . او همه رکورد های تسلیم شدن یک رهبر در جهان را شکسته . جالب اینجاست که وقتی او به هر دولتی تسلیم میشود ان دولت خیلی زود سقوط میکند .
یوسف درانی

>>>   شکستن سنگ مزار قهرمان ملی کار طالبان نبود بلکه کار ملیشه های فرصت طلب حکمتیار بود که به دستور حکمتیار وظیفه تخریب مزار قهرمان ملی را در جریان جنگ در پنجشیر داشتند . این با وضوح در ویدیو های ان روز ها قابل درک است . حکمتیار پس از شکست و تسلیم شدنش به قهرمان ملی پر از کینه در مقابل قهرمان ملی است و به همین خاطر پر از کینه در مقبل همه تاجک ها و بلخصوص پنجشیری ها است .
ولی اگر حکمتیار صاحب درک درست داشته بایید بیاد بیاورد انروز تسلیمی خود را و ان پذیرایی با شان و شوکت قهرمان ملی را برایش که از لغمان تا قصر صدارت کابل دو طرف سرک عمومی را گل باران کرده بود و سربازان تشریفاتی را با دستکش های سفید و تیار سید از صبح تا ساعت پنج بعد از ظهر گماشته بود تا برای حکمتیار عزت دهد .
حکمتیار بایید بیاد بیاورد از خود گذری قهرمان ملی را که چگونه بخاطر خوشنودی حکمتیار صاحب از وزارت دفاع استعفی داد و خانه نشینی در پنجشیر اختیار کرد تا نماینده حکمتیار بنام وحیدالله سباوون وزیر دفاع باشد و حکمتیار صدر اعظم باشد و خود قهرمان ملی خانه نشین در پنجشیر .
اگر حکمتیار صاحب سر درگریبان انداخته فکر کند خواهد دانست که جزای احسان شکستن سنگ قبر نه بلکه احسان است .
مهاجر وطندوست


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است