دین در افغانستان به ابزار خدمات استخباراتی تبدیل گشت. پیشینه طالبان و رهبران آنها، احزاب و تنظیمهای دینی-مذهبی همه در تبانی با استخبارات منطقه و جهان سازمان بهتر و بیشتر یافتند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ ۱۴۰۱/۳/۱۰ | کد خبر: 170446 | منبع: |
پرینت
![]() |
حوادث اخیر نشان داد که جهان فقط نگاه استخباراتی به افغانستان دارد. در این نگاه نقش دیپلوماسی که سازمان هماهنگی روابط بینالملل میان دولتها میباشد در رابطه با افغانستان کاملا تهی شده است. این رویکرد نقش سیاست و قدرت را در جامعه وارونه ساخته است. اینجا قدرت و سیاست از موقف اصلی خود که ارایه خدمات به شهروندان است به ابزاری برای تامینات استخباراتی مبدل میشود. در پرونده افغانستان سه اصل عمده برای این ادعا وجود دارد:
نخست
بازیگران اصلی بینالمللی از دهلیز استخبارات به افغانستان داخل ماجرا میشوند. گذار جمهوریت تقلبی به امارت مذهبی کاملا از طریق دستگاه های استخباراتی مدیریت و رهبری شد. نقش استخبارات به حدی برازنده بود که سیاست و دیپلوماسی را در حد صفر نزول بخشید و به یکباره چهره های نوین مانند سمارق در ارگ و سپیدار که مراکز قدرت سیاسی نامیده میشدند سبز شدند.
دوم
بازیگران داخلی همه از حلقوم استخبارات جهان و منطقه برون آمدند. قطر، پاکستان، امریکا، روسیه، انگلیس، سعودی، ایران، چین و هند از طریق مزدوران استخباراتی خود به میدان قدرت در افغانستان داخل شدند. هیچ پیام و تصمیمی بدون اراده استخبارات پاسخ نداد. رهبران استخبارات به کابل سفر کردند و حاکمانه بر وضعیت داخلی تصمیم اتخاذ کردند.
سوم
دین در افغانستان به ابزار خدمات استخباراتی تبدیل گشت. پیشینه طالبان و رهبران آنها، احزاب و تنظیمهای دینی-مذهبی همه در تبانی با استخبارات منطقه و جهان سازمان بهتر و بیشتر یافتند. رهبران این گروه ها توسط استخبارات منطقه تعیین شدند و آنانیکه سرپیچی کردند سرهایشان زیر بالهایشان شد.
واقعیت تلخ ایناست که افغانستان در چهل سال پسین، به ویژه از سال ۲۰۰۱ تا کنون به کانون شبکه های استخبارتی جهان تبدیل شده است. شبکه های استخباراتی جهان بزرگترین مراکز خود را در افغانستان فعال ساختند و از میان سیاسیون معاملهگر مزدورگیری کردند. این ازدحام شبکه های استخباراتی قدرت، سیاست و اقتدار را به بازیچه قدرتهای بزرگ تبدیل کرد. اکثریت مطلق به اصطلاح رهبران و مدیران سیاسی، اقتصادی و راهبردی مزدوران شبکه های استخباراتی منطقه و جهان بوده اند.
این فرهنگ سبب شد تا همه برای دیگران کار و برای خود زراندوزی کنند. در نتیجه حسابهای بانکی مزدوران استخباراتی ملیونیتر و دسترخوانهای مردم فقیرتر شد. این فرهنگ هزاران انسان شریف افغانستان را به دام غلامی برای بیگانگان محصور کرد. در این مدت غلامی و مزدوری به استخبارات منطقه و جهان به فرهنگ رایج مدیریتی تبدیل گردید. در نتیجه هرکه بهتر و بیشتر در خدمت منافع دیگران قرار گرفت به همان پیمانه منابع و امتیازات وافر تر حاصل کرد.
تلختر اینکه برخیها ناخواسته و ندانسته در خدمت استخبارات منطقه و جهانی قرار گرفتند. آنان به نام مجریان پروژه های خورد و بزرگ به گونه فرسایشی در چنبره استخبارات گیر ماندند. در اینمیان نهاد های استخباراتی مزدوران خود را برای دفاع از منافع خود در افغانستان به جنگ و منازعه میکشاندند که قربانیان بیشماری را در پی داشت. افغانستان شاید بیشترین قربانی جنگ استخبارات را در جهان داشته باشد. در این زمینه تحقیقی به راه نیافتاده است. چون نهاد های استخباراتی در ممانعت چنین تحلیل و پژوهش نگاه و هدف مشترک دارند.
فقر، تهیدستی، جنگ، بحران اجتماعی و سیاسی در افغانستان سربازان بیشماری برای فداکاری و خدمات گسترده تر به نهاد های استخباراتی پیشکش کرده است. هرقدریکه دامنه این بحرانها گسترده میشود به همان پیمانه ازدحام این سربازان سربهکف استخباراتی فراگیرتر میشود. این سربازان سربهکف که همه جوانان فقیر هستند خانهی خود و هممیهنان خود را که افغانستان نام دارد نابود میکنند. این گروه عظیم به نام دین، بهشت، حورهای زیباتن، ایدیالوژیهای سرخ و سبز، رهبران دروغین و میهنترسیمشده بر ذهن سرگردان شان حاضر به کشتار، انتحار و استکبار میشوند. اینست تراتژیدی اصلی افغانستان!
دکتر ملک ستیز
>>> عرض احترام خدمت داکتر صاحب!
تحلیل نهایت بجاه است .
مدت ٤٠ در استخبارات کشور صادقانه کار کردم استخبارات غرب انقدر ضعیف بود که تصور نمی شود قطعأ از واقعیت های اجتماعی، سیاسی وفرهنکی کشورما خبر نداشتید.متاسفانه که تمام قرار های سیاسیون برویت تحلیل همین افراد استخبارات بودند.
>>> آقای ستیز !!!
افغانستان از قرنها قبل تا کنون دارای امارتهای شکنند بوده است . تاریخ فعالیت های استخباراتی در افغانستان از چهل سال قبل نه بلکه بر میگردد به چند قرن قبل و طور اخص از زمانیکه بازی بزرگ یا great game بین انگلیس و روسیه تزاری در مورد آغاز یافت و افغانستان در این بازی استقلال و حاکمیت خود را از دست داد ....در شرایط چهل سال قبل دگر دروازه های مداخلات بروی جهان باز گردید زیرا اینبار در راس کار امریکا با جیب پر قرار گرفت... و طوریکه شما گفتید به سادگی به مزدور گیری پرداخت و این مزدوران هم تاجیک هم هزاره و هم پشتون استند....
طوریکه همه میدانند ، سالهای 1960سال آزادی آفریقا در تاریخ معاصر جهان نامیده شده است ،. با آزاد شدن هر کشور آفریقایی از بند اسارت ، کشور های سوسیالیستی دست دوستی و حمایت دراز کردند،بلی اندیشه سرخ انقلابی را ترویج میکردند که به نفع توده های ملیونی آفریقایی بود ...کمکها ی اقتصادی و استخباراتی بخش مهم همکاری های کشور های تازه به استقلال رسیده. را با کشور های سوسیالیستی تشکیل میداد. اما متاسفانه. پای قاره آفریقا به یک جنگ داخلی در اثر مداخلات امپریالیزم لغزید ....
کوبا نیز بعد از پیروزی انقلاب از حمایت همه جانبه بلاک شرق بخصوص اتحاد شوروی برخوردار بود استخبارات یکی از بخشهای مهم برقراری نظام بود ... بدون استخبارات قوی و کمک شوروی آیا کوبا میتوانست در مقابل توطیه های امریکا ایستاد گی کند؟؟ و با استفاده از همین کمکها کوبا توانست. بیسوادی را کاملا محو کند ، خدمات صحی و تحصیلات ابتدایی و عالی را رایگان به مردم. ارایه بدارد... اما کوبا امروز در شرایط امبارگو و سقوط شوروی با مرگ و زندگی دیت و پنجه نرم میکند.
در افغانستان ، استفاده از دین بزرگترین سلاح برای سلاخی یک انسان ، یک قوم یک فرقه و یک ملت و حکومت است.
در کشور ما هم ماوویست هم افغان ملتی هم سازا و جازا همه و همه قبای دین اسلام را بدوش کرد ند و در پهلوی تنظیمهای هفتگانه علیه دولت وقت جنگیدند و با سقوط دولت وقت ، افغانستان به سوی ملو ک الطوایفی لغزید و طوریکه شما ادعا دارید و درست هم تحلیل کرده اید زمینه فعالیت های دستگاه استخباراتی چهل و شش کشور جهان در افغانستان مساعد گردید و برای ادای مزدوری برای این سازمانها تعدادی از هموطنان ما از تاجیک تا پشتون ، از هزاره تا ازبیک و ترکمن در صف ایستاده اند.
فخر اهنگر
>>> کشوری با بیشتر از ۳۰ ملیون نفوس که همه حاضر اند تا جاسوس شوند از شاه تا گدا
>>> دوستان منحیث منحیث اگاهان امور بین المللی فراموش کرده اند که مرکز ثقل رهبری جهان در کجا ست و بدست چند کشور است؟؟؟ امریکا انگلیس و اسراییل.
بسیاری از کشور های به اصطلاح جهان سوم و عقب مانده ارزوی دست یافتن به زندگی بهتر با نورمها و استاندرد های لازم را داشتند و دارند ولی همین کشور ها به اروز هایشان نرسیده اند زیرا داشتن منابع سرشار طبیعی و موقعیت حساس جغرافیایی و حضور ارتجاع داخلی در وجود ملاک فیودال سرمایدار کمپرادور و روحانیون مرتجع باعث گردید که این کشور ها قربانی توطیه های سازمانهای استخباراتی گردند . نمونه کامل ان افغانستان...
دنمارک گذشته استعماری در افریقا دارد و جنایات ضد بشری پادشاهان و حاکمان گذشته دنمارک را همه واقف استیم چرا دنمارک به مرکز فعالیتهای استخباراتی مبدل نه شد؟؟؟ بخاطر انکه این کشور دارای اقتصاد قوی و خو د یکی از بزرگترین استعمارگران قرن نوزدهم و اغاز قرن بیستم بود.
در افغانستان استخبارات بسیاری از کشور ها در تعیین سرنوشت ان رول داشت.بلی استخبارات سرخ نیز در کشور قویا فعال و حامی نظامی بود ۱۹۸۰-۱۹۹۰ که برای مردم زمینه تحصیل کار و ازادی های دموکراتیک را تامین میکرد.زنان را حقوق کامل داده بود و زمینه برای مشارکت اقلیتها در اداره کشور مساعد گردیده بود یعنی افغانستان با قدم های ثابت و اطمیتان خاطر از حمایت استخبارات سرخ برای تطبیق پروگرامهای ملی ووطنی خویش به پیش میرفت. افغانستان در دو مرحله حساس تاریخی مورد غضب امپریالیزم قرار گرفت . یکی در دوره بعد از استقلال . نهضت امانی خار بغل برای استعمار انگلیس در منطقه بود همان بود که انگلیس دست به کارشد و با استخدام ملا و مولوی کار شاه ترقی پرور افغانستان را یکطرفه کرد.
بار دوم سالهای ۱۹۸۰-۱۹۹۰ زمینه برای سر بلند کردن افغانستان طوریکه در بالا ذکر گردید مساعد گردید ولی این بار استعمار قدیم و نوین با بودجه
سرشار توانستند نه تنها ملا و مولوی و رهبران مذهبی را تطمیح کنند بلکه
بسیاری از گروه ها و حلقات گویا روشنفکری را زیر نام دفاع از اسلام
خریده و منسجم سازند. حتی جمهوری اسلامی ایران جمهوری دموکراتیک افغانستان را بخاطر برنامه های مترقی ان بخصوص در بخش تامین حقوق اقلیتها نه بخشید زیرا ایران خود ریکارد بد در قسمت سرکوب کرد های ایران و عدم مراعات حقوق سایر اقلیتهای قومی و مذهبی را دارد به همین خاطر استخبارات ایران به مزدور گیری در میان هزاره ها دست زد و عبدالعلی مزاری و سایر رهبران حزب وحدت را استخدام و دستور داد تا در سرنگونی دولت افغانستان دست و استین بر زنند و به فعالیتهای جدی استخباراتی در مناطق مرکزی افغانستان اغاز کردند. به همین ترتیب پاکستان.
من خواستم تا نظر اجمالی و ایجاد خط فاصل میان استخبارات خوب و یا بد بوجود اورم. بخواهیم یا نه بقای هر نظام و هر حکومت کشور های ضعیف به استخبارات دقیق نیاز دارد.بخصوص در شرایط فعلی . زیرا نظامهای مردمی دشمنان فروان داخلی و خارجی دارند ...
ولی فعالیت استخبارات چهل و سه کشور امپریالیستی به شمول اسراییل
طی بیست سال گذشته در افغانستان ننگین و فاجعه افرین بوده است...
ایمل سینا
>>> پس شما هم شامل همین جمعیت ۳۰ ملیونی استید...
>>> به ایمل سینا
واقعا که چقدر شما افغانها مغزتان درگیر ایران است و همه چیز را درباره کشور ما می دانید
و باز هم توهم توطءه که کشور پیشرفته ای داشته اید و ایران حکومت دموکراتیک را سرنگون کرد
توهم و حرفهای تکراری ملال آور خسته کننده
>>> در ایران یهودی ها مسیحیان زرتشتی ها آشوری ها و سایر ادیان مکانهای زیارتی تعطیلات مدارس و مراکز آموزشی خود را دارند و در مجلس نماینده مخصوص خود را دارند و اتفاقا در ایران کردها تنها قومی هستند که به زبان خود تحصیل و روزنامه منتشر میکنند در کشور شما چطور؟
یه سرزمین رویایی را واسه بقیه تعریف میکند
حتی در آنها سالها در آمریکا سیاهپوستان از خیلی حقوق محروم بودند ولی گویا در افغانستان جلوتر از آمریکا بودید
جالتر از همه که می گوید حکومت مترقی افغانستان را نبخشید حدایا متوهمین هم بنده های تو هستند کمکشان کن
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است