آنها در غرب؛ یا از بیکاری، آونگان سوسیال بودند، یا رانندهی تاکسی بودند، یا پیتزا رسانی می کردند، یا پیشخواندار هتل ها بودند، یا رستورانداری می کردند، یا در فروشگاههای بزرگ کار می کردند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ ۱۴۰۱/۳/۱۶ | کد خبر: 170488 | منبع: |
پرینت
![]() |
در جمهوریت بیست سالهی افغانستان؛ صرف نظر از حاکمیت واقعی، که در دست خارجی ها بود، گردانندگان و ارکان اصلی داخلی اما، آنهایی بودند که از غرب آمده بودند، آن ها در غرب؛ یا از بیکاری، آونگان سوسیال بودند و از کمکهای دولتی استفاده می کردند، یا رانندهی تاکسی بودند، یا پیتزا رسانی می کردند، یا پیشخواندار هتل ها بودند، یا رستورانداری می کردند، یا در فروشگاههای بزرگ کار می کردند.
بدون اینکه هیچیک از شغل های پیشگفته را تحقیر کنم -که هرکدام در جای خود محترم است- می خواهم بگویم که تقریباً تمامی ارکان اصلی دولت جمهوریت بیستساله، اعم از روسای جمهور، وُزرا، وُکلا، معین ها و رییس ها و مانند آنها، فاقد تجربه دولت داری بودند.
آن ها وقتی به افغانستان آمدند، هَنگ و مَنگ ماندند که چگونه به رتق و فتق امور بپردازند، از جمله مانده بودند که با پول های بیحسابی که از خارج می آمد، چه کار بکنند، این بود که تنها هنر شان را به خرج دادند؛
اولاً هرکدام از این ارکان، ده - بیست رقم معاش برای خود تعیین کردند:
معاش عادی، معاش امتیازی، معاش فوقالعاده، معاش به افغانی، معاش به دالر، خرج دسترخوان، کرایه خانه، سفرخرح، معاش بادیگاردها، معاش راننده ها، پول روغنیات موتر و غیره و غیره... طوریکه اگر یک کارمند عادی دولتی، با سابقهی بیست سال کار، اگر ده هزار افغانی معاش می گرفت، یک کارمند از خارج آمده به طور متوسط ده هزار دالر معاش می گرفت.
تنها قانونگذاری مفید و لازمالاجرای قوه مقننه یا پارلمان -البته مفید برای خود شان- این بود که هر سال تصویب می کردند که معاش اعضای پارلمان افزایش یابد و افزایش می یافت.
ثانیا کار پروژه سازی و پروژه بازی را در پیش گرفتند، بخشی از پروژه ها ظاهرا واقعی و فیزیکی بود، اما پر از فساد، که آن هم، همه، به افراد نزدیک به خود شان و در نهایت به خودشان می رسید و بخش دیگری از پروژه ها، پروژه های خیالی از جمله هزاران مکتب و صد ها هزار دانش آموز خیالی، صد ها جز و تام نظامی خیالی و ده ها هزار سرباز و افسر خیالی، طوریکه ادعا می شد؛ افغانستان نیروی نظامی سیصد و پنجاه هزار نفری دارد در حالی که در واقعیت، کل نیروهای مسلح افغانستان به سی و پنج هزار نفر هم نمی رسید.
تزریق پول بی حساب و کتاب در اقتصاد یک کشور یعنی تزریق فساد!
وقتی پول بی حساب و فساد آمیز، وارد اقتصاد یک کشور شود تمام عرصه های اقتصادی و تولیدی را فلج می کند، دیگر یک دهقان برای محصولات زراعی اش زحمت نمی کشد، چون آنکس که پول باد آورده را در دست دارد، تمام محصول به اضافه زمین دهقان را، یک قلم می خرد.
دیگر کسی برای ساختن خانه از راه قانونی زحمت نمی کشد، چون یکی می آید و با پول باد آورده خانه اش را از پایسنگ می خرد.
قیمت ها بالا می رود، هزینه زندگی افزایش می یابد، طبقهی متوسط، فقیر می شود، فقیر ها فقیر تر می شوند، اکثریت جامعه فقیر می شوند، ثروت در دست عدهای اندک تمرکز میکند.
یک ملت با فشار نظامی، ممکن است شکست بخورد اما به زانو در نمی آید، با فشار فساد اما، اما به زانو در می آید و تسلیم می شود، در افغانستان، طالبان پیروز نشدند؛ فساد پیروز شد.
رسول فدایی
>>> منوچهر دهگان
دولت وزیری در زمان اشغال شوروی سور خلقی بود، در زمان اشغال امریکا تکنوکرات شد و حال در زمان اشغال پاکستان برای حمایت از برادران ط الب خود برگشته تا شریعیت افغانی را تطبیق کند.
پشتونوالی مرز ندارد، هدف حفظ اقتدار قومی و انحصار قدرت است، دیگر همه چیز افزار و وسیله!
>>> Sayed Ashraf Sadat
اشرف غنی احمدزی در زمان مسند وزارت مالیه، فیصدی اندکی که از عواید گمرک هرات به مرمت و بهسازی بناهای تاریخی هرات اختصاص داده شده بود، قطع کرد و از آن زمان تا حال، قصه وضعیت آبده های تاریخی هرات غم انگیز است.
چقدر دولت مردان و سیاست مداران ما در نظام جمهوریت، سیاه کار و تباه کننده بودند که حتی اصالت و فرهنگ مردم هم از ندانم کاری ها و تعصب شان در امان نماند!
تصویر سخن می گوید.
>>> این وطن دلسوز ندارد. مردم شریف و مجاهدین واقعی به قیمت جان مال خود برای آزادی آن قربانی دادند، در اخیر دوکانداران جهاد برای بدست آوردن قدرت خانه جنگی کردند و وطن را به خاک و خون کشیدند. بعد ازان هم جاسوسان، قاتلین، دزدان و جنایتکاران دار و ندار وطن را بردند. جالب اینجاست که در خیانت به وطن همه اتفاق نظر دارند. خلقی/پرچمی نوکری کرد، فروخت، ویران کرد و کشت. مجاهدین (تفنگ سالاران) و طالبان ، نوکری کردند، ویران کردند، چور و چپادل کردند و کشتند. حکومت بیست سال اخیر، قتل های هدفمند و زنجیره ی ، خیانت، رذالت ، فساد ، دزدی، معامله ، فروش و خیانت.
>>> جناب آقای رسول فدایی شما یک شخص بسیار باهوش و یک آدم حسابی هستی. (ننوشتم آغا چون در زبان فارسی به مرد اخته می گویند آغا)
>>> هم وطن عجب روزکاری شد
پیروزی طالیبی شد پیروزی بچه بازی
پیروزی شد پیروزی فاسید
طالبان شیطان پیروزنهشد دولت بچه باز نا پاکستان
شیطان ابلیس پیروز برای چپاوال شد سگ های مرتد
>>> دولت وزیری در زمان حربی شونزی یک .....بود و این به هم دوره هایش معلوم ایت.
>>> اگر چهل معاش تعین کرده بودند باز هم چهل فیصد خدمت میکرد ولی لنده غران که چهل قسم معاش و هفتاد قسم دزدی نیکر چرا یک کلمه به زبان نمیاورید حتا پشقل را از وزارت دفاع وند زدندند بسم الله پشقل فروش از چتلی های تشناب نیز دریغ نکرد و افسوس به این چشم سفیدی و بی غیرتی که ما میبنیم
>>> اقای رسول فدایی
تحلیل تان به جاست ولی توهین و تحقیر به پیشه و کسب کار هموطنان مهاجر ما بی انصافی است. اکثریت مطلق مهاجرین افغان در اروپا و امریکا طرفدار حکومت دست نشانده امریکا نبودند و هم کدام سهم عملی در دزدی و غارت ملت نداشتند.شما میتوانید مستقیما نام گرفته این افراد را شناسایی و افشا کنید تا هموطنان بهتر اگاهی یابند موازی با تکنوکراتهای غربی و امریکایی به شمول اسپنتا بقایای حزب جمعیت شورای نظار حزب وحدت اسلامی افغانستان حرکت اسلامی افغانستان اتحاد سه گانه همه در غارت دوباره ملت نقش مهم داشتند. دوره نخست غارتگری سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۶ و دوره دوم غارتگری ۲۰۰۱-۲۰۲۱ شما نمونه ای بر جسته چون انتصاب عبدالرحیم وردک به حیث وزیر دفاع شخصی که در جلال اباد ۱۹۸۹ به کمک رهبران دزد جهادی و نظامیان پاکستانی و تروریستهای اسلامی خارجی شکست افتضاح امیز خورد روی سیاه شد چنین شخص وزیر دفاع و مسوول جنگ با تروریزم تعیین شد در حالیکه خودش یک تروریست اشکار بود. اقای رسول اگر نظرات تانرا از این زواویه مطرح میکردید خردمندانه تر میبود.
شاد باشید.
عبدالحلیم
دگروال متقاعد
شهر کابل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است