آیا ایران می‌تواند با طالبان کنار آید؟
سیاسیون عملگرای ایرانی تلاش خواهند کرد تا با بازیگران مختلف در افغانستان همکاری کنند، اما شرایط موجود در این کشور، غلبه بر این معضلات را برای آن‌ها دشوار خواهد کرد 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۵    ۱۴۰۱/۳/۱۹ کد خبر: 170516 منبع: پرینت

ابراهیم رییسی رییس جمهور ایران خروج امریکا را از افغانستان «فرصتی برای احیای زندگی، امنیت و صلح پایدار در این کشور» خواند. تهران قطعاً در شکل‌دهی مسیر توسعه افغانستان پسا-خروج، نقش خواهد داشت.
در واقع مقام‌های ایران از لحاظ تاریخی سیاست‌های منعطف و عمل‌گرایانه‌ای را اتخاذ کرده‌اند تا از بی‌ثباتی که ممکن به آن سوی مرزها سرازیر شود، اجتناب کنند. با این حال، هر سیاستی که آن‌ها اتخاذ کنند، «صلح پایدار» ممکن دیریاب و دشوار باشد.

از زمان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹، تهران پنج منفعت اصلی در افغانستان داشته است:
۱- حفظ ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه،
۲- ایجاد تعادل بین نفوذ پاکستان، غرب و طالبان،
۳- کنترول جریان پناهجویان و مواد مخدر،
۴- تامین آب مستمر از رودخانه‌های غربی افغانستان،
۵- جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به پایگاه ضد شیعیان.

ایران با استفاده از قدرت نرم و سخت این اهداف را دنبال می‌کند. نفوذ سیاسی خود را در جامعه مدنی افغانستان از طریق کمک‌های مالی و مبادلات تجاری گسترش می‌دهد و در عین حال با گروه‌های اقلیت مانند هزاره‌های شیعه و تاجیک‌های سنی ایتلاف نظامی تشکیل می‌دهد.
دستیابی به این اهداف دشوار خواهد بود، زیرا وضعیت وخیم اقتصادی افغانستان باعث درگیری بین جناح‌های مختلف طالبان خواهد شد. در این شرایط، تهران مجبور خواهد شد با دو معضل درهم تنیده دست و پنجه نرم کند:
اول، چگونگی ادامه همکاری با متحدان اقلیت قدیمی‌اش، که تا حد زیادی در مقاومت ضد طالبان باقی می‌ماند، در حالی که با طالبان ارتباط برقرار می‌کند.
دوم، تهران تا حدی که با طالبان تعامل می‌کند، باید روابط خود را با جناح‌های رادیکال‌تر و سازگارتر متوازن سازد.

بر اساس شماری از مصاحبه‌ها با مقامات سابق افغانستان، ما معتقدیم که تهران در تلاش‌های خود برای ایجاد روابط همکاری با طالبان تلاش خواهد کرد. اگرچه مبارزه با داعش در افغانستان می‌تواند زمینه‌های مشترک ایجاد کند، اما مشکلات فراوان دیگری نیز وجود دارد.
مقاومت طالبان در برابر تقسیم قدرت با اقلیت‌های قومی، جناح‌گرایی و پوتانسیل جنگ بیشتر در مرز ایران-افغانستان، همگی به احتمال زیاد چالش‌های امنیتی برای ایران ایجاد خواهند کرد.

انتخاب قدرتمندترین شریک
از دهه ۱۹۸۰، ایران از ساختار سیاسی قومی فراگیر در افغانستان حمایت کرده است. زمانی که طالبان برای اولین بار قدرت را به دست گرفتند، ایران از رهبران آن‌ها خواست تا قدرت را با گروه‌های قومی مختلف تقسیم کنند و یک دولت همه‌شمول تشکیل دهند.
پس از سقوط افغانستان در سال ۲۰۰۱، ایران با گروه‌های قومی مختلف تاجیک و هزاره در دولت افغانستان تحت حمایت ایالات متحده روابط برقرار کرد و در عین حال از شورش طالبان علیه نیروهای ایتلاف نیز پشتیبانی کرد. (ایران این اتهام را رد می‌کند). اما اکنون، با بازگشت مجدد طالبان، این امر دشوارتر خواهد بود، زیرا دولت جدید علاقه کم‌تری به تقسیم قدرت با اقلیت‌های مذهبی و قومی دارد.
با این حال، تهران همچنان به تلاش برای فراگیرشدن ادامه داده است.

در اواخر سال ۲۰۲۱، تهران میزبان کنفرانسی با حضور نمایندگان شش کشور همسایه به اضافه روسیه بود تا در مورد تغییر حکومت در افغانستان بحث کند. تهران همچنین دیداری میان وزیر امور خارجه طالبان و امیر اسماعیل خان و احمد مسعود رهبران تاجیک‌ها در تهران ترتیب داد. در آن زمان، رهبری طالبان از هر دوی این ابتکارات به عنوان راهی برای ارتقای مشروعیت شان استقبال کردند.

با این حال، مصاحبه‌شوندگان ما بر این باورند که این تلاش‌ها در نهایت نتوانسته طالبان را فراگیرتر کند و خطر ایجاد تنش بیشتر را به همراه خواهد داشت. آن‌ها استدلال کردند که طالبان به احتمال زیاد در برابر چنین فشاری تسلیم نمی‌شوند و خاطرنشان کردند که این گروه تاکنون از تحقق خواسته‌های جامعه بین‌المللی برای تشکیل دولت فراگیر خودداری کرده است، حتی اگر این امر منجر به رسمیت بیشتر شود.
فرماندهان برجسته طالبان به طور مشخص از تقسیم قدرت با رهبران سیاسی تاجیک و هزاره که در ۲۰ سال گذشته تحت دولت‌های سابق کار می‌کردند، خودداری کرده‌اند. بنابراین، به گفته مصاحبه شوندگان، تهران باید در ترویج تقسیم قدرت قومی محتاط باشد، زیرا می‌تواند واکنش خصمانه فرماندهان طالبان را به دنبال داشته باشد.

سر وکار با اختلافات؛
در تعامل با طالبان، ایران باید به اختلافات درونی نیز رسیدگی کند. مصاحبه‌کنندگان ما تأکید کردند که ایران با یک جنبش پویا متشکل از شبکه‌های امنیتی مختلف مواجه است که از استراتژی‌های مختلف برای حفظ قدرت دفاع می‌کنند.
این شبکه‌های امنیتی عمدتاً بر سه معاون تحت رهبری هبت‌الله آخوندزاده متمرکز شده‌اند: مولوی یعقوب پسر ملا عمر، سراج‌الدین حقانی پسر جلال‌الدین حقانی و عبدالغنی برادر، یکی از بنیانگذاران جنبش طالبان.

شبکه‌های تحت رهبری حقانی و یعقوب، جناح‌های رادیکال و مذهبی‌تر هستند. آن‌ها امیدوارند با پاکستان و چین همکاری کنند، زیرا این کشورهای همسایه با تحمیل قوانین سختگیرانه مذهبی مخالفتی ندارند. آن‌ها همچنین مخالف سازش با غرب هستند. با این حال، دیدگاه استراتژیک مشترک، آن‌ها را متحد نمی‌کند.
آن‌ها هنوز هم جناح‌های رقابتی هستند که به دنبال تقویت قدرت خود در جنبش طالبان است. در همین حال، شبکه تحت رهبری برادر بیشتر سازگار است و خواهان رابطه صمیمانه با غرب برای کسب رسمیت بین‌المللی و کمک‌های اقتصادی است. برادر که مذاکرات دیپلماتیک با ایالات متحده را در سال ۲۰۱۹ رهبری کرد، به نظر می‌رسد معتقد است که این رویکرد دست او را در دولت طالبان بازتر می‌کند.

ممکن در ابتدا چنین به نظر برسد که شبکه‌های محافظه‌کار به بهترین وجه در خدمت اهداف ایران جهت دور نگه داشتن غرب و به‌ویژه ایالات متحده از افغانستان هستند.
با این حال، ایران می‌داند که افغانستان برای جلوگیری از بحران انسانی که منجر به جنگ بیشتر و پناه‌جویان بیشتر خواهد شد، نیاز به کمک‌های اقتصادی دارد. در عین حال، این مشکلات گروه‌های تروریستی مانند داعش را در افغانستان توانمند می‌کند. علاوه بر این، ظهور شبکه‌های محافظه‌کار در نظام جدید علیه هدف ایران در مورد شرکای اقلیت‌اش عمل خواهد کرد.

در نتیجه، واکنش ایران تاکنون ترکیبی از تمجید از موضع سخت طالبان در قبال داعش و انتقاد از عطش آشکار آن‌ها برای قدرت مطلق بوده است. به عبارت دیگر، تهران تلاش می‌کند در مسیر همکاری با شبکه‌های مختلف که در تقابل با یکدیگر هستند، باقی بماند.
با این حال، مقامات ایرانی هنوز رهبری طالبان را به عنوان حاکمان افغانستان به رسمیت نمی‌شناسند. پس از دیدار ماه جنوری وزرای خارجه دو کشور، مقامات ایرانی تاکید کردند تا زمانی که طالبان یک دولت «فراگیر» تشکیل ندهند، آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند.

داعش-شاخه خراسان به عنوان هدف مشترک؟
تقریباً همه مصاحبه‌شوندگان ما از ظهور بالقوه داعش در افغانستان به عنوان تهدید مهم یاد کردند که می‌تواند روابط بین ایران و طالبان را بهبود بخشد. این گروه فراملی، دشمن فرقه‌ای است که شیعیان را به طور کلی هدف قرار می‌دهد و یک رقیب ایدئولوژیک برای طالبان است. طالبان را به عنوان یک پدیده مذهبی – ملی توصیف می‌کند که از اصول واقعی اسلام نمایندگی نمی‌کند. از زمان تسلط طالبان، حملات این گروه افزایش یافته است، از جمله حملات علیه هزاره ها در هرات، کندز و قندهار و همچنین حملات علیه طالبان در کابل.
این حوادث باعث شد رییس جمهور ایران هشدار دهد که «ایران آماده همکاری و استفاده از تمام امکانات خود برای مقابله با تهدید تروریزم تکفیری و جلوگیری از تکرار این فجایع است».

با این حال، در داخل ایران نیز انتقاداتی از این رویکرد وجود داشته است، جایی که آیت‌الله بیات زنجانی، یکی از اعضای اصلاح‌طلب جامعه روحانیون، طالبان را به عنوان یک گروه تروریستی رادیکال و خشن شبیه به داعش در افغانستان معرفی کرد. برای همکاری با طالبان، گزینه استفاده از شبه‌نظامیان ایران روی میز است. ثابت شده است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوند تاریخی قوی با هزاره‌های قومی دارد و هزاران پناهنده هزاره را برای مبارزه با داعش در سوریه در تیپ فاطمیون جذب کرده است. در نتیجه مقامات ایرانی با افتخار از این تیپ به عنوان یک پیشاهنگ موثر در برابر داعش در افغانستان یاد کرده‌اند. با این حال، ایران می‌داند که اگرچه می‌تواند تیپ فاطمیون را به‌عنوان نیرویی علیه این گروه به کار گیرد، اما برای مهار کامل آن به یک نیروی سنی قوی و مصمم نیاز دارد.

در حال حاضر، طالبان بهترین نیروی پیشتاز برای مبارزه با داعش در افغانستان است، زیرا برای تیپ فاطمیون سخت است که بدون رضایت رهبران طالبان عمل کند. با این حال، طالبان همیشه خود را به عنوان یک گروه ناسیونالیست نسبت به اقوام قومی در افغانستان معرفی کرده‌اند.
بنابراین، بعید است که طالبان به تیپ فاطمیون اجازه دهد تا در خاک افغانستان آزادانه فعالیت کند، زیرا این امر مشروعیت آن‌ها را تضعیف می‌کند. در عوض، طالبان می‌تواند تلاش کند تا از مبارزه با داعش در افغانستان به‌عنوان ابزاری برای کمک به شناسایی و حمایت اقتصادی از سوی شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی خود باشد.

در نهایت، سیاست ایران به این بستگی دارد که داعش در افغانستان تا چه حد تهدید است. بر اساس مصاحبه‌ها، داعش با افزایش فقر در افغانستان که قبلاً به عنوان ابزار جذب نیرو استفاده کرده است، تقویت می‌شود. رهبران طالبان توانایی داعش را برای فعالیت در افغانستان کم‌اهمیت جلوه داده‌اند که مصاحبه‌شوندگان بر این باور هستند که این تصمیم بر تصمیم ایران در مورد سازش با طالبان تأثیر می‌گذارد. از سویی هم، این تهدید ممکن برای رویکرد مشارکتی بسیار بزرگ باشد. اگر طالبان نتوانند این کشور را کنترول کنند، ایران به احتمال زیاد با شرکای جایگزین جهت پیشبرد اهداف خود در افغانستان تعامل خواهد کرد.

تنش‌های مرزی؛
از زمان تسلط طالبان، درگیری‌های مرزی بین نیروهای امنیتی ایران و گروه‌های طالبان به دلیل قاچاق و تنش بر سر منابع آبی گزارش شده است. در دسامبر سال گذشته، والی ولایت نیمروز اعلام کرد که درگیری بر سر قاچاق سوخت رخ داده است که در آن یک جنگجوی طالبان زخمی شده و ۹ نیروی مرزی ایران کشته یا زخمی شده‌اند. در ماه مارچ سال جاری، پس از آن‌که کشاورزان افغان شروع به حفر کانال آب محلی کردند، طالبان با نیروهای امنیتی ایران در مرز نیمروز درگیر شدند. در ماه حمل امسال نیز حادثه مشابهی رخ داد. مقامات ایرانی مدعی شدند که طالبان تلاش کرده‌اند تا یک جاده نزدیک به منطقه مرزی در ولایت هرات بسازند. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران به تعقیب آن اعلام کرد که مسایل مرزی یک نگرانی بسیار جدی برای تهران است و باید از سوی هیات حاکمه موقت افغانستان با آن برخورد شود.
پناهندگان نیز موضوع مهمی برای ایران است. تهران از رهبری طالبان خواسته است که جلو جریان پناه‌جویان را بگیرد، در حالی که رهبران طالبان بدرفتاری با پناه‌جویان افغانستانی را در ایران به عنوان یک مشکل بزرگ مطرح کرده‌اند.
در نتیجه این حوادث، ایران حضور نظامی خود را در مرز افزایش داده است.
منابع آب و مسیرهای قاچاق برای تهران از موضوعات حساس به شمار می‌روند، در حالی که اختلافات داخلی طالبان ممکن وقوع حوادث مرزی را دشوارتر کند. از این رو، اگر وضعیت در منطقه مرزی تشدید شود، همکاری تهران با طالبان را آسیب می‌زند.

نتیجه‌گیری
در آینده نزدیک، تهران به احتمال زیاد بر حفظ حمایت از اقلیت‌های قومی تمرکز خواهد کرد و در عین حال به جناح‌های مختلف طالبان نیز کمک خواهد کرد. طالبان نیز به نوبه خود، به احتمال زیاد امتیازاتی را به اقلیت‌های قومی خواهد داد و از مبارزه با داعش در افغانستان برای ایجاد زمینه‌های مشترک با تهران استفاده خواهد کرد. اما بعید است که این امر به حفظ مشارکت کافی منجر شود.

در جولای ۲۰۲۱، یک هیات طالبان به رهبری شیرمحمد عباس استانکزی معاون وزیر امور خارجه طالبان، به مقامات ایرانی اطلاع داد که رابطه پایدار با آن‌ها به میزان حمایت ایران از گروه‌های سیاسی تاجیک و هزاره در آینده بستگی دارد. اما برخلاف دهه ۱۹۹۰، طالبان نیز اذعان کرده‌اند که همکاری با هزاره‌ها و تاجیک‌ها برای جلوگیری از ناآرامی و آشفتگی ضروری است. عناصر رهبری سیاسی هزاره‌ها در تلاش برای به دست آوردن نقش‌های سیاسی در دولت و بهبود حقوق اقلیت‌ها، تعامل با طالبان را آغاز کرده است. رهبران طالبان قبلاً یکی از رهبران جوان شیعه به نام جعفر مهدوی را که در دوران حکومت اشرف غنی به عنوان نماینده مجلس فعالیت می‌کرد، پذیرفته است. به گفته مصاحبه‌شوندگان، انتظار می‌رود نمایندگان غیر پشتون بیشتری در پست‌های دولتی جابه‌جا شوند. حتی شماری از هزاره‌ها برای مبارزه با داعش به شبکه‌های طالبان پیوسته اند، در حالی که مصاحبه‌شوندگان بیان می‌کنند که طالبان در گفت‌وگو با اعضای اقلیت ازبیک پیشرفت بیشتری داشته است.
در حالی که ایران ممکن مشتاق این باشد بر مبنای این موارد کار کند، اما طالبان تا حدی قدرت را با اقلیت‌های قومی تقسیم خواهند کرد. آن‌ها مشتاق اند که هزاره‌ها و تاجیک‌ها را از بسیج شدن علیه شان یا جانبداری از داعش باز دارند.
با این حال، ایران به خوبی می‌داند که حتی این تلاش‌های خفیف برای سازش، موجب مقاومت جناح‌های محافظه‌کارتر طالبان شده است. بدتر از آن، ممکن برخی محافظه‌کاران را به سمت داعش سوق دهد.

سیاسیون عملگرای ایرانی تلاش خواهند کرد تا با بازیگران مختلف در افغانستان همکاری کنند، اما شرایط موجود در این کشور، غلبه بر این معضلات را برای آن‌ها دشوار خواهد کرد. اختلافات مرزی و مسایل مربوط به پناهندگان احتمالاً چالش‌های ناشی از درگیری‌های اجتناب‌ناپذیر بین گروه‌های رقیب طالبان، در میان طالبان و اقلیت‌های قومی را تشدید می‌کند. در ماه می، ابراهیم رییسی رییس ‌جمهور ایران اعلام کرد که «مردم افغانستان باید یک دولت فراگیر داشته باشند که شامل همه گروه‌ها و اقوام باشد و همچنین دولتی که بتواند امنیت پایدار را در سراسر کشور تامین کند». با این حال، طالبان ممکن ایده‌های دیگری داشته باشند.

نویسنده: کریستین هاج هنسن
ترجمه: سیدطاهر مجاب


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عملکرد ایران
سیاست ایران
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   حتی اگر افغانستان تجزیه هم بشود، باز ایران باید با دولت جدید طالبان پشتون همکاری کند.
پس همکاری ایران با طالبان اجتناب ناپذیر است.
در کنار این موارد ایران هیچ وقت کاری علیه نیروهای مقاومت افغانستان انجام نداده است.
ایران با کمک تسلیحاتی به تاجیکستان که خود پایگاه نیروهای مقاومت است به طور غیر مستقیم به این نیروها کمک میکند.
ایران در چندین جبهه درگیر جنگ است، شامل:یمن،سوریه،فلسطین،عراق و در چندین جبهه هم احتمال جنگ وجود دارد شامل: قفقاز، اسرائیل، آمریکا
و همچنین در تحریم، ضربه اقتصادی سنگینی خورده و توان جنگ جدید ندارد.
بنابراین ورود به باتلاق افغانستان برای ایران منتفی است.
اما فشار غیر مستقیم به طالبان برای تشکیل حکومت همه شمول و تقویت عناصر میانه روئه طاالبان میتواند به افغانستان کمک زیادی برای رسیدن به صلح نماید.
در صورت جنگ ایران و طالبان. اسرائیل، عربستان،امارات، امریکا و ...میلیاردها دلار به سمت طالبان خواهند فرستاد و این امر طالبان را قوی تر خواهد کرد و باعث می شود طالبان به رسمیت شناخته شوند. پس مورد جنگ ایران و طالبان به ضرر مقاومت گران افغانستانی است.

>>>   یک نیروی طالب زخمی شد و 9 نیروی ایرانی کشته یا زخمی شد!!! منبع اطلاعات این نوشته پوچ است. درباره بخشهای دیگر نوشته طالب را یک بازیگر کنشگر به تصویر کشیده است که تعاملی پویا و پایاپای با مسولین ایرانی دارد. طالب پس از فتح کابل مفعول است نه فاعل. منتظر است نه اقدام کننده. تعامل طرفین هم بیجان است. گردن ایران زیر تیغ طالب نیست و روابط را در کمترین سطح نگه داشته است. داعش هم دشمن شیعه و ایران تنها نیست. بلکه بخش بزرگی از مردم شمال افغانستان با آن مخالفند.

>>>   در افغانستان 2 قوم بیشتر نداریم:1- پشتون ها 2_ غیرپشتون ها (بشمول تاجک ها و هزاره ها و ترکمن ها و ازبیک ها و ... ). غیر پشتون ها باهم کدام مشکلی ندارند و باهم زندگی کردن می توانند اما مهاجران پشتون که حالا ارباب افغانستان استند با کدام قومی زندگی و مفاهمه نمی توانند. بنائا" دوری و دوستی. پیشبینی من این است که کار افغانستان به تجزیه ختم می شود. از شمال تا کابل (بشمول خود شهر کابل) کشور خراسان و از قندهار تا خط دیورند یا ضمیمه به خاک پاکستان یا پشتونستان یا کدام نام دیگر.
اما داعش. داعش کدام معضله مهمی نیست. رژیم شرور و تروریست امریکا این جماعت وحشی را در طیاره کرد و از سوریه و عراق به افغانستان آورد. این حیوانات وحشی ریشه در افغانستان ندارند. تعدادشان هم کم است و با پروپاگاندای غرب زنده اند. داعش رفتنی است و اساسا" کدام چیز مهمی نیست. همه از داعش نفرت دارند.

>>>   در همه حال
مقاومت ادامه می یابد

>>>   همو وقت که چند خط را خواندم برایم مثل آفتاب روشن بود که این نوشته از کارشناسان عاجز و بیچاره کشور خودی ما نیست به خاطری که آنها از یک خط نوشته کارشناسانه غیر متعصب که بالای قوم دیگر تحقیر و توهین نباشد عاجز استند
در آخیر که دیده شد از یک کارشناس خارجی بود بل مطمین شدم که بسیار خوب بود و زوایا را برای مردم مظلوم افغانستان روشن کرد
تشکری دادیم از کارشناسان نخبه خارجی که ما را از جهل کارشناسان عاجز بیچاره داخلی رهایش کردند

>>>   با کدام طالبان با طالب قندهاری یا طالب حقانی

>>>   در حال حاضر هیچ چیز در افغانستان باثبات نیست و حمایت ها موقتی و مطابق به شرایط دشوار و پیچیده منطقه میاشد. طالبان تحیت هیچ شرایطی و بر اساس هیچ منطقی در افغانستان حکومت طولانی ساخته نمیتوانند. طالبان یک نیروی مزدور و جنایتکار و تروریست موقتی است که در آینده از صحنه افغانستان و منطقه محو میشوند.

>>>   نه سازش این دو محال است چنان که وقتی ایران از پذیرش رسمیت امارت طالب سر باز زد کشتار اهل تشیع با بمب گذاری شروع شد به نظر میاید هردو میخواهند کمترین درگیری با یکدیگر را داشته باشند همان متل که میگوید من را به خیر تو امید نیست شر مرسان

>>>   ایران در هر شرایط از افغانستان میترسد چون ایران در طول تاریخ بار ها مستعمره افغانستان بوده و این پتانسیل در هر زمان وجود دارد که ایران بار دیگر توسط افغانستان فتح شود. ازین لحاظ ایران علاقه مند درگیری با افغانستان نیست .

>>>   این افغانستان است که تاریخ استقلال از انگلستان را دارد و هر سال آن را جشن می گیرد

>>>   برای پشتونها خفت بارتر از این نیست که با این همه ادعا آمده اند در حکومت شیعه ایران زندگی میکنند خخخخخخ

>>>   محمود طرزی پشتون می گوید:
خاک پاک ما از ممالک ایران بود
همینطور که میبینی هموطنت محمود طرزی می گوید کشورتان جز ممالک کشور عزیز ما ایران بوده و بعدها از ایران جدا شد
ولی گویا خودت در ایران زندگی میکنی و باعث خنده ایرانیهاست که افغانها اصرار بر جدا شدن داشتند و حال پشیمان هستند
جزو ایران بودی و جدا شدید
قرارداد پاریس بین ایران و بریتانیا که ایران ادعای مالکیت بر افغانستان دست می کشد و استقلال افغانستان را به رسمیت می شناسد

>>>   افغانستان سالها مستعمره انگلیس بود بعد مستعمره شوروی شد بعدها مستعمره آمریکا الان هم مستعمره پاکستان الی ماشالا

>>>   نظریه 9 بسیارجالب است (البته برای نویسنده نظر)
نادر نادری مشهد

>>>   انزمانی که ایران از افغانستان ترسیده بود بعلت حاکمان ضعیف و اکثریت اهل سنت بود ( علت شکست ایران و تصرف اصفهان در تجاوز چنگیز مغول اختلاف دو مذهب حنفی وشافعی که گفته بودن با امان نامه از چنگیز امنیت و جان و مال و ناموس مان تامین میشود و دیگر حنفیان معتقد به جنگ با مغولها بودند اما خیانت شافعیان و باز کردن دروازه اصفهان باعث کشتار و نابودی اصفهان شد )الآنم که افغانها عملا شدند مستعمره جدید پاکستان ،زنان و دختران شمال افغانستان به نکاح جنگجویان ازبکی چچنی اویغور و پاکستانی طالبان درآمدند و دستگاه جوجه کشی آنها شروع به تولید مثل میکند
احمد

>>>   هیچ امکان، زمینه، دلیل، منطق، عقل و وجدانی نمیتواند با طالب آدمکش، تروریس، نژادپرست و قاتل اقوام تاجنک، هزار، ازبک و حتی پشتون هشیار کنار بیاد. طالب باید برود هیچ راه دیگری نیست. جهان، منطقه و مردم افغانستان آن را دانسته اند.

>>>   نظر 3 بسیار جالب است(دو کشور پشتون و غیر پشتون) اگه اجرایی شود شاید این جنگ و خونریزی کمتر شود.

>>>   چقدره کوته بینانه یک ملت بزرگ از لحاظ فرهنگی و تاریخی بجان هم می اندازد وجای تاسف که چقدر اب به اسیاب دشمن میریزند دوستان ابله

>>>   ایران اول مستعمره محمود افغان وافغانستان شد
بعد مستعمره قاجار شد بعد مستعمره انگلیس شد
بعد مستعمره استالین شوروی شد بعد مستعمره آمریکا و
رضا شاه شد الان هم مستعمره چین و روسیه هست
الی ماشالله

>>>   پشتونهای ساکن ایران باید اخراج شوند
نه ایران بلکه همه دنیا باید از پشتونها بترسند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است