جرگه‌ها در افغانستان؛ از احمد شاه ابدالی تا طالبان
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۰    ۱۴۰۱/۴/۶ کد خبر: 170668 منبع: پرینت

حکومت سرپرست طالبان دانشگاه و خوابگاه پلی‌تخنیک کابل را برای برگزاری لوی جرگه، یک هفته تعطیل کرده است و از دانشجویانی که در این خوابگاه زندگی می‌کردند،‌ خواسته‌اند که وسایل شان از خوابگاه خارج کنند.
تالار لوی جرگه در محوطه دانشگاه پلی‌تخنیک کابل قرار دارد و قرار است در خوابگاه این دانشگاه، اشتراک کنندگان لوی جرگه، مستقر شوند.
مقامات حکومت طالبان هنوز در مورد روز مشخص برگزار لوی جرگه، چیزی نگفته‌اند، اما آنها قبلا اعلام کرده بودند که «مجمع افغانان» یا همان لوی جرگه را برگزار می‌کنند.
مسوولان حکومت طالبان تاکنون در مورد هدف برگزار لوی جرگه یا به اصطلاح آنها مجمع افغانان، توضیح نداده اند و نگفته این که این مجمع را به چه منظوری برگزار می کند؛ اما واضح است که حکومت آنها از بحران مشروعیت رنج می برد و آنها در تلاش هستند تا از طریق برگزاری این جرگه، راه را برای کسب مشروعیت سیاسی حکومت شان، هموار سازند.

پایه گذاری جرگه و مهم‌ترین جرگه‌ها؛
جرگه‌ها در افغانستان، همواره نقش اساسی در تحولات سیاسی این کشور داشته است و بیشتر ریشه در سنت قبیله‌ای دارد تا یک روند سیاسی.
در میان قبایل جنوب و شرق افغانستان برگزاری جرگه برای حل اختلافات و نزاع‌ها، به صورت گسترده رایج است و این سنت قبائلی رفته رفته در طول تاریخ به یک سنت سیاسی و روندی برای قانون گذاری تبدیل شد.
اولین جرگه تاریخ افغانستان، در سال 1709 میلادی برگزار شد و بر اثر آن، میرویس هوتکی به سلطنت رسید. دومین جرگه، در سال 1126 شمسی مطابق 1747 میلادی در شهر قندهار در جنوب افغانستان، برگزار شد.
در جرگه قندهار که 9 روز به طول انجامید، سلطنت احمد شاه درانی تأیید شد و حکومت سلسله درانی‌ها در تاریخ افغانستان، پایه گذاری شد.
از آن زمان به بعد برگزاری جرگه تبدیل به یک سنت حکومت داری شد و حکومت‌های که از فقدان قانون رنج می‌بردند و توان قانون گزاری را نداشتند، به «جرگه» متوسل می‌شدند.
جرگه مهم دیگر در تاریخ افغانستان، جرگه‌ای بود که به دعوت حبیب الله خان در سال 1294 خورشیدی برگزار شد و در آن بی‌طرفی افغانستان در جنگ جهانی اول، تأیید شد.
اما عنوان «لوی جرگه» برای اولین بار در زمان امان الله خان استفاده شد. امان الله در سال 1301 خورشیدی، لوی جرگه را برای تصویب نخستین قانون اساسی افغانستان فراخواند و این لوی جرگه، قانون اساسی دوره امانی را تصویب کرد.
واژه جرگه، پیش از این نشست نیز به نشست‌های گوناگون سیاسی اطلاق می‌شد، اما قبل از این تاریخ واژ پشتوی «لویه» به معنی بزرگ، به آن اضافه نشده بود.
شرکت کنندگان جرگه‌ها را معمولا بزرگان محلی و قبایلی که در مناطق شان صاحب نفوذ و رسوخ هستند، تشکیل می‌دهند. اکثر این افراد حتی از سواد کافی خواندن و نوشتن برخوردار نیستند و تنها صاحب شهرت و نفوذ قبائلی و محلی هستند.

کارکردهای لوی جرگه‌ها؛
با نگاه دقیق به دلایل برگزاری جرگه‌ها، می‌توان دو کارکرد مشترک و عمده را در همه لوی جرگه‌های تاریخ افغانستان مشاهده کرد.
الف: جبران فقدان قانون: اکثر حکومت‌های شاهی افغانستان قانون اساسی نداشتند و از فقدان آن در سیستم حکومت‌داری خود رنج می‌بردند، این حکومت‌ها اکثرا حتی نظامنامه حکومتی را بصورت مدون نداشتند و تصمیم‌ها بیشتر برخاسته از اراده شاه و یا حاکم بود تا اینکه برخاسته از متن قانون باشد. به همین لحاظ در مواردی که شاهان نمی‌توانستند تصمیم بگیرند و یا اینکه از عواقب تاریخی آن می ترسیدند؛ لوی جرگه را فرا می‌خواندند و تصامیم که توسط لوی جرگه گرفته می‌شد، از سوی شخص حاکم و حکومت‌اش به اجرا گذاشته می‌شد.
ب: راه گریز از قانون: جرگه‌ها معمولا به تشخیص شخص حاکم برگزار می‌شود. هرگاه حاکم یا رئیس جمهور تشخیص داد که نباید خودش و یا کدام نهاد قانونی دیگری مثل پارلمان در باره آینده کشور تصمیم بگیرد، جرگه را فرا می‌خواند؛ زیرا اگر فردا ثابت شد که این اقدام ایشان در تضاد با قوانین نافذه کشور قرار داشته است و سرنوشت مردم را به بیراهه کشانده است، حاکم یا رییس جمهور از پیگرد عدلی و قضایی مصئون باشد و بار گناه او را جرگه بر دوش کشد و بدین ترتیب راه گریزی از قانون بوجود می‌آید.
بجز این دو کارکرد، که بازهم ریشه در فرهنگ قبائلی مناطق شرق و جنوب افغانستان دارد، جرگه‌ها دیگر هیچ کارکردی در افغانستان نداشته‌اند.
مهم‌ترین عامل بالابردن جرگه از یک سنت قبیلوی به یک به روند قانون گذاری و عالی‌ترین نهاد تصمیم‌گیری در کشور، نقش محوری سران قبائل در سیاست افغانستان و تحکیم پایه‌های نظام سیاسی بوده است و سیاست مدارانی که در قدرت بوده‌اند، همواره از این سنت استفاده کرده‌اند تا بیشتر در قدرت بمانند و یا کمتر زیر فشار سیاسی قرار گیرند.

جرگه‌های بیست سال اخیر؛
از دوره نخست وزیری و ریاست جمهوری داوود خان به بعد تا دهه هشتاد خورشیدی، لوی جرگه‌ای در افغانستان برگزار نشد. مجاهدین افغانستان و گروه طالبان در دور اول حاکمیت شان در این کشور، هیچ جرگه‌ای برگزار نکردند.
اما پس از آن، سنت توسل به جرگه‌‌ها در دوره ریاست جمهوری حامد کرزی و اشرف غنی، همچنان پا برجا ماند و جرگه‌های متعدد با مصارف هنگفت، برگزار شد.
در سال 1381 شمسی ( 2002 میلادی) و بعد از سقوط حکومت طالبان، لوی جرگه اضطراری در کابل برگزار گردید. در این جرگه 1551 نفر شرکت کردند و سر انجام حامد کرزی را به عنوان رییس دولت انتقالی افغانستان انتخاب کردند.
لوی جرگه ی اضطراری ظاهرا یکی از دموکراتیک ترین جرگه‌ها در تاریخ افغانستان بود؛ چون برای نخستین بار در این جرگه برای زنان سهمی درنظر گرفته شد و زنان حضور یازده درصدی در این جرگه داشتند.
دومین لوی جرگه در زمان ریاست جمهوری حامد کرزی، لوی جرگه قانون اساسی بود که در ماه قوس سال 1382 با اشتراک 500 نفر در کابل برگزار شد و هشتمین قانون اساسی افغانستان را تصویب کرد.
در ماه جوزای سال 1389، حکومت حامد کرزی جرگه دیگری زیر عنوان «جرگه مشورتی صلح» برگزار کرد و در آن برنامه مصالحه حکومت کرزی با طالبان تأیید و شورای عالی صلح ایجاد شد. بعد از برگزاری این جرگه، حامد کرزی شمار زیادی از زندانیان طالبان را آزاد کرد.
لوی جرگه مشورتی دیگری که در دوره حکومت حامد کرزی برگزار شد، برای تصویب پیمان استراتژیک و پیمان امنیتی با آمریکا بود که به آمریکا اجازه می‌داد در خاک افغانستان پایگاه دایمی داشته باشد. لوی جرگه این سند را تصویب کرد، اما آقای کرزی از امضای آن سرباز زد و این پیمان در روزهای آغاز اولین دور ریاست جمهوری اشرف غنی، توسط محمد حنیف اتمر، امضا شد.

در دوره اشرف غنی نیز چندین لوی برگزار شد که با موجی از مخالفت‌ها نیز همراه بود. حکومت اشرف غنی در ماه ثور سال 1398 لوی جرگه‌ای را به منظور تعیین نقشه راه صلح در کشور فراخواند، اما این لوی جرگه از سوی بسیاری از چهره‌های سیاسی، تبلیغات انتخاباتی دانسته شد و تحریم شد. اما یک ماه بعد از همان لوی جرگه، اشرف غنی 887 زندانی طالبان را آزاد کرد.
لوی جرگه جنجالی دیگری در زمان حکومت اشرف غنی برگزار شد، لوی جرگه مشورتی برای آزادی 400 زندانی خطرناک از پنج هزار زندانی طالبان بر اساس توافق‌نامه صلح طالبان با آمریکا در دوحه بود.
این لوی جرگه در 17 اسد 1399 برگزار شد و آزادی زندانیان خطرناک طالبان را تأیید کرد. اشرف غنی وعده سپرد که فیصله لوی جرگه را، اجرا می‌کند.
در پی تصویب این لوی جرگه، اشرف حدود هفت هزار زندانی طالبان را از زندان‌های کشور آزاد کرد و پس از آزادی آنها جنگ در افغانستان شدت گرفت تا اینکه در 24 اسد 1400، حکومت اشرف غنی و نظام جمهوری در افغانستان سقوط کرد.
اکنون طالبان نیز می‌خواهند از این الگوی کهنه قباdلی برای تحکیم پایه‌های نظام خود در افغانستان، استفاده کنند تا شاید بحران مشروعیت حکومت آنها، دست‌کم برای یک مدت کوتاه، فروکش کند.

شفقنا


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جرگه
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   مگرجنگ فعلی ماقومی نیست؟
پشتونی ندیدم که درمخالفت باطالب حرفی به زبان اردوغیرپشتونی ندیدم که درتایید ازطلب زبانش را شوربدهد.هموتونیست؟
عاقل

>>>   اقای شفقنا!
بزرگوارمعذرتم رابپذیر.اسم تان به شفتالو نزدیک است.
بشیربشارت

>>>   هیچ دولتی در روی جهان نیست که قانون نداشته باشد.چه شاهی مطلقه،چه شاهی مشروطه،چه دیکتاتوری و چه جمهوری و چه صدارتی و پارلمانی و غیره.
خود لویه جرگه تیز بعضی اوقات بخاطر تصویب قانون اساسی دایر شده است.
یک نمونه اش لویه جرگه قانون اساسی سال ۱۳۴۲افغانستان بود که در زمان ظاهرشاه دایر شد که در آن قانون اساسی جدید تنفیض شد که در آن قانون فعالیت احزاب سیاسی تنفیض شد که بعد از آن آزادی احزاب و نشرات و تجمعات شان آزاد شد که اجزاب سیاسی مانند خلق و پرچم و شعله جاوید و اخوان المسلمین و غیره شروع به فعالیت های علنی کردند که درین گیر و دار ها اول داود خان به کمک چپی ها به قدرت رسید،بعداً در اثر اختلاف دارد خان با چپی ها،خود چپی ها به قدرت رسیدند.با حمله شوروی به افغانستان،غربی ها و عرب ها از احوان المسلمین دفاع کردند و شوروی از افغانستان بیرون شد و حزب دست راستی اخوان المسلمین به قدرت رسید. اخوان المسلمین چند پارچه شدند و جنگ های داخلی شروع شد.طالبان یک حزب جدید دست راستی شاخه اخوان المسلمین به قدرت رسید. طالبان با گروه های دیگر اخوان المسلمین مانند القاعده یکجا شدند و حادثه یازدهم سپتامبر صورت گرفت. جمهوری اسلامی با شکل دموکراسی غربی در افغانستان روی کارشد. طی بیست سال جنگ غربی ها متوجه شدند که این حکومت گاوشترپلنگ یعنی جمهوری اسلامی با پایه های دموکراسی غربی دیگر کار آمد نیست،بنأ افغانستان را ترک کردند و دوباره طالبان به قدرت رسیدند.
طالبان را امریکا برسمیت نشناخت.طالبان اعلان تأسیس مدارس دینی جهادی در افغانستان کردند و امریکا یک زلزله مصنوعی محدود را توسط وسایل تخنیکی در شرق افغانستان براه انداخت که محدود به افغانستان باشد و در خاک پاکستان سرایت نکند.
امروزه زلزله های مصنوعی در جهان به اشکال مختلف در دنیا براه انداخته میشود. از انفجار های اتمی زیر ابحار گرفته تا انفجار های الکترو مقناطیسی در زیر زمین ها و توسط اقمار مصنوعی و غیره.
همچنان باران های مصنوعی و طوفان های مصنوعی و بارش برف مصنوعی و خشک سالی های مصنوعی و سونامی های مصنوعی،همه اینها در قرن بیست و یکم توسط سامان و آلات و وسایل تخنیکی از زیر ایجار گرفته تا زیر زمین و زیر کوه و سر کوه و از هوا امکان پذیر است.

>>>   یکی از جرگه ها با نتایج مثمر ان جرگه ماه سنبله ۱۳۴۳ خورشیدی در زمان شاه است. دستاورد مهم این جرگه این که :خانواده سلطنتی از دخالت در امور حکومتی و سیاسی منع و قدرت به صدراعظم و پارلمان واگذار گردید. تفکیک قوا ازادی رسانه ها و احزاب سیاسی و تساوی حقوق اتباع از فیصله های عمده این جرگه بود ...همین قانون در کنفرانس بن ۱۳۸۰ به عنوان قانون اساسی به جز فصل پادشاه قابل اجرا گردید باید اذعان کرد که لویه جرگه ۱۳۴۳ محمد ظاهر شاه نخستین گام و اقدام به سوی دموکراسی نیم بند بود ... بسیاری از احزاب سیاسی چپ به شمول جناح پرچم از ان استقبال کردند . انها از طریق مبارزات پارلمانی میخواستند مردم را در تصویب اسناد معتبر و مهم که به زندگی روزمره شان ارتباط داشت پیوند دهند یعنی مردم را در قدرت شریک سازند. رهبری جناح پرچم مخالف هر نوع اقدام خشونت امیز و جست و خیز های غیر معقول بود .از نظر انها افغانستان راه دور و دراز برای رسیدن به یک نظام غیر شاهی در پیش رو دارد . یعنی توصل به شتابز دگی ها را از ریشه رد میکردند به همین خاطر مخالفین چپ و راست انها پرچمی ها را اشراف زاده و درباری تاپه میزدند تا بد نام شوند.برگزاری لویه جرگه ماه دلو ۱۳۵۵ در کابل یک جرگه فرمایشی بود و این جرگ محمد داود را برای شش سال به حیث رییس جمهور انتخاب کرد.این جرگه نتوانست نظام مریض محمد داود را نجات دهد.
محترم شفقنا
شما تاریخ مختصر جرگه ها را قیچی کرده اید. بعد از جرگه ای محمد ظاهر شاه یکدم به جرگه دوران حامد کرزی خیز زده اید. این نوشته ای تان یا اشتباها و یا قصدا مثل بسیاری از ظاهرا اگاهان سیاسی خود را کنار کشیده اید. خیر خوانندگانمحترم بدانند که در جریان تحولات سالهای ۱۳۶۰در زمان ببرک کارمل نیز جرگه دایر گردیداین نخستین اقدام دولت تحت حمایه شوروی سابق برای باز گشت به سنتهای اجتماعی برای حل مسایل سیاسی بود.تدویر لویه جرگه در زمان حزبی ها با ماهیت جرگه های قبل از لحاظ کیفی فرق داشت. اکثر انتخاب شدگان از بین توده بودند و هدف مهم جرگه جلب و حمایت مردم و موضوع نهایتا عمده طرح مشی مصالحه ملی و راه یافتن به جنگ و توافقات با مخالفین مسلح افغانستان و بحث روی سیاست داخلی و خارجی کشور بود. طوریکه دیده میشود دولت حزبی ها در اغاز حکومت شان در تلاش ان بودند تا با مخالفین مسلح بخصوص احمد شاه مسعود سه تنظیم میانه رو و بعضی شخصیتهای بزرگ کشور به تفاهم برسند و انها را در قدرت شریک ساخته و در یک جبهه واحد همه متحد گردند البته گلبدین حکمتیار از دایره این بحث خارج بود زیرا او سوگند خورده بود.ولی از انجاییکه سرنوشت جمهوری دموکراتیک افغانستان و حزب انها الی سقوط کامل با دستان امریکاییان و متحدین غربی و شرقی شان قلم زده شده بود تلاشها برای صلح به جایی نرسید.
به همین ترتیب لویه جرگه قوس ۱۳۶۶ در زمان نجیب الله . به نظر من یک دستاورد مهم این لویه جرگه داشت و ان برسمیت شناختن مذهب جعفری. قبلا در قانون اساسی قبلی صرف مذهب حنفی رسمیت داشت. این یک اقدام بزرگ در کنار ده ها کارکردهای عنده دولت در زمان زنده یاد کارمل در بخش اعاده حقوق اقلیتها و تساوی حقوق ملیتها بود. باقی فیصله های جرگه بحث برانگیز است که از حوصله این نوشته خارج است.
من از تمام دوستان که میخواهند نوشته های تحقیقی و معلوماتی برای خوانندگان تقدیم کنند خواهش میکنم که امانتدار و صادق باشند و سلیقه های شخصی خود را کنار بگذارند تا باشد که ما برای نسل جوان ما تعریفها و معلومات ارزشمند ارایه بداریم.
فخر اهنگر

>>>   نقش این "لویه دیره" ها در طول تاریخ همانند فنگس (قارچ) پااست که تنها خارش و سوزش دارد و ماندنی است، خوب بسر و چشم می بینید!!!! تداوی آن آب گرم و سرکه است!!!
آتش خاوری

>>>   جرگه و جرگه بازی کار احمق ها است.
ملا و مولوی حق تعین سرنوشت ملت را ندارند چون فهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ندارند یک تعداد شان درس های فقهی خوانده اند و دیگران شان حد اقل معلومات دینی دارند که شاید برای ملا شدن در مسجد قریه کافی باشد.
در این جرگه قرار است از هر ولسوالی دو ملا و یک ریش سفید شرکت کند یعنی سه نفری که حتی از مسایل کلان ولایت هم خبر ندارند چه رسد از بازی های استخباراتی دنیا.

>>>   در سال 1709 میلادی افغانستان وجود نداشت !

>>>   قــراری کــه دیــده میشــود ایــن روایــت بــا
روایــت کتابهــای درســی و روایــت آقــای
غبــار کامــا متفــاوت اســت. برعــاوه در
کتابهــای درســی و در آثــار آقــای غبــار از
غصــب خزانــهی نادرشــاه توســط احمدشــاه
ذکـری نرفتـه اسـت. همچنـان منشـی جامـی نـه
از جرگـه سـخن میگویـد، نـه از زیـارت شـیر
سـرخ و نـه از حضـور نماینـدگان اقـوام هـزاره
و ازیـک. نـام زیـارت »شـیر سـرخ« و کلمـهی
»جرگــه« در کتــاب تاریــخ احمدشــاهی بــه
چشــم نمیخــورد. همینطــور در کتــاب
منشــی جامــی از نــام افغانســتان نیــز یــک بــار
هــم ذکــری نرفتــه اســت.

>>>   افغانها افغانستانی ها یا خراسانی ها هر چه خود را نام بگذارید و هر نامی که به نشستها میدهید یعنی لو یه جرگه نشست بزرگ یا سمپوزیم یا شورا فرقی ندارد ولی مهم این است که کشور از بن بست رهایی یابد.
اکثریت کامنت دهندگان در خارج از کشور با فامیل های عزیز شان در خیر و عافیت زندگی دارند. در بهار و تابستانها به سیر و تفریح گاها میروند ...
اگر جنابان اینقدر به حال وطن دلسوزی دارید لطفا اشک تمساح به حال مردم افغانستان که در حال مردن اند نریزید. مرد شوید اگر خودتان همت یا توان امدن را نظر به کبر سن یا مریضی های چون فشار خون یا دیابت و امراض قلبی که به اثر کبر سن عاید حال میگردد و به همین بهانه ها به وطن امده نمیتوانید فرزندان تانرا به وطن روان کنید. انها را در جنگها علیه طالب در بلخاب و پنجشیر یا اندراب روان کنید. در جنگ اوکراین داوطلبان برای دفاع از اوکراین از هر گوشه جهان امدند در جنگ سوریه افغانها به سوریه رفتند در جنگ اذربایجان و ارمنستان نیز افغانها اجیر بودند خلاصه اینبار لطف کنید و به جای گپهای هوایی عملا در دفاع از مقدسات کشور سهم بگیرید. اگر شهامت ندارید دهان تان را ببندید. مهر و لاک کنید و تیل در اتش نریزید بگذارید که یک راه حل برای جنگهای چهل ساله کشور پیدا شود.
بگذارید که به هر شکلی شده مردم با طالب که یک واقعیت است حد اقل زبان مشترک پیدا کنند و دست مداخلات قطع گردد و ما از اسارت پاکستانی ها که در حال غارت معادن چون سمنت و ذغال اند و هم بازار های داخلی ما را را برای دفن اموال بی کیفیت شان به قبرستان مبدل ساخته اند رهایی یابیم. در غیر میدان برای طالب شغالی است هر چه دل شان میخواهد میکنند.
نادم از تایمنی
کابل

>>>   جرگه ها رسم دوران صیقل سنگ است فعلا همه مشور ها ازخود پارلمان دارد

>>>   جرگه ها بخاطر پلو و چلو خوری و بلی گفتن است و‌بس کدام کدام وقت یگان قطی پیپسی هم به ان علاوه میشود


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است