مردمی گرفتار خشم و عقده هستیم و بی اندازه تحقیر شدهایم لذا از سخنان خشم برانگیز، خشم ما ارضا میشود به سخنان واقعی کمتر توجه میکنیم | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ ۱۴۰۱/۴/۶ | کد خبر: 170669 | منبع: | پرینت |
مسوولیت نخست جنگ و محافظت از مردم ملکی بردوش کابل است.
۱. سیاست کابل و سیستم امارت، باعث تداوم منازعه دوامدار اجتماعی در افغانستان است. این یک واقعیت است که آن را فارغ از حب و بغض میتوان مستدل کرد.
لذا کابل نمیتواند آتشهای خرد که در پنجشیر و یا بلخاب شعله میکشد، با جنگ خاموش کند من معتقدم جنگ که نمودی از یک منازعه شدید اجتماعی در افغانستان است با جنگ خاموش نمیشود، بلکه شعله ور تر میشود، لذا میگوییم که جنگ راه حل نیست، طالبان و یا هر حکومتی مستقر نمیتواند مردم کشور خود را با جنگ متحد کند و به منازعه خاتمه دهد. شخصا به نمایندگان طالبان گفتهام که تجربه و تحقیقات علمی گویای این حقیقت است. لذا در واقع بعد از چهل سال تجربه جنگ در افغانستان، فقط تشکیل نظام مبتنی بر نمایندگی، همه شمول در سطح ملی و محلی است که میتواند این منازعه را حل کند.
۲. در مقام مبارزه برای عدالت و برابری به جای خشم و نفرت نیازمند تغییر عمیق در تفکر و زبان خود هستیم، تجربه دهه هفتاد خوب نبود، ما فعلا برای چیزی مبارزه میکنیم که نامش برابری، حقوق بشر و دموکراسی و سیستم نمایندگی در سطح ملی و محلی است. این مبارزه به مثبت اندیشی قوی نیازدارد. این نوع از مبارزه ضمن اینکه در جامعه آکنده از نفرت افغانستان برای مردمی که در معرض نفرت وسیع و گسترده مذهبی و نژادی است، مصونیت بیشتر خلق میکند، میتواند در ذات و ماهیت خود، صلح آمیز باشد و همیشه پیام صلح را برای جانب مقابل و راه حل مشترک را برای وی منتقل میکند. این نکته را این جانب از تحلیل جنگ عبدالرحمن آموختهام. ضمنا این دیدگاه هم یک جهان بینی است، هم استراتیژی است و هم تکنیک و تاکتیک.
۳. پیش فرض وحشیانگاری دیگران و یا سایر برچسپ های انسان زدایانه که گویا هیچ قابلیتی برای صلح و قبول عدالت ندارند، نه تنها به لحاظ اخلاقی و سیاسی درست نیست که به لحاظ علمی نیز غلط است.
۵. کاملا موافقم که قدرت مستقر بدون ایجاد قدرت معارض و چالش برانگیز تن به تغییر اساسی نمیدهد، لکن معتقدم این قدرت لزوما جنگ و خشونت نیست بلکه قدرت مردم است که با اطاعت و همکاری خود به قدرت مستقر مشروعیت میدهد و با عدم همکاری و عدم اطاعت خود قدرت سیاسی را تضعیف و در نهایت نابود میکند. جان سخن اینجا است. البته این کار هم نیاز به تکنیک دارد و هم نیاز هزینه دارد اما هزینه اش برای همه جوانب کمتر از جنگ است، چون مبتنی بر نفرت، حذف و تحقیر نیست، فقط نیازمند فداکاری، شجاعت و سازماندهی مردمی و درک درست فرصتها، لحظهها و سوژههاست. اما چون فرهنگمسلط بر ما فقط خشونت و یا مطیع بودن است، از درک آنها عاجزیم.
۶. حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در نظام بین الملل علی رغم وجود معیار های دوگانه در مقام تعارض با اولویت دولتهای لیبرال، از جایگاه موثر برخوردار است و یک عنصر کاملا ضعیف نیست، لذا ظرفیت تاثیرگذاری برای زیان دیدگان به انحای مختلف ایجاد میکند.
گزارش مستند و بازتاب وقایع میتواند در دفاع از مردم ملکی بسیار مفید باشد.
حقیقت این است که مردمی گرفتار خشم و عقده هستیم و بی اندازه تحقیر شدهایم لذا از سخنان خشم برانگیز، خشم ما ارضا میشود به سخنان واقعی کمتر توجه میکنیم.
دکتر امین احمدی
>>> آقای احمدی،
شما در دوحه تشریف داشتید و دیدید که طالبان اجندای از پیش تعین شده دارند و مطابق آن باید عمل کنند پس چه نیاز به بحث بیشتر.
سخن به یاد ماندنی قهرمان ملی را به یاد بیاورید که میگفت: آنقدر با طالبان میجنگم تا طالبان آماده مذاکره شوند.
طالبان از ملت افغانستان تسلیم مطلق میخواهند نه کم نه بیش.
هر کس دستور طالب را نپذیرد یاغی و باغی است ، حال شما بگوئید که مذاکره و مفاهمه بر چه مبنایی؟؟؟؟؟
طالب آدم شدنی نیست و این را شما در دوحه دیدید.
راه حل
پایداری و مقاومت تا پاک سازی افغانستان از لوث وجود طالبان.
فقط یک مشکل وجود دارد و آن اینکه در باقیمانده عمر من و خودت تحقق این آرمان ممکن نیست اما شدنی است.
>>> Sayed A H Sancharaki
خنجر از پشت
مرکز بلخاب با سنگر فروشی دو قومندان خائن- نام هایشان معلوم است- به تصرف طالبان در آمد. همان دست خیانتی که دروازهٔ پنجشیر را به روی انتحاری های طالب گشود.
مردم ما از سنگر فروشی، خیانت درونی و مارهای درون آستین بار بار ضربه خورده اند.
افراد طالبان اما از ترس، دو چوپان بیگناه را که تنها چوب به دست داشتند به رگبار بستند و چندین فرد ملکی را پیش روی ماشین های انتحاری خود سر بریده، موج خشونت به راه انداختند.
این جنگ، مهدی را برای همیشه از صف امارت جدا کرد، بیرق سفید دیگر بالای شانهٔ مهدی نخواهد بود.او و همسنگرانش اکنون همانند مبارزان پنجشیر و اندراب هر سنگ و صخرهٔ بلخاب را به سنگر جهاد علیه طالب تبدیل خواهند کرد.
جنگ و دفاع از عزت و کرامت انسانی مصیبت و آوارگی دارد، درد و عذاب دارد اما پیام رنج بلخاب و خونی که از خانه های این ولسوالی به دریای خروشان بلخاب می ریزد به پنجشیر و اندرآب و جاهای دیگر این جغرافیا این است که ما در کنار شما و جزیی از پیکر شما هستیم.
>>> Rassul Fedai
جنگ بلخاب ، پیش از آغاز محکوم به شکست بود.
در شرایطی که تمام اطراف و قدرت های ذینفع در افغانستان بر بقاء حکومت طالبان به توافق رسیده اند و طالبان علاوه بر در اختیار داشتن هزاران جنگجوی انگیزهمند ، معادل ده ها ملیارد دالر ذخایر تسلیحاتی در اختیار دارند و ماهانه ملیارد ها دالر پول از قدرت های جهانی دریافت می کنند ، ورود به جنگی بیپشتوانه بر علیه آنان ، در حکم انتحار بود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است