نوازش زنگ خطر تروریسم از افغانستان برکاخ کرملین
تهدیدات تروریستی برخاسته از افغانستان، هماهنگی نظامی روسیه و آسیای مرکزی را تسریع خواهد کرد و راهکار اساسی را برای تداوم مبارزه علیه این تهدید سازمان یافته و راهبردی پیاده خواهد ساخت 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۳    ۱۴۰۱/۴/۸ کد خبر: 170686 منبع: پرینت

طوری که پیش‌بینی می شد ناقوس تروریسم از چشمه زار تروریستی افغانستان در کاخ کرملین به صدا درآمد و لاجرم رهبران روسیه و کشور های آسیای مرکزی را تکان داد.
بدون شک چنین تکانه ها کاتالیزوریست برای هماهنگی و تسریع پروسه ایتلاف نظامی روسیه با کشور های آسیای مرکزی و سایر کشور های منطقه.
به باور آگاهان امور، هرچند جبهه آسیای مرکزی در جنگ سرد جدید میان آمریکا و روسیه با توجه به جبهه اوکراین دارایی دینامیسم لازم سیاسی و نظامی نیست اما نباید به نقش آن به مثابه یک دهلیزگاه نظامی علیه روسیه کم بها داد.

تهدیدات تروریستی برخاسته از افغانستان، هماهنگی نظامی روسیه و آسیای مرکزی را تسریع خواهد کرد و راهکار اساسی را برای تداوم مبارزه علیه این تهدید سازمان یافته و راهبردی پیاده خواهد ساخت.
به باور نظریه پردازان حوزه سیاسی، تهدید تروریست های برخاسته از افغانستان به عنوان بخشی از توطئه جدید ایالات متحده برای تامین نفوذ و «بالکانیزه کردن» روسیه از طریق کشور های آسیای مرکزی برنامه ریزی گردیده است.

در سایه همین تهدیدات جدید بود که اولین نشست وزرای دفاع روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان اخیرأ برگزار شد.
در آستانه برگزاری این اجلاس، رییس ستاد ارتش روسیه در مورد افزایش خطر تهدیدات تروریستی ناشی از افغانستان هشدار داد.
به گفته شویگو وزیر دفاع فدراتیف روسیه "رهبران تروریست های بین المللی، خاک افغانستان را پایگاهی برای نفوذ به کشورهای همسایه و ایجاد یک شبکه زیرزمینی جهادی گسترده می دانند که توسط شبه نظامیان از نقاط مشکل آفرین سرازیرگردیده اند." این امر به ویژه با توجه به جنگ غیرمنتظره هیبریدی تروریستی در ماه جنوری در قزاقستان که مداخله سریع «سازمان پیمان امنیت جمعی» به رهبری روسیه رابرای خنثی کردن آن دسیسه بزرگ قبل ازخارج شدن ازکنترل برتافت مهم است.

در افغانستان دوباره همه چیز به هم می‌ریزد و ماموریت اصلی و برنامه ریزی شده تروریستی در ماورای مرزی افغانستان بویژه جغرافیای شمال کشور به راه می افتد‌ که حتی نماینده ویژه رییس‌جمهور روسیه در افغانستان در اوایل ماه جون درباره آن هشدار داد، به این معنی که کشور جنگ‌زده افغانستان به عنوان هسته اصلی فرآیندهای بی‌ثباتی منطقه‌ای به کار خود ادامه خواهد داد.
بیگمان وضع موجود در افغانستان هماهنگی بیشتر نظامی روسیه و آسیای مرکزی را برانگیخته است تا از قبل تدابیر لازم برای مهار ساختن چنین تهدیدات امنیتی در آسیای مرکزی اتخاذ گردد.

به باور اندیشه پردازان رخداد های افغانستان و جغرافیای اطراف آن، یکی از تحولات کلیدی و قابل توجه در مورد نشست وزرای دفاع روسیه وکشور های آسیای مرکزی، مشارکت ازبکستان بود، زیرا این تنها کشوری از جمله این پنج کشور است که پس از خروج از «پیمان دفاعی امنیت جمعی» در آن شرکت می جوید. ازبکستان عضو پیمان دفاعی امنیت جمعی به رهبری روسیه نیست. این رویکرد بیانگر عمل‌گرایی آن کشور در نزدیک‌تر شدن به آن بلوک در واکنش به رویدادهای اخیر در منطقه، به‌ویژه افغانستان است، زیرا ازبکستان می‌داند که این مؤثرترین راه برای تضمین منافع اش در محیط امنیتی جدید است.
حال می توان گفت که ازبکستان اکنون یک متحد نظامی غیررسمی روسیه است، روندی که از زمان روی کار آمدن رهبر فعلی آن در چند سال قبل شروع به ظهور کرد اما در نهایت به معنای ملموس در حال بلوغ است.
در یک تصویر بزرگتر، امروزه دو کانون اصلی بی ثباتی اوراسیا وجود دارد: افغانستان و اوکراین. هر یک از آنها به روش خود ابرقاره را تکان میدهند، اولی از طریق تهدیدات غیرمتعارف و دومی از طریق تهدیدات متعارف. هر دو درگیری نتیجه مستقیم استراتژی کلان آمریکا برای جنگیدن وایجاد هرج و مرج علیه رقبای ژئوپلیتیکی اش به ویژه روسیه است.

پسمنظر اردوگاه تروریسم در افغانستان؛
طوری که معلوم است افغانستان به مثابه پایگاه اردوگاه مرکزی تروریسم در آسیا برگزیده شده است. طالبان به مثابه اصلی ترین نیروی نیابتی آمریکا - پاکستان، این بستر را در افغانستان فراهم نموده و تروریستان کشور های عربی، ماورایی قفقاز، آسیای میانه، اویغور های چینی را میزبانی نموده و با انسداد دروازه های مکاتب و دانشگاه ها عمدتأ به رخ دانشجویان اناث در کشور و با گشایش هزاران مدارس دینی و تعالیم افراطی، افغانستان را به کانون تروریسم جهانی و منطقوی و کشور صادر کننده تروریسم مبدل می سازند. چنین رویکرد بیگمان قدرت های بزرگ و کشور های منطقه را به بازنگری سیاسی علیه طالبان واداشته و قطب بندی های جدیدی منطقه ای را ایجاد خواهد کرد.

از یاد نبریم که طالبان قبل از سقوط رژیم جهموریت غنی به هدف بیرون ساختن پایگاه های نظامی آمریکا از افغانستان برای کشور های منطقه اهمیت داشت اما امروز که صورت واقعی آنها در آزمون زمان به نمایش کشیده شده و خط پیکان مبارزه آنها علیه کشور های منطقه برجسته میگردد این خود سبب دگردیسی سیاسی برای دولت های منطقه میگردد.
در قطب بندی های جدید کشور های روسیه، چین، آسیای میانه،ایران و هند یک طرف معادله قرار خواهند گرفت و استراتژی مشترک سیاسی-نظامی را اتخاذ خواهند کرد.
بدون شک این استراتژی طرح ریشه دار برچیدن پایگاه های تروریستی از خاک افغانستان را به میدان خواهد کشید که در مرکز آن تغییر قدرت سیاسی و انهدام نظام امارت به مثابه حامی تروریسم جهانی و منطقوی قرار خواهد داشت.

در پرتو چنین تغییرات راهبردی جبهه قوی و نیرومند با حمایت سیاسی، مالی و نظامی این قدرت ها که پتانسیل و ظرفیت های بزرگ آن پیوسته در افغانستان در حال گسترش است شکل خواهد گرفت و نبرد دامنه را علیه نیروهای طاغوتی و پاسداران دنیای جهل و نفرت را رهبری خواهد کرد.
سیگنال های چنین تحولات زمانی در افغانستان برجسته میگردد، که حکومت طالبان نتوانست مشروعیت سیاسی خود را در جامعه جهانی و داخل افغانستان تامین نموده و از طرز نظام خشونت بار استبدادی، زن ستیزانه و ضد حقوق بشری و تک قومی دست بردارند. فرسودگی سیاسی، اقتصادی و نظامی حکومت طالبان پیوسته فزونی یافته و نزاع های روز افزون میان ساختاری و پاک کاری قومی بویژه در ستون های نظامی، بقای سیاسی طالبان را به تزلزل جدی مواجه ساخته است.

در این اواخر طالبان به یک رویکرد ریایی و عوام فریبانه دیگر متوسل شده و با فراخوانی چهره های فاسد، بدنام و جنایتکار رژیم پیشین اشرف غنی از بیرون مرزی تلاش می‌کنند تا چهره نظام خود را آرایش تازه بخشیده و با تدویر لوی جرگه فرمایشی گویا به آن چهره مصنوعی مردمی را صیقل بخشیده و با نمایش چند چهره فاسد و تابش نظام دزد سالاری گویا فراقومی به آن رنگ "همه شمول" اعطا فرمایند. اما هیچ یکی از این گزینه ها و نسخه های تاریخ تیر شده تغییرات ماهوی را در نفس رژیم عقب گرای قرون وسطایی وارد نخواهد کرد و اعتماد از دست رفته مردم را نخواهد ستانید.

هویدا است که نظام امارت به مثابه نظام نیابتی بیگانه و تمدن ستیز بصورت قطع قابل ترمیم نیست و هرگز چهره نظام ملی را برنتافته و هیچ نمایشنامه سیاسی قادر نخواهد بود تا مشروعیت سیاسی این نظام را تامین نماید.
لذا ضرورت مبارزه بخاطر رهایی، ازادی و استقلال افغانستان در دستور روز قرار دارد و چنین امر بزرگ در گرو یک جبهه بزرگ میهنی و مبارزه رهایبخش ملی ممکن است.
باید شیوه ها و راهکار های اصلی مبارزه را مبتنی بر آسیب پذیری های شرایط کنونی هوشمندانه تدوین کرد و راهکار های اساسی را در سمت بسیج نیروهای ترقی خواه و ازادی خواه و همه میهن دوستان افغانستان با کاربرد شعار های بزرگ ملی و فراقومی گام به گام نهادینه کرد.
افغانستان فریاد آزادی و رهایی را به سرایش در آورده باید به نداهای مردم بینوا و زحمتکشان کشور پاسخ بایسته داد و رسالت عظیم تاریخی خود را در قبال میهن به انجام رسانید؛

با احترام
عارف عرفان، لندن، جون ۲۰۲۲


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان روسیه
طالبان تروریسم
نظرات بینندگان:

>>>   تا جایی که من تاریخچه توسعه نظامی امریکا را مطالعه کردم،ارتش امریکا اگر در یک منطقه مستقر شود،داوطلبانه ازین منطقه دیگر خارج نمیشود،مگر آن که به مقاومت مواجه شود.
و اگر در اثر مقاومت از یک منطقه خارج شد،دوباره به آن منطقه بر نمی گردد.
بنأ دوباره بر گشتن قوای امریکا به افغانستان غیر محال است.
باقی میماند این که افغانستان به کدام طرف روان میشود و کشور های منطقه و فرامنطقه از افغانستان به چه نوع به نفع خود استفاده میکنند.
زیرا امکانات این وجود دارد که هم کشور های منطقه و هم کشور های فرامنطقه در ترکیب دولت طالبان ،افراد و اشخاص خود را داشته باشند.
از طرف دیگر رهبر طالبان در اظهارات جدید خود از تشکیل و ساخت مدارس دینی جهادی باد آوری میکند.
این که فارغین این مدارس جهادی در کجای دنیا و توسط افراد و اشخاص نفوذی کدام کشور ها،بر علیه کدام کشور ها داخل اقدام خواهند شد،آینده نشان خواهد داد.

>>>   تحقیق نیکوست و درک واقعی نزدیک اندیشانه و هم بینش دور از اوضاع سیاسی افغانستان به حاکمیت کور و خودبینانه ای رهبران اصطلاحی بی سواد.
م. بدخشانی

>>>   فاشیست های نقابدار
در دوران زمامداری کرزی و اشرف غنی احمدزی نسبت به خطر و نیرنگ فاشیست های نقابدار هشدار داده می شد، و حتا از هماهنگی و حمایت از سوی انگلیس و امریکا گوشزد می گردید؛ اما دردا و افسوس دانه های دامی که ارگ چیده بود بسیار به سادگی کارگر افتاد و هر یک از مدعیان عدالت خواهی، روشنفکری، قومی، مذهبی و اجتماعی با توجیهات مزخرف تر از تصورات یک ابله آینده جامعه و سرنوشت مردم را به معامله گرفتند و سر درآخور ارگ فرو بردند؛ و منتقدین را با عناوین منفی باف، اسیر توهم توطئه، روحیه مرکز گریزی و.... مورد اتهام قرار می دادند.
اینک که چرخه تحولات کاملا بسود فاشیست های نقابدار در گردش است هریک آنان از چهارگوشه جهان برای توجیه و تحکیم حاکمیت جهل و جور در کابل در حال گردهم آمدن هستند.
این که عده ای هنوز در این توهم اند که موضوع حق و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی، حقوق زنان و آزادی شهروندی مورد توجه قرار گیرد، فقط یک تلاش عبث و امیدی از سر درماندگی بیش نیست.
با این انحطاط و فساد و خود باختگی و نفرت پراکنی که دچار جامعه و نیروهای سیاسی و اجتماعی گردیده است، باید خود را برای تحمل یک دوره طولانی از سلطه جهل و جور قبیله و فاشیست ها آماده سازیم.
شکور اخلاقی

>>>   شما مصروف جر و بحث و تحلیل های گوناگون خود باشید اما جوانان آگاه و مقاومتگر این وطن مصمم هستند تا سرنوشت آینده خودرا خود رقم زنند و دیگر دنباله رو این ملا و آن آخوند و این رهبر و آن لیدر نباشند.
پروسه دفاع و مقاومت با گذشت زمان از کوره داغ سنگر های دفاع از آزادی و شرف ، رهبران و لیدران و مردان و زنان آگاه و مصمم را بیرون خواهد داد که درفش آزادی و عدالت و استقلال این کشور را به دوش خواهند کشید.

>>>   هیچوقت ایران و روسیه و هند نیرو به افغانستان نمی فرستند که با طالبان بجنگند
اگر الان تهدیدات تروریستی وجود دارد در زمان درگیری با طالبان بیشتر خواهد شد
با همین تهدیدات کنار بیایند بهتر است در اصل بین بد و بدتر را همان بعد یعنی سازش با طالبان را انتخاب کردند.تجربه بیست ساله آمریکا و ناتو باید کشورهای دیکر احمق باشند بخواهند تکرار کنند
با صرف میلیاردها دالر و هزاران نفر از عساکرشان کشته شوند

>>>   هرگز ایران با طالبان درگیر نخواهد شد

>>>   کشور افغانستان کنون در اشغال پاکستان و گروپ نیابتی ان طالبان است تنها کشور که میتواند و امکان دارد وارد بازی افغانستان شود و با اشغالگری پاکستان مبارزه کند هندوستان است ایا نهاد های اطلاعاتی و امنیتی هند برنامه ای برای حمایت از گروپ های ضد طالبان دارند یا نه ؟

>>>   بلی هم وطن این قوم بسار مکار و حلیه کراست
چرا سی پنج سال با انکلیس نوکر وهم را بودن
هر کار را از ار باب خود آموختن از فروختن
خاگ تا ناموس و کشتن چپاوال بیکاری الکشت
چرسی بچه بازی هزاران کاری دیکر

>>>   بدبخت ترین ماهستیم.
تصنیف جوامع بادرنظرداشت سوادقلمی وذهنی.
۱-بیسواد قلمی وبیسوادذهنی!مثل ممالک افریقایی غربت وعقب ماندگی اقتصادی ،سطح پایین زندگی باارامش وامنیت نسبی.
۲-باسوادقلمی وذهنی:مثل ممالک اروپایی رفاه،امنیت وارامش روحی وروانی،ترقی وپیشرفت وستندردبالایی زندگی.
۳-باسوادقلمی وبیسوادذهنی:مثل وطن ما.عدم درک درست ازخوب وبد،ترجیح دادن منفع شخصی ،سمتی وگروهی برمنافع ملی.غربت،فقر وفلاکت وجنگ ووحشت وسربریدن.
بدبخت ترین ماهستیم
عاقل

>>>   مردم برای همسایگان دور و نزدیک ما هیچ حکومتی مقبول تر از طالبان نیست و نخواهد بود مشتی بی عقل و سواد که زورشان به اطفال و زنان کشور خودشان میرسد و در مقابل همسایه ها سربه گریبانند و هرچه امر کنند اطاعت میکنند چون نه سواد معامله دارند و نه توان دفاع در عرصه بین الملل بنابراین تن به هر درخواست همسایگان میدهند مگر احمق باشند همسایه ها که از مقاومتی دفاع کنند که ارمانی به نام وطن دارند که دست تجاوز و چپاولشان را قطع خواهد کرد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است