اگر بازی کثیف آمریکا، پاکستان و یا سایر کشورهای خارجی نمیبود، محال بود که طالبان به قدرت برسند. طالبان طی دو دهه گذشته، دست به چند هزار حمله انتحاری زدهاند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۱ ۱۴۰۱/۴/۱۸ | کد خبر: 170784 | منبع: |
پرینت
![]() |
خلاف تصور عامه که قانون، نظم و مدنیت را عامل برقراری رابطه بین ملل جهان میداند اما با اندکی دقت در اوضاع جهان، هنوز هم قوه قهریه، بینظمی، جنگ و خشونت، پارادایم و الگوی برقراری رابطهها است. مثلاً اگر طالبان در ۲۸ سال گذشته، نمیکشتند و کشته نمیشدند، امروز محمدیعقوب وزیر دفاع طالبان به جای قدم زدن با رییس ستاد ارتش قطر، اول باید برای گاوها و گوسفندان خود در روستای "سنگسار" منطقه "پنجوایی" ولایت قندهار، علف درو میکرد. سپس باغچه کوچک ملامحمدعمر پدر خود را آبیاری میکرد و بعداً به ترمیم دیوار خانه کاهگلی خود میپرداخت. ظهر خسته وارد "خارخانه" یا کلبه تابستانی پالیز خود میشد و نان دوغ میخورد. عصر هم باید گندمهای دیمزار خود را روی الاغ بار میزد و برای آرد کردن به آسیاب محل میبرد. از آنجا که بر سروصورتش، گرد آرد و خاک نشسته بود، باید در جوی "کوچنی واله" سنگسار غوطه میخورد و بدون شامپو و صابون، دوش صحرایی میگرفت. بعداً خسته و کوفته خانه میآمد و "الکین" خود را روشن میکرد و نان و پتاته/کچالو و یا در بهترین حالت، شوروای خود را میخورد. شب هم باید ساعت هشت میخوابید تا فردا این چرخه با اندکی تغییر از سر گرفته شود اما اکنون که محمدیعقوب و همفکرانش به قوه قهریه یا پارادایم غالب بر رابطههای ملل جهان متوسل شدهاند، به جای قدم زدن در کنار خر خود در روستای سنگسار، با رییس ستاد ارتش قطر در دوحه قدم میزند.
شاید بگویید که اگر بازی کثیف آمریکا، پاکستان و یا سایر کشورهای خارجی نمیبود، محال بود که طالبان در افغانستان به قدرت برسند.
بلی با شما موافقم اما با این توضیح که نقش خارجیها در به قدرت رسیدن طالبان، بُعد خارجی قضیه است اما در رویدادهای سیاسی و اجتماعی، بُعد داخلی موضوع را نیز باید درنظر گرفت. در علل داخلی پیروزی طالبان، فراهم بودن بستر سیاسی و اجتماعی برای پذیرش تفکر طالبان و تلاش و پشتکار این گروه برای به قدرت رسیدن، حایز اهمیت است. اگر مطمئن میبودم که برای طالبان تبلیغ محسود نمیشود، قطعاً آمارهای شخصی خود را که طی ۲۰ سال گذشته جمعآوری کردهام منتشر میکردم و میگفتم که طالبان طی دو دهه گذشته، دست به چند هزار حمله انتحاری زدهاند. نه تنها طالبان در افغانستان بلکه هر گروهی در هر کشوری اگر به اندازه طالبان سمج و با انگیزه باشند، سرانجام پیروزی از آن همان گروه است.
یک داستان تاریخی یادم آمد که در کتاب تاریخ سیستان، قدیمیترین تاریخ سیستان از آن یادآوری شده است. زمانی که یعقوب لیث صفاری از ریگستانهای سیستان با دست خالی اما با پشتکار و انگیزه بالا قیام کرد و شهرها را یکیپیدیگری گرفت، به شهر نیشابور این مهد علم و تمدن خراسان قدیم رسید و این شهر را هم تصرف کرد. این پیشروی برقآسا، اهل علم را متحیر و متعجب کرد. روزی که یعقوب در میان مردم نیشابور سخنرانی میکرد و حرفهای کوچه و بازاری میگفت، اهل علم به وی اعتراض کردند که تو بیسواد با کدام لیاقت و مجوز بر ما مسلط شدهای؟
یعقوب، شمشیر خود را از نیام کشید و گفت که با این مجوز بر شما مسلط شدهام.
همانطور که اشاره شد، هنوز این قانون بر جهان حاکم است و اگر من و یا شما از محمدیعقوب عصر خود بپرسیم که با کدام لیاقت و جواز بر ما مسلط شدهای؟
بلافاصله تفنگچه را از جیب واسکت خود بیرون میآورد و میگوید که با این مجوز بر شما مسلط شدهام.
برو قوی شو اگر راحت جان طلبی
که در نظام طبیعت، ضعیف پامال است.
مرادی
>>> خلاص دیگه. گپ از مدنیت و قانون اینا نمیفهمن باید شبیه خودشان رفتار شود تا بفهمد یک نان چند فطیر است
>>> محمد عرفانی
بازی فوتسال افغانستان _قطر بود
اتفاقا با پدرم میدیدیم. بچهها گل کاشتند. پدرم خوشحالی عجیبی داشت و پشت سر هم میپرسید که کی تمام میشه؟
گفتم چرا مهم است برای شما؟
گفت از قطر بدم میآید.
سال ۲۰۰۰ که همراه ربانی به ملل متحد رفتیم، امیر قطر خیلی توپید سر ربانی که چرا با طالبای مسلمان جنگ میکنید؟ آنها مسلمان و خوبند باید کنار بیایید یعنی تسلیم شوید......
>>> سید محمد حسینی
قانون جنگل
روایت شده که باری ساکنان یک جنگل به طاعون مبتلا شدند. بنابراین حیوانات برای بررسی مشکل جمع شدند و بینشان گفتگویی درگرفت.
شیر: ما اینجا جمع شده ایم تا وضعیتمان را بررسی کنیم. مرض لعنتی طاعون به ما زده است و از پیشینیان روایت شده که کسانی که گناه کنند مبتلا به وبا می شوند اما وقتی گناه را ترک کنند مرض هم از بینشان می رود. بنابراین ما باید به گناهان آشکار و پنهانمان اعتراف کنیم سپس فرد مفسدی که به خلق ظلم کرده را از بین ببریم.
ببر: نظر خوبی است سرورمان شیر زنده باد.
روباه: همگی نظر خود را اعلام خواهند کرد تا بلا از اهالی جنگل دور شود.
شیر: من نظرم را صریح اعلام می کنم. من آدمهای زیادی را کشته ام و بسیاری را نیز مجروح کرده ام و زنان بسیاری را در کنار اطفال گریان باقی گذاشته ام. آیا مرا گناهکار می شمارید؟
روباه: هرگز بلکه تو سزاوار ستایشی ای پادشاه حیوانات تمام انسانها را بکش تا از شرشان راحت شویم.
ببر: و اما من در تمام زمین ترس را پراکنده ام. وقتی تاریکی همه جا را فرا می گیرد اطفال را می دزدم و نیز ستمهایی کرده ام که فراتر از توصیفند. آیا مرا گناهکار می شمارید؟
روباه: قسم به آنکه مردم را آفرید هرگز تو را گناهکار نمی دانیم.
خرس: من به مزارع حمله می کنم و محصولاتش را می خورم وقتی به روستایی می رسم با دستانم کودکانش را خفه می کنم و وقتی شمشیرها می رسند فرار می کنم و از خطر اجتناب می کنم. آیا من قابل سرزنش هستم؟
ببر: هرگز
روباه: کسی که هنگام خطر بگریزد شجاع است. (در حالی که به الاغ توجه می کند)
خب الاغ حالا نوبت توست که سکوتت را بشکنی و سخن بگویی
گرگ: مرتکب چه جنایتی شده ای؟
خرس: مرتکب چه گناهی شده ای؟
الاغ: من جنایتی نکرده ام و به یاد نمی آورم کار زشتی انجام داده باشم
گرگ: بگو چگونه صبح کردی ای پست ترین خلق
شیر: بگذار حرف بزند شاید بین سخنانش نظر روشنی پیدا شود
الاغ: روزی گرسنه بودم و شب نزدیک بود. هوا به شدت گرم بود به یک صومعه نزدیک شدم آنجا گیاه خشکی پیدا کردم که دور انداخته شده بود. شیطان مرا فریفت و وسوسه کرد.
روباه: آیا از آن علف خوردی؟
الاغ: بله خوردم
ببر: اعتراف کرد
روباه: تو باید قربانی شوی
روباه: من به منابع دینی رجوع می کنم تا نص روشنی پیدا کنم (هر کس به مال وقف دست بزند خونش مباح است)
شیر: این همان کسی است که با خوردن مال صومعه ها باعث شده ما وبا بگیریم و بمیریم پس بگیرید و آتشش بزنید و جسمش را قربانی کنید تا شفا یابیم
ببر: بشتابید
شیر: بیاوریدش
روباه: کسی که قدرتمند باشد زشتی هایش خوبی دانسته می شود و کسی که ضعیف باشد حرفش شنیده نمی شود.
ترجمه آزاد شعر شریعةالغابة از شاعر نامدار عرب؛ احمد شوقی
>>> S Mustafa HS
جنگ همیشه تنها مولفه تعیین کننده سرنوشت یک جامعه و یک کشور بوده است. مدنیت، تمدن، گفتمان، مذاکره،..... اینها همه فقط در روی کاغذ معنای خودشان را حفظ کرده، در بعُد دنیای واقعی اندازه پر کاه کاربرد ندارند!
>>> Ali Johari
اینها (طالبن)جنگجویان افغانند که برای آنها و در اهداف آنها جنگیده اند و حالا بالاخره باید بنحوی تقدیر شوند..
>>> افغانستان را باید با کشور عراق مقایسه کرد. تفاوت وضعیت دو کشور ناشی از نگاه متفاوت مردم به آمریکا بود. مرم افغانستان هیچ بدگمانی نسبت به اهداف این کشور نداشتند. آمریکا حاکمیت افغانستان را به سیاستمداران پشتون سپرد و آن ها راه را برای بازگشت طالبان هموار کردند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است