فدرالخواهان و فدرالستیزان باید مجمع بزرگ ملی را ایجاد کنند و این مجمع با بهرهگیری از کارشناسان به راهحل منطقی و قابل قبول همهی طرفهای ذیدخل برسد | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ ۱۴۰۱/۵/۷ | کد خبر: 170925 | منبع: | پرینت |
این روزها صدای فدرالخواهی و فدرالستیزی بیشتر از هر زمانی بلند شده و موافقان و مخالفان فدرالیسم با دلایل متفاوت در پی اثبات حقانیت نظر خویشاند.
با نگاهی وبری به ادعاهای دوطرف میتوان به معنای پس گفتار و رفتار سیاسی ایندو پی برد که نیات آنان نه سعادت فلاح کشور که مسایل دیگری است که من اکنون به آن نمیپردازم.
عجالتا؛ دیدگاهم را نه به عنوان یک فدرالیست و نه مخالف آن، با دیدی واقعگرایانه بیان میدارم. امیدوارم نسل نو ما بدون حب و بغض و محلهگرایی در پی ایجاد ساختاری انسانمحور، دموکرات، کارا و موثر برای کشور باشند. ساختاری که بتواند زخم چرکین سیصد سالهی این جغرافیا را برای همیشه مداوا نماید.
از دید من؛ قبل از هر موافقت و مخالفتی با فدرالیسم، موارد زیر را باید به خاطر سپرد:
نخست؛ مسالهی تمرکزگرایی و تمرکززدایی در هر کشوری بنا بر مقتضیات آن کشور، از مباحث اصلی سیاست و مدیریت کشوری است. بنابراین گفتگو پیرامون این مساله در کشوری مثل افغانستان که هنوز در مسایل اساسی کشور به اجماع نرسیده، طبیعی به نظر میرسد.
دوم؛ اجماع پیرامون مسالهی اساسی کشورداری، باید خالی از حب و بغض قومی و سمتی باشد. به نظر میرسد که گفتمان فدرالیسم وارد چرخهی حب و بغض قومی شده و هرگونه تصمیمگیری عجولانه میتواند تبعات ناگواری در پی داشته باشد.
سوم؛ تحقق یا عدم تحقق فدرالیسم لزوما به معنی پیروزی و شکست هیچ قومی نباید تلقی شود. فدرالیسم باید به عنوان نسخهای مناسب یا نامناسب با ادلهی قابل پذیرش برای برای همه تلقی شود.
چهارم؛ فدرالیسم مانند هر شیوهی کشورداری محاسن و معایب خودش را دارد. تنها با آسیبشناسی ملی میتوان آنرا مورد بررسی قرار داد.
پنجم؛ هرگونه تصمیمگیری در این مورد باید با مستندات علمی ارایه شود. از آنجا که شکنندگی در سیاست افغانستان به اوج خود نزدیک میشود، تصمیمگیری عاقلانه برای همهی ما از اشد ضروریات است.
ششم؛ گفتمان فدرالیسم در افغانستان هنوز به پختگی کامل نرسیده است. تلقی تقسیم قومی از فدرالیسم به اندازهی ساختار متمرکز قومی مشکلزاست. بنابراین فدرالیسم باید راهحل مشکل باشد نه موجد مشکلات تازه.
هفتم؛ مردم ما نباید فدرالخواهان را به چشم باغی و دشمن ببیند، بلکه با سعهی صدر مطالبات آنان را با دقت کارشناسی کنیم.
هشتم؛ از دید من، برای رفتن به سوی فدرالیسم، نخست باید مشکل هویت ملی را حل کرد. مشکل اساسی ما فقدان چتر ارزشی ملی است که با هیچگونه تغییر احساسی قابل حل نیست.
نهم؛ فدرالیسم با حل مشکل هویت ملی، باید بنیان رقابت مثبت در توسعه و همگرایی ملی را باعث شود، در غیر آن؛ فدرالیسم پایهگذار بیشتر افتراق ملی را فراهم خواهد ساخت.
دهم؛ فدرالخواهان و فدرالستیزان باید مجمع بزرگ ملی را ایجاد کنند و این مجمع با بهرهگیری از کارشناسان به راهحل منطقی و قابل قبول همهی طرفهای ذیدخل برسد.
یازدهم؛ تجربهی کشورهای فدرال میتواند در رسیدن نتیجهای مطلوب ما را یاری برساند.
دوازدهم؛ شخصا بر این باورم که توافق و رضایت جمعی بالاتر از نوع نظام سیاسی است. با توجه به تجربههای تلخ نظام متمرکز، ضرورت گذار از این نوع نظام احساس میشود.
داوود عرفان
>>> مقصود حیدریان
مشکل فدرالخواهان این است که بند دوازدهم را در نظر ندارند و تاکید دارند که به زور یا رضا باید فدرالیسم پذیرفته شود. در حالی فدرالیسم نظامی مبتنی بر اراده و رای مردم است، بدون نظرپرسی و سهم همگانی امکان ساختن چنین نظامی وجود ندارد.
>>> Ghoulam Ggd
بی عدالتی سبب میشود که میلیتی تجزیه طلب شود، همانا که گویند از یک دست صدا بر نمی آید.
>>> Zahir Ayubi
متن را خوب شروع کردید و خوب ادامه دادید اما "زخم چرکین سه صد ساله این جغرافیا" یعنی چه؟
در یک مقاله علمی ، کاربرد چنین یک جمله ، از ارزش آن می کاهد، چون بوی تعصب می دهد.
>>> Nematollah Navid Nazari
فدرالیسم را علمی تعریف کردی در حد اقتضای این پست ولی در مورد اوضاع کشور بر حسب جامعه شناسی سیاسی بر مبنای واقع گرایی ملاحظه کردی رفیق
>>> فضل الله زرکوب
در شرایط کنونی هیچ دانشیمردی نمیتواند حرف دلش را بیپرده بگوید جز آنانی که تمام بار و بنۀ خویش را از آن سرزمین جمع کرده و کشیدهاند.
>>> Faridon Sorush
با توجه به شگاف های عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دین باوری، و در کل نگرش عمومی به زندگی در حوزه های مختلف جغرافیایی در افغانستان، شاید مزایای فدرالیسم نسبت به معایب آن بیشتر باشد. تمرکز گرایی چندین سده است تحمیل میگردد و بیشتر قوم محوری است تا تمرکز گرایی.
>>> ما ایرانی اصیل بوده ایم و خواهان پیوست دوباره به ایران یا تاجیکستانیم
پشتون ها هر کار میخواهند بکنند ما سزاوار زندگی با کوچی ها و پشتون ها نیستیم ما شایسته زندگی همچون پدرانمان در ایران یا تاجکستان با فرهنگ هستیم
>>> فقط دو مثال بسیار معمولی شاید کمی کمک موضوع شود.
۱ در افغانستان ما وزارت داریم و بعد معینیت و بعد ریاست ها و بعد مدیریت ها و بعد مأمورین و بعد اجیر ها و در نهایت پیاده دفتر.لایحه وظایف تعین کننده مسولیت ها و صلاحیت های هر بخش است از وزیر تا پیاده.
حال طور مثال یک ریاست را در یک وزارت در نظر میگیریم.
رییس
معاون اداری
معاون فنی
مدیریت اجراییه
مدیریت کنترول
مدیریت تهیه و تدارکات
مدیریت ترانسپورت
مدیریت خدمات
و امثالهم
قاعدتا" هرمدیریت کار هایی که باید انجام بدهد مشخص است و نظر به حجم کار تشکیلات داخلی مدیریت است که چند مامور و چند اجیر و چند پیاده لازم دارد اما در راس مدیریت مدیر شعبه است که تقسیم وظایف و نظارت از انجام به موقع و درست و در نهایت شریک سازی به مدیریت های زیربط و در نهایت راپور دهی به معاونیت مربوطه از وظایف اش میباشد.
رییس و معاون رییس در کار های روزانه مدیریت ها هیچ نوع تصرفی ندارند و در صورت لزوم رییس به معاون مربوطه گوشزد میکند و معاون به مدیر و مدیر به مامور موظف بخش و به این میگویند سلسله مراتب.
ارتباط خارج از ریاست فقط از طریق دفتر رییس امکان پذیر است و بس و هیچ معین و حتی وزیر حق دخالت مستقیم در امور یک مدیریت یک ریاست ندارد.
در سبستم دولت و حکومت هم همینگونه است و از رییس جمهور شروع تا قریه دار و علاقه دار باید سلسله مراتب و لایهه وظایف در نظر گرفته شود در غیر آن نتیجه انارشیسم و بدبختی است.
در افغانستان به خصوص در دوران کرزی و غنی رییس جمهور همه کاره بود و تا سطح مدیریت ها و ولسوالی ها و امثالهم شخصا" مداخلت میکردند و با ایجاد ادارات موازی عملا" اداره اصلی را فلج میکردند.
مثل شورای امنیت ملی
اداره ملی تدارکات
و امثالهم
اگر اصل تفکیک وظایف و صلاحیت و مسولیت در نظر گرفته نشود نه سیستم فدرال نتیجه میدهد و نه سیستم متمرکز و نه غیر متمرکز.
در سیستم متمرکز والی در راس تمام ادارات ولایت است چه نظامی و چه ملکی و تمام دستورات مرکز باید از طریق والی به ادارات مربوطه ولایت ابلاغ شود.راپور اجرآت هم از طریق دفتر والی به مرکز ارسال شود.
اگر این کار صورت بگیرد خود یعنی پنجاه فیصد فدرالی و غیر متمرکز.
سبستم های غیر متمرکز و فدرالی سیستم های بهتر و پیشرفت تر برای اداره مملکت هستند اما در صورتیکه اصل تفکیک وظایف و اصول اجرایی در نظر گرفته شود .
در افغانستان پیش از اینکه ما بر سر نوع نظام و انتخاب سیستم فکر کنیم اول باید به یک اجماع برسیم که آیا ما نظم پذیر هستیم؟؟؟
آیا ما اصل شهروندی یک فرد و یک رای و تساوی افراد جامعه در مقابل قانون را قبول داریم؟؟؟؟؟؟؟
آیا به اصل شایسته سالاری و سپردن کار به اهل کار باور داریم؟؟؟؟
در غیر آن نزاع بر سر نوع نظام و شیوه حکومت داری یک ضیاع وقت است.
۲ سیستم تعلیمی مکاتب را در نظر بگیریم
در افغانستان مثلا" در یک صنف هفتم یک مکتب ۳۰ نفر شاگرد است با توانایی فکری و ظرفیت ذهنی متفاوت، اما شیوه درس به گونه یی است که معلم هر روز یک موضوع کتاب را تدریس میکند و روز بعد صفحه بعدی و هدف خلاص شدن تمام صفهات تا آخر دوره تعلیمی ، که در این شیوه تدریس کسیکه استعداد دارد و ظرفیت آموختن مثلا" پنج ورق کتاب را در یک ساعت درسی دارد با کسیکه کم استعداد است و ظرفیت جذب نیم صفحه در روز را دارد یکسان وقت را از دست میدهند و این باعث پایین آمدن سطح سواد عمومی در صنف میشود.
اما در کشور های پیشرفته حتی در صنوف ابتدایی شاگردان با استعداد خارقالعاده به شیوه های مختلف تفکیک و تشخیص میشوند و همه در صنف های جداگانه با شیوه تدریس مخصوص جابجا میشوند و تابع سیستم تدریسی عمومی نمیباشند وتا آخرین مراحل تعلیمی زیر نظر افراد متخصص تحت تربیه گرفته میشوند که از دید عام جامعه به دور میباشند .
و در صنف های دیگر شیوه تدریس شیوه باز است و فردی
معلم موضوع عمومی را تشریح میکند و بعد هر شاگرد به تنهایی خودش در صنف درس میخواند و در صورت نیاز از معلم کمک میخواهد و معلم فقط موانع و مشکلات هر شاگرد را از پیش روی شاگرد دور میکند واجازه میدهد تا خود شاگرد به اندازه توانایی خود پیش برود و در این سیستم در یک صنف یک شاگرد در یک روز مثلا" پنج صفحه کتاب را می آموزد و یکی دیگر نظر به توانایی اش یک صفحه را و در نهایت هم ارزیابی هر شاگرد جداگانه صورت میگرد و البته تمام سیستم تعلیمی به همین شیوه دیزاین شده.
حال این مثال در سیستم حکومتداری و شیوه حکومتداری هم میتواند قابل تطبیق باشد.
مثلا" در یک ولایت شاید دختران آن ولایت استعداد وعلاقه و اجازه فامیلی داشته باشند که فوتبال کنند یا بایسکل رانی یا هر سپورت دیگر و در ولایت دیگر شاید حتی اجازه رفتن به مکتب را هم از فامیل نداشته باشند ، پس مهم این است که در هر نوع سیستم حکومتداری مردم اجازه داشته باشند تا مطابق علاقه و استعداد و توانایی های خود پیشرفت کنند نه اینکه مرکز دیکته کند که همه ولایات باید همسان پبش بروند.
سیستم باید به گونه یی باشد که همه امکانات حد اقل ممکن در دسترس دولت باید به همه افراد کشور در همه نقاط کشور به صورت مساوی در اختیار گذاشته شود و هرکه توانایی بیشتر نشان داد امکانات بیشتر در اختیارش قرار داده شود و حد اقل مکاتب از ابتداییه تا ثانوی و حتی تحصیلات عالی باید در قدم اول نظر به تعداد شاگردان موجود و واجد شرایط وعلاقمند به درس در محلات و ولسوالی ها و ولایات ساخته شوند نه اینکه در یک ولسوالی در یک صنف پنجاه شاگرد باید مجبورا" درس بخوانند و در یک ولایت دیگر در یک صنف حتی ده نفر شاگرد هم آماده حضور به درس نشوند.
اگر نیت خیر باشد هر کار ممکن است اما اگر نیت برتری یکی بر دیگر باشد تا ابد جز جنگ وجنجال دستآورد دیگری نخواهیم داشت.
>>> فدرالیسم هم چاره ساز ملت ما نیست مگر دموکراسی باد اورده با ان همه دلار را توانستیم حفظ کنیم یا جمهوریت چه فایده داشت وقتی تمامش تقلب و فساد بود فدرالیزم هم همین است زمانی ما میتوانیم حرف از دولت و ملت جمهوریت یا فدرال یا هرنوع حکومتی بزنیم که به همدیگر پذیری واحترام به حقوق یکدیگر را فهمیده باشیم همیشه داد از فساد ادارات میزنیم درحالیکه خودمان هم در جایگاه رشوت گیرنده باشیم کوتاهی نمیکنیم و تا رشوت دهنده ای نباشد رشوت گیرنده ای هم نیست ما ملت باید اصلاح شویم بعد بفکر دولت باشیم
>>> کسانی که مخالف فدرال شدن کشور هستند باید صادقانه به این سوال جواب بدهند: چرا اکثریت قریب به اتفاق هزاره ها ، تاجک ها و ازبکها خواهان فدرالیسم هستند؟ حتی بعضی تند روان این سه قوم خواهان تجزیه کشور هستند؟
البته این را هم بدانیم که اکثریت مخالفین نظام فدرالی از الف تا به یا همه متعلق به قوم پشتون هستند.
حالا این مخالفان فدرالی صادقانه به این سوال جواب بدهند : مشکل این سه قوم (تاجک ، هزاره و ازبیک) با نظام متمرکز در چیست؟
اگرچه جواب واضح و روشن است اما برای روشن شدن موضوع باید برگردیم به گذشته ، بعد از قتل نادر شاه افشار احمد خان ابدالی که یکی از فرماندهان سپاه اش بود در قسمتی از اراضی از سرزمین وسیع تحت سیطره نادر شاه افشار خود را پادشاه اعلان نمود که در حقیقت اساس پادشاهی قومی را بنا گذاشت از آن وقت تا کنون که نزدیک به سه سده میشود پشتونها قدرت حکومتی را در دست دارند ( به استثنای یک دوره 9 ماهه حبیب الله کلکانی و یک دوره هم در زمان جنگهای مجاهدین که استاد ربانی در راس قدرت بود اینکه چگونه احمد شاه مسعود را فریب دادند با هزاره ها و ازبیکها وارد جنگ کردند و زمینه سقوط تاجکها از قدرت را فراهم ساختند، طالبان وبعد هم جاسوس معلوم الحال امریکا حامد کرزی روی کار آمد بحث جدا است) پشتونها از همان ابتدای به قدرت رسیدن شان اقوام دیگر را تحت ستم قرار داده اند که اوج ظلم وستم و قتل عام های شان در زمان امیر عبدالرحمان بود ، آنها از چوپان تا کسبه از ملکی تا نظامی شان همیشه خواسته اند اهداف فاشیستی شانرا بالای مردمان هزاره ، تاجک ، ازبیک و سایر اقوام تحمیل کنند و آنها را از حقوق اساسی شان محروم ساخته از سرزمین های اجدادی شان برانند و خیلی ظلم و ستم های دیگر که تاریخ گواه همه آن جنایات است. حالا با این سابقه سیاه و شرایط ضیق کنونی که طالبان به وجود اورده اند چه انتظاری از این مردم متمدن و صلح دوست دارید؟ در حالیکه مخالفین فدرالی یا همان پشتونها هنوز هم انتظار دارند که این سه قوم در سده بیست ویکم بیایند و غلامی شانرا قبول کنند ؟ ایا میشود این سه قوم کسانی را تابعیت کنند که رسما به جهانیان اعلان میکنند اگر بمب اتوم هم بر سر ما استفاده کنید ما از مرام خود یک گام هم عقب نمی نشینیم؟
سوال دیگر اینست که پشتونها با این سابقه تاریک قدرت شان در کشور حالا در لباس طالب چطور شده که در بین تاجک ها هزاره ها و ازبیک ها طرفدارانی را دارند ؟
جواب مشخص است و آن سوء استفاده طالبان از باور های دینی مذهبی افراد نادان و بیسواد است البته معامله گران هر قوم هم نباید فراموش
ما شود.لذا ضرور است که آگاهان سیاسی هزاره ، ازبیک و تاجک باید اذهان مردم خود را روشن سازند تا بیشتر از این فریب کلاه گذاران دینی و مذهبی مثل ملا ها و مولویها و غیره بی وجدانهای قوم خود را نخورده و با فاشیستهای قومی همراهی نکنند و بدانند که همراهی با این مزدوران برابر است با غلامی و مزدور شدن شان به فاشیستهای پشتون.
اگر مخالفین نظام فدرالی خدا و روز جزا را در نظر بگیرند از عقوبت خدای بزرگ بترسند از اتلاف حق و حقوق اقوام دیگر پرهیز کنند و قانون اساسی را به نفع همه اقوام تغیر داده و انتخابات ریاست جمهوری فارغ از جعل و خیانت را تضمین و برگزار کنند آنوقت نظام متمرکز هم تحمل شده میتواند البته یک نمونه دیگر حکومت هم است که سبب راضی نگهداشتن اقوام میشود و آن ساختار حکومتی لبنان است اگر اقوام کشور قبول کنند
>>> فدرالیزم طرح خیلی عالی درشرایط فعلی است اما دانش مردم افغانستان ازطرح فدرالیزم خیلی کوچک است.
عبدالرحمن بلوچ از چخانسور
>>> در یک نظام فدرالی آیا فراه و نیمروز و هرات به ایران الحاق می شوند؟!
>>> درست است تجزيه شويم در بين ما هم تنها از يك قوم كه زياد ميخواهند مطرح باشند همه شان خيش و قوم خانواده هاي نزديك و دور شان همه در حكومت سهيم باشند تصميم گيرنده پنجشيري ها خود را ميدانند كه بسيار خود خواه هم هستند مثل همين طالب تك قومي هستند از اين سبب تاجك ها خوف دارند و هم همين چهره هاي پنجشيري را خودت هم ميشناسي از فاميل خسرانت اقاي پدرام است كه سخت به مقام و چوكي علاقه دارند و احمد مسعود را باعث پسماني اش همين كاكا ها خشوي كاكا و همه شان است خود قهرمان ملي اينها را اصلا به رسميت نميشناخت چون احمد مسعود شناختي از اين طايفه ندارد بي تجربه است
>>> ناموساً این کلمهی افغانستان رو کنار بذارید.
>>> سلام جناب پدرام
چه میشود که به مثل خودت حد اقل ۳ یا ه پدرام مانند تربیت پرورش و انتخاب بکنید این نوع نظام مداوم پابرجا و وسعت پیدا میکند.
شنیده ای که میر خطا جمله خطا یعنی اگر ۳ یا ۵ پدرام یا پوتین یا چکوارا یا مسعود یا تورن اسماعیل یا ۳ یا ۵ جنرال سلیمان می بود جبهه و هدف نیرو و حاکمیت پابرجا میماند سلسله وهدف دنبال میشد بدون وقفه و کمبود.... به سوی پیروزی،
خداوند قوت و عمر با عبادت و مبارزه ای ترا بدهد آمین
>>> این خواب را پنج هزار سال دیگر ببین!
>>> نه تجزیه نه فدرال - فی الحال همین رژیم طالبانی تا حد اقل یکصد سال آینده 1501 ش . بع اش هر چی باد آباد
شیرو مستان
>>> تجزیه یگانه راه حل اقوام !
>>> بار دیگر میگویم که ما یا در فدرالی یا در تجزیه هوشمندانه میتوانیم جایگاهی به دست بیاوریم ورنه این حاکمیت افغانی/پشتونی ظالمانه، اگر نه قرن ها، برای دهه های طولانی همچنان در شکل و شمایل مختلف ادامه خواهد یافت.
آفرین پدرام عزیز
آریا
>>> حقیقت اینست که تاجک هم قدرت دارد و هم تعلیم و هم تربیه و هم شعور سیاسی ولی یک تعداد لندغر و چپاولگر که دین مذهب و همه چیز شان پول است تاجک را شرمانده است و دسته دوم انعده کسانی است مانند شما که نی حیثیت دارد و نی شرافت وقتیکه یک مرد کونی شد و همجنسگرایی کرد دیگر در جامعه جای ندارد عزت ندارد ابرو ندارد چطور یک تاجک باوقار پشت یک همجنسگرا ایستاد شود
>>> پدرام جان من میدانم که چقدرعاشق فدرالیزم وتجزیه هستی خوکاش تاجیکها یک جغرافیای مشخص ونیرومند میداشتند امروزدرتمام افغانستان تاجیکها بطورپراگنده قرارگرفته اندکه اکثریت مطلق رابجزازیکی دوولایت جای دیگری ندارند حتی دربدخشان خودتان که مردم شغنان،کران ومنجان،اشکاشم ،واخان وروشان وپامیر راهمه تاجیک میدانی نمیدانم که معیارتاجیک بودنت چیست اگر زبان باشد زبان این قومها خوبه پشتونزدیک اندنه به فارسی اگر معیارت چهره قیافه باشد پس همه پشتونها هم تاجیک اند خلاصه گپ جغرافیه شماتاجیکها طوری است که ازاونه تجزیه درست میشه نه هم فدرالی دلت رابلند بگیر که خدای ناخواسته پس فدرالی سکته نکنی پنج روز دنیاست بدون تشویش فدرالی سپری کو.
>>> قبلا با ارائه دلیل ثابت کردم که افغانستان به 2 کشور پشتون و غیر پشتون (خراسان) تجزیه خواهد شد.1_کشور غیر پشتون از سرحدات شمالی تا کابل 2_کشور پشتون از قندهار تا خط دیورند. این جبر تاریخ است و در مقابل آن کدام چاره ای نیست.
>>> یکی از عاملین شکست فکر میکنم رهبرانی بودند که به دعوت وزیر خارجه قبل پاکستان قریشی،قبل از آمدن طالبان به کابل و فتح کابل،به پاکستان رفته بودند و در قصر شهزاده یعقوب خان که افغانستان را به انگلیس ها فروخته بود، این بار یوتس قانونی و صلاح الدین ربانی و ولی مسعودو محقق و خلیلی و دیگران،پول ها را گرفتند و افغانستان را فروختند و آمدند.
نمیدانم که لطیف پدرام هم در میان آنها بود و یا نه؟
اگر شما لطیف پدرام را هم در میان آنها دیده باشید، میتوانید ابراز نظر کنید.
>>> دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا :
طالبان قاتلان اجاره و کرایی هستند از قتل و کشتار لذت میبرند طالبان بعد از این برای منافع آمریکا خواهند جنگید
ترامپ در یک پیغام در توییتری طالبان را قاتلان کرایی و اجاره کار خوانده است و گفته :
آمریکا طالبان را برای مدت طولانی به اجاره گرفته است ، پس از نشر گزارش ها که گویا روسیه برای طالبان پول میدهد تا آمریکائی را بکشند ، ترامپ در پیغام توییتری چنین نوشته است :
طالبان قاتلان و اجاره کرایی استند هر کسی برايشان پول بدهید طالبان برای شان کار میکند ، اما حقیقت این است طالبان نتوانسته اند عساکر آمریکا را بکشند طالبان فقط مردم خود افغانستان را کشتند نظامی یا غیر نظامی ، پس روسیه پول خود را باید پس بیگرد،
دولت آمریکا طالبان را برای یک مدت و نامعلوم و غیر رسمی به اجاره گرفته بود تا به منافع ملی آمریکا و به کشتن مردم خود آدامه بدهند طالبان پول پرست هستند و بخاطر پول وطن و مردم خود را میفروشند در حقیقت طالبان در کشتن مردم خود و به دست آوردن پول دست به هر کاری میزنند حتی حاضر هستند زن و دختر خود را هم بفروشند این ها در مدت بیست سال در افغانستان بیش از صد هزار نفر افغان خود را کشتند هنوز هم به ترور و وحشت ادامه میدهند ،
طالبان اجاره کار است ما آنها را اجاره گرفته ایم تا به منافع آمریکا کار کنند.
>>> پدرام عالیقدر!
چشمم به خط میچسپد ولی محروم ازدانش وبینش سیاسی.مایوس هم نیستم زیرااگرانگشت شماران چون گاندی،ماندیلا وکسترو و....رانادیده بگیریم سایرین دروغگویان ماهری بودندکه ازطریق فریب توده ها صرف برای خودناجایز همه چیزراکسب وغصب کردند.وحالا تقسیم عادلانه که شماادعای ان رامیکنید،مگرواقعاگاهی همچوچیزی درگذشنه اتفاق افتیده،یادراینده متصوراست؟
فرضا خراسان ودولت واحدتاجکان.جنگ قدرت میان تاجک بدخشی،پروانی،پنجشیری،هراتی،تخاری و......
وحالاطورمثال قدرت صرف به دست بدخشی ها.درین صورت نزاع قدرت میان ولسوالی های مختلف بدخشان.به همین منوال میان قریه،_فامیل ها ودرنهایت دریک فامیل میان دوبرادرکه تاریخ گذشته من وشماشاهدانست.
فرخاری
>>> بی انصافی است همه پشتون هارا طالب و طالب دوست بدانیم در ولایت خوست که مردم پشتون هستند چقدر جانانه علیه طالبان جنگیدند
>>> محترم پدرام!!
شما از روز گار و حالات فعلی سخت عصبی استید حق هم دارید. واقعا وضعیت فعلی کشور ما قابل تامل است.گذشته های نه چندان دور تاریخ کشور ما گواه بر آنست که رهبران سیاسی کشور ما در موضعگیری هایشان علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان سخت اشتباه کردند و جو حاکم نتیجه همان استراتیژی و تاکتیک های آنهاست ، این رهبران اعم از خرد و بزرگ ، تنظیمی و غیر تنظیمی در خدمت دشمنان واقعی و طبقاتی مردم افغانستان قرار گرفتند، آنها نتوانستند اهداف شوم ارتجاع منطقه و امپریالیزم را درک کنند و یا درک کرده بودند ولی مصمم بودند که خدمتی برای ارتجاع داخل و منطقه انجام دهند.
یادم است ، شخص ببر ک کارمل و بعد از او دکتور نجیب الله در سال نخست قدرت سیاسی خویش هزاران بار از رهبران نظامی که میشد با آنها کنار آمد و دامنه جنگ را بر چید خواهش نمودند تا دست وحدت با هم دهند ، نخست دشمن واقعی یعنی پاکستان و نوکران آنها را از صحنه خارج سازند امنیت سراسری را تامین نمایند و بعدا روی انتقال قدرت به نمایندگان واقعی مردم کار کنند....
ببرک کارمل بار ها اعلام کرد که در صورت تضمین بین المللی مبنی بر عدم مداخلات هدفمند پاکستان در امور داخلی افغانستان ، قطعات نظامی شوروی به وطن شان عودت میکنند ولی جامعه جهانی ، به شمول کشور های اسلامی که همه ای شان جیره خور امریکا بودند و استند به ادامه جنگ
در افغانستان کمر بستند و در نتیجه خانه ای من و ترا خراب کردند و طالب را بر ما حاکم ساختند جنگ اوکراین مصداق این حقیقت است که امریکا دیروز از افغانستان چه میخواست و امروز در جنگ اوکراین چه اهدافی را دنبال میکند
حکومت فدرالی «تابو» نیست ، اما برای تحقق چنین هدف ضرورت به افراد واقعا مسلکی ،باوجدان میباشد. نه در بین تاجیک و نه در بین هزاره من افرادی را می بینم که بینش سالم داشته باشند به جز تعداد محدود که آنها حتی در صورت فدرالی شدن از طرف همین رهبران تاجیک و هزاره ترور خواهند شد تا کسی مانع چور و چپاول رهبران نه شوند، باز همان زورگویی ، اختطاف ، اخاذی ، در محیط حاکم خواهد شد، باز همان اش و همان کاسه.
تا زمانیکه لیدرشب و رهبری درست وجود نداشته باشد هیچگاهی هیچ هدف سیاسی ولو صد فیصد به خیر جامعه باشد به نتیجه نمیرسد حتی اگر هدف فدرالیزم باشد.
برای رسیدن به فدرالیسم ما به نسل جدید و تربیه شده با آرمانهای انسانی ضرورت داریم با ابن رهبران مندرس تاجیک ، هزاره ، ازبیک و افراد وابسته به آنها حتی خواب فدرالیزم را نمیتوان دید.
ایمل سینا
>>> نه خودتان ونه هم خواست تان حتی به اندازه یک مگس ارزش ندارید. زورتان ده کمر تان ما از روی انسانیت شما را در افغانستان جای دادیم و اکنون شما گویا یگان نظر در مورد وطن ما دارید.
>>> واقعیت این هست که تمام پشتون ها در واقع مهاجرانی از پاکستان هستند و در هیچ کجای تاریخ اثری از این قوم در هیچ قسمتی از خاکی که امروز افغانستان خوانده می شود وجود ندارد سیاست های روسیه و انگلیس باعث شد قومی خارجی سرزمین مردمان بومی را غصب کنند. آن ها هنوز هم اقلیتی بیش نیستند. اگر تجزیه به معنی تقسیم خاک افغانستان به دو قسمت پشتون و غیر پشتون باشد باز هم یعنی سرزمینی به پشتون ها داده شده که متعلق به آن ها نیست. بنابراین تجزیه و فدرالیسم هم تاییدی بر غصب سرزمین مردم بومی و رسمیت دادن به اشغالگری کوچ گردان مهاجر از پاکستان و هندوستان است.
>>> راه حل مناسب برای مردم ایرانی تبار شمال خراسان بزرگ این است که جزوی از مام میهن یعنی ایران باشید. اینطور میتوانید به امنیت و رفاه برسید.
پشتون ها جدا برای خود یک کشور باشند و شما یک ایالت خود مختار از ایران.
>>> تجزیه تجزیه تجزیه تجزیه با پدرام یا بی پدرام خواست کل ملت است حتی از پشتون های اصیل چون زیر این همه ریش ولنگی مار افعی انگلیس وامریکا خوابیده است وبرای فریب ملت مظلوم لمیده است.
آریا
>>> کشور را اعتقاد و التزام به آزادی و قوانین حقوق بشر جهان و دموکراسی به صلح و ثبات سیاسی رسانده و به مسیر پیشرفت اقتصادی پایدار می اندازد که آنهم با دیکتاتوری و تک حزبی و شخصی در تضاد و تعارض است.چرا دموکراسی؟ زیرا فقط دموکراسی ضامن آزادی و حق حاکمیت ملی و تاًمین و تضمین کنندهً ثبات سیاسی داخل و منافع ملی کشورهاست و از قوم و نژاد و زبان و رنگ و اندیشه و دین و مذهب و ایدئولوژی تاًثیر نمی پذیرد.
>>> با وجود باداران تان از چهل و نه مملکت شما نتوانستید افغانستان را تجزیه کنید!! حالا دیگر مطمین باشید که این فکر و پلان تان را با خود به گور سیاه میبرید ولی موفق به این کار نخواهید شد.
ع رشید
>>> کاری نیک بجا است
هارون
>>> نه نیاز به تجزیه است و نه نیاز به فدرال
مقاومتگران دلیر این بار طالبان را درهم میکوبند و خط دیورند را در سطح جهانی به حیث یک سرحد رسمی بعد یک مذاکرات همه جانبه و تضمین جهانی با پاکستان به امضاء میرسانند و هر پشتونی که خواهان لر است میتواند به لر برود و ک اگر خواستار ماندن بر است میتواند به بر بماند مگر شرطش این است که هر شاخه به اصل ریشه اش برگردد و باقی گپ ها را نا گفته همه میفهمند ، صبر استراتیژیک را دیگر در قاموس ما جایی نیست.
>>> اسم افغانستان را به مهاجرستان بدل کنید، یا آواره ستان، یا تریاکستان یا هر چیزی دیگه که به این کشور بیاید چون افغانستان به فغانستان می آمد 😂
>>> بلی هم وطن این قوم آوغان یکی از بد ترین نسل
در جهان است از آدم کشتن تا بچه بازی بیکاری
چپاوال نوکری وهابی شیطان چرسی خرابکار
>>> تمام بدبختي بيسوادي ويراني از دست همين قوم تعصب گر نسل پاكستان است اين قوم نه ابادي نه ترقي نه سواد هيچ چيز را به افغانستان نميخواهند به امر بادار خود پاكستان تنها همو زبان دغه پغه باشد اين نسل پنجابي برود در سوبه سرحد پاكستان زندگي كنند
>>> اين قوم اوغان به دول پاكستان ميرقصد اينها هدف شان است كه تك قومي از يك زبان در حكومت باشند اگر اين قوم اوغان .... از ما جدا شوند همراي پاكستان خود را يكجا بسازند كه پاكستاني ها بادار هستند و اينها نوكر اي اس اي استند
>>> Shakor Akhlaqi
پروژه مشترک پاکستان، قطر، عربستان و توافق امریکا!
هدف اصلی ساخت و ساز و ترویج مدارس دینی و جهادی پروژه انتقال مراکز تروریست پرور از پاکستان در افغانستان می باشد که سازمان استخباراتی آی اس آی مدیریت آن را بدست گرفته است.
افغانستان برای توسعه و ثبات، ترقی و شکوفایی بیش از همه به مراکز علمی و تحقیقی عصری نیاز دارد؛ جامعه ما باید هرچه بیشتر از تفکر و مراکز بنیادگرایی دینی و مذهبی فاصله گرفته و به دین و مذهب اعتدال توجه کند.
تفکر و مراکز افراط گرایی و تروریست پرور بنام دین و مذهب برای جهان و بشریت و بدنام ساختن ادیان خطر مهلک است و ابزار خطرناک در دست تمامیت خواهان نقابدار و قدرت ها و حکومت های توسعه طلب.
>>> ما ميخواهيم تجزيه شود همين مفكوره طالباني اوغان است كه زنان را از تحصيل باز داشته اين قوم زياد براي اين وطن جفا كردند و ميكنند همه به يك زبان اوغان گپ ميزند ما ميخواهيم از اين قوم وحشي بيسواد نسل پنجابي انتحاري پاكستاني خلاص شويم خدايا
>>> ظاهر پشتون
من هم میخواهم روسیه را تجزیه کنم ولی چطور ؟.هروقت من کامیاب شدم تو هم کامیاب میشی ورنه هردوی ما آرمان به دل ازین دنیا خواهیم رفت. یک کمی بیدآر شو یا پیش داکتر روانی برو.
>>> چاینا بدون دموکراسی به رشد اقتصادی رسید
>>> پدرام قل برای فدرال شدن سیستیم باید اکثریت ملت در یک انتخابات منظم رای مثبت دهند که چنین نخواهد شد به دلیل اینکه اکثریت در افغانستان پشتون بوده و حاضر به تطبیق این خیال خوش شما نیستند ، پس رو می آوریم به تجزیه ، آغای خیال پرداز تجزیه افغانستان کار حضرت فیل است و قربانی میخواهد که شما و امثال تان حاضر به دادن آن نیستید بنده از بزرگان ولسوالی پنجشیر شنیده بودم که میگفتند ما اگر 10 سال جنگ کنیم نیازی به کمک مهمات نداریم اما مقابل 4 جوان 16 ساله دستار سیاه چهار روز توان مقاومت نداشتند پس بیا که از جرت و فرت بگذریم واز تحریک و تفرقه خوددتری کنیم .
>>> Hasan Ali Adalat
حکمتیار به خاطر ترس از برابری اقوام و بخشی از تاجیک ها به خاطر هزارستان و ترکستان فدرالیسم را رد می کنند !
هیچ پشتون در افغانستان نظام فدرالی را نمی خواهد و همه از نظام متمرکز حمایت می کنند ، دلیل آن این است که با غیر متمرکز شدن نظام و به خصوص نظام فدرالی خواسته باشیم و یا نباشیم چهار قوم بزرگ افغانستان در تقسیم عادلانه قدرت و ثروت مطرح می گردند ، تاجیک های صدارتی با قبول کردن نقش درجه دوم از ترس اینکه در نظام فدرالی مسأله هزارستان و ترکستان مطرح می گردد شدید تر از پشتون ها با نظام فدرالی مخالفت می کنند و بیشتر از حکمتیار و یون بالای لطیف پدرام حمله می کنند .
لطیف پدرام سیاست مدار رک و راست و طرفدار عدالت اجتماعی در سیستم فدرالی برای تمام اقوام است و هیچ ترس از هزارستان و ترکستان ندارد .
تاجیک های صدارتی فکر می کنند که هزاره ها و اوزبیک ها ساده هستند و به مقصد آنها پی نمی برند در حال که سیستم صدارتی تجربه شده و حتی مشکل همان تاجیک های صدارتی را هم حل نکرده است ، متاسفانه پشتونهای افراطی با تاجیک های صدارتی در حاشیه ماندن هزاره ها و اوزبیک ها اتفاق نظر دارند .
>>> تا اینجا همه ی تبصره ها و کمنت ها را خواندم. متأسفانه تعدای بر یک دیگر بدون دلیل و منطق می تازند و ناسزا می گویند. بیایید تبصره های مان را با ارایه دلایل خوبی ها و بدی های حکومت فدرال و یا متمرکز بیان کنیم. به نظر بنده، مطرح کردن مسئله حکومت فدرال، بخودی خود کدام جرم نیست، مثل آنکه تأکید برتداوم حکومت قوی مرکزی هم کدام جرم محسوب نمی شود.
ما در طول چند صد سال اخیر حکومت های ملوک الطوایفی، شاهی، جمهوری، دموکراتیک چپ گرا، حکومت مجاهدین، دموکراتیک راست گرا و اکنون امارتی را تجربه کرده ایم، اما متأسفانه از جنگ و منازعه خلاصی نداریم. بیایید راه برون رفت این معضله را با حسن نیت، تحقیق و بررسی، و با به کار گیری اصول و قوانین دینی، علمی و منطقی جستجو کنیم و مشکل یا مشکلات اصلی را پیدا کنیم.
چه می شود که ما مردم افغانستان به گفتگوی معنی دار رو بیاوریم و در جستجوی راهی باشیم که مانند برادر، برابر و با در نظر داشت اصل عدالت اجتماعی زندگی کنیم!
نصر
>>> دراین میان باید تبریک گفت به قوم ۵فیصدی هزاره در این کشور که تصمیم به پاره پاره شدن اتحاد گرفته اند
اما درد هزاره بی وطن درد جگرخونی برای وطن نیست درد هزاره نوشتن برای تومان است ودر این دوره چقدر هزاره ها بی وطن شدند. وچقدر هزاره ها لشکر نامرئی دشمنان شده اند واز پشت خنجر میزنند وبرای آخندهای ایران با دمبوره وبی دمبوره به رقص می ایند.
ویکی پدیا در تعریف قوم ۵ فیصدی شما :
هزاره نام دسته لشگریان چنگیز خان بوده،که ابتدا تومانات که به مغولی به معنای هزار است نام داشته است،بعدها به دلیل عدم کاربرد زبان مغولی هزاره ها فارسی زبان شدندـ
>>> چرا نداری ؟ همه کشور از طالب بدش میایید . اینقدر ظلم و وحشت ادم کشی را وروس هم نکرده بود که طالب کرده روان است . کل مردم بلند شوند طالب را در باد هوا نابود میکنند.
>>> ولایت هرات بزرگ (شمول هرات، نیمروز، فراه) باید به ایران برگردد و الحاق شود.استعمار بریتانیا هرات بزرگ را با توسل به زور از ایران گرفت، زمانی هم که خواستند آن را به ایران برگردانند ناصرالدین شاه چهارمین شاهنشاه قاجار تمایل نداشت و استخاره کرد و نتیجه بد افتاد و از بریتانیا نپذیرفت
>>> در تجزیه هم کدام سودی بدست نخواهید آورد و فدرالی شدن را بخواب هم نخواهید دید. چرا که شما مردم کبر و غرور نمودید، موقع طلایی را از دست دادید. همه به چور و غارت و بی ناموسی پرداختید و حالا باید غصب که خداوند بالای تان نازل نموده به آن صبر کنید و توبه کنید. اینکه زنده هستید شکر کنید و راه سازش را در پیش ګیرید. شما همان مردمانی بودید که میګفتید ما افغان نیستیم و افغانستان حتی قبول نداریم. حالا بروید و هویت تانرا پیدا کنید نه ایران و نه هم تاجیکستان شما را قبول ندارند. بخاطر نام دانشګاه و دانشکده قتل کردید در خدمت اجنبی ها بودید. بیاد داردید بنام جنبش روشنایی چند تن از هموطنان ما را بخاطر منافع شخصی تان بخاک و خون کشیدید؟ ...
>>> پاکستان +انگلیس+امریکا=داعش وطالب
این ها فقط پروژه اند برادر بیدار شوید از خواب زمستانی
>>> فدرال راه حل است در صورت که در قدم اول صالح، قانونی، عبدالله، جنرال میا بخشی و سالنگی های فراری کشته شوند
>>> به آن هموطن که ادعا کرده هزاره ها 5 فیصد اند و یا هزاره ها بقایای چنگیز خان اند یاد آوری کنم:
هزاره ها در ولایات بدخشان ، تخار ، کندز، بغلان، پنجشیر، پروان، سمنگان ، بلخ ، سر پل ، بامیان ، دایکندی ، میدان وردک، غزنی، ارزگان، غور ، بادغیس ، هرات ، قندهار، لوگر، جلال آباد، لغمان، چهار دهی کابل و شمال ولایت کابل جزء از ساکنین بومی همان ولایات میباشند که پیرو مذاهب حنفی ، شیعه 12 امامی و اسماعیلی هستند و کسانی دیگری هم هستند که در اصل هزاره هستند اما از روی مجبوریت و ترس از ظلم و ستم امیران فاشیست پشتون مخصوصا از زمان امیر عبدالرحمان خان به بعد به خاطر حفظ جان شان خود را در ولایات پشتون نشین افغان / پشتون جا زده و در ولایات تاجک نشین خود را تاجک معرفی کرده اند. اما لازم است بدانی شایعات از این دست در تاریخ های جعلی دست پرورده های هاشم خان عموی ظاهر شاه و کتاب سوز ها و تخریب گران آثار تاریخی اقوام ازبیک ، هزاره و تاجک مانند محمد گل خان مهمند درج شده است که نه تنها هزاره ها بلکه فیصدی نفوس سایر ساکنین اصیل این مرز و بوم را هم ناچیز میگویند بد تر اینکه آنانرا از مهاجرین تاجکستان ، ازبکستان و منگولیا میگویند افرادی مزدور آن شایعات را نشر و پخش نموده و بدبختانه احمق های متعصب قومی مذهبی این دروغ ها را قبول مینمایند.با آنچه گفته شد حالا خودت بگو که این همه هزاره دراین همه ولایات که یاد آوری کردم 5 فیصد نفوس افغانستان را تشکیل میدهند که ادعا مینمایی؟
و اما به استناد ویکی پدیا ادعا کردی که هزاره ها از بقایای سربازان چنگیز خان هستند در باره رد این شایعاتِ دشمان وحدت اقوام کشور دنبال اسناد تاریخی نمی رویم فقط به دو موضوع اشاره میکنم اول مردمی اند که خود را مغول معرفی میکنند و به نام مغول ثبت دفاتر بوده و جزء ساکنین ولایت بادغیس هستند و به نژاد مغولی شان افتخار هم مینمایند در حالیکه هزاره ها جدای از این طایفه هستند و باید قبول کنیم که انتصاب شان به نژاد مغول افتخار هم برای شان است چرا که چنگیز خان قهرمانی بود که نصف جهان زمان خودش را فتح کرد ممکن است بگویی این چه افتخار است در حالیکه چنگیز خان خونخوار بود انسانهای زیادی را به قتل رساند اما حتما" میدانی که تمام کشور گشاه ها همینطور بودند و هستند طور مثال هیچ فرقی بین کشتار چنگیزخان و کشتار احمد شاه بابا که در هندوستان انجام داده است وجود ندارد هر دوی شان هزاران انسان بیگناه را کشته اند تا سرزمین بیگانه را فتح کرده اند نمیشود که یکی را جنایتکار و دیگری را قهرمان تاریخی بدانی، پست فطرت امیر عبدالرحمان خان است که بیش از 60 فیصد هزاره های هموطن خود را از بین برد و سرزمینهای آبایی شان را به هم نژادان داخلی و پاکستانی خود توزیع کرد از جنایات عبدالرحمان بگذریم از یک کار مهم دیگر چنگیز خان برایت بگویم، وی نسل مغول را در ممالک مفتوحه خود کاشت اگر باور نداری با آزمایش DNA معلوم کن، بسیاری از کسانی که الان با چنگیز خان و مغول ها دشمنی مینمایند میتوانند با آزمایش DNA شان معلوم و مشخص نمایند که چند فیصد فقط ژن شخص چنگیز خان نه از سربازان فاتح مغول در آنها وجود دارد. یکوقت نشود که خود شما هم ژن قهرمانان مغول را به ارث برده باشی!!!
>>> آقای پدرام !!
با درود فراوان برشما میخواهم چند نکته را برای شما که در جنگهای شهر کابل 1992-94 شاید در کابل بوده اید یا نه ، مکثی نمایم. بعد از سقوط حکومت سیکیولر حزبی ها در شهر کابل و خیانت عده ای از رهبری حزبی ها چون فرید احمد مزدک ، سلیمان لایق ، عبدالظهور رزمجو ، عبدالوکیل وغیره به خاطر مسایل چون قدرت و دگر موضوعات به حزب و مردم ، حکومت تنظیمها تحت سرپرستی پاکستانی ها ساخته شد. قرار بود که این حکومت موقت بوده و رهبران طور نوبت برای یک سال الی فراهم شدن زمینه های انتخابات ، برای جلوگیری از خلا قدرت ، به حیث رییس جمهور موقت باقی بمانند،.قصه طویل است که در اینجا شرح آن دشوار است ولی خدمت عرض کنم که هیچ یک از رهبران نه گلبدین ،نه برهان الدین ربانی در فکر ایجاد یک حکومت فراگیر نبودند ، آنها مست از باده. گویا فتح بودند و کمتر به فکر ساختن یک حکومت فراگیر ملی،آنها نه علم سیاست نه حقوق و نه علم حکومت داری را میدانستند آنها صرف استعداد پولدار شدن را داشتند، گلبدین مفتن مثل همیشه سنگ اندازی میکرد ، رهبران هزاره ها حساب شان معلوم بود آنها بر اساس دساتیر اخوند های ایرانی ، خواهشات بزرگی را در سر داشتند، آقای ربانی هم حاضر نه بو که بعد از اکمال دوره یک ساله از قدرت کنار برود
گلبدین هم به بهانه. خلع استاد ربانی بر اساس هدایات. پاکستانی ها راکتباران شهر کابل را آغاز کرد که بنده در همان شرایط موجود بودم.
آقای ربانی در مدت حکومت شان جز چور کردن دارایی های عامه توسط قوماندانان شان کاری نداشتند،من یک بار با سر مشاور وزارت کار و امور اجتماعی و وزیر کار امور اجتماعی که از جهادی بود برای کاری به داخل ارگ ریاست جمهوری رفتیم. داخل ارگ پر از قوماندانان جمعیت بود هر یک یک ورقه عرض در دست. از وزیر صاحب پرسیدیم که این همه قوماندان صاحبان برای چه اینجا جمع شده اند، آیا نقشه فتح پاکستان را طرح ریزی میکنند ، وزیر صاحب شوخ طبع بو د، پپزخندی زد و گفت :«اینها برای گرفتن پول نقد از خزانه دولت بخاطر جهاد شان آمده اند..، » واقعیت امر هم همین بود این قوماندان به نام اینکه جهاد کرده اند هریک تقاضای کمک مالی حد اقل پنجاه لک افغانی
از بودجه ای دولت را داشتند ، پنجاه لک افغانی کمترین رقم بود که ذکر کردم.
آقای ربانی دولت را مال شخصی خود و شورای نظار. فکر میکرد، در حالیکه مردم که من هم جز از آنها در کابل بودم ، برق نداشتیم ، آب برای نوشیدن نداشتیم ، امنیت نبود ، دزدی و راکتباران مسلسل ، معاشات اجرا نمی شد ، مغازه های کوپونی که در زمان کمونیست مواد خوراکه رایگان برای
مامورین دولت میداد همه چور شده بود این مشت نمونه خروار است.
آقای لطیف پدرام!!!
من فکر نمیکرد م که شما اینقدر بیخبر از درد و آلام مردم باشید، من تا کنون نمیدانستم که اینقدر شما سطحی مشکلات عظیم کشور را ارزیابی کنید و اینرا هم نمیدانستم که دوره ده ماهه پادشاهی یک بیسواد چون حبیب الله کلکانی برای شما اینقدر اهمیت داشته باشد دوره ای سیاه که با توطیه انگلیس و خاینین درون کشور آغاز یافت و کشور برای قرنها به عقب برگردانده شد....
درست است که. حکومت. قبیلوی از دوران احمد خان ابدالی ساخته شد ولی سر به تاریخ بزنید و بنگرید که وضع ما قبل از این چگونه بود؟؟؟آیا تمام سرزمینها گل و گلزار بود ، روی هر سفره نان روغنی و گوشت قاق گوسفند بود،؟!!
نه خیر حکومتهای قبیلوی وقت نیز از طرف خان و ملک ، فیودال تاجیک ، هزاره ، ازبیک حمایت میشد زیرا این حکومات قوه نظامی داشتند ، از فیودال حق میگرفتند ، و فیودالها یکجا با حکومات تک قومی توده ها را سرکوب میکردند، طی دوصدو پنجاه سال اخیر این حکومات تک قومی برای مناطق خود چه کرده ا’ ؟؟؟؟عقب مانده ترین نقاط در افغانستان مناطق پشتون نشین استند پس بدبختی و عقبماندگی در کشور شامل حال تمام ملیتها است به همان اندازه که سران قبایل پشتون در جریان حکومتداری ثروت اندوختند به همان اندازه
سران تاجیک ، هزاره ، ازبیک نیز اندوختند، بفرمایید دارایی های پنجشیری ها ، رشید دوستم و جنرال ملک را حساب کنید دارای های رهبران حزب وحدت هزاره را حساب کنید؟؟؟؟
برای من اگر افغانستان فدرالی شود یا حکومت متمرکز باشد فرقی نمیکند ، من طرفدار نصب عناصر پیشرو ، صادق و روشن در دستگاه دولت استم.اگر
حکومت فدرالی داشته باشیم ولی این حکومت در دست مافیای قومی و باند های سیاسی قرار داشته باشد فایده ی چنین حکومت فدرالی به توده ها چه خواهد بود ؟؟؟در اروپا و کشور های دگر اگر دولت های فدرال قوی و درست عمل میکنند بخاطر آنست که اقتصاد قوی و برنده دارند، حکومات. ایالتی از مرکز سهمیه میگیرند و پول را یک به یک برای مردم حساب میدهند
در افغانستان آیا چنین کار امکان دار؟ ،حکومت مرکزی هم اگر بر محور تک قومی بچرخد ، رو بزوال است.حکومت طالبان دیر یا زود از پا میافتد زیرا این حکومت اعتبار بر سایر اقوام حتی پشتونها ندارد، رهبری شبکه حقانی حتی اعتماد بر طالبان قندهاری دارد.فایده اصلی حکومت فدرالی حق تعیین سرنوشت مردم بدست خود شان تحصیل بزبان خود شان است ، ما چنین برنامه در گذشته داشتیم در زمان حزبی ها....که متاسفانه به همکاری تنظیمهای جهادی همه چیز از هم پاشید، در آنوقت هم حکومت متمرکز بود قدرت از مرکز به تمام افغانستان اعمال میگردید.
اما، آما برنامه هاییکه حزب و دولت در رابطه به تقسیم قدرت رشد و نقش سایر ملیتها در امور دولتی ، برجسته ساختن ملیتهای اقلیت در همه امور ، تحصیل بزبان مادری ، تدوین و ترتیب کتب درسی بزبان محلی در مکاتب و بالاخره انتقال قدرت از طریق ارگانهای محلی به مردم رویدست داشت در تاریخ افغانستان و کشور های همسایه بینظیر بود. طارق علی ژورنالیست و مولف پاکستانی در چند اثر تحقیقی خویش از چنین اقدامات مردمی حکومت چپی ها در افغانستان یاد کرده است، محققین امریکایی نیز امروز به این موضوع اعتراف میکنند که افغانستان در زمان چپی ها برطرف ملت شدن روان بود ولی این غرب ما بودیم که این کشور را از مسیر اصلی آن منحرف و بدبخت ساختیم.
اینجاست که نقش یک حکومت چه متمرکز باشد چه فدرالی به شکل مثبت یا منفی برجسته میگردد. محور حکومتداری خوب در برنامه های آن میباشد و بس. پس بیایید تا روی حکومتی به توافق برسیم که در آن همه دارای حقوق مساوی باشند .
ایمل سینا
>>> اين قوم اوغان طالب تروريست انديشه مردار اين است يك زنان كه تحصيل ميكنند شيوه زندگي را ياد دارد و زنان هاي كه در زندگي ميكند نه درس ميخواند نه تحصيل ميكند همو قسم شيوه زندگي شان است طالب تروريست زن تحصيل كرده را با انها مقايسه ميكنند كه زنان با سواد مثل زنان بيسواد در يك رديف باشند كه هيچ در تصور نميگنجد اين بسواد هاي قرن 22 با انديشه طالباني خود حقوق زنان را ميدهند
>>> ایمل سینا نظرتانرا خواندم خوب فرمودید اما نظام فدرالی خودش عدالت قومی,زبانی,جغرافیایی را طور متوازن درنظر دارد وازبرنامه های فدرالی همین مساوات قومی است وانکشاف متوازن همه ولایات.همه اقوام درای حقوق مساوی بطور افقی وعمودی دربدنه حکومت خودرا دیده میتوانند احترام به همه اقوام وهمه زبانها متساوی الحقوق.
بااحترام محمدعبید کابل.
>>> به هر رنگی میخواهی جامه میپوش
طرز خرامت به همه گردیده رًوش صد سال دیگر مردم و نسل هابین ایالت های فدرال به بهانه ای این و آن بجنگند .کیست و کدام است که ایالت هارا قانع تگهدارد.
عبدالطیف صابری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است