مقایسه پناهنده اوکراینی با پناهنده افغانستانی
یک افغانستانی باید ده سال عمر جوانش را بدهد تا در سطح امتیازات یک پناهنده اوکراینی قرار گیرد و یا درست تر اگر بگویم یک افغان باید ده سال کمتر از یک اوکراینی زندگی کند 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۱۴    ۱۴۰۱/۵/۱۰ کد خبر: 170956 منبع: پرینت

حقیقتی که کاذب است!
وقتی بخاطر انجام کاری و در گشودن گره مساله ای یکرنگی و درستی در کار نرفته باشد و یا در عمل و قضاوت ها برخورد های دوگانه و جانبدارانه صورت بگیرد، گفته معروفی است که میگویند:
روش و یا سیاست یک بام و دو هوا.

از سال ها بدینسو در ادارات مختلف مهاجرت و پناهندگی در هالند کار کرده و کار میکنم, در هیچ کجای دنیا و هیچ فردی از بشر و همچنان هیچ سازمان, گروه و دولتی نتوانسته و نمیتواند که در همه مسایل برخورد درست و کاملا واقعبینانه، عادلانه و بی غرض داشته باشد, لیک بصورت نسبی هر فردی و دولتی از هر گاهی بعضی معیار ها را در عملکرد هایشان درنظر میگیرند.

با آغاز درگیری ها در اوکراین و سرازیر شدن میلیون ها اوکراینی در اروپا و هالند, معیار های دوگانه و برخورد های تبعیضی در قبال پناهندگان و مهاجرین از کشور های مختلف دنیا را در سیاست های اروپایی ها کاملا بصورت مشهود و آفتابی میتوان دید که همان گفته معروف سیاست یک بام و دو هوا را دارد که ذهنیت هر انسان و هر پناهنده را هر روز به آگاهی و بلاغت میرساند.

میخواهم چشم دید ها, کارکرد های خودم و برخورد های دوگانه و چندگانه اداره مهاجرت هالند و اروپا را و در کل سیاست کشور و دولت هالند را در قبال برخورد شان با یک پناهنده افغان و یک پناهنده اوکراینی را در مقایسه بگیرم و این تفاوت ها که از کجا تا به کجا است روشنی انداخته باشم.

جنگ در کل ویرانگری و بیداد گری است و عملی است غیرانسانی, در اثر جنگ ها خرابی, ویرانی, فقر, کشتار, بی خانمانی, بی وطنی, فرار و مهاجرت و هزار و یک درد و آلام دیگر انسان ها را تهدید میکند و چنان زمین گیرشان میکند که جز برای بدبختی و دربدری به چیز دیگری نیآندیشند.
در کشور ما افغانستان این 50 سال است که شعله های جنگ ویرانگر و خانمان سوز مشتعل است و همه این آلام که در بالا ذکر کردم, هر کدام من و شما ها که مربوط آنکشورفلک زده هستیم با همه این آلام و مصیبت هایش درد آشنا هستیم.

اول میخواهم بگویم اگر در کشور های ما امنیت و آرامی و رژیم های انسانی میبود و هر شهروند کشور ما با تحصیل, با زحمت و کار میتوانست لقمه نانی بدست بیآورد و امرار حیات بکند و امنیت و حریم خصوصی اش مورد تجاوز قرار نمی گرفت, فکر میکنم هیچکسی نمیخواست وطنش را ترک کند و تقدیرش را بدست نا کجا آباد مهاجرت و غربت نمیداد.

وقتی یک هموطن ما که در اثر همه این خشونت و بدبختی و بیچارگی های 50 سال اخیر دیگر نمیتواند در وطن بماند و کوچه و پسکوچه های زادگاهش برایش زندان میشود, خورجین غم و طیاق آواره گی را برمیدارد و راهی دشت و بیابان ها میشود تا به آبادانی برسد که گویا در امان بماند.
از جمله صد ها و یا شاید هم هزار ها فردی که کشور را به مقصد ادامه حیات ترک میکنند شاید یک چند ده نفری از آنها بتوانند که از برزخ های مرگ عبور کنند و کوه و دشت و دریا ها را زیر و بر کنند و خود را در اروپا و یا دیگر کشور های پناهنده پذیر برسانند و تقاضای پناهندگی نمایند تا چند سبایی عمر شانرا طولانی بسازند.

کسانیکه افغانستان را بقصد اروپا و یا دیگر کشور ها بخاطر زنده ماندن و ادامه حیات ترک میکنند اکثرآ با پای پیاده و گاهی هم با موتر و کشتی و ریل از کشور های پاکستان, ایران, ترکیه, یونان, صربستان, سلوانیا, بوسنیا, اطریش و آلمان بگذرند تا به هالند برسند و این سفر اگر به منزل مقصود برسد شاید ماه ها و سالها طول بکشد و برای بعضی ها هم این سفر برای همیشه نا تمام میماند.
البته که اینجا من فقط از این کشور ها یاد آور شدم اینکه یک هموطن ما چه مدت زمان و در چه شرایطی و پرداخت چه مبلغ هنگفتی این همه درد و مشقت را متحل میشود حرف کاملا جداگانه است.

کسانی بودند و هستند که هرگز به مقصد نرسیدند و در این کشور ها که نام بردم یا زندانی شده اند, مورد لت و کوب و شکنجه مامورین پولیس قرار گرفته اند, در آبها غرق شده و جسد هایشان تا امروز پیدا نشده و یا هم مورد تجاوز و آزار های جنسی قاچاقبران قرار گرفته اند, عده ای از بی نانی و بی آبی و سرما و گرمای شدید جان باخته اند, گروهی هم از طرف دزد ها و بعضآ هم توسط پولیس ها غارت و دزدی شده اند و هزار و یک بیرحمی و درد و مصیبت دیگر را تجربه کرده اند تا اینکه گویا به ساحل امن اروپا قدم گذاشته اند.

یک پناهنده افغان بعد از داخل شدن در هالند باید تقاضای پناهندگی نماید و خودش را به پولیس معرفی کند, بعدش هم روانه کمپ های پناهندگی میشود و ماه ها و در بعضی حالات هم سالها منتظر انترویو و یا مصاحبه میماند و بعد از انترویو هم باز هم چندین ماه و در حالاتی هم سالها منتظر جواب میماند.
اگر شخص مورد پذیزش قرار گرفت بعد پذیرش هم چندین ماه تا سال باید منتظر خانه بماند و این پروسه متفاوت است بعضی ها شاید دو سال و بعضی ها هم پنج سال و شش سال در کمپ ها بی سرنوشت باقی میمانند.

اگر حد وسط این را سه سال درنظر بگیریم که شخص مورد پذیزش قرار گرفته و خانه رفته باشد, بعدش سه سال زمان دارد که زبان هالندی باید بیآموزد و در صورت ختم این پروسه باید دنبال تحصیل کوتاه مدت و یا دراز مدت نظر به استعداد و سوابق تحصیل و کارش باشد که آنهم نظر به افراد متفاوت است تا شغلی بیآموزد و شامل کار شود.
اگر همه این پروسه پناهندگی تا خانه رفتن و زبان اموختن و اشتغال پیدا کردن را در کنار هم بگزاریم, میبینیم که یک پناهنده افغان حد اقل از 5 تا 10 سال وقت نیاز دارد تا در جامعه هالند ادغام شود و در حقیقت ده سال عمرش با این بدو بدو ها میگزرد و کار مثمری نمیتواند انجام دهد.

و حالا هم در مورد پناهنده های اوکراینی:
اوکراینی ها از روز اول ورود به هالند از تمام حقوق و امتیاز های شهروندی اروپایی و هالندی برخوردار اند و این شامل حق اقامت, حق تحصیل, حق کار, حق بیمه, حق دریافت پول ماهوار و بالاخره تمام امتیازاتی که یک هالندی دارد برخوردار است.
اگر امتیازات یک اوکراینی را با یک پناهنده افغانستانی مقایسه بکنیم, یک افغانستانی باید ده سال عمر جوانش را بدهد تا در سطح امتیازات یک پناهنده اوکراینی قرار گیرد و یا درست تر اگر بگویم یک افغان باید ده سال کمتر از یک اوکراینی زندگی کند.

من مخالف دستگیری و کمک و امتیاز دهی به اوکراینی ها نیستم, در شروع نوشته ام هم تذکر دادم که جنگ در هر کشوری و در هر سرزمینی که باشد جز بدبختی و فلاکت چیزی به ارمغان نمی آورد و جنگ و جنگ افروزان در هر کجای دنیا محکوم اند.
سوال من در این است که چرا با پناهنده ها برخورد های دوگانه و چندگانه صورت میگیرد؟

اگر در اوکراین چهار ماه شده که جنگ است در افغانستان از 50 سال بدینسو جنگ و بربادی با تمام شدت ادامه دارد.
اگر در اوکراین یک کشور حمله کرده, در کشور من در این 50 سال تقریبآ نصف کشور های جهان بنوبت حمله کردند و سرزمین مرا به تاراج بردند.
ولی گاهی فکر میکنم شاید نگاه ها در دین و مذهب های مختلف ما باشد و یا هم رنگ پوست و جلد و زبان های ما؟؟؟
یا شاید هم موقعیت جغرافیایی ما و یا هم شاید ما افغانها کمتر آدم باشیم نسبت به اوکراینی ها؟؟؟

حفیظ حازم


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پناهنده اوکراینی
پناهنده افغانستانی
نظرات بینندگان:

>>>   Zakir Omari
رنگ جلد، رنگ چشم، مذهب و نسل اروپایی بودن دلایل خوبی هست . فرق بین یک اوکراینی و افغان خیلی هست. هر چند ممکن به طبع خیلی ها نخورد اینست که، اوکراینی ها مردمان تحصیل یافته ، با ادب و صادق اند. خیلی زود به جامعه ادغام می‌شوند ، کار و زحمت می کشند. جالب چند وقت پیش یک مادرکلان اوکراینی به شهر کوچک ما هم آمده بود و پس به وطنش و یا جای دیگر می‌رود ، سوسیال کمک مالی می کنند و وقت که المان را ترک می کنند، همان پول نا چیز که کمتر از پنجاه یورو را به پاکت خط انداخته به صنداق پستی سوسیال می اندازد . آیا یک افغان به زنده گی اش چنین کاری را می کنند؟ شاهد خیلی از افغان‌ها بودم که المان را ترک می کردند، با قرار داد های بهترین تلفون ها را با خود بردند کالا ا همچنان….
بلی، خیلی جوان‌ها هم هستند که کوشش دارند درس و کار کنند و به پای خود ایستاده شوند ، اما اکثریت شان هم مصروف شراب و‌کباب، بیکاری، دزدی، و ده ها کار زشت اند. به هر صورت خیلی از این مسایل هست، امید من این هست که جنگ نه باشد همه به وطن اش آرام زنده گی کنند.

>>>   Hassan Paiman
انجنیر صاحب گرانقدر به واقعیتهای زنده و درد اور و به عمق سیا ستهای دوگانه ی تعصب امیز حلقات فاشیستی اروپا ییان تماس وبرملا نموده اید. همیشه سبز و شگوفا باشید.

>>>   Mohammad Yunus Sharify
واقعیت ها را عینی رابا سیاست های دوگانه تعصب آمیز خیلی دقیق ارائه نمودید سرفراز باشید.

>>>   Mohammed Hashem
متأسفانه که چنین بر خورد های دو گانه و چند گانه در این کشور ها وجود دارد با آنکه عامل یک بخش عظیم از این بدبختی و مصیبت ها به خود این کشور ها بر میگردد ، اگر مداخلات بی شرمانه کشور های اشغال کر و چپاول گر نباشد هیچ کس حاضر نیست خانه و کاشانه و وطن خود را ترک کند .شما زنده باشید حازم گرامی برسی و نوشتار شما عالی است .

>>>   حیدر قاسمی
دقیقا درست است و بعید از کسانیکه داد از حقوق بشر می زنند و خود را سردمدار حقوق انسانی و اختلاط فرهنگ ها در جهان معرفی می کنند.

>>>   برادر عزیز! اول شما به ابن سوال جواب پیدا کنید که یک افغان بطور خاص ویک مسلمان بطور عام درکشور زادگاهش چه ارزش واعتبار وحفوق دارد تا درکشور ثانی باید دشته باشد؟
اکنون دروطن ما برعلاوه بلائی بنام طالب،بلایای طبعی دیگری چون سیل،زلزله،خشک سالی وغیره نازل گردیده،
اما یک مقدار پول وموادی که بصورت خیرات واعانه ازطرفوکشورهاوموسسات خارجی کمک میگردد،ایا بدون تبعیض وعادلانه برای تمام اصیب دیده گان تووزیع میگردد؟؟؟
ایاباشندگان سرزمین نفرین شده افغانستان درمقابل حاکمان دست نشانده ان دارای حقوق وحیثیت مساوی است؟
ایامن وشما یکدیگر را مساوی الحقوق فکر میکنیم؟
اگرجواب شما نه باشد که حتماًهم است ،پس از یک کشور ونظام بیگانه چرا گله مند باشیم،،،،
همینکه ما وشمارا درجمله ادم حساب میکند بازهم جائی بسیار شکر است۔
احترام(عادل)

>>>   یک آدم دروطنش قدر نداشته باشد .ازاروپایی چراگله کنیم.اوکرایینی ها هم کیش هم قاره وهم رنگ شان استند .

>>>   برخورد دوگانه عین عدالت است
قطعا یک افغانستانی یگبا یک اروپایی فرق دارد
و قطعا آوارگی این دو با هم فرق دارد

>>>   افغانیا نژاد پرست ترین افراد روی زمین است. کافی است ، کافی است دوتا افغان از دو نژاد مختلف باهم مشاجره کنند اولین دشنامشان تحقیر نژاد طرف مقابل است.شاید دوطرف در مذهب مشترک باشنذ اما در اصل قضیه هیج تاثیر ندارد. حالا این ملت از عالم وادم شاکی است که در خق انها تبعیض قایل میشود.
اروپایی ها زحمت کشیدند ملک خود را اباد کردن انصف معاش مردم خوده به عنوان مالیه جمع اوری کرده هموره مصرف اداره کشور می کنند.وظیفه اش نیست که شما ره حتما قبولی بدهد.شما اگر مرد هستین مثل رمضان بشردوست پاکدست باشین وبرای کشور خود با صداقت تلاش کنید و از افراد خادم در هر لباس و نژاد حمایه کنید در مقابل افراد خاین وپوپولیست و فرصت طلب قاطعانه بایستید. کشور ای رقمی کشور میشود نه با دعا و گدای از کشورهای اجنبی، کمیشن کاری (برای انجام یک پروژه که انهم پولس را خارجی ها دادن)

>>>   سلام بر همه،
من و فامیلم از اواسط سال 2015 در آلمان زندگی میکنیم و همه مراحل پناهندگی و نتیجه آن؛ یعنی عدم دریافت حق پناهندگی و دریافت سند اخراجی را تجربه کرده ایم. با وجود این نمی توانم تبعیض کلی را تایید کنم، اما چرا؛ کارمندی ممکن است در مواردی تبعیض قائل شود که این را نمیتوان به کل سیستم پناهندگی چسباند. بطور مثال:
بعد از جنگ سوریه و وارد شدن قریب یک میلیون مهاجر سوریه ای در سال های 2014, 2015 و 2016 به آلمان؛ برخورد اداره مهاجرت آلمان با پناهندگان دوگانه و حتی چندگانه بود. یعنی مهاجر سوریه ای با وارد شدن به آلمان و با طی نمودن تنها سه ماه اقامت بدون طی مراحل پناهندگی اقامت ۳ ساله دریافت و اجازه کار و کرایه نمودن خانه و از همه حقوق دیگر برخور دار می شدند. چرا؟!!! چون وضعیت جنگ در سوریه و افغانستان تفاوت عظیم داشت.
حال اگر ما اوضاع جنگی در اکرایین و افغانستان را دقیق بنگریم، کاملا متفاوت از همدیگر است.
با وجود این هم آلمان به همه ای افغان ها بعد از ورود طالبان به افغانستان، حداقل اقامت یکساله داده و میدهد. البته در آلمان و شاید هم در همه کشورها بجز حالتهای خاص باید به دنبال چیزی از مسیر درستش باشی تا بدست بیاوری.
ممنون از وقت تان
فهیم از آلمان

>>>   ما درکشور خود چه قدر داریم که ازاروپایی هاگله کنیم. اوکرایینی هاهم قاره هم رنگ هم کیش وحتادرمواردی هم زبان هستند.

>>>   وقتی که در کشور خود ما به خاطر دین کشته شویم(قتل و کشتار سیکها و هندو های هموطنم )
به خاطر قومیت ، مذهب و زبان کشته شویم کوچ اجباری داده شویم و به بهانه های مختلف شکنجه شویم (قتل و کشتار و بیعدالتی های غیر قابل تصور بالای هزاره ها ، تاجکها و ازبیکها و سایر اقلیتهای قومی) آنهم توسط کسانیکه در طول تاریخ تهجمی عمل کرده و در بیخ گوش ما جای گرفته اند آنوقت از کسانیکه نه هم نژاد شان هستی و نه هم دین و هم مذهب شان حتی وقتی به کشور شان با هزار بدبختی جابجا شدی به دین و فرهنگ شان دهن کجی نمایی گله مندی و شکایت ساده اندیشی نیست؟

>>>   چرا گله دارید اولتر همین شما ها بودید که خود را در آب کثیف غته میکردید و باز میگفتید که حالا پاک شدیم و دین مقدس اسلام را رها و به یک دین منسوخ شده رجوع میکردید و صدا میزدید که افغان نیستیم حالا چرا دل به افغان میسوزانید بروید دلسوزی را همرایی هما خراسانیان و اوکراینی‌ ها و به همان مذهب که رجوع کردید بسوزانید افغان جزای اعمال خود را میبند

>>>   هر چیز از خود وقت و زمان دارد.
وقتی که قوای شوروی به افغانستان حمله کردند،یک فامیل پناهنده افغان خود را به بکی از کشور های اروپایی رساند.
از میدان هوایی او را استقبال کرده در موتر شیشه سیاه به یک هوتل پنج ستاره بردند.
با معذرت به او گفتند که باید مدت یک هفته درین هوتل اقامت کنید تا ما یک خانه را با موبل و فرنیچر برایتان آماده کنیم.
بعد از یک هفته یک موتر شیشه سیاه باز آمد و آنها را به خانه جدید شان انتقال داد.
آنجه که ضرورت داشتند از معاش گرفته تا نان و لباس و وسایل خانه برایشان مهیا کردند.
یک گروپ برای گرفتن انترفیو به خانه شان آمدند و از آنها پرسیدند که روس ها چه ظلم و ستم را به شما روا داشتند.
در فکر هردو رن و شوی افغان آنچه که می آمد از ظلم روس ها در افغانستان گفتند.
در همین حال در فکر رن افغان یک گپ جدید آمد.
دفعتاً گریان و واویلا را سر داد که روس ها در افغانستان نیم شب در خانه شان برای تلاشی آمدند و چندین هزار دلار زیور و جواهرات او را دزدیدند و بردند.
فردا دو نفر با یک موتر شیشه سیاه آمدند و زن و شوهر را به بکی از فروشگاه های جواهرات بردند و برایشان گفتند که هر چقدر جواهرات که ضرورت دارید،میتوانید بگیرید،ما قیمت آن را میپردازیم.
زن و شوی دوباره به خانه برگشتند و چند رکعت نماز نفل خواندند و در حق روس ها دعا کردند که خوب شد که به افغانستان حمله کردند و ما را پیش از مردن مان به جنت رساندند.
حالا هزاران پناهنده در جزیره لسبوس یونان در کمپ ها در زیر آفتاب سوزان و خنکی زمستان منتظر هستند که اقلاً آنها را به خشکه یونان انتقال بدهند،کسی انتقال شان نمیدهد.

>>>   با تاسف باید بنویسم که افغانستان به یک کشور مهاجر زا تبدیل شده و اولین نسل مهاجر که در اروپا تولد شده حالا ۴۰ ساله هستند و هنوز هم به ده ها هزار مهاجر دیگر پشت خط و در راه و به ده ها هزار مهاجر آینده در افغانستان در شکم مادر منتظر تولد هستند .
در قدیم وقتی در فامیل های اکثر پشتون های ولایات شرقی و جنوبی پسری تولد میشد به مجرد شش هفت ساله شدن میبردند در پاکستان وتحویل یک مدرسه میدادند و دیگر از احوالش خبر نداشتند تا اینه ده یا پانزده سال بعد یا قاری یا ملا شده سر و کله اش پیدا میشد و دنبال یک مسجد برای امرار معاش میشد مگر حالا به جای مدارس پاکستان همینکه ۱۲ ساله میشوند روانه سفر مهاجرتی میشوند یا زنده به اروپا میرسند و یا هم در راه ضایع میشوند و از باقی قومیت ها همینکه مکتب و دانشگاه را به پایان میرسانند متوجه میشوند که در سرزمین نفرین شده اوغانستان نه کار است و نه امنیت و نه آینده پس اجبارا" سر به صحرا میزنند و در قدم اول به ایران و بعد ترکیه وبعدش تا جای ممکن به جانب اروپا روان میشوند واین پروسه ادامه دارد تا قیامت.
حال اگر شما جای یک اروپایی میبودید چه میکردید؟؟؟؟
حال اروپایی ها هم سره وخشره میکنند ، کار آمدش را نگاه میکنند وبیکاره اش را پس میفرستند ، جای گله هم نیست.

>>>   بلی واقعا افغان ها بسیار تکالیف را کشیدند اما بعضی افغانهای که به امریکا امده اند در وقت گرفتن کمک ها از دولت چنان دروغ و نیرنگ ها را بکار میبرند که باور کنید شرمام میاید که چرا افغان استم ولی برعکس مهاجرین اوکراین چنان صادقانه و احترامانه برخورد میکنند که از نگاه اخلاق و صداقت هیچ قابل مثایسه نیست. البته این چشم دید بنده است.

>>>   مقایسه میان مهاجرافغان با اوکراینی به همان اندازه غلط است که ما بخواهیم میان یک مهاجر مسلمان با غیرمسلمان درکشورای اسلامی قضاوت کنیم. ایا ما پیش از احترام به طرف مقابل از قوم سوال نمیکنیم؟ قوم نفرات برایمان ارزش بالاتری دارد تا اخلاق و صفات نیک حالی برای دیگران قاضی القضات شدیم که هی هی از انسانیت اثری نمانده وجهان در تبعیض است.
مردم جهان کورنیستند ومی بینند که ما افغانها به خودی چی اندازه ظلم وستم می کنیم مردم عقب ماندگی وکشتارونزاع های بیرحمانه مارا می بیند وقضاوت میکند. مالوم داراست برای هم قاره خود ارزش بیشتری قاال استند چون میدانند این اوکراینی بعد از کمک قصد کشتنش را در نیمه شب نمی کند.

>>>   محمود منجم زاده
کشته شدن ایمن‌الظواهری؛ خلیلزاد:احتمال دارد برخی ازمقام‌های طالبان به آمریکا کمک کرده باشند
رسانه‌های امریکا خانه‌ای را که رهبرالقاعده در آن اقامت داشت، متعلق به سراج‌الدین حقانی، رهبر شبکه حقانی و وزیر داخله طالبان اعلام کرده‌اند.
زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین امریکا برای صلح افغانستان گفته مطمئنا شبکه حقانی از حضور ایمن الظواهری، رهبر القاعده در قلب کابل خبر داشت. او درعین حال گفت تعجب نمی‌کند از اینکه برخی دیگر از عناصر طالبان ممکن است در شناسایی موقعیت و مکان رهبر القاعده به امریکا کمک کرده باشند .
او درگفتگو با رادیو ملی امریکا در پاسخ به این سوال که آیا شما معتقدید طالبان می‌دانستند ظواهری در قلب کابل است؟ پاسخ داد :«خوب، به احتمال زیاد برخی ازطالبان می‌دانستند، اما اینکه رهبری آنها می‌دانستند، من مطمئن نیستم. اما مطمئنا به نظر می‌رسد که شبکه حقانی که یکی ازعناصر مهم طالبان است، می‌دانست ایمن الظواهری روز یکشنبه ۹ اسد در خانه‌ای در شیرپور کابل توسط یک پهپاد موسوم به "آتش جهنم" امریکا کشته شد .
خلیلزاد همچنین در پاسخ به این سوال که آیا قابل قبول است که برخی از عناصر طالبان از حضور رهبر القاعده در قلب کابل خبر نداشته باشند؟ گفت: «من آن را رد نمی‌کنم. شاید هم اختلافاتی وجود داشته و اینکه برخی عناصر، توافقی را که بین آمریکا و طالبان شده بود نقض می‌کردند. این اقدام حقانی‌ها منجر به بقیه دستاوردهای آن‌ها و درس‌هایی می‌شد که ازآن آموخته‌اند. حمایت از القاعده دفعه قبل برای آنها گران تمام شد .
منابع محلی میگویند ، که سراج الدین حقانی وزیر داخله امارت اسلامی با تمام اقوام و منسوبین خود کایل را همان روز کشته شده رهبر القاعده کابل را به مقصد نامعلومی ترک کرده اند.
آیا جنگ گروه حقانی با هیبت الله اخدزاده در راه است؟

>>>   خود را تبرئه واز خود سلب مسئولیت کردن همواره کار و حربه و بهانه و شیوهً دیکتاتورهای حاکم بوده است که وقتی از اصلاح خویش وادارهً کشور عاجز درمانده می شوند، لاجرم دست به سرکوب و خفقان و ترویج خشونت زده و عاقبت نتیجهً سیاستهای ضد انسانی و ضعف و بیعملی و ویرانگری های خویش را به خارج و نا کجا آباد و بیگانه ربط و نسبت داده و می دهند. کی بود کی بود من نبودم و دیگران مثلاً آمریکا و اسرائیل و انگلیس و روسیه بود!؟ طبیعی است وقتی دیکتاتورها از ادارهً کشور خویش بطریق مشارکت و حاکمیت ملی و مسالمت آمیز عاجز و درمانده می شوند، با دستان خویش زمینهً نارضایتی و خشونت و انفجار اجتماعی را ساخته و آنوقت فرصت طلبان و بیگانگان سوار بر شرایط بلبشور داخل آتش بیار و هیزم کش معرکه و جنگ و خونریزی داخل می گردند. تو چون خود کنی اختر خویش را بد --- مدار از فلک چشم نیک اختری را.

>>>   چرا پناهنده اکراینی را با پناهنده ایرانی مقایسه نکردید؟ پناهنده ایرانی بخاطر قبول شدن یا عیسوی میشود و یا خود را همجنس باز معرفی میکند و دولت های خارجی بخاطر اثبات ادعای شان انها را بعد از امتحان قبول میکند .

>>>   اصلأ قابل مقایسه نیست برادر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است