تاریخ انتشار: ۱۸:۱۸ ۱۴۰۱/۵/۱۵ | کد خبر: 170985 | منبع: | پرینت |
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان!
(عزاداری نیاز ما یا نیاز امام حسین (ع)؟!)
پرسش اساسی که عزادار امام حسین (ع) باید بدان پاسخ بدهد این است که آیا ما نیاز به عزاداری امام حسین (ع) داریم یا امام نیاز به عزاداری ما دارد.
امام حسین و فرزندان و یارانش نزدیک به 1400 سال پیش در صحرای کربلا، در یک روز، همة بلاها و مصیبتها را تحمّل کردند و فداکاری و از خودگذشتگی را به اوج نهایی خود رساندند. هدف امام این بود که دین خدا زنده بماند و جامعه اسلامی مسیر اصلاحات و سلامت را بپیماید. میخواست مسلمانان واقعاً مسلمان بمانند.
انسان هرنوع که کشته شود، بیشتر از یکبار درد و رنج نمیبیند. امام حسین (ع) در روز عاشورا، دردها و رنجهای خود را دید، از پل دنیا عبور کرد و به دنیای جاودانه رسید و برای همیشه از درد و رنج رهایی یافت.
براساس آموزههای قرآنی، شهید زنده است و در نزد خدا به حیات خود ادامه میدهد. امام حسین (ع) هم شهید است و هم امام. پس بدون تردید زنده، راحت و آسوده در جوار رحمت الهی و در کنار جدّش پیامبر، پدر و مادر و کسان خود در جنّت زندگی میکند. هیچ رنج و درد و ناراحتی ندارد که ما به حال او گریه کنیم. پس از این زاویه گریه برای امام حسین (ع) و شهدای کربلا بیمعنی است و امام هیچ نیازی به گریة ما ندارد.
عزاداری برای امام حسین (ع) و یادآوری شهادت و فداکاریهای او و یارانش درواقع نیاز جدّی و حیاتی مااست. ما انسانها نیاز به شجاعت، فداکاری، صبر، محبت، مقاومت در برابر ظلم، ایستادگی در برابر استبداد، خودآگاهی و خداآگاهی داریم. انسان با همین ویژگیها انسان است؛ امّا اینها معمولاً در میان گرد و غبار زندگی روزمره کمرنگ و گم میشوند. انسانی تهی از این خصلتها، مجسمة انسان است.
ما برای اینکه انسان بمانیم؛ زیر بار ظلم نرویم، استبداد را به هر بهایی قبول نکنیم، از جانبازی و کشتهشدن نترسیم، به زندگی شیرین آخرت ایمان داشته باشیم، با کجیها و انحرافات اجتماعی مبارزه کنیم و ... نیاز به الگو و پیشوا داریم؛ تا به دنبال او برویم و راه را گم نکنیم. این الگو برای ما مسلمانان حسین (ع) و یارانش میباشند.
پس ما همهساله به یاد و نام امام حسین (ع) عزاداری میکنیم تا او و راهش را گم نکنیم و دایم در مسیر او باشیم. بنابراین ما نیاز به عزاداری امام حسین (ع) داریم.
سخن آخر اینکه عزادار باید مرتب ببیند که با عزاداری چه ویژگیهایی از امام حسین و یارانش را در وجود خود تازه میکند؛ آیا او که برای حسین (ع) گریه میکند، در راه یزید نمیرود و خوی و خصلتهایش یزیدی نیست!؟
اگر عزادار راه و مرام امام حسین (ع) را دایم در دل و اندیشه خود تازه نکند و به راهی غیر از راه امام برود، عزاداری او سودی ندارد و زحمت بیفایده و بینتیجه بر خود تحمیل میکند.
چنانکه مولانا جلالالدین بلخی همین مضمون را درباره عزاداری شیعیان بیان میکند.
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان!
زانکه بد مرگیست این خواب گران
خفته بودستید تا اکنون شما
که کنون جامه دریدید از عزا؟
روز ملکست و گش و شاهنشهی
گر تو یک ذرّه از ایشان آگهی
ور نهای آگه برو بر خود گری
زآن که در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن
که نمیبیند جز این خاک کهن
ور همی بیند چرا نبود دلیر
پشتدار و جان سپار و چشمسیر
در رخت کو از می دین فرّخی؟
گر بدیدی بحر کو کفّ سخی؟
(دفتر ششم مثنوی معنوی)
سید اسحاق شجاعی
>>> Hashemi Sayed Mohammad
امام حسین بخاطر خدا خودش را فدا کرد که مردم به راه شوند . شیعیان هم امروز فدا میشوند برای حسین .برای خدا که فردا به او رسند
>>> M Kabir Zafar
کو کوش شنوا و چشم بینای که یکبار بحال وروز خود ببیند و درد خود را احساس کنند ، چشمان همه را بزعم خودشان عشق حسین و رفتن بکربلا کور کرده ، فقط باخودزنی وخون خود ریختن دل خوش کرده وتسکین میشوند ،از اینکه حسین چه میخواست وچرا تن به ذلت نداد وهمه چیزش را فدای آرمانهای والا وانسانی اش کرد زره ئی از آن را نمیدانند ،
>>> Haji Etemadi
گریه چیزی عاطفی است باتوجه به مظلومیت امام حسین علیه السلام واهلبیت پاک او آیا می شود این مصیبت جانگداز را شنید ومخلصینش گریه نکرد ؟!
>>> Eshagh Huseini Sabet
چند نکته خدمت جناب استاد شجاعی:
1-بر دل و دین خرابت نوحه کن
که نمیبیند جز این خاک کهن
مصرع دوم هم قافیه با اول نیست. علاوه بر این که مفهوم مصرع دوم هم زیاد روشن و مرتبط با اول نیست.
2_ خوب است وقت اشعار مولانا آورده میشود، برخی واژه ها و استعارهها در پاورقی توضیح داده شود. به شخصی کلمه آخر(سخی) مصرع دوم بیت آخر را متوجه نشدم(گر بدیدی بحر کو کف سخی)
3_این ابیات دست آویز شده برای برخیها که مولوی عزا و مصبیت امام حسین ع را نفی کرده، در حال که منظور چیزی دیگری است. نظیر این تلنگرها را به حجاج و مکه روانها هم دارد ایشان، لذا بهتر بود کمی در این مورد هم توضیح داده می شد. البته توضیحات قبل شما گویای این مطلب است
>>> صفرمحمد مظفری
انتخاب عقلانی یا انتخاب احساسی؟
مردم هزاره به شدت فقیر هستند، اما اینقدر که این مردم هزینه مراسم مذهبی شان میکنند، هیچ شیعه و اهل دیانت دیگری شاید نکند. مردم هزاره در معرض تهدیدات زیادی قرار دارند، اما کمترین تدبیر جمعی در این خصوص نمیسنجند. این ملت درباره مذهباش گرفتار انواع خرافات است، ولی هیچ ملا و اصلاحگر دیگری از میان این مردم برنخاسته است.
هزارهها مراسم عاشورا و محرم را به سبک صفویها برگزار میکنند و این برای اهل سنت شاید یادآور دوره اختلافات صفویها و عثمانیها باشد.
قبل از دورهی صفویه، تشیع مراسم روضه نداشته است چه رسد که با تیغ و زنجیر بجان خودشان بیفتند. مردم فقیر هزاره به اقتصاد ضرورت اشد دارند و نیز به دیپلماسی و سیاست فعال، ولی به روضه خوانی و مراسم عاشورا هیچ نیازی ندارند. فرض کنید عاشورا را از تشیع برداریم، چه ضرری به این مذهب و پیروانش وارد خواهد شد؟ هیچ ضرری بلکه مصارف زیادی که در این ماه میشود از دوش مردم برداشته خواهد شد ولی فرض کنید کار و منابع درآمد و اقتصاد این مردم را از ایشان بگیریم روزگارشان به کجا خواهد کشید؟ معلوم است که نابود خواهند شد.
بدون اقتصادی نمیشود و نیز بدون سیاست و مراودات فعال با جهان و مردم کشور، اما بدون عاشورا و محرم و سوگواریهای افراطی قطعن میشود. یکی عقلانی و دیگری مطلق احساساتی و بل نوعی روان پریشی است. انتخاب با هزارههاست.
تشیع و عذاداری برای حسین، نوعی روحیهی ضعف و فرودستی را به اطفال و نوجوانان و در کل بر کل مردم تلقین میکند، و نیز باور و روحیهی جبر و وابستگی به تارهای موهوم را. این روحیه را باید کناز زد و این تار موهوم را باید درید. مذهب بدون عذارای صورت قشنگتر خواهد داشت، به خصوص اگر از مذهب بتوان برای بهتر شدن دنیا بهره کشید. همه چیز در خدمت انسان است و انسان است که دین و مذهب پدید آمده است.
>>> Hadi Hakimi
هزاره ها باید برای خود روشن کنند که برای چه ارزش های چه قربانی های باید بدهند!
آیا همین عزاداری باید درسرک برگزار شود؟ اگرداخل منبر ومسجد بود چه اشکالی دارد؟
با وجود احتمال جدی حملات انتحاری با این همه سابقه کشیدن علم وکتل ودسته باپیروجوان درسرک ها وخیابان ها چه معنایی دارد؟ آیا چنین کارهای واجب شرعی است؟ یا ازسبکسری؟
با اینکه این مردم دینداراند وخطرات مرگ را هم می بینند کشته شدن انان چه حکم شرعی دارد؟
>>> از علی آموز اخلاص عمل
از حسین آموز ایمان و عمل
روز عاشورای سال شصت و یک
داد حسین درسی به مایان یک به یک
گفت با ذلت مبادا زندگی
زندگی در ذلت است خود بردگی
قلت و کثرت توان و ناتوان
در حساب ناید به روز امتحان
روز عاشورا سوال عزت است
زنده ماندن در چنین روز ، ذلت است
بر یزیدان زمان تمکین مکن
عزت نفس خودت مسکین مکن
ای بسا شیطان که قران اش به دست
خود کمر از بهر ایمانت ببست
گریه کردن خود زنی کردن چه سود
گر ندانی معنی ایثار و جود
رو عرق ریز در تلاش مستمر
جای خون ریختن ز جسم خود هدر
شیعه و سنی نیاید هردو کار
گر نباشند در خط پروردگار
>>> هرکاری را که انجام مید هیم بخاطر یک نتیجه گیری است سوال من این است که آخر این عزادای شما به کجا خواهد رسید . به خدا ؟ با پیامبر؟ به کی ؟ خدا وپیامبر و امامان در کجا امر کرده اند که شما جان خود را در معرض خطر بیاندازید، سینه بزنید یا با تیغ خود را زخمی بسازید ؟
اگر کدام منبع دارید بفرما بگوید در غیر آن در همین جهالت و نادانیکه ما مسلمانان داریم بنام این و آن همه غرق شده و میشویم در جهان ظلمت و تاریکی که کفار همه روزه بالای ما وشما انجام میدهند ، خرافات مذهبی را کنار بکزارید.
>>> اگر شما فامیل اطفال دوستان آشنایانتان توسط طالبان کشته شدند گریه نکنید چون زنده هستند
>>> جناب اسحق حسینی ثابت گرامی
مولانا خود میگوید که :
قافیه و مغلطه را گو همگی باد بر
پوست بود ، پوست بود در خور مغز اند شعرا
شعر برای مولانا وسیله است نه هدف و مانند یک وسیله نقلیه آنرا به کار میگیرد تا مفهوم را سوار بد آن به مخاطب منتقل کند.
چنانچه که میگوید:
بر دل و دین خرابت نوحه کن
که نمیبیند جز این خاک کهن
کن و کهن هم قافیه نیستند ، اما با تغیر ضمه کن به فتحه در تلفظ این نقیصه رفع میشود و در شعر این معمول است .
و پیغام مولانا در این بیت چیست؟؟؟؟
مولانا میگوید که اگر دین را درست فهمیده باشی و چراغ فهم دین بر دلت تابیده باشد و دل زنده و روشن داشته باشی ، از عاشورا و کربلا و شهادت وایثار حسین درس دیگری میگیری به جای اینکه سال یک بار گریه کنی و حال که چنان نیست معنی اش این است که دین ات یا فهم دینی ات خراب و ناقص است و دل ات هم تاریک و ظلمانی و جا دارد که در قدم اول بر این دو گریه کنی تا بر شهادت امام و سالار شهیدان.
>>> بیعت یا مخالفت؟؟!!!
سمت درست تاریخ کدام است؟
آنچه که قطعیست اینست که جامعه مسلمانان دهه شصت هجری، مردمانی دین گریز یا دین ستیز و بی توجه به ظواهر دینداری نبودند.
مساجد در آن برهه از تاریخ، پر از جمعیت بود و
مردم ، اهل نماز، روزه، حج، زکات، نماز جمعه و انجام تمام مناسک دینی بودند.
بر اساس گزارش های تاریخی ، نمادهای دینداری در آن دوران انقدر پر رنگ بودند که برای تقویت آن، نیازی به راه اندازی یک نهضت خونین نباشد.
بنابراین، آن بخش از فرمایش امام حسین علیه السلام در وصیتنامه اش به محمد حنفیه که هدف خود از نهضت را، امر به معروف و نهی از منکر اعلام میکند، به صورت قطع، ناظر به نمادهای معمول دینداری همچون حجاب و نماز و ... نیست.
با این حساب ، این پرسش بنیادین، که فرزند رسول الله، برای مبارزه با چه منکری، رنج جنگ و اسارت اهل بیت را به جان خرید، میتواند یک پرسش جدی و تاریخ ساز تلقی شود.
از شواهد اینگونه میتوان فهمید که در کنار برخی از دلایل مهم دیگر، این مسأله که بیعت با حکومتی که اولا نامشروع است و ثانیا تلاش دارد تا چهره ای مطابق میل خود (اما خلاف سیره رسول الله و امیر مومنان) از اسلام را به مسلمانان و دنیا عرضه کند، یکی از برجسته ترین منکرات مورد توجه سید و سالار شهیدان است.
از منظر سیدالشهدا، مخالفت با چنان حکومتی، آنقدر اهمیت دارد که حتی اگر به شهادت خودش و اسارت اهل بیتش هم بینجامد، باز هم قابل اسقاط نیست.
این منکر (بیعت با حکومت نامشروعی که سیره رسول الله را به انحراف میبرد) در هر زمان و مکانی که واقع شود، حسین علیه السلام تکلیف بشریت در خصوص واکنش مناسب نسبت به آن را برای انسان ها به صورت واضح و شفاف نشان داده است.
بر اساس مکتب حسین ، مرگ با عزت، و نینداختن طوق بیعت با چنین حکومتی به گردن، به از زندگی ننگین در دامن آن است.
اینکه ما در خط حسین و در سمت درست تاریخ می ایستیم یا در سمت انحرافی تاریخ، تصمیم مهمی است که ما باید بگیریم.
سید احمد موسوی مبلغ
>>> امام حسین فرمود:اگرمسلمان نیستید لااقل آزاده باشید.
>>> البته هزاره ها و شیعیان افغانستان مواظب باشند که مبادا تجمعاتشان موجب حماه انتحاری به آنها شود و محتاطانه تر سوگواری کنند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است