طالبان نهتنها یک نهاد مستقل نیستند که مزدوران مزدورها هستند. استفاده از واژهی استقلال بیخردی و کمفهمی این گروه تحمیلشده بر گردههای مردم را به نمایش میگذارد | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ ۱۴۰۱/۵/۲۹ | کد خبر: 171082 | منبع: |
پرینت
![]() |
علوم سیاسی امروز در باب استقلال شاخصهایی را مطرح میکند که با هنجار های دولت معاصر همخوانی دارد. این شاخصها در درسنامه های آموزشی دانشگاه ها تدریس میشوند. من خودم این درسنامه های رهنمودی را استفاده و در دانشگاه تدریس میکنم. شاخصه ها اینها هستند:
۱. ظرفیت کنترول جغرافیای زمینی و فضایی دولتها زیر چتر حاکمیت قانون. این اصل با حق انحصاری تحمیل قهریه قوای مشروع دولتها که از اصول اساسی دولتهای معاصر است همخوانی دارد. دولتها برای رعایت این معیار ها نیاز به هماهنگی منافع ملی در جغرافیای زمینی و فضایی خود با حقوق بینالملل دارند.
۲. ظرفیت تامین امنیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای شهروندان در جغرافیای تحت کنترول و قیمومیت دولتها که در بالا از آن نام برده شد. این اصل استقلالیت تعاملات اقتصادی دولتها را به بررسی میگیرد. در دنیای امروز استقلالیت اقتصادی به معنای گسترش روابط جهانی دولتها در تمویل اقتصادی با درنظرداشت حاکمیت در منابع اقتصادی و ملی آنها در جغرافیای تحت کنترول شان با جغرافیای جهان است.
۳. ظرفیت و سزاواربودن مضمون حقوق بینالملل (Subject of International Law) تا بتواند قرار داد های جهانی به بار آورد. یعنی یک دولت باید بتواند چهره حقوقی در تعاملات بینالملل داشته باشد. تا زمانیکه دولت این حالت حقوقی (Legal status) را بدست نیاورند استقلالیت آن مشروعیت ندارد.
۴. ظرفیت حصول مشروعیت ملی که بتواند زمینه ها را برای مشارکت شهروندان در جغرافیا و قدرت فراهم کند. مشروعیت ملی دو شاخص دارد. یکی حاکمیت قانون که بر اراده مردم شکل گرفته باشد و دیگری مقبولیت اجتماعی که مشارکت شهروندان را در حاکمیت و قدرت سیاسی تمثیل بتواند.
۵. ظرفیت معیارهای قبولشده بهرسمیتشناسی. این معیار ها در منشور سازمان ملل متحد و سایر اسناد بینالمللی که برخی از آنها شامل حقوق بینالملل از جمله کنوانسیونهای بینالمللی هستند. چهار شاخص بالایی راه برای میسرشدن به شاخص پنجم که مشروعیت بینالمللی از طریق بهرسمیتشناسی نامیده میشود فراهم میسازد.
به هر میزانی که دولتها به این شاخصها دست مییابند به همان پیمانه توانایی بیشتر در تمرین استقلال در سطح ملی و بینالملل حاصل میکنند. حاکمیت تحمیلی طالبان در افغانستان نتوانسته است که از این پنج شاخصِ دستیابی به استقلال ملی هیچکدام آنرا فراهم سازد. اینشاخصها را با حاکمیت طالبانی مقایسه میکنیم:
- ظرفیت کنترول بر جغرافیای سیاسی و زمینی و فضایی.
این ظرفیت را طالبان ندارند که جغرافیای فضایی را در کنترول داشته باشند. پهباد های خارجی و هواپیما های کشفی و استخباراتی جهان فضای افغانستان را در کنترول و نظارت دارند.
- ظرفیت تامین امنیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی
در این زمینه حکومت تحمیلی طالبان بسیار کم آورده است. مردم اعتماد شانرا از حاکمیت از دست داده و سطح خدمات به شدت سقوط کرده است. بیکاری، بیعدالتی، تبعیض و اپارتاید جنسیتی، نبود آزادی شهروندی سبب شده اند که طالبان نتواند امنیت اجتماعی و اقتصادی فراهم آورد.
- ظرفیت و سزاواربودن مضمون حقوق بینالملل؛
حکومت خودخوانده طالبان حق تامین قرارداد های بینالملل را ندارد. بر بنیاد حقوق بینالملل دولتهای که با این اداره قراردادی را عقد میکنند، نمیتوانند در صورت تخطیها و تناقضات به دادگاه های بینالملل مراجعه کنند. یکی از اصول مهم قرارداد های بینالمللی را روشهای و میکانیسمهای نظارتی آن میسازد. در نبود مشروعیت جهانی چنین وضعیتی برای طالبان میسر نیست و هر نوع قرارداد حقوقی را از بار قانونی آن تهی میسازد.
- مشروعیت و مقبولیت؛
ادارهی طالبان نه مشروعیت ملی و نه مقبولیت اجتماعی دارد. این سطح متزلزل سبب افول ارزشهای قانون در سطح ملی شده و حاکمیت قانون را قربانی حاکمیت ایدولوژی ساخته است. این وضعیت آزادی های فردی را که جز استقلالیت سیاسی در علوم سیاسی معاصر پنداشته میشود آسیب میرساند.
- بهرسمیت شناسی؛
نبود چهار شاخصهی بالایی در افغانستان سبب شده است که هیچ دولتی در جهان حاضر به بهرسمیت شناسی این حکومت تحمیلی در افغانستان شود. در واقع بهرسیمت شناسی طالبان عدول از حقوق بین الملل و اصول روابط بینالملل پنداشته میشود.
نتیجه
استفاده از واژهی آزادی و استقلال توسط طالبان نه به درد جامعهی ملی و نه هم به درد جامعهی جهانی میخورد. تجلیل این روز تنها خوراک کودکان و جوانان صفوف طالبان است که با احساسات دینی و غرور خام ملیگرایانهی آنها بازی میشود. حتی رهبران و فکرسازان طالبانیزم در افغانستان وابستگی طالبان را به نهاد های استخباراتی بهخوبی میدانند. طالبان نهتنها یک نهاد مستقل نیستند که بهوضاحت میتوان گفت مزدوران مزدورها هستند. بنا در چنین وضعیتی استفاده از واژهی استقلال بیخردی و کمفهمی این گروه تحمیلشده بر گردههای مردم را به نمایش میگذارد.
دکتر ملک ستیز
>>> Afzali Mirwais
در تاریخ افغانستان چنین یک رژیم وابسته نداشتیم طالبان در خیانت و غلامی از شاه شجاع یک گام جلو رفتند
>>> Masih Kohistani
دقیقاً!
استفاده از واژهی آزادی و استقلال توسط تالبان نه به درد جامعهی ملی و نه هم به درد جامعهی جهانی میخورد. تجلیل این روز تنها خوراک کودکان و جوانان صفوف تالبان است که با احساسات دینی و غرور خام ملیگرایانهی آنها بازی میشود. حتا رهبران و فکرسازان تالبانیزم در افغانستان وابستهگی تالبان را به نهاد های استخباراتی بهخوبی میدانند. تالبان نهتنها یک نهاد مستقل نیستند که بهوضاحت میتوان گفت مزدوران مزدورها هستند. بنا در چنین وضعیتی استفاده از واژهی استقلال بیخردی و کمفهمی این گروه تحمیلشده بر گردههای مردم را به نمایش میگذارد.
>>> Amin HabibiTabar
جناب دکتر درود!
در مورد چیستی مشروعیت و فرایند کسب آن در نظام بینالملل نیز اگر بپردازید خوشحال میشویم.
اساسا کسب مشروعیت بینالمللی با چه سازوکارها و میکانیزمی ممکن و مقدور است!؟
>>> Alinoori Makhmalbaf
استقلال ما دراین است
مابه هیچ کشور وابسته نیستیم این کشور هااست که به ماوابسته است چون بدون ما نمیتوانند این کشور را خراب کنند
>>> من که تاریخ افغانستان را مطالعه کردم،در هیچ زمان و مرحله یی همه مردم افغانستان از هیچ کدام رژیم در افغانستان حمایت نکردند.
هزاره ها از قتل عام هزاره ها در دوران عبدالرحمن خان شکایت کردند.
مردم عوام از روی لچی و تیپ دولت غربی مانند،امان الله خان شکایت داشتند.
نادرشاه را بخاطر بندی کردن و قتل رهبران استقلال به قتل رساندند.
ظاهرشاه پادشاه بی کفایت و مطلق العنان خطاب کردند و از او خواهان دموکراسی شدند،اما بعد از تصویب قانون اساسی جدید و تصویب آزادی احزاب و فعالیت آنها،این احزاب بر سر یکدیگر کوبیدند،در عوضی که برای رفاه و سعادت کشور فکر کنند،در نتیجه ظاهرشاه به خارج رفت و پسر کاکایش با همدستی احزاب چپی کودتا کرد و قدرت را بدست گرفت.
داودخان را دیوانه خطاب کردند و او را متهم کردند که به عربستان برای مراسم حج رفت.به او یک سنگ دادند که در مراسم جمرات به شیطان بزند،او این سنگ را در جیب خود پت کرد و در ملاقات ماسکو با برزنیف در سر برزنیف زد و در نتیجه باعث انقلاب ثور در افغانستان و آمدن قوای شوروی در افغانستان و مردم شروع به جهاد کردند.
نه انقلاب ثور باعث آرامی و شگوفایی کشور شد و نه هم مرحله نوین آن و نه هم مرحلهгласност и перестройка دوران داکتر نجیب.
مجاهدین که آمدند ،چور و چپاول صورت گرفت و بعداً جنگ داخلی شروع شد و در نتیجه طالبان آمدند.
طالبان را مورد انتقاد قرار دادند که بزور بالای مردم نماز میخوانند و بزور مردم را وادار میکنند که ریش بگذارند.
حادثه یازدهم سپتامبر شد و دولت مشترک مجاهدین و غربی ها تشکیل شد و سابق تنها قوای شوروی بود،حالا قوای امریکا همراه چهل کشور دیگر یکجا به افغانستان آمدند و مردم افغانستان گفتند که خدا همان کفن کش سابق را خیر بدهد که خودش تنها به افغانستان آمده بود و چهل کشور دیگر را همراه خود پس عروس نیاورده بود.
بهر صورت،جهاد ادامه پیدا کرد و هنوز کم و بیش کمک های بین المللی سرازیر شد که اختلافات بین ربانی و کرزی شروع شد.
میدانید چرا؟
ربانی جبهه ملی تشکیل گرد و از بمباردمان امریکایی ها بر ضد طالبان شکایت کرد. طالبانی که ربانی را همراه حکومت و دار و دسته اش تا بدخشان دواندند.
بعضی ها میگویند که ربانی این کار را بخاطر گرفتن دوباره قدرت انجام داد.نمیدانم راست میگویند و یا دروغ.
بهرصورت،کرزی دوباره به طرفداری طالبان برخاست و گفت که والله و بالله در دل درد دارم.
نمیدانم که این درد بخاطر بمباردمان طالبان بود و یا قدرت خواهی ربانی.
بهرصورت دوره کرزی خلاص شد و دوره اشرف غنی و کم شدن کمک های خارجی و برآمدن قوای خارجی شروع شد.
اشرف غنی تمام صلاحیت های مالی را خودش گرفت و با عث قهر داکتر عبدالله و عطامحمد نور و غیره شد.
اعلان اتحاد کردند،اشرف غنی گلبدین را از پاکستان در مقابل شان خواست.
درین زدن زدن قدرت در افغانستان در امریکا رییس جمهور جدید آمد و گفت ما را تیر ازین شوربای چرب افغانستان،در قطر مذاکرات با طالبان را شروع کرد و آماده خروج از افغانستان شد.
رییس جمهور بعدی امریکا نیز گفت که بیست سال جنگ بس است در افغانستان.
حالا طالبان دوباره بر سر قدرت هستند.
حالا به من بگویید که از کدام رژیم در طول تاریخ در افغانستان همه با یک آواز پشتیبانی کردند؟
>>> طالبان تا سه ماه دیگر ۶ ولایت را از دست میدهند و در نهایت در یک کنج گیر می افتند و در حدود ۴۰ فیصد قوای نظامی و امکانات خود را از دست میدهند و در نهایت قندهاری ها تعامل میکنند و حقانی ها یک گوشه خوست را مرکز میگیرند و به دهل پاکستان میرقصند.
>>> افغانستان کشوریست که....
افغانستان کشوریست که منابع تخریبش ارزان و آسان قابل دسترس است اما منابع تعمیرش خیلی گران و غیر قابل دسترس و حتی گاهی ناممکن است.
افغانستان کشوریست هنگام بحران از هر داکتر هر نسخه دوای را که گرفته دردش بیشتر شده، صحتش به وخامت رفته و درمانش آنقدر طولانی گردیده است تا که داکتر معالج از معالجه خسته شده آنرا در بسترش رها کرده گریخته است.
افغانستان کشوریست که ملتش آنقدری که خود را کشته است بیگانه ها را نکشته است.
افغانستان کشوریست که زمامدارانش همیشه بخاطر یک شپش همه پوستین را آتش زده اند.
افغانستان کشوریست که دولتش از قربانی ملتش هر گز سیر نشده و ملتش با همه قربانی هر گز ملت نشده است.
افغانستان کشوریست که با پولِ همه دنیا سیر نشد، و با عسکر همه دنیا امن نشد.
افغانستان کشوریست ، کشور حسادتها، کینه ها و انتقام ها، این صفاتِ بد قبل ازینکه عامل اقتصادی باشد، بیشتر عامل تربیتی و فرهنگی بوده است.
افغانستان کشوریست که از فقر فرهنگی بیشتر آسیب دیده است تا از فقر اقتصادی.
افغانستان کشوریست برای زندگی جنگیده است، و برای جنیگیدن زندگی کرده است.
افغانستان کشوریست که ملتش در فراوانی آب ( بی آب)، در فراوانی نان (بی نان)، در فراوانی زمین (بیخانه) اند و بالای گنج نشسته گدایی میکند.
افغانستان کشوریست که مرغهای مردمش همیشه یک لِنگ دارد.
افغانستان کشوریست که ملتش فقط در مضمون دنیات صد نمره گرفته است دیگر در تمام مضامین بشمول تاریخ و جغرافیه حتی در تهذیب هم صفر گرفته است.
افغانستان کشوریست که مردمش توانسته اند آفتاب را به دو انگشت پُت کنند.
افغانستان کشوریست که خانه های اکثر مردمش فاقد آیینه است، نمیتوانند خود را ببینند، به همین سبب در مورد دیگران زود و خوب قضاوت کرده میتوانند تا خود.
افغانستان کشوریست که بیسوادش تا که توانسته است، کشته است و ویران کرده است، و باسوادش تا که توانسته است، فروخته است و خودش هم فروخته شده است.
افغانستان کشوریست که بدترین هایش بسیار خوب درخشیده اند، و خوبترین هایش بسیار بد درخشیده اند، آنهاییکه نه درخشیده اند، به سرعت فرصت ها را از دست داده اند.
افغانستان کشوریست میزبان خوب و مهربان، اما جالب اینکه هر مهمانش همیشه میزبان را خوب رقصانده اند.
هاشمی
بیستم آگست 2022
تورنتو - کانادا
>>> افغانستان همیشه مستقل است ولی همیشه به کمک یک کشور خارجی یک گروه علیه دولت میجنگد و انرا شکست میدهد و نامش را استقلال میگذارد . بعد یک گروه دیگر ان دولت را سرنگون میکند و بازهم نامش را استقلال میگذارد و به همین قسم تا قاف قیامت این منوال جریان دارد تا امام مهدی بنابر احادیث نبوی ص از تالقان ظهور میکند و همه را اصلاح میکند.
>>> هجرت کرده است!!!
شنیدم که هیبت الله علیزی، رییس ستاد ارتش پیشین، که در این روزها با شمار دیگری از فراریان، بار دیگر از رسانه ها سر بیرون می کنند و تسلیمی حکومت پیشین را به تالبان تقصیر این و آن نام میگذارند، فرار شان را هجرت گفته است.
در شهرها، سالون های رقص و میخانه های امریکا، کانادا، اروپا.... هجرت و جهاد جا ندارد، مرد استید کوه پایه های وطن در خدمت تان.
دو تا پیشنهاد دارم نخست به فراریان زیرنام جمهوریت، خداوند شما را آنقدر ذلیل و رسوا ساخته است که نمی توانید خیانت های خودتان را کتمان کنید و با آمدن به رسانه ها، مسوولان و کارمندان معامله گر رسانه بتوانند چهره سیاه شما را سفید کنند.
دوم پیشنهاد به کسانی که مسوولیت رسانه ها را دارند، نخست رسانه های که در بیست سال گذشته بنام مبارزه با فساد، خود شان بخشی از فساد بودند.
اگر اولاد انسان استید و کمی وجدان دارید دست از پروژه های سیاه اقتصادی، عوام فریبی، اندیوالی، باجگیری... بردارید و خاینان را تربیون ندهید.
مسعود انصار
>>> Akbar Nawabi
اگر جنگ تان با خارجى ها بود، چرا ده ها هزار سرباز ارتش و پليس را كشتيد؟
اگر جنگ تان با خارجى ها بود چرا در دانشگاه، زايشگاه و مكتب و مسجد انتحار كرديد و هزارها انسان را بخاك و خون كشانديد؟
اگر جنگ تان با خارجى ها بود چرا با هزاره و تاجيك و زبان و مذهب شان تعصب و دشمنى داريد؟
در زمان حكومت اسلامى استاد ربانى خارجى ها بودند كه در مزار و شمالى و يكاولنگ… مردم را قتل عام كرديد؟
اين فهرست طولانى ست.
ملا صاحب! سكوت كن و هم چنان غايب باش به نفعت است.
>>> عطا صفوی
"بگیرش که نگیرش"
بیا از این نوده پیوند کن!
این فراری گند تاریخ درتازه ترین صحبت خود گفته است مبلغ 5 میلیون دالر شخصی ام حین فرار از کابل از قصر ریاست جمهوری مفقود گردیده است. از آنجاییکه این هیولا فاقد شرف وعزت انسانی میباشد وهمچون روسپیان شرم وحیایی ندارند ؛ حتما سیگار (بازرسان امریکای) که البته باهم دریک آخور کاه میخورند ، مطمینابرای غنی این فساد پیشه معلوم الحال گفته باشد تو که ازبنیاد یک کوچی هستی بخاطر این پول های مفقود خویش که از حاصل فروش شتر ؛الاغ ورمه های گوسپندی ومیراث پدری هم است میتوانی علیه مردم افغانستان حتی اقامه دعوا کنید . به این میگوینددیده درایی "هم رندی وغری." . هنوز هم این کشور بدهکار این دزد ماهر مادرزادشده است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است