زمینه‌ها را بگیرید، زمین را نگیرید
کسانی که هنوز گمان می‌کنند و دل‌خوش اند که طالبان در پی اسلامیت اند، نه در پی اوغانیت، به این مستندات و رفتارها چه می‌گویند و چه نام می‌گذارند؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۱۲    ۱۴۰۱/۶/۳۱ کد خبر: 171379 منبع: پرینت

من اگر جای پشتون‌های فاشیست و تمامیت‌خواه بودم، زمین را نمی‌گرفتم، زمینه را می‌گرفتم. من اگر جای نویسنده‌ی سقاوی دوم بودم، به جای طرحِ گرفتن زمین، طرح گرفتن زمینه‌ها و فرهنگ‌ها را می‌ریختم. شما اگر تمام کشور را هم با جابجایی‌های تیره‌ و تبار خویش پشتونیزه کنید، باز هم به رفاه، توسعه و یک کشور بی‌درد سر نمی‌رسید. آن‌گاه است که چون موریانه بر سر تقسیم منابع به جان هم خواهید افتید. آن‌گاه، که پهنه و صحنه را از حضور مخالفان و رنگ‌های دیگر با ریختاندن خون و خشونت صاف کردید و دیدید، نزاع‌های قبیلوی تان سر می‌کشد و ۱۵۰ رنگ و قبیله می‌شوید.

آن گاه ننگ، ناموس، خون‌خواهی، برتری‌های قبیلوی و غیرت اوغانی تان باعث آزار و پی‌کار شما در میان خود تان خواهد شد. ای کاش شما به اکثریت نمی‌اندیشیدید، به تکثر و اقلیت کیفی و ارزشی می‌اندیشیدید! ای‌کاش به جای تاریکی و ارتجاع فکری و تحجر و تنفر به روشنی فمر می‌کردید و به جای نقل و انتقال کوچی‌ها و آن‌سوی مرزی‌ها در سرزمین‌های دیگران، از شمال، شرق، شما‌ل‌شرق، جنوب‌غرب و مرکز، معرفت، مکتب، دانش‌گاه و فرهنگ را در آن‌جاها و جنوب می‌کوچاندید.

سود در گوسپند و گاو زیاد نی‌است، در کیفیت و کمیت شیردهی آن‌هااست، سود در مزرعه و باغ زیاد نی‌ست، در میکانیزه‌شدن و کشاورزی خوب آن‌هاست. سود در گرفتن زمین زیاد نی‌ست، در ایجاد زمینه‌ها در آن است. هنوز هم وقت است، زمین را نگیرید، زمینه را بگیرید. زمینه‌های تغییر، هم‌زیستی، مدنی‌شدن، فرهنگی‌شدن، کتاب‌خواندن و رسوم پسندیده را.

این حق شمااست که زبان پشتو را رشد بدهید؛ اما تابلوها، لوایح نهاد‌ها، جای‌ها و دانشگاه‌ها را، آن هم در مناطق غیر پشتون، تغییر ندهید و به زبان خود نکنید؛ زبان خود را رشد بدهید، مگر با شیوه و شگرد دیگر، با تدبیر و تمسک به هنر. با چاپ و نشر کتاب، با پژوهش و آفرینش ادبی، با خواندن کتاب، نوشتن دستور و کارزار زبان‌پروری و زبان‌شناسیِ زبان پشتو و با خلق آثار و حمایت از نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار، این زبان را تقویت کنید.

زبان پشتو با اکراه و وضع محدودیت بر زبان‌های دیگر رشد نمی‌کند و توسعه نمی‌یابد. زبان پشتو با دیگرگون‌ساختن تابلوها، نام‌ها و منحصرساختن نگارش نامه‌های دولتی به آن زبان، نمی‌بالد و همگانی نمی‌شود. برای رشد زبان پشتو به پشتوانه‌های فکری و فرهنگی و کارهای بنیادی نیاز است. زبان پشتو به معیاری‌شدن و بروزشدن نیاز دارد. زبان پشتو به تولید واژگان بازسازی ساختاری و دستوری نیاز دارد. زبان پشتو به ایجاد کانون‌های پڙوهشی و گفتمانی در پیوند به این زبان نیاز دارد. زبان پشتو با سلطه و استیلاگری و بازور و اکراه گسترش نمی‌یابد و فراگیر نمی‌شود.

سرچشمه‌ها را محدود و نابود نکنید که آن سرچشمه‌ها منابع تغذیه‌ی زبان پشتویند و با وضع محدودیت و نابودی آن سرچشمه‌ها زبان پشتو نیز می‌میرد و زمین‌گیر می‌شود و آن گاه در زبان پشتو شاید چند تا ویژه‌گی دستوری و دال تعریف /د/ باقی بماند.

هرچه مرکزیان، شمالیان، شرقیان و غربیان کشور را مانند خود بسازید، هیولا و هنگ ما بیش‌تر می‌شود. آن‌گاه است که انصاری‌ها، خراسانی‌ها، فصیح‌الدین‌ها، قاهرها، مهدی‌‌ها می‌رویند و هم‌کیش ملاهیبت‌الله‌ها و حقانی‌ها می‌شوند. بیش‌تر از این بذر جنوب را در شمال و شمال‌شرق و مرکز نکارید که درویدن‌اش دشوار می‌شود. این بذر همه‌ی مان را در سرانجام نابود می‌کند. خرمن این بذر، خرمن ما را می‌سوزاند و از خرمن این بذر خر می‌روید، نه خرما و خردمند.

از مزرعه‌ی این بذر کسانی می‌رویند که مخالف هر گونه تغییر، تجدد و تساهل اند. همان‌هایی که دی‌روز قطار آهن را ارابه‌ی شیطان گفته، امان‌الله را سرنگون کردند، از همین تخمه و بذر بودند. همان‌هایی که رادیو را صندوق تلبیس و ابلیس می‌گفتند و نکتایی را نماد کفر می‌دانستند/ می‌دانند، از همین کشت‌زار و دانه بودند و هستند. همین‌هایی که اکنون نسوار را پودر عقل و مسواک را سنت امروزی پیامبر می‌دانند و دروازه‌ی روشنی و مکتب را به روی دوشیزگان بسته اند، از جنس همان‌ها و همان دانه و دَدند که اینگونه بدند.

نکته: کسانی که هنوز گمان می‌کنند و دل‌خوش اند که طالبان در پی اسلامیت اند، نه در پی اوغانیت، به این مستندات و رفتارها چه می‌گویند و چه نام می‌گذارند؟

باور بامیک


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اسلامیت
اوغانیت
نظرات بینندگان:

>>>   طالب نه در پی اسلامیت است و نه در پی اوغانیت و نه در پی انسانیت.
طالب لشکر نیابتی و پیشقراول پاکستان است و متعلق به هیچ بخش افغانستان نیست.

>>>   من حاظر هستم پشتون زبان بشوم مشروط بر اینکه بدانم اگر زبان پشتون ندانم:
از کدام رساله کدام دینی و مذهب محروم میشوم
از کدام دیوان و دفتر محروم میشوم
کدام میراث ادبی بی بهره میمانم
از کدام فرهنگ و تمدن میمانم
از کدام علم و دانش محروم میشوم
از کدام ظرفیت بین المللی میمانم
از کدام هنر بی بهره میشوم
از کدام فکر و اندیشه و مکتب بیخبر میشوم
از کدام ابتکار و اختراع دور میشوم
از کدام حرکت قافله جهانی عقب میمانم
از کدام شبکه و نت جهانی استفاده کرده نمیتوانم
در کدام جمع و کنفرانس بین الملل لال میمانم
با کدام کشور ها میتوانم سفر بی دغدغه زبان ندانی بکنم
از کدام اتفاقی در دنیا بیخبر میشوم

>>>   ما را ز نم نم باران هراس نیست
ما کرده ایم عبور ز طوفان زندگی

>>>   آقای بامیک
خودت روبات ها را اندرز میدهی.
گرداننده اصلی هدف اش انتقال یاغیان و سرکشان و در نهایت جاهل ترین های آنطرف مرز به سمت شمال است که میشود گفت یک نوع تبعید دایمی چند ملیون پشتون مناطق قبایلی و وزیرستان سازی سمت شمال ، تا بستر مناسبی شود برای پرورش تروریست هایی که در آینده آله دست پاکستان باشند و در چانه زنی های منطقوی از آنها استفاده کنند.
برای مقابله با این پلان اول باید ستون پنجمی ها را از درون خود راند و نابود کرد.
ستون پنجمی ها خر هایی هستند که دشمن سوارش شده و به خانه و کاشانه ما هجوم می آورد.
وقتی کارشان رونق گرفت نوکران را تجرید میکنند چنانچه تغرات اخیر در پنجشیر و تبعید مولوی قدرت به لوگر و حمید بوتل به کابل و امثالهم ثبوت همین ادعا است.
پس تا دیر نشده خر ها را باید نابود کرد تا تا دشمن سوارشان نشود.

>>>   گناه از خودتان است.
تمام پشتو زبان ها به لغات های لشکرگاه،زایشگاه،ایستگاه،فروشگاه.خرمن گاه و غیره بلدیت دارند و در حیات روزمره ازین لغات ها استفاده میکنند.
شما یک لغات ربان پشتو را که عبارت از پوهنتون بود و نصف نفوس افغانستان را پشتو زبان ها تشکیل میدهند،دیده نداشتید که قبول کنید و در پی حذف آن شدید.
پشتون ها پایتخت خویش را که قندهار بود،به کابل انتقال دادند که در کابل اکثریت به زبان دری حرف میزدند و طی دوره های متمادی دولت ها،این پایتخت بطور بی سابقه از نگاه آبادی و رشد جمعیت پیشرفت و ترقی نموده است.
اما شما یک لغت پوهنتون را دیده ندارید.
خوب میکنند.سزای قروت، آب گرم.

>>>   به پنجمی:
پوهنتون واژه پشتون نیست یک واژه جعلی است واج "ن" هیچ زمان متعلق به زبان پشتون نبوده که این حروف پس از سال ۱۹۳۶ هنگامی که دولت افغانستان اصلاحات در شیوه نگارش پشتو انجام داد، وارد الفبای پشتو شدند هر لغت ه ن و ر داشته باشد پشتون نیست همان پوه پشتون است

>>>   تیمورشاه چرا پایتخت را به کابل انتقال داد؟؟؟
در زمان پدرش احمد شاه ابدالی وقتی خان ها و ملک های اقوام مختلف پشتون عرصه را برایش تنگ میکردند و توان تامین مالی همه را نمیداشت فیل اش هوای هندوستان میکرد و همه خوانین و ملک ها را با لشکر های الجاری شان به صوب هندوستان سوق میداد و بعد چور و چپاول هندوستان کسانیکه زنده مانده بودند با غنیمت های جنگی دوباره به قندهار بر میگشتند و غایله میخوابید تا زمانیکه باز گرسنه میشدند و باز این قصه تکرار میشد ، اما با پادشاه شدن تیمور شاه این رویه جوابگو نبود و تیمور شاه بهدناچار از قندهار فرار کرد و با فرماندهان و لشکریانش به کابل آمد و در کابل املاک مردم کابل را غصب کردند و هر کدام در اطراف کابل برای خودشان قلعه های بزرگ ساختند و در پیرامون قلعه تا حد امکان زمین های مردم کابل را غصب کردند و حکومت کردند ، مگر فرهنگ و زبان کابلیان با ظرفیت خارق العاده یی که داشت همه را در خود ذوب کرد و تا امروز همه شان شدند کابلی و فقط نشانه هایی از آنها به جا مانده مانند قلعه بختیار و قله کلوخک و قلعه زمان خان و قلعه ناظر و قلعه کاشف و امثالهم که همه فارسی زبان هستند با ریشه و تبار قندهاری.
اما قصه پوهنتونفارسی زباگن ها با واژه پوهنتون مشکل ندارند مثلیکه با چورلک و تول گتی وزارت و پوهنی وزارت و امثالهم
مشکل فارسیوان و اوغان در این است که واژه فارسی را به پشتو ترجمه میکنند و بعد فارسیوان ها را از استفاده واژه اصلی زبان شان منع میکنند و وادار میکنند تا همان ترجمه شده پشتو را در فارسی هم به کار گیرند.
و این حساسیت بر انگیز است.
روس ها ۷۰ سال با تمام قدرت و توان تلاش کردند تا زبان تمام قلمرو شوروی سابق را روسی بسازند مگر در نهایت ناکام شدند و حالا هر کشور دوباره به زبان اصلی خود برگشته است.
با زور کاری از پیش نمیرود اگر قبول ندارید بیازمایید و نتیجه را ببینید.

>>>   Mehran Muwahhid
در کابینه‌ای که در پاکستان پیش از سقوط کابل از سوی مجاهدین تشکیل یافته بود، نتایج رأی‌گیری نشان داده بود که استاد ربانی یکی از افرادی است که کمترین رأی را به دست آورده و حتا با کمال شگفتی مشاهده شده بود که اعضای حزب خودش به او رأی نداده بودند. از همین جهت، وی در آن کابینه موفق شده بود به زحمت سِمَت وزارت عمران و باز‌سازی را به دست آورد. ولی زمانی که در روزهای سقوط کابل، قرار بود در پاسخ به تحولات سیاسی و نظامی جدید کابینۀ تازه ساخته شود، به جهت این‌که نیروهای احمدشاه مسعود کنترل پایتخت و اطراف آن را بر عهده داشتند، استاد ربانی توانست پس از صبغت‌الله مجددی برای چهار ماه ریاست دولت را حاصل کند. نتیجه‌گیری می‌کنیم که در این وطن دیپلماسی و مذاکره راهی به دهی نمی‌برد اگر به موازات آن، میدان را در اختیار نداشته باشی.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است