سایهٔ سنگین تقابل قدرت ها بر سازمان ملل متحد
هژمونی و منطق برتری که بتواند همانند پسا دوران جنگ سرد دنیا را به واسطهٔ قابلیت های منحصر به فرد سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود وادار به تمکین کند وجود ندارد 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۴    ۱۴۰۱/۷/۶ کد خبر: 171424 منبع: پرینت

سایهٔ سنگین تقابل قدرت ها بر هفتاد و هفتمین اجلاس مجمع عمومی ملل متحد و پی آمد های احتمالی آن...
از منظر واقع گرایی، نظام بین الملل را عرصهٔ تضاد و تقابل دولت ها برای دستیابی به منافع شان تعریف کرده اند.
طبق این نظریه و دیدگاه دولت ها برای دست یابی به منافع خود ضرورت دارند تا توان و هنر باز دارندگی خویش را در مواجهه با رقبای شان به نمایش بگذارند طوری که این توان باز دارندگی در روابط و مناسبات بین المللی بتواند به عنوان مهم ترین پشتوانهٔ دستگاه دیپلوماسی دولت ها قرار بگیرد.

سازمان ملل متحد که حافظ صلح و امنیت بین المللی و متشکل از قدرتهای بزرگ و تقریباً همه دولت های شناخته شده در سطح نظام بین المللی ست می کوشد تا با جمع بندی دیدگاه ها و منافع هرچند متضاد دولت ها، راه های منتهی به قطع جنگ و خشونت را از طریق تعامل جستجو کند، چیزی که نظریهٔ آرمان گرایی در روابط بین الملل به آن اعتنا و اتکا دارد.
هفتاد و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در شرایطی که قدرت های بزرگ به صورت عریان در برابر هم قرار گرفته اند دیده می شود که از حساسیت بالایی برخوردار است.

آجندای درشت در سخنرانی های رهبران و نمایندگان قدرت های بزرگ در این اجلاس را در قدم نخست جنگ اوکراین و به تر تیب مسالهٔ تایوان و موضوعات مربوط به ایران به شمول برنامهٔ هسته ای این کشور شکل می دهد.
مسالهٔ فلسطین، افغانستان، یمن ، کشمیر وغیره هم کماکان در سخنرانی ها هنوز از قلم نه افتاده است.
از عینک تقابل و تضاد در روابط بین الملل اگر نگاه بکنیم بر می آید که صحبت ها و سخنرانی های ارایه شده درین اجلاس آیندهٔ نظام بین الملل را آبستن تحولات سنگینی خواهد کرد که سازمان ملل متحد منحیث نهاد بین المللی حافظ صلح و امنیت جهانی نیز قادر به مهار آن نخواهد بود.

به طور مثال اگر در جنگ اوکراین روسیه پیروز شود یک کشور از عرصهٔ نظام بین الملل بنام اوکراین حذف خواهد شد و روند چند قطبی شدن جهان سرعت بیشتر خواهد گرفت، اگر روسیه شکست بخورد یک قدرت جهانی جایش را به یک کشور ضعیفی که دیگر توان رقابت ‌‌و‌مقابله با غرب را نداشته باشد خواهد داد و باعث گسترش بیشتر رو به شرق ناتو نیز خواهد شد.
همین طور اگر بین چین و تایوان اصطکاکی پیش بیاید امریکا ‌‌و متحدین اش نیز به نفع تایوان وارد جنگ خواهند شد و احتمالا در گیری تا سطح یک جنگ جهانی دیگر بالا خواهد رفت.
البته در این دو منازعه با محوریت روسیه و چین از یک طرف و امریکا و ناتو از جانب دیگر احتمال استفاده از سلاح های غیر متعارف دور از احتمال نخواهد بود و همچنین تبعات فوق العاده منفی اقتصادی، امنیتی و رشد تروریزم را در منطقه و حتا سطح نظام بین الملل بوجود خواهد آورد.

از سوی دیگر و با نگاه تعامل گرا به موضع گیری قدرت ها در این اجلاس نتیجه گیری می تواند به شکل دیگری باشد به این معنا که قدرت های بزرگ خطر در گیری مستقیم و استفاده از سلاح ها و ابزارهای غیر متعارف را به خوبی می دانند و از جانب دیگر به این جمع بندی رسیده اند که در صورت وارد شدن به چنین جنگی همه بازنده خواهند بود. بنا برین سخنرانی ها و‌ موضع گیرهای تند در پشت تریبون تالار می تواند ترساندن طرف مقابل به منظور وادار کردن آن برای تفاهم و حل مساله از طریق گفتگو و‌مذاکره باشد.

در هر دو صورت چیزی که وجود دارد و همیشه خواهد بود کشمکش بی پایان بر سر منافع میان قدرت های جهانی چه به شکل گرم و چه به شکل نرم آن باقی خواهد ماند و دولت ها و ملت های فقیر و‌ کوچک در بحبوحهٔ این کشمکش و نزاع چارهٔ جز دنباله روی این یا آن قدرت برای بقای خویش نخواهند داشت.
چیزی که به نظر نمی رسد دستیابی به اجماع بین المللی بر سر مسایل مورد منازعهٔ قدرت ها است، چون در حال حاضر هژمونی و منطق برتری که بتواند همانند پسا دوران جنگ سرد دنیا را به واسطهٔ قابلیت های منحصر به فرد سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود وادار به تمکین کند وجود ندارد.

برنا صالحی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سازمان ملل
قدرت ها
نظرات بینندگان:

>>>   یک زمانی رونالد ریگن رییس جمهور وقت امریکا در سفری که به آلمان داشت،در کنار دیوار برلین ایستاد و چنین بیانیه داد:
Mr.Gorbachev!please down this Wall.یعنی آقای گرباجف!لطفاً این دیوار را بردارید.
گرباچف هیچ پرسان نکرد که بخاطر چه این دیوار را از بین ببرم؟
او دیوار برلین را از بین برد.
حالا بعد از سی سال که دیوار برلین از بین رفت و گرباچف نیز مثل ریگن دنیا را ترک کزد و رفت.حالا جدیداً باد گرباچف آمد که باید من از ریگن پرسان کتم که بخاطر چه آنوقت به من گفته بود که من دیوار برلین را از بین ببرم؟
حالا در آن دنیا گرباجف از ریگن پرسان میکند:по чему я должна это стена разрушить?یعنی چرا من این دیوار را خراب کنم؟
ریگن در جواب اش میگوید:because we want NATO forward to east.یعنی ما میخواهیم که ناتو را بطرف شرق توسعه بدهیم.
گرباچف در جواب گفت:ты меня обманул.если я это узнал 'я не разрушила это стену.یعنی تو مرا فریب دادی!اگر من این را درک میکردم،من اجازه نمیدادم که این دیوار خراب شود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است