ساده باوران ریشه ها و انگیزه های این جنایت بزرگ را در محدوده برنامهٔ چند تروریست جستجو نموده در حالیکه این اقدامات از اجزای برنامه های کلان راهبردی دولت های استعماری بوده... | ||||
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۷ ۱۴۰۱/۷/۹ | کد خبر: 171464 | منبع: | پرینت |
تاجران دین، همانهایی که از حنجره های شان مدام نام الله و از درون میله های تفنگ شان خون فوران میکند، بار دیگر هم میهنان عزیز و نونهالان نوشکوفه ما را در مرکز آموزشی «کاج » در غرب کابل اماج قرار دادند و جمعی کثیری را در امتداد یک برنامهٔ نسل کشی خونباران نمودند.
ساده باوران ریشه ها و انگیزه های این جنایت بزرگ را در محدوده برنامهٔ چند تروریست جستجو نموده در حالیکه این اقدامات از اجزای برنامه های کلان راهبردی دولت های استعماری و سرویس های استخباراتی دولت های منطقه منجمله سرویس استخباراتی آی اس آی پاکستان بوده که در ساختار نظام امارتی تسجیل یافته است و گام به گام به پیش میرود.
التهاب آفرینی و تداوم جنگ ترکیبی که پس از تسلیم دهی افغانستان برای پاکستان وارد فاز جدید بحران افغانستان شد بطور بلاوقفه دراین بلاد ادامه خواهد یافت.
با تهاجم ارتش آمریکا در افغانستان و مداخلات پاکستان در چوکات جنگ نیابتی در کشورکه منجر به قتل ده ها هزار مردم بیگناه و نزدیک به کشتار صد هزار نیروی امنیتی در همدستی کامل سران رژیم های تحت الحمایه در کشور شد با استقرار حاکمیت طالبان در کشور، مرحله اول پروژه راهبردی آمریکا و پاکستان در افغانستان به پایان رسید.
در فاز دوم، کماکان این بحران با رویکرد های نوین و ابعاد وسیعتری ادامه یافته و این پروسه بنابر تیزیس جنرال ضیاءالحق حاکم نظامی پاکستان که گفت "بحران سیاسی افغانستان را به درجه معین غلیان حفظ نمایید" تداوم خواهد یافت.
پارامتر های ماموریت تروریستی با استقرار نظام نیابتی امارتی نه تنها تغییر نخورده است بلکه موج آفرینی آن بویژه با توجه به مدارج قتل و کشتار گسترده در کشور و کوچ های اجباری در مناطق مرکزی هزارستان و شمال کشور که با مسکن گزینی های مردمان پاکستانی همراه است، آژیر خطر را بدرستی به صدا در آورده و از آینده جهنمی مردمان افغانستان و از قتل و کشتار بیرحمانه در امتداد اهداف راهبردی پاکستان سخن میگوید.
پازل و افسانه های پروژه طالبان، داعش و سایر گروه های تروریستی که از چشمه زار واحد سرازیر میگردند دیگر نمیتواند در نقش معمای سیاسی جلوه یافته بلکه هریک پیمان کاران، نشان انگشت مهندسین بحران افغانستان را که با موافقت نامه دوحه وارد فصل جدید گردید بدرستی برمیتابد. کاخ سفید از نام داعش به حیث تکه سیاه استفاده نموده و میخواهد با آن لکه های خونین تیغ طالبان را پاک نماید.
در یک نمایشنامه مضحک و عوام فریبانه اخیراً وزیران خارجه آمریکا و پاکستان در دیدارشان در نیویارک موضوع ثبات افغانستان و جنگ با تروریسم را مورد بحث قرار دادند.
هرگاه چنین دلسوزی نسبت به مردم افغانستان وجود داشت، این دو کشور، طی چهار دهه افغانستان را در بحر خون غوته نمیداد و حاکمیت گروه های حرفوی تروریستی را روی جمجمه های میلیون ها انسان در افغانستان مستقر نمی نمودند.
حالا که شبکه های تروریستی و مزدوران نیابتی مربوط در سرتاسر سلول های جامعه مثل رشته های سرطانی تنیده است و پیوسته گسترش می یابد، این صدا ها با هزاران رنگ ریا از واشنگتن واسلام آباد برخاسته و بطرز عوام فریبانه رنگ عاطفی گونه را برمیتابد.
کدام کسی نمیداند که اصلی ترین کلید حل بحران افغانستان و سویچ خاموشی آتش فشان ها و جویبار خون در افغانستان روی کف دست زمامداران کاخ سفید و اسلام آباد قرار داشته است.
بیگمان که پروژه طالبان افزار راهبردی و ژیوپولتیک ایست که ماموریت دوامدار در افغانستان داشته و این کاروان در یک سفر طولانی از فراز گورستان های بیشمار، از ساحل فقر و بینوایی عبور خواهد کرد.
لاجرم؛
تا مردم از خواب های طولانی برنخاسته، نوا های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه را به سرایش نکشند، به انسجام، اتحاد و همبستگی دست نیازند، رستاخیز ملی را برپا ننمایند، مستدام مرگ پرعذابی را تحمل نموده و مدام در رود باری از خون شنا خواهند کرد!
یکجا با همه داغداران سوگواریم؛
با احترام
عارف عرفان
لندن، سپتامبر ۲۰۲۲
>>> باشندگان غرب کابل و به خصوص صاحبان کورس ها و مسوولان مکاتب از این همه انتحار و انفجار هیچ درسی نیاموخته اند.
چگونه ممکن است سرنوشت صد ها دانش آموز را فقط به دست یک نگهبان بسپرید و آن هم در روز امتحان کانکور.
شما باید قبول کنید که طالبان شما هزاره ها وشیعیان را چه در زادگاه تان و چه در کابل نابود میکنند تا کار نا تمام عبد رحمن را تمام کنند و این را به هر قیمتی انجام میدهند.
تاجک و اوزبیک هم باید سر بری شود چون این بار با وارد کردن دوملیون پشتون های پاکستانی پروژه سیطره پشتونیزم باید تکمیل شود.
>>> روایت دسته اول از حمله به #کاج
پس از حمله با یکی از دانش آموزان که در جریان حمله در داخل کورس بود، صحبت کردم. حمله مرگبار امروز اینگونه انجام شده و نشان میدهند که طالبان مسول اند:
اول صدای فیر پی هم شنیده میشود و سپس صدای انفجار ساچمه های چره ای نگهبانان کورس. یعنی مهاجمان تا به دندان مسلح حمله را با هدف گیری نگهبانان شروع میکنند. نگهبان ها مقاومت میکنند و در ظرف چند ثانیه ساچمه های تفنگ چره ای شان خلاص میشوند. توسط مهاجمان انتحاری از پای در می آیند.
در زمان حمله، امتحان آزمایشی در دو سالون جریان دارد. در سالون که در آن امتحان آمادگی نخبگان جریان دارد، تعداد دانش آموزان کمتر است. اما در سالون که در آن امتحان آزمایشی هفتگی کانکور جریان دارد، تعداد دانش آموزان خیلی زیاد و صدها نفر پهلو به پهلو نشسته اند. دو مهاجم انتحاری با اطلاع دقیق وارد شلوغ ترین سالون میشوند. از دروازه ای که نزدیک استیج و تخته قرار دارد و صف های اول آن پر از دانش آموزان دختر اند. مهاجمان تا به دندان مسلح هر شاگردی را که میبیند فرار میکند، با مرمی میزند. یکی از این دو مهاجم، خود اش را در میان دختران رسانده و نارنجک را از جیب اش میکشد. پینک نارنجک را میکشد و میخواهد آن را در فاصله ای دورتر یا همان صف های آخری پر از دانش آموزان پسر، پرتاب کند. نارنجک در دستمال سر اش گیر میکند و پرتاب نمیشود. در همان جا میان دانش آموزان دختر با تمام مواد انفجاری اش انفجار میکند. ظاهرا تلفات دانش آموزان دختر خیلی بالا است.
مهاجم دگر تا زمان که نیروهای طالبان به محل میرسد به قتل و کشتار ادامه میدهد. از سرنوشت این مهاجم اطلاع دقیق در دست نیست. احتمال اینکه زنده و رفته باشد، زیاد است. لباس و ظاهر مهاجمان اصلا با نیروهای طالبان فرقی ندارد. به همین دلیل، احتمال فرار و زنده بودن او خیلی زیاد است.
وقتی طالبان به محل میرسند و میخواهند اوضاع را تحت کنترول شان بیاورند، از سوی دانش آموزان دختر مورد نکوهش و سرزنش قرار میگیرند. تعدادی از دختران با حالت گریان با هرچیزی که دم دست شان بوده و با چشم های گریان طالبان را میزنند. سپس یک جمع دختران دگر می آیند و این دختران را همراه خودشان میبرند.
پینوشت: همه شاهدیم که پس از حمله به مکتب عبدالرحیم شهید و کورس ممتاز، مدتی مراکز آموزشی و آمادگی کانکور فعالیت های شان را به رسم اعتراض متوقف کردند. اعتراض شان این بود که طالبان اجازه نمیدادند این مراکز نیروی امنیتی و سلاح داشته باشند تا از دانش آموزان محافظت کنند. ظاهرا پس از آن اعتراض، طالبان اجازه دادند که فقط میتوانند از چره ای استفاده کنند. اما امروز ساچمه های چره ای در مقابل مرمی ها و مواد انفجاری مهاجمان فقط چند ثانیه دوام آورد. طالبان مسول درجه اول این کشتار است و به صورت پلان شده هزاره ها را به کشتن میدهند.
مختار یاسا
>>> Rahi Mohd Valy
بازهم در قتلگاه "برچی" خون هزاره میجوشد. تاریخ عجب سرگرمی دارد با این قوم، یک روز از سرهای بریدهاش کله منار میسازد و روز دیگر از خونش حمام خون...
>>> هزاره نماد خِردورزى، نماد شرافت، نماد دانش ورزی، نماد صداقت و راستی است، هزاره نماد کار و پیکار زندهگی است. دشمن این را خوب درک نموده است که هزاره با فراگیری دانش فرداها را از آن خود خواهد کرد، بنابرین خاستگاه این نماد دانش و خِرد را از مکتب و مدرسه میخواهد نیست و نابود کند، اما کور خوانده است، با نسلکشیی هزارهها هرگز موفق نخواهد شد نسل هزاره را نابود کند، هزاره زنده است، هزاره آگاه است، هزاره استوار است، یقین دارم فرداها روزهای هزاره خواهد بود.
ضیأ باری بهاری
>>> سیداحمد موسوی مبلغ
مسأله خیلی روشن است. طالب، ما را برده و رعیت میخواهد و قبول بردگی، با دانایی، همخوانی ندارد.
طالب میداند مادامیکه ما با علم آموزی و یادگیری سروکار داریم، تن به بردگی نمیدهیم.
به همین دلیل، هم در حکومت پیشین و هم در حکومت خود، عمدتاً مراکز آموزشی و علمی را هدف قرار داده است.
آنکه علاقمند است طالب بر ما مسلط باشد نیز عملاً میخواهد ما برده طالب باشیم.
و آنکه در مسیر علم آموزی ما سنگ اندازی میکند نیز عملا آب به آسیاب طالب می ریزد
اما ما میدانیم که برای برده نبودن، باید دانا باشیم و هرگز از این مسیر، کوتاه نخواهیم آمد.
>>> خدا لعنت کند هر کس خون مسلمانی را به ناحق بریزد خدا لعمنت کند هر اشغالگری را که اقوام اصیل این خاک را بیگانه میداند خدا لعنت کند هر ناقل مهاجر نوکر پاکستان را خدا لعنت کند هر ان کس که این کشور را به طالب وحشی تسلیمی داد
>>> برای دانا بودن اول باید توانا بود.
کسیکه توانایی زیست را ندارد دانایی چه درد اش را دوا میکند.
طالب همه را میکش چه دانا و چه نادان.
پس اول باید طالب راکشت وبعد سراغ دانایی رفت.
اگر هم سیل بین باشیم که تاجک بدخشان و تخار و اندراب و پنجشیر چه میکند شاید بسیار دیر شود چون در مقابل طالبان وحشی مسلح شده با ملیارد ها دالر سلاح امریکایی تنها تاجکان کافی نیستند بلکه مانند مردم نورستان باید همه اقوام به پا خیزند و یا مرگ و یا زنگی سرتوشت آینده خود را تعین کنند در غیر آن طالبان یکی یکی همه اقوام غیر خودی را از بین میبرند و با انتقال چند ملیون قبایل آنطرف سرحد جایگاه شانرا پر میکنند و این یکی از اهداف پاکستان یعنی بادار طالبان است.
>>> برچی برای تو عزادارم
چرا منتظر کشته شدن هستید.
اگر امکان قیام مسلحانه را ندارید حد اقل یک لشکر گمنام را سلزماندهی کنید تا هیچ تروریستی فرصت رسیدن به هدف را پیدا نکند.
طالب میکشد و داعش مسولیت میگیرد.
کدام داعش؟؟؟؟
اگر طالب نمیکشد پس چرا فتوای کفر انتحاریون را صادر نمیکند بلکه در ادبیات رسمی خود برایش استشهادی خطاب میکند؟؟؟؟
این همان استشهادی های سر لشکر تروریستات سراج الدین حقانی است که میکشد و بعد تسلیت میگوید.
>>> امان الله رضایی
بسیار دقیق نوشتید ولی چه باید کرد
خود شما چند روز پیش ازخلیلی بسیار تعریف میکردید
آیا همینها بعنوان رهبر چه کردن ؟
ما به یگ کلان نیاز داریم که مردم مدیریت کند من یک کاکایم هم ملا است بین مردم است میگفت اگر کسی پیدا شود همین جوانها ی برچی را یگ نان بدهد فقط جهت بدهد بدون معاش اگر ارگ نگرفت مره لعنت کنید حالا کجا کلان رهبر مدریت بعد از مزاری خوار شدیم
>>> انسانی که پا به مدنیت گذاشت دیگر وحشیگری نمیتواند . وخشی گری خاص قومی است که پا به مرز تمدن نگذاشته است مثل این اشغاگران پشتون اوغانی که هنوز از کوچی گری دست نشسته اند
>>> کس نه خارد پشت تو
جز ناخن وانگشت تو
م.ش.ف کابل
>>> هزاره ها همیشه رهبر داشته اند اما رهبران شان معمولا" به دو بخش تقسیم میشود.
دسته اول رهبرانی است قاطع و عملگرا و جانفشان اما
مشکل اصلی شان فقط توجه به رسیدن به اهداف است و در راه رسیدن به هدف بیشتر از احساسات کار میگیرد تا تعقل و برنامه و مرحله بندی.
یک مثال آن مزاری شهید است که هم خود را برباد داد و هم حاصل بیشتر از شصت سال مبارزات هزاره ها را .
دسته دوم رهبرانی است با اهداف شخصی که با پوشاندن آن در لفافه حقوق هزاره ها و استفاده از مذهب شیعه طیفی از جامعه را دنبال خود میکشاند و در اولین سوراخ ممکن خودش داخل میشود و مردم را پشت در منتظر میماند تا آنکه از طآن سوراخ رانده شود و با بیرون شدن دوباره داد و فریاد و مردم را استفاده کردن و تا میرسد به یک سوراخ دیگر و باز همان قصه تکرار میشود.
نمونه هایش خلیلی و محقق و اکبری و دانش و امثالهم.
مشکل جامعه هزاره با دسته اول است نه با دسته دوم چون دسته دوم عریان عمل میکند و از گاو غدود به چوکره هایش هم میدهد و چوکره ها مسولیت بسیج مردم را دارند و در نهایت تجارت جریان دارد.
اما دسته اول
با کله شخی و بدون تحلیل همه جانبه و سبک و سنگین کردن وضعیت خود و دیگران در قدم اول اهدافی را بر میگزیند که رسیدن به آن با در نظر داشت شکل گیری اقوام در افغانستان برای جامعه هزاره نه ممکن است و نه مقدور.
چنانچه آقای مزاری برای خود به دست آوردن صدارت و چند وزارت کلیدی و امثالهم را هدف قرار داد در حالیکه نه پشتون و نه تاجک حاظر به قبول این درخواست نبود.
هم تاجک و هم اوغان مزاری را مورد استفاده قرار دادند در حالیکه با رسیدن به هرم قدرت هیچکدام حاظر نبودند که هزاره ها را در سیاست مملکت در رده دوم بپذیرند.در نتیجه با ایتلاف آقای مزاری با گلبدین تمام امکانات و توانایی های خود را از دست داد وبعد گلبدین هزاره ها را در مقابل طالب تنها گذاشت و خود با طالب از یک سوراخ سر بر آورد.
کشور ما تا رسیدن به مرحله حق شهروندی و ایجاد نظام شهروند محور و بریدن ناف سیاست از جسم قوم و قبیله راه درازی در پیش دارد.
در وضعیت موجود هزاره ها باید بپذیرند که در رده سوم ترکیب قومی افغانستان قرار دارند و نباید با ردیف اول و دوم در گیر شوند.
در هر حالتی درگیری بین اول و دوم هم برای تثبیت اینکه کی اول است و کی دوم و هم برای اینکه سهم اول چی است و سهم دوم چی است تا دیر زمانی ادامه دارد و هر زمان که این دو به یک توافق رسیدند آنگاه جامعه هزاره به مثابه نیروی سوم باید موقعیت و جایگاه خود را تثبیت کند.
واقعیت موجود همین است هر چند با معیار های قرن ۲۱ سازگاری ندارد.
در وضعیت موجود طالب با استفاده از فرصت فراهم شده برایش فقط یک جایگاه را به رسمیت میشناسد و آن جایگاه اول است که دوم و سوم و چهارم ندارد.
اول باید طالب را از خر شیطان پایین کرد تا قبول کند که واقعیت عینی جامعه ما یک جامعه اقلیت های قومی است که هیچ اکثریتی در آن وجود ندارد و مراتب جایگاه هم به اساس اقلیت اول و دوم و سوم باید تثبیت شود.
بدین لحاظ در وضع موجود تمام اقلیت ها باید با هم یکی شوند تا طالب را وادار به قبول واقعیت جامعه کنند و آنگاه برای رسیدن به یک راهکار معقول به جای جنگ و کشتار مفاهمه و گفتار در پیش گیرند و بر سر یک اصول و قاعده دراز مدت به توافق برسند تا چرخ مملکت به کار بیفتد و شاید با گذشت سالهای نا معلوم در نهایت سطح آگاهی مردمان این کشور به جایی برسد که خود را شهروند یک کشور حساب کنند و آنگاه از فورمول های رایج همان زملن برای ایجاد یک سیستم و نظام کار آمد و قابل قبول تلاش کنند.
>>> وحید شجاعی
بعداز انفجار کورس موعود برایش گفتم دیگه مکتب نرو
بعداز انفجار مکتب سیدالشهدا گفتم دیگر بس است دلیل نگو اما بعداز انفجار کورس کاج گفت پدر بان که تکه تکه شوم دوستهایم همه رفتند خون من رنگین تر از اونها نیست اگر تحصیلم را ادامه نتم خود بخود میمیرم نمیدانم اینا چه نسلی اند
>>> Mújèèb Úřàhmaň Šèďiqi
خداوند عاملین این حادثه علم ناک را بزودترین وقت به کیفر اعمالشان برساند تباه وبربادشان کند. برای شهدا جنت الفردوس وبرای زخمیان شفای عاجل نصیب کند.
>>> محبوب الدين حامد
خداوندهمه شهدای حوادث دیروزی ودیگرشهداراغریق رحمت کندولعنت خداوندبه وحشیهای درنده وجنایتکارانی که به هیچ موجودی رحم ندارندچه برسدبراینکه اطفال معصوم رارحم کنند
انالله واناالیه راجعــــــــــــــون
>>> Hamza Vaezi
و نام های ما خواناتر شده است...
کاج ها را می بُرّند تا خیال سبزمان را لبریز از کویر سازند؛ نمیدانند اما که سبزینگی ریشه های کاج در اعماق زیستن ما تکثیر شده است و در متن روشنایی ها استواری یافته است.
ما سوگواریم و خشمگین و درهم شکسته اما هرگز از خروش باز نمی ایستیم و عزم کرده ایم "سیاهی" را مجال چیرگی نبخشیم. آموخته ایم که هستی بی زوالِ دانایی را ازمیان خوف و خون و خطر به سمت اقلیم های امید عبور دهیم.
بیهوده شادمانی و امید نکن که بافرو غلطاندن کاج ها، باغچه های زندگی مان را می خشکانی!
نه، ریشه های ما فراگیرتر شده و قامت های مان قد کشیده است، جان های ما جاندار تر گردیده و نام های ما خواناتر شده است...
ما می مانیم و بلندتر نفس می کشیم تا خاک تیره ی این زمینِ آلوده، شکوفه دهد و سرمستی جهلِ آزمند به زوال افتد...
>>> Sindokht Arman
تن سرد و بیجان دختران برچی
امشب دخترکم مریض است و تب دارد..آشفته ام و هر دم به گونه های داغش دست میکشم و غصه می خورم . پدرش وارد اتاق میشود . میگویم آوا تنش داغ است. خیلی نگرانم . دست به روی آوا میکشد و برای اولین بار با بغض میگوید: خیر است ، خوش باش ، ببین تنش گرم است یعنی دخترم زنده است ! پدر و مادرهای برچی با تن سرد و تکه تکه شده دخترهایشان چه کنند امشب؟ این را میگوید و هر دو زار زار و بی صدا به آوا میبینیم و اشک میریزیم !
>>> Farid Bahman
شرمم مي ايد از زنده بودن. دخترانم را الله اكبر گويان ميكشند و من هنوز نفس گند ميكشم و درونم مالامال از نفرت ، نفرت از ديانت جنايت پرور ، ميشود . اين نفرت ديگر دارد به "منِ" من مبدل ميشود.
كاج ها را ميبرند بنام و خوشنودي مضحكه ي بنام الله.
>>> Tariq Saedy
به باور جنبش "حرکت برای تغییر" گسل ستم ملی یکی از تضادهای کلیدی جامعهی افغانستان است که سالهاست به بهانهی ملیت و مذهب، انسانهای زیاد کشته، برده شده و کوچ اجباری داده میشوند و در حال حاضر در شکل انتحاریاش و کشتار دسته جمعی بیشتر مشهود است.
این گسل که هر روز از تودههای بیگناه بخصوص ملیت هزاره قربانی میگیرد، ریشههای عمیقی در تاریخ جغرافیایی به نام افغانستان دارد. اما درحال حاضر به دلیل موجودیت دو پوسیدهی امپریالیسم و بنیادگرایی دینی ماهیت و اشکال متفاوت به خود گرفته است.
حضور بیستسالهی نیروی امپریالیسم آمریکا و ماشین جنگی آن ناتو به بهانهی مبارزه با تروریسم و رژیم دست نشاندهی آنها، خود عاملی در رشد گروهای بنیادگرایی دینی در جامعه شدند. طالبان، داعش، حزبالتحریر، جمعیت اصلاح و ... نمونهیی از این گروههای بنیادگرای دینی هستند.
حال که یکسال از حاکمیت تروریستی، گروه افراطی و بنیادگرای دینی-اسلامی و فاشیسم طالبانی میگذرد، نه تنها نتوانستند امنیت شهروندان افغانستان را تأمین کنند، بلکه در زیر حاکمیت منحوسشان فرصت را برای رشد بیشتر گروه تروریستی داعش که آن نیز زادهی همین ایدئولوژی کثیف بنیادگرای دینی-اسلامی است، فراهم گردانیدند و افغانستان را به پناهگاه امنی برای این تروریستان همذات و همفکر خود تبدیل نمودند.
در بیست سال گذشته ما شاهد کشتار جمعی ملیت هزاره در نهادهای آموزشی بودیم. حال نیز ملیتهای مختلف بخصوص ملیت هزاره مورد کشتار بیرحمانهی این گروههای تروریستی قرار میگیرند.
اعضای جنبش «حرکت برای تغییر» حملهی تروریستی به موسسهی آموزش کاج را محکوم کرده و آن را مصداقی از ستم ملی و همچنین زادهی دو پوسیدهی امپریالیسم و بنیادگرایی دینی میبینند و باورمندند که گسلِ ستم ملی توسط هیچ حکومت دینی و بنیادگرای دینی و یا توسط هیچ حکومتی که وابسته به امپریالیسم سرمایهداری جهانی باشد، حل شدنی نیست. تنها برای حل این تضاد (گسل ستم ملی) و رهایی تمام مردم افغانستان از تمام رنجهای بیهوده که این دو پوسیده تولید میکنند، انقلابی بر پایه خط فکری کمونیسم نوین در پرتو یک افق دید انترناسیونالیستی! انقلابی بنیادن متفاوت و رادیکال که منجر به نابودی هر دو پوسیدهی امپریالیسم و بنیادگرای دینی میشود و تمام مناسباتی که گسلهای ستم ملی، ستم برزنان، جنگ و فقر را تولید میکنند، از ریشه نابود میکند.
#جنبش_حرکت_برای_تغییر
#نه_به_پوسیده_امپریالیسم
#نه_به_پوسیده_بنیادگرایی_دینی
#نه_به_حاکمیت_زن_ستیز
#نه_به_ستم_ملی
>>> مریم شفایی:
میدانین چی شد؟
ساعت شش و نیم امتحان ازمایشی داشتیم . مه برخلاف همیشه دیر حرکت کدم . وحیده زنگ زد گفت کجایی ؟ گفتم میایم انالی . گفت زود بیا هم برت ورق گرفتم هم جای
چند دقه بعد دوباره نازنین زنگ زد . گفت کجا شدی او بیغیرت بیا رفیق نیمه راه نشو . گفتم رفیق نیمه راه نیوم دارم میایم . رفتم پشت کورس بودم . فیر شد . یک فیر ، دوفیر، سه فیر، ده فیر . دخترک پیش رویم پس دور خورد ولی مه طرف کورس دویدم ، نزدیک دروازه بودم که کورس منفجر شد . پس دویدم دیدم همهی بچا خوده از دیوار از زیر سیم خاردار میندازه پایین. دخترا هم خوده انداختن تقریبا همه پرخون بودن .
هرچقدر منتظر نازنین و وحیده شیشتم نامدن . خدایا کجا شدن ای دخترا . رفتم داخل کورس راه نبود همه چیز خراب شده بود . پیش رفتم دیدم وحیده تکه و پاره افتاده روی خشت ها . از صنف چیزی نمانده بود . بوی خیلی بدی میداد . وحیده رفت .نازنین رفت . شبنم رفت. نرگس رفت. بنین رفت . انیسه رفت .
خدایا ای درده چیرقم تحمل کنم؟
میدانین چیه ؟ وحیده اگه نیمرفت امسال اول نمره عمومی کانکور بود . ما جمعهی قبل همه با هم سوگند یاد کدیم تا بیشتر از هرکسی تلاش کنیم . ای جمعه ولی ...
#مرکزآموزشیکاج، برچی.
>>> Khaleda Khorsand
دخترانِ دلیر و خردمند هزاره! شما «کاج»های هستید که ایستاده میمیرید و این مرگ نیست؛ مبارزه و استقامت مجسم است. خون و خاطرهی شما، دیر یا زود، آتش بر جان و جهان قاتلانِ بزدل و سیاهاندیشتان خواهد زد. سستی و کاهلی ما مردم تا همیشه باقی نخواهد ماند و بساطِ قتل و کشتار شما همچنان!
>>> شکیبا امروز به خانه میرود. راههای پرجنگل میدان شهر را در تاریکی صبح طی میکند.
مادرش تازه نان گرم پخته است. آستینچهاش هنوز در دستش. میخندد که امروز دخترش بخیر میآید.
زنان همسایهاش میپرسد: آبی شکیبا بچی ایقیس خوشی؟
در جواب میگوید: او خوار اونو دختر موگه امروز میه... زن همسایه چشمش پر آب میشود. چیزی نمیگوید: اما با گوش چادرش اشکش را پاک میکند ...هیچ نمیگوید...
شوهرش دیشب به او گفته بود: او زن صبا جنازه شکیباره میره صی کو آبی شی حالی خبر نشه که خودخوره موکشه...
اوف بر تو ای روزگار!
محمد ذکی ۹ میزان ۱۴۰۱
>>> پدر یکی از دختران کشتهشده کورس کاج در برچی :
در جایی مصروف کاشیکاری بودم که خواهر خواندۀ دخترم زنگ زد که در کورس انفجار شده.
اولین چیزی که به ذهنم رسید، پول دفن و کفن دخترم بود
عبیدالله فاظل
>>> ای داد و بیداد، تیوریسن های هزاره که خود شان در دنیای انسانی غربی آرام لمیده اند، هنوز هم هزارهها را به سیاست عدم خشونت تشویق میکنند.
چه گونه وجدانی واقعاً میتواند این را بر بتابد که نونهالان قومش هر روز از بیخ بریدهمیشوند، اما اینها تماشا میکنند، افسوس میکنند و پس از دو روز همه چیز را فراموش میکنند، این درحالیست که متاسفانه کشور همزبان ما ( رژیم جمهوری اسلامی ایران) که باید حامی ما میبود، ممکن در این انفجارات و کشتار در تبانی از گروه تالبان در این فجایع نقش داشته باشد.
حالا یکبار تصور کنید که اگر یک ملیون هزاره در غرب کابل قیام کند و خونخواهی فرزندان شان را داشته باشند و کوچه های برچی را به پولیگون برای تالب تبدیل کند، آیا میشود که این گونه فجایع وحشتناک را تجربه کرد؟
۱۸۰ تن جوان یک کندک جنگجوی مبارز میتوانست باشد تا کوچه های برچی را برای تالب جهنم میساخت. چرا باید همیشه بمیرید و هیچ کسی هم صدای تان را نشنود؟ چرا سد تن جوان برابر خون مهسا ارزش نداشته باشد؟ برای اینکه ما به مفت مردن عادت کرده ایم. گناه جهان چه است که ما اونها را متهم به دو بینی میکنیم؟
مردن یکبار، شیون و افغان یکبار
تابهکی باید اینگونه پرپر شوید و عزا داری کنید؟ چرا فرزندان تان را قهرمانانه به سنگر نمیفرستید تا نامش جاودانه بماند؟
لطفاً منتظر مرگ مفت نباشید. تالب غیر از کشتن و نابود کردن شما به چیز دیگری قانع نمیشود!
Sami Darayi
>>> Ahmad Faiyazi
انتحاری کار هر کسی می تواند باشد، از طالب و داعش تا جبهه مقاومت و دیگر جریان های دخیل در جنگ کشور. موضع گیری بر علیه هر کدام، فقط می تواند به تشویق طرف های دیگر به این اعمال برای فشار بر طرف مورد توجه مردم شود و بیشتر از این فجایع ببار بیاورد. بهترین کار فعلا سکوت و جست و جوی عامل اصلی است.
>>> Bezhan Bahman
خوب كى قيام كند؟
صداى دهل از دور خوب ميرسد
مردم نان خوردن ندارند. قيام با ده و صد نفر امكان ندارد. قيام سرتاسرى امكان دارد و كسانيكه شعار ميدهند عملاً بايد در سنگر داغ موجود باشد
>>> Baqi Abdul
"مرضیه ها و هاجرهای ما
مرضیه و هاجر ما باهم بزرگ شدند، باهم مکتب رفتند و در کورس آمادگی هم کنار هم مینشستند. مرضیه دختر خواهرم و هاجر دختر مامایم بود.
امروز هم رفته بودند کانکور آزمایشی بدهند اما خبر نداشتند که امروز کانکور ازمایشی ندارند. امروز برنامه دیگری است. خبر نداشتند امروز برنامه است مرضیه ها و هاجر های ما را سلاخی کنند.
مرضیه را زود یافتیم بین چهار دختر بیجان دیگر در شفاخانه جناح. اما برای یافتن هاجر تمام شفاخانه ها را گشتیم و آخر هم طب عدلی.
شناسایی هاجر در بین بیش از ۲۰ دانشآموز دیگر در طب عدلی سخت بود. تک تک شان را چند بار دیدم، آنقدر تکه پاره بودند که تشخیص بیشتر شان سخت بود.
حدسم این بود که این جسد گوشه سردخانه مال هاجر است. صورتش قابل شناسایی نبود.
هاجر را از روی لباس جگری خالدارش، کرمیچ سیاهش که اون پایین نوشته بود sport، پتلون جین آبی رنگش و جوراب سفیدش شناختم. وقتی هاجر را با مامایم داخل آمبولانس میآوردیم، قلم خودکار آبی دستش بود.
امروز بدن پاره پاره مرضیه و هاجر را کنار هم به خاک سپردیم. دو رفیق، دو همدل و دو همسفر خاک.
چی بگوییم، کی را نفرین کنیم و چه کنیم که این قصه هر روز ماست.
لعنت به این زندگی. چقدر مزخرف و ننگین است زنده ماندن در این وضعیت."
غم نامه را مدقق گرامی نوشت ومن خودرا در غم همه عزیزان شریک میدانم....ویاد همه گلگون کفن های مان را گرامی میدارم....
در غم خانواده مدقق گرامی و مرضیه جان و حاجر جان و همه گلگون کفن های امروز وروز های دگر خودرا شریک میدانم.
>>> Rustam Rooshangar
نتیجه ای که من از حمله بر هزاره ها میگیرم این است:
غیر از مسلح شدن و ایستادن در برابر گروه تروریستی تالب وهمکارانش، راه دیگری وجود ندارد. هزاره ها اگر مسلح نشوند و سازوکارهای دفاعی خود را ایجاد نکنند، به این معناست که به مرگ تدریجی خود تن داده اند.
اما مشکل این است که وقتی این نتیجه را بیان میکنم، قلم بدست هزاره که مشعوف از مدنیت زدگی است، میاید مینویسد که شما میخواهید ما را به جنگ با تالبان تحریک کنید و این حق را ندارید و ما خیر و مصلحت خود را میدانیم.
برادر عزیزم باور کن، ما هدف دیگری نداریم. ما شما را برادر خود میدانیم و در غم تان غمگینیم. ما به تجربه دریافته ایم که با لشکر جهل و جعل و ترور غیر از جنگ راهی وجود ندارد. این لشکرِ عاری از خرد، ابزار دست فاشیزم قومی، تروریزم بین المللی و امپریالیزم منطقه ای و جهانی است و نه تنها که زبان نرم و مدنی را نمیفهمد بلکه اجازه چنین فهمی را هم ندارد. این ماشینِ کشتار، لاشعور است و باید چرخ آن را با آهن پاره متوقف کرد. با گوشت و پوست و استخوان متوقف نمیشود. این گروه تریشل انسان وانسانیت است.
>>> حشمت کندزی
غير از مبارزه مسلحانه هیچ گزینه ی وجود ندارد زیرا دشمن به هیچ نوع اصول پابند نیست و دارد روز به روز استعمار شان را با حذف هویت ,تعلیم و جغرافیه مردم غیر پشتون وسیع تر میسازند
اگر ده سال هم به امید اینکه ممکن تالب تعامل کند ضایع وقت است هر چه زود تر بکار شوید
ترک ,تاجيک و هزاره نگویید وقتي دشمن تمام تان یکی است شما هم باید يکي شوید پارچه پارچه بودن به نفع تان نیست هرچه زود تر قیام مسلحانه
>>> معشوق رحیم
یگانه استعداد خارقالعاده ای که خدا برای ما داده اینست که وقتی ده ها نوجوانان در یک چشم به هم زدن با سر دادن نعره الله اکبر به خاک و خون کشانید میشوند و یک سرزمین و یک ملت را به ماتم می نشانند، ساعت ها بنشینیم فکر بکنیم تا بهترین شعر را برای آرامی روح شهد و آرزوی بهشت برین برایشان (آرامی خود ما) بسراییم.
اگر فردا یکی بیاید بگوید بر بام های تان بالا شوید الله اکبر بگویید که اسلام در خطر است، محشر را بر پا خواهیم کرد.
اما گر با سر دادن همین نعره الله اکبر دسته دسته جان عزیزان ما را بگیرند، حتی شب ها در پشت بام های خود، در تاریکی و بدور از چشم خدا و فرستاده گان اش صدای خود را بلند کرده نمیتوانیم.
>>> هشدار محمد محقق: کارد به استخوان رسیده است و فکر میکنم مقاومت هزارهها نیز آغاز میشود
محمد محقق، رهبر حزب وحدت مردم افغانستان در واکنش به حمله مرگبار به مرکز آموزشی کاج در غرب کابل گفت که کارد به استخوان رسیده است و فکر میکند مقاومت هزارهها نیز آغاز میشود.
آقای محقق گفت: "کسانی که میخواهند مقاومت کنند، من به آنها اجازه میدهم تا آنها هم وارد عمل شوند."
آقای محقق در گفتگو با افغانستان اینترنشنال گفت که طبق گزارشهای که دریافت کرده ۵۴ نفر در حمله روز جمعه به مرکز آموزشی کاج کشته و حدود یک صد نفر دیگر زخمی شدند.
پیشتر، یکی از استادان این مرکز نیز به افغانستان اینترنشنال گفته بود که تا ساعت پنج بعد از ظهر ۳۵ جسد را دفن کردهاند و پنجاه و پنج نفر دیگر مفقودند.
حمله مرگبار به دانشآموزان در منطقه هزارهنشین غرب کابل با انتقادهای تندی رو بهرو شده و بسیاری چهرهها و سازمانهای بینالمللی آنرا محکوم کردهاند.
آقای محقق در حالی از احتمال شروع مقاومت هزارهها سخن میگوید که هم اکنون در پنجشیر و شماری از ولایات افغانستان مقاومت در برابر طالبان وجود دارد.
باز شدن جبهه جدیدی در برابر طالبان و گروه داعش میتواند عملا افغانستان را به سمت جنگ داخلی جدی سوق دهد.
مارکوس پوتزل، سرپرست نمایندگی سازمان ملل در افغانستان نیز گفته بود که بروز جنگ داخلی دیگر در افغانستان "حتمی" است.
حمدالله محب، مشاور امنیت ملی حکومت پیشین هم در واکنش به حمله به دانشآموزان هزاره در غرب کابل گفت که این حمله به گفته او بخشی از توطئه منطقهای برای جنگ مذهبی و قومی در افغانستان است و طالبان با خودداری از وقوع چنین حملات سهمی در این برنامه دارند.
>>> Asad Andisha
جنایت کاران ضد بقای نسل هزاره هزاره ها ؛ از استراتژی قتل عام هدفمند هزاره ها درافغاستان برای کسب اقتدار و شهرت جهانی در عوض مبارزات انتخاباتی ، و پیشکش برنامه سیاسی ، حزبی و .... در طول بیش صد سال صورت گرفته و امروز به شکل بسیار وحشناک به هدف نسل کشی ادامه می دهند ، مشکل اینجاست که راه نجات و حفظ بقای هزاره را در افغانستان، در کدام نهاد های معتبر بین المللی جستجو کنیم...
>>> آقای عارف عرفان
شما همان جا در لندن بمان و فقط شعار بده مانند دیگر هزاره های خارج نشین
>>> Bawar Bamik
این پیام یکی از دانشجویان دانشگاه بلخ است که چشمدید خود را میگوید که امروز تالبان چه بر سرشان آورده و از بغض و دردی که متحمل شدهاند، چه انتظاری دارد:
«در این خراب شده دیگه خیر معنی ندارد
هر چه است شر است. همه ما را داخل صنف ها بند کرده بودند. بیشتر تظاهرات کننده ها را در تعمیر لیلیه انداخته بودند. من آنطرف نرفته بودم. یک باره گی مثل سیل پیدا شدند و همه را مثل رمه پیش انداختند. دانشگاه شبیه زندان شده بود. از همه بدتر دشنام های شان بود. این کثافت ها را اصلا زنی به دنیا نیاورده. اصلا کوچک ترین شعور برای برخورد با یک زن را نمی فهمند.
آرزوی آخرم این است این بار اگر هزاره دستت اش بلند شود اگر نمی تواند نسل این جانوران را منقرض کند به کودک گهواره اش هم رحم نکند. همه شان را از دم تیغ بکشد. مثل علف هرز سر بزند و از ریشه بکند و دور بندازد.»
>>> قتل عام یک خانواده در اندراب!
در اندراب دکتر زین الدین همراه با ۱۱ نفر از جمله کودکان کوچکش توسط اوغان ها طالبان قتل عام شدند.کجا هستند مدعیان دادخواهی؟
آیااین مصداق کشتار تاجیک نیست؟ از چی میترسید فریاد بزنید.
تا کی خونِ تاجیک رو نادیده می گیرید
روی جوی خونِ تاجیک نمی تونید وطن و تاریخ جدید بسازید. فریاد این مظلومین را در جهان کسی نخواهد شنید.
>>> Rassul Fedai
«اشکِ کباب موجبِ طغیان آتش است»
در طول دو دو دههی گذشته، آموزشگاه هایِ آمادگی برای کنکور، نقش برجستهیی داشته است در پذیرفتهشدنِ جوانان بیشماری در دانشگاهها و مراکز تحصیلات عالی .
هدف مراکز آموزشی آمادگی برای کنکور علاوه بر ارتقاء سطح علمی جوانان برای پذیرفته شدن در دانشگاهها، کسب درآمد پولی برای خودشان نیز بوده است ، تجمیع بیش از ششصد دانشآموز در زیر یک سقف ، توجیهی ندارد مگر کاهش در هزینه ها.
هدف کاهش در هزینه ها با تجمیع صد ها دانشآموز در زیر یک سقف اما ، در شرایطی که دشمن در کمین نشسته است قابل قبول نیست.
از دشمن نمی توان گلایه کرد ، ما پس از بار بار، ضربه خوردن از همین منفذ، به آن حد از هوشیاری باید می رسیدیم که مانع نفوذ مجددِ دشمن از این منفذ می شدیم.
آموزشگاهی که توان تأمین امنیت مرکز آموزشی تحت اداره شان را نداشت نمیبایست صدها نفر را تحت یک سقف جمع کرده در معرض انفجار دشمن قرار می داد .
انفجار در مرکز آموزشی کاج کار دشمن است ، اما مسئولین آن آموزشگاه هم در تامین امنیتِ جان ِ فرزندانِ مردم ، سهلانگاری کردهاند و در این راستا خالی از مسئولیت نیستند .
>>> بهشته شاهین
فوری
طالبان یک دختر ۲۶ ساله پنجشیری به نام یلدا را پس از محکمه صحرایی کشتند. یلدا دانشآموخته دانشکده زبان و ادبیات در دانشگاه البیرونی بود و اتهامش «عشقورزیدن او به پسر خالهاش» بوده است.
رامین مظهر
فکر نکنم اصل قضیه چنین باشد؛ اینها بهانه است برای نسل کشی در پنجشیر.!
>>> در افغانستان نسل کشی نیست، افغان کشی است :
قرار که دیده می شود در این اواخر عده ی از هموطنان ما در داخل و خارج از افغانستان؛ هشتک را زیر عنوان: (نسل کشی هزاره ها را متوقف کنید) راه اندازی کرده اند، گر چه بلند شدن این صدا ها جهت مظلوم واقع شدن هموطنان هزاره ما درخور ستایش است لیکن هرگاه به نفس مسئله تعمق بعمل آید متوجه خواهیم شد که در اصل همین هموطنان ما از روی احساسات میخواهند جنایات بزرگ را کوچک نشان دهند، یا فقط قسمتی از جنایات را بازتاب دهند چون در افغانستان تنها قوم شریف هزاره قربانی نیست بل طی 43 سال و اخصا 20 سال اخیر تمام افغان ها قربانی پدیده تحمیلی جنگ بوده و تا هنوز هستند، منصفانه اگر بگوئیم در 20 سال گذشته هزار ها جوان پشتون از جانب حلقات داخلی و خارجی حتی کشور های مطرح جهان بدون محکمه طور سیستماتیک به شهادت رسیدند، هزاره، تاجیک، اوزبیک، افغان های اهل هنود...جان های شیرین خود را بی آنکه بدانند جرم شان چیست بشمول اطفال و برزگ سالان از دست داده و متاسفانه این قربانی گرفتن ها ادامه دارد، ولی کسی صدای نسل کشی بلند نکرد... ما نباید با شعار دادن اینکه در افغانستان تنها نسل هزاره کشته می شود تصویر کوچک از جنایات بزرگ به جهانیان نشان دهیم.
ما اگر واقعآ ملت واحد هستیم فریاد عدالت خواهی برای همه سر دهیم نه باید تفاوت میان خون افغان ها قائل شویم، چون ملت ما طی چهار دهه بلا استثناء قربانی جنگ و برنامه های بزرگ و خصمانه کشور های جهان و منطقه بوده و است. هموطنان ما با احساسات نه بلکه با تدبیر بایست به اعماق اتفاقات وارد شوند، ذوق زدگی و علایق زندگی در خارج نه باید موجب گردد تا ما گسترده گی جنایات و مظالم دشمنان وطن را کوچکتر از آنچه است به جهانیان معرفی کنیم، بلی در افغانستان نسلی کشی است ولی به بزرگی قتل عام یک ملت، یعنی بایست شعار داد که: (افغان کشی را متوقف کنید).
نوت: دادخواهی های سمتی تباری روند ملت شدن را جدآ صدمه می زند.
نویسند: نجیب الله نجیب
>>> مسئول همه جنایات، کشتار و ترورهای طالبان بطور مستقیم ارمیکای جنایتکار است که پروژه طالب و ترزیسم را در شرق رهبری میکند. طالب سگان زنجیری امریکا میباشند که در مساجد پاکستان تربیت شده اند. امریکا طالبان و تروریستان افراطی در افغانستان را توسط پاکستان رهبری میکند. خون دختران کاج بگردن امریکااست و باید در پیش وجدان جهانی محاکمه شود آن روز میرسد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است