انتحاریون جهنمی
خارجی‌ها آن‌قدر تجهیزات داشتند که صدمه‌ی خاص به آن‌ها نمی‌رسید. اما بیش‌ترین قربانیان را بی‌نوایانی می‌ساختند که در دو سوی جاده‌ی مرگ زندگی غریبانه داشتند 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۵۳    ۱۴۰۱/۷/۱۲ کد خبر: 171490 منبع: پرینت

سال ۲۰۱۸ زمستان سردی داشت. سربازان پولیس و ارتش ملی در خیابان‌های کابل مشغول تامین امنیت بودند. مهم‌ترین ماموریت آن‌ها جلوگیری از آفت انتحار بود. بلایی‌که بر سر هر انسان فقیر می‌آمد. شهر کابل را فقر، سرما، ناامنی، دروغ‌گویی‌های غنی، یاوه‌سرایی‌های عبدالله و وحشت تالبانیزم داغان و پریشان کرده بود. اما بلا و آفت انتحاری تنها نصیب فقرای افغانستان بود. هرچند، آن‌ها فرزندان جوان خود را برای پولیس و ارتش می‌سپردند تا امنیت همه را بگیرند، اما خود قبل از همه، قربانی بلای انتحاری می‌شدند. یگانه کسانی که از این مصیبت به راحتی حق فرار داشتند، قدرت‌مندان بودند. عالی‌جنابان، جلالت‌مآبان و فضیلت‌مآبان خود را مستحق و سزاوار امنیت جانی و مالی‌ی می‌دانستند که توسط همین فقیربچه‌ها تامین می‌شد. آن‌ها در خانه های به شدت تحت امنیت زندگی می‌کردند و با موتر های زره و دارای لشکرهای محافظین و تعقیبی‌ها رفت‌وآمد می‌نمودند.

در جنوری سال ۲۰۱۸ من ماموریت داشتم تا برنامه‌ای را برای یکی از نهاد های بین الملل در افغانستان راه‌اندازی کنم. دفتر مرکزی این اداره در پل‌چرخی بود و ما باید هر روز جاده پل‌چرخی را که «سرک انتحاریون» نام گرفته بود، سپری می‌کردیم. (به دلیل ویژگی‌های کاری، نام آن نهاد را نمی‌آورم.) این جاده را به‌خاطری انتحاریون می‌نامیدند، که بیش‌ترین حملات انتحاری، همان‌جا رخ داده بود. انتحاریون نیروهای خارجی را که از همان جاده می‌گذشتند هدف می‌گرفتند. خارجی‌ها که از تاکتیک‌های انتحاریون باخبر شده بودند، آن‌قدر تجهیزات داشتند که صدمه‌ی خاص به آن‌ها نمی‌رسید. اما بیش‌ترین قربانیان را بی‌نوایانی می‌ساختند که در دو سوی جاده‌ی مرگ زندگی غریبانه داشتند. خارجی‌ها به جاده پل‌چرخی«جاده‌ی مرگ» می‌گفتند. محل اقامت من در قلعه‌ی فتح‌الله بود. من باید صبح به کار می‌رفتم و عصر ها بر می‌گشتم. بدین‌ترتیب ما روزانه دوبار جاده‌ی مرگ را عبور می‌کردیم. بر بنیاد توصیه های امنیتی، زمان رفت‌وبرگشت ما تغییر می‌کرد. گهی صبح‌ها زود، گاهی شب‌ها دیر جاده را عبور می‌کردیم و زمانی‌هم برعکس، تا از آفت انتحاری در امان باشیم.

هر صبح که از آن کوچه می‌گذشتیم و شبانه بر می‌گشتیم، پیرمردی را می‌دیدم که در هوای سرد زیر درختی که تنه‌اش شکسته، نشسته و با نگاه‌های پُردرد به هرکسی که از کنارش می‌گذرد می‌بیند. من هم از این نگاه ها بی‌نصیب نبودم. اما در موتر بودم و به لحاظ وضعیت بدِ امنیتی حق توقف و احوال‌پرسی نداشتیم. از راننده پرسیدم این پیرمرد را چه شده و چرا چنین نگاه می‌کند. راننده که خود آدم خوش‌صحبت و آگاهی بود گفت، نمی‌داند. اما وعده گذاشت که وقتی تنها باشد، نزد پیرمرد می‌ایستد و تلاش می‌کند همرایش هم‌صحبت شود.

دو روز بعد راننده خبر پیرمرد را آورد که استخوان‌سوز بود. پسر پیرمرد پولیس بود. بتاریخ ۲۳ جون سال ۲۰۱۷ حمله‌ی انتحاری بر موتری که مربوط ناتو بوده صورت می‌گیرد. شدت انفجار به حدی قوی بوده که بدن چند نگهبانِ جوان را با نیم تنه‌ی درخت در هوا پرتاب، پاشان و ناپدید می‌کند. آن‌شب پیرمرد، دیوانه‌وار تلاش می‌کند دست‌ها و پا هایی را جمع کند تا به نام پسرش کفن و دفن کند، اما آن‌ها مال داغ‌دیده های دیگر بودند و پیرمرد تنها و دست خالی به خانه بر می‌گردد. مادر که یگانه فرزند و نان‌آور خانه‌اش را از دست داده دیر نمی‌پاید و از جهان می‌رود. حال پیرمرد مانده و آن درخت شکسته. دکان‌داران می‌گویند که پولیس جوان ۱۹ سال داشت و ازدواج نکرده بود. حالا پیرمرد، آن درخت شکسته را پسر خوانده و برایش آب می‌دهد.

وقتی این داستان را شنیدم، گلویم را بغض خفه می‌کرد. خواب از چشمانم پریده بود. به کمک هم‌کاران سویدنی، کاری کردم که آن پیرمرد کم‌تر رنج بکشد. اما هیچ‌کسی حق نداشت آن پیرمرد را از پسرش که بر تنه‌ی یک درخت برافراشته شده بود دور سازد. نگاه های هیچ‌چیز و هیچ‌کسی نمی‌توانست درد عمیق آن پیرمرد را کاهش دهد. نگاه‌های پیرمرد که یگانه پسر و سپس هم‌سرش را از دست داده بود، کوهی از درد بود. آن انتحاری جهنمی زندگی پیرمرد بی‌گناه را گرفته بود تا خود به بهشت و ۷۲ حور بپیوندد.

در اخیر سال ۲۰۲۱ آن راننده با من در تماس شد. راننده می‌خواست کشور را ترک کند و از من طلب کمک کرد. بی‌درنگ از پیرمرد پرسیدم. راننده نفر ارتباطی با پیرمرد بود. گفت پیرمرد در جنوری سال ۲۰۲۱ نزد گم‌شده‌اش شتافته و مُرده است. بغض دو باره گلویم را گرفت و به انتحاریون نفرت فرستادم. آن‌گاه راننده حرف عجیبی زد که تمام وجودم را تکان داد. او گفت: «خوب شد که پیرمرد زود مُرد ورنه حالا با قاتلان گمشده‌اش و در زیر همان درخت چگونه زندگی می‌کرد. او هر لحظه می‌مُرد.» گفتم درخت شکسته چه؟ گفت درخت شاخ و برگ درآورده بود و بهار و تابستان خوبی داشت.

این یک چشم‌دید از فجایای انتحاریون است. آن درخت دوباره قد می‌کشد و روزی جوانان در زیر سایه‌اش خواهند نشست و نام آن سرباز‌گم‌نام را زنده خواهد ساخت.
پانویس: آن پیرمرد تا آخرین روز های زندگی‌اش توسط یک نهاد خیریه حمایت می‌شد.

دکتر ملک ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
انتحاریون جهنمی
پلچرخی
نظرات بینندگان:

>>>   حرفی برای گفتن نیست
جز درد ورنج و بعضی به وسعت آسمان
حلیم صالحی

>>>   Nader Noori
داستان اکثریت مردمِ بیچاره و فقیر افغانستان که جگر گوشه هایشان را از دست دادند.

>>>   Miragha Takhari
چنین اشخاص متأسفانه در وطن ماتم کرده ما زیاد است . خداوند ج عاملین این چنین انتحاری ها را هدایت کند اگر قابل هدایت نیست و نابود شان بگرداند .

>>>   Hamidulla Housela
داستان دردناک و زجردهنده واشک برچشمانم حلقه زد. هزاران داستان همچنينی و بدبختانه معامله ننگين و در قدرت قرار دادن رهبران و سازمان دهندگان چنین داستان ها.

>>>   Reza Nasrat
حال روز پیرمرد درخانه، خانه این مردم مخصوصا در کابل وای! چه کنیم که دست ازهواپااز زمین کنده است

>>>   Hawa Adam
یکی از دوستان ما سال های قبل در کمپ فرانسوی ها در همان جاده مرگ وظیفه داشت ، وی می گفت هر روز استخبارات ناتو حتی از رنگ و پلیت موتر انتحاری اطلاع دقیق داشتند و گویا هر حمله به اجازه یا حداقل اطلاع دقیق آن ها صورت می گرفت .
این بازی مرگ پیچیده تر از قصه حور بهشتی است و برنامه سازان آن به هیچ دینی عقیده ندارند .

>>>   Munir Ghafori
این زندگی تنها یکی از هزارها و شاید هم میلیونها افغان رنج دیده و دردمند است. درد‌ِ جانسوز که برای اکثریت حتی تصورش هم سخت است، ولی خداوند بهترین داوران است، با این ستمی که بر این خلق روا داشتند از محاکم الهی رد نمیشوند.

>>>   Milad Ahmad
مردمان مضلوم بیشترین درد و غم را از طرف طالبان دیده اند . هیچ فامیلی از طرف این گروه وحشی در امان نمانده است 😥

>>>   Abdulshakoor Eilyar
پرابلم های آنزمان ها انگشت شمار بود ،درزمان فعلی هيچگونه مصونیت جانی وجود ندارد چه رسد ضمانت مالی و يا اجتماعی ، ما ملت‌ بدبختی استیم که‌ بر خلاف ديگر ملت‌ های جهان از بالا به پایین می ترقیم

>>>   Mujtaba Osmani
قلبم را درد شدیدِ عمیقاً فشار داد،
این تنها یک نوشته نیست بلکه داستان انسانی است که همه چیز خود را برای معامله گران بهشت از دست داد

>>>   Dr-Mohammad Rafi Qazizada
با تاسف جنگ قدرت طلبی و عدم رعایت حقوق بشر و حقوق جنگ طی سال‌های متمادی ملت را تباه و نابود ساخته است فقط قدرت مندان گاهی دور و گاهی در آغوش هم اند این ملت است که می‌میرد و می میرد.

>>>   Ahmad Nayab
بسیار دردآور داستان بود استاد گرامی دل ما را تکه تکه کرد و نفرت و خشم ما صد برابر شده در مقابل انتحاریون جهنمی

>>>   نورالانوار روحانی
واقعاً ازخواندن این ماجرا قلبم گرفت واشکم سرازیرشد
واین دردملیون ها انسان این سرزمین است.

>>>   Rahim Hamrah
از بغض گره در گره این ملت مظلوم اگر دریای آرام هم گریسته شود باز هم دل داغدار مردم این سرزمین آرام نخواهد شد. از بس از هر چیز و هرکس جفا دیده، سالهاست که از نگاه این مردم، اطمینان و تسلی خاطر رخت بر بسته.
قصه ی این پیرمرد خدا به قول سهراب سپری “غمی افزود مرا بر غمها”

>>>   Afzal Morowat Samadi
خیلی دردآور و غم انگیز!
ما مردم افغانستان بجز، قصه ای درد، رنج، غم و از دست دادن عزیزان مان چیزی بیش نداریم.
مردم ای وطن، خیلی درد دیده و غمگین اند.

>>>   Abdulwares Mohammadi
متاسفانه زندگی هر فرد ملت رنجدیده این کشور مملو از این داستان های غم انگیز و الم ناک است

>>>   Amaan Hejraan
آه آه که هر وجب این خاک پر از داستان های این چنینی است و نا گفته در زیر خاک دفن شده اند !!

>>>   Ehsanullah Amini
هر صفحه روزگار این وطن و وطندارهای مان متأسفانه پر از درد است

>>>   Mangal Shahab
نفرین خداوند بر معامله گران
که بنام های مختلف ملت رنجدیده مان را تباه کردن
خیلی یک داستان درد آور بود

>>>   Mustafa Rahimi
قلم تان رسا باد جناب ستیز صاحب بسیار یک داستان غم انگیز بود خداوند این معامله گران چوکی پرستان را هدایت کنه،ملت را تبا کردن خداوند اینها را تبا و برباد کنه.

>>>   Frogh Bigzad Amani
فقط نمونه کوچگی از بدبختی ذلت و بیچارگی درین کشور ماتم زده است جناب استاد.

>>>   Laila Rahimi
بسیار درد آور بود در واقعیت اگر زندگی نامه‌ای هرفردی وطنم را ورق بزنیم خاطرات تلختر از این است

>>>   Jafar Fahim Panjabi
این ملک ازین نوع انسان های مظلوم هزاران تن را بخود دارد و از انسانهای درد آشنا و دلسوز مثل شما انگشت نماست.

>>>   Mustafa Sayeed
خودت هم در آن زمان گاه ناگاهی برای کار با ادارات بین المللی بخاطر کار به افعانستان می رفتی واز همان امنیتی که قوای نظامی افعانستان در همان هوای سرد تامین نموده بود مستفید می شدید و یک روپیه یا سنت هم مالیه نمی پرداختید و با جیب پر به اروپا و دانمارک برمی گشتید آیا گاهی فکر کرده اید که شما هم مسولیت تانرا به حیث یک شهروند دو تابیعته اجرا نکرده اید یا هنوز هم باور دارید که آن پول ها حق شما بوده و افعانستان شهر ناپرسان بود و هرکاری که هرکس می‌کرد کسی نبود بپرسد.

>>>   Bashir Samimi
سلام و ادب خدمت استاد دانشمند و افتخار وطنم
بسیار یک قصه دردناک و غم انگیز چهار سال گذشت و هنوز هم این ماجرا ادامه دارد .
بدبختانه تمام درختان کابل همین حکایت را دارند افسوس که در سایه همان درختان کرامت انسانی را نیز دفن کرده اند .
دگر هیچ امیدی برای زندگی در آنجا باقی نمانده است .
کشور های قدرتمند تا زمانیکه کثیفستان را تحریم و شامل لیست رو سیاهی در پرورش تروریسم نکند هرگز جهان در امن نخواهد بود چه برسد بر افغان ستان......
کشوری که تولیدات اش فقط دهشت افگنی و ظلم است . جهان در مقابل اش سکوت کرده .
نفرین بر سیاستمداران که برای نوشتن افکار پلید شان از قلم سرخ برنگ خون استفاده می‌کنند.
نفرین بر ظالم و طرفداران ظالمان .مانند حکومت تروریستی آشکار در افغان ستان

>>>   برادر مهربان چاره چیست ؟ مردم ما چی کند
ای کاش یک بم اتم بزنن همه بی غم شویم
وقتی کی عزیز خوده از دست بدی زندگی چی کار میاید مثل پیر مرد که قصه اش را بیان کردید😭

>>>   آرش مهری
وقتی از طب معالجوی فارغ شدم و از لحظه ی که شروع به کار به عنوان داکتر معالج کردم تا در جراحی عمومی تخصص گرفتم و بعد شروع کردم به کار مستقل حدود شانزده سال سپری می‌شود. جدا از آنچه من برای مجروحین ملکی کشور ناشی از انتحار، انفجار، بمباران اعم از کودکان، زنان، مردان طی این مدت انجام داده ام. خاطرات تلخ زیادی از مجروحین و کشته شدگان پرسونل نظامی کشور در سلول، سلول مغزم حک شده اند. سربازانی که با تمام وجود میرزمیدند، تکه تکه میشدند و روزها در سنگرها می ماندن ولی کسی نبود تا آنها را برای مداوا به مرکز صحی ما برساند. از طرف دیگر طیاره های نیروی هوای کشور برای حمل و نقل مافیایی ها آماده باش بودند.

>>>   محمد قیس سلیمانخیل
اگر طالب دشمن سرباز بود و برای نابودی اش کمر بسته بود
از آن کرده دوست نماهای قصیر القلب و جنایت کاران که همان سیاسیون گذشته هست خطرناکتر بودند
از هیچ معامله بر خون آن سربازان دریغ نکرده اند
و بعد از شهادت ۹۲ هزار نظامی سقوط نظام
در کشور های غربی در عیش و نوش هستند و‌از آینده افغانستان سخن میزنند
و‌جای افسوس این هست که حالا هم یک تعداد از مردم افغانستان به ملحوظات قومی از آنها حمایت میکنند

>>>   Sha Eqbal
سلام خدمتت آقای ملک ستیز
این تقریبا یک چشم دید خودت از یک خانواده شهدا پولیس قربانی انتحاریون است که پای این پوستت نوشتی و اگر مثلی خودم و سایر همسنگرانم در نظام معامله شده جمهوریت که بر همیش با طالبان دست به ماشه و آتش گشودن مرمی باران به طرف یکی دگه سالیان سال جنگیدیم و جوانان و همسنگران ره که از دست دادیم و جام شهادت را نوشیدن از حساب و شمار نیست مثل اون چشم دید خودت خانواده تمام شهدا نظامی های پیشین و سایر شهدای بی طرف و بی گناه در جنگها شهید شدند حالا در ماتم و در تکلیف روانی استن باز هم برای تمام نیروهای نظامی قبلی به خصوص همسنگرانم بهشت برین از ربلعزت استدعا دارم خداوند متعال روح تمام شهدا ره شاد داشته باشد🤲

>>>   Gh Dastagir Alizada
جناب استاد مانند آن پیرمردصدها پدر و مادر درد دیده درین سر زمین انظار فرزند کم شده خود را میکشد. خداوند بالای این ملت بیچاره و راه کم رحم کند.

>>>   Muneeb Eisa
الله همه شهداگل گون کفن وطن مارا شهادتشان قبول درگاه خودنماید

>>>   Abdul Qayoom Karimi
داستان خیلی غم انگیز وبسیاردرد آوربود
احساس ودرک تان نسبت به آسیب رسیدهاومصیبت زده گان وطنم درخورستایش است،ستیز صاحب

>>>   حامد سعیدی
چقدر غم انگیز است چقدر جان سوز
نمی‌شود این متن پر از فاجعه‌ را خواند و اشک نریخت

>>>   Ahmad Shah Noori
تاوان این درد جانسوز را کی خواهد پرداخت؟!
آیا روزی کسی جوابگو خواهد بود؟!
این یکی از هزاران داستان استخوان سوز سرزمین من است.

>>>   Mujtaba Haidarzada
با خوانش متن تان گریه ام گرفت
درد یک پدر، احساس میخواهد. ملت مان دربدر شد تا چند تا دلال و مافیای قومی صاحب سرمایه شوند

>>>   Mujeeb Qazizada
استاد گرامی اگر چه کشور ما پر از چنین انسان‌های دردمند است اما من با خواندن این حکایت زیاد گریستم . من هشت سال تمام از حقوق بشر آسیب پذیر ترین افراد در دور دست ترین نقاط کشور دفاع کردم اما استاد گرامی در آخر هیچ کسی دست مرا نگرفت حالا خودم به کاروان آسیب پذیر ترین قشر جامعه پیوستم وبسیاری از حقوق بشری من سلب شده است اما هیچ کس به فریادم نرسید.لذا همه به این ملت جفا کردند به شمول مدعیان حقوق بشر .

>>>   Zabi Aria
این روایت شما خیلی درد ناک بود.
اما جناب پروفیسور! به هزار ها مورد، مثل این قضیه را، تمام پدر ها و مادر های این سرزمین چشیده است.

>>>   Asma Morwared Azizi
بعضأ ذهنم یخ میبیند و چیزی برون نمیدهد
مانند حال
تصویری که با خواندن این نوشته تان پیش چشمم است هزاران پیرمرد،پیرزن،دختر ،پسر،زنان و اطفال است که در حملات انتخاریون جان های شرین شان را از دست داده و فامیل های شان به داغ نشسته اند …

>>>   Rasoul Pardes
هزاران قصه است در میان این ملت بیچاره اما چه سود که هروز به باد فراموشی گرفته می‌شود

>>>   Mohammad Reza Sarwari
داستان زندگی من و تو افغانستانی ؛این داغ پیرمرد را وزیران داخله برمک وبسم الله خان هم خواهد توانیست بخوانند ؛

>>>   Samir Saddam
آن انتحاری جهنمی زندگی پیرمرد بی‌گناه را گرفته بود تا خود به بهشت و ۷۲ حور بپیوندد.( نم دانم چی وقت از این گَله های منحوس و حشی رهایی خواهیم یافت؟)

>>>   Zainab Rahimi
حقیقت است اما حالا کی ازین انتحاری جان به سلامت میبرد طالبان فقط تعصب در افغانستان پیدا شده است فقر گرشنه گی برای مردم غریب و مردم ما غیرت ندارد مثل ایران باید به پا برخیزن و مظاهره کنند تا حق به حق دارش برسد نه اینگونه امروز نسل هزاره را میگشند فردا نسل ازبک دیگه فردا هم نسل تاجک را این چگونه افغانستان است که هیچ یک روزی نبوده که از خواب بیدار شویم بگویم خدایا شکرت امروز هیچ انتحاری نشده هیچ خانواده ای به غم نپوست هیچ این روز را نخاهیم دید ان روز فقط روزی خواهد بود که شهید شویم و ازین وطن خراب شده خلاصی یابیم بیاید مردم غیور افغانستان از مردم همسایه های خود یاد بگیریم چطونه بایدطرف هم وطن خود را بگیریم نه اینگونه بگویم ان هزاره است مه ازبک تاجک یا پشتونم نخیر همه ما به نام افغان یاد میشویم پس بیاید افغان بودنمان را تمام جهانیان نشان دهیم تا دیگه کشورها نتواند به وطن ما مردم های غیره را بیارد به نام های القاعده داعش طالبا را که هر روز هر خانواده را به خون ننشاند فقط از مردم خود میخواهم که تعصب را بس کنید فقط همین که مسلمان هستیم کلمه میگویم بس اس دیگر نگذارید انتحاری شود بالای مردم ظلم شود طفل های معلوم ما شهید شود تنها زن ها حق این را ندارد که مظاهره کند شما مردهای با غیرت افغان بیاید دوش به دوش زنهای باغیرت افغان مظاهره کنید تا حق تان را بگیرید و بتوانیم یک وطن با صلح ارامش زنده گی کنید

>>>   Yasin Tahseli
چقدر اسفناک است بغض گلوی آدم را می گیرد و اشک در چشمان که گریه را دوست نداشت حلقه می زند و فقط تاسف می خورد

>>>   AF Amal Khosti
بلی دقیقآ دستان است کی به هزارن پیرمردهارا به چنین حالت رسانده ولی اشحاص است که خودش اقرار واعتراف مییکند که هزارن انتخاری هار تربیه کردم وهزارن انتخاری هابه امر من خودرا انتخار کرده وبرای خودافتخار میداندوکسی جرات ندارد بګوید که این جنایت بزرګی تو قابل بخشش نیست متاسغانه

>>>   کوهنورد پنجشیری
ای وای قلب مارا سوزانیدید سخت اندوکینم کردید خداوند به برکت آب دیدی آن پیرمرد وطن مارا برای خود ما بس بدهید انسان واری زنده کی کنیم آمین یاربلعالمین
>>>   اشک عالم کم بیارد در غم و درد وطن
ای وطن ،
ای وا وطن
ای وا وطن
ای وا وطن

>>>   آقای Mustafa sayeed
از نظر شما جناب ملک ستیز منحیث یک افغان دوتابعیته که در کابل با موسسات خارجی کار میکرد و پول میگرفت ، چه کاری باید انجام میداد تا به زعم شما مسوولیت خود را ادا میکرد و اینکه مالیه میداد یا خیر ما چیزی نمیدانیم اما شما چطور ؟؟؟؟
شما حتما" برای امرار معاش کار میکنید و پول به دست می آورید آیا این پول حق شماست یا نه ؟؟؟؟؟
توصیه من به خودم و شما این است که خود را باید بالا ببریم تا اینکه وقت و فرصت خود را برای پایین آوردن دیگران به کار ببریم.

>>>   مثلیکه، شما ستیز کم کم قانع به حقیقت شدید و چه می شد به رموز نه باید واضحتر می گفتید که هم گفته اید:
انتحاریون=پختون=افغان=پشتون،
و از جهنمی بودن انتحاریون شما بهتر میدانید.
خداوند را هزارها بار سپاسگذارم که نه افغان هستم و نه پشتون، اول انسان بعد مسلمان سپس فارسی زبانم.

>>>   معنی افغان در فرهنگ یعنی:
فغان ناله جیغ فریاد خونریزی دهشت وحشت متجاوز مکر فریب خدعه ظالم گرسنه حقیر متعصب کوچی پشتون جاهل خودکوش بیگانه پرور....سرکش.....،
آقای ستیز لطفا همه مردم این سرزمین یا کشور مارا باری دیگر به نام افغان نه نامید یاد نکنید
لفظ یا کلمه افغان به مردم ترکتبار یا فارسی زبان نمی زیبد و از نگاه فطرت و ژنتیک افغان نیستند که درست هم است. دورباد دروغگویان.

>>>   فضل احمد معنوی چنین نوشته است :
انفجار در مسجد وزارت داخله دروغ محض است، بلکه توسط هوا پیمایی بی سرنشین آمریکا مورد هدف قرار داده شده است. گروه تروریست همیشه دروغ میگوئید ،میخواهد اصل موضوع را از انظار جامعه ملل پنهان نگهدارد. در این حمله هوایی۴ تروریست خارجی و۲۳ ط الب ملیشه که از نزدیکان حقانی میباشد کشته شده اند.
در اینده نزدیک شاهد ،کشته شدن سراج حقانی تروریست توسط طیاره بی سرنشین آمریکا خواهید بود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است