از میان روشهای پشنونیزه کردن کشور، کوچیگری هرگز کنار گذاشته نشده و به عنوان مادر روشهای دیگر در کانون توجه تمامی دولتها در افغانستان قرار داشته است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۶ ۱۴۰۱/۷/۱۳ | کد خبر: 171496 | منبع: | پرینت |
روش های فاشیستی و سیستماتیک برای پشنونیزه کردن کشور!
۱. روش خشونتآمیز. خشنترین روش اسکان ناقلین در زمان عبدالرحمان به کار گرفته شد. در آن زمان تمرکز اصلی دولت بر مناطق هزارهنشین بود. به قول مشهور، ۶۲ درصد جمعیت هزارهها قتل عام، آواره یا در بازارهای بردهفروشی فروخته شدند. در نتیجه، جغرافیای ۱۷ حکومت محلی وقت از جمعیت هزاره خالی و دراختیار قبایل پشتون قرار گرفت – از جمله ارزگان، دهراوود، دایچوپان، چوره، اجرستان. جلد سوم سراجالتواریخ فیضمحمد کاتب و کتاب عینالوقایع یوسف ریاضی وقایعنگاراین موضوع هستند. کوچ اجباری هزارهها و اسکان مهاجرین درزمان حبیبالله هم ادامه یافت.
۲. روش توزیع زمین. روش مسالمتآمیز اسکان ناقلین و مهاجرین پشتون در زمان امانالله از طریق وضع قانون روی دست گرفته شد. این روش هم با درجاتی از خشونت همراه بود. هدف این روش اسکان ناقلین و مهاجرین بر سر زمینهای دولتی، بایر و بیرون از حدود زمینهای شخصی مردم بود. این روش در سراسر دورۀ امانالله و محمدنادر و نیمۀ اول دورۀ محمدظاهر اجرا شد. هیچ آمار مشخصی از شمار ناقلین و مهاجرین اسکان داده شده در دست نیست، ولی میتوان گفت که اسکان پشتونهای ساکن در شمال افغانستان، از جمله قندوز، بغلان، تخار، بلخ، فاریاب و جوزجان محصول همین برنامه است.
۳. روش پروژهای. از نیمۀ دوم سلطنت محمدظاهر روش پرهزینۀ دیگری در پیش گرفته شد. در این دوره در مناطق کمجمعیت جنوب و شرق افغانستان پروژههای بزرگ عمرانی اجرا و زمینۀ اسکان گروههای بزرگی از مهاجرین و ناقلین فراهم شد. از جمله، «پروژۀ وادی هلمند» برای همین منظور روی دست گرفته شد. هلمند، سرزمین اصلی هزارهها، که در پی جنگ عبدالرحمان خالی از سکنه شده بود، برای اسکان ناقلین در نظر گرفته شد. این پروژه از زمان نخستوزیری محمدهاشم به حمایت مالی جاپان و بعد امریکا برای اسکان «ناقلین» به اجرا درآمد «پروژۀ وادی ننگرهار»، «پروژۀ انکشاف پکتیا» و «پروژۀ انکشاف کنرها» هم پروژههای مشابهی بودند.
۴. روش کوچیگری. برنامه کوچیگری معدن بزرگ و پایانناپذیری برای استخراج مهاجر و ناقل است. هر قدر کوچی که در افغانستان ساکن شود، شمار کوچیها بازهم در حال افزایش باقی میماند، چون کوچیهای بیشتری از مناطق قبیلهای وارد میشوند. به همین دلیل، کوچیها هرگز سرشماری نشدند. آنها همه شان پشتون بودهاند، ولی همواره امتیاز یک قوم جداگانه گرفتهاند. ازجمله دردوره جمهوریت، کوچی ها ده کرسی درمجلس نمایندگان داشتند.
۵. روش شهرکسازی. شهرکسازی از زمان امانالله خان به صورت جدی آغاز شد. از همان زمان محلات اعیاننشین و دارای برنامهریزی شهری دراختیار پشتونها قرار گرفت. پشتونها به دلایل فرهنگی کمتر تمایل به زندگی شهری داشتهاند، ولی دولت با دادن امتیازهای بزرگ و گاهی با اعمال فشار کوشیده که آنها را در مناطق شهری اسکان دهد. جمعیت شهری افغانستان معمولا غیرپشتون بوده است. برای رهبران قومگرای پشتون این وضعیت قابل قبول نبوده است. بنابراین، آنها کوشیدهاند که جمعیت پشتونها را در شهرها افزایش دهند. به همین دلیل، ساکنان بیشتر محلات دارای برنامهریزی شهری در افغانستان پشتون هستند.
۶. روش عودت مهاجرین. در چهار دهۀ گذشته از مهاجرین جنگ همواره به عنوان پوششی برای اسکان پشتونها در مناطق مختلف افغانستان استفاده شده است. به ویژه در دو دهۀ اخیر از عنوان «مهاجر» مانند کوچیها به عنوان معدن بشری برای اسکان پشتونها در مناطق شهری استفاده شده است. آوارگان داخلی هم چنین کاربردی داشتهاند. دولت همواره از شمار میلیونی آوارگان داخلی سخن گفته است. جالب این است که آوارگان داخلی همواره پشتون بودهاند. در سالهای اخیر که جنگ بیشتر در مناطق شمالی بوده هم آوارگان داخلی پشتون بودهاند. از مهاجران و آوارگان داخلی برای افزایش جمعیت پشتونها در مناطق مختلف شمالی و محلات شهری استفاده شده است. در مواردی سازمانهای بینالمللی هم با این هدف هماهنگ شدهاند.
از میان این روشها، کوچیگری هرگز کنار گذاشته نشده و به عنوان مادر روشهای دیگر در کانون توجه تمامی دولتها در افغانستان قرار داشته است. روشهای دیگر با توجه به وضعیت و منابع دولت، با شدت و ضعف در دستور کار بوده است.
جمعبندی:
تشویق، انتقال و اسکان قبایل پشتون از مناطق قبیلهای پاکستان در مناطق گوناگون افغانستان یکی از برنامههای آشکار و پنهان دولتهای قومگرای پشتونمحور در صد سال اخیر افغانستان بوده است. اصطلاح «ناقلین» و «مهاجرین» در صد سال گذشته عمدتاً به پشتونهایی گفته شده که از طریق این برنامه در مناطق مختلف افغانستان اسکان داده شدهاند. بیشتر این ناقلین و مهاجرین در شمال افغانستان، هرات، هلمند، ننگرهار، پکتیا و اطراف کابل جابهجا شدهاند. این برنامه با هدف افزایش جمعیت پشتونها به منظور احراز اکثریت این قوم در برابر اقوام دیگر و برای تقویت پایگاه اجتماعی دولت در میان پشتونها اجرا میشده است. دولت افغانستان در این مدت کوشیده که با وضع قانون، سیاستگذاری و اجرای پروژههای بزرگ اقتصادی و اجتماعی، زمینۀ تشویق، انتقال و اسکان قبائل پشتون آن سوی مرز را در داخل افغانستان فراهم کند. نهادهای دولتی برای اجرای این قوانین و سیاستها موظف شدند. با پیچیدهتر شدن وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، کارکرد این نهادها در این زمینه پیچیدهتر و سریتر شد. همزمان با اجرای برنامه، دولت تمام تلاش خود را کرده که از سرشماری سراسری و تولید آمار معتبر در زمینههای اجتماعی جلوگیری کند.
ثریا بها
برگرفته از بخشی نوشته کهزاد کهساری
>>> حال که تنور گرم است پاکستان هم نان خود را میپزد و در حال تطبیق پلان جابجایی ۲ ملیون پشتون یاغی و باغی مناطق قبایلی خود در ماورا آمو است تا بدینوسیله پروژه مدرن سازی مناطق سرحدی با افغانستان را به راحتی تکمیل کند و دیگر چیزی به نام مناطق قبایلی خارج از کنترول و طالبان پاکستانی در پاکستان وجود نداشته باشد.
اینکه مردم شمال کشور با این یاغی ها و قاچاقچیان حرفوی چه خواهد کرد گپ بعدی است.
>>> خوخیر است خواهرک بان که هزاره ها پشتون شوند جی میشه.
>>> مطالب نقل شده از نوشته کهزاد کهساری توسط خانم بها کاملا درست و عین حقیقت است البته توزیع زمین های شمال برای کارمندان و افسران متقاعد پشتون هم جزء همان شیطنت ها است که در نقل قول بالا یاد آوری نشده است اما، آیا اصول و قوانینی مورد قبول سازمان ملل متحد وجود دارد تا با استناد به آن اگر نه همه زمین های توزیع شده شمال و شمالشرق به ناقلین پشتون لر و بر حد اقل ملکیت ها و زمین های خوانین و بزرگان و مردم عادی تاجک و ازبیک آنولایات که طی یک سده به بهانه های مختلف وشکل ظالمانه توسط دولت های پشتونی ضبط و به ناقلین مذکور توزیع گردیده است برای بازماندگان متضررین اعاده گردد؟ سرزمینهای ارزگان ، هلمند ، زابل و بخش های از ولایت قندهار ملکیت اصلی هزاره ها که توسط امیر عبدالرحمان مزدور انگلیس برای پشتونهای اینطرف و آنطرف مرز دیورند توزیع شده حساب جداگانه دارد چون این ولایات بعد از نسل کشی هزاره ها یا صاحبان اصلی ولایات مذکور و خالی شدن آنجا ها از سکنه برای مهاجمین پشتون توزیع شده است با در نظر داشت احکام قوانینی که بعد از جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیان توسط آلمان نازی تدوین و مورد تایید سازمان ملل متحد قرار گرفته است باید زمین های غصب شده به صاحبان اصلی آن که وارثین آنها میبشد برگردانده شود همچنان تمامی ضرر و زیان های وارده جانی و مالی به هزاره های آنوقت محاسبه و توسط میراث داران موجود امیر خونخوار عبدالرحمان خان به بازماندگان و منسوبان هزاره های مظلوم آنزمان پرداخته شود . باور بر اینست که اگر تاجکان و ازبیکان سنی مذهب تعصبات مذهبی و قومی که همیشه به ضر خودشان و به نفع پشتونها تمام شده است را کنار گذاشته و در رسانیدن حقوق قانونی و شرعی هزاره ها با آنان همدست گردیده و در زمینه اعاده آن در سطح ملی و بین المللی تلاش کنند مطمیناً نه تنها هزاره ها و تاجکها و ازبیکها به حق و حقوق خود میرسند بلکه جلو ظلم و ستم های بعدی پشتونها بر علیه شانرا نیز خواهند گرفت. پس بسم الله هر سه قوم با هم یکجا و متحدانه اقدام کنید تا فرصت از دست نرفته.البته متوجه باشید که رهبران نامرد معامله گر تان در راس فعالیتهای تان قرار نگیرند .
>>> بهشته شاهین
طالبان یک دختر ۲۶ ساله پنجشیری به نام یلدا را پس از محکمه صحرایی کشتند. یلدا دانشآموخته دانشکده زبان و ادبیات در دانشگاه البیرونی بود و اتهامش «عشقورزیدن او به پسر خالهاش» بوده است.
رامین مظهر
فکر نکنم اصل قضیه چنین باشد؛ اینها بهانه است برای نسل کشی در پنجشیر.!
>>> فضل احمد معنوی چنین نوشته است :
انفجار در مسجد وزارت داخله دروغ محض است، بلکه توسط هوا پیمایی بی سرنشین آمریکا مورد هدف قرار داده شده است. گروه تروریست همیشه دروغ میگوئید ،میخواهد اصل موضوع را از انظار جامعه ملل پنهان نگهدارد. در این حمله هوایی۴ تروریست خارجی و۲۳ ط الب ملیشه که از نزدیکان حقانی میباشد کشته شده اند.
در اینده نزدیک شاهد ،کشته شدن سراج حقانی تروریست توسط طیاره بی سرنشین آمریکا خواهید بود.
>>> نظردهنده دوم؛ که گفته: ( خواهرک بان که هزاره ها پشتون شوند). به جواب ایشان باید گفت: در کجای جوامع عرف بوده که یک ملت از شرافت انسانی خود سقوط کند و به حالت بربریت غیر انسانی خود را قرار دهد. ذات انسان شعور، اخلاق شرافت و و و دیگر نیروی مادی معنوی انسان در حالت رشد است نه سقوط. سقوط کردن به حالت توحش کار شیطانیت نه خداای!
>>> اصل حای هزاره فقط در مغاره های بامیان است.
دیگر جاهای افغانستان از تاجکان و پشتون ها است.
جاهای هموار بامیان که سرسبزی و آب داشته باشد،از کوجی ها است و در آنجا چراگاه های مال های آنها است.
دل تان در مغاره های بامیان میباشید یا که به ایران کوچ میکنید.
افغانستان جای هزاره ها و شیعه ها نیست.
>>> خانم بها!
زمین ، کوه و دشتهای افغانستان ملکیت دولت بوده و است. اسم گذاری ناقلین یا مهاجر به اقوامی که از یک شهر به شهر دگر خود سرانه یا با پلانهای دولت در چهارچوب جغرافیای یک کشور کوچ کرده یا کوچ داده شده اند حرف احمقانه و دور از منطق است. خلط ملیتها و زندگی در کنار همدیگر باعث درک بهتر از فرهنگ و عنعنات یکدگر میگردد.البته غصب مالکیت یک شخص و توزیع آن به شخص دگر غیر مجاز بوده و صیغه قانونی ندارد.
از سالهای دور بدینسو شهر کابل و بخصوص غرب کابل از ملیت هزاره پر است. به کار و تجارت مصروف اند . ما نمیتوانیم به اینها نام نقل و یا مهاجر را بدهیم. خاکهای افغانستان به همه تعلق دارد. شهر کابل میزبان همه ملیتها میباشد و است، حتی هزاره ها در مناطق جنوبی کشور نیز حضور دارند.
در بخش پروژه های انکشافی که شما به آن رنگ تبعیض داده اید به خطا رفته اید ... ساختن هر نوع پروژه در هر بخش افغانستان به نفع ملت است. . ولایت ننگر هار تفریحگاه زمستانی شهریان کابل بود و اعمار باغِها ، هوتلها ، هده ها همه. باعث رونق توریزم گردیده است . اما دولتها ی وقت میتوانستند ولایت بامیان را نیز به تفریحگاه بزرگ تبدیل کنند که نکردند و این موضوع جدا قابل انتقاد است.
من در ولسوالی پلخمری سالها زندگی کرده ام البته در زمان ظاهر شاه و داود خان ، این شهر مختلط است .در آن از همه ملیتها برادر وار زندگی دارند .حضور تاجیکها و ازبیک و ترکمن بیشتر بود. در این شهر بزرگترین فابریکه نساجی اعمار گردید.بهترین هوتل و تفرجگاه بنام قهوه خانه ساخته شد. یکی از بند و برقهای مشهور کشور در همینجا بود. شهرکهای بنام صد کوتی ، دو صد کوتی ساخته شده و به تمام مستخدمین و کارمندان. دولتی و کارگران نساجی پلیخمری بدون تبعیض داده شده بود البته اکثریت مطلق شان غیر پشتون بودند.
نقاط مرکزی کشور نیز باید از اقوام مختلف پر شود تا دگر هیچ ملیتی ادعا نکند که جنوب از پشتون است و بامیان از هزاره و شمال از تاجیک. تمام ولایات افغانستان مثل کابل ظرفیت پذیرش همه را داشته باشد....انطرف خط نیز هموطنان ما زندگی میکنند و خط ساختگی دیورند هموطنان ما را طور تصنعی از هم دور نگهداشته است که امید روزی این معضله ای بزرگ سرحدی به نفع افغانستان حل گردد.
>>> به جوا آنکه برای خانم بها جواب نوشته و گویا ساکن پلخمری است.
هموطن عزیز ،
اگر قرار است که همه کوه ها و دشت ها و زمین های بایر ملکیت دولت است ، پس کوه های پکتیا و پکتیکا و کنر و خوست و دشت های هلمند و فراه و نیمروز و غزنی و امثالهم هم باید ملکیت دولت باشد و برای باقی اقوام توزیع شود و هر هموطنی اجازه استفاده از آنها را داشته باشد ، در حالیکه تمام کوه ها و جنگل ها بین اقوام ساکن آن ولایات تقسیم شده و هیچ قومی اجازه استفاده از کوه قوم دیگر را ندارد تا چه رسد به من و تو.
اگر فرموده شما درست باشد پس چرا این اقوام پشتون و کوچی را در دشت های جنوب ، در دشت های غزنی و هلمند و فراه جابجا نمیکنند که همه را به شمال انتقال میدهند؟؟؟؟
چرا کوچی هایی که در بامیان و شمال و باقی جاها زمین برای شان توزیع شده ده نشین نمیشوند و بعد اخذ زمین به کوچیگری خود ادامه میدهند و زمین ها را به مردم بومی اجاره میدهند نمونه اش ولایت بامیان است که زمین کوچی ها را بامیانی ها به دهقانی یا اجاره میگیرند در حالیکه به مردم بی زمین بامیان کسی زمین نمیدهد.
و مثل این هزاران بی عدالتی دیگر .
اما آنطرف خط دیورند ، چه جالب ادعایی؟؟؟؟
اگر کسی مرد است یک قدم از سیم خاردار آنطرف برود بعد میداند که مزه خط دیورند چه است.
زور کم جان بسیار .
هزار سال کار مداوم نیاز است تا افغانستان بر پاکستان برتری نظامی و سیاسی و اقتصادی پیدا کند و بعد ادعای مالکیت آنطرف دیورند را در مجامع جهانی مطرح کند و آنهم در صورتیکه در این هزار سال رشد پاکستان نصف رشد افغانستان باشد.
>>> به دوم
خیر است تا ان زمان اوغانستانی باقی نمیماند م هزاره در هزارستان زیست و بوم خواهد داشت پشتون هم در پشتونستان
>>> عبدالرحمان خان پادشاه آهنين بااين کاراش يک خدمت بزرگ کرده براي يک پارچه نگاهداشتن افغانستان و اگر چنين نميکرد افغانستان حالا تجزيه بود من به عنوان يک پشتون از عبدالرحمانخان بابا سيپاسگزارم
اين گپ کاملاٙٙ دروغ و افطراح است که قبايل ان سويي خت ديورند به عنوان ناقل در شمال افغانستان انتقال داده شده من نياکان نم 120 سال قبل از ولايت د هلمند به ولايت جوزجان کوچيده
جميل جوزجاني
>>> جمیل جوزجانی،
باجوری های خان آباد از کدام ولایت افغانستان به خان آباد کوچیده اند؟؟؟
اجداد خودت ۱۲۰ سال قبل چرا از هلمند به جوزجان کوچیدند؟؟؟
چه چیزی در آن وقت در جوزجان وجود داشت که در هلمند نداشت؟؟؟
وقتی کوچیدند در ملک کی و زمین کی جابجا شدند و چگونه زندگی کردند ، آیا کمک و قدرت دولت وقت را با خود داشتند یا نه ؟؟؟؟
آیا فقط جد جناب عالی با زن و فرزند خود به جوزجان کوچید یا یک مجموعه یی از پشتون ها به کمک دولت پشتونی وقت در جوزجان جابجا شدند و چرا ؟؟؟؟؟؟
اگر حالا یکصد خانواده هزاره یا اوزبیک یا تاجک و در نهایت غیر پشتون بخواهد یکجا به هلمند بکوچد ، آیا دولت برایشان زمین و خانه و کمک هزینه زندگی و معافیت از مالیات برای ده سال و برای هر خانواده حد اقل ده جریب زمین در اختیار شان قرار میدهد و آیا هلمندی ها حاظر اند که زمین های خود را در اختیار این یکصد فامیل غیر پشتون قرار بدهند ؟؟؟
>>> هدف از پشتونیزه کردن کشور در حقیقت بی سواد نگاه داشتن کشور است که خواست پاکستان است.
پشتونیزه کردن زبان مردم در حقیقت انتحاری ساختن دیگر اقوام مثل پشتون ها هستند.
زبان پشتو در لغت به معنای بی سوادی مطلق را گویند و در اصطلاح آموزش انتحار و انفجار به خاطر هدف نامعلوم را گویند.
در زبان پشتو به جز از دوزخ ، جنت و انتحاری دیگری چیزی را یاد نمیگیرد .
باسواد ترین پشتو حرف ف را با پ فرق نمیتوانند و در مصاحبه های سران و با سوادان توجه کنید .
زه پکر کوم در حالیکه زه فکر کوم است .
یما کابلی
>>> میپرسند که چه اسناد وجود دارد که هزارهها نسلکشی شده اند؟
جواب بسیار روشن است .
اول : فرمان نسلکشی هزاره ها توسط امیر عبدالرحمن داده شده است .
دوم : فتوای ملا ها که به امر عبدالرحمن راجع به قتل عام شیعیان و هزارهها صادر گردید .
متن فرمان و فتوای در سراجالتواریخ وجود دارد .
>>> به نظر دهنده ای که گفته افغانستان جای هزاره و شیعه نیست
کور نباشی و عمرت دراز باد تا ببینی تا کمتر از ۵۰سال دیگر افغانستانی و افغانی وجود نخواهد داشت این سرزمین خراسان است تا شما مشغول انتحار و انفجارید ما در مکاتب با خون خود علم را می اموزیم و شما توان مقابله با دانش و دانایی را نخواهید داشت ما مانند شما لحظه ای فکر و عمل نمیکنیم اما در اینده خواهی دید که پشتون به تاریخ میپوندد وانچه از شما در تاریخ مینویسند قومی خودخواه پای لوچ مغرور و بی فرهنگ بودند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است