تاریخ انتشار: ۱۲:۱۳ ۱۴۰۱/۸/۷ | کد خبر: 171664 | منبع: | پرینت |
حنیف اتمر به عنوان یک جاسوس کارکشته از جانب انگلیسی ها با روسها همکاری کرد و بعدا طی یک معامله به انگلیسی ها بازگردانده شد و از طرف انگلیسی ها به افغانستان پرتاب گردید تا در کنار آمریکایی ها حافظ منافع انگلیسی ها باشد.
اتمر به دستور انگلیسی ها نور چشمی کرزی و غنی بود.
وظایف اصلی حنیف اتمر در افغانستان، تقویت طالبان، انتقال داعش، ایجاد تفرقه میان اقوام، فریب سران احزاب، فریب همسایگان افغانستان و حافظ منافع قومی بوده است.
شما درباره این جاسوس معلوم الحال چه گفتنی دارید؟
در هفته از حنیف اتمر بپرسید تا می خواهد به این خباثت هایش ادامه دهد؟
کد (4)
>>> فاشیست و قاتل هزاره ها، ازبکها و تاجیکها
>>> غنی فاشیست قاتل مردم افغانستان و پدر داعش و طالب اتمر لنگ را از میان 35 ملیون نفوس انتخاب وزارت خارجه کرد....
>>> اتمر با فضلی در یک خط حرکت میکنند.
اتمر و فضلی هردو از دیانت و اخلاق و مردانگی عاری هستند.
>>> اتمر با چهره اى آرام و خونسرد، کم حرف مى زند اما شمرده و دقیق. کمتر در رسانهها ظاهر میشود و بدون سر و صدا، برنامههایش را عملى مىکند. نه چون رییس جمهور بىربط مىبافد و هذیان گفته، صداهاى عجیب از خود مىکشد و نه همچون رئیس اجرایی خوش لباس،و بى میل به کار اجرایى و راحت طلب است.
حنیف اتمر باشنده اصلى ولایت لغمان و وابسته به جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق بود. موصوف سابقه کار در چارچوب وزارت امنیت دولتى (خاد) رژیم کارمل و نجیب را در کارنامهاش دارد.
مراحل ابتدایى مسلک استخبارات را در مرکز تعلیم خاد و زیر نظر مشاوران روسى در داخل کشور و مراحل متوسط را در کورسهاى کوتاه مدت زیر نظر آموزگاران KGB در تاشکند و مسکو فراگرفته است.
گفته میشود یک پایش در جنگ با مجاهدین آسیب دیده که با عصا حرکت مىنماید. با پیروزى مجاهدین کشور را بقصد پاکستان ترک گفته، در موسسات مدد رسانى که پوششى براى فعالیت هاى استخباراتى کشور هاى غربى بود، جذب شده است.
از طریق همین مؤسسات به لندن رفته است و زمزمه هایى از روابط نزدیکش با MI6 استخبارات کشور بریتانیا است.
متعاقب توافقات بن به کشور برگشت. ذریعه اشرف غنى و سازمان هاى خارجى به کرزى معرفى شده بحیث وزیر احیا و انکشاف دهات در کابینه ى کرزى تؤظیف گردید. موصوف در دوران تصدى این وزارت متهم به سوء استفاده از برنامه همبستگى ملى (ملى پیوستون) است.
با گرم شدن روابطش با کرزى، عهده دار وزارت معارف گردید که بالوسیله ى کمک هاى سازمان یونسکو و دونر هاى خارجى، شبکه ى وسیع مافیایى از بستگان و دوستانش را در آن وزارت ایجاد نمود.
اتهام مکاتب خیالى و تشکیلات غیر واقعى در ساحات ناامن از اتهامات این دوره ى کارى او است.
با جلب اعتماد بیشتر کرزى، بجاى ضرار احمد مقبل در وزارت داخله تؤظیف گردید.
اتفاقات نادرى که در این دوره از کارش بوقوع پیوسته، کشاندن دامنه ى جنگ و نا امنى و انتقال دسته هاى طالبان از جنوب به شمال کشور است. سرانجام با سوء قصد ناکام طالبان علیه کرزى در مراسم رسم گذشت، همراه با امرالله صالح از پست وزارت داخله استعفا داد. از آن زمان به بعد در رابطه ى تنگاتنگ با اشرف غنى قرار گرفته، مقدمات پیروزى او را در انتخابات روى دست گرفت.
مهندسى انتخابات پرچالش اخیر، زمینه سازى ائتلافها، سازمان دادن معاملات سیاسى و تقلبات گسترده در صندوق هاى رأى از دستآورد هاى بارز اوست. او مدیرى زیرک، مذاکره کننده ى ماهر و معامله گرى واقعبین است. او یکى از معماران اصلى تیم تحول و تداوم است.
تیورى تشکیل تیکت انتخاباتى با محوریت پشتونها با جناحین قوم ازبیک و هزاره، زاده ى تفکر قومگرایانه ى اوست. نقیصه ى عدم موجودیت تاجیک ها را در معامله ى سریع و نقدى در دوبى با احمدضیا مسعود، حل نمود.
او بود که پیمان امنیتى با امریکا را امضاء نمود. براى کاهش تسلط فرماندهان غیر پشتون در شمال، زمینه ى رشد و پا گرفتن دسته جات طالبان را در ولایات شمال مساعد ساخت.
او نه تنها شبکه ى وسیعى از افسران عالیرتبه و رؤساى امنیت دولتى رژیم قبلى را در محوریت رییس جمهور و مرکز توحید و قوماندانى اعلى جمع نموده بلکه حلقه ى بزرگى از فرزندان سیاستمداران، رهبران جهادى، قوماندانان مطرح را در شوراى امنیت گرد آورده که با مرگ هر یکى، فرزندان شان را که دست آموز خودش است، در جغرافیاى قومى اش گماشته، در خدمت خویش دارد.
او است که بلافاصله بعد از ختم غایله انتخابات و از اولین روزهاى آغاز بکار حکومت وحدت ملى، عرق جبینش نخشکیده، آستینش را براى یکسره کردن قدرت در ارگ و محدود نموده شرکاى تیمى و حکومتى بالا زد.
مشوره ها و راهکار هاى او است که رابطه ى دو شریک قدرت را شکراب نموده، رییس اجرایی را چنان منزوى و از متن قدرت به حاشیه رانده است که بار ها صداى اعتراضش بلند شد. برخى تصور مى کنند او بازوى نیرومند اشرف غنى در پیشبرد امور است. حال آنکه او گرداننده و از جایگاه مربى و مرشد غنى عمل مى نماید.
بمنظور زهر چشم نمودن جزایر قدرت جهادى و استحکام پشتوانه ى نظامى ارگ و اجراى مانور هاى امنیتى در شهر کابل، چندى قبل طرحى را مبنى بر ایجاد واحد بیست هزار نفرى واکنش سریع در پایتخت با اسلحه روسى و پشتوانه ى مالى قطر به رئیس جمهور پیشنهاد نمود و سفر هایى را در این زمینه به مسکو نمود که مقدارى از این سلاحها در شمال به اختیار طالبان نیز قرار گرفت.
– او بود که با بلاک نمودن حسابات مالى شرکتهاى متعلق به والى بلخ و مطالبه ى مالیات چندین ساله ى معوقه ى آن از ذریعه ى اکلیل حکیمى، نه تنها زمینه ى معامله ى او را با ارگ مساعد ساخت، بلکه بعنوان ابزارى از وى بر علیه دوست و متحد دیروزش عبدالله نیز استفاده نمود.
– او بود که بعد از عقیم شدن سوءقصدش علیه معاون اول ریاست جمهورى، با توطئه احمد ایشچى دوستم را از جایگاه دوم قدرت به حصر خانگى کشانده تا مرز محاکمه و احتمالاً تبعید تضعیف نمود.
– او است که امرالله صالح یکى فعال ترین کدر هاى تیم اصلاحات و سرسخت ترین منتقد نظام را در خدمت ارگ آورده به پست نمایشى و سمبولیک قانع نمود.
– او است که اسم یکى از سرکش ترین ماجراجویان و شورشگران چهار دهه ى اخیر یعنى حکمتیار را از از لست سیاه سازمان ملل حذف نموده، دست او را گرفته از مغاره ى تبعید به شهر آورد.
او تیوریسن قبیله و ادامه دهنده ى واقعى راه محمد گل خان مومند در حال حاضر است که به احیا و تحکیم حاکمیت سنتى پشتونها و انتقال نرم و آرام آن از درانى ها به غلجایى ها مى اندیشد.
او که بنابر اتهام جمعیت اسلامى، ردپایش در سوء قصد علیه نخبه گان این تنظیم جهادى دیده میشود، در حال حاضر با چالش بزرگ مخالف رهبران جمعیت مواجه است. کنار رفتن او از سمتش یک از سه شرط اساسى جمعیتى ها در همکارى شان با حکومت وحدت ملى است که تا هنوز ارگ، انعطافى در زمینه از خود بروز نداده است.
منصوری
>>> در یک کلام میتوان خلاصه کردکه:ابلیس در لباس انسان.
>>> تا احمق در جهان است مفلس در نمي ماند ، در طول تاريخ ما هميشه قدرت در دست چورگران، قاچاقچيان، مفسدان قرار داشته ، تنها يكگان بار در راأس يك آدم تحصيل كرده بوده اما اداره را تيكه داران انجام ميدادند.
اما در باره اتمر بصورت خلص بايد گفت كه دوران ....جنسي بود و حالا سياست و چاكري اش هم به همان شيوه است.
>>> حنیف اتمر این کمونیست دو اتشه خود فروخته شده به چند استخبارات بیرونی و این خاین ملی و دشمن مسلمانان واقعی در منافقت و شیطانت چنان ماهر و زرنگ است که بزودی انسان رااز راه گمراه میسازد که حتی شیطان رجیم لعین شاید که دست تسلیم به اتمر شیان بلند کرده و بیعت کرده باشد خداوند این دشمن ملت مسلمان کشور ما جاسوس به بیگانگان را بشمول دو رفیق و همکار ان غنی احمدزی و کلبدین راکتیار را ازین کشور نابود کند تا مردم حد اقل نفس ارام بکشند در موجودیت این سه شیطان بزرگ نه مردم و نه کشور به ارامیش واقعی نخواهند رسید منافقت بین اقوام را در بین کشور خو بگذارید.
>>> ۱_ او یک لغمانی است، سیاستمداری کم هیاهو، آرام، زیرک و خونسردی است که کم حرف میزند ولی سخناناش حساب شده، سنجیده، دقیق و شمرده است. با رسانهای شدن میانهای خوبی ندارد، معاملهگرِ کارکُشتهایست، مدیرِ نکتهسنج و سیاستاش مکارانه و برنامههایش واقعبینانه است.
نه مانند کرزی پوپولیستی، احساساتی و شورمندانه رفتار میکند، نه مانند اشرف غنی جیغ و فریاد میکشد. مانند عطا محمد نور، کمتر شعار و هشدار میدهد و بیشتر اهل عمل است، مانند داکتر عبدالله بجای پرداختن به مد و فیشن و راحتطلبی به شدت پرکار است در کارش جدی. او هم مثل قانونی یک پایش را (در جنگ جلالآباد علیه مجاهدین) از دست داده ولی بر خلاف سیاستهای پراکندهی قانونی، همیشه و در هر زمان، پشتِ میز سیاست بوده و برنامههای برای اجرا داشته است.
۲_ پیشینهی انجام وظیفه در وزارتِ امنیتِ ملی (خاد) در زمان ببرک کارمل و داکتر نجیب از او یک چهرهی مخوفِ استخباراتی ساخته است.
سابقهی خَلقی بودنش باعث شده تا با مجاهدین و احزاب جهادی سازشناپذیر باشد. او به خوبی توانسته با چرخش ۱۸۰ درجه از جهانبینی کمونیستی به سمت غربیها انعطافپذیریاش را نشان بدهد. شاید سالها زندگی و فعالیت در بریتانیا هم در نوع جهانبینی و هم در سیاستورزیِ زیرکانهاش تاثیر گذار بوده. فعالیت در کشوری که به روباهِ مکار و پیرِ استعمار مشهور است باعث شده تا مخالفان سیاسیاش او را روباهِ مکار تعریف میکنند. در نشست بُن به دعوتِ اشرف غنی حضور یافت و در انتخابات دور دوم کرزی نقش مهمی داشته است، در زمان کرزی چند بار وزارتهای گوناگونی را تجربه کرده و در ایجاد تیم تحول و تداوم از جمله مهرههای کلیدی بشمار میرفت.
۳_ اتمر باذطعمِ سیاستِ خارجیها (آمریکا و انگلیس) به خوبی آشنا است، او با جغرافیای سیاسی و قومی کشور را بهتر از هرکس آشنا است، این شَم سیاسیاش باعث شده از جمله افراد کلیدی نزد خارجیها بحساب آید.
حنیف اتمر غلجی است، او نقش مهمی در انتقال قدرت از درانیها به غلجیها داشته است. به همین خاطر او را میتوان معمارِ تیم تحول و تدوام (و اکنون تیم دولتساز) شناخت.
انتخاب دوستم بعنوان معاون اول از ازبکها و معاون دوم از هزارهها، سپس پروندهسازی در مورد دوستم را میتوان از سیاستهای او دانست. با آوردن احمد ضیاء مسعود توانست دهان منتقدانش (نبود تاجیک در تیم غنی) را ببندد که ضیا مسعود با سیاستهای از پیش تعیین شده خلع قدر گردید. او موفق شد تا امرالله صالح (منتقد سرسخت تاجیکتبار) را در ساختار حکومت جاسازی کند و احتمال اینکه صالح در تیم دولت ساز بعنوان معاون اول انتخاب شده از نقشههای او باشد، زیاد است.
۴_ در مشورهدهی سیاستهای پسینیِ اشرف غنی نقش مهمی داشته است. او بازویِ راستِ اشرف غنی است، نقش او را در منزوی ساختن رئیس اجراییه را هرگز نباید نادیده گرفت.
اتمر معاملهگر ماهری است، او دو بار با عطا محمد نور وارد معمالهی بُرد بُرد گردید. او در روزهای سخت و جانفرست کتار غنی بود. رد پایی او را در متلاشی کردنِ کودتایهای سرخ و نارنجی (عطا نور)، جنبشهای براندازِ مدنی (جنبش روشنایی...)، همدست شدن رهبران جهادی علیه غنی، تشکیل اپوزوسیون متحد علیه حکومت... به خوبی دیده میشود. حسابهای میلیونی شرکتهای استاد عطا را بلاک کرد، گشایش حسابهای امپراطور شمال اهرمِ فشاری بود تا صدای او را علیه غنی ببندد و علیه داکتر عبدالله بشوراندش.
ردِ پای او تا پروندهی احمد ایشچی، حذف نام گلبدین از لیست سیاه، کشاندن نامنیها از جنوب به سمت شمال تا مرزهای روسیه... نیز دیده میشود.
او در پراکنده کردن گروههای جهادی از جمله جمعیت نشان داد که این گروهها با آدم سادهای طرف نیستند. فعالیت اخیرش (در قالبِ تیم انتخاباتی) یک مانور سیاسی بود، تا نشان دهد که ناممکنها را میتواند ممکن بسازد، تا نشان دهد که بزرگترین رهبران جهادی را میتواند سر انگشتانش بچرخاند.
او قدرت نامریی است...
رسول عبدی
>>> کدام اوغان به عهدش وفا کرده؟
در طول تاریخ اینکار نشده۰
در قرآن نوشت و بر آن عهد قرآنی خود پای گذاشت، نادر غدار پدر ظاهر چرسی تنبل۰
انگلیس را برای مذاکره خواست ولی درجریان جر و بحث مذاکره خلاف تمام اخلاق ها مثل وحشی ها بر او حمله کرد و او را کشت۰ وزیر اکبر و مکناتن۰
غنی کوچی با دوستم و احمد ضیاه پوده عهد بست و مثل پوش از سهو آنها استفاده کرده آنها را بدور انداخت۰
لیست میتواند بسیار دراز باشد ولی این نامرد ها ارزش وقت من را ندارند، خلاصه بیجا نگفته اند که این نامرد ها در یک دست قرآن و در دست دیگر شمشیر دارند۰
>>> این نامردان در یک دست قران ولی باطنی ریاکار و تزویر و عملی ناصالح دارند. این آقا از خود چیزی برای صلح و امنیت افغانستان ندارد و لذا همواره آلت دست و سرسپرده بیگانگان بوده و خواهد بود. هرگاه یک حکومت و یا یک جریان فکری و سیاسی نتواند خود را ملی و مدرن ساخته و با دموکراسی و قوانین حقوق بشر جهان منطبق سازد، حتی اگر وابستگی خارجی نیز نداشته باشد،خودبخود تبدیل به مزدوری بی مزد و مانع صلح و دوستی گشته و منافع بیگانگان را تاًمین می کند.
>>> وي يك خاديست بد نام است و دنبال منافقت است
>>> حنیف اتمر یک فاشیست نوکر انگلیس است .
>>> وی با بیشرمی و وقاحت تمام در تلاش است تا بار دیگر در یکی از پست های دولتی از سوی طالبان جا به جا شود چون که پشتون خاین و خیانتکار و دزد ملیون ها دالر است . طالبان همین گونه افراد را می پسندند . دغلباز ، شیطان صفت ، پر از خدعه و نیرنگ و بدذات . دستان اتمر تا شانه به خیانت ملی و ضربه زدن به حیثیت مردم افغانستان آلوده است .
>>> شاید این شخص مرموز و مزدور از سوی طالبان این حکم را صادر کرده است. طالبان به اینها کاری ندارند. مثلاً کرزی هیچ مشکلی ندارد اما فرماندهان و سربازانی که در ده سال حکومت او با دستور او با طالبان می جنگیدند یکی یکی از سوی طالبان کشته می شوند. اگر اشرف غنی هم به افغانستان بر گردد طالبان با او مشکلی ندارد منتهی افکار عمومی حضور او را در کشور بر نمی تابد. اشرف غنی خدمت بزرگی برای طالبان انجام داد و طالبان مدیون اوست. اگر اشرف غنی نبود طالبان نمی توانست بر کشور مسلط گردد بلکه اگر یک شخص وطن پرست قدرت را در کشور به جای اشرف غتی در دست می داشت، ریشه طالبان را در افغانستان می خشکاند.
>>> چهره های رسوا، مفسد، زنباره، اپرتونیست و بعبارت دیگر مهره های سوخته بیگانگان کنجاره خواب می بینند. دیگر چه آبرویی برایتان باقی مانده که بازهم انتظار پشتیبانی از مردم را دارید.تا جائیکه توانستید جیب های خود را پر نمودید، دریدید و به مسائل ایتینیکی، سمتي، زبانی و قومي دامن زدید و زمینه آمدن طالبان را فراهم نمودید. خلاصه .... بر شما.
شمس تمنا
>>> خط مشی حرکت ملی صلح و عدالت کاملآ راه کشای
صلح و ایجاد یک دولت قابل تایید اکثریت
مردم افغانستان وقابل شناخت کشورهای
جهان دانسته میشود
م شریف کابل
>>> اتمر بی تشله باز فیل اش هوای هندوستان کرده.
>>> توصیه من به بگیل ها و فراری های حکومت کرزی و غنی این است که اگر وجدان دارید جراُت کنید و هرچه دوران مسولیت شما ها در اداره تحت انر شما و غنی و کرزی واقع شده را صادقانه بنویسید تا کمی از بار عذاب وجدان تان کم شود.
ملت ما دیگر به شما نیاز ندارد.
نسل جدید نسل مقاومت و ایستادگی است واین نسل هیولای شیطانی طالب را نابود و میکند وبنیاد یک کشور عاری از زالو هایی چون شما را اساس گذاری میکند و همراه با دنیای معاصر به پیش خواهند رفت و این ایمان واعتقاد این نسل مقاومت است که به یاری خداوند متعال و همت و بازون جوانان مقاوممتگر این سرزمین کشوری بسازند که دیگر ملعبه دست بیگلنگان نباشد و سردمداران آن وارد شده از زباله دانی های فکری دستگاه های استخباراتی شرق و غرب نباشند .
>>> @@@ شما فارسی زبان ها و ترکتباران از خودتان و سرزمین تان اوکراین و زلنسکی نسازید.
اوغان-پشتون-طالبان-افغانپشتون همه شان در نیت اراده و سیاست یکی هستند،
شما خراسانیان چرا در مکر و خدعه گری پشتونها خوش باور و احمق سالار میشوید چرا خودتان را در شکار و کشتارگاه اوغان میبرید !؟
چرا با خون و سرنوشت همزبان تان معامله بد میکنید؟
>>> در نظرات بینندگان یک جناب در بالا، خط مشی حرکت ملی صلح و عدالت را کاملآ راه کشای صلح وایجاد یک دولت قابل تایید اکثریت مردم افغانستان و قابل شناخت کشور های جهان دانسته. ماهم انرا تاءید میکنیم
به شرط که همه جناح ها مخصوصآ طالبان تشنهء قدرت و پول که فقط و فقط اسلام را بهانه ، وسیله و افزار ساخته در عقب پرده ءاسلامی خود را گرفته اند و به توتالیزم مذهبی پرداخته اند . قانع شوند و از استعمار پاکستان بیرون آیند که به نفع خود شان هم است انشاالله باهمدیگر پذیری با نیت صاف افغانستان در مسیر آرامش و پشرفت قرارگرفته از انزوا خارج و جایگاه سیاسی اش هم اعاده خواهد شد . به امید این سازگاری
حاجی عبدالقدوس
>>> حنیف اتمر در بیان دیگران:
ارگ در گذشته: اتمر با صداقت انجام وظیفه می کند.
ارگ درحال حاضر: اتمر رقیب غنی شده و انگلیس ها از او حمایت می کنند.
رحمت الله نبیل رییس پیشین امنیت ملی: اتمر بجای اینکه برای ارگ ممد واقع شود، فضا را پیچیده ساخته و بیرون از صلاحیت هایش مداخله می کند.
ظاهر قدیر - معاون پیشین مجلس نمایندگان: اتمر داعش سازی می کند و من در این رابطه اسناد دارم.
جنبش روشنایی: اتمر در حادثه خونین دهمزنگ دست دارد.
جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری: اتمر در کمین بر من قصد کشتن ام را داشت.
کریم متین والی پیشین پکتیکا: اتمر پول های زیادی را در پروسه داعش و طالب سازی مصرف می کند.
صلاح الدین ربانی پس از حمله انتحاری بر مراسم جنازه شهید سالم ایزدیار از حکومت خواست: اتمر باید برکنار شود.
جمعیت اسلامی بخش اروپا: اتمر خادیست یک پایش را در جنگ بر ضد مجاهدین در جلال آباد از دست داده است.
بشردوست: اتمر در کنار ان جی او سالاری باند بازی، يکی از چپاولگران منطقه شیرپور شهر کابل نيز می باشد.
حضرت علی عضو مجلس: قسم یاد می کنم که اتمر همه چیز را درباره داعش می داند و پول آنها را از همینجا می دهد.
جنرال نقیب الله عضو مجلس: اتمر برای خانواده های داعش در ولسوالی برمل پکتیکا پول توزیع کرده است.
یک کارمند ارگ: اتمر در همه امور مداخله می کند و نماینده انگلیسی ها در حکومت است.
یک مولوی از شورای علما: اتمر از نام دين سوء استفاده کرد و بنام مدارس دينی، فعالیت های مشکوک طالب سازی داشت.
ملاسعدالدین سعید وزیر پلان زمان طالبان: اتمر در زمان حکومت طالبان با موسسات خارجی کار می کرد و با انگلیسی ها به کابل می آمد.
امان الله نام یک دوست سابق اتمر: اتمر مامور انگلیسی ها بود که به دستور انکلیسی ها به کمک آمریکایی ها می آمد.
ویکیلیکس : اتمر از شرکت امریکایی داینکورپ انترنشنل جهت استفاده مواد مخدر و برگزاری محفل بچهبازی برای پولیس افغان در قندوز پول می گرفت.
عضو حزب خلق: اتمر از پلید ترین شکنجه گران استخبارات حزب خلق بود و در بین زندانیان به نام متخصص فحش و ناسزا های رکیک شهرت داشت.
عضو حزب پرچم: اتمر بسیار مذبوحانه تلاش کرده تا هویت اش را پنهان کند و بر جنایات مرتکب شده اش پرده بیفگند.
یک جمعیتی: اتمر جزو پشتونهایی است که بخاطر حفظ منافع قومی دست از تفکرات کمونیستی برداشته و به نفع آمریکاییها تغییر موضع داده است.
یک فرمانده جمعیت در شمال: اتمر در تمامی ترورهای رهبران شمال دست داشته است.
یکی از همرزمانش: اتمر تحصیلات عالی دانشکاهی ندارد ولی کورس موقت زبان و انکشاف دهات را در انگلستان خوانده است.
عضو ارشد جناح کرزی: اتمر مهره انگلیسی و يکی از عناصر اصلی ساخت سیستم فاسد کرزی است که با ان جی او سالاری ميليون ها دالر را بر باد داد
برخی از مردم: اتمر در پس شلیک به روی مظاهره کنندگان در جمعه 12 جوزا دست دارد.
کارمند وزارت داخله: اتمر در زمانی که وزیر داخله بود زمینه کشاندن ناامنی ها از جنوب به شمال را پی ریزی کرد.
سخنگوی سابق وزارت معارف: مکاتب خیالی از مناطق ناامن طرح اتمر بود که بخشی در زمان وردک اجرایی شد.
>>> حنیف اتمر مامور کمونیست روسی بود که به انگلیسی ها فروخته شد و سپس با هدایت انگلیسی ها با آمریکایی ها در افغانستان همکاری می کند.
گذشته حنیف اتمر برهمه مشخص است و همه می دانند که وظیفه او در خاد افغانستان چه بوده و در رژیم های کرزی و غنی چه وظایف پنهانی علاوه بر مسولیت های ظاهری خویش داشته است.
شیما کابل
>>> ملت متدین و رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر و دیگران شان را بخوبی می شناسند.
>>> کسانیکه در دفاع ازاین ... که یک پای اش در جنگ به طرفداری دولتی کمونیستی شوروی سابق توسط مرمی مجاهدین از دست داده قرار گرفته اند از قماش همین .... میباشند حرفهای انها قابل قبول نمی باشد چیزی که عیان است چه حاچت به بیان است .
>>> حنیف اتمر از پلید ترین شکنجه گران استخبارات محسوب می شود، موصوف در بین زندانیان به نام متخصص فحش و ناسزا های رکیک شهرت داشت و با مواجه شدن به هر زندانی لحظه ای زبانش را از دشنام دادن به زن، خواهر و مادر و... بند نمی کرد.
روزی یک زندانی را با دستان از پشت بسته اش نزد او می اورند. وقتی اتمر زندانی را می بیند طبق عادت دیرینه خویش شروع به فحاشی می کند. زندانی بنام ایمل زرمتوال بود، مردی قوی هیکل و قدبلند، ایمل با شنیدن دشنام های اتمر با اشاره ای متبسمانه او را نزدش خواسته و می گوید چیز های را برایش افشا خواهد ساخت.
اتمر نظری فاتحانه به سایر خادیان حاضر انداخته و گفت: کسی که نزد من بیاید حتماَ رازش را برایم می گوید و سپس نزدیک ایمل می رود. ایمل از او می خواهد نزدیکتر بیاید تا موضوع را در گوشش بگوید. اتمر گوشش را پیش می کند که ناگهان ایمل با تمام نیرو و قوت با زانویش ضربه ای سختی به خصیتین اتمر می زند.
اتمر به زمین می افتد و از درد بخود می پیچد که ایمل بازهم خیز زده و با هر دو زانو خود را روی شکم شکنجه گر می اندازد. دیگر خادیان ایمل را دور می کنند. اما اتمر از زمین بلند می شود و بدون آنکه کلمه ای به زبان آرد، با تفنگچه کمری اش سه مرمی بر ایمل فیر کرده او را به قتل می رساند.
حنیف اتمر بسیار مذبوحانه تلاش کرده تا هویت اش را پنهان کند و بر جنایات مرتکب شده اش پرده بیفگند، اتمر کوشش کرده تا تاریخ تولد اش را چنان ترسیم کند که مدت زمان کاری او در دستگاه جهنمی خاد را پنهان سازد.
محمد حنیف اتمرمتولد سال۱۳۳۶ در قریه لقمان ولایت لغمان است. حنیف اتمر از فامیل بزرگ اتمرخیل لغمان می آید که تقریباَ همه این خانواده در آبخور حزب دموکراتیک خلق برای جنایت و مزدوری بیگانه خزیده و بیشترین این افراد در خاد صدارت و شش درک به ضرب و شتم هموطنان مظلوم مشغول کار بوده اند.
ملت متدین و رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر و دیگران شان را بخوبی می شناسند.
محمدایوب عظیمی
>>> نوشته أيوب عظيمي بالكل درست است، و اين موضوع را يكي از همكاران سابق حنيف كه فعلاً در هالند است قبلاً در ميديا فاش كرده بود، و گفته بود كه حاضر است در هر محكمه عليه او شهادت بدهد. پايش در حال و در آخرت شاهد است كه وطن فروش عليه مجاهدين زخمي شده، و فاميل شان را همه لغمان ميشناسند، استاد بشر ساليان قبل در امريكا خانمش را بقتل رساند نظر به .....، ولي چون خودش حقوق دان بود، در محاكمه برائت گرفت و گفت كه تفنگ را پاك ميكردم سهواً فير شد، أصلاً اين فاميل كوچي هستند و از لهجه پشتو شان معلوم ميشود. فاميل حنيف در بين شان غريبتر و چالكتربودند، از همان سبب زود در خاد نمو كردند، آفتاب به دو انگشت پت نميشود همگي اين مزدور اجانب را ميشناسند، و اگر أجنت خارجي نميبود به اين مقام نميرسيد،
عبدالله لغماني، كابل
>>> در باره حنیف اتمر ضرورت به معلومات بیشتر نیست چهره وکارنامه هایش همه چیز را بر ملا میسازد
مهاجر
>>> اتمر به بهانه خريد تجهيزات امنيتى مليونها دالر جعل و اختلاس كرده است در كشورهاى اسياى ميانه دلال قراردادها شاكر كارگر بوده كه أتمر به او حق كميشن ميداد
>>> اتمر مانند ماهی لَشم است، که هر قدر بکوشی، او را در دستت محکم گرفته نمیتوانی.اگر کمکِ از او بخواهی یا پیشنهادِ برایش بکنی، طوری وانمود میکند، که همه کارت را همین فردا اجرا میکند و پیشنهادت را می پذیرد، اما خودت را پُشت نخود سیاه میفرستد.بقیه خصوصیات او را نویسنده مقاله خوب تعریف کرده است.
نادر
>>> میشود در صفاتش عضویتش در حزب دموکراتیک خلق وقطع شدن پایش در جنگ علیه ازادی خواهان را اضافه نمود بدتر از همه چرخش وتبدیل شدنش به 360 درجه از شرق به غزب اینها وده ها صفت مرغوب دیگر که به رهبر یک حزب کمنیبت تام دارد
تبنگ چی
>>> یک خادست تمام عیار،
>>> آغای حنیف اتمر تحصیلا عالی ندارد در زمان مهاجرت در انگلیستان کورس های پنچ ماه و شش ماه که این کورسا ها برای تمام مهاجرین حتمی و معمول است. همان طوریکه اغای ویس برمک نیز کورس های موق انکشاف در کشورهای بعد از جنگ در انگلیستان خوانده است.
>>> حنيف اتمر از جمله خاديست دولت كمونست نجيب است
>>> این وزیر به پیشینه کمونیستی خود هیچ کاری نکرده، پول های کمک شده را به نام این و آن حیف میل کرده است. در وقت این کمونیست پرچمی کتابها درسی وزارت معارف تجدید گردید که به صدها اشتباهایت املایی و تخنیکی با یک محتوای بی مفهوم چاپ شد، باور کنید هموطنان که در صفحه دوهم کتاب بیش از 15 نفر تصحیح کنندگان که بیشتراً از یک خانواده بودند و نام فامیلی مثل هم داشت به هزار ها دالر را به جیب تصحیح کننده گان کتاب داده است که به گمان اغلب آنها خود بی سواد بوده اند. خیانت خوب یک زدن بانک، غضب زمین نیست در امور تعلیم و تربیه بزرگترین ضربه را به جوان های کشور ما این ...زد. این وزیر باید محکمه گردد و پول های مصرف شده را حساب بدهد.
جانگل از غزنی
>>> اگر کمونست بود خو خیر چرا که یکتعداد مردم ذهنی کمونست نبودند و روی مجبوریت همرای کمونست ها بلی بلی میگفتند و از ترس تیم استخباراتی همان زمان مجبور بودند چون در ان زمان اگر کسی یک کلمه به ضد دولت میگفت جایش بلیگون های پل چرخی بود و نامش امروز در همان لست شهدای گم نام ثبت میبود، اما اشخاصیکه در دستگاه استخباراتی کمونستان کار میکرد انها کمونست ذهنی بودند و ضد اسلام عمل میکردند که صدها مسلمان را بجرم مسلمان بودنش زیر خاک کرده که امروز شما لست ان شهدای بی کفن را مشاهده کردید و این کمونستان و به هیچ وجه افغان چه که مسلمان شده نمیتواند چون کارمندان استخباراتی چه از کا جی بی، ای اس ای و یا سی ای هی باشد همه اینها طور تربیه شده اند که سر از بندن شان جدا شود از منافع باداران خود بر نمیگردند اینها در فکر مردم،منافع وطن و این هزاران پا برهنه وطن نیستند فقط و فقط در فکر اینست که چی چال برود تا رضایت بادار خود را کسب کند.
اگر اتمر خادیست بوده باشد حتماً دستش بخون ان شهدای بدون کفن و گم نام آلوده است و همه مردم افغانستان از ایشان نفرت دارد. و دلیل زیاد میرود که از همان کمونستهای خون آشام باشد بخاطریکه در پلهوی حدی، یون، طاقت و دوستم قرار گرفته است.
افسوس به حال کیلانی خیل ها، مجددی خیل ها، حاجی قدیر خیل ها و بعضی از مسلمانان که در پلهوی همچو مفسدین قرار گرفته اند، اگر چی این مجددی و گیلانی از همو اول چندان مجاهدت نکرده اند و نه کدام جبهه خوب داشتند فقط و فقط در پشاور در غم عیش و نوش بودند مگر حاجی عبدالحق و حاجی قدیر از جمله مجاهدین خوب بشمار میرفت نمیدانم که حاجی دین محمد و بچه حاجی قدیر چطور خون این شهدا را نادیده گرفته همرای این گونه مردم فاقد عقاید اسلام یکجا شده اند.خواهشمندم یکبار در مورد خود درست فکر کنید بعداً از این اشخاص حمایت کنید، همه و همه فنا شدنیست و نزد خدا رفتنی استید و انها شهدای گم نام از شما سوال خواهد کرد که شما وارثین ما بودید، بجای که خون ما را پرسان میکردید با .... در کاسه نشسته نان خوردید و شما هیچ جواب نخواهید داشت.اگر چی حین که لست شهدا نشر شد مجددی بسیار خیز و جست زد که از فامیل ما چند نفر در لست است مگر طرف این ائتلاف اش با کمونستان که دیده میشود همه دروغ بوده است. قربان نام مجاهد شود این...
چهاردهی- کابل
>>> بنده به مدت 15 سال در موسسات خارجی در پشاور کار نموده ام و با اکثر کارمندان انزمان معرفت کامل دارم خدای نخواسته نه بهتان است ونه افترا بلکه مطابق ضمیر ،وجدان و معلومات موثق بیان میدارم که جناب اتمربعد ار فراغت از صنف دوازده، شامل ریاست خاد حکومت داکتر نجیب گردید ، در سال 92 به صفت تایپست/کمپیوتر کار در موسسه ناروی NRC/NCA مقرر گردید ودر سال 1993 از طرف موسسه ناروی اقای ARNA به مدت یکسال برای فراگیری در بخش موضوعات کشور های جنگ زده به کالج یورک لندن فرستاده شد،در سال 1995 دوباره برای مدت یکسال دیگر ظاهرا به دفاع از ماستری پرداخت،درسال 1997 به موسسه امریکایی IRC به صفت مسول دفتر کابل مقرر گردید. در سال 1999 هیت مخفی سه نفره سازمان سیاه ،وزارت خارجه و وزارت دفاع امریکا به عنوان کارمندان اداره IRC وارد افغانستان گردید وملاقات اتمر به ایشان مساعد گردید و بدینترتیب با اشرف غنی در سال 2000 اشنا گردید که بعد از طریق غنی وارد حکومت کرزی گردید. قرار گفتار احسان ضیا وی خانم انگیلسی دارد، فرد متملق و چاپلوس است ....
حاجی امان کارمند موسسه ناروی
>>> وفادار به مزدوری - اول به روس /بعد از وفات شوروی در عقد پاکستان و از آنطریق به انگلیس راه یافت.
در چور وچپاول سیزده ساله همراه با تیم کرزی و افغانملت برهبری اشرفغنی کوچی دست بالا دارد و مافیای معاش دالری اتمر برای /همفکرانش در وزارتهای انکشاف دهات و وزارت معارف و بعد به وزارت داخله نقل میدان است.
هرجا که میرفت مافیایش بدنبالش بود و جمع نمودن پول از چاپ کتابهای / یکبار مصرف یا با کاغذ بدل پاکستانی / از هیچ وجدانی آگاه - و با دیانت بدور نیست/
فیضی /چاآبی
>>> محمد حنیف اتمر سوانح اش را در ده جمله برای چهره جدیدش چنین ترسیم میکند: متولد سال ١٣٤٧ در ولایت لغمان است (اصلاً متولد ١٣٣٦) و اسناد تحصیلی اش را از بریتانیا به دست آورده و بین سال های ١٣٧١ - ١٣٨١ سمت های مهمی در موسسات غیر دولتی داشته است- در سال ١٣٨١ سمت وزارت احیاو انکشاف دهات، در سال ١٣٨٥ وزیر معارف و در سال ١٣٨٧ به حیث وزیر امور داخله کار کرده است (این سوانح از آرشیف وزارت داخله گرفته شده که چند نکته مهم آنرا مختصراً با عین مفهوم نقل کردم).
حنیف اتمر بسیار مذبوحانه تلاش کرده تا هویتش را پنهان کند و برجنایات مرتکب شده اش پرده بیفگند – این کار وی تازگی ندارد چنانچه بعد از جنگ جهانی دوم فاشیستهای آلمان حتی به جراحی پلاستیکی پناه بردند ولی کمکی به حالشان نکرد. اتمر کوشش کرده تا تاریخ تولدش را چنان ترسیم کند که مدت زمان کاری او در دستگاه جهنمی خاد را پنهان سازد. اگر از وی با تاکید از سابقه کاریاش پرسیده شود صرفاً میگوید مامور دولت – ولی نمیگوید در کدام وزراتخانه یا کدام دفتر و از کدام سال تا کدام سال. به قطع شدن پایش اصلاً جواب نمی دهد. وی در ظاهر وانمود میساخت که از اعضای باند گنندیده حزب دموکراتیک دوری جسته تا مبادا هویتش را افشاء سازند (که چنین نشد) و به قبیله گرایی و زدوبندهای ناسیونالیستی – فاشستی تکیه کرد تا به اشاره بادار دومی اش برای پلان حزب آینده اش از زمان روی کارآمدنش در دولت موقت زمینه سازی کند که چنان هم کرد.
>>> حنیف اتمر کیست؟
محمد حنیف اتمر متولد سال ١٣٣٦ در لغمان (قریه لقمان) است. حنیف اتمر از فامیل بزرگ اتمرخیل ولایت لغمان می آید که تقریباً همه شان در آبخور حزب دموکراتیک خلق برای جنایت و مزدوری بیگانه خزیده و بیشترین این افراد در خاد صدارت و شش درک به ضرب وشتم افغانها مشغول کار بوده اند. ملت رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون محمد حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر جنرال در خاد (در زمان وزارت سپنتا - جنرال خادیست غلام سخی اتمر پسر کاکای حنیف اتمر، با معاش ماهانه ٧ هزار دالر با خانه و موتر مجانی و مصرف دسترخوان به حیث معاون سفیر در سفارت کانادا مقرر شد و بعداً با فامیلش درخواست پناهندگی کرد)، غلام علی اتمر رئیس قسم شش خاد، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر ودیگران شانرا به خوبی میشناسند.
-
[شاهد] میگوید که
"برای تازه واردین در گروه مستنطقین ([شاهد] از آن جمله بوده است) و گروه عملیاتی خاد، قسی القلبی و ضرب و شتم اتمرخیل در تمام خاد مثال آورده میشد".
[شاهد] میگوید
-
به مامیگفتند که در مقابل ضدانقلاب مثل رفیق اتمر و... ([شاهد] از افراد دیگری هم اسم میبرد مثل عارف، غنی، عبدالرازق، قیوم، فریدون، حسن...) قاطع باشید. بهر شکلی میشود از دشمن باید اقرا را بگیرید – آنها دشمنان سوگندخورده ما و انقلاب ما هستند و به دشمنان ما نباید رحم کرد".
[شاهد] میگوید که
-
"در خاد به حنیف اتمر نام حنیف میرغضب را گذاشته بودیم – خصوصاً بعضی از افراد دستگیرشده ایکه اقرار نمیکردند حنیف را یا قیوم یا که رازق و.... را برای اقرار گرفتن صدا میکردند".
[شاهد] دو خاطره فراموش ناشدنی اقرار گرفتن اتمر را در نظارت خانه خاد به خاطر می آورد:
واقعه اولی در خزان سال ١٣٥٩ بوقع پیوسته است.
[شاهد] میگوید
-
"مثل همین دیروز به یادم است – که هنوز یک ماه نمیشد که از کورس دو ماهه درس از روسیه برگشته بودیم و در تمرین سوال و جواب و استنطاق با سابقه داران خاد شروع بکارکرده بودیم. خوب به یادم است که معلمی را از شمالی آورده بودند که پیراهن سبز و پطلون خاکستری به تن داشت و سناش حدود ٢٧ – ٣٠ سال بود و حنیف اتمر مستنطیق او بود. حنیف در چند روز اول هرچه کوشش کرد تا زندانی اقرار کند که از جملۀ مسولین حزب جمعیت اسلامی است – ولی معلم قسم میخورد که به خدا و به قرآن که عضو هیچ حزب و سازمانی نیستم... چند روز بعد - بعد از نان چاشت که در اطاق جلسه بودیم در میان حرفها و راپورهای دیگر، موضوع معلم هم مطرح شد. رازق خواست که او از معلم استنطاق کند – هنوز حرف رازق خلاص نشده بود که قیوم صافی با قاطعیت به نفس گفت "رفیق اتمر در مقابل ضد انقلاب قاطع باش قاطع باش – و اگر به گپ نفامید از دست و پایت کار بگیر". اتمر طرف عصر معلم را برای تحقیق خواست – ساعت شش ونیم که کار من تمام شده بود طرف خانه میرفتم و ما از راه دهلیز زیر زینه رد میشدیم که در اطاق نمبر سه اتمر تحقیق میکرد و صدای گریه و مشت و لگد از پشت دروازه شنیده میشد و این کار چیز غیر معمولی در خاد نبود. صبح که به کار برگشتیم همکارم بمن گفت که معلم دیشب زیر تحقیق رفیق اتمر از بین رفت" (یعنی کشته شد).
واقعه دومی در تابستان سال ١٣٦٠ بوقع پیوسته است.
-
[شاهد] میگوید
"خاد و کی جی بی به بسیار خوبی در بین تمام احزاب هفت گانه و هشت گانه نفوذ خوبی کرده بود و در بعضی از احزاب مجاهدین حتی درحلقه تصمیم گیری احزاب نفوذ داشت، ولی در بین سازمانهای چپ مائویستی به آن خوبی نبود. تعقیب ٢٤ ساعته اعضای سازمانها و احزاب، کار بخش تعقیب و عملیات بود. در دستگیریهای وسیع سال ١٣٦٠ که موفقیت خوبی برای خاد و کی جی بی بعد از دستگیریهای موفق آمیز سال ١٣٥٩ بود – رهبری حزب و رهبری خاد در کنار مشاورین روسی بسیار خوشنود بودند که اگر اوضاع به همین منوال پیش برود تا سه چهار سال ممکن است که ضدانقلاب را شکست دهیم. اعتماد به نفس ما را نفوذ خاد و کی جی بی در احزاب دشمن و مناطق سرحدی تقویت میکرد – همچنان پیاده شدن پلان کی جی بی برای نفوذ در جبهات که در سال ١٣٦٠ به ١٠٧ جبهه میرسید ما را مطمئن میکرد، چون این روند به سرعت پیش میرفت. ولی از سال ١٣٦١ شرایط بسرعت تغییر کرد".
-
[شاهد] میگوید
"که در میان سازمانهای مائویستی که اعضای زیادی از آنها دستگیر شدند، یکی هم از اعضای رهبری سازمان رهایی که پشتون خوش تیپ و عظیم الجثه و از مشرقی بود و با اسناد دستگیر شده بود ولی هیچ اقرار نمیکرد و به حزب دموکراتیک و روسها ناسزا میگفت. مستنطیق او سمیع که جوان ٢٢ ساله خورد جثه بود نتوانسته بود در مدت یک هفته از او اقرار بگیرد، سمیع در جلسه راپوردهی برای اقرارگرفتن کمک خواست و حنیف اتمر مشهور به حنیف میرغضب وظیفه گرفت تا در اقرارگیری با وی کمک کند. حنیف روز اول با مشت و لگد موفق نشد از زندانی اقرار بگیرد و روز دوم قبل از رفتن برای تحقیق بوت عسکری را پوشید و با سمیع برای تحقیق رفتند که بعد از یک ساعت تحقیق بدون نتیجه، حنیف از پشت به زندانی که در چوکی برای تحقیق نشسته بود حمله میکند و اورا روی زمین میاندازد و اول چند لگد محکم به بغل و گرده و قسمت مادرزایاش میکوبد و بعداً میخواهد که دوپا روی شکم او خیز بزند تا او را به اقرار مجبور کند – که با این خیز حنیف میرغضب وی جابجا میمیرد".
-
[شاهد] میگوید که
"سیستم خاد بسیار بسته بود و تقریباً هریک ما بطوری زیر تعقیب بودیم، در یازده سال ١٣٥٨-١٣٦٩ تنها در بخشهایکه من کار میکردم حدود ١٧ نفر بر اثر شکنجه در جریان تحقیق کشته شدند".
مسئله دیگرسهم گیری حنیف اتمر درتیرباران زندانیان محکوم به مرگ واسیران مسلحی که ازجبهات جنگ دستگیر میشدند.
[شاهد] میگوید که
-
"برای تیرباران محکومین به مرگ، همیشه افرادی از کمیته مرکزی و مسولین خاد و تعدادی از افراد گروپ عملیاتی انتخاب شده شرکت میکردند. در هر عملیات تیرباران از اعضای بیروی سیاسی یا کمیته مرکزی و یا از سه چهار رئیس اول خاد به خاطر اطمینان، که ضد انقلاب تیرباران شدند حاضر میبودند تا بعداً به کمیته مرکزی و بیروی سیاسی راپور اجراء شدن تیرباران را بدهند، چون از زمان خلقی ها ١٣٥٧-١٣٥٨ تجربه خوبی نبود".
-
این همه گواه آنست که مسلخ آدم کشی حزب وطنفروش پرچم و خلق به مزدورمنشی و نوکری برای روسها حاضر به هر ذلت و پستی بودند تا فرزندان راستین را برای خوش خدمتی روسها از بین ببرند.
-
[شاهد] میگوید که
"خوب به یاد دارم که حنیف اتمر در دوسال حداقل سه بار در تیرباران شرکت داشت. مرتبه اول در سال ١٣٦١ که [شاهد] در جمع تعدادی از اعضای خاد و گروپ عملیاتی خاد دو ساعت قبل از اعدام برای گرفتن امنیت اطراف پولیگون شرکت داشتم و در آن مرتبه حنیف اتمر به همرای دیگران زندانیان را از پلچرخی آوردند و تحت کنترول اعضای بیروی سیاسی و کمیته مرکزی که چهار نفر بودند زندانیان را تیرباران کردند. حنیف اتمر در میان یازده نفریکه بر زندانیان شلیک کردند مستقیماً سهیم بود".
-
[شاهد] میگوید که
"مرتبه دوم در سال ١٣٦٢ شرکت حنیف اتمر در تیرباران ٦١ نفر زندانیان سیاسی در پولیگون و مرتبه سوم در سال ١٣٦٢ شرکت حنیف اتمر در تیرباران اسیران مسلح که از جبهات قندهار و هرات دستگیر شده بودند و این افراد بدون محکمه در دشت چمتله تیرباران شدند".
[شاهد] در سال ١٣٦٣ به بخش دیگر تبدیل میشود.
-
[شاهد] میگوید که
"از بالا امر شده بود (رهبری حزب و خاد) اسیران مسلح که از جبهات دستگیر میشوند، این ضدانقلاب و نوکران امپریالیزم بعد از دو سه هفته باید بدون محکمه تیرباران شوند". (علت تاخیر دوسه هفتۀ برای این بود که اگراز جمله افراد مهم مجاهدین باشند برای مبادله سربازان روسی و اعضای حزب نگهداری میشدند ورنه تیرباران میشدند).
اعتراف گیری حنیف اتمر در کنار سایر جلادان وطنفروش خادیست از زندانیان با آوردن خانم ها و خواهران جوان شان مو بر بدن راست میکند.
-
[شاهد] از اینگونه اعتراف گیریها به خودش و اندیشه مزدورمنشی سابق اش و به تمام مسؤلین باند جنایتکار حزب دموکراتیک هزار بار لعنت میفرستد و سخت پشیمان است. گاهی به انسان بودن و افغان بودن خود و سایر جانیان خادیست به دیده شک مینگرد. این شیوه در سالهای ١٣٥٧ و ١٣٥٨ نیز موجود بوده است (این قصه خود دیوان ایست جداگانه!).
-
فریاد بی صدا در سرزمین بی عدالت
در زمان جنگ مقاومت (جنگ آزادیبخش ملی) ١٩٧٨-١٩٩٢ ده ها مؤسسـه و ان جی او های غربی برای تمویل و هماهنگ سازی به اصطلاح کمک های بشردوستانه در پاکستان لانه کردند تا در اوج جنگ سرد، جنگ نیابتی را در مقابل قوای تجاوزگر روس از نیروی انسانی افغانها مایه بگذارند. اینبار "قرعه فال بنام" آمریکا زده شد تا تلافی جنگ ویتنام را همراه با سودش یکجا بستاند. به درازا کشانیدن جنگ و گیر ساختن پای خرس قطبی را در تله (تلک) خود آمده چنان گیر ساختند که فرار آسان را برای ارتش تجاوزگر مشکل و ننگین ساختند (ده ها کتب و مقالات نشر شده و اسناد بدست آمده).
-
بعد از فرار روسها و سقوط دولت مزدور و حاکم شدن تنظیمهای جهادی، صفحۀ جدیدی در ثبت تاریخ غمگین افغانستان آغاز شد که در غارت، چپاول و کشتار – در حقیقت ادامه همان سیاستهای غارتگرانه دول متجاوز بود. در جنگهای فرسایشی داخلی یکی بواسطه مزدورانش انتقام شکست اش را میگرفت و دیگری سفره پلان بعدی اش را پهن میکرد. ملت به خون نشسته و قهرمان افغانستان که باید پیروزی برحق شانرا بر تجاوزگر خونخوار و مزدور سفاکش جشن بگیرد و شهد آزادی را بچشند – صفحه تاریخ به سرعت برگشت و ملت یکبار دیگر لگدمال و تحقیر شد و جام زهر سرکشیدند. تعدادی از رهبران مزدور تنظیمهای جهادی که هرگز رهبر ملت نبودند و نیستند، از رسیدن به قدرت چنان مست شدند که با تبانی دشمنان ملت که همانا رهبری حزب دموکراتیک که تا دیروز می کشت و جنایت میآفرید همدیگر را در آغوش کشیدند و یکجا بر فرق ملت بلاکشیده کوبیدند. دیگر عدالت و محکمۀ درکار نبود، نه ملت به خون نشسته دشمنِ داشت و نه هم
-
یکنیم میلیون قربانی قاتلی !
کسی پاسخ نداد که قاتلین یکنیم میلیون قربانی چه کسانی هستند؟
کسی پاسخ نداد که شیرازه یک ملت را چه کسانی از هم پاشیدند؟
کسی پاسخ نداد که این وطن را چه کسانی ویران کردند؟
کسی پاسخ نداد که قاتلین پدران صدهاهزار یتیم چه کسانی هستند؟
کسی پاسخ نداد که قاتلین شوهران صدهاهزار بیوه چه کسانی هستند؟
کسی پاسخ نداد ... .
-
اما با شرایط پیش آمده فضای کابل، فضای افغانستان – چنان گرگ و میش شد که هرکدام شان درپی آن شدند که هدف بعدی خود قرار دادند. آن یکی مست قدرت و درتلاش غضب منصب و مال شد و آن دیگری خسته از کشتن و ویران کردن در پی فرار. درین میان یکی ازین جنایت سالاران که فرار را بر قرار ترجیح داد محمد حنیف اتمر خادیست بود.
خزیدن اتمر قاتل از کابل به پشاور
-
در میان مؤسسـه ها و ان جی او های غربی مقیم پاکستان که برای کمک به مهاجرین افغانی در پاکستان و پروژه های مختلف ساختمانی و زراعتی در داخل افغانستان فعالیت داشتند، یکی هم مؤسسـﮥ قوی تمویل کنندۀ "دفتر پروژۀ نارویژی" Norwegian Project Office یا (NPO) بود. این مؤسسـه دارای مؤسسات و ان جی او های همکار دیگریست که کمکهای دولتی و سایر دونرهای داخل ناروی را از طریق آنها به مصرف میرساند. قسمت اعظم این کمکها از طریق مؤسسـﮥ بزرگ "کمک کلیسای نارویژی" نارویژن چرچ اید Norwegian Curch Aid یا NCA به مصرف میرسید. مؤسسـﮥ دیگر نارویژی "نارویژن ریفیوجی کنسول" The Norwegian Refugee Council یکی دیگر از مؤسسات تمویل کننده مالی (دونر) به تعدادی از مؤسسات داخل افغانستان و مؤسسات مقیم پشاور بود. کمکهای مؤسسـﮥ NPO بواسطه دو نفر نارویژی دگروال آرنه ستراند Arna Strand و های جان John Heidi رهبری میشد.
-
آرنه ستراند Arna Strand تحصیلات اختصاصی اش را در مؤسسـﮥ تحصیلی انگلیسی - امور انکشاف و میراثهای فرهنگی در انگلستان تمام کرده است. وی سابقه طولانی کار در اسرائيل را دارد و ضمناً شخص کارکشته و سخت کوش ایست که از کشورهای افریقایی، افغانستان و پاکستان نیز تجارب غنی را اندوخته است. اکثر کارکنان مؤسسات انتفاعی و (Non-Governmental Organization (NGO ان جی اوها را افغانهای مهاجر تشکیل میدادند که هم از دیدگاه اقتصادی و هم به خاطر برقرار کردن ارتباط به داخل افغانستان برای کارکرد مؤسسات را منطقی مینمود. لطفاً به سمبول و زیرنویس دقت کنید.
-
در جنوری سال ١٩٩٤، روزی خانمی بنام بلقیس اتمر که حدود سی- سی و پنج سال سن داشت به یکی از شعبات دفتر NPO آمده و التماس کنان خواستار یک پایه ماشین خیاطی میشود تا بتواند نفقۀ فامیلش را تأمین کند. خانم بلقیس اتمر نزد کارکنان افغان مؤسسه از ته دل زار زار میگرید و از زندگی سخت و مشقت بارشان در پاکستان شکایت میکند و همچنان با گریۀ ترحم انگیز میگوید که برادرش بنام حنیف اتمر معیوب است، یک پا ندارد و فعلاً در وضعیت بسیار بد اقتصادی و روحی قرار دارد و در منطقه فقیر آباد شهر پشاور زندگی میکنند، با التماس طلب کمک میکند. از ته دل زار زار گریستن خانم بلقیس اتمر و معیوبیت حنیف اتمر ترحم کارکنان افغان مؤسسه را بر می انگیزد و اسمش را یادداشت میکنند تا درصورت امکان برایش کمکی کنند. حدود سه هفته بعد تلفونچی مؤسسه (تلفون آپریتر) بنام عثمان که ازمچ دست معیوب بود به دفتر کمیشنری عالی ملل متحد برای پناهندگان UNHCR کار پیدا میکند و به آنجا میرود. بر اساس اصولنامه دفتر NPO پوست تلفون آپریتر به شخصی داده میشد که معیوبیت فزیکی میداشت و کارکنان افغان مؤسسه، حادثه زار گریستن خانم بلقیس اتمر و معیوبیت حنیف اتمر در ذهن شان تازه شده و میخواهند برای این افغان معیوب مهاجر کمکی بکنند. سرانجام ملازم (مسؤل چای...) دفتر را به منطقه فقیر آباد پشاور میفرستند تا وی را پیدا کرده و به دفتر بیاورد.
-
بعد از سه روز پرس وپال محمد حنیف اتمر را پیدا کرده و با وضعیت بسیار بسیار بدی که کلاه پکول و واسکت چرکین به تن داشت، به دفتر می اورد. مدیر اداری دفتر نارویژن پراجکت آفیس NPO شخصی بود بنام میاجان از ولایت لغمان افغانستان، همینکه میاجان دریافت که حنیف اتمر از لغمان است بلافاصله میل او همچون آهنروبا (مقناطیس) بطرفش بیشتر میشود و دست او را گرفته مستقیم نزد آرنه ستراند Arna Strand میبرد. یک ساعت بعد میاجان بر میگردد و میگوید که حنیف انگلیسی میداند و مقرر شد (زمانیکه اجنت حنیف اتمر به حیث وزیر مقرر میشود میاجان را به پاس این خدمت اش بحیث مشاوراش با حقوق ماهانه ٧٠٠٠ دالر مقررمیکند - مراجعه شود به اسناد ضمیمه).
-
سرانجام حنیف اتمر تا یکنیم سال دیگر از آغاز سال ١٩٩٤ در دفتر نارویژن چرج اید به صفت تلفونچی و رسپشنیست کار میکند. بعد از مدتی آرنه ستراند Arna Strand حنیف اتمر را غرض تداوی به ناروی میفرستد و در آنجا برایش پای مصنوعی میسازند. محمد حنیف اتمر در موقف کاری اش رشد میکند و بعد از یکنیم سال کار یکمرتبه از موقف تلفونچی و رسپشنیست به مدیریت محاسبه ارتقأ کرده و به حیث محاسب عمومی مقرر میشود - و اندکی بعد جهت آموزش به انگلستان فرستاده میشود. او در انگلستان دو سال را در همان مؤسسـﮥ تحصیلی انگلیسی و همان رشته "انکشاف و میراثهای فرهنگی" که آرنه ستراند Arna Strand خوانده بود گویا تحصیل میکند. بعد از رفتن محمد حنیف اتمر به انگلستان، محمد احسان ضیا عضو سابق جمعیت اسلامی که قبلاً به حیث چوکیدار مؤسسه NPO ایفای وظیفه مینمود، به مدیریت محاسبه آورده میشود و بعد از برگشت حنیف اتمر از انگلستان، اینبار محمد احسان ضیا با آنکه لسان انگلیسی را بسیار کم میدانست و اصلاً برای تحصیل ممکن نبود به عین رشته به انگلستان فرستاده میشود.
-
محمد حنیف اتمر که خوب درس آزموده مکتب کی جی بی و تجارب مشت و لگد خاد را با خودش داشت – شخصیت ایست که در کارش پشتکار زیاد دارد و همواره تلاش میکند که خودش را یک شخص اجتماعی جلوه دهد و سخت میکوشد تا با دیگران زود انس برقرار ساخته و اعتماد طرف مقابل را جلب کند.
حنیف اتمر یک پای خود را در جنگ جلال آباد، زمانی که با یک قطعه خاد برای جنگ با مجاهدین رفته بود از دست داده است که در همان جنگ [شاهد] در دستش زخم برداشته است. ولی حنیف اتمر هرگز از بریدن پایش چیزی نمیگوید که در کجا و چه وقت و چه بلایی سرش آمده است. او از جواب دادن به بریدن پایش همیشه طفره میرفت و میرود و بشکل مجمل میگفت "چی میکنی لالا ده وطن کم جنگ تیره شده" همین و دیگر هیچ.
زندگی اقتصادی حنیف اتمر به سرعت تغییر میکند و خانه اش دیگر از آن محقرخانه قبلی به خانه خیلی بزرگ و مفشن تبدیل میشود و تجملات زیادی با پولهای باد آورده به منزلش سرازیر میشود. او که دیگرمار گزیده و یکی از کار کشته گان شبکه جاسوسی کی جی بی و خاد بود، هرگز علاقه نمیگرفت روی مسایل سیاسی افغانستان با هرکسی جروبحث کند و بسیار خوب بلد بود با چه کسی به کدام زبانی حرف بزند.
خون آشام تلفونچی یکه با ماسک دموکراسی وزیر میشود
-
بعد از حادثه یازده سپتمبر ٢٠٠١ و تغییرات بنیادی در افغانستان، در تقسیمات شبکه های اطلاعاتی برای وزارتخانه ها در حکومت مؤقت سال ٢٠٠٢ - حنیف اتمر این خادیست سابق و تلفونچی و رسپشنیست سال ١٩٩٤ مؤسسه NPO و یکی از مهره های خودفروخته و اجنت MI6 در وزارت احیاو انکشاف دهات نصب شد
-
فساد گستردۀ حنیف اتمر و باند او در وزارت احیاوانکشاف دهات برکسی پوشیده نیست. وی با پشتیبانی ان جی او های داخلی و دوستان خارجی اش شبکه وسیع مافیایی قومی- ناسیونالستی – فاشیستی را بنیان نهاد تا بتواند درخوان قدرت با توان مالی و پشتیبانی خارجی چانه زنی اش را بیشترکند. برعلاوه اینکه وی يکی از چپاولگران منطقۀ شیرپور شهرکابل و زمین های مقابل مسلخ است، دوسیه اختلاص و فساد وی از وزارت احیا و انکشاف دهات در سارنوالی يا دادستانی با دادن رشوه مختوم اعلان شد که وی از آن با افتخار از پيروزی خود سخن میگوید. دوست [رابط] ما با آنکه به ما وعده کرده بود تا فوتوکاپی بعضی اسناد را در اختیار ما قرار دهد، با ما بی مهری کرد و ترس را بهانه آورد که صرف در محکمه دوباره جایتکاران اسناد ارائه خواهد شد.
-
حنيف اتمر بعد از رفتن از وزارت احياوانکشاف دهات به وزارت معارف و از آنجا به وزارت داخله به زد و بندهای مافيایی قومی- ناسیونالستی و فاشیستی خود ادامه داد تا پلانهای طویل المدتی را که برایش ترسیم کرده اند به سرانجام رساند. پیاده کردن این پلان بنیه قوی مادی و تور (جال) وسیع مافیایی میطلبد چون دیگر اساس ایدیولوژیک و عقیدتی برای چهره بدنام چون اتمر ممکن نیست. درست زمانیکه حنيف اتمر وزیر داخله بود - نیروهای اشغالگر انگلیسی مزدوران طالب این سربازان جناورخوی و گوش به فرمان متجاوزین را از جنوب افغانستان و از مناطق سرحدی با هلیکوپترها (چرخ بالها) به سمت شمال کشور انتقال دادند و زخم شورش و نارامی را در شمال افغانستان کاشتند.
جنایت سالاران و مافیای اقتصادی چگونه باندهای مافیایی شانرا در افغانستان گسترش میدهند؟
-
لازم نیست تا از آنها سند کتبی اخذ کنند و یا پای شانرا به زنجیر شهوت و آرمان ببندند – کافیست دسترخوان منافع مالی شانرا چنان وسیع بگستراند تا نیروی برای چانه زنی هایشان در هر زمینه آماده سازند. این خصیصه درمورد تمامی جنایت سالاران مافیایی راست و چپ صادق است. حنيف اتمر یکی از آن وطنفروشان جبون ایست که تا دیروز ندای سوسیالیزم و انترناسیونالیزم را سر میداند ولی بعد از فروپاشی باند آدمکش حزب دموکراتیک، چهره پلید و کریه اتمر و اکثریت اعضای باندشان به ملت افغانستان نمایان شد که چگونه در لجن زار ننگین مناسبات قومی، نژادی، لسانی، مذهبی و منطقوی فرو رفتند (کشتمند، لایق، پنجشیری،...
-
البته این خصیصه درمورد تمامی جنایت سالاران مافیایی تنظیمها نیز صادق است). حنيف اتمر تا دیروز این مدافع منافع انترناسیونالیزم مالی روس و امروز این پرازیت افشان وجدان مرده، مدافع منافع دول متجاوز غربی، در زمان وزارت معارف تلاش کرد تا تجارب غنی اش را از دوران خاد و تحصیل انگلیس و وزارت احياو انکشاف دهات بکار گیرد و حلقه وسیعی از هم پیمانان حزبی سابق اش و عناصر منفعت طلب و سودجو را بر اساس ناسیونالیزم فاشیستی تشکیل دهد تا این تشکل اساس حزب جدیدی در آینده باشند (بسیارجالب است که حنیف اتمر و احسان ضیا مؤسسین حزب حق و عدالت هستند و سایر چهره های اسبق مزدور روس و عناصر منفعت طلب و سودجو یکجا دور هم جمع شده اند).
-
زمانیکه حنیف اتمر به عنوان وزیر معارف معرفی میشود، برای خودش ٢٠ نفر مشاور برمیگزیند، اصلاً در دستگاه فاسد قبیله سالار کرزی مزدور و خانه به اصطلاح ملت یا ولسی جرگه حتی یک وجدان بیدار هم نبود تا بپرسد که اگر این فاسد بدکاره اگرهیچ دانشی ندارد، پس چرا به عنوان وزیر معرفی میشود. جالب این است که از این ٢٠ نفر مشاور - ١٦ نفر شان هموطنان پشتون است و از این ١٦ نفر به تعداد ٩ نفر شان از فامیل خود حنيف اتمر هستند. اینجاست که پایه های مافیایی برای آینده حزبش بر بنیاد محکم فامیل و تبار و حزب سابق اش بناء می یابد (البته این معضله درمورد تمامی جنایت سالاران مافیایی و تمامی وزرا در ١٠ سال گذشته صادق است. دوست [رابط] ما از... از اسناد وسیعی درباره این جنایت سالار و اجنت کی.جی.بی حرفهایی دارد که نسبت معاذیری فعلاً از نشر آن منصرف شدیم.
-
در شرایط خون و آتش فعلی وطن که از صبح کودتای خونین هفت ثور آغاز شده و تاکنون کماکان در جریان است - همۀ ملت افغانستان از تجاوز قوای چند ملیتی امروز چنان در عذاب اند، همانطوریکه از تجاوز وحشیانه قوای ارتش سرخ و نوکران زرخریدش دیروز در عذاب بودند و رنج میبرند. همه میدانیم که هموطنان تحقیرشده و به خون نشسته ما در داخل با خون و پوست و استخوان شان همۀ مظالم ٣٤ ساله را حس میکنند و هموطنان با احساس ما در خارج از کشور رنج آنرا میکشند.
-
همه میدانیم که در شرایط فعلی (در ٣٤ سال اخیر) این سیستم فاسد اداری با سيستم بيمار و کاملا فلج شده قضايی که در افغانستان از چتر مندرس دموکراسی به اصطلاح وارداتی به میان آمده است، برای ملت تحقیرشده افغانستان انتظار عدالت و دادخواهی رویایی بیش نیست. اینجا دیگر حتی رویای عدالت و دادخواهی سراب گشته و با سلولهای انسانهای این سرزمین سر سازش ندارد.
-
درین سرزمین بلا کشیده سیاه سپید و سپید سیاه قلمداد میشود – دست ها آزاد اند اما قلم ها شکسته اند - قلم ها آزاد اند اما رنگ ها دیگر رنگ باخته اند. درین دیار دیگر رنگ و قلم متحد هم نیستند تا کلمات دلاویز را به روی کاغذ رقم زنند. اینجا رنگ ها رنگ دیگرند – اینجا رنگ پول است، رنگ نژاد است، رنگ قومیت است، رنگ لسان است، رنگ مذهب است – و این رنگ هاست که متحد میشوند و کلمات شانرا رقم میزنند. اینجا، قلم این رنگها خفاش های شرف باخته ایست که از مسلخ آدمکشی حزب دموکراتیک و تنظیمهای جاهل برون جسته اند و با رنگ جدید "دموکراسی" حدود و ثغور میکشند.
-
اینجا بازار نو است ولی کالاها تقلبی اند. اینجا بازار آزاد است ولی وجدانها قفل است. اینجا خفاشان سرخ منقار بر سوگ آفتاب و گلهای پرپرشده سرسبد ملت که به خواب ابدی فرو رفته اند - هلهله راه انداخته اند و شادمانی میکنند. اینجا لبخندها خشکیده اند و آسمان رنگ دیگر دارد و دیگر باران نمیبارد – اما اینجا غصه و درد زیاد است و صاحبان غصه و درد، چشم به راه اسپ سوارانی اند که خورشید نو را برایشان به ارمغان بیاورند.
>>> حنیف اتمر در یک مصاحبه خود گفت اگر راست بگویم پاکستان قلب من است
قلبی که هر روز تروریست می فرستد و جوانان ما را شهید میسازند .
کشور انگلیس ازش سخت حمایت میکند .
>>> پول های مکاتب خیالی ، لوژستیک وزارت داخل و پروژه های همبستگی ملی وزارت انکشاف دهات را اتمر دزدیده و شرکتی تجارتی قادری را که برادرش می گرداند ایجاد نموده است . از خودش پرسان شود شاید جواب روشن تر در مورد داده بتواند.
>>> اكثريت افراديكه در درون حكومت وظايف مختلف دارند و از آدرس حكومت صحبت ميكند و در باره حنيف أتمر نظريات مختلف دارند ، آقاى أتمر را بدست داشتن با طالبان و داعش متهـم مى نمايند بدون اينكه إسناد و شواهـد ارائه كنند.
بظر بنده اگر روزى حنيف أتمر بدست طالب هـا ويا داعش بى افتد به او هـيچگاهـى نخواهـد كردند .
سكندر
>>> اتهام مکاتب خیالى و تشکیلات غیر واقعى در ساحات ناامن از اتهامات این دوره ى کارى اوست. با جلب اعتماد بیشتر کرزى، بجاى ضرار احمد مقبل در وزارت داخله تؤظیف گردید.
اتفاقات نادرى که در این دوره از کارش بوقوع پیوسته، کشاندن دامنه ى جنگ و نا امنى و انتقال دسته هاى طالبان از جنوب به شمال کشور است. سرانجام با سوء قصد ناکام طالبان علیه کرزى در مراسم رسم گذشت، همراه با امرالله صالح از پست وزارت داخله استعفاء داد. از آن زمان به بعد در رابطه ى تنگاتنگ با اشرف غنى قرار گرفته، مقدمات پیروزى او را در انتخابات روى دست گرفت.
مهندسى انتخابات پرچالش اخیر، زمینه سازى ائتلافها، سازمان دادن معاملات سیاسى و تقلبات گسترده در صندوق هاى رأى از دستآورد هاى بارز اوست. او مدیرى زیرک، مذاکره کننده ى ماهر و معامله گرى واقعبین است. او یکى از معماران اصلى تیم تحول و تداوم است.
تئورى تشکیل تیکت انتخاباتى با محوریت پشتونها با جناحین قوم ازبیک و هزاره، زاده ى تفکر قومگرایانه ى اوست. نقیصه ى عدم موجودیت تاجیکها را در معامله ى سریع و نقدى در دوبى با احمدضیاء مسعود، حل نمود.
او بود که پیمان امنیتى با امریکا را امضاء نمود. براى کاهش تسلط فرماندهان غیر پشتون در شمال، زمینه ى رشد و پا گرفتن دسته جات طالبان را در ولایات شمال مساعد ساخت.
او نه تنها شبکه ى وسیعى از افسران عالیرتبه و رؤساى امنیت دولتى رژیم قبلى را در محوریت رئیس جمهور و مرکز توحید و قوماندانى اعلى جمع نموده بلکه حلقه ى بزرگى از فرزندان سیاستمداران، رهبران جهادى، قوماندانان مطرح را در شوراى امنیت گرد آورده. که با مرگ هر یکى، فرزندان شانرا که دست آموز خودش است، در جغرافیاى قومى اش گماشته، در خدمت خویش دارد.
اوست که بلافاصله بعد از ختم غائله انتخابات و از اولین روزهاى آغاز بکار حکومت وحدت ملى، عرق جبینش نخشکیده، آستینش را براى یکسره کردن قدرت در ارگ و محدود نموده شرکاى تیمى و حکومتى بالا زد.
مشوره ها و راهکار هاى اوست که رابطه ى دو شریک قدرت را شکراب نموده، رئیس اجرائیه را چنان منزوى و از متن قدرت به حاشیه رانده است که بار ها صداى اعتراضش بلند شد. برخى تصور مى کنند او بازوى نیرومند اشرف غنى در پیشبرد امور است. حال آنکه او گرداننده و از جایگاه مربى و مرشد غنى عمل مى نماید.
>>> حنیف اتمر جاسوس معلوم الحال انگلیسی ها که به کمک آمریکایی ها فرستاده شده است میباشد.
ساحل
>>> روزی اتمر که تازه فارغ صنف دوازده شده بود توسط کالایش که در آنزمان در ریاست خاد ایفای وظیفه میکرد آورده میشود تا در جایی مگر تعین بست شود. کاکایش وی را به یکی از مدیران بخش معرفی میکند و ازش میخواهد تا برای حنیف در ریاست مذکور کاری بدهد. مدیر بخش برایش میگوید که اگر میخواهد به حیث اجیر شامل وظیفه شود. میتواند از همان روز کار خویش را آغاز کند. و او هم بدون درنگ این پیشنهاد را قبول میکند. مدیر مذکور میگوید بعد از اینکه او شامل وظیفه در بست اجیر گرددید برای مدتی وظیفه آش درست کردن چای و تمیز کردن مدیریت مذکور بود. و همین زمانی بود که مشاورین روسی هر روز به دفتر رفت و آمد داشتن. حمیف در مدت چند ماهی توانست آب مشاورین روس ارتباط دوستانه برقرار کند و از این طریق خوش خدمتی در پست کارمن خاد تقرر کند. خلاصه مدیر مذکور میگوید که وی آنقدر مورد اعتماد مشورین روسی قرار میگیرد که در ظرف سه سال آمر من تعین گردید. اما او از رسیدن به این مقام از هیچ چیزی برای روسها دریغ نورزید. ۲۴ ساعته در خدمت ک ج ب و توطئه ساز بالای همه بود. بعد از آنها که دیگران شرح داده اند.
>>> اتمر دو پشت پيشترش از پنجاب كه حالا سرزمين چتل استان است ميايد.
ح ع
>>> هـــمــــه كارش خــــوب بود تنها همينكه هرجاي وظيفه نو ميگرفت هــــمان خاديست هاي گنهكار سابقه را دور خود جمع ميكرد وهمه صلاحيت ها را به همان دسيسه بازان كه از نعمت ايمان ووجدان هم محروم بودند محول ميكرد
>>> اتمر لنگ خادیست و جاسوسی فعلی انگلیس قاتل میلیونها انسان بیگنا است.
>>> اتمر یک آدم بی سواد با شهادت نامه جعلی، پرچمی، قاتل مردم، متعصب قومی و زبانی، منافق و از ذات شیطان می باشد. هرجا این خبیث را گیر آوردید نابود کنید.
خرم وردگ
>>> ابو داغش چطور است ؟؟
>>> آقای اتمر و هرکس دیگری که بر ضد این دزدان و کثافات که در جامهٔ اسلامی عمل میکنند، قدم میبردارند، قهرمانان حقیقی هستند. چشم بدبین کور باشد.
>>> پدر-داعش-در-افغانستان- کیست؟؟؟؟؟
در سال ۱۳۸۲ متهم به فساد در وزارت انکشاف دهات شد
درسال ۱۳۸۶متهم به فساد و قوم گرایی در وزارت معارف شد
درسال ۱۳۹۰ متهم به بی کفایتی در وزارت داخله شد
درسال ۱۳۹۴ از سوی روسیه متهم به همکاری به داعش شد
درسال ۱۳۹۴ یک والی حکومت اورا متهم به همکاری با داعش کرد
درسال ۱۳۹۴ مجلس نمایندگان حرکت های اورا مشکوک خواند
درسال ۱۳۹۵ معاون مجلس نمایندگان اورا متهم به همکاری با داعش در شرق افغانستان کرد
نامش حنیف اتمر است
از او بعنوان ستون پنجم در رژیم غنی نیز یاد میشود
حنیف اتمر، این چهره ی خطرناک کیست؟
کابل پرس
نام کامل: محمد حنیف اتمر
متولد 1968
ولد: محمد آصف اتمر
محل تولد: لغمان
قومیت: پشتون
سابقه:
• مامور خاد
• جاسوس کی جی بی
• از دست دادن یک پا در جلال آباد در سال 1987 در جنگ با مجاهدین
• با ورود مجاهدین به کابل به بریتانیا می رود.
• در خدمت سازمان جاسوسی بریتانیا قرار می گیرد.
• در پوشش وزیر انکشاف دهات حکومت کرزی به کار برای استخبارات بریتانیا ادامه می دهد.
• در این وزارتخانه صدها میلیون دالر در اختیار او قرار داشته و بخش عمده ای از این پول در کنار اختلاس گسترده، جهت فعالیت های استخباراتی خارج از نهادهای رسمی استفاده می شود.
• نهادهای بین المللی که پروژه های کلان بازسازی را پیش می بردند، با وجود حنیف اتمر و سایر اعضای باند بزرگ اقتصادی افغان ملت در وزارت مالیه، براحتی در زد و بند با یکدیگر اختلاس را به اوج رساندند.
• اتمر همراه با شرکای خود، بصورت مشخص سیاست تبعیض نژادی در نحوه تقسیم کمک های بین المللی پیش می برد و بسیاری از ولایات غیر پشتون نشین را از پروژه های دولتی و نیز پروژه های سازمان های کمک رسان خارجی محروم ساخت.
• وزیر معارف در زمان کرزی: میلیون ها دالر در زمان وزارت اتمر اختلاس می شود. بنیادگرایی به شکل ریشه ای در کتاب های درسی مکاتب بويژه به زبان پشتو تبلیغ و ترويج می شود.
• وزارت امور داخله کرزی: اتمر به عنوان وزیر داخله و همزمان به عنوان جاسوس بریتانیا نقش عمده ای در جابجایی عناصر ترور در بدنه ی نیروهای امنیتی بازی می کند.
• حزبی بنام حقیقت و عدالت تاسیس می کند.
• مشاور ارشد امنیتی اشرف غنی احمدزی: اتمر در این پست پروژه ی داعش افغان را روی دست می گیرد و ترورها و جنایت های سازمان یافته علیه جنبش روشنایی و شخصیت هایی چون جنرال دوستم و نظامیان ارشد جمعیت و جنبش اسلامی دوستم را در شمال پلان می کند.
• حنیف اتمر در سال های اخیر، نقش جاسوس چند جانبه با بریتانیا، روسیه، پاکستان و برخی از کشورهای عربی را بازی کرده و گفته می شود تمام کانال های اطلاعاتی او به استخبارات بریتانیا ختم می شود
جناب اتمر صاحب (آخرین وزیر خارجه جمهوریت) سلام!
۱- شما کارمند خدمات اطلاعات دولتی (خاد) حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودید و بعد از مجروحیت جهت تداوی به هند اعزام شدید و از آنجا فرار کردید به آن حزب و حکومت چه وفا کردید؟
۲ - بعد از مزاکرات بن سال 2001 به حکومت افغانستان پرتاب شدید و الی سقوط جمهوریت که در تمام 20 سال فساد، غفلت، خودخواهی، غصب و غارت، تبعیض، سمتگرایی، ستون پنجم برای طالبان از داخل ارگ تا سطح ولسوالیها، عدم لیاقت و شایستگی در مقامات حکومتی و انواع مظاهر منفی و مضر به حال مردم افغانستان در آن بیداد میکرد. شما خلاف لیاقت، توانایی، تخصص، تحصیل و تجربه ای کاری در مهمترین وزارت خانه ها ایفای وظیفه کردید و با کمال معذرت همچو دانه های تخته شطرنج دور خوردید. غیر از سهمگیری در تباهی افغانستان و برباد دادن فرصتهای طلایی و مزاحمت برای مردم افغانستان دیگر چه دست آوردی داشتید؟ و در این حکومتها برای حفظ جمهوریت و دست آورد ها و ارایه خدمات مفید به مردم چه کردید؟ و چه وفایی کردید؟ حتی آخرین کار تان در وزارت امور خارجه و آن هم تقرر های ضد منافع ملی و خلاف و شایستگی و صداقت که انجام دادید.
۳ - با چند نفر سر شناس و با سر و صدا های عجیب و غریب بعد از اینکه از قدرت مدتی کنار زده شدید. حزب "حق و عدالت " را ساختید. دفاتر لوکس و طمطراق، آن حزب کجا شد و به آن چه وفایی کردید؟
۴- بعد از اینکه اشرف غنی شما را از قدرت کنار زد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۸ با سر و صداها، سخنرانی های عوام فریبانه و طمطراق عده ای را با نیرنگ و ریا جمع کردید و خود را کاندیدا نمودید تکت پر سر و صدای شما که همه میگفتند اینها مورد نظر اربابان به جای غنی هستند چنان فرو پاشید که حتی شما توانایی استقامت و پایداری ضعیف ترین کاندیدا ها را نداشتید و در این مساله چه وفایی کردید؟
۵ - امروز شبکه های اجتماعی و رسانه ها مملو است از منشور شما و یک بازی فریبکارانه دیگر تحت عنوان "حرکت ملی صلح و عدالت" که گویا با افراد ناکام دیگری میخواهید جریان سیاسی را تحت نام فوق بسازید. قطعا خطاب به خودتان، اطرافیان تان و مردم افغانستان میگویم که این کار تان هم خط روی آب است و شما برای افغانستان یک عنصر کاملا ناکام و مزاحم مانند ده ها عنصر ناکام دیگر بیست سال اخیر ثبت تاریخ شده اید که پاک کردنش دشوار و نا ممکن خواهد بود.
۶ - واقعا اگر دل شما و امثالتان برای افغانستان میسوزد از سرمایه های که جمع کردید و یا امکاناتی که دارید در کار های خیریه به مردم بیش از ۹۰ درصد فقیر افغانستان که شما هم در این روزگار تلخ شان سهیم هستید کمک کنید و از جریانات بر حق برای نجات افغانستان از تباهی بیشتر حمایت نمایید تا بلکه تا حدودی مورد بخشش تاریخ و مردم افغانستان قرار گیرید که فکر نکنم.
۷ - و در اخیر منحیث یک هم مسلک سابقه تان و در مقایسه با شما و امثال تان یک آدم نسبتا گمنام برای شما و امثال تان چون استانکزی، جاهد، برمک، محب، فضلی و غیره اعلان میکنم که در تمام رشته های که شما وزارت کردید و پست و مقام داشتید حاضرم در حضور هیات داوران مسلکی و مردم افغانستان با شما در جلسه ای مناظره، گفتگو و سوال و جواب شرکت کنم. تا فهمیده شود که این وطن فرزندان گمنام و مشتاق زیادی داشته که فرصت خدمت گذاری برای شان مساعد نشده.
ناگفته نماند در مورد شما که حداقل با سواد هستید حرفی ندارم. اما در حکومتهای پوشالی و فاسد آقایان کرزی و مخصوصا اشرف غنی مغز متفکر دروغین که شما اکثرا عضو کابینه بودید چه افراد بیسوادی به کرسیهای وزارت و مقامات مهم دست یافتند؟ آیا کدام روز برای روسای محترم خود کرزی و غنی یاد کردید؟
والسلام
محمدنعیم غیور
>>> عامل اصلی به قدرت ماندن غنی در دور دوم اقای اتمر بود.
کاندیدی اوشان به گمان اغلب چانس برنده شدن شان زیاد بود اما استعفای شان معامله با غنی و دوباره پیوستن شان به تیم غنی به کرسی وزارت امور خارجه نا بخشودنی و خیانت به طرفداران و تیم شان و به مردم افغانستان بخاطر ادامه کار غنی و تیم منفور اش است که مردم نباید خیانت موصوف را فراموش نما یند.
>>> اتمر یکی از مهره های اصلی وشریک اصلی تیم غنی است
او به اندازه غنی غل وحتی زیادتر باعث تباهی وبربادی کشور ومردم ما بوده واست
داود
>>> بلی ملت متدین و رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر و دیگران شان را بخوبی می شناسند.
من یک لغمانی استم شرم ام میاید که کسی این بیناموسان و مزدوران جیره خور اول از شوروی بعد اش هم غرب را لغمانی بګوید.
شکر خداوند ما مجاهد بودیم و اینان ملحد و زن فروش و مادر فروش و خواهران و زنان خود را اول سر روسها... کردن بعد اش طی بیست سی سال میشود به خدمت اوروپائیان و امریکهائیها استن
خو شحال لغمانی
>>> حنیف اتمر که امروزه، تلاش می کند غنی را تنها مقصر فروپاشی نظام جمهوری معرفی کند، همان کسی است که برای به قدرت رسیدن غنی هر کاری که از دست اش برمی آمد کرد.
حنیف اتمر؛ وزیر خارجه دولت پیشین در گفتگو با بیبیسی خواستار حسابدهی و پیگرد قضایی عاملان «تضعیف و سقوط نظام جمهوری» شد و گفت خود او حاضر است در این روند پیشگام شود.
آقای اتمر گفت که هدف او و جمعی از همراهانش برای ایجاد «حرکت ملی صلح وعدالت» پیشنهاد راهی تازه برای کسانی است که نه حاکمیت طالبان را می خواهند و نه مبارزه مسلحانه در برابر آنها را.
به گفته او «نقشه راه» بازگشت به روند گفتگوهای دوحه و شروع گفتگوهای فراگیر برای یک نظام سیاسی جدید است، نظامی که مورد قبول جامعه بینالمللی قرار گیرد.
او افزود که چند جناح در سقوط نظام پیشین مسئول هستند: سیاستمداران و رهبران افغانستان، رهبران طالبان که بر راه حل نظامی تاکید کردند و متحدان افغانستان که «بنابر منافع خود تصمیم عجولانه گرفتند».
او میگوید: «حرف ما به طالبان و جامعه بینالمللی این است که همان توافقی که خودتان کردید را انجام دهید.»
مسایل مطرح شده در این گفتگو نشان می دهد که اتمر همچنان روی مدار فریب، حرکت می کند. او می داند که در شرایط کنونی هیچ ترفند دیگری جز طرح «محاکمه» خاینان ملی برای مردم، جذابیت ندارد و نمی تواند مورد حمایت و اقبال توده قرار بگیرد.
از سوی دیگر، او به خوبی از این واقعیت، آگاه است که یکی از کسانی که باید محاکمه شود دقیقا خود اوست. به همین دلیل با فروتنی فریبکارانه ای مدعی می شود که حاضر است در این زمینه پیشگام شود و به مردم افغانستان حساب بدهد که چه اتفاقی برای نظام جمهوری افتاد و چه کسانی در محور خیانت شامل بودند و هرکدام چه نقشی در فرایند فروپاشی و سقوط ایفا کردند.
با این حال، او در همین مصاحبه جواب خود به اتهامات مطرح علیه خودش را نیز داده و ادعا کرده که از پروژه سقوط نظام جمهوری و تحویل کشور به طالبان کاملا بی خبر بوده است!
این در حالی است که فرایند فروپاشی از چند ماه پیش شروع شده بود؛ زمانی که ولسوالی ها یکی پس از دیگری به طالبان واگذار می شدند و امریکا تمام شرایط مورد نظر خود را به اجرا می گذاشت.
بنابراین عنصری مانند حنیف اتمر که سابقه جاسوسی برای دستگاه استخباراتی مخوف و پیچیده شوروی را نیز در کارنامه خود دارد، باید احمق باشد که متوجه این امر نشده باشد و تنها پس از فرار اشرف غنی به واقعیت ماجرا پی برده باشد.
این روایت اما هرگز نمی تواند سهم اتمر در پروژه سقوط را توجیه کند و به تطهیر و تبرئه او منجر شود.
خیانت اتمر اما تنها به دوران منتهی به فروپاشی نظام جمهوری محدود نمی شود. او در طول ۲۰ سال گذشته، همواره بخشی از مجموعه کوچک همیشه در قدرت بود که بربنیاد فساد و فاشیزم عمل می کردند و پیوسته قدرت های خارجی را فریب می دادند.
حنیف اتمر که امروزه، تلاش می کند غنی را تنها مقصر فروپاشی نظام جمهوری معرفی کند، همان کسی است که برای به قدرت رسیدن غنی هر کاری که از دست اش برمی آمد کرد.
او ماه ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری، از شورای امنیت ملی خارج شد و حتی ژست مخالفت با غنی را گرفت تا عمده ترین رقبای سیاسی و قومی او را فریب دهد و آنها را به بهانه مبارزه برای بیرون راندن غنی از ارگ به تیم انتخاباتی غیرواقعی خود بیاورد؛ اما در آخرین روزها متحدان سیاسی اش را در برابر عمل انجام شده قرار داد و با فروختن آنها به غنی در قبال دریافت پست مهم وزارت امور خارجه، امکان پیروزی غنی در انتخابات صوری را چندین برابر افزایش داد.
این یکی از بزرگترین خیانت های اتمر نه تنها به مردم افغانستان و هم پیمانان سیاسی خودش در راستای تمدید قدرت دولت مبتنی بر فساد و فاشیزم غنی بود؛ بلکه با توجه به خروجی و برآیند کار او، به جرات می توان ادعا کرد که همین امر در نهایت، بساط نظام را درهم پیچید و به غنی امکان داد تا با تسلیم کشور به طالبان و شبکه حقانی، نظام جمهوری را از بنیاد براندازد و کشور را در معرض بحران های مرگبار و جبران ناپذیر قرار دهد.
نکته جالب توجه این است که اتمر خواستار رسیدگی به جنایت های فاجعه باری مانند کشتار معترضان شیعه در میدان دهمزنگ در دادگاه های بین المللی شده است. این در حالی است که از نظر مردم افغانستان، خود او مسئول مستقیم آن جنایت و چندین جنایت مشابه دیگر بود، از داعش حمایت می کرد و برای راه اندازی جنگ قومی و مذهبی در کشور به دستور استخبارات بیگانه، از هر ابزاری سود می برد.
این تنها بخشی از کارنامه جنایتکارانه حنیف اتمر بود که نشان می دهد در حال حاضر نیز او همچنان سمی و خطرناک است و هدف از تشکیلات سیاسی تازه و کارزار رسانه ای جاری اش که با تعمید سیاسی و تلاش نهان روشانه برای تطهیر و تبرئه صورت می گیرد، آمادگی برای ورود به زمینه های جدید توطئه است تا فساد و فاشیزمی که او تجسم تام و تمام آن به حساب می آید بر سایر راه حل ها برای برون رفت کشور از بحران های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و... برتری پیدا کند و قدرتمند باقی بماند.
محمدرضا امینی - جمهور
>>> اتمر یک از خائنین درجه یک بود که در تمام توطئه ها علیه غیر پشتونها نقش اساسی داشته است. او با چهره حق به جانب گاهی به میخ می کوید و گاهی به نعل و دعواهای زرگری را برای ایجاد نفاق و شکاف در بین اقوام غیر پشتون ایجاد می کرد. او با اینکه سابقه کمونیستی هم دارد و لی در عین حال یک پشتونیست آتشی است.
>>> اتمر رهبر داعش در افغانستان است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است