افغانستان و نخبگان تبعیدی
نقش نخبگان مهاجر و تبعیدی افغانستان جز ادغام شدن در جوامع میزبان چیست؟ آیا می‌توانند پشتوانه‌ای برای کشور زادگاه خود باشند و در تحولات آن به سوی رهایی سهمی بگیرند؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۱۸    ۱۴۰۱/۸/۱۸ کد خبر: 171753 منبع: پرینت

افغانستان و نخبگان تبعیدی، خمیرمایه حسرت یا سرمایه حرکت؟
با سقوط افغانستان به چنگال طالبان، بزرگترین موج مهاجرت نخبگان این سرزمین به خارج از کشور رقم خورد. بخشی از این نخبگان متعلق به نسل پیش از یازدهم سپتامبر بودند و بخشی دیگر محصول دو دهه پس از آن. در این دو دهه، علاوه بر این‌که بخشی از تحصیل‌کردگان مهاجر که در دوره میان‌سالی قرار داشتند با شور و شوق به وطن بازگشتند تا سهمی در ساختن آینده این سرزمین داشته باشند، همچنان ده‌ها هزار جوان و نوجوان کشور فرصت یافتند که به تحصیلات عالی در داخل و خارج کشور روی بیاورند و نیروی انسانی متخصص و کارآمدی را برای توسعه افغانستان تقدیم کنند.
علی‌رغم جنگ و ناامنی گسترده‌ای که طالبان در این دو دهه بر کشور تحمیل کرده بودند، دینامیک درونی جامعه افغانی و قابلیت آن را برای پویایی و شکوفایی بی‌پیشینه به نمایش گذاشت.

سقوط دولت پیشین با تبعات سنگین و کمرشکنی همراه بود، از جمله فرار مغزها و تبعید خودخواسته نخبه‌ها. ناگفته پیدااست که نیروی انسانی متخصص و کارفهم از مهم‌ترین فکتورهای انکشاف و ترقی کشورهااست و از دست دادن چنین نیرویی مایه تهی شدن آن‌ها از نیروی خلاق، توانا و برخوردار از مولدیت بالا.
اساسا یکی از علت‌های پیشرفت کشورهای توسعه‌یافته زمینه‌سازی شان برای جذب بهترین استعدادها از کشورهای مختلف جهان و به کارگیری آنان در عرصه‌های مورد نیاز است.

امروزه بسیاری از کشورهایی که می‌خواهند گام‌های بزرگی به سوی آینده بردارند، سیاست‌های خود را مورد بازنگری قرار می‌دهند تا هم پای سرمایه‌گذاران خارجی را به کشور خود باز کنند و هم راه جذب نیروهای متخصص کشورهای دیگر را.
تاریخ تمدن‌ها نیز نشان می‌دهد که بیش ترین شکوفایی‌های تاریخی در دوره‌هایی به میان آمده است که نیروهای انسانی ورزیده و توانا زمینه ادغام در بافت کلان‌تر یک کشور را پیدا کرده و از شایستگی‌های شان به خوبی بهره گرفته شده است.

حال با این پرسش روبرو هستیم، که نقش نخبگان مهاجر و تبعیدی افغانستان جز ادغام شدن در جوامع میزبان چیست؟ به ویژه آیا می‌توانند پشتوانه‌ای برای کشور زادگاه خود باشند و در تحولات آن به سوی رهایی سهمی بگیرند؟
شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که اکثریت نخبگان مهاجر علی‌رغم خشنودی از بابت گریز از چنگ نیروی حاکم بر افغانستان، اما در حسرت و اندوه دوری از وطن می‌سوزند و به خاطر سرزمین از دست‌رفته اشک می‌ریزند. تعلق خاطر و دل‌بستگی عاطفی به زادگاه خویشتن امری طبیعی است.

اما باید بپرسیم که آیا قرار است همه تعلق خاطر ما به آن سرزمین به اشک و آه تقلیل یابد، یا می‌توانیم سهمی بیش‌تر و بزرگ‌تر را به دوش بگیریم؟
آیا می‌توانیم در بازتاب دادن رنجی که بر آن سرزمین سایه افکنده است نقشی داشته باشیم؟
آیا می‌توانیم در آگاهی دادن به افکار عمومی جوامع میزبان از وضعیت مردم خود مفید واقع شویم؟
آیا می‌توانیم بر سیاست‌گذاری دولت‌های میزبان اثری بگذاریم تا به حامی تقویت دستگاه ستم و سرکوب تبدیل نشوند؟
آیا می‌توانیم افغانستان را از فراموش شدن از سوی دنیا نجات بدهیم؟
آیا می‌توانیم سایه جنگ‌های نیابتی ویران‌گر را از سر آن آب و خاک دور کنیم؟
آیا می‌توانیم مانع ریشه دواندن فرهنگ تروریسم و افراطگرایی در تار و پود آن جامعه شویم تا به بزرگترین اردوگاه جنگجویان افراطی دنیا تبدیل نشود؟
پرسش‌های فراوانی از این دست منتظر پاسخ است.

محمد محق


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نخبگان تبعیدی
نخبگان مهاجر
نظرات بینندگان:

>>>   اولاً کشور افغانستان یک کشوری است که به اساس تفاهم دو امپراطوری وقت یعنی انگلستان و روسیه تزاری بمیان آمده است و این تفاهم نیز بر اساس خویشاوندی میان خانواده های شاهی انگلیس و تزار روسیه بود که ملکه ویکتوریا بخاطر جلوگیری از جنگ ها میان دولت های شاهی اروپا با آنها بنای خویشی را گذاشت و چندین دختر خویش را به عروسی به شاهزاده گان این کشور ها داد،منجمله به تزار روسیه.
ثانیاً در تأسیس افغانستان،اقوام آن در سرحدات تقسیم شدند،منجمله پشتون ها توسط خط دیورند و تاجکان و ازبکان توسط دریای آمو و ترکمن ها نیز با خط سرحدی تقسیم شدند و بلوچ ها نیز در سه کشور یعنی ایران و پاکستان و افغانستان تقسیم شدند.
ثالثاً افغانستان توسط این تقسیم بندی های سرحدی به خشکه محاط شده است و از نگاه اقتصاد و ترانزیت به کشور های همسایه محتاج است.
رابعاً افغانستان در یک منطقه استراتیژیک موقعیت دارد که کشور های چین و هند و روسیه در منطقه قرار دارند و موجودیت قوای خارجی در افغانستان را برای خود خطر میدانند.
خامساً افغانستان یک کشور اسلامی با کلتور و عنعنات و رسم و رواج های خود است و کشور های اسلامی منطقه،بشمول پاکستان و ایران و کشور های عربی،مخالف موجودیت قوای خارجی در آن هستند،چه در زمان شوروی،کمونست ها بود و چه بعد از یازدهم سپتامبر،صلیبیون بودند.
سادساً،همسایه ها و قدرت های منطقوی و قدرت های بین المللی نیز در مورد افغانستان اختلاف نظر دارند و هرکدان منافع خویش را در افغانستان جستجو میکنند.
گذشته ازین ها در داخل افغانستان نیز اختلافات قومی و ملیتی و زبانی وجود دارد که از طرف همسایه های افغانستان به این اختلافات زیادتر دامن زده میشود.
بنأ با موجودیت این همه اختلافات منطقوی و جهانی در مورد افغانستان و اختلافات درونی خود افغانستان،چه کمکی میتواند صورت بگیرد تا یک دولت مورد قبول همه تشکیل شود؟
نظام شاهی را رد کردند،نظام جمهوری دارد را رد کردند. نظام دموکراتیک خلق و پرچم را رد کردند. نظام دولت اسلامی مجاهدین در اثر اختلافات درونی و جنگ های داخلی رد شد.نظام طالبان تحت نام همکاری با تروریزم رد شد. در بیست سال گذشته،نظام جمهوری کرزی و اشرف غنی تحت نام نظام قبیله رد شد و حالا نظام طالبان است.
اگر هزاره ها فکر میکنند که ما نظام طالبان را چپه میکنیم و نام افغانستان را به خراسان تبدیل میکنیم و یک هزاره را رییس جمهور مقرر میکنیم و مذهب رسمی افغانستان را نیز از تسنن به شیعه تبدیل میکنیم،این خواب و خیال خودشان است و میتوانند .....

>>>   چند نکته،
اولا" هیچ هزاره یی نگفته که نام افغانستان را تغیر میدهد یا مذهب اش را .برداشت من که هزاره نیستم این است که هزاره ها اگر هزارستان میگویند بیشتر به خاطر عکس العمل عقده یی در مقابل کشتار بیرحمانه قاتل قرن عبد رحمن بچه اوضل است که به جای به کار بردن تدبیر و عقل به پشتوانه کمک های روس و انگلیس فرمان قتل عام هزاره ها را صادر کرد.
هزاره های کویته پاکستان باز ماندگان همان کشتار فجیع هستند.
آنچه هزاره ها میخواهند رسمیت مذهب شیعه و حق برابر شهروندی است.ثانیا" تا سادسا" اینکه نه عبد رحمن با دیکتاتوری و قتل عام و قبیله سالاری به جایی رسید و نه طالبان و حامیان شان به جایی میرسند.
بحث خراسان و هزارستان و فدرال و متمرکز و امثالهم همه بحث های نظری جامعه با سواد افغانستان است که نیاز به پختگی دارد و در نهایت رسیدن به یک تفاهم و توافق جمعی تمام شهروندان این سر زمین بر سر قبول یک سیستم کار آمد اداری سیاسی که جوابگوی مسایل عصر حاظر باشد.
دیروز کشور های روس تزار و هند بریطانوی برای پرهیز از تقابل کشور افغانستان را ساختند و با گذاشتن شرط و شروط های مختلف و تنظیم و تعین سرحدات منطقه حایل بر سر امارت امیر خون آشام به توافق رسیدند و خود به مسایل کلان داخلی و جهانی خود پرداختند .
امروز طالبان و با سوادان قبیله گرای طرفدار طالب در خواب و خیال تکرار همان مقطع تاریخ هستند تا اگر ممکن باشد باز هم کار نا تمام عبد رحمن را در قرن ۲۱ ادامه بدهند و چنان کنند که آن رفته به جهنم کرد.
اما با مطالعه جهان پیرامون جغرافیای موجود افغانستان دیده میشود که امروز تنها دو بازیگر بزرگ نیست که تعین تکلیف کند بلکه حد اقل روس و چین و هند و ایران و پاکستان در منطقه و امریکا و انگلیس و اعراب و اروپا در جهان در یک بازی بزرگ جهانی و منطقه یی در گیر هستند و امکان تکرار تاریخ به گونه دوران عبد رحمن بچه اوضل ممکن نیست.

حال توپ در میدان پشتون های ساکن افغانستان است تا تصمیم بگیرند که آیا با بیعت به طالب کمر جنگ با تمام اقوام غیر پشتون را میبندند و تا رسیدن به تثبیت و تسلط قدرت مطلقه پشتونیستی طالبی به هر قیمتی میجنگند و همه عواقب معلوم و نا معلوم آنرا به جان میخرند ؟؟؟؟،
یا اینکه در کنار تمام اقوام موجود و ساکن افغانستان می ایستند و با برچیدن تسلط پاکستان و لشکر نیابتی طالبانی اش بر سر ایجاد یک افغانستان مشترک بر اساس حقوق شهروندی که در آن هر فرد یک رای حق دارد و در نهایت رای اکثریت شهروندان تعین کننده باشد میباشد به تفاهم میرسند .

انتخاب با پشتون ها است و تمام حوادث بعدی بسته به تصمیم کلان تمام پشتون های افغانستان است.

>>>   انسان های نحبه متعلق به همه جهان است و هر جا که زمینه مساعد برای رشد فکری و به کار گیری استعداد و تونایی هایش میسر باشد و زمینه یک زندگی آبرومندانه و آزاد و انسانی برای فامیل اش مساعد باشد در همانجا میماند و در همانجا میمیرد.
انیشتین مگر آلمانی نبود؟؟ در امریکا کار کرد و در انریکا به خاک رفت با یک عالم عشق به سرزمین مادری اش.
وقتی در کلبه ات مار ها لانه کنند جز نگاه از دور چه کاری از دست ات ساخته است؟؟??

>>>   نظر دوست محترم راخواندم ، خوب رجز خوانده جوانب ابعاد بیرونی وداخلی را ارزیابی کرده ازجمهوریت داود تاجمهوریت غنی را مردود گفته وراه جدا ازین نظامها رامطالبه کرده وآخر کوفت خودرا سری هزاره ها خالی کرده شاید هدفش خط مشی حزب عدالت وآزادی سرور دانش باشد که ارزیابی شخص جناب عالی بیان کننده این واقیت تلخ باشد که هرنظام متمرکز گرا بطرف انحصار گری میرود وانحصارگری خودزاینده تبعیض ، تعصب ، فساد ، افراطیت و تک قومی میباشد ، پس برای نجات ازچنین یک نظام هیولایی وقناعت هر قوم این سرزمین همانا پارلمان فدرال میباشد که باید تحقق بپذیرد .
والسلام .

>>>   هر دکاندار متاع خود را میفروشد
ترامپ با چانه زنی فروخت، بایدن بدون چانه زنی به زلنسکی میفروشد.
علی عزت بیگویچ رئیس جمهور بوسنیا یک جمله را تکرار میکرد و میگفت: «حیوان وقتی خطرناک میشود که گرسنه شود، مگر انسان هنگامی خطرناک میشود که سیر شود.»
بعد از جنگ ویتنام ، امریکا هیچگاه در روابط و مناسبات بین المللی اینقدر رسوا و بی آبرو نشده بود که طی پنج سال اخیرشده است، در حالِ حاضر ملتهای جهان میدانند که در عقب کلیمات زیبای آزادی، دموکراسی ، عدالت و حقوق بشر و اقتصاد بازار چه جنایاتی نبود که نشد!!! و سلسلهٔ این جنایاتِ ضد بشریت تا جنگ اوکراین هنوز ادامه دارد.
در امریکا نه به جمهوریخواه و نه به دموکرات آن بازی بخورید، اینها همه تجاران بزرگ اسلحه اند، کارتل های بزرگ اسلحه آنچه تولید میکنند نمی توانند برای همیشه در گدامها ذخیره نمایند، تولیدات شان باید بفروش برسد، و زمینه های استفادهٔ آن فراهم شود، مصرف و استفادهٔ این تولیدات بجز «جنگ ، کشتار انسان ، ویرانی » دیگر چه میتواند باشد؟
از فقیر و ‌فقر نترسید از فرمانروایی پولدار و فرهنگِ پولداری بترسید.
از تأسیس کشور امریکا تا امروز فقط دوازه سال امریکا به نحوه ی در جنگ ها اشتراک نداشت، باقی همه تاریخ امریکا در جنگ گذشته است.
درین عکس شما خیله گی یک رئیس جمهور‌ را بوضاحت می بینید که یک دکاندار برای جلب مشتری اش چطور تولیداتش را به بنمایش میگذارد.
هاشمی
نوومبر 2022
کانادا

>>>   تا ایجاد یک سیستم عادالانه غیر متمرکز هر نظامی که است یا بیاید از طرف این ملت مردود است.

>>>   خوب شد که این مغز های پوچ و گندیده و همچنان بی سواد از اوغانستان بیرون رانده شدند۔ این ها نخبه گان دزدی ، چور و چپاول، و جاسوسان اجنبی بودند که تا ابد باید در کشور های خارجی بسوزند و بسازند۔
به امید نابودی این خایینان
خاوران

>>>   از حرف ای نظر دهنده اولی بوی تعفن نژاد پرستی میایه.
بهترین کسانی میتانه رهبری و ریاست افغانستان را به عهده بگیره که اول با تقوا و پاک و کاردان و کار فهم و متخصص و وفادار به میهن و هم میهنش باشد و از هر قویتی باشه فرق نداره چی از برادرم پشتون باشه چی از برادرم ازبیک باشه چی از برادرم هزاره باشه و چی از برادرم تاجیک باشه همه از یک خاکیم ، این حرف ما ملت است.
عبدا...

>>>   توجه توجه.یک ملای افغانی بنام مولوی سیداحمد ساکن استان کرمان بایک دختربچه ده ساله ازدواج نموده وگویادختر شب زفاف دچارپارگی رحم شده است.
لعنت براین ملاهای کثیف. ازمسئولین اتباع ایرانی تقاضای رسیدگی داریم.
محمدی کرمان

>>>   آقای محمدی از کرمان... برادر. این مورد وحشتناک و شرمسارانه را حتما پیگیری کنید تا چنین وخوشی در ساحت انسانیت جولان ندهند.
لواسانی.. تهران

>>>   خاوران!
شما نخبگان را با سیاست بازان نخبه عوضی گرفته اید.
نخبه یعنی همان بچه هزاره که با قالین بافی و کار شاقه در بیرون نان کمایی میکرد و با پشت کار تمام درس میخواند تا شد اول نمره عمومی کانکور.
نخبگان همان استادان با تجربه که با داشتن تخصص در مسلک خود فرزندان این وطن را در دانشگاه ها تربیه مینمود.
من اشارتی کردم و شما با فراست دریابید

>>>   Sattar Saeedi
1 روز بریتانیا به دختران افغان نانوایی یاد می‌دهد
قطر و عربستان و ترکیه مردان افغان را به چوپانی می‌برند
طالبان هم زکاتش را جمع می‌کند و مدرسه دینی می‌سازد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است