فلج ساختن سیستم پولی کشور
چگونه میتوان این تصمیم غارتگرانه رهبر بزرگترین امپراطوری جهان را در قبال فقیر ترین مردم دنیا که در بد ترین حالت مرگ و زندگی قرار دارند، توجیه نمود؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۴۷    ۱۴۰۱/۹/۳ کد خبر: 171870 منبع: پرینت

نخستین اجلاس اعضای به اصطلاح بورد نظارت بر صندوق امانت افغانستان در سویس برگزار شد.
بر اساس گزارش ها و چنانچه اقای احدی از اعضای این بورد در مصاحبه با رادیوی آزادی توضیح داده است، این بورد تصمیم اتخاذ مینماید، تا:
۱- چگونه این پول را بدوران اندازند.
۲- پول واردات برق، قرضه های افغانستان به نهادهای بین المللی، کمک ها در بخش توسعه ای و مصارف چاپ بانکنوت های افغانی، همه از طریق همین صندوق پرداخته خواهد شد.
از آنجایی که این پول دارایی انحصاری مردم افغانستان و پشتوانه پولی است و هرگونه دست اندازی به آن وفق تعریف قانون مدنی ما، «تصرف فضولی» است و رییس جمهور ایالات متحده امریکا برخلاف تمام معیار های حقوقی بین المللی و احکام قوانین انکشور، پول امانت مردم افغانستان را خود سرانه «تقسیم» و نیم انرا بخاطر تحقق دسایس الحیل خود در کشور سویس انتقال و برای چگونگی مصرف آن «بورد» دلخواه را مقرر ساخته است، تا تاراج را پوشش دهند بخاطر افشای این غارتگری و دفاع از مصالح و منافع علیای افغانستان، بمثابه مدعی العموم مردم مظلوم ما، نوشته مبسوط در این ارتباط را با دوستان شریک مینمایم.

دزدی پول فقیر ترین مردم دنیا توسط بزرگترین امپراطوری جهان؛
رییس جمهور امریکا فرمان صادر نمود تا سه و نیم میلیارد پول مردم افغانستان به قربانیان حادثه یازدهم سپتامبرتعلق گیرد.
در این نوشته با حد اکثر ایجاز جوانب مختلف این فرمان غارتگرانه را بررسی مینمایم:
قبل از همه باید گفت که پرداختن به چگونگی وقوع حادثه و عوامل و عاملان آن اماج این نبشته نمی باشد. هزاران نوشته و ده ها کتاب بنشر رسیده است که تعریف رسمی دولت امریکا در مورد حادثه را زیر سوال قرار می‌دهد و همانند “تیری میسان” در کتاب “دروغ بزرگ” این رویداد غم انگیز رابه سکانداران قدرت امریکا حواله می‌دهد.

پینه زدن مردم افغانستان با حادثه:
از همان روز یازدهم سپتامبر رییس جمهور و مجموع اراکین قدرت حادثه را تروریستی و کار سازمــان القاعده خوانده اند و ترکیب تروریستان را چنین اعلام نموده اند:
- (۱۵) تن از عربستان سعودی
- (۲) از امارات
- (۱) مصری
- (۱) لبنانی
که اکثریت شان درس خوانده های ایالات متحده امریکا بوده اند.

لشکر کشی به افغانستان تحت عنوان سرکوب القاعده و رهبر آن اسامه بن لادن طراح و سازمانده حملات و نابودی طالبان بمثابه میزبانان آنان انجام یافت.
بدین ترتیب:
هیچک از افغانان مظلوم که قربانیان اصلی حضور تروریستان اند و استبداد سیاه طالبان را متحمل شده و در این دو دهه جنگ و تجاوز را متقبل شده اند و اکنون نیز در معرض قحطی و فاجعه بشری قرار دارند، در حوادث تروریستی دخیل نبوده و متهم نگردیده اند.
بدین رو سوال اساسی این است که چرا و مطابق به کدام نورم و معیار حقوقی و اخلاقی جبران خساره بپردازند؟
چنانچه سازمان ملل متحد و مراجع بین المللی و منجمله دیدبان حقوق بشر اعلام نموده است:
«به مردم افغانستان تعلق دارد» و از حکومت ها و گروه ها نمی باشد.
چگونه میتوان این تصمیم غارتگرانه رهبر بزرگترین امپراطوری جهان را در قبال فقیر ترین مردم دنیا که در بد ترین حالت مرگ و زندگی قرار دارند، توجیه نمود؟

اقای بارنت روبین افغانستان شناس معروف امریکایی در رابطه مینویسد:
«ثروتمند ترین کشور جهان تصمیم گرفته است به نام عدالت، فقیر ترین کشور جهان را غارت کند.»
ادام واینستین پژوهشگر موسسه کوهینسی، استفاده از ذخایر ارزی افغانستان را بنام جبران خسارت، دزدی خوانده است که استدلال قانونی ندارد.
در همنوایی با این دانشمندان امریکایی باید گفت که:
این قلدر منشی خاطرات تلخ دهه هفتاد و دزدی و چپاول تنظیم ها به اذهان تداعی مینماید که بایسکل و موتر شخصی اشخاص بر خود مالک می فروختند.
در بحبوحه این تصمیم چپاول گرانه، وزارت خارجه امریکا با کمال سبک سری و در صحبت توجیه گرانه، به زخم مردم مظلوم ما نمک می پاشد و با نهایت بی ازرمی می‌گوید: «وزارت خارجه امریکا به حمایت از قربانیان و خانواده های آنان ادامه خواهد داد»!
آیا این فرمان توجیه حقوقی دارد؟

از قرار معلوم فرامین روسای جمهور در ذمره «سند تقنینی» پنداشته می شود و در صورتیکه خود فرمان مجوزقانونی و تمسک حقوقی نداشته باشد، معروض به بطلان و «کان لم یکن» می باشد.
در حقوق معاصر چه در عرصه ملی و بین المللی مساله مشروعیت مطرح است. از جمله در موضوعات «جرم»، «مجرم»، «اتهام»، «متهم»، پرنسیپ های جهانشمول «مشروعیت جرم و جزأ» وجود دارد که در تمام قوانین جزایی کشورها مسجل می باشد.
پس در صورتیکه هیچگونه عنصر جرمی علیه افغانان وجود نداشته است، چگونه میتوان علیه آنان اعلام جرم نمود و آنان را مستوجب مجازات دانست؟

این فرمان در واقع مصادره دارایی مردم افغانستان است که بدون شک اتخاذ همچو تصمیم مربوط رییس اجرایی یک کشور نمی‌شود.
بدین ترتیب: فرمان اقای رییس جمهور امریکا فاقد تمام ارزش‌های حقوقی بوده و هیچگونه استناد و توجیه قانونی ندارد و حسب اصل جهانی و قبول شده حقوقی از اساس باطل و کان لم یکن تلقی می شود.
از جانب دیگر، این «شهکار» رییس جمهور امریکا در مغایرت با تمام اصول قبول شده جهانی مندج در میثاق های بین المللی قرارداسته و ناقض معیار های پذیرفته شده فی مابین کشور ها است.
صدور اين فرمان «شاهانه» مبين اثر و رسوخ عاليترين مراجع قوه اجراييه را بر قوه قضاييه بوده و استقلال محاكم امريكا را زير سوال ميبرد.
این فرمان مشوق سقوط اقتصادی افغانستان که بدترین فاجعه حقوق بشری را در قبال دارد که حق حیات میلیون ها افغان را تهدید مینماید، به همین دلیل مندرجات فرمان با روح قانون اساسی امریکا و اعلامیه جهانی حقوق بشر در تناقض کامل قرار دارد.

اظهر من الشمس است که: شکایت قربانیان علیه سازمانهای تروریستی و دولت های حامی تروریسم است و هر وجدان سالم و عقل سلیم میداند که این دولت عربستان سعودی است که باید محاکمه گردد و جبران خساره بپردازد و یا این دولت پاکستان که بمثابه حامی و میزبان اسامه بن لادن باید مورد محاکمه و تعزیرات شدید قرار گیرد.
زمانیکه اسامه بن لادن بحیث تروریست شرور و خطرناک واجب القتل است، حامی و میزبان باید مجازات گردد.

هیهات از این بی تمیزی ها؛
افغانستان را بخاطر حضور اسامه بخاک و خون کشانیدند و میلیونها تن بمب و بشمول مادر بمب را استعمال نمودند و اما در برابر ده سال مخفی نگهداشتن و نگهداری آن در اسلام آباد، دولت پاکستان را انعام می‌دهند.
اگر قربانیان شکایت علیه طالبان دارند، باید یخن روسای جمهور خود را بگیرند که به آنان «عصای پادشاهی داده اند» و در یک معامله مرموز استخباراتی با افراد شامل فهرست سیاه قرارداد عقد نموده، قدرت دولتی و بیشتر از هشتاد میلیارد دالر سلاح و مهمات را در اختیار شان قرار داده اند.
مبرهن است كه دولت امريكا با پول و سرمايه هاى قارونى رهبران زر اندوز طالبان همانند دزدان ديروز مخالفت ندارد.
در حالیکه هیچگونه توجیه حقوقی و اخلاقی بخاطر این دزدی پول مردم مظلوم ما وجود ندارد، صاف و ساده این اقدام یک قلدری، زورگویی، عقده گشایی ناشی از شکست افتضاح امیز در پانزدهم اگست سال پار ترسایی است که میتوان انرا چنین تعریف نمود:
قانون جنگل (The law of the jungle) و حتی در احوال حکمروایی ترامپ و بایدن گذار قهقرايى از قانون جنگل به جنگل بدون قانون.

مشخصه گذار به "قانون جنگل"، برگشت به بدويت ميباشد.
اساس قانون جنگل این است که:
– «بکش، یا کشته شو»
– «بخور و با خورده می شوی»
که رودیار کیپلنگ در کتاب «قانون جنگل» انرا در پیمان گرگ ها با سایر حیوانات توضیع نموده است.
این احوال اسفناک در واقع همان بازگشت به وضع طبیعی و جهان «هاپسی، یا هاپزی» می باشد، که فیلسوف بزرگ انگلستان، توماس هاپز (Thomas hobbes) در کتاب لویاتان (Leviathan) خود توضیح داده است.

جهان هاپسی:
گذار از حالت طبیعی به مدنی، مرز و معیار رفتن به مدنیت و مدنی شدن است. سردمدار قبلی و فعلی قصر سپيد همچون "اژدهاى شرير" (لوياتان كه ذكر ان در تورات رفته است و هاپس انرا بحيث نام كتاب خود انتخاب نموده است)، "جهان هاپسى – هاپز" را رقم زده اند:
- حق داشتن به همه چيز
- هيچ چيز غير عادلانه و غير اخلاقى نيست
- فقدان مفاهيم خطا، عدالت و انصاف
كه همان: قانون بى "قانون" و قانون برتر از "قانون" است و از زمانى حكايت مينمايد كه: "قانون" به مصاف عدالت و انصاف ميرود و حالتى مستولى ميگردد كه: "ماهى هاى كلان، ماهى هاى خورد را بخوريد"

مسووليت حقوقى:
از حقوق يونان و روم باستان يك اصل حقوقى وجود دارد كه تا كنون و در حقوق معاصر بين المللى نیز كماكان معتبر شناخته مى شود كه عبارت از: (pacta sunt servanda – قرارداد ها بايد اجرا گردد) مى باشد. (أوفو بالعهود و أوفو بالعقود)
از همان هوگوگروسیوس هالندی و مولف کتاب پر شهرت او «حقوق جنگ و صلح» (۱۶۲۵م) که بحیث پدر حقوق نوین بین المللی شناخته می شود، صلح ویست فالیا (۱۶۴۸ م)، کنگره ویانا تا بعد از جنگ جهانی دوم و ایجاد سازمان ملل متحد و تصویب منشور آن سازمان و میثاق بین المللی، نوعی نظم بین المللی و حاکمیت قانون با تمام کمی و‌ کاستی ان در جهان شکل گرفته است که مرز بین مدنیت و بدویت پنداشته می شود.
هرگاه دولت ايالات متحده امريكا بمثابه عضو سازمان ملل متحد و عضو شوراى امنيت ان سازمان به اصول متذكره متعهد است بايد مطابق به معيارهاى حقوق معاهدات و بر طبق احكام كنوانسيون ويانا در مورد معاهدات بين المللى(مى ١٩٦٩ م) به قرارداد ها با دولت افغانستان متعهد و به حق حاكميت ملى افغانستان احترام نمايد.

شکست اخلاقی امریکا:
زبان زور، زور گويى، قلدرمنشى، اغواگرى، پوپوليسم و پشت پا كردن به تعهدات حقوقی و مسووليت اخلاقی معرف شكست اخلاقى است كه اطوار و كردار اقای ترامپ (زنگی مست) و اقای بایدن که با ذهول عقل مواجه است، مصداق آن پنداشته مي شوند که همچون "اژدهاى شرور" به مجسمه آزادى پشت کرده است و باقلدری و زورگویی و با تبختر انگلوساكسونى مناشير و موازين قبول شده حقوقى و اخلاقى را زیر پا کرده اند.
در واقع این شكست "اخلاقى" امپراتورى امريكا موقف اشغالگر و سیطره طلب ان كشور را مسجل ميسازد.

مسوولیت اخلاقی (Moralobligation) امریکا در قبال افغانستان و افغانان:
در حقوق بين المللى معاصر افزون بر اصل مسووليت حقوقى، مبحث مسووليت اخلاقى نیز مطرح است كه با افاده: (Moral obligation) تعريف و با مفاهيم: (International obligation و Internation Responsibility) تكميل ميگردد.
بر طبق اين اصول الزام اور در روابط بين المللى مسووليت اخلاقى دولت ايالات متحده امريكا در قبال افغانستان مطرح ميگردد.
تراژدی افغانستان معلول و محصول مداخله خارجی است و در این بیشتر از چهار دهه و بیست سال اخیر نقش امریکا در تباهی کشور ما از کفر ابلیس معروفتر است و ارایه دلیل خرما بردن به بغداد است.

امریکا همیشه ریشه تروریسم را در پاکستان آبیاری و شاخ بری انرا به قیمت بخاک و خون کشیدن مردم مظلوم ماانجام داده است.
در افغانستان بطور گسترده جنایات جنگی و ضد بشری انجام یافته است، نظامیان امریکا در این ارتباط متهم و ملزم می باشند. متاسفانه تا کنون در هیچ موردی مجرمین محاکمه نگردیده و به قربانیان جبران خساره پرداخت نگردیده است. (مثل آنکه در حقوق بشر طراز امریکایی خون افغان مظلوم ارزش ندارد.)
به عوض دولت، شركت سهامى فساد سالاران را ايجاد و كليپتوكراسی را در وجود اقلیت منفور تاجران دين، تيكه داران "جهاد"، دكانداران قوم و جلابان سیاسی را بر مردم حاكم ساخته و در اخر کار با فروپاشی مجموع نظام مصیبت جاری را در کشور مستولی و مردم در معرض قحطی و فاجعه بشری قراردارند.

نتیجه :
اقای بایدن که با صدور این فرامین مبتذل میخواهد منافع مظلومترین مردم را بحساب «شهکار» ها در خدمت ارتقای اتوریته مقام و موقعیت خود نماید، این سخن وخشورانه یکی از اسلاف خود (ابرهام لینکلن) را بیاد داسته باشد که: ”هيچ معضله حل شدنى نيست تا عادلانه حل نگردد” و با قلدر منشى وداع و بنفع تمام بشریت است تا جهان ما از حالت، ”جنگل بدون قانون” به مرحله ”قانون جنگل” و در مسير ”مدنيت” و حاكميت قانون در مقياس جهان سير نمايد و در پر تو ان مردم به عزا نشسته افغانستان بخواست های واقعى شان كه بسيار ساده و انسانى است، نايل گردند.
من بحیث شاگرد حقوق و مدعی العموم مردم به عزا نشسته افغانستان از تمام همسلکان، دانشمندان و روشنگران متعهد بوطن و مردم تقاضا مینمایم که: بخاطر احقاق حق مشروع مردم مظلوم به تمام مراجع ذیربط بین المللی دادخواهی و صدای رسای شانرا متقرب نمایند.
بسیار بموقع و ضرور است تا: خواست مشروع مردم مظلوم و قربانیان جنگ را بخاطر غرامات و جبران خسارات را همگانی نماییم.
برو قوى شو اگر راحت جهان طلبى
كه در نظام طبیعت ضعيف پامال است

میر عبدالوحید سادات


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   جناب سادات
پول های مردم افغانستان در کشاکش بین دو اهریمن قرار گرفته.
یک طرف امریکا است و طرف دیگر طالبان.
این پول در هیچ صورتی در اختیار مردم افغانستان قرار نمیگیرد چون مردم در این معادله اصلا" وجود ندارند.
حالا پول در اختیار امریکا است و کسی هم کاری کرده نمیتواند چون زور دارد.
نمونه زور امریکا و غرب همین جلسه شورای حقوق بشر ملل متحد برای قضایای ایران است.
به ده ها مرتبه جنایات بد تر و هولناک تر و نقض حقوق بشر و انسان و حیوان و سنگ وجماد در افغانستان واقع شده نه شورای حقوق بشر کاری میکند و نه غرب و نه شرق چون منافع شان در بودن طالبان در حاکمیت است ، اما در ایران چون منافع شان در سرنگونی نظام حاکم است سناریوی پر مصرف اغتشاش از درون را راه انداخته و رهبری میکنند و آنهم به بهانه کشته شدن یک دختر خانم و تا حال بیشتر از ۳۰۰ _ ۴۰۰ انسان دیگر کشته شده و تا ختم غایله معلوم نیست که چه رخ خواهد داد.
پس یگانه راه حل افغانستان ایجاد یک دولت منتخب با رای مردم افغانستان است تا بعدا" به حیث نماینده حقیقی مردم افغانستان از منافع کشور در هر کجای دنیا حفاظت کند و این امر ممکن نیست مگر اینکه ملت افغانستان با ایستادن در کنار مقاومت ملی و جوانان با درک وطن بر تسلط لشکر نیابتی پاکستان غلبه کنند و کشور را از چنگال هیولای طالبانی نجات بخشند.

>>>   •● باز هم، کورگره-شاهگره همه مشکلات و فجایع و بدبختی از سبب مردم سرکش (پشتوزبانها-افغان نسلها-کوچیگری ها و از سبب فطرت/اخلاق و نبض شریر پشتونها و از توهم پشتو) فوران کرده بوجود آمده است و بس.
هزار سال بزنی و بپالی در کادان های آتش گرفته و خاکستر شده، آخرش آن (سوزن قوغ-اخگری) را از نسل همین نام توهمی (پشتون=افغان افغانستان=پشتو=کوچی) در می یابید و خاتمه پیدا میکند.

انگشت انتقاد را کج و بطرف دور بیجای فوکس یا نشان نگیرید و چشم بینای خود را به کوری نزنید و مردم داخل کشور مارا غافل از واقعیت منحرف نگردانید بس است من-تو و او-اینها را در قتل-گاه پشتون=جن و شیطان ندهید !!!
در ضمن از خداوندمالک بترسید و راست بگویید که این خونریزی-جنگلی چند صد ساله در بین آدمی-مردم این کشور بنام (افغان-فغانستان) تا به رژیم حال از سبب و تاثیر بمب-ویروسی کدام نام توهمی (قوم؟ ملیت؟) پیدا شده است و اکنون جریان دارد ؟؟؟ ؟؟؟●•

>>>   افغانستان حق دارد غرامت قربانیان هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی را بگیرد. وقت تنگ است اگر مدتی بگذرد و هیچ شکایتی طرح نشود مشمول قانون گذر زمان می شود و هرگز ترتیب اثر داده نخواهد شد. ضمنا این آمریکا بود که القاعده را منظور نفوذ در این کشور وارد کردند.

>>>   افغانستان حق دارد اما کی از افغانستان نمایندگی میکند تا این حق برایش پرداخت شود ؟؟؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است