نزاع سنّت و مدرنیته یک واقعیت است. قرائتهای داعشی و طالبانی سنّت، عملاّ به نفع مدرنیتة غربی است. داعش و طالبان آب به آسیاب مدرنیته میریزند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۰ ۱۴۰۱/۱۰/۹ | کد خبر: 172170 | منبع: | پرینت |
باری، سالی پیش در محفلی که چند تن عالم دینی حضور داشتند، من از نزاع سنّت و مدرنیته در افغانستان سخن گفتم. برای اثبات سخن خود مثال ساده آوردم: سنّت دینی ما میگوید نگاه کردن به موی و روی زن نامحرم حرام است و گناه دارد؛ اما حالا در خانة هر مسلمان افغانی یک تلویزیون با دیش ماهواره حضور دارد که 24 ساعت زنان برهنه را نشان میدهد و جوانان ما به آنها نگاه میکنند و در همان حال نماز هم میخوانند.
در دورترین روستاهای فقیر افغانستان، پشت بام خانهها دیش ماهواره نصب است؛ طرف چپ این خانه مسجد است. صدای اذان و صدای مبتذلترین فیلمها همزمان در این روستا بلند است و هرکدام جوانان را به سوی خود میخواند. آنها به من خندیدند و در دل شاید گفتند این آدم چه حرفهایی که میزند!
حالا میخواهم این موضوع را کمی توضیح بدهم. میتوان مردم افغانستان را به دو گروه تقسیم کرد؛ گروه اول که ده الی بیست درصد را تشکیل میدهد، کسانی هستند که بالای پنجاه سال سن دارند؛ آنها مردمان سنتی و باورمند هستند. هرچند همانها نیز با آلات و ابزار مدرن سرو کار دارند؛ امّا ممکن است کمتر تحت تأثیر آنها قرار بگیرند و شاید بتوانند باورهای خود را حفظ کنند.
بیشتر مردم افغانستان زیر سن چهل و پنجاه میباشند. این جمعیّت فراوان کسانی هستند که سنّت و مدرنیسم در وجودشان به نزاع برخاسته است. این جمعیّت عظیم بر سر دوراهی سنّت و مدرنیته قرار گرفتهاند. آنها از یکطرف باورهای دینی و سنّتهای شرقی خود را دارند و به آنها پایبند هستند، از جانب دیگر دستاوردهای جهان مدرن و صنعت و پیشرفت غربی آنها را به سوی خود میخواند. هردو شیرین، جذاب و خوشایند؛ اما به شدّت با هم ناسازگار. مسجد و میکده، اذان و موسیقی، نماز و رقص هردو را در خانه خود دارند، هردو برایشان خوشایند است؛ اما هردو در وجوشان در حال جنگ؛ هرجنگی هم غالب و مغلوب دارد؛ یکی باید بماند و یکی برود. در وجود این مردم کدام خواهد ماند و کدام خواهد رفت؟ زمین این جنگ، ذهن و ضمیر و قلب جوانان افغانستان است.
در هرجنگی، آن طرف پیروز خواهد شد که از امکانات بهتر و بیشتری جنگی برخوردار باشد و مدیریت بهتری داشته باشد. مدرنیته یا مدرنیسم جدیدترین ابزارها را در اختیار دارد و از آنها استفاده میکند؛ موبایل، ماهواره، فیلمها و سریالها، تلویزیونها و... و این ابزارهای جنگی به خوبی هم سازماندهی و رهبری میشود. هرروزه آبدیت شده میرسد. خواستهها و تمایلات جوانان را دقیقاّ مطالعه میکنند و به خواست و میل آنها میچرخند و میچرخانند.
امّا طرف سنّت، ابزارش کهنه است و آن را آبدیت نمیکند؛ اصلاّ آبدیت کردن را با ماهیّت سنّت ناسازگار میداند. عالمانی که باید حافظان و مبلّغان سنّت باشند، با نسل جوان با تحکّم و از موضع بالا سخن میگویند. تنها ابزارشان بهشت و جهنّم است که آن را هم گروههای تروریستی بیاعتبار کردهاند. سخن به روز نمیگویند و استفاده از ابزارهای جدید را نمیدانند.
قرائتهای داعشی و طالبانی سنّت، عملاّ به نفع مدرنیتة غربی است. داعش و طالبان آب به آسیاب مدرنیته میریزند.
خلاصه اینکه چیزی به نام مدرنیته و ابزارهای آن به افغانستان رسیده و سنّتهای دینی و عرفی مردم خصوصاّ نسل جوان را به چالش کشیده است. نزاع سنّت و مدرنیته یک واقعیت است. به همین علّت هم نسلجوان بر سر دوراهی قرار گرفتهاند. نسل جوان را دریابید، پیش از آنکه کار از کار بگذرد.
سید اسحاق شجاعی
>>> "اما هردو در وجوشان در حال جنگ؛ هرجنگی هم غالب و مغلوب دارد؛ یکی باید بماند و یکی برود....." خوب اولی را قرن ها داشتیم و نتیجه اش هم همان پسمانی، جنگ، نفاق مذهبی و ملی، برادر کشی، غنیمت گیری و ....... بوده و است. پس بگذار اولی برود و شاید دومی درد این وطن و جوانان را مداوا کند!!!!
آتش خاوری
>>> دیش ماهواره از کوکنار باربار خطرناک تر است. هزاربار خطرناک تر.
دشمن (امریکا و اسرائیل و انگلیس و عربستان مسلمان کش) از راه ماهواره "جنگ فرهنگی" می کنند. این جنگ آهسته و دوامدار است ولی نتیجه میدهد. به ایران نگاه کن. جنگ فرهنگی از راه ماهواره بسیاری از جوانان را بیدین و عیاش کرده. حکومت ایران اسلامی است ولی بسیاری از جوانان تهران کدام دینی ندارند. از صبح تا شب عقب عیاشی و روابط نامشروع و "عشق و حال" هستند. برایشان وطن مهم نیست. حاضرند دوباره مستعمره و غلام امریکا بشوند ولی خوش باشند و مصروف چریدن .
«« دیش ستلایت = خطرناک تر از هروئین»»
ماهواره کسی را عالم و دانشمند و طبیب و انجنیر نمی کند ولی حتمی فاسد و عیاش می کند.
ماهواره ابزار شیطان بزرگ (امریکا)ست.با وجود ماهواره دشمن در خانه ها 20 سال دیگر نامی از اسلام و مسلمانی هم در افغانستان نخواهد بود. جوانی که ماهواره تماشا کرده دیگر غیرت ندارد. اگر دشمن (غرب) مجدد به افغانستان حمله کند او میل تفنگ بر دوش نخواهد گرفت و از کوهها بالا نخواهد شد. او همچون سال گذشته و داخل شدن طالبان به شهرها صرف نظاره خواهد کرد و مرد جنگ نخواهد بود. غرب جوانان افغانستان را همچو جوانان غربزده تهران غرب پرست و ضد دین و بی غیرت و بیشرف خواهد کرد. مشتی حیوان عیاش که همچو سگ برای رفتن به امریکا و کانادا مشتاق استند و له له میزنند عوض اینکه بفکر اعمار وطن خود باشند. از دیگران عبرت بگیریم. دیش ماهواره باید همیش ممنوع باشد.
>>> معنی بلند من فکر تند میخواهد.
سیر فکرم آسان نیست،کوهم و کوتل دارم.
این شعر بیدل است.
بیدل و مولانا شاعرانی بودند که در جوامعی زندگی میکردند که علاوه بر مسلمانان،پیروان ادیان دیگر نیز زندگی میکردند.
آنها اشعاری میسرایدتذ که در حضور مسلمانان یک معنی برایش معرفی میکردند،اما در حضور غیر مسلمانان،معنی دیگر.....
ما این حالت را در جوامع امروزی اسلامی نیز داریم.
در جایی که دین اسلام حاکمیت قاطعانه دارد، از آیات مدنی در توضیح اسلام استفاده میکنند و در جوامعی که بغیر از مسلمانان پیروان ادیان دیگر تیز وجود دارند،از آیات مکی استفاده میکنند.
در طول چهل سال جنگ در افغانستان نیز چنین بوده است.
آنهایی که در پهلوی دولت های حاکمه حزب خلق و پرچم بودند،در تعریف اسلام از آیات مکی استفاده میکردند و برخلاف مجاهدین برای سوق مردم به جبهه جهاد از آیات مدنی استفاده میکردند.
در نظام جمهوری کرزی و اشرف غنی نیز چنین بود. حتی مجاهدینی که سالها جهاد کرده بودند، مثل رسول سیاف که در پاکستان در هنگام جهاد از آیات مدنی استفاده میکرد،هنگامی که با اشغال یکجا شد و در پهلوی نظام جمهوری کرزی و اشرف غنی قرار گرفت،در بیانات خود از آیات مکی استفاده میکرد.....
>>> تضاد و تقابل بین سنّت و مدرنیته در جامعه ما مبحثی که سالهاست میان روشنفکران ایرانی مورد نقد و تحلیل است و این مقاله شاید با تأثیر از چنین مباحثی که الان هم در جامعه ایران مطرح است نوشته شده.. بعید می دانم در جامعه افغانستان مشکل این باشد چون ما در آنجا طبقه شهری گسترده مدرن به معنای آن که در ایران هست نداریم و کلیت آن جامعه سنتی است هر چند طیفی از افراد با تعلقات و تفکرت مختلف و حتی تا مدرن هم هستند..یادمان باشد که بین مدرن بودن و مبارزه سیاسی برای رسیدن به مقتضیات زندگی نرمال و سنتی بودن ولی طلب مدرنیته کردن و داشتن آرزوی جامعه ای مدرن تفاوت هست .. جامعه ایران از حدود دویست سال اخیر آرام آرام خود را آماده ورود به مدرنیته کرد و اینک فقط مبارزات سیاسی برای برداشتن موانع آن را در دارد ولی جامعه افغانستان مسائل تضاد بنیادینی در درون خود ندارد که ابتدا باید این مشکل در آنجا شکل بگیرد و سپس بین طیف های مختلف مردم گفتمان ها به هم افزایی یک خواست و اجماع برسد و آنگاه این طبقه شکل بگیرد و سپس موانع سیاسی آن برداشته شود...جانعه افغانستان در یک بحران هویتی نیست و نبوده و تضادها آنقدر که تاثیر گذار در روند شکل گیری چنین مسیری باشد را ندارد.کلیت جامعه ای مذهبی و سنت گرا دیده میشودو خواست اغلب مردان همان چیزی است که در تقابل با مدرنیسم است ولی طبقه روشنفکر آن با توجه به مراودات فکری با جهان مدرن شکل گرفته و زمان می برد تا چنان تغییراتی را در لایه های سنت گرا نه بصورت یک آرزو و تمنا بلکه یک واقعیت عینی به وجود بیاورند...
لواسانی
>>> آقای شجاعی محترم،
سنت های قبیلوی و اجتماعی و امثالهم همیشه در حال تغیر اند و هیچ چیز ماندگار نیست اما دیانت و روح ایمان و اعتقاد هم تغیر نا پذیر است و هم فنا ناشدنی.
و مدرنیسم هم چیز تازه یی نیست و از ملیون ها سال قبل آغاز شده و ادامه دارد.
تحول جوامع از ما قبل تاریخ به مراحل بعدی تا عصر حاضر هر کدام در زمان خودش یک پدیده تازه بود که جای همسان کهنه خود را اشغال کرده و بعد جایش را به پدیده جدید داده نمونه اش همین کامیوتر است ا ز ۳۰ سال پیش تا امروز چنان متحول شده که باورش مشکل است امل باز هم ماندگار نیست و دنیای سرمایه مجبور به کاوش های جدید برای چیز های جدید است تا چرخ اقتصاد در چرخش باشد.
نهایت قصه اینکه دیانت و عقیده و یکتا باوری موازی با تکنولوژی و مدرنیسم حد اقل تا پایان عمر من و جناب عالی خواهند بود و بعد آن نسل های نو خود راه خودرا خواهند یافت.
فقط یک چیز حتمی است و آن سقوط حاکمیت جاهلانه طالبی است که به هیچ قیمت دوام نخواهد آورد.
>>> آقای شجاعی و خاوری، عزیزان گرامی
فکر نمیکنید که مشکل در ژن های ساختاری موجودات دوپای این سرزمین باشد تا گپ های دیگر؟؟؟؟
>>> هم وطن طالبان شیطان چند کار را نکند وطن وطن
میشود اکر آنجام داد ان شالله خراب میشود
اول بچه بازی آوغان ها
دوم آدم کشی آوغان ها
سوم چپاول کری اوغان ها
چهارم نوکری بیکانکان
پنجم بخیلی قوم آوغان در حد آخر است
ششم بی فرهنگ بودن این قوم آدم کش
هفتم چتل بودن این قوم نژاد پرست
هشتم مکاری این قوم در حد آخر
نهم بی رحمی این قوم نیست درجهان
دهم معلوم نیست چرا از فرهنگ کریز است
خدا وند مکر خود به این قوم جهل رفتار کند
>>> سومی بدون نمره پلیت
"معنی بلند من فکر تند میخواهد.
سیر فکرم آسان نیست،کوهم و کوتل دارم." این بیت را چنین باید خواند: معنی بلند من شکم سیر و تن گرم میخواهد!!!!!!!
اگر گپ های بیدل ات را از روی فکر او یعنی عقده با "اهل بیت" بخوانی دیگربه هیچ "فکر تندی" ضرورت نیست!!!!! امتحان شرط است!!
دوم
"حتی مجاهدینی که سالها جهاد کرده بودند، مثل رسول سیاف که در پاکستان در هنگام جهاد از آیات مدنی استفاده میکرد،هنگامی که با اشغال یکجا شد و در پهلوی نظام جمهوری کرزی و اشرف غنی قرار گرفت،در بیانات خود از آیات مکی استفاده میکرد....." حالا آب بیاور و حوض را پر کن!!! خودت خو شکمت سیر و تنت گرم است پس به مردم بینوا بگو که كدام یکی آن شکم گرسنه ها را سیر و تن بینوایان را در زمستان و خنک جانسوز گرم میکند؟؟؟؟؟؟
دلم برای همین مردم میسوزد و مسایل عربیسم بربری دیگر خسته کن و غده مزمن شده است وآنرا باید با جراحی از بیخ برکند چنانچه دوست مان میگوید: "نهایت قصه اینکه دیانت و عقیده و یکتا باوری موازی با تکنولوژی و مدرنیسم حد اقل تا پایان عمر من و جناب عالی خواهند بود و بعد آن نسل های نو خود راه خودرا خواهند یافت.
فقط یک چیز حتمی است و آن سقوط حاکمیت جاهلانه طالبی است که به هیچ قیمت دوام نخواهد آورد." و امیدواریم سلسله ملایسم هم به پایان برسد!!!!
و همچنان امید واریم که "مشکل در ژن های ساختاری موجودات دوپای این سرزمین" نیز در جریان این دوره تکاملی حل و بالغ گردند!
آتش خاوری
>>> سنت دقیقا مساوی با اسلام نیست. اتفاقا قبل از اسلام هم جاهلیت وجود داشت و از اسلام قدیمی تر بود. بنابراین اسلام از جاهلیت مدرن تر بود. بسیاری از مدرنیته امروز هم برگشت به همان جاهلیت هست و نوعی ارتجاع محسوب می شود. اصطلاح رنسانس هم به معنی دگرزایش هست یعنی برگشتن به جاهلیت یونان و روم. ولی در مورد اسلام قرآن پیش بینی کرده که بر تمام ادیان غلبه کرده و هر کس بر پیامبر خدا طعنه بزند قطعا مقطوع النسل خواهد بود. سنت و مدرنیته هر دو از بین خواهند رفت و اسلام پیروز خواهد شد
>>> سنّت در اروپا و آمریکا برابر با مدرنیسم در خاورمیانه است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است