تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ ۱۴۰۱/۱۰/۲۲ | کد خبر: 172238 | منبع: |
پرینت
![]() |
سخنان شیر محمد عباس استانکزی شگفتآور است. این سخنان به این دلیل تعجببرانگیز است که در آن مشروعیت دینی فرامین شخصی که «امیرالمومنین» خوانده میشود، زیر سوال میرود.
نکتهی شگفتآور دیگر این است که استانکزی به نحوی صفوف سازمان خود را به اطاعت نکردن از رهبر ارشد شان فرا میخواند. اطاعت بیچون و چرا از کسی که «امیرالمومنین» خوانده میشود، یکی از ستونپایههای اصلی ایدیولوژِی جنبش طالبها است.
تردیدی ندارم که شیرمحمد عباس استانکزی هیچ نوع نفوذ ایدیولوژیک بر صفوف سازمانش ندارد. او مدرسه نخوانده است و لقب «مولوی»،«شیخ» و «مفتی» را یدک نمیکشد. تا کسی از این القاب نداشته باشد، در میان گروه طالبان صاحب نفوذ ایدیولوژیک نمیشود. ولی شاید این حدس غیر منطقی نباشد که استانکزی را جناحی در درون طالبان، حمایت میکند. اما این جناحی که عباس استانکزی را حمایت میکند، روشن نیست که متشکل از چه کسانی است و خواست اساسی شان چیست؟
حدس و گمانها در این مورد متفاوت است. اما هیچ یک از گمانهزنیهایی که در این مورد مطرح میشود، قانعکننده نیست. ولی همزمانی سخنان شیر محمد عباس استانکزی با توصیهی همسر سفیرخلیلزاد، خانم شرل بنارد بسیار جالب است. هیچ دلیلی وجود ندارد که ادعا کنیم توصیهی شرل بنارد و سخنان استانکزی، به هم ربط دارد، ولی نفس همزمانی آن جالب است.
خانم شرل بنارد به شاخهی به اصطلاح عملگرای طالبان در مقالهی اخیرش به تلویح توصیه کرده بود که علیه مولوی هبتالله آخندهزاده کودتا کنند، او را کنار بزنند، زمام امور را به دست گیرند و خواستهای جامعهی جهانی را بپذیرند تا عمر حکومت شان بیمه شود. نکتهی شگفت دیگر در توصیهی خانم بنارد این است که «شاخهی عملگرا» باید مخالفت مولوی جلیلالله مولویزاده و مولوی عبدالصمد قاضیزاده با فرمان منع آموزش زنان را «مبنای شرعی» کودتا علیه مولوی هبتالله آخندزاده قرار دهند. سخنان استانکزی و توصیهی شرل بنارد شاید ربطی به هم نداشته باشد، اما همین تقارن رویدادها بسیار جالب است.
فردوس کاوش
>>> امیدوارم به گپ راست ازرده نشوید.
افغانها توانایی،اهلیت ،استعداد وکفایت پیشرفت وترقی وطن شان راندارند.ازینروهم امدن روسها وهم امدن امریکایی ها وناتوبرای این وطن ومردم بدبخت یگانه چانس برای پیشرفت وترقی بود که متاسفانه ملاهای ....صرف بخاطر تامین منافع شخصی شان با سواستفاده ازاحماقت ونا دانی سرتاسری بنام اشغال اشغال وهله نمان (ننه کبیر) هردونهضت راناکام ساختندوفعلا روزوروزگارمامتاسفانه چنین است که میبینید.
عاقل
>>> یکی از خصوصیات بسیار عمده و کارکرد امپریالیزم امریکا گزینش است.گزینش یا کودتای سفید یا سرخ ...همواره زمانی از جانب مقامات «سیا» در مقطع خاص زمانی صورت میگیرد... رژیم هاییکه تو سط امریکا در جهان هدایت و راهنمایی میگردند اگر خلاف آنچه امریکا میخواهد عمل کنند در برابر آنها از سیاست گزینش استفاده میکنند . اکثرا رژیمهای تحت الحمایه امریکا فاسد و ضد مردمی اند ولی اگر این فساد و شر بیش از حد شود و منافع امریکا را به خطر مواجه سازد در انصورت حکومت موجود با یک کودتای نظامی تعویذ میگردد ...چنین شیوه در زمان جان اف کنیدی مورد تطبیق قرار گرفت.اولین قربانی کنیدی ترور( نکودین دیم ) نخستین رییس جمهور ویتنام جنوبی (1955-1963) تعویذ رژیم فاسد با استقرار یک حکومت دیکتاتور ...به همین گونه چنین پالیسی در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگرفت. البته این پالیسی جدا از سیاستهای تجاوزکارانه ای امریکا از طریق سازماندهی کودتا های خونین علیه رژیمهای مترقی در آسیا ، آفریقا و امریکای لاتین میباشد.
در مورد افغانستان این پالیسی دقیقا بکار افتاد،ابتدا براه انداختن جنگ تمام عیار علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان ، بسیج و تسلیح مخالفین. دولت الی سقوط کامل ...استقرار حکومت اسلامی ...بعد از آنکه حکومتهای موقت سران تنظیمی فاسد عدم صلاحیت و حکومتداری خویشرا ثابت کردند ، امریکا و پاکستان درک کردند که با موجودیت حکومت بی سر و بی پا رهبران دزد و فاسد اسلامی نمیشود به هدف رسید ، طالبان را وارد میدان کردند ، با وقوع حادثه یازدهم سپتامبر که طراح آن مقامات بلند پایه سعودی بود ، امریکاییان طالبان را از صحنه حذف کردند و با برقراری کنفرانس نمایشی که در آن جز عده ای از جنگسالاران ، دزدان جهادی، تکنوکراتها ی دزد امریکایی و غربی کسی دگری نبود طرح یک حکومت تازه را براه انداختند.
بدینترتیب امریکا باز هم نخواست که نقش انکشور در قضایای افغانستان تضعیف شود...این حکومت جدید از آغاز نمایشی و ضد مردمی بود ، کنفرانس بن نمایشی، ایجاد پارلمان و مجلس سنا نمایشی ،انتخابات نمایشی بلند کشیدن چند چهره زن به رتب بالایی به عنوان سفیر ، وکیل ، وزیر نمایشی ...فساد پیشه گی طی بیست سال در داخل حکومات کرزی و اشرف غنی از یکسو و شرکتهای پیمان کار امریکایی از سوی دگر چنان به اوج خود رسید که مقامات امریکایی را به هراس انداخت ، امریکاییان هر روز به چشم سر ضعف و ناتوانی حکومات دست نشانده خود را میدیدند و هر آن امکان انفجار درونی میسر بود ، برای آنکه سرپوش بر توفان نفرت و انزجار مردم که ممکن له خشم و قیام منجر گردد ، قرار داد دوحه را با طالب. امضا کردند تا از شر دزدانی که خود مربی آنها بود خلاص گردد بدین ترتیب یک کودتای سفید و گزینش دگرد... با وضعیت فعلی که طالبان لجام گسیخته شده اند ، وضعیت جنگی پاکستان با طالبان پاکستانی و از سوی دگر فعالیت نظامی جبهه ای مقاومت علیه طالب در افغانستان به مثابه خاربغل ، ،جنگ اوکراین و روسیه ، تلاشهای دولت اپورتونیست چین برای جای پا باز کردن در امارت اسلامی بخاطر منابع طبیعی افغانستان ...در دست نگهداشتن افغانستان اینها همه مطالبی است که بررسی آن روی دیسک مسوولین مربوط امور افغانستان در امریکا قرار دارد ...
ولی آنچه به نیروهای ضد طالب در داخل و خارج مربوط است ، وحدت و هم آهنگی کامل ، باید هرگونه اختلاف قومی و زبانی کنار گذاشته شود، طالب دشمن مشترک. همه ای ما است...از جنگهای بیهوده فیسبوکی بنام قوم و زبان پرهیز باید کرد. جو فعلی برای ما حکم میکند که استراتیژی فعلی و شعار همه یکی است و آن مبارزه با جهل که طالب در راس آن است.
متاسفانه تا جاییکه دیده میشود ، یک طرف احمد شاه درانی را توهین میکند طرف دگر. سلطان محمود غزنوی را ، یکی پشتو و پشتون را تخریب میکند و دگری فارسی و تاجیک را جای تاسف در آن است که افرادی به این بیماری مبتلا اند که دارای تحصیلات عالی تا سطح اکادمیسین میباشند ، اکثرا آثار شان پر از عقده ، کینه و عداوت است که در آن نشانه ای از تحلیل سیاسی دیده نمیشود، کتابها یکی بعد دگر دیجیتالی نشر میگردد و عنوان کتابهای شانرا پژوهش میگذارند...نمیدانم این چه نوع پژوهشی است که نفرت و کینه را در دلها و قلبها دامن میزند...
بدون وحدت سراسری با هم ،. نمیتوانیم در مبارزه علیه جهل پیروز گردیم.
حنظله
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است